توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 45793
وزير ارشاد: مردم‌فريبي نکنید
تاریخ انتشار : جمعه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۰
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در جمع مديران كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان‌ها گفت: القاي گم شدن 300 ميليارد دلار در ايران، به معني مردم‌فريبي است.

به گزارش فارس، به نقل از روابط عمومي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، محمدحسين صفار هرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در ابتداي سخنانش در جمع مديران كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان‌ها كه 21 ارديبهشت در محل وزارتخانه ايراد شد، گفت: نكته‌اي كه بايد به آن عنايت داشت اين است كه ما نگاهمان به انجام تكاليف و وظايف يك نگاه اعتقادي است. ما كارمند هستيم اما نظام كارمندي بر كارمان حاكم نيست. بنده حداقل درباره خودم عرض مي‌كنم كه اگر بنا بود به عنوان يك كارمند و عضو بوروكراسي كشور يك جايي را براي خودم انتخاب كنم، بعضي از جاهايي كه از آنجا در حقيقت شروع كردم ، برايم اولويت داشت. بنده افتخار مي كنم كه شروع فعاليت هاي دولتي و حكومتي ام سپاه پاسداران بوده است و اگر قرار باشد خودم را كارمند بدانم دلم نمي خواهد كه جداي از همان جايي كه اول بار درش پذيرفته شدم جاي ديگري كارمند باشم .به لطف الهي هر جايي كه بعد از آن رفتم از باب انجام تكليف بوده است ؛يك تكليف الهي كه خوب است همه ما لا اقل در سطح مديران با اين برداشت و برآورد به سراغ فعاليت ها برويم . آن عزيزاني كه از ابتدا جذب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شدند بهترينهايشان همانهايي هستند كه با احساس تكليف جذب شدند.

وي افزود: اگر اين نگاه تكليف گرايانه ، راهنما و پيشواي ما در صحنه عمل باشد ، در اين صورت ماههاي آخر عمر اين دولت – يا بهتر بگويم ماههاي آخر عمر چهار سال نخست اين دولت، با روزهاي شروع فعاليتها در اين دولت نبايد هيچ فرقي بكند مگر آن كه تكليف تغييري بكند. به نظر مي رسد الان يك تكليف سنگين تري متوجه يكايك شما دوستان شده است و آن اين كه اگر زمان شروع كارتان نسبت به حوزه عملتان خالي الذهن بوديد ،امروز اذهان يك يك شما انباشته از اطلاعاتي شامل توانايي ها و ضعفها و فرصت ها و تهديدهايي كه متوجه عرصه فرهنگ است .اين انبوه آگاهي و دانش شما تكليفي را كه ابتداي برداشتن اين بار بر دوش خودتان احساس مي كرديد ،الان دوچندان يا صد چندان مي‌كند. الان بيشتر مي‌فهميم كه چطور مي شود از فرهنگ ناب و پاك رفع غربت كرد ؛الان بهتر مي فهميم كه چه كارهاي برزمين مانده اي است كه بايد انجام داد و اگر اين فرصت در اختيار شما باشد ، با قوت بيشتري مي توانيد در آينده ادامه اش بدهيد.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: فقط بخش ناچيزي از اين هزار و چهارصد و چند ده روزي كه در اختيار ما بوده ، باقي مانده است . چهار سال پيش ، روز اولي كه ما خدمت رهبر معظم انقلاب رفتيم در اولين ديدار هيات دولت ، ايشان اين تعداد روزها را به ما متذكر شدند و فرمودند؛ همه دوره شما در اين چهار ، مي شود هزار و چهارصد شصت و يك روز. وقتي به محضر ايشان شرفياب شديم، چند روزي از عمر دولت گذشته بود. ايشان فرمودند: « اين چند روز گذشت و تمام شد ؛ بقيه اش هم به همين سرعت خواهد گذشت». حالا هم شما خودتان يك ارزيابي كنيد كه بالاخره در اين مدت چه كرديد و چه فرصت هايي داشتيد كه از دست رفت ، چه فرصت هاي ازدست نرفت اما مي شد از اين بهتر از آن بهره گرفت .

