نظر منتشر شده
۸۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 115515
بيماري دموكراسي: تحميق توده ها ـ جو زدگي مشاهير
تاریخ انتشار : شنبه ۵ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۵۸
دكتر ياسر سبحاني‌فرد

 

اظهار نظر افرادي نظير بازيگران ،خوانندگان ، ورزشكاران  و غيره در عالم سياست  مسبوق به سابقه اي بس طولاني است. با اينكه داشتن موضع سياسي اين افراد مانند هر فردي ديگر از حقوق اين افراد است اما اين نوشتار در پي نشان دادن كاركردهاي بيمارگونه چنين واقعيتي در عالم سياست و تصميم گيري ملي است.

 

تحميق  توده ها  ابزار طبيعي دموكراسي

اساس فلسفه دموكراسي بر جلب توجه و رضايت توده ها قرار دارد.حكومتهاي دموكراتيك بر اساس برتري عددي مردم قرار دارند و از همين رو در اين حكومتها آنكه بتواند مردم را به هر روش و منظوري جلب نموده و رضايت خاطر آنها را از آينده پيشنهادي خود جذب كند ،خواهد توانست بر اريكه قدرت چنين حكومتي جاي بگيرد. با اين اوصاف در اين نوع حكومتي در بسياري از موارد رضايت مردمي جاي حقيقت را گرفته و آنكه بر مسند مي نشيند نه همراه با حقيقت و علم بلكه همراه با رضايت مردم است.

 

رويكرد جلب حمايتهاي مردمي در بسياري از اوقات از رهگذر تحميق توده ها گذر خواهد كرد و از اين نظر در بسياري از موارد سياستمداران جهت جلب رضايت توده ها به تحميق آنها مي پردازند. استفاده از مشاهير محبوب مردم يكي از راهكارهاي مهم و پراستفاده در تحميق توده ها براي جلب رضايت آنها مي باشد.

 

در اين راهكار احزاب و شخصيتهاي سياسي هر يك سعي دارند كه از ميان مشاهيري همچون بازيگران سينما، ورزشكاران ، خوانندگان و هنرمندان ياران و حامياني براي خود دست و پا كرده و با همراهي آنها با خود بتوانند از محبوبيت ظاهري اين مشاهير كه برخاسته از انفاس زيبا دوست ، غرايز و فطريات زندگي توده هاست نهايت استفاده را ببرند.. چنين رويكردي همچو ديگر كشورها در ايران نيز رايج  بوده و در انتخابات رياست جمهوري سال 88 و حوادث پس از آن به شدت مورد استفاده قرار گرفت. گويا سياستمداران تصميم بر آن داشتند تا به جاي توجيه منطقي توده ها از راهكاري ساده تر يعني استفاده ابزاري از مشاهير  و در نتيجه احساسات ، غرايز و فطرت توده ها استفاده سوء را ببرند.

 

جو زدگي  مشاهير آبي در آسياب سياستمداران

كاركرد مشاهير براي تحميق توده ها به گونه اي از سوي سياستمدارن به كار مي رود كه در اغلب موارد مشاهير مورد اشاره چنان دچار جو زدگي مي شوند كه در خيال و  اوهام خود را صاحب  انديشه ، علم ، فهم ، تقوا و حتي فتوا مي پندارند.چنين جو زدگي پس از انتخابات سال 88 به شدت تقويت شده است.

 

آنجا كه خواننده اي با ژستي به شدت متفكرانه و با رفتاري كاملا احساسي در رسانه هاي بيگانه كل نظام را زير سوال برده و بدين ترتيب واكنش احساسي توده ها را بر انگيخته و به دنبال آن در اذهان بسياري ديگر از مردم اين سوال را پيش مي آورد كه پس چرا خوانندگان لس آنجلسي كه حتي زياني بسيار كمتر از اين مورد را نيافريده اند بايد نگران بازگشت و حضور خود درايران باشند؟آنهايي كه لااقل براي شهرت از كيسه رانتهاي جمهوري اسلامي هيچ بهره اي نبرده واز اين نظر بدكار نظام هم نبوده اند !

 

 تاسف آورترين اين جو زدگي ، در روزهاي اخير از سوي مداحان مشهور كشور رقم خورده و طي آن مداح خوش سابقه و محترم با كمال تعجب چنان سخن زشتي در مورد يك سياستمدار بر زبان مي راند كه اين سخنان به عنوان سرگرمي در ميان موبايلهاي مردم رد و بدل مي شود در آخرين اين واكنشها مداحي مشهورتر و با سابقه تري آشكارا در مقام فتوا نشسته و حكم به مرگ و قتل سياستمداري مي دهد و شگفت آور آنكه علنا بيان مي كند كه براي اين كار پول نيز مي پردازد !

 

علاج اين بيماري : هر كه به جاي خود

جهت علاج اين بيماري مي بايست  متفكران و صاحبان خرد و علم با روشنگري خود جوي را ايجاد كنند كه توده ها بدانند اگر هر كه به جاي خود قرار گيرد ،  براي آنها نيز نتيجه اي بهتر به وجود خواهد مي آيد .اينكه صاحب فكر ، انديشه ارائه داده ، ورزشكاران ورزش خود را تقويت كنند ، بازيگران به دنبال بازي تحسين برانگيز خود باشند و خوانندگان  به دنبال بهبود آواز خود و مداحان به فكر بهبود مداحي خود باشند.. البته اين سخن قطعا بدين معنا نيست كه اين افراد حق اظهار نظر ندارند بلكه سخن بر سر رعايت حد و حدود است.

 

نتيجه چنين آشفته بازار آن است كه آوازه خوان خود را متفكر ، مداح خود را صاحب فتوا ، بازيگر خود را خواننده دانسته و ورزشكار نيز به بازيگري  خواهد پرداخت. چنين رويكري موجب شده تا در سر زمين ايران خطاهاي بزرگ تر از اين بديهي بنمايد. آنجا كه پزشكي به نايب رئيسي مجلس مي رسد ، مهندسي  بازرگاني كشور را در دست مي گيرد  و از اين دست بسيار است و در تمام دولتها وجود داشته و دارد.

 

مردم ايران مي بايست با شعور بالاي خود چنان برخورد كنند كه هيچ سياستمدار و رسانه اي  به خود اجازه ندهد كه توده ها را با مشاهير به تحميق كشانده و در مرحله بعد اوضاع را به جايي برساند كه اين مشاهير در عالم جو زدگي پا را از حد خود فراتر گذاشته و رفتارها و واكنش هاي اعجاب برانگيز از خود بروز دهند.

