نظر منتشر شده
۲۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 53926
گزينه‏هاي استرات‍ژي جديد ايالات متحده در قبال ايران
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳۱ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۴۰
پيشنهادي استراتژيستهاي آمريكايي به تیم اوباما

گزينه‏هاي استرات‍ژي جديد ايالات متحده در قبال ايران


مركز سابان وابسته به انديشكده آمريكايي بروكينگز (Brookings Institute) در ژوئن2009 طي گزارشي 160 صفحه‌اي تحت عنوان «كدام مسير به سمت ايران؟» به قلم 6 تن از استراتژيست‌هاي روز آمريكا (بنامهاي كنت‌ ‌پولاك، دانيل بايمن، مارتين اينديك، سوزان مالوني، مايكل ‌اُ‌هانلون و بوروس ريدل) ، 9 گزينه براي مقابله با ايران را به دولت اوباما پيشنهاد كرده است.



بازخواني اين 9 سناريو با توجه به آشوبهاي پس از انتخابات 22 خرداد و احتمال مذاكره مستقيم ايران و آمريكا در آينده نزديك، به تفسير بهتر و دقيق تر آنچه در تابستان 88 در تهران اتفاق افتاد كمك مي كند. چكيده اين گزارش به قرار زير است:



مقدمه ـ انتخاب گزينه‌هاي سياست‌ آمريكا در قبال ايران



ـ ايران هميشه براي آمريكا، يك معضل و مشكل بوده است.



ـ تنفر ايران از آمريكا همواره براي ناظران بيروني امري عجيب بوده است.



ـ اما آمريكا نمي‌تواند از اهميت ايران چشم بپوشد.



ـ در عصر بوش، اگرچه در ابتدا آمريكا سياستي عليه ايران نداشت، اما سپس آمريكا از طريق فشار، تهديد و تحريم، سعي كرد ايران را وادار به كنارگذاردن برنامه‌ هسته‌اي خود كرده و از اين طريق رابطه ديپلماتيك ايجاد كند.



ـ در پايان دوره رياست جمهوري بوش، قدرت ايران در منطقه ارتقا يافته و از سوي ديگر آمريكا در منطقه تضعيف شد.



ـ مراكز مطالعات استراتژيك آمريكا، در ابتداي عصر اوباما، به‌ناچار به مطالعات گسترده جهت يافتن راه‌حلي براي مسئله ايران پرداختند. اما آنان هرچه تلاش مي‌كنند، نمي‌توانند از اين حيرت و سردرگمي خارج شوند.



ـ اوباما، همزمان با استفاده از اهرم فشارهاي بين‌المللي، در چارچوب استراتژي چماق و هويج، تلاش مي‌كند به ايران نزديك شده و دست دوستي بدهد. اما معلوم نيست كه اين سياست موفق شود، لذا بهتر است انتخاب‌هاي جايگزين و فوري براي آن انديشيده شود.



هدف خيلي سخت



ـ امام خميني با انقلاب اسلامي سال 1357، نظام دوقطبي خير و شر را تبيين كرد، كه در آن آمريكا قطب شر و ايران قهرمان قطب خير در جهان است.



ـ احمدي‌نژاد به اين ايدئولوژي باور دارد.



ـ رابطه با آمريكا، ريل سوم راه‌آهن حركت ايران است.



ـ آيت‌ا... خامنه‌اي نيز همچون امام خميني به آمريكا مشكوك است.



ـ پراگماتيست‌هاي ايران در 1986 ـ ايران كنترا ـ 1995، 1998 و 1999 با آمريكا ارتباط مخفي داشتند، كه خيلي زود كشف و خنثي شد.



ـ جبهه‌ سخت درون نظام ـ اصولگرايان ـ ، بيشتر به تقابل با آمريكا فكر مي‌كنند.



ـ رفتار ايران براي آمريكا عجيب و غيرقابل پيش‌بيني است.



ـ در مسئله عدم رابطه ميان دو كشور، آمريكا نيز بي‌تقصير نيست و به‌دليل رفتار نامناسب آمريكا، دولتمردان ايران نيز آمريكا را غيرقابل پيش‌بيني و غير‌قابل اعتماد مي‌دانند.



ـ دولتمردان آمريكا از ايران نااميد شده‌اند زيراكه آنان نه در زماني كه به دنبال رابطه بودند به نتيجه‌اي رسيدند و نه در زمان مقابله و جنگ موفق به مهار ايران شده‌اند.



ـ فشارهاي آمريكا به تهران، تاكنون هيچ تغييري در سياست خارجي اين كشور ايجاد نكرده است.



ـ در آمريكا، همواره سياست آن كشور در قبال ايران با ناكامي و شكست مواجه شده است.



ـ آمريكا با حمله به افغانستان و عراق، موقعيت خود در منطقه را تضعيف كرد و محبوبيت خود را از دست داده و اين به سود ايران شده است.



ـ در نبرد حزب‌ا... و اسرائيل و نبرد حماس و اسرائيل نيز شكست اصلي از آنِ آمريكا و پيروز صحنه ايران بود.



ـ آمريكا در اثر اين تغيير صحنه شوكه شد و مجبور به اتخاذ روش‌هاي جدي‌اي براي بازيابي نقش خود در منطقه شد.



ساختن سياست بهتري در مورد ايران



ـ كتاب‌ها و مقالات در اين زمينه كم نبوده، اما به‌جاي تابش نور، بر حرارت مسئله مي‌افزايند، لذا مسئله رابطه با ايران را لاينحل مي‌كنند.



ـ چينش مطالعات در مورد شيوه تعامل با ايران اين است كه مهار (محدودسازي) ايران صورت گيرد يا مذاكره! هيچ حدوسطي ديده نمي‌شود. راست‌ها به تقابل و چپ‌ها به مذاكره مي‌انديشند.



ـ تمركز بر مسئله هسته‌اي ايران، موجب شده است كه ديد كلان‌نگر منتفي شده و همه‌جانبه‌گرايي وجود نداشته باشد.



ـ هدف اصلي اين گزارش، ارائه مهمترين گزينه‌هاي سياست آمريكا براي ساختن يك استراتژي جديد عليه ايران است.



ـ درمجموع 9 گزينه در مورد ايران شكل گرفته است



ـ اين 9 گزينه در چهار دسته، تفكيك شده‌اند.



ـ بخش نخست اين گزارش در مورد دو گزينه‌ ديپلماتيك است.



ـ بخش دوم اين گزارش در مورد سه گزينه‌ نظامي است.



ـ بخش سوم اين گزارش در مورد سه گزينه‌ تغيير حكومت است، كه حمايت از انقلابات مردمي، يا شورش‌هاي قومي و يا مساعدت در كودتاي نظامي را دربردارد.



ـ بخش چهارم اين گزارش نيز در مورد بازدارندگي ايران از طريق مهار است.



9 گزينه بد



‌ـ اين 9 رويكرد، هزينه‌ها و مخاطرات خاص خود را دارند. اين به خاطر كمبود تحقيقات و مطالب نيست، بلكه به خاطر سختي موضع ايران است. شايد روزي يك كيسينجر يا جرج كنان جديدي ظهور كند كه راه‌حل متفاوت و ساده‌تري پيشنهاد كند.



ـ بهترين استراتژي آمريكا بدون شك اين خواهد بود كه چند گزينه از 9 رويكرد مزبور را به‌صورت يكپارچه به‌كار گيرد.



ابتدا استراتژي سپس تاكتيك



ـ از آنجا كه همواره آمريكا در جزئيات تاكتيكي بر عليه ايران گم‌ شده و از كلان‌نگري دور افتاده است، اين گزارش تنها به استراتژي‌ها مي‌پردازد.



صحنه‌سازي



ـ نگارش استراتژي در مورد ايران بسيار سخت است و بايد نقش ايران را در صحنه تبيين كرد.



ديدگاه تهران



ـ سيستم سياسي ايران، يكي از پيچيده‌ترين و غيرشفاف‌ترين نوع نظام سياسي در جهان است.



ـ ايران خود را همزمان خيلي موفق و قوي و خيلي ناموفق و ضعيف مي‌داند.



ـ رهبران ايران در رابطه با آمريكا، تصميم‌هاي تاكتيكي گرفته‌اند نه استراتژيك.



ـ بايد دانست كه واژه‌ بازار يك كلمه‌ ايراني است و بازار همواره باز است.



ـ اصلاح‌طلبان به دنبال رابطه و اصولگرايان كمتر مايل به رابطه با آمريكا هستند.



ـ آيت‌الله خامنه‌اي به آمريكا مشكوك است و به اصولگراها نزديك‌تر است، اما واقعيت‌هاي اقتصادي را قبول دارد.



ـ سياست ايران مبتني‌بر قوانين اينرسي حركتي عمل مي‌كند، لذا شانس آمريكا براي موفقيت بسيار كم است.