البته ما الان در روز آخر نيستيم و هنوز چند ماه وقت داريم اما بنده عرضم اين است كه اگر ما در ارزيابي هايمان به اين نتيجه رسيديم كه بعضي از كارها بود كه مي شد انجام داد و هنوز ما موفق به انجامش نشده ايم ، اين دو سه ماه باقي مانده از عمر اين دولت فرصت خوبي است. در همين مدت اين كارها را انجام مي دهيم .يعني ما تازه مي خواهيم كه در لكوموتيومان زغال سنگ تازه بريزيم و شارژش كنيم و آتش آنرا تند تر كنيم ؛ چه اين طرف انتخابات و چه آن طرف انتخابات باشد و نتيجه اش هر چه باشد ، فرقي نمي كند .با آن نگاه تكليف گرا اين حرف ها منطقي است ، اما در نگاهي متفاوت از اين ، نه . صاحبان اين نوع نگاه مي گويند ؛ اين حرف ها يعني چه؟ دولت به سر رسيده و دارد تمام مي شود ، بايد يك آرايش جديد و حالت بينابيني به خودتان بگيريد كه نه سيخ بسوزد نه كباب ! محاسبات مادي و اهالي سياست غالبااين را مي گويند ، اما نگاه تكليف گرا مي گويد تو متناسب با مسئوليت الهي ات و مسئوليتي كه در قبال مردمي كه اعتماد كردند و تو را – حالا بي واسطه يا با واسطه - انتخاب كردند و به واسطه چنين اعتمادي ، در اين جايگاه قدرت نشسته ، مي تواني دستور دهي و حساب كشي كني و هزينه كني و يكي را بر ديگري رجحان دهي يا يكي را پايين تر بنشاني، تا آخرين روز بايد مثل روز اول كار كني.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: بنده با آن شناخت اوليه اي كه نسبت به هر كدام از عزيزان حاضر در اين جلسه هنگام انتخابشان دارم، بر اين باورم كه بايد تا آخرين روزي كه ما در موضع انجام خدمت قرار داريم اين نگاه را با خودمان همراه داشته باشيم، وانشاءالله همراه خواهيم داشت . با اين تاكيدي كه عرض كردم ،اين روزها بايد سرعتمان كمي بيشتر شود ، البته توام با همان درايت و انديشه و تعقل و محاسبات درست .
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: در مدت گذشته خيلي كارهاي خوب انجام شده كه خدا را بابت آنها شكر مي كنيم . از جمله بايد ازكارهاي خوبي كه طي اين مدت در حوزه سينما شد- و پيش از آن اصلا نشده بود - تقدير كنيم . بي آن كه بخواهيم برچسب اتهام به پيشاني كساني بزنيم ، در اثبات اين طرف حرف مي زنيم و مي گوييم الحمدالله توفيق بازسازي سينماها را اين دولت، كسب كرد. حاصلش اين است كه وقتي شما ارقام فروش فيلم ها را در شهرستان ها و نقاط دور دست كشور مي شنويد ، رقم ها رقم هاي قابل توجهي است و الان براي اولين بار است كه اكران شهرستانمان از اكران استان تهران پيشي گرفته چنين چيزي سابقه نداشته است و بخش عمده اي از آن مربوط به بازسازي سينما هاست .طي اين مدت 70 يا 80 سينما در كشور بازسازي و به سالن هاي بهتر و چند سالنه تبديل شدند . خوب اين ها توفيقاتي است كه هم در سخت افزار و هم در نرم افزار اتفاق افتاد.من جمله قضيه دو بار ركورد شكني فروش فيلم متعلق به اين دوره است.

اينكه چه جور فيلمي بايد ساخته و از آن حمايت شود ، موفقيت اين دوره و نگاه حاكم بر آن بوده است . ناديده نگرفتن بخش عمده جامعه و تسليم نشدن در برابر خواست يك جماعت محدود ،از جمله هنرمندي ها و فهم درست اين دوره است . حاصلش اين است كه شما مي بينيد سينما از غربت خارج مي شود . حتي با يك فيلم هم مي شود سينما را از غربت خارج كرد ولي در اين ايام چندين و چند فيلم خوب داشته ايم و همان ها راهنماي عمل آينده خواهد بود كه اگر مي خواهيم سينما را نجات دهيم و از آن غربت پيشين در آوريم ، نگاه را بايد عوض كرد و ريل را بايد تغيير داد. در معاونت مطبوعاتي هم مي بينيد همان اتفاق افتاده ، در معاونت فرهنگي هم همين طور. الان وقتي خارجي ها نمايشگاه كتاب تهران را مي بينند در بدو امر جا مي خورند و با اين پرسش مواجه مي شوند كه آيا ايران متهم به ستيزه با انديشه و آگاهي و متهم به سانسورهمينجاست كه چنين صحنه زيبايي از همهمه حضور در آن مشاهده مي شود؟ البته نمايشگاه كتاب الحمدالله هميشه پر رونق بوده اما رونق دو چندانش مربوط به اين دوره است . فهم اين كه ما مجموعه اين دارايي ها را زير يك سقف بياوريم و نمايش شكوهمندي از اين حضور برپا كنيم، خودش ترغيب كننده به كتاب و كتابخوانيو تشويق كننده است .