 

 
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۰:۱۶:۰۸
جوه دیگه بگیره دست بردار نیست که
حالا جالبه که یه عده اسم جو زدگی رو گذاشتن روشنفکری
یکی اونارو دریابه! (502787)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۰۴:۳۲
قابل توجه محمد رضا شجریان با قیافه متفکرانه

شقایق فراهانی با قیافه روشنفکرانه

منصور ارزی و سعید حدادیان با قیافه عالمانه و احساس صاحب فتوا بودن

جال اینجاست خیلی از مردم با سواد بالای دانشگاهی جو زدگی این آدمها رو حتی دیپلم درست حسابی ندارند رو می پذیرند و نظر اونها رو مرجع می دونند (502816)
 
سخن تازه
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۵۵:۴۹
شما اطمینان داری که مشکل از خودت نیست؟

به این فکر کردی که شاید خودت دچار حماقت توده ای در نظام دموکراسی شده باشی؟

بیشتر فکر کنیم. (502844)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۱۶:۴۱
حماقت توده ای یعنی من بیفتم دنبال مشاهیر بی ربطو به نامشون هر چی اونها می گویند
درست بدونم
برای همین مطمئنم. غیر از اینه شما بگو چرا دچارش هستم؟ (502871)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۳:۲۸:۵۹
شقایق که نه! گلشیفته خانم اظهار نظر سیلسی کردن.
درضمن، من فکر می کنم همه حق دارن نظری داشته باشن، اما فقط و صرفا برای خودشون!
سواد بالای دانشگاهی هم دلیل اجازه اظهارنظر در هر جایی و در هر موردی نیست.
شاید بشه اساتید دانشگاه رو هم به این لیست اضافه کرد، که وقت کلاس رو صرف پرداختن به تراوشات ذهنی نامربوط می کنند.
امیدوارم خیلی زودتر از اونچه که باید جامعه از این تب و بقیه نابجایی ها عاری بشه؛ ان شاءالله. (502930)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۷:۱۱:۱۶
اگر در ایران رعایت این می شد که هر کس جایی خودش باشد حرف شما درست بود ! لطفا رابطه مهندسی عمران را با یک پست سیاسی مثل رییس جمهوری مشخص فرمایید (503056)
 
ساجد
۱۳۹۰-۰۶-۰۷ ۰۶:۰۱:۵۱
دوست عزیز ریگان هنرپیشه بود
مهندس موسوی هم معماره.....
نمیشه که از بچگی یکی رو بزرگ کنن واسه ریاست جمهوری و بگن برو داشنگاه رشته رییس جمهوری بخون و آخرش هر کی معدلش بیشتر بود.....

دلیلت یه کم زیادی با حال بود رفیق (503798)
 
ارشادی
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۲:۰۵:۵۹
این هم واقعاً از نکات جالب قشر کم سواد ولی فیلسوف ماب جامعه ماست که حتی حق اظهار نظر هم برای اساتید دانشگاه قائل نیست. باید اون استاد حرف میزد تا حالا تو هم چیزی یاد بگیری و اظهار فضل کنی ناشناس محترم. (503338)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۷:۴۹:۱۹
نماز جمعه عبادی سیاسی است حج عبادی سیاسی است چرا فرهنگ ما سیاسی نباشد چرا هنر ما سیاسی نباشد چرا ورزش ما سیاسی نباشد ؟؟؟؟؟ (503073)
 
هومن
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۹:۲۲:۳۲
شما هنر شخصی مانند استاد شجریان را با پاس کردن واحدهای درسی با خواندن در شب امتحان قیاس می کنید ؟
چند نفر فارغ التحصیل وجود دارد ؟و چند تا استاد موسیقی ایرانی وجود دارد ؟چگونه قیاسی است ؟ (503111)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۸:۴۴:۵۷
آقای هومن قیاس شما واقعا عجیب است

یعنی چون شجریان خیلی استاده موسیقی هست و مثل ایشون خیلی کمه پس در هر زمینه ای از استاد دانشگاه و متفکر هم حرفش معتبره؟

مخافت با یک نوشته اینقدر تعصب لازم داره ؟ (503636)
 
سعید
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۲۰:۱۰:۱۵
اگه همین افراد در حمایت از شما اظهار نظری می کردند هم باز اینطور قضاوت میکردید؟!
چرا وقتی محمدرضا شریفی نیا یا اکبر عبدی حرفی میزنند آنها را جو زده نمی نامید؟! (503113)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۲۳:۱۹:۵۴
با بقیه کاری ندارم اما استاد شجریان اندازه تمام عمرت بر موسیقی و هنر این کشور منت داره.
خودت هم زیاد جو زده نشو دوست عزیز !!! (503147)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۸:۴۸:۴۴
بله اندازه عمرم بر موسیقی منت داره اما بر سیالست و فکر مملکت یک دوزاری هم منت نداره تو این زمینه یک دیپلم ردی بیشتر نیست


کاش خوانندگان زمان شاه ممنوع و حرام نمی شدند تا به نفع این آقا تموم بشه و تنهایی تو صدا سیما 20 سال تبلیغش بشه

اون وقت می دیدم چقدر بهش گوش می دادند

عین همون زمان شاه (503638)
 
ساجد
۱۳۹۰-۰۶-۰۷ ۰۵:۵۷:۵۷
خدا پدرت رو بیامرزه، شجریان و شقایق فراهانی رو نمی نوشتی الان همه موافق بودن!

بقیه رو هستم شدید!
اما با استاد شوخی نکن، حق به گردمون داره :) (503797)
 
امید
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۳۸:۴۴
متاسفانه مردم ایران در مورد علوم انسانی همگی متخصص هستند

تا به حال هم مملکت رو افراد غیر متخصص این رشته یعنی مهندسان ، روحانیان و پزشکان اداره کرده اند

این عزیزان اگر در تخصص خودشون به کار مشغول باشند برای خود و کشورشون بیشتر می تونند مفید باشند

عارف با مدرک مخابرات چرا باید بشه معاون اول ؟

احمدی نژاد با مدرک عمران چرا می شه رئیس جمهور که کشور رو مثل کارگاه می بینه؟

محمد رضا خاتمی با مدرک پزشکی چرا می شه رئیس مجلس ؟ (502887)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۷:۲۸:۰۲
این بحث انحرافی است جدای از این که خود خاتمی رو هم فراموش کردی که با مدرک روحانیت و یک لیسانس نا تمام فلسفه رئیس جمهور شد و بقیه.
ریاست جمهوری ربطی به علوم انسانی و مدرک ندراد. دلیلش نیاز به نوشتن یک کتاب دارد. اما برای خلاصه: ما رشته ای به عنوان معاون اولی، ریاست جمهوری و چیزهایی از این قبیل نداریم. اگر یک نفر مدرکش اقتصاد باشد می تواند به عنوان یک کارشناس اقتصادی در وازت اقتصاد استخدام گردد و اطلاعاتش در حد مسائل اقتصادی است. اگر یک نفر مدرک جامعه شناسی باشد می تواند به عنوان کارشناس در صدا و سیما و وزارت اطلاعات و امثالهم استخدام گردد. اگر یک نفر مدرکش علوم سیاسی است می تواند به عنوان یک مشاور یا کارشناس در وزارت امور خارجه ی وزارت کشور استخدام گردد. اما هرکدام از این ها فقط در یک بعد فقط سواد تئوری دارند. در حالی که برای ریاست جمهوری شما اصولا باید در ده-بیست رشته دانشگاهی مدرک بگیری. البته بر اساس منطقی که شما گفتید. همچنین است در وزارت ها. مثلا برای وزارت مخابرات باید هم دکتری مدیریت بگیری هم دکتری مخابرات هم یکلیسانس عمران هم داشته باشی IT هم خوانده باشی و الی آخر.
اصولا برای پست های کلان مدیریتی آن چه که مهم است تجربه است. وظیفه متخصصان فناوری و علوم انسانی هم مشاوره دادن و کارشناسی است. اما یک مسئله هم وجود دارد و آن این طور نیست که ما نشسته باشیم و یک کنکوری بگیریم برای رئیس جمهور شدن افراد. این مردم هستند که انتخاب می کنند. ممکن است فردی که مهندسی خوانده بسیرا بهتر از فردی که دکتری مدیریت دارد مدیریت بلد باشد.
زیرا مدیریت تجربه است و این تجربه نیز از علوم جدید مدیریت استفاده می کند. (503064)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۹:۰۶:۴۸
آقای حامد

توی متنهایی که دیدم بسیار منطقی نوشته بودید اما در این زمینه با شما مخالفم

رشته های انسانی کلی نگر ولی رشته های مهندسی و پزشکی جزئی نگر هستند

برای اداره انسانها نیازمند دید کلی هستیم که انسانها رو مثل یک عضو بدن و یا یک دستگاه یا یک پل نبینه
احساس و ادراک و تعامل انسانی رو بشناسه

از رفتار انسانها در مواقع مختلف برداشت مدیریتی اقتصادی و اجتماعی داشته باشه تا بتونه میلیونها نفر رو اداهر کنه


یک مهندس و پزشک با تمام احترام به مدرک و مفید بودنش برای اداره انسانها مفید نیستند چون دید متفاوتی به جهان دارند

بر خلاف نظر شما مدیریت یک علم است و سنتی ترین نظریه در مورد مدیریت همان تجربی بودن است که در ایران خیلی طرفدار دارد و همه فکر می کنند که ذاتا مدیر آفریده شده اند با این استدلال شما بقال سر کوچه ادعای مدیریت کشور را دارد و اشکال کار ما در ایران هم همینجاست (503650)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۷ ۱۱:۲۵:۱۸
من نگفتم علم مدیریت وجود ندارد. مدیریت نیز یک علم است که در غرب به جود آمده و پیشرفت کرده است و بر اساس تحقیقات و تجربه و روش های علمی و منطقی است. این عمل می تواند توسط مدیران استفاده شود. و همین طور نیز هست. البته در ایران چندان استفاده نمی شود. بیل گیتس و اکثر مدیران بزرگ دنیا مدرک مدیریت نداشته اند. اما چرا توانسته اند مدیران موفقی باشند؟ چون اولا استعداد مدیریت را داشته اند و ثانیا از روش های علمی مدیریت که توسط دانشمندان علم مدیریت ارائه شده است استفاده نموده اند. اشتباه بزرگ برخی از ما این است که فکر می کنیم یک مدیر باید مدرک لیسانس و یا بالاتر مدیریت را داشته باشد. این اشتباه است. اگر این طو بود اصولا باید در آمریکا رئیس جمهور ها و وزا و بقیه مدیران ارشد و غیر ارشد اکثرا مدیریت خوانده می بودند که نیستند.


اما در مورد این که علوم انسانی کلی نگرتر هستند نیز نمی توانیم به راحتی صحبت کنیم.
اولا در علوم مهندسی و علوم پایه مانند فیزیک شما هم دید کلی باید داشته باشی هم دید جزئی. در مهندسی و فیزیک شما با سیستم ها مواجه هستی. هم باید اتم را ببینی هم میلیون ها اتم را با هم که تشکیلی یک ماده می دهند. علوم انسانی نیز چنین هستند. منتها در علوم انسانی مانند اقتصاد کلان و جامعه شناسی با انسان ها طرفیم.
بنا بر این از نظر نوع تفکر در کلی نگر بودن یا جزئی نگر بودن فرق چندانی نیست و علوم ریاضی خوبی که دارند مسئله محور هستد و مشا باید دائما مسئله حل کنید ، بهینه شازی کنید، پارامتر های مختلف را بررسی کنید.و مدیریت و اقتصاد نیز از مدل های ریاضی پیروی می کنند.

کسی مخالف استفاده تمام عیار از علوم انسانی در مدیریت کشور نیست. اما می خواهیم ببینیم به چه روش استفاده شود. در رأس قرار دادن یک کسی که مدرکش علوم انسانی است؟ نه لزوما. بلکه ایجاد مراکز تصمیم سازی و تحقیقاتی برای مشاوره به حکومت. این همان روشی است که در غرب استفاده می شود و موفق هم شده اند. (503929)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۷ ۱۱:۳۷:۴۲
اما بحث دیگر این که چرا در ایران این همه مهندس و ریاضی-فیزیک خوانده آمد اند مدیر شده اند؟ البته این طور نیست و در مورد بسیاری از مدیران و سیاست مداران صادق نیست. مثال: بنی صدر، خاتمی، هاشمی، کروبی، خیلی از وزای حال و گذشته. اما میرحسین و بازرگان و چمران و احمدی نژاد هم مهندس بوده اند. بعضی ها هم مثلا لیسانس فیزیک یا مهندسی داشته اند و ارشد یا دکتری علوم انسانی مثل لاریجانی و حداد عادل، اگر اشتباه نکنم. البته بگذریم از این که دکتری احمدی نژاد مهندسی ترافیک است به نوعی به مدیریت شهری بر می گردد.

از همان اول در ایران رسم بر این بوده که معمولا افراد با استعداد وارد رشته های پزشکی و مهندسی می شدند. البته اهانت به علوم انسانی نباشد. اکثرا این طور بوده و الا در علوم انسانی نیز افراد با استعاد زیادی وارد می شدند. گذشته از دو رشته ای ها هم مدرک انسانی دارند هم مهندسی. خیلی از سیاست مدارن انقلابی هم از رشته ها فنی بوده اند. به این علت بود که بخش از مدیریت کشور در دست مهندسان قرار گرفت.
الان نیز همین طور است. شما بروید در دانشگاه ها صنعتی ببینید چقدر جو سیاسی است. بعضی ها هستند که تعداد کتاب های مربوط به علوم انسانی که خواند اند کمتر از کتاب های تخصصیشان نیست. وارد سیاست و مدیریت می شوند و پیشرفت می کنند و می شوند یکی مثل احمدی نژاد.
کلا مدرک دانشگاهی در موفقیت در وادی سیاسی و مدیریتی چندان نقش زیادی ندارد. (503938)
 
سبزینه یاریگر الف
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۳:۰۱:۵۷
یکی اونایی رو دریابه ک ادعای تبعیت از ولایت فقیه می کنند و سر دسته ی انجمن حجتیه هستند و خودشونو با بصیرت میدونن (502906)
 
رضا
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۰:۱۰:۲۰
با تشکر
نویسنده به نکته خوبی اشاره کرده اند

نمونه این تحمیق توده ها در برخی از کامنتها مشخصه

آقایون طوری از بازیگران دفاع می کنند که انگار به همه کسشون توهین شده (503157)
 