صحنه‌ بين‌الملل



ـ گاهي به‌نظر مي‌رسد، مناسبات ايران و آمريكا در يك خلأ شكل مي‌گيرند، حال آنكه اين‌گونه نيست و كشورهاي زيادي مانند روسيه و چين و اتحاديه اروپا و كشورهاي همسايه ايران در اين موضوع دخيل هستند.



ساعت در حال تيك‌تاك



ـ زمان به سرعت در حال گذر است و عصر اوباما آخرين فرصت آمريكاست.



ـ ايران تا 2010 يا حداكثر 2015 به سلاح هسته‌اي دست مي‌يابد و در آن ‌صورت گزينه‌ نظامي بسيار دشوار مي‌شود.



ـ اما همچنان گزينه‌ تغيير حكومت باقي مي‌ماند.



ـ لذا اوباما آخرين فرصت براي طرح يك استراتژي جديد است كه آيا آمريكا مي‌تواند با يك ايران هسته‌اي همزيستي داشته باشد؟!



بخش اول ـ تحذير تهران: گزينه‌هاي ديپلماتيك



ـ مسير اوباما بسيار سخت و دشوار است.



ـ جنگ هشت‌‌ساله در افغانستان و 6 ساله در عراق، آمريكا را از ورود به يك ميدان نبرد جديد بر حذر مي‌دارد.



ـ پرسش‌هاي سه‌گانه‌:



1. آيا تهديدها و تحريم‌هاي اقتصادي و ديپلماتيك مي‌تواند منجر به تغيير سياست‌هاي ايران در قبال جامعه‌ غربي شود؟ چه نوع تحريم‌هايي بيشترين امكان موفقيت را دارد؟ و چگونه آمريكا مي‌تواند ديگر قدرت‌هاي بزرگ را قانع كند كه با آمريكا بر عليه ايران همكاري كنند؟



2. آيا مشوق‌ها ـ هويج‌ها ـ با چماق يا بدون چماق مي‌تواند تهران را به تغيير رفتار مجاب كند؟ ذات اين هويج‌ها چه بايد باشد و چگونه آمريكا مي‌تواند اين مشوق‌ها را به ايران بدهد كه ضعف او تلقي نشده و اصولگرايان را گستاخ نكند؟



3. واشنگتن از كجا بداند كه ايران درباره‌ مناسبات ديپلماتيك جدي است يا اينكه با طولاني كردن مذاكرات در حال خريدن زمان براي هسته‌اي شدن است؟



ـ پاسخ‌ها به اين سه پرسش، منجر به دو رويكرد متضاد شده است:



1. نسخه‌ بازسازي شده‌ استراتژي چماق و هويج بوش.



2. روش حذف چماق و فربه كردن هويج. زيرا تهديد همواره موجب تقويت ايران مي‌شود. هضم ايران در اقتصاد جهان مي‌تواند نمونه‌اي از آن باشد.



فصل اول ـ پيشنهادي كه ايران نبايد رد كند: اقناع



ـ بوش پسر، از سياست چماق و هويج استفاده كرد، كه مؤثر نبود.



ـ اين سياست اگر بهينه شود، مي‌تواند در دولت اوباما مؤثر واقع شود.



ـ اوباما پس از انتخاب خود، بلافاصله اين سياست را اعلام كرد كه داراي چندوجه است.



ـ مهمترين مانع اين سياست، باقيمانده‌هاي اقدامات بوش در اعمال اين سياست است.



ـ ضعف اقدام بوش در اين بود كه سياست چماق و هويج را توأم با تغيير حكومت جلو مي‌برد.



ـ جمهوري اسلامي بايد سياست‌هاي داخلي خود را تغيير دهد.



ـ سياست متقاعدسازي به تعهد و مشاركت بين‌المللي درخصوص تحريم‌هاي قوي بر ضد ايران نياز دارد تا بتواند ايران را تنبيه كند، اما بسياري از كشورها، ايران را به‌عنوان تهديد نمي‌شناسند و مخالفت مي‌كنند. ايران به ستيزه‌جويي عليه فشار خارجي عادت دارد كه اين موجب سخت‌تر شدن كارها مي‌شود.



هدف



ـ هدف اين سياست، قانع كردن دولت ايران براي تغيير رفتار خود در مسائل حساس و مهم براي آمريكاست.



ـ اين سياست با پيام نوروزي اوباما آغاز شد كه: «ما از ايران مي‌خواهيم كه در جايگاه درستي در ارتباطات بين‌الملل خود قرار گيرد. درواقع او رژيم ايران را درصورتي كه به خواسته‌هاي آمريكا و جوامع بين‌المللي احترام بگذارد، به رسميت شناخت.



ـ اگر آمريكا سياست خود را بر برنامه‌ اتمي ايران متمركز كند، همراهي بين‌المللي بيشتري مي‌يابد، اما اين مسئله همه‌ رفتار ايران را تغيير نمي‌دهد. اين كافي نيست كه ايران برنامه‌ هسته‌اي خود را منتفي كند.



چارچوب زماني



به‌صورت بالقوه سياست اقناعي در چندماه به نتيجه مي‌رسد. به‌صورت نظري آمريكا و همپيمانان او سريعاً به بسته‌ پيشنهادي از گزاره‌هاي مشوق و گزاره‌هاي بازدارنده دست‌ خواهند يافت و اين سرعت عمل در مورد پاسخگويي ايران نيز صادق خواهد بود. با اين همه، مذاكرات سياسي داخلي و ديپلماتيك خارجي و ماهيت اين سياست براي به نتيجه رسيدن به سال‌ها وقت نياز خواهد داشت. براي مثال ايراني‌ها استنتاج مي‌كنند كه با قبول درخواست جامعه‌ بين‌الملل به‌صورت يك‌طرفه برنامه‌ اتمي خود را خاموش مي‌كنند و با اين كار منابع بسيار باارزش خود را هدر مي‌دهند.



سختي گزينه‌ چماق و هويج اين است كه زمان شكست آن مشخص نيست.



نگاهي كلان به اين سياست



ـ مفهوم بنيادين گزينه‌ چماق و هويج اين است كه همزمان بايد براي تغيير برنامه‌ هسته‌اي ايران جايزه داد و اگر ايران آن را نپذيرفت مجازات سنگين بر عليه آن اعمال كرد. اين اولتيماتوم به ايران مي‌گويد كه اگر بپذيرد تشويق مي‌شود و اگر نپذيرد مجازات مي‌شود.



ـ اين گزينه را آمريكا نمي‌تواند به تنهايي انجام دهد و حتماً نيازمند همكاري‌هاي بين‌المللي است. اهرم اصلي اين سياست، بايد شوراي امنيت سازمان ملل باشد.



ـ ايران همچنان سرگرم غني‌سازي اورانيوم است و به تهديدهاي آمريكا بي‌توجهي مي‌كند.



ـ آنچه آمريكا به‌عنوان مشوق به ايران مي‌دهد بايد حكم هويج بزرگتر را داشته باشد. اين مشوق‌ها مي‌تواند موارد زير باشد:



1. تكنولوژي هسته‌اي و راكتورهاي آب سبك: پرسش اين است كه بايد اجازه داد ايران در خاك خود غني‌سازي كند؟!



2. اقتصادي: ورود ايران به WTO و آزاد كردن دارايي‌هاي اين كشور در آمريكا و همچنين رفع تحريم‌ها.



3. ضمانت‌هاي امنيتي: آمريكا چگونه مي‌تواند با وجود اين همه نيرو در اطراف ايران، اعلام كند كه براي ايران تهديد نيست؟



امتيازات سياسي



ـ ايرانيان از هر جناح و سليقه، معتقدند كه كشورشان بايد نقش رهبري در منطقه داشته باشد و اين مسئله پيشينه‌اي تاريخي دارد.



ـ تا مذاكره انجام نشود، مشخص نمي‌‌شود كه ايران چه امتيازي مي‌خواهد، اما آمريكا تحت هيچ شرايطي نبايد بپذيرد كه ايران كشور برتر منطقه باشد.



تعامل



ـ تحقق استراتژي چماق و هويج، بدون مذاكره ميان آمريكا و ايران امكان‌پذير نيست.



ـ قبل از اينكه بسته‌ مشوق‌ها به ايران اعلام شود، بايد دانست ايران چه مي‌خواهد.



ـ آمريكا بايد ضمانت مجازات‌هاي خود را عليه ايران اعلام كند.



ـ آمريكا ايران را در شرايطي مي‌پذيرد كه سه مسئله رفع شده باشد:



1. برنامه‌ هسته‌اي منتفي شود.



2. حمايت از حزب‌ا... و حماس منتفي شود.



3. تغيير نقشه‌ وضع موجود منطقه از سوي ايران كنار گذاشته شود.



ـ تعامل ابتدا تاكتيك است و اگر ايران رفتار خود را تغيير بدهد، آنگاه تبديل به استراتژي خواهد شد.



آماده‌سازي شرايط براي فرود آمدن چكش



ـ يك مؤلفه‌ سياست چماق و هويج اين خواهد بود كه اگر ايران نپذيرد، با وخامت تحريم‌ها و برخوردها روبرو مي‌شود. اين برخوردها بايد سخت‌تر و شديدتر باشد.



تحريم‌هاي نفت و گاز



ـ يكي از مخرب‌ترين برخوردها، تضعيف اقتصاد نفتي ايران است، زيرا اقتصاد ايران به‌شدت به نفت و گاز وابسته است.



ـ قيمت نفت نوسان شديدي دارد و تحريم نفت و گاز ايران موجب بالا رفتن ناگهاني قيمت نفت در جهان مي‌شود.



محرك‌هاي مشخص شده



ـ بايد نسبت تحريم‌ها به تفكيك هر محرك و هر ماشه‌اي جداگانه مشخص شود و مكانيسم ماشه بنا به مصداق‌هاي تاكتيكي معين شود.



مقصد، نه وسيله



ـ بايد آمريكا و متحدانش بر روي نتيجه‌ سياست چماق و هويج تمركز كنند، نه بر روي وسيله و روش آن.



شنل و شمشير



ـ رهبران آمريكا نبايد همچون اوباما به‌طور علني سياست چماق و هويج را در انظار عمومي مطرح كنند چون موجب رنجش طرف ايراني مي‌شود. بنابراين اوباما اشتباه كرد كه در سخنراني خود همچون بوش آن را علني بيان كرد.



ـ آمريكا نبايد اجازه دهد روند سياست چماق و هويج طولاني شود.



الزامات



ـ الزامات سياست چماق و هويج، بيشتر ديپلماتيك و سياسي هستند و ريسك‌هاي اقتصادي و نظامي آن كمترند.



ـ آمريكا بايد به كشورهايي چون روسيه و چين و ديگران امتياز بدهد تا آنها از سياست چماق و هويج عليه ايران حمايت كنند.



محاسن



ـ شواهدي وجود دارد كه اين سياست تعامل و اقناع ايران مي‌تواند موفق باشد. در 1382-1383برخي مسئولان سياسي ايران آن را پذيرفتند. مذاكرات (تروئيكاي اروپا) با ايران در آن زمان، دستاوردهايي داشت.



ـ با توجه به بحران اقتصادي موجود در غرب، اين سياست، هزينه‌هاي آمريكا را پايين مي‌آورد و ضمناً مراوده‌ تجاري با ايران به اقتصاد آمريكا كمك مي‌كند.



ـ اگر آمريكا به ايران در سياست چماق و هويج امتيازي داد كه ايران نپذيرفت، در آن صورت نتيجه‌ طبيعي، موضوع «مهار» ايران خواهد بود.



معايب



ـ آمريكا مجبور است با ساير كشورها در مورد ايران معامله كند.



ـ ايرانيان عموماً پاسخ صريح آري يا نه نمي‌دهند و با اين كار زمان مي‌خرند.



ـ ايران با طولاني كردن پاسخ، موجب كم اثر شدن گزينه‌هاي بعدي يعني حمله‌ نظامي و تغيير حكومت مي‌شود.



ـ آمريكا مجبور مي‌شود با اعمال سياست چماق و هويج، از حمايت دمكراسي و حقوق بشر در ايران دست بردارد و اين اجتناب‌ناپذير است.



ـ سياست چماق و هويج به‌دليل پيچيدگي دروني سياست در ايران مي‌تواند شكست بخورد، زيرا در 30 سال گذشته ايران با تعريف متفاوت منافع ملي، توانسته‌ است سياست‌هاي خارجي عليه خود را ناكام بگذارد.



فصل دوم ـ وسوسه كردن تهران: گزينه‌ تعامل



ـ اشكال بوش در اجراي سياست چماق و هويج در اين بود كه چماق را كنار نمي‌گذارد.



ـ تهديد موجب مي‌شود كه ايرانيان از حيث ملي‌گرايي منسجم گردند.



هدف



ـ تغيير رفتار ايران از طريق تعامل و تشويق.



ـ اما چون ضمانت اقدام ندارد، نياز به مدت زيادي براي اثربخشي دارد.



ـ در اين گزينه، هيچ تضميني براي ممانعت از دستيابي هسته‌اي ايران، يا عدم حمايت از گروه‌هاي فلسطيني و لبناني از سوي ايران وجود ندارد.



ـ اما اين رويكرد موفقيت گسترده‌اي در بلندمدت دارد و تغيير حكومت را نيز دربرخواهد داشت.



ـ از نتايج مفيد آن، ايجاد رابطه و تعامل با ايران تأثيرگذاري و تغيير رفتار آن است.



ـ چنين رابطه‌ ميان آمريكا با ايران، مانند رابطه‌ كنوني انگليس با ايران است.



ـ همچنين، الگوي اين رابطه، همان رابطه‌ آمريكا با چين است كه به مرور موجب ليبراليزه شدن اقتصاد آن كشور و پيدايش يك طبقه‌ متوسط در چين شده است.



چارچوب زماني



ـ تعامل در بلندمدت مي‌تواند مؤثر باشد.



ـ حضور نظامي آمريكا در اطراف ايران، براي اين كشور تهديد است، هر چند كه آمريكا از موضع تعامل با ايران مواجه شود.



ـ دشمني آمريكا با ايران و ايران با آمريكا، يك گزاره‌ بنيادين در سياست ايران است.



ـ هيچ محدوده‌ زماني براي تحقق اين استراتژي وجود ندارد و نمي‌توان با هيچ مكانيسمي آن را تسريع بخشيد.



ديد كلان به اين سياست



ـ تعامل، جزئي از يك رويكرد استراتژيك است و ديپلماسي يعني همين تعامل.



ـ در اين سناريو، تعامل يك كنش استراتژيكي است نه تاكتيكي.



اولويت تعامل



ـ اگر تعامل اولويت پيدا كند، سياست‌هاي آمريكا بايد به يك جابجايي عظيم از گزينه‌هاي سياسي، اقتصادي و نظامي به تعامل بيانجامد.



ـ گزينه‌ تعامل، موجب ليبراليزه شدن فضاي داخلي ايران مي‌شود.



ـ تعامل با دو رويكرد:



الف) گام به گام،



ب) معامله‌ بزرگ و حجيم و گسترده، مي‌تواند صورت پذيرد.



اقناع



ـ مشوق برپايه اقناع طرف ايراني بر تغيير رفتار وي بايد ارائه شود.



ـ مشوق‌ها بايد شامل سه حوزه‌ هسته‌اي، استراتژيك و اقتصادي باشد، كه اكنون تنها تمركز بر حوزه‌ برنامه‌ هسته‌اي ايران است.



ـ مشوق‌ها بايد متوجه حاميان تغيير باشد، مثلاً مشوق‌هاي اقتصادي بايد طيف ثروتمندان طبقه‌ متوسط به بالا را در نظر بگيرد.



زمان‌بندي



ـ تحقق گزينه‌ تعامل نيازمند سال‌هاي طولاني است و آمريكا نمي‌تواند توقع واكنش فوري از ايران داشته باشد.



شريك نامطمئن



ـ روي كار آمدن احمدي‌نژاد و اصولگرايان، موجب نفي ليبراليزاسيون فضاي عمومي كشور شده است.



ـ فضاي عمومي ايران اكنون توأم با اعتماد به‌نفس و غرور است، كه موجب ماجراجويي آنها مي‌شود.



ـ آيت‌الله خامنه‌اي معتقد است كه حق را بايد گرفت و اگر به دشمن تمكين شود، او ديگر كوتاه نمي‌آيد.



ـ دوران احمدي‌نژاد تمام نشده است. در ادامه‌ برنامه‌ تعامل، بايد يا احمدي‌نژاد را دور زد، يا او را به درون ميدان برنامه كشاند.



ـ عصر رفرميست‌هاي ايران نشان داد كه رقابت ميان جناح‌ها جدي است.



ـ امروز در ميان همه‌ جناح‌ها يك نظر واحد وجود دارد و آن هم اين نكته است كه همه از ضرورت مذاكره با آمريكا سخن گفته‌اند.



ـ در طول بيست سال، هاشمي رفسنجاني سعي كرد رابطه‌ ايران با آمريكا را بهبود ببخشد. اما تاكتيك‌هاي پشت پرده‌ او خيلي مؤثر نبوده است.



معايب



ـ سياست داخلي ايران به قدري پيچيده است كه معلوم نيست سياست تعامل جواب دهد.



ـ اصولگرايان، رويكرد آمريكا به تعامل را حاصل ضعف آمريكا مي‌دانند.



ـ چون چارچوب زماني مشخصي براي سياست تعامل مدنظر نيست، در نتيجه ممكن است ايران به همه‌ خواسته‌هاي خود برسد، اما آمريكا به هيچ يك از خواسته‌هايش نرسد.



ـ تاكنون هيچ پيام محكمي از سوي رهبر ايران براي مذاكره با آمريكا شنيده نشده است.



ـ اسرائيل در معادلات تعامل همچون يك كارت وحشي و برگه‌ غيرقابل مهار عمل مي‌كند.



بخش دوم ـ راهكار نظامي: خلع سلاح تهران



ـ گزينه‌هاي ديپلماتيك، يك نقص اساسي دارند و آن نيازمندي به همكاري ايران است.



ـ درواقع هيچ يك از گزينه‌هاي ديپلماتيك، تضميني براي موفقيت ندارند.



ـ بخشي از آمريكايي‌ها معتقدند ايران قابل اعتماد نيست. آنان حتي روسيه و چين را نيز قابل اعتماد نمي‌دانند، لذا مي‌گويند كه به دليل عدم باور اين كشورها، محدوديت‌هاي سياسي و تحريم‌هاي اقتصادي همواره شكست مي‌خورد.



ـ به اين دلايل، هر گزينه‌اي كه نياز به همكاري ايران يا كشورهاي متحد آمريكا بر عليه ايران را داشته باشد، منتفي است.



ـ تنها عامل زور است كه به‌طور يك‌جانبه از سوي آمريكا امكان به‌كارگيري دارد و نياز به همكاري ايران يا متحدان ندارد.



ـ اگر ايران به سلاح هسته‌اي مجهز شود، در آن صورت گزينه‌ نظامي آمريكا عليه آن كشور نيز دشوار خواهد شد.



ـ مشكلاتي كه ارتش آمريكا در عراق و افغانستان پيدا كرده است، امكان موفقيت نظامي بر عليه ايران را با ترديد مواجه ساخته است.



ـ با اين شرايط، بخش دوم اين گزارش، به بررسي گزينه‌ نظامي پرداخته است.



ـ اوباما نيز گزينه‌ نظامي را رد نكرده است.



ـ اين نگراني وجود دارد كه اسرائيل به‌طور يك‌جانبه به تهاجم عليه ايران اقدام كند.



ـ گزينه‌ موردنظر اين خواهد بود كه همچون عراق و افغانستان، اقدام نظامي به اشغال ايران و تغيير حكومت منجر شود.



ـ سناريوي حمله‌ هوايي به تأسيسات هسته‌اي ايران بالاترين ضريب امكان تحقق را دارد.



ـ برخي از آمريكايي‌ها معتقدند هزينه‌ حمله به ايران بسيار زياد است و اين موضوع موجب ترديد در اقدام نظامي عليه ايران شده است، اما آنان اميدوارند كه اسرائيل چنين اقدامي را به جاي آنها انجام دهد.



فصل سوم ـ يك راه را تا انتها رفتن: گزينه تهاجم



ـ اكنون آمريكا تمايل به انتخاب راهكار نظامي عليه ايران را ندارد. پس از هزينه‌هاي جنگ در افغانستان و عراق و عدم وجود چشم‌انداز روشن، اغلب آمريكايي‌ها مايل نيستند در نقطه‌اي ديگر از خاورميانه درگير جنگ شوند.



ـ به‌دليل پراكنده شدن نيروها، آمريكا بايد براي تهاجم به ايران، نيروهاي ذخيره را فراخوان كند.



ـ پس از سي سال وجود مشكلات ميان آمريكا و ايران، هيچ استراتژي همچون تهاجم نظامي، نمي‌تواند قاطعانه مشكلات مزبور را مرتفع كند.



ـ شكست‌هاي آمريكا در عراق و افغانستان، نشان داد كه پرسش اساسي كه آمريكا بايد پاسخ دهد اين است كه درصورت تهاجم به ايران، آيا مي‌تواند در ايران يك دولت آمريكايي باثبات و امن پديد آورد!



ـ مشكلات عراق و افغانستان درس‌هاي زيادي به آمريكا داده است، اما هنوز ايده‌اي كه درس‌هاي مزبور را به ايران، يعني كشوري با سه برابر جمعيت و چند برابر وسعت نسبت به عراق، تعميم دهد، وجود ندارد.



هدف



ـ هدفِ گزينه‌ تهاجم به ايران، اين است كه حكومت ايران را از طريق زور و حمله‌ نظامي ساقط كرده، قدرت نظامي آن را خرد كرده و اجازه داده نشود كه كنترل خود را بر جامعه اعمال نمايد و برنامه‌ هسته‌اي آن نابود شود.



ـ آمريكا بايد بتواند پس از حمله، يك حكومت باثبات و آمريكايي در آن پديد آورد.



ـ مانند افغانستان و عراق، بازسازي ايران پس از اشغال بسيار دشوار و پرهزينه خواهد بود.



چارچوب زماني



ـ در تئوري، آمريكا هرگاه اراده كند مي‌تواند به ايران حمله كند. لذا از نظر زماني بسيار سهل‌الوصول است. اما در واقعيت، اين امر آسان نيست و موانع زيادي دارد.



ـ اگرچه تهاجم نظامي از گزينه‌ تعامل يا گزينه‌ تغيير حكومت، سريع‌تر امكان‌پذير است، اما زمان آن مي‌تواند تا سال‌ها طول بكشد كه شامل اولتيماتوم به ايران، اخذ مجوز قانوني از سازمان ملل، اقدامات لجستيكي انتقال نيرو به منطقه و سپس اقدام نظامي مي‌شود.



ـ گزينه‌ نظامي نيازمند گرفتن بهانه از ايران، براي حمله به آن كشور است. البته اگر اراده بر حمله به ايران وجود داشته باشد، آمريكا مي‌تواند كاري كند كه ايران را تحريك كند تا پاسخي بدهد كه همان بهانه‌ مورد نياز باشد.



ـ بازسازي پس از جنگ در ايران، طولاني‌ترين و خونين‌ترين بازسازي خواهد بود.



نگاهي كلان به اين سياست



ـ مسئله اصلي، درگيري‌هاي پس از جنگ و اشغال است.



ـ چون ممكن است كشورهاي همسايه، اجازه‌ استفاده از خاك خود را براي حمله به ايران ندهند، لذا بايد تفنگداران دريايي، بندري را در ايران تصرف و از آنجا عمليات لجستيكي براي هجوم به درون ايران صورت گيرد.



الزامات



ـ تحريك: ايران بايد يك اقدام تحريك آميز به‌مثابه واقعه‌ 11 سپتامبر 2001 صورت دهد.



ـ ديپلماتيك: اگر ايران اقدام تحريك‌آميز نكند، امكان اجماع بين‌المللي ناممكن است.



ـ نظامي: عمليات نظامي بايد سنگين باشد، اما الزام كليدي، مسائل پس از اشغال است. آمريكا براي اشغال عراق 200 هزار نفر نيرو وارد كرد. ايران كشوري با سرزمين پهناور كوهستاني و بياباني است كه در جنگ چريكي بسيار توانايي دارد و مي‌تواند مخاطره‌آميز باشد. الزامات لجستيكي تهاجم به ايران بسيار سخت‌تر از عراق است. در تهاجم به ايران، نيروي ويژه و سربازان آمريكايي فارسي‌زبان الزامي است كه آمريكا در اين خصوص بسيار ضعيف است.



ـ اشغال: براي عمليات عليه منازعات كم‌شدت و ضد شورش دوره‌ اشغال، نيروي متخصصي در حد 2 درصد جمعيت ايران (يعني حدود 4/1 ميليون نفر) براي ايجاد امنيت و ثبات در آن كشور نياز است.



ـ سياسي: حمايت اكثريت مردم آمريكا در اين تهاجم الزامي است، زيرا تهاجم به ايران سخت‌تر از عراق خواهد بود. كشور آمريكا بايد تحمل تلفات زياد را داشته باشد زيرا تنفر مردم ايران از آمريكا به استمرار جنگ چريكي خواهد انجاميد.



محاسن



ـ حمله‌ نظامي، كليه‌ مشكلات آمريكا درباره‌ ايران از جمله پرونده‌ هسته‌اي را يكباره حل مي‌كند.



ـ همه‌ اقدامات تحت كنترل آمريكا خواهد بود و نيازمند همكاري بين‌المللي نيست.



ـ اين گزينه، از مهمترين و مطمئن‌ترين منبع قدرت آمريكا، يعني ارتش آن كشور بهره مي‌برد.



معايب



ـ تهاجم نظامي به ايران بسيار پرهزينه خواهد بود، هم در حمله و هم در اشغال.



ـ هزينه‌ تلفات مي‌تواند شامل صدها و يا شايد هزاران آمريكايي در تهاجم باشد.



ـ واكنش نظامي تهران كه حجم و استعداد آن قابل برآورد نيست (به‌ويژه در حوزه‌ عمليات چريكي، يا بستن تنگه‌ هرمز).



ـ مردم ايران آرام نيستند و امكان بروز منازعات قومي در ايران مي‌تواند به همسايگان آن كشور كشيده شود و در نتيجه ناامني آن، وضعيت صدور انرژي از منطقه را مختل خواهد كرد.



ـ اعتبار آمريكا در اثر حمله‌ به ايران مخدوش مي‌شود و در قضاياي كره شمالي و دارفور و... قدرت چانه‌زني آمريكا كاهش مي‌يابد.



ـ نقش آمريكا در ايجاد نظم جهاني مخدوش شده و از آمريكا يك چهره‌ مهاجم ارائه مي‌شود.



فصل چهارم ـ گزينه اُسيراك



ـ با توجه به هزينه‌ زياد تهاجم نظامي تمام عيار به ايران، سناريوي دوم، موضوع حمله‌ هوايي محدود به تأسيسات اتمي مانند حمله به تأسيسات اتمي اسيراك عراق توسط اسرائيل را دربرمي‌گيرد.



ـ در تشديد افقي منازعه، مي‌توان پس از بمباران تأسيسات هسته‌اي، به بمباران سيستم فرماندهي و كنترل و ساير پايگاه‌هاي نظامي ايران پرداخت.



ـ تهاجم هوايي به برنامه‌ هسته‌اي ايران مي‌تواند موجب تعويق برنامه‌ هسته‌اي ايران شود.



هدف



ـ هدف تهاجم هوايي اين است كه در حد ممكن برنامه‌ هسته‌اي ايران را نابود سازد. اگر كار موفق شود، مي‌تواند به مدت 10 سال آن را به عقب اندازد. در طول اين مدت ده سال، احتمالاً كساني در ايران به قدرت مي‌رسند كه دوست آمريكا بوده و برنامه هسته‌اي را كنار مي‌گذارد.



چارچوب زماني



ـ زمان شروع آن به عهده‌ آمريكاست، اما واكنش ايران غيرقابل پيش‌بيني است.



نگاه كلي به اين سياست



ـ اين حملات هوايي بين چند روز تا چند هفته ادامه پيدا مي‌كند.



ـ حملات هوايي نيازمند اطلاعات دقيق است.



ـ ايران روش‌هاي حمله‌ هوايي آمريكا و اسرائيل در عراق و بالكان و... را مي‌شناسد، لذا تدابير هوشمندانه‌اي از جمله انتقال تأسيسات به زيرزمين را اتخاذ نكرده و آنها را پراكنده كرده است.



رويارويي با واكنش ايران



ـ شايد ايران پاسخ ندهد و با مظلوم‌نمايي، خود را قرباني نشان دهد.



ـ شايد ايران پاسخ دهد و مثلاً تنگه‌ هرمز را ببندد.



ـ شايد ايران اهداف آمريكايي و اسرائيل را با موشك بالستيك مورد هجوم قرار دهد.



ـ شايد ايران واكنش چريكي به اهداف آمريكايي نشان دهد.



اقدامات پس از حمله‌ هوايي



ـ پس از تهاجم هوايي آمريكا به تأسيسات هسته‌اي ايران، مردم ايران منسجم‌تر شده و به فكر دستيابي به سلاح هسته‌اي مي‌افتند و از معاهده‌ NPT خارج مي‌شوند.



ـ لذا بايد هر چند سال يك‌بار به تأسيسات هسته‌اي ايران حمله كرد.



الزامات



ـ نظامي: توانايي اين اقدام وجود دارد و هزينه‌ نظامي آن زياد نيست. پرسش اين است كه آيا كشورهاي منطقه حاضر به همـكاري هستند يا اينكه آمريكا بايد به تنهايي آن را انجام دهد.



ـ ديپلماتيك: آمريكا بايد بيشترين حمايت را به‌ويژه از سوي همسايگان ايران جلب كند. همچنين اين حمله، موجب مخدوش شدن وجهه‌ آمريكا در منطقه نشود. آمريكا نيازمند رفتار تحريك‌آميز ايران است و براي اين ‌كار مي‌تواند به اقدامات تغيير حكومت بپردازد تا ايران واكنش نشان داده و رفتار تحريك‌آميز ارائه كند و به آمريكا بهانه بدهد.



ـ قانوني: اين گزينه وجاهت قانوني ندارد و قطعنامه‌هاي شوراي امنيت نيز مجوز حمله را صادر نكرده است.



برای ادامه‌ی گزارش (شامل بخش ویژه انقلاب مخملی) کلیک کنید.





نشاني متن انگلیسی گزارش در سايت موسسه بروكينگز:
http://www.brookings.edu/events/2009/0623_iran_strategy.aspx



*Kenneth Pollack, Suzanne Maloney, Bruce Riedel, Michael O’Hanlon, Daniel Byman, Martin Indyk, " Which Path to Persia? Options for a New American Strategy Toward Iran ", Brookings Institute, June 23, 2009




 
رضا
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۰:۱۴:۰۶
سلام
این مطالب را دکتر حسن عباسی (استاد بی همتای علوم استراتژیک) چند روز بعد از انتخابات مطرح کرده و تحلیل و راه حل مقابله را نیز مانند همیشه ارائه داده. (230066)
 
علی
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۲:۰۷:۳۹
امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ما امریکا را زیر پا میگذاریم
امام خمینی (230245)
 
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۲:۳۵:۴۸
اینایی که اینو نوشتن گفتید چیکاره بودند؟
فکر کنم از این بازی های استراتژبک جنگی زیراد دیدند! (230292)
 
حسين توكلي
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۲:۵۷:۴۲
آمريكا به دليل مزاياي استراتژيك منطقه اي ( نظامي ) و اقتصادي ( عدم تخريب دلار) براي آمريكا اهميت دارد كه در اين بسته ذكري از آن نشده است آمريكا در صورت در اختيار داشتن ايران با قيمت تمام شده كمتري ميتواند به اهداف نظامي خود در خاورميانه و آسياي ميانه برسد بنابراين ارزش ايران بالاتر از اين است كه آمريكا براي عدم رابطه با ايران وقت كشي كند.
www.dolarak.blogfa.com (230321)
 
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۳:۴۷:۲۸
مرگ بر آمریکا (230376)
 
امیر
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۵:۴۳:۴۰
متن رو خوندم . این تحلیل بدتر باعث گیج شدن اوباما خواهد شد . واقعا در قرن بیست و یکم جای سیاستمدارانی چون چرچیل و اقتصاد دانانی مثل کینز و ... خالی است ! تخصصی شدن امور باعث شده افرادی که قادر به نگاهی جامع به پدیده ها باشند روز به روز کاهش یابد (230499)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۶:۰۲:۰۸
با سلام استراتژی ملت
1- گربه برای رضای خدا موش نمی گیرد پس امریکا اول دنبال منافع خودش است
2- ازموده را بدون تضمین ازمودن خطاست .پس امریکا که دشمنیش ثابت شده باید اصلاح خود را مشخص کند وبعد هم برای اینده تضمین دهد
3-ایران ابدیده شده فولاد ابدیده را نمی توان از چکش ترساند تحریم فایده ندارد
4- احترام واجب تر از نان شب این نظر اکثر ملت است پس هویج به درد خودشان می خورد
5- جنگ کرده از های وهوی نمی ترسد اگر سیستم نظامیشان کارامد بود تو عراق وافغانستان وضعیت بهتری داشتن
6- انها هم به ما خیلی احتیاج دارند باج بگیرید باج ندید
7- 70میلیون پشت سرشماس یک کلمه هم خوب بلد هستند
مرگ بر امریکا (230524)
 
سارا شکری
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۶:۲۳:۴۳
به صراحت میگم اگر منافع ملی مان به خطز بیفتد. در خود همین فرانکفورت و همین آلمان
که سربازاشون قبل از اعزام به کشورهای همجون عراق یا افغانشتان دوره های آموزشی میبینند. به خطر خواهد افتاد.
بعنوان کسی که ایرانی هستم و با اکثر سربازان امریکای اعم از زن و مرد جه در دانشگاه و جه در آموزشکده هاشون تاکیید میکنم.
روی خوش نخواهند دید.
لگف کنید سانسور نکنید. و پخش کنید (230542)
 
najafi
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۷:۰۱:۴۶
با توجه به استراتژيهاي تعيين شده توسط بنياد مذكور و زمان ارايه آن (ژوئن2009-تير ماه 88) به اوباما بعيد بنظر مي رسد مسايل داخلي تابستان 88 با آن مرتبط باشد(آنچه سايت محترم الف در پاراگراف اول به آن اشاره نموده )
اما در خصوص اين پيشنهادات مي توان به يك نتيجه دست يافت كه اين ها فقط يك دسته بندي و يا پيشنهاد سازمان يافته از رخدادها ي ديپلماتيك و اقتصادي و نظامي است كه در 30 سال اخير ميان ايران و آمريكا بوجود آمده است و چيز جديدي و قابل توجهي درآن ديده نمي شود .نكته بسيار مهم اينست كه در غريب به اتفاق راه حلها به غير قابل پيش بيني بودن واكنش ايران اشاره شده است .
من اطمينان دارم آنها با مطالعاتي كه در همه ابعاد ميكنند به آنچه كه اين نظام و ملت به آن تعلق دارد ( اسلام و آميزه هاي ديني و معنوي ) بي توجه هستند چرا كه ديدگاه -بينش و جهان بيني آنها به اين حقيقت نميرسد لذا آنها فقط سايه هايي را كه بر ديوار افتاده است ميبينند . (230560)
 