اين فهم ، بحمدالله نتيجه هم مي دهد . پيوند زدن بين علايق عرفي و علايق اعتقادي و مذهبي ملت كاملا جواب مي دهد . بله، كتابخواني يك امر عرفي است اما وقتي كتابخواني با مصلا و نماز خواني زلفش گره خورد ، آن موقع ايا از اعتبارش كم مي شود ،يا آن كه زياد هم مي شود ؟

معلوم شد هر جا ميان بنيان هاي اعتقادي و تاريخي واخلاقي اين ملت با توليدات حوزه فرهنگ و هنر و انديشه پيوند برقرار شد ، قوت بيشتر ، عظمت بيشتر ، چهره جاذب تر از خودشان به نمايش مي گذارند البته شرطش اين است كه هم دين وهم فرهنگ درست فهميده شود . والا ممكن است يكي ادعاي ديني كند و آبرو و رونق مسلماني هم ببرد . ما طرفدار آن جور نگاه ها نيستيم.

متاسفانه كراهت از اينكه ارتباط بين مقولات مذهبي، اعتقادي، ديني با مسايل فرهنگي برقرار بشود در اين وزارتخانه سابقه دارد و گرنه لازم نبود اين حرفها را بزنيم . زماني در اين وزارتخانه گفته شده بود« چه مي شد اگر روزي ما بتوانيم اين قسمت ارشاد اسلامي را قيچي كنيم بندازيم دور، يك وزارت فرهنگ خالصي داشته باشيم و خودمان را از اين پيرايه ها رها بكنيم ؟» يك وقتي چنين اراده اي وجود داشته است .

اينجاست كه ما روي موضوع متمركز مي شويم . اين حرفي است كه براي همه آيندگاني كه انشاءالله مسئوليت مي پذيرند هم موضوعيت دارد. اگر دنبال رونق فرهنگ هستند، فرهنگ بدون ابتنا بر بنيادهاي اعتقادي اين مردم راه به جايي نمي برد هرچه هم تلاش كنند، به جايي نمي رسد و نرسيدند.

از باب مثال خوب است كه مديركل محترم استان هرمزگان گزارش دهد سابقه تئاتر در آن استان چه بوده؟ ما چقدر پيشينه برپايي نمايش در استان هرمزگان را داشتيم ؟در خود بندرعباس چقدر بوده كه حالا بخواهد برود به روستاهاي ميناب برسد ؟ آن طور كه من خاطرم هست در اين دوره يك نمايش در ميناب يا اطراف ميناب اجرا شدكه 20 هزار نفر از آن ديدن كردند ؛ 20 هزار نفر در يك شهر دور افتاده كشور كه در عرصه هنر اصلا ناديده گرفته مي شد . تئاتر آن است كه مردم بروند ببينند و گرنه اگر تعدادتماشاگران از هنر پيشه هايش كمتر باشد كه قابل افتخار نيست. براي همين بود كه بنده گفتم كه ما نوكر هنر بماهو هنر نيستيم، نوكر سينما بماهو سينما نيستيم؛ ما نوكر آن هنر و سينمايي هستيم كه در خدمت اين ملت ،و در خدمت آرمان و عقيده مجموعه بزرگي از ملت هاي دنياست. ما براي او نوكري مي كنيم اما اگر هنرمند حاضر نباشد براي ملت نوكري بكند و بخواهد آقا بالاسر ملت باشد به چه دليل ما بايد شانه خودمان را زير بار نوكري او بدهيم و جوابگو هم باشيم؟ كجا مي توانيم جوابگو باشيم كه ما آمديم فلان جريان هنري را به پايش پول ريختيم اما حاصلش اين است كه مردم نه تنهابه آن اعتنا نكردند بلكه رويشان را هم برگرداندند و رفتند؟ اما خود هنرمند خوشحال شده از اين كه كاري كرده كه مردم نفهمند ، چون فكر مي كند سطحش از مردم بالاتراست ! يك نفر در يكي از همين جلسات رسمي به من صريحا گفت :«هنر من در خدمت كسي است كه قدرش را بداند و پولش را بدهد.» هنرمند كاسب اين جوري هم داريم ،اما ما به عنوان حكومت و دولت چرا بايد خادم او باشيم؟ ما بايد خادم مردم و خادم هنري باشيم كه در خدمت مردم خاكسار آنها است.

به لطف الهي ،انتخاب هايي كه كرديم درست بوده و از آن دفاع مي كنيم. تا جايي كه بنده مي دانم و آگاهي دارم براي جريان فرهنگي هنري كشور بازگشت به دوره نابساماني ها ديگر متصور نيست.

در اين مملكت سياست علي الدوام درحال جابجايي است و احتمالش هست . ولي به تجربه ثابت شده اين سياستي كه درحد جابجايي مديران است ، نمي تواند منجر به جابجايي ريشه ها و بنيادها شود. بله ، در دوره اي بعضي ها يك جنگي به راه انداختند ، يك تلاش مذبوحانه اي كردند براي اين كه اساس را تغيير بدهند و نظام جمهوري اسلامي را از حالت ديني به حكومت عرفي تبديل بكنند. بعد ديدند قانون اساسي اجازه نمي دهد؛ گفتند « هياهو راه مي اندازيم : تز فشار از پايين، چانه زني در بالا. قانون اساسي كه وحي منزل نيