توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 107488
جگرتان سوخت؟
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۱۷
محمد صفری در جام جم نوشت:
 
جگر كباب شدن مي دانيد يعني چه؟ دل سوختن را چطور؟! اصلا شده كه دست كودكتان ذره اي ببرد و يا بسوزد يا حتي زمين بخورد و زخم و زيلي شود؟ قطعاً شده است. خب آن هنگام كه اين اتفاق براي كودك دردانه تان افتاد چه واكنشي داشته‌ايد. چه حسي به شما دست داده؟ دلتان سوخته، غصه دار شده‌ايد، اگر غير از اين باشد بايد شك كرد.

حال اين اتفاق در جايي بيفتد كه علاوه بر اين كه وظيفه آموزش و پرورش فرزندتان را بر عهده دارد، وظيفه حفظ سلامت كودك دلبندتان را نيز دارد. اصلا  از اين حرف ها بگذريم.

ديشب فيلم مستند «نرگس» را كه ديده‌ايد.اگر نديده‌ايد اين فيلم در سايت جام جم آنلاين هست و مي توانيد ببينيد.

جگر سوز است و جانگداز، همچين  دل آدم را كباب مي كند كه نگو. از يك طرف آن كودكان بيگناه كه 5 سال پيش آن اتفاق شوم برايشان افتاد، از يك طرف رسيدگي نكردن به امور اين كودكان كه بر اثر سهل انگاري مسئولين ذيربط صورت مي گيرد و از طرف ديگر نوش داروي پس از مرگ سهراب!

اين كودكان در كلاس مدرسه‌اي درس مي خواندند كه زمستانشان را يك چراغ نفتي گرم مي كرد. اين چراغ نفتي قديمي، آتش مي گيرد و چند تن از كودكان مي سوزند و چهره شان چروك بر مي‌دارد و روحشان ترك مي‌خورد.

زيبايي كودكان از دست مي رود. مادر غصه دار مي شود. پدر كمرش مي شكند و كودك در انديشه اين كه، فردا بزرگ شدم با اين چهره چه كنم؟! هر كه مرا با اين صورت مي‌بيند، رنجيده مي شود؟!

5 سال از آن واقعه مي گذرد و در عجبم كه چرا همان هنگام كه اين كلاس مدرن! با چراغ نفتي گرم مي شد! مسئولين نمي توانستند، يك بخاري ناقابل به اين كلاس هديه دهند تا اين اتفاق نيفتد؟!

اكنون كه كودكان اين كلاس روستاي «درودزن» با چهره‌اي چروكيده به مدرسه مي‌روند و نقاب هم مي‌زنند، آن مدرسه نوسازي شده اما چهره آن دختركان زيبا را نمي‌توان نوسازي كرد!

مگر چه مي شد، شما كه پول داشتيد اگر نداشتيد كه پس از اين اتفاق، اين همه هزينه نمي كرديد! آيا هزينه درمان آن كودكان كمتر از يك بخاري بود! آيا هزينه ديه‌اي كه بايد بپردازيد كه هنوز هم نپرداختيد، كمتر از ساخت و نوسازي مدرسه بود!

چرا هميشه بايد اتفاقي بيفتد آن هم ناگوار، آنگاه به فكر علاج باشيم؟!

اگر كشور فقيري بوديم حرجي نبود، اگر كشوري نفتي نبوديم بازهم ملالي نبود.

الان نگاه كنيد همين آشفته بازار ارز و سكه، دلارهاي نفتي اين مملكت به بازار مي رسد تا قيمت دلار كنترل شود. پشت پرده آن چه خبر است «الله اعلم» اما دريغ از اين كه اين دلارها براي چنين كارهايي استفاده شود. سودش را بايد سودجويان و شيادان اقتصادي ببرند و فرزندان اين مرز وبوم در نداري سر كنند، هيهات!

اين تازه گوشه‌اي از  محروميت هايي است كه در پهناي اين سرزمين ديده مي شود.
5 سال است كه آن كودكان و خانواده هايشان داغدارند و هر روز كه چشم در چشم هم مي نگرند،داغشان تازه مي شود.

آي مسئولين خودتان را به جاي آن ها بگذاريد. اگر لطف كنيد ديه شان را هم بدهيد سپاسگزارتان خواهند بود.

ميلاد مولاي عشق و ايمان است. مولايي كه كودكان را نوازش مي‌كرد.به آنها شير و نان مي‌داد در نبود پدرانشان.

عيدي به آنها چه مي‌خواهيد بدهيد؟!
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.