مصطفي نقوي
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۰:۲۰:۴۵
به نظرم فرق هست بين اظهار نظر در مورد يك نظام (به حكم آزادي بياني كه به آن معتقديم) با حكم دادن براي قتل يك انسان! و همطراز كردن آنها در اين مقاله از نظر من درست نيست.
ضمن اينكه اگر \"قانون\" اجرا مي شد و هر كس از عواقب سخن گفتن خودش آگاه ميشد، سعي مي كرد به روشهاي عاقلانه تري از اين \"آزادي\" استفاده كند.
عدم برخورد با دروغهاي اجتماعي، تهمتها و اتهام زني ها و ... باعث شده خيلي ها \"آزادي\" را با \"هرج و مرج\" اشتباه بگيرند. (502793)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۷:۳۹:۲۶
فرق زیاد است. در یک مورد شما بر اساس آزادی بیان یک نفر را متهم می کنی. در یک مورد شما بر اساس آزادی بیان یک نظام (هزاران نفر) را متهم می کنی. در یک مورد ممکن است نهایتا سه نفر کشته شوند (حکم دهنده و قاتل و مقتول) در مورد دوم ممکن است یک ملت به جان هم بیفتند و ده ها و صد ها تن کشته شوند و حتی امنیت ملی به خطر بیفتد.

مثال: نظام تقلب کرده است. یعنی چند صد هزار نفر مجری و ناظران انتخابات همه تقلب کرده اند. اکثر مقامات ارشد تقلب کرده اند. این تهمتی بسیار بزرگ است. اما جدای از تهمت بزرگش رای های مردم را نیز زیر سوال می برد. یعنی مثلا 10 میلیون رای مردم را دروغین می خواند. یعنی زیر سوال بردن اندیشه و خواست مردم . کسی که چنین تهمتی می زند باید محاکمه شود و در صورتی که نتواند ثابت کند باید به زندان برود. البته باید جواب تمام خون های ریخته شده، اموال تخریب شده، بدن های زخمی شده، عقبافتادن مملکت، به خطر افتادن امنیت ملی، ایجاد نا امنی در شهر و به خطر افتادن جان و مال مردم واز بین بردن امنیت روانی مردم را هم بدهد.

اما مسئله در مورد اظهار نظر سیاسی این است که چرا اظهار نظر یک بازیگر این قدر باید مهم باشد و بازیگر مصداق حق باشد؟

پس ما با دو مسئله مواجهیم. یکی آزادی بیان که البته نباید همراه تهمت زدن باشد. دوم این که چرا حرف یک بازیگر (ادا در آور) باید مصداق حق باشد؟ (503068)
 
مرتضی اشرفی
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۰:۳۴:۵۵
تنها وقتی این بیماری علاج می شوذ که مسیر مدرنیته به درستی طی شود. نه اینکه سنت با پوشیدن لباس مدرن ادای مدرنیته در بیاورد. (502803)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۰:۴۱:۱۶
جهان امروز بر خلاف جهان گذشته جهان فیلسوفان، دانشمندان، ادیبان، جامعه شناسان و حکما نیست. جهان امروز جهان کتاب نیست. جهان امروز جهان بازیگران، بازی کنان و خواننده هاست. جهان فیلم و بازی کامپیوتری، شو است. جهان ماهواره و اینترنت است. جهان کتاب است اما کتاب هری پاتر و چگونه ثروتمند شویم!

دیروز این فلسفه بافان بودند که برای مردم خط و مشی تعیین می نمودند و امروز بازیگران و بازی کنان. امروز با بزرگنمایی و بت سازی بازیگران و خواننده ها و بازی کنان از آنها بربای فریب مردم، مشغول نمودن برای رسیدن به ثروت و قدرت استفاده می کنند. در این راه ثروتمندان و قدرمندان جهان موفق ترین ها هستند.

ما نیز به تبع غرب دچار همین عوام زدگی شده ایم. در کشور ما نیز یک بازیگر یا خواننده که مانند تمام قشرهای جامعه است و تنها صدایش خوب است یا ادا در آوردن را خوب بلد است، و یک روشنفکر و دانشمند و ادیب و فیلسوف نیست، می شود الگو و برای مردم خط سیاسی تعیین می کند و می شود مصداق حق! (502806)
 
مصطفي نقوي
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۵۵:۳۹
مي توانم بپرسم صحبت كردن در مورد مسايل اجتماعي يا سياسي چه لوازمي دارد كه يك هنرمند يا هر كس ديگر صلاحيت آن را ندارد؟
در اين صورت فقط فارغ التحصيلان رشته ي علوم سياسي حق اظهار نظر دارند و فارغ التحصيلان علوم مهندسي و پزشكي هم حق ورود به اين جرگه ها را ندارند. (502843)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۲۲:۰۳
صحبت کردن ایرادی نداره

ولی برای اینکه یک فرد رو بزرگ کنند و توی بوق بکنند باید در اون زمینه دارای تخصص یا فکر یا لااقل سابقه باشه
طوری باشه که به خاطر زیبایی و خوش لباس بودن و خوش صدا بودنش مردم نگویند حق با اوست

بله در زمینه سیاست مهندس و پزشک هم بیشتر از یک دیپلم چیزی نمی دونه مگر به استثناء

همونطور که فقط پزشک پزشکی می دونه و فقط مهندس ساختن رو می دونه اینها باید به متخصصین مدیریت ، اقتصاد ، دین و سایر رشته های علوم انسانی احترام بگذارند و با اعتماد به نفس راجع به حیطه تخصصی دیگران اظهار نظر نکنند (502874)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۰:۵۶:۱۳
‫دمکراسی یعنی حکومت مردم بر خودشان.در حکومت دمکراسی احراب با برنامه ای برای اداره کشور وجود دارد.در دمکراسی آزادی مطبوعات و رادیو و تلویزیون وجود دارد که بدون ترس فساد را افشاء میکنند.مردم هر چهار سال یک حزب را بقدرت میرسانند.اگر برنامه شان را پسندیدند،دوباره انتخاب میشوند وگرنه عزل و مورد بازخواست قرار میگیرند.کجای این دمکراسی تحمیق مردم است. (502814)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۲۳:۳۹
کسی نگفت دموکراسی تعریف شده شما ایراد دارد.

بلکه دموکراسی که مشاهیر جهت دهنده جریانهای رای و فکر مردم باشند ایراد دارد (502877)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۷:۰۹:۴۴
اگر در ایران رعایت این می شد که هر کس جایی خودش باشد حرف شما درست بود ! لطفا رابطه مهندسی عمران را با یک پست سیاسی مثل رییس جمهوری مشخص فرمایید (503054)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۱۳:۳۳
مشاهیر از نوع بازیگر. نه اون مشاهیر قدیم که ما به شاعران بزرگ و فیلسوفان و مخترعان و علما می گفتیم. (503080)
 
امیر
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۷:۲۰:۰۰
اشتباه اینجاست که فکر میکنید که این هنرپیشه ها و هنرمندانند که جهت دهنده رای و فکر مردم هستند در حالی که درست عکس این موضوع هست یعنی آنها هستند که از مردم تاثیر می پذیرند. در مقابل هر شجریان یک افتخاری هم پیدا میشود که نظر مخالف داشته باشد و اگر یکی مورد استقبال قرار میگیرد و دیگری برایش مشکلاتی پیش می آید به همین خاطر هست که مردم حرفی رو که حرف دلشان باشه را می پذیرند. (503210)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۱۲:۳۲
تحمیق یعنی مردم را فریب بدهی که مردم به تو رای دهند. این کار در دموکراسی ها معمولا وجود دارد. مگه نشنیده می گویند فلانی عوام فریبی می کند، دروغ می گوید، سیب زمینی می دهد؟ این که حرف برخی از دوستان بود؟ حالا چرا منکر می شوید؟

یک روش عوام فریبی (و حتی نخبه فریبی) این است که مشهور ها و دلقک ها و بازیگر ها را به میدان بیاوری و با آن ها مردم را فریب بدهی. که البته مشاهده هم شد.

روش دیگر این است که از متخصصان رسانه ای و جامعه شناسی و روانشناسی استفاده کنی و با رسانه ها ذهن مردم را کانالیزه کنی. مثلا ذهن مردم را به موسیقی، فوتبال، بازیگر ها و مسائل جنسی مشغول کنی تا قدرت تفکر را از آنها بگیری.
یا حتی به روش های پیچیده تر یک دیدگاه را در ذهن افراد پروش دهی. با فیلم ها و اخبار(انتخاب اخبار به نفع خود و دروغ های حرفه ای ) و غیره. مثلا بر اساس توهم توطئه مردم را مدام از تروریست ها و طالبان بترسانی تا به سیاست های جنگ طلبانه حامان اعتراض نکنند و برعکس حامان جنگ طلب را منجیان خود بپندارند.

البته دو روش اخیر بیشتر در کشورهای غربی استفاده می شوند. و آنها همانند صنعت بمب اتمی سازی در این روش ها نیز بسیار متخصص هستند. (503078)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۰۷:۰۰
متاسفانه تا انتخابات می شه سیاستمداران می رند سراغ این آدمها

مردم عادی و حتی گاهی تحصیل کرده چشم بسته می افتند دنبال اینها که در واقع عروسک خیمه شب بازی سیاستمداران هستند


جالبش اینجاست که خودشون هم باورشون شده کسی هستند (502817)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۱۴:۳۳
به من هم اگر با مدرک دیپلم یک میلیارد دستمزد می دانند فکر می کردم کسی هستم. (503081)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۰۹:۵۹
همه باید بتوانند حرف خودشان را بیان کنند. شنونده باید عاقل باشه... (502819)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۲۲:۱۴
عوام فریبی نوین و عوام فریبی واقعی این است که عکس بازیگران سینما را بیاورند در ستاد انتخاباتیشان نصب کنند و بگویند تعدا بازیگرانی که به من رای خواهند داد بیشتر است. (502829)
 
مهاجر
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۱:۲۲:۴۱
با نظر شما کاملاً موافقم .
اگر یادتان باشد در دهه شصت در تیتراژ اخبار ورزشی تابلویی خودنمایی میکرد با این عنوان که :
« هدف ، وسیله را توجیه نمیکند»
یعنی برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای نمیتوان و نباید استفاده نمود. این یکی از والاترین شعارها و قوانین دین ماست.
وقتی برای رسیدن به اهدافی مثل شرکت در انتخابات ، راهپیمایی و ... صدا و سیما با ورزشکاران و هنرپیشگان و ... مصاحبه میکند که مردم را تشویق به حضور نمایند ، بایستی منتظر عوارض آن که در این مقاله ذکر شده باشیم.
امیدوارم بزرگان فکری برای این معضل بکنند (502830)
 
ابراهيم
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۳:۱۴:۰۳
بزرگوار ؛ صد درصد با نظر شما موافقم. هنرمندان و ورزشكاران و فرهيختگان مثل مرغ مي مانند كه چه در عزا و چه در عروسي سرشان را مي برند.
از جشن هاي ملي و مذهبي مان فقط دعوت از بازيگران محبوب مانده و آنها هم دست اين جماعت را خوانده اند و با مبالغ آنچناني خود را روي آنتن عرضه مي كنند.چگونه براي چنين كاركردي، ابزار مشروعيت خوبي هستند ولي حالا كه زباني سرخ دارند پيف اند؟؟؟ (502919)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۲۷:۲۹
اگر من آتا ترک بودم دستور می دادم تمام بازیگران و بازیکنان را در دریا بیندازند! به این شکل جامعه نجات پیدا می کرد. (503093)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۲۶:۰۸
این نشان می دهد که تا چه حد در جامعه این افراد مهم شده اند. ما با این مخالفیم. البته جمهوری اسلامی نیز مجبور است با نشان دادن این افراد بگوید که همه آمده بودند. والا اگ مرا نشان بدهد و بگوید ببینید حامد هم آمده که اتفاقی نمی افتد. می خواهد به بی بی سی صدای آمریکا بگوید که دروغ نگویید که اینها چند سپاهی و کارمند دولت هستند. همه هستند. که به نظر من بازی در زمین حریف است. انتقاد ما گذشته از افرادی مانند موسوی که در تبیلغات با استفاده از بازیگرانی مانند معتمد آریا و لیلی رشیدی سنگ تمام گذاشته بود، و مشایی که با هدیه تهرانی تبلیغات می کند، همین صدا و سیما است که کل برنامه هایش شده است دعوت از بایگران و بازیکنان. اگر صدا و سیما این بازیگران و بازیکنان و خواننده ها را بزرگ نمی کرد این طور نمی شد. البته ذات بازیگری با شهرت در آمیخته است. زیرا بازیگر بر اساس شهرتش تعریف می شود. اما صدا و سیما نقش مهمی در شهرت دادن ها دارد و چوبش را هم می خورد.

ما با همه ی اینها مخالفیم. کلا مخالفیم آقا جان. (503091)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۰۳:۵۴
اولا تیتر مربوط به مقاله با توجه به مفهوم و پیام آن واقعا توهین آمیزه. پس با این تفاسیر اگه یه بازیگر یا فوتبالیست و ... در مورد مساله قدس و یا مسائل مذهبی یا سایر مسائلی که شما اون رو قبول دارین اظهارنظر کنه بازهم باید بهش گفت تو چون سیاست مدار نیستی ساکت شو و نظرت رو نگو؟ یا این که فقط به ضرر شما کسی نباید حرفی بزنه.

دوما هرکس آزاده نظرش رو در مورد مسائل مختلف اعم از سیاسی اجتماعی فرهنگی و ... بیان کنه. حال اینکه نظرش چقدر کارشناسانه است و با ارزشه نکته جداییه که اتفاقا هیچ ربطی هم به سیاست مدار بودن ( یا کارشناس رسمی بودن در اون حوزه خاص) نداره. ممکنه یک بازیگر بخاطر تجربه و دید بازش نظری رو در مورد یک مساله اجتماعی یا سیاسی بده که از نظر ده ها سیاستمدار و ... قوی تر و کارشناسانه تر باشه. بهتره این مساله رو به عهده افکار عمومی بگداریم.

... (502846)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۲۷:۴۱
ممکنه اما خیلی احتمالش کمه

مثل این می مونه که بگیم یک متخصص کامپیوتر ممکنه در مورد یک بیماری نظری بده بهتر از یک پزشک

عیب مملکت ما اینه که همه فکر می کنند راجع به علوم انسانی و دین می تونند اظهار نظر کنند و همه ذاتا روحانی و مدیر و حقوق دان و روانشناس هستند (502879)
 
cia 30
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۰۵:۳۵
..
این متنی که نوشتید علنا داره تبلیغ سکولاریسم میکنه دیگه وقتی میگید هرکس فقط در کار خودش فعالیت کنه یعنی چی؟یعنی دین و سیاست و اقتصاد و ورزش و ... از هم جدا باشه (502807)
 
مهدی م شفیعی
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۴:۲۶:۴۲
شما متن رو دوباره بخونید کسی نگفته هیچ کس نظر نده ولی هر کس نظرش برای خودش محترمه این مثل این می مونه که مثلا مراجع تقلید از یک نامزد انتخاباتی حمایت کنند که هیچ گاه این اتفاق نمی افتد این کار باعث قطبی شدن جامعه می شود که اصلا به نفع جامعه نیست. و در صورت رای نیاوردن فرد مورد نظرشان تبعات خودش را در پی دارد (502960)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۷:۵۹:۵۶
چرا اکثر شما ها مغالطه می کنید؟؟
صحبت بر سر این نیست که مردم سیاسی نباشند. همه باید سیاسی باشند. سیاست برای مردم مانند نفس کشیدن است. اما حرف یک کارگر به اندازه حرف یک بازیگر ارزش دارد. چرا حرف یک بازیگر این قدر بزرگ می شود؟ چون زیبا تر است؟ چون ادا در آوردن را خوب بلد است؟ کارگر هم کار کردن ر خوب بلد است. ساختن را خوب بلد است. اگر کارگر نباش همه ما از گرسنگی می میریم. اما اگر بازیگر نباشد هیچ کس نمی میرد.

ارزش حرف مردم (نه رأی مردم) بر اساس علم و ایمان و عمل آنهاست. اما امروز ارزش حرف بر اساس زیبایی و شهرتی است که پرده های سینما و مجلات به ارمغان آورده اند. این باعث می شود سیاست مداران این افراد مشهور را تربیت بکنند(به آنها پول بدهند، از زندان، آزاد کنند، تعریف کنند، به عنوان زن نمونه انتخاب کنند، جایزه بدهند، فرش قرمز پهن کنند، در تبلیغات انتخاباتی در کنار آنها نشینند)، بزرگ کنند، به میدان بفرستند و یا بخرند و به نفع خود استفاده کنند.

دروان ما نیز دوران جاهلیت است. هزار سال بعد مردم به ما خواهند خندید. به همین کارمان. یعنی بزرگ کردن بازیگر و فوتبال و بازی کن و فراموش کردن دانشمندان و زحمت کش ها و افرای که واقعا برای جامعه مفید هستند نه افرادی که صدها میلیون ها پول ما را برای خود بر می دارند و خودشان راد مل زیبایی می کنند، سفر خارج می روند، مشاین های آنچنانی سوار می شوند، به رش ما می خنند و بعد هم می روند می بازند و یک فیلم بازی می کنند که تمام اعتقادات ما را به سخره می گیرند ی؟آن قدر کش می دهند که پول بیشتری بگیرند.

در جامه ما حرف یک عالم دینی و یک متخصص و تحصیل کرده باید مهم باشد نه بازی کن و بازی گر و بازی گردان(بچه هم بازی می کند). هر چند هر فردی خود باید بیندیشد و به حق برسد. اما ما برای رسیدن به حقایق از متخصص ها کمک می گیریم. برای مسائل پزشکی از دکترها و برای مسائل سیاسی نیز از افرادی که تجربه دارند یا علم دارند. از افراد معتمد. تا به حقیقت برسیم.

اما همه ی ما می دانیم که خیلی از حرف های خیلی ها بر اساس منافع است نه حقیقت. خودش خوب می داند که فلان سیاست مدار کارش درست است. فلان سیاست اقتصادی درست. اما چون در حزب مخالف است تمام سیاست های طرف مقابلش را زیر سوال می برد و برعکس برای کسب پست بالانر تملق می کند. بنا بر این به این نتیجه می رسیدم که فقط علم کافی نیست و ما باید فرد مورد نظر اعتماد نیز داشته باشیم. (503076)
 
کورش
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۰۸:۴۱
سلام در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی هم دقیقاً به همین نکات توجه شده است پس جایگاه واقعی نخبگان کجاست؟ اگر در بزنگاها به داد مردم نرسند چه کسی اینکار را خواهد کرد ؟ لابد طرفی که صاحب قدرت است و پشت او به صندلی قدرت گرم است! (502863)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۳۴:۱۰
نخبه داریم تا نخبه. یک نخبه ، یک فیزیک دان یا یم استاد مهندسی برق است که در پیشرفت کشور مهمترین نقش را ممکن است داشته باشد و بعد هم ترور شود و برود. یا گمنام بمیرد. یک نخبه هم نخبه علوم انسانی است که ممکن است چنین سرنوشتی داشته باشد.

یک نخبه هم نخبه سیاسی است که همین بازیگر ها را به میدان می فرستد، با هالیوود و فیلم و گیم و موسیقی مخ مردم را کنترل می کند. شما فکر نکنید سیاست مدارن نخبه نیستند. در واقع این بازیگر نیست که برای مردم سیاست تعیین می کند این آن نخبه سیاسی است که او را خریده است.

این مسئله دوم یک حقیقتی است که در اکثر کشورها صادق است و هر چقدر که کشور ابرقدرت تر است در این کار حرفه ای تر است. (503096)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۱۲:۴۱
اگر شجریان اون مواضع رو می گیره و نظام باهاش کار نداره خوب خواننده های لس آنجلسی چرا باید با محدودیت ورود مواجه باشند

این آقا اگر از امکانات رانتی جمهوری اسلامی و ممنوع شدن دیگر خواننده ها به شهرت رسید این بیچاره ها با عرضه خودشون تونستند مشهور بشوند و در هیچ وقت موضعی به این شدت علیه نظام نداشتند

والا به نظر من س.. و ح.. که نه ضد نظام خوندن و فساد رو هم ترویج نکردند از شجریان برای نظام بهتر هستند

نمک نخوردند و نمکدون بشکنند (502827)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۱۶:۴۸
اصولا من به این نتیجه رسیدم که هر کس رانت خواری (ویژه خواری) بکند و بیت المال را به جیب خود بریزد، چه ریش داشته باشد چه بی ریش، به علت خوردن این مال حرام به راه حرام می رود. (503083)
 
هادی ایرانی
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۲۱:۱۰
وقتی این آقایان مداح این حرف ها را می زنند تنها یک علت دارد و آن این است که دور خود یک دایره امنیت می بینند که مقامات بالا هم نمی توانند به آنها تعرض کنند و بگویند به چه حقی حکم مرگ یک انسان را می دهند (502873)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۲۶:۱۲
کاملا موافقم


البته تو زمان انتخابات این مسئله همه جای دنیا اتفاق میفته ولی تو ایران مثل بقیه کارها دچار افراط و تفریط میشه و یجورایی شورش درمیاد

بعضی مواقع دیگه واقعا جو میگیره هنرمندان محترم مارو (502878)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۲:۵۸:۲۸
چه بخواهيد چه نخواهيد از محبوبيت شجريان هيچ كاسته نمي شود (502902)
 
مهدی م شفیعی
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۴:۳۳:۰۵
اگه از محبوبیت شجریان کم نشده بود که اون بیانیه رو بعد دو سال صادر نمی کرد و عزر خواهی نمی کرد (502966)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۴۳:۲۴
اصولا وقتی شما وارد بازی سیاست می شوی یک عده ای مخالف شما می شوند و یک عده موافق. محبوبیت یک خواننده تا زمانی که وارد سیاست نشده باشد به اندازه قدرت صدا و احتمالا قدرت پارتی و پولش است. اما وقتی وارد بازی سیاست شد محوبیت او وارد فاز جدیدی می شود.

من کلا به خواننده ها علاقه ای ندارم اما وقتی دیدم یک خواننده ای به نفع کاندیدای محبوب من حرکتی کرد از او خوشم آمد. همه ی ما این طور هستیم. اکثرا!

شجریان هم وقتی دید مقدار زیادی از محوبیتش را از دست داد آمد غیر مستقیم ابراز پشیمانی کرد. بالاخره احمدی نژاد طرفداران فراوانی داشت و شجریان وقتی با احمدی نژاد و البته نظام دشمنی نمود محبوبیت خود را در میان هوادران احمدی نژاد و نظام از دست داد. اگر موسوی رئیس جمهور می شد او به هدف خود می رسید اما چون شرایط عوض شده است می آید و می گوید آقا من اصلا دیگه کاری با سیاست ندارم. من سیاسی نیستم. (503097)
 
رضا
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۰:۱۲:۴۳
این یعنی دقیقا حرف مقاله


اگر شما مصداق مقاله نبودین حقانیت شجریان رو با محبوبیتش و آوازش نمی سنجیدید آقای ناشناس

جه ربطی داره شجریان اصلا محبوبترین آدم زمین مگر محبوبیت دلیل می شه که شجریان خیلی فهمیده است و نظرش درسته؟؟؟ (503158)
 
fered
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۳:۳۷:۳۹
تقصیر غیر روشنفکرهاو جو نزدگان است وانها هستند که نظرات هنرمندان و فوتبالیستها اهمیت میدهند و خودشان هم میتوانند عکس مداحان و نوحه خوانها را بالای ستادهای انتخاباتی بزنند .مملکت دموکراسی است و کسی جلوی کارشان را نخواهد گرفت (502937)
 
رضا جم
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۳:۵۳:۵۱
از نظر شما نويسنده محترم اگر توده مردم درباره دموكراسي نظر مي دادند و مشاهير ساكت بودند مي فرمودين ببين مشاهير ساكتند توده عوام جو زده شده اند.
آره داداش شما هميشه دليل خودتون رو دارين (502945)
 
صادق
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۲۲:۵۰:۱۷
به علاوه اگر غیر از احمد نجفی بازیگر دیگری هم بود که از اصولگرایان حمایت می کرد، آنوقت بازیگران \"فرهیختگانی بودند که از دل مردم آمده اند و به دور از بازی ها و امیال سیاسی نظر واقعی خود را بیان می کنند.\" (503144)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۴:۱۲:۰۳
لطفا مطلبی در خصوص دریاچه ارومیه بزنید تا معلوم شود تا چه حد دغدغه مردم شده است (502953)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۴:۳۵:۲۸
با سلام
باید عرض کنم خودمان وقتی نشستیم پای منبر آنان و از تعریف و تمجید شان خوشمان آمد نتیجه اش این میشود خوب
بعبارتی خود کرده را تدبیر نیست

اگر از اون اولش به این خوانندگان و هنرپیشه ها(که چه عرض کنم) ومداحان (که چه عرض کنم)و....بهای الکی نمیدادند کار به اینجا نمیکشید
آخه مداح را چه به سیاست
برادر من هر کسی را بهر کاری ساختند (502967)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۵۱:۳۷
البته شما یک اشتباهی کرده اید و آن اینکه این مداحان مورد نظر شما دو مداح سیاسی هستند. این مداح افراد تحصی کرده ای هستند که صرفا به خاطر صدایشان معروف نیستند. و الا ما مداحان زیادی داریم که صدایشان بسیار بهتر از اینهاست.

مداحی با سیاست گره خورده است. چه طور می توان از امام حسین گفت و از سیاست نگفت. طبق حدیث هر زمانی عاشورا و هر مکانی کربلاست. هر کسی باید سیاسی باشد. حتی خواننده. سیاسی بودن مشکلی ندارد. سیاست باز بودن مشکل دارد. یعنی به خاطر پول و مقام سیاست بازی کنی نه به خاطر خدا و عدالت سیاست داشته باشی. البته مداحی (مداحی برای خدا نه پول و شهرت) با خوانندگی بسیار متفاوت است.

حرف ما این است که قرار نیست حرف یک مداح یا یک بازیگر به صرف مشهور بودن به خاطر صدا و خوب ادا در آوردن بشود مصداق حق و معیار حق. (503099)
 
م.الف .عادل
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۴:۴۴:۵۳
اشکال شما اینجاست که دموکراسی رو خلاصه در انتخابات می بینید. (502970)
 
حسن
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۴:۵۸:۳۷
چه ایرادی دارد که افراد معروف و محبوب در میائل اجتماعی شرکت کنند و الگو اجتماعی مردم باشند مگر آنها حق ایرانی بودن ندارند؟ چرا ما از هنرمنداد و ورزشکارانمان فقط انتظار داریم که در فلان راهپیمایی تبلیعاتی در جایی مشخص با لباسی مشخص بایستند و در حد چند جمله در مقابل تلویزیون حرف بزنند و سالی یک بار هم تجدید میثاق کنند با آرمانهای خمینی کبیر
آیا بجز این هست که شما سیاسیون از این میترسید که میزهای خود را از دست بدهید؟
اظهار نظر و موصع گیری حق هر ایرانی است چه هنرمن چه کارگر و چه سیاستمدار (502977)
 
حامد خط انقلاب
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۵۶:۵۷
فرق است عزیز من. فرق است بین کارگر و بازیگر. کارگر (و البته مهندس و درکتر و استاد دانشگاه) که برای جامعه فقط نفع دارند حرفشان را فقط چند نفر می شوند. اما حرف بازیگر را میلیون ها نفر. بازیگر به علت نوع کارش که بر اساس دیده شده توسط افراد زیاد تریف شده است مشهور می شود و البته با پول و مالیات های مردم هم مشهور می شود. اما متاسفانه به حرف او ارزش بیش از اندازه هم داده می شود. یک بازیگری را می شناسم که ماجرای عیاشی های او را خیلی ها می دانند. این بازیگر چرا باید حرفش از یک استاد دانشگاه درست کار ارزش بیشتر باشد؟ چرا باید حرف او را میلیون نفر بشنوند و حرف آن استاد را نه؟ (503102)
 