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۷:۵۰:۱۱
یه جوری مسایل رو تحلیل می کنند که انگار خودشون خیر مطلق عالم هستند و بقیه خیر و شر بودنشون در نسبت با اونها تعریف میشه. این استراتژیستها یا این قدر کر و کور یا احمق هستند که اون همه ظلم امریکا به مردم و مسلمانها رو می بینند. یا طرفدار قانون جنگل هستند و خودشون را به دلیل زور بیشتر محق برای هر کاری می دونند. شاید مثل بعضیها یه چیزی تو مایه های توهم هستند و با خودشون فکر میکنند من به این خوبی که اروپا و عربها برای من دلشون ضعف میره دیگه چرا ایران زبون نفهم با این الهه خیر سر ستیز داره. (230608)
 
کریم
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۸:۰۰:۱۲
اگر به ملّت احترام بگذارند اینها کشک است.امّا اگر سفیهان افراطی پر مدّعا بخواهند بر سرنوشت کشور حاکم شوند باور کنید با کمتر از این هم آمریکا موفق میشود. اگر موافق این حرف نیستید به تاریخ نگاه کنید (230614)
 
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۴:۵۱:۲۴
فعلاً حاکمیت سفیهان افراطی پر مدّعا تا 4 سال دیگر منتفی شده (230813)
 
محمد مهدی سپهری
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۱۹:۳۳:۴۸
برترین استراتژی اسلام و حتی ایرانی از ابتدا احترام شایسته به انسان ها بوده و هست و خواهد بود. گذری به تاریخ این حقیقت را نشان می دهد. همواره صاحب منصبان حاکمیت در امریکا از حربه ناانسانی کردن (Dehumanization) طرف مقابل در چشم مردمان خود، مجوزهای لازم برای اعمال راهبردهای خود را دریافت داشته و مردم خودرا حامی عملکردهای خود جلوه داده اند. هنگامی هم که مردمشان آگاه شده اند به ناچار دست از اعمال خود کشیده اند.
در امریکا، همواره برای توجیه اعمال خود علیه ایران، مستندات تصویری شعارهای مردم ما علیه امریکا و کشورشان را بارها و بارها از رسانه های خود در هنگام اقدام علیه ایران پخش می کنند.
یکی از استراتژی های مؤثر ما می تواند اصلاح شعارها و توجه به جنبه های انسانی باشد.
زیبنده نیست که شعارمان آزاردهنده مردم کشوری باشد و آنگاه بگوئیم منظورمان دولت شما و سیاست های غلط دولتهای گذشته شماست. آیا ما می پذیریم که مردم عمان به خاطر سركوب شورش ظفار در دوره شاه شعار مرگ بر ... سر دهند؟ در امریکا بیش از 5 میلیون ایرانی، بیش از 45 میلیون مردم مسیحی معتقد به کلسیا و 100000 کلیسا (http://www.ncccusa.org)، بیش از 7 میلیون مسلمان و 1209 مسجد (http://www.allied-media.com/AM/index.html)، بیش از یک و نیم میلیون یهودی و 835 کنیسه (http://www.adherents.com/Na/Na_651.html) وجود دارند و اعتقادات مذهبی بالا. و عموماً حزب جمهوری خواه با تکیه بر باورهای مذهبی به کسب آرا روی می آورد. آیا آزردن انسانها برای ما ارزش است؟ آیا می خواهیم تصویر ملت ما در ذهن مردمشان تصویری نادرست باشد؟ قطعاٌ نه.
چه زیباست که واژه های ناپسند \"مرگ بر\" و \"نابود باد\" و \"می کشم\" و همانند این ها را از واژگان فرهنگ اجتماعی خود زدوده و واژگان های پاک و درخشان اسلامی، ملی و مینهی خودرا که از نعمت های پروردگار زندگی بخش و آرامش بخش است ورد زبان خود، جامعه و کشور و دیگر جهانیان نماییم. بیایید شعارهایمان \"پاینده است اسلام، آرام بخش انسان\"، \"ایرانیم ایرانی، خواهان یک جهانی، زیبا و آسمانی، برای هر انسانی\" و صدها عبارت حیات بخش و شادی آور باشد. هر شعارمان تقدیم گلی خوش بو و معطر به عواطف اسلامی انسانی به همه جهانیان باشد.
اتخاذ این استراتژی بزرگترین حربه و توجیه کننده سیاست های نابخردانه سیاست گذاران و سیاست مداران امریکایی را از آنها سلب و در مقابل مردم امریکا خود مدافعی برای حفظ ارزش های خود شده و حاکمانشان را از اعمال سیاست های غلط باز می دارند. (230652)
 
iman
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۲۱:۰۳:۱۴
این سایت روند جالبی برای چاپ نظرات سبز داره
من رو چند تا موضوع چند تا نظر با اسم های مختلف گذاشتم . بعضی هاش طوری بود که به نظر آدم احمق و گول خورده ای هستم . اینارو چاپ کرد . بعضی ها هم درست بود ، چاپ نشد . تو همشم ادب و موازین و ... رعایت کردم.
خیلی نامردین. (230690)
 
محمدرضا
۱۳۸۸-۰۶-۳۱ ۲۱:۱۹:۱۸
نظام ما ثابت كرد مي‌توان در مقابل بيگانه ايستاد، عقب‌نشيني نكرد و حتي به جلو رفت.

كه اين همان سياست خارجي دولت است نهم و دهم است برخ لاف گذشته. (230694)
 
hossein hajiagha
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۱:۲۷:۳۶
آمریکا گ...خورد با آن حکومت کثیف جنگ طلب و غارت گر ی که دارند روز گار ما را سیاه کرده اند حالا نوبت شما از کانادا ایرانی مهاجر یا بهتر برده
USA have must stupid system in the world , is capitalism and a poor family in this system do not have right , like in Canada , I live in Canada over 15 years and I like to back in Iran (230785)
 
سعيد
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۱:۲۸:۰۳
اگر به ملّت احترام بگذارند اینها کشک است.امّا اگر سفیهان افراطی پر مدّعا بخواهند بر سرنوشت کشور حاکم شوند باور کنید با کمتر از این هم آمریکا موفق میشود. اگر موافق این حرف نیستید به تاریخ نگاه کنید

ديديد كه مردم نمي گذارند كه سفيهان حكومت كنند و خوب راه را بر آنان در انتخابات بستند (230786)
 
سعيد حسيني
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۱:۲۹:۲۰
پس يك دفع بگيد تنها راه آمريكا جنگ و حذف فيزيكي ايرانه ديگه! (230788)
 
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۱:۳۴:۵۷
دوستان الف منبع رو هم مینوشتید خیلی بهتر بود.
چون بعید میدونم ترجمه و تلخیص رو تیم های شما انجام داده باشن.

با تشکر (230791)
 
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۵:۱۹:۵۷
آمریکا برحسب سابقه تاریخی ماموریت مقابله با شر را داشته است. ابتدا بخشی از آمریکا با شر داخلی مقابله کرد. سپس به تحریک به اروپایی ها وارد معرکه ی مقابله با کمونیسم بعنوان شر خارجی شد. آمریکا همواره دنبال منافع مادی و اقتصادی است و نیروی نظامی خود را نه در جهت دفاع از خاک بلکه در حفظ منافع بنگاههای بزرگ اقتصادی خود تجهیز می کند. پس از فروپاشی شوروی این اروپا بود که آمریکا را وارد معرکه اسلام ستیزی کرد تا خود بتواند اروپا را یکپارچه کند و توجه آمریکا را از این قضیه منحرف سازد. ولی وقتی نتوانست این هدف را بدرستی محقق کند ناچار شد که آمریکا را وارد بالکان کند و با کمک آمریکا فتنه ای را که بپا کرده بود و داشت دامن خودش را همی می گرفت جمع کرد. در منطقه خاورمیانه با توجه به موضع رهبران ایران برای دفاع از اسلام و ارزش های مرتبط فرصت خوبی بود که اروپا میدان دار ایجاد بحران روابط بین آمریکا و ایران باشد. بهمین لحاظ می بینیم هروقت که قرار است ایران و آمریکا با هم مذاکره کنند فتنه ای احلالگرانه از سوی اروپایی ها برپا می شود. بنابراین آمریکایی ها در مطالعات خودشان بایستی ردپای اروپا (بخوانید انگلیس) را در ماجرای رابطه رو راست و صادقانه با ایران دنبال کنند. آنوقت همه چیز یک جور دیگر خواهد بود. بقول سهراب: چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید. (230814)
 
mehdi
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۰۹:۳۵:۴۵
این اطلاعات را که دکتر عباسی 3 ماه پیش توی سخنرانیشون ارائه دادن.ماشالله سرعت عمل.
در مورد نظر آقا کریم ( نظر اول ) اونایی که شما بهشون میگین سفیهان افراطی پرمدعا در 4 سال قبل در 2 جنگ با اسرائیل بدون شلیک یک گلوله پیروز شدند.
اگر موافق این حرف نیستسد به تاریخ نگاه کنید . (230875)
 
ابرار
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۱۲:۱۲:۲۲
نظری در مورد مقاله فعلی . در ضمن جوابی به کاربر عزیز و محترم جناب محمد مهدی سپهری .
پیشنهاد آقای سپهری اگر چه نشان از حسن نیت و انسانیت و قلب سلیم و رءوف ایرانی ایشان دارد . اما متاسفانه . استراتژی پیشنهادی ایشان در دنیای واقعی امروز و تحت شرایط سیاسی فعلی . توسط نیروی مقابل و متخاصم تعبیری بجز شعاری تو خالی نخواهد داشت . چرا ؟ چون جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال دوران دولت اصلاحات جناب آقای خاتمی با بکارگیری روش ها و شیوه ها و سیاست های مشابه تلاش نمود همین چهره انسانی را از جمهوری اسلامی به غرب و آمریکا نشان بدهد و بقول آقای سپهری عزیز حربه و توجیه کننده سیاست های غلط را از آنان سلب کند . اما آنها در جواب نشان دادن همه آن حسن نیت های جمهوری اسلامی ایران . نتنها حرف های ایشان جدی نگرفنتد. بلکه به ایشان خندیدند. ایشان را تدارکات چی . هیچ کاره . نامیدند. از ایشان با عناوینی مانند. ببخشید . سگ زرد برادر شغال . سر تا ته یک کرباس . یاد کردند . آنها با توهین به ایشان و در واقع مقام محترم ریاست جمهوری ایران اسلامی . نتنها به تمام مسلمانان جهان . بلکه خصوصا . به همه ایرانیان عزیز توهین نمودند.
در مدت هشت سال تلاش دولت اصلاحات به رهبری جناب آقای خاتمی در این جهت و علیرغم توقف داوطلبانه تمام فعالیت های هسته ای ایران برای مدت دوسال . بلی . دو سال متمادی .غربی ها و در راس آنها آمریکا یک کلام مثبت در مورد دولت ایشان . یا خودشخص ایشان . یا جمهوری اسلامی ایران . در رسانه های خود به مردم خود نگفتند . که هیچ . به ایشان و دولت ایشان و در نتیجه مردم و ملت ایران عزیز توهین نیز نمودند . که هیچ .بعد از دوسال توقف کامل فعالیت های هسته ای . دست آخر بسته ای . بقول خود غربی ها . تو خالی . آنهم با کمال پرویی . بدست ایشان و مسولین وقت جمهوری اسلامی ایران به جهت تمام تلاش های مداوم و انسان دوستانه آنها دادند .
آنهم بعد از دوسال توقف کامل دواطلبانه فعالیت های هسته ای ایران .
بسته ای که خود غربی ها و راس آنها آمریکا در رسانه های خودشان . حتی قبل از تحویل آن به ایران . با بی شرمی تمام اعلام نمودند . که اگرچه بسته ای ارایه شده به ایران بسیار زیبا خواهد بود و البته با روبانی بسیار زیبا تر بسته بندی خواهد شد . اما در واقع جعبه ای تو خالی بیش نخواهد بود .
واقعیت هم همین طور بود که خودشان اعلام نمودند .

اشکال غربی ها و در راس آنها آمریکا در این است که سی سال است بقول ضرب المثل معروف فارسی . تنها خود را زرنگ جهان تلقی میکنند . اول برادری خود را ثابت نمی کنند بعد به دنبال ارث و میراث پدریشان باشند .
آنها باید برای پیدا شدن راه حلی عملی و جدی اول قبول کنند که سی سال پیش در ایران انقلابی رخ داد و ایران دیگر مانند گذشته حیاط خلوت آنها نیست . از فردای انقلاب همه چیز تغییر کرد. آنها باید نخست واقع گرا باشند و قبول کنند ایران مانند دیگر کشور های منطقه نیست . آنها باید قبول کنند که رهبران سیاسی فعلی و درجه اول ایران عزیز . از سی سال گذشته تا بحال . افرادی هستند مستقل .
آنچه را هم که این رهبران سیاسی درجه اول ایران عزیز دنبال میکنند ضدیتی ذاتی با غرب و در راس آن آمریکا نیست . ضدیتیست با سیاست های غلط آنها. سیاست های غلط آنها در قبال ایران عزیز و مسلمانان جهان . همان ضدیتیست که در اندیشه های امام رحمته الله در مورد سیاست های غلط غرب . دقت بفرمایید . سیاست های غلط غرب . الخصوص آمریکا بود . ضدیت با چگونه سیاست غلطی؟ سیاست غلطی که نتیجه تفکریست غلط . تفکری که به غلط میاندیشد که انسان ها در جهان بخصوص مسلمانان . برای انتخاب رهبران سیاسی خود احتیاج به وکیل و وصی دارند. تفکری غلط که میاندیشد که این وکیل و وصی هم غرب و در راس آنها آمریکا ست .
آنها باید قبول کنند که مسلمانان در جهان وکیل و وصی لازم نداشته و ندارند . آنها هم مانند هر ملت و انسان دیگری در جهان حق طبیعی و انسانی انتخاب رهبران سیاسی خود را دارند . اگر هم این ملت ها بطور اتفاقی رهبرانی را برای خودشان انتخاب میکنند که به دنبال سیاست هایی هستند که با سیاست های غرب و آمریکا همخوانی ندارد یا بعضا در تقابل با سیاست های آنهاست . تنها راه موجود تعامل سیاسی و گفتگو و چانه زنی و بده و بستان سیاسی است .نه برخورد خصمانه و تلاش برای براندازی یا تغییر . حال چه نظامی . چه غیر نظامی . سیاسی . یا اقتصادی . یا تحریم و و و . همانند سی سال گذشته
تا زمانی هم که آنها جدا حاضر نباشند در این مورد اساسی و پایه ای مورد اختلاف . امتیازاتی بدهند . همان گونه که به چین و شوروی سابق دادند و همواره در پی براندازی سخت و یا نرم یا بقول خودشان تغییرات اساسی و پایه ای در ایران باشند . روابط ایران و آنها همین خواهد بود که هست . خلاصه همین آش است و همین کاسه . آنها هم نه راه حل نظامی در مقابل ایران داشته یا خواهند داشت و نه راه حل سیاسی .
مطالعات و تحقیقات و بررسی های علمی و چاره اندیشی ها و اعلام نظر های سیاسی آنها نیز همانند مقاله فوق . چیزی نیست مگر . سعی در کوبیدن آب در هاونگی .
ابرار (231061)
 
hossein
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۱۶:۲۶:۳۵
Letter to the Editor Canadian news
I am former Iranian journalist and Artist, who left Iran refugee in Canada to became homeless over 15 years ,nothings here in Canada just pay and became slaves with no right , then Canada are complain over the human right in Iran which better as Canada . who willing to look after human right in Canada? I thinks Dr, Ahmadinejad he right , We should look after are human right and what country like Canada or USA do to own people or rest of the world ,I am Canadian but I do not have right to travel in USA by my new Canadian passport, I do not have right to have jobs same as white christian Canadian, This is a racism and soon I will be happy to back in Iran after 15 years , It was my mistake and trust this people ..they lies about own democrcay or human right , Canada looking for low pay slaves immigrant and USA, war changing regime , oil.... Thank you http://hajiagha.tripod.com (231354)
 
قبوري از اصفهان
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۱۷:۰۳:۴۵
اتفاقا همين ادبيات و طرز تفكر استراتژيستها والبته غالب سياستمداران آمركايي است كه منطق سياست اصولي نظام اسلامي رادر روابط بين المللي درست نشان ميدهد شما ببينيد چگونه راجع به يك ملت 70ميليوني با سابقه هزاران سال تمدن نسخه ميپيچند ببينيد در مواجهه با مسائل انساني متعاقب جنگ با بي تفاوتي و قساوت ميگذرند گويي براي آنها عواقب انساني و بيهوده كشته شدن هزاران انسان جايي در معادلات استراتژيك و البته شيطاني آنها ندارد اتفاقا افتخار ما همين است كه بادرك عميق از ظلمتهاي ساختاري در نظام بين الملل كه امام آغاز گر آن بود در قرن حاضر سر تسليم فرود نمي آوريم و همين است كه مارا عزيز حقيقي و الهي كرده است البته بايدبا درايت در اين راه از ماجراجويي و بهانه دادن به توفق طلبي ذاتي دشمن غدار اجتناب كرد
نكته ديگر اينكه ملت ايران با فرهنگ شيعي ايراني خودش كه آميزه اي از تعقل و غيرت وحق طلبي است واتفاقا در مواقع بحران خيزشي طوفاني و غير قابل پيش بيني دارد مانند افغانستان وعراق نيست كه آنها بتوانند يك درگيري نزديك را متصور گردند مگر اينكه با تكيه بر تكنولوژي برتر بخواهند از روش بزن در رو استفاده كنند كه اين هم بدون تحمل هزينه هاي گزاف خصوصا اگر از طرف اسراييل باشد نخواهد بود (231398)
 
۱۳۸۸-۰۷-۰۱ ۲۰:۳۱:۰۳
آقا شما ها اصلا خواب خواب تشریف دارید یا خودتان را به خواب زده اید. متاسفم برای درک شما از مسایل. البته می دانم که چاپش نمی کنین. (231521)
 
۱۳۸۸-۰۷-۰۲ ۰۷:۳۷:۱۳
230652 | محمد مهدی سپهری

نظر ایشان بنظر عقلانی می آید ولی تاریخ نشان داده است که این مباحث فقط
از طرف کسانی اظهار می شود که در صدد خلع سلاح کردن و منفعل کردن نیروی
فعال علیه دشمنانی که برای این نظربران دشمن نیست زیرا آنها مدتهاست دراثر معاشرت و زندگی با این افراد به آنها خو گرفته اند.
این همان بحث ارتجاعی است که در میان \"چپ \" های ایرانی در غرب بعد از انقلاب در گرفت. نتیجه آن امروز مشهود است. همان اشخاصی که خود را \"چپ\" ومترقی می دیدند اکنون بیش از 90 در صد هم صدا و هم گام با نیروهای صهیونیسم و منافع آمریکا حرکت می کنند.
این افراد نمی توانند درک کنند که غرب دشمن را بوسیله رسانه های صهیونیستی و گروه های با نفوذ بصورت اهریمن بخورد مردم بی اطلاع و تحمیق شده می دهد، شما شعار بدهید یا نه هیچ فرقی نمی کند.
مگر صدام حسین شعار مرگ بر آمریکا می داد؟ صدام از طریق وزیر خارجه خود تا
سال های 1993 در شوهای آمریکا از دوستی آمریکا و عراق صحبت می کرد.
آیا ناصر در مصر مرگ بر آمریکا می گفت که بصورت هیتلر در آمد؟ آیا مصدق مرگ بر آمریکا می گفت که بصورت هیتلر در آمد؟ اشتباه مصدق در این بود که فکر می کرد با مدارا و امتیاز دادن به آمریکا می تواند آمریکا را بطرف ایران متمایل کند. دیدیم که نتیجه آن چه بود. آیا خاتمی مرگ بر آمریکا و یا اسراییل می گفت؟ هیچکس به اندازه محمد خاتمی با این آدمکشان و دزدان بین المللی مدارا نکرد؟ نتیجه اش چه شد؟ ما را در محور شرارت قرار دادند.

سخنان آقای احمدی نژاد اغلب درست و بر پایه وقایع تاریخی است. این دشمن است که با استفاده ازمنابع سرشاری که در دسترس دارد از هر حرکت و گفته ای برای پروپاگاندا استفاده می کند که دشمن را از صورت انسانی به اهریمن تقلیل دهد که توجیهی برای سیاست های جنایتکارانه خود داشته باشد.
ما باید از هر چیزی که در حفظ جان و منافع شهروندان و کشور است - مانند دشمن - استفاده کنیم. ما نباید به گفته های ساده لوحان که فکر می کنند اگر
ما این شعار را ندهیم همه چیز رو براه می شود اعتنا کنیم زیرا \"چپ \" مزدور هم
دهه هاست که شعار \"مرگ بر امپریالیسم آمریکا\" را کنار گذاشته و همقدم با
صهیونیستها و امپریالیست ها شعار \"مرگ بر جمهوری اسلامی\" یا \"مرگ بر
حماس\" یا \"مرگ برحکومت اسلامی \" را می دهد و هیچکس - چه چپ و چه راست به این شعارها اعتراض نکرده است. امروز در حقیقت شعار چپ که اغلب
تروتسکیست هستند با شعار صهیونیسم و امپریالیسم یکی شده است یعنی
\"مرگ بر اسلام\" .
نیروهای \"چپ\" و \"مترقی\" قلابی همصدا با گروه های صهیونیستی و امپریالیستی علیه نیروهای مقاومت یعنی حماس و حزب الله شعار می دهند.

این سازمان ها مانند HOPI - کارزار دستها از مردم ایران کوتاه - یا CPD - کار زار برای صلح و دموکراسی - هر دو تروتسکیست هستند و صهیونیستهای مخفی مانند نوام چامسکی و هوارد زین از این سازمانهای قلابی \"چپ\" و \"ضد جنگ\" پشتیبانی می کنند. مریم نمازی عضو حزب کمونیست کارگری، عضو ایکس مسلم که هر دو سازمان متهم زیر حمایت صهیونیسم قرار دارند عضو HOPI هم است.

HOPI و CPD به چپ می زنند ولی در حقیقت منافع \"دولت یهود\" را زیرکانه به پیش می برند. این امر چنان مشهود است که دونفر بنامهای ادوارد هرمان و دیوید پیترسون کارزار CPD - نوام چامسکی همکاری نزدیکی با این سازمان قلابی ضد جنگ ولی در حقیقت نزدیک به سیاستهای سازمان سیا دارد - با نوشتن مقالات زیر افشا کردند.

http://mrzine.monthlyreview.org/hp240709.html
http://www.monthlyreview.org/mrzine/hp030809.html

بهمین دلیل دیدیم که افراد مرتجع و همگام با سیاستهای صهیونیسم و امپریالیسم
شعار نه غزه / نه لبنان را می دادند. یکی نیست به این مرتجعین بگوید که مردم غزه و لبنان از آغاز پیدایش تاریخ بشری در منطقه در کنار دیگران زندگی کرده اند و بنابراین به منطقه تعلق دارند. شما مرتجعین چرا آمریکا با بیش از 180000 سرباز آماده برای کشتن و تجاوز کردن را ول کرده اید و به دنبال مردم منطقه روان شده اید؟

شما مرتجعین و ستون پنجمی ها اسراییلی ها که از لحاظ نژادی هیچگونه نزدیکی با مردم یهود منطقه ندارند و از اروپا هستند و امروز فلسطین را به اشغال در آورده و مردم آن را با بمب های فسفری و خوشه ای به قتل رسانیده اند که تمام فلسطین را از آن خود سازند ول کرده اید و دنبال لبنان و غزه - مانند اسراییل و آمریکا - سرازیر شده اید. چرا کسی نیست که به این مرتجعین بگوید این شعارها چیست؟ (231669)
 
مهران ک
۱۳۸۸-۰۷-۰۴ ۱۹:۰۲:۴۶
ببخشید نوشته من هیچ ربطی به موضوع بحث نداره و فقط سوالی از متولیان سایت الف دارم :
زمانی که برای یک مقاله کامنت می گذاریم در سایت الف باید زمانی گاها طولانی منتظر باشیم تا کامنت ما منتشر شود ؛ گاهی اوقات حدود 20 تا 50 کامنت در انتظار انتشار هستند . حالا چگونه است که در همین مقاله های پر مخاطب کامنت هائی میبینیم که در پشت سر هم آمده و با هم کفتگو کرده اند . این امر غیر ممکن است که در صف انتظار بیش از 20 نفر باشی و پاسخ متن نخوانده نفر قبلی خودت را که باید در صف انتظار باشد بنویسی . لطفا بنده را روشن کنید چون گمان برده ام خیلی از این کامنت ها توسط متولیان سایت نوشته می شود.

---------------------------------------
بخش خبری الف:
همان طوری که مستحضرید تعداد نظرات رسیده درباره موضوعات مختلف بسیار زیاد است و همین موجب برخی ناهماهنگی در انتشار نظرات شده است وگرنه هیچ تعمدی در تقدم و یا تاخر انتشار نظرات وجود ندارد. (230514)
 
womatch
۱۳۸۸-۱۰-۲۲ ۰۴:۰۲:۲۴
تنها راه ممکن برای رسیدن امریکا به هدفاش بیان از شورش ها پشتیبانی کنند که با استفاده از رسانه یا همون جنگ نرمه که این راهو هم اول انقلاب تجربه کردند تا حلا هم ادامه دادند و اخیراً هم بعد انتخابات با تمام تجهیزات امدن میدون به نتیجه نرسیدند البته کاری بجز این نمی تونند بکنند.

جنگم که جراتش رو نداره مگه اینکه مغز خر خورده باشه.
ایران هم تا زمانی که سیستم یا نظامش این شکلیه گوش به حرف امریکا نمیده.

اگه یکم منطقی تر نگاه کنیم می بینم که اونا 30 سال نتونستند کاری بکنند با اینکه فرستشو داشتن قبل از اینکه ما به این حد از قدرت برسیم اما کاری نکردند.
البته 8 سال جنگ مشخص کرد اگه کاری هم بخوان بکنند بیهوده است. (274809)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.