حمید
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۵:۵۴:۴۰
هر وقت سیاسیون در مسایل سینمایی و ورزشی دخالت نکردند اونها هم کاری به سیاست نخواهند داشت! (503009)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۶:۴۶:۵۲
در هزاره سوم موضوع دموکراسی و احترام به نظرات ،پیشنهادات و خواسته های مردم باید مورد توجه قرار گیرد توسط حکومت ها/توجه به حقوق انسانها یک امر اجتناب ناپذیر است.پیشنهاد می کنم که مسوولین ارشد کشور زودتر از مردم خواسته ها را پیش بینی و در تامین رضایت مردم زودتر حرکت کنند.کسانی که مباحث مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک اشنایی دارند میفهمند که چی دارم عرض می کنم خوبست انهای که اشنایی ندارند در این زمینه مطالعاتی بفرمایند.باید ضعف ها را به قوت و تهدیدات را به فرصت ها تبدیل کرد. (503038)
 
ونداد
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۱۸:۳۲:۰۹
یکی از سیاستمداران (احتمالا چرچیل) می گوید :دموکراسی بدترین نوع حکومت داری است ولی بهتر از آن اختراع نشده است . (503095)
 
آدم برفی
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۲۱:۱۲:۴۸
درود برشما
به تعداد انسانها تعریف برای حقیقت وجود داردوراه برای رسیدن به حقیقت
صرف اینکه ما چه راهی رابرگزیده ایم برای تبعیت دیگران کافی نیست
اگه به صف دوستانی که عده ای از هنرمندان و مردم را ... می دانند نگاه کنید حتی در مورد بزرگان وتئورسین های خود نیز اجماع ندارند وهر کدام سازی برای خود می زنند

((وقتی پشت بام شما از برف پوشیده است در مورد برف جلو خانه دیگران صحبت نکنید)) (503125)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۲۲:۴۹:۴۷
خیلی جالبه یک اظهار نظر سیاسی در محیطی که همه می توانند با تمرکز ذهنی آن را بررسی کنند را با سخنانی در یک جمع که همگی تحت تاثیر سخنان مداح اهل بیت قرار گرفته اند و توانایی تمرکز بر حرف های او را ندارند و در واقع هرچه گفته شود را می پذیرند یکسان می کنید؟ (503143)
 
۱۳۹۰-۰۶-۰۵ ۲۲:۵۷:۱۶
هر کس حق داره از هر کسی حمایت کنه و اگر کسی هم بتواند حمایت توده ها را با خود همراه کنه حق حکومت دارد.اما متاسفانه تا ازادی برای فعالیت همه اقشار و فکرها نباشد چیزی از دموکراسی باقی نمی ماند. (503145)
 
نادر
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۲:۳۲:۱۹
وقتی بنده خدایی با مدرک تحصیلی دیپلم، در صداو سیما اجازه سخنرانی های مفصل درباره مباحث سیاسی،دینی ،فرهنگی و ...را دارد، خب چرا افراد سرشناس هنری حتی اجازه یک اظهار نظر کوتاه را هم نداشته باشند! (503182)
 
سیدمیثم موسوی
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۴:۰۱:۵۲
اگه وارد شدن فوتبالیست و هنرمند درمسائل سیاسی بده پس چرا از بازیکنان تیم ملی بحرین که از مردمشون حمایت میکنن وبه زندان انداختنشون حمایت میشه پس اگه کسی حرف خق بزنه ولو علیه ماباشه باید بپذیریم البته اگه حرف حق باشه واقعا (503194)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۸:۴۰:۲۴
من نمی فهمم وقتی نویسنده با این روش مخالفه چرا می خواید بگید پس صدا سیما چی؟


نویسنده مگه رئیس صدا سیماست؟ خوب انتقاد نوشته به صدا سیما هم وارده (503635)
 
علیرضا عطاخان
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۸:۵۶:۰۵
شجريان از كدوم رانت استفاده كرده؟
منظور شما اينه كه داشتن نبوغ، تلاش و پشتكار و شعور زيادش رو از راه رانت بدست آورده؟

بابا بي خيال! (503229)
 
ارسطو ادریس
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۸:۳۷:۵۸
رانت شجریان حذف تمامی رقبایش توسط جمهوری اسلامی بود

خداییش بگو اگر مثل زمان شاه هایده و گلپا و ایرج و سایر خواننده ها حرام و ممنوع نمی شدند کی به شجریان گوش مس داد؟

خداییش زمان شاه شجریان اصلا محلی از اعراب داشت؟ توی فضایی که رقابت نباشه عمه من هم می شد یکه تاز (503631)
 
بهزاد
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۰۹:۱۰:۴۰
براي من سواله كه چرا در مورد هر مساله اي دوربين صدا و سيما ميره بين مردم عادي و ميپرسه مثلا نظر شما در مورد تلسكوپ هابل چيه؟!

اين چه ارزش خبري يا علمي داره؟! يعني فكر ميكنن با اين كار جاي نظرسنجي هاي علمي رو ميشه پر كرد؟ و جالب اينكه كسي هم نظر مخالف نميده هيچوقت.

در ضمن ميشه يه نفر به من بگه استاد شجريان كي عذرخواهي كرده؟؟!!! لطفا لينك معتبر بدين! (503234)
 
احسان
۱۳۹۰-۰۶-۰۶ ۱۰:۰۲:۳۹
استدلال شما بطور خلاصه براين فرض مبتني است كه سياست چون پزشكي امري خاص است و هر كسي نبايد به آن بپردازد.تاريخ ثابت كرده است كه نتيجه اين ديدگاه چيزي جز ديكتاتوري نيست.توجه كنيد كه حتي در پزشكي هم شما به پزشك مورد اعتماد خود رجوع مي كنيد و نه هر پزشكي.حال اگر اين انتخاب اشتباه باشد مسئوليت ان نيز برعهده خودتان است و مي توانيد ان پزشك را تغيير دهيد.اين مساله در سياست نيز مطرح است.مهم ان است كه مردم بتوانند سياست مداران خود را انتخاب كنند و اين حق پايه ربطي به اين ندارد كه كسي فرد ديگري را به عنوان سياستمدار قبول نداشته باشد.(كما اينكه بسياري از پزشكان به طب سنتي باور ندارند ولي حق ندارند مردم را از مراجعه به انان باز دارند) (503255)
 
علیرضا عطاخان
۱۳۹۰-۰۶-۰۷ ۰۹:۱۹:۴۹
ارسطو جان اول اينكه زمان شاه هم او طرفداران كمي نداشت.
دوما: الان هم او بي رقيب نيست.ولي بسيار محبوب است.
سوما: اگر شما با موسيقي سنتي آشنا باشيد ( كه حتما هستيد ) مي دانيد كه امثال شجريان و پسرش جزو نوادر هنري هر جامعه هستند و خيلي نيازي به رانت ندارند. كسب جايزه اي مانند جايزه پيكاسو خود دليل همين مدعاست.
چهارما: من اصلا نفهميدم مشكل اصلي شما با شجريان چيست.هر انساني مي تواند گرايشات و تحليل هاي سياسي خود را داشته باشد . اين چه اشكالي دارد؟ (503845)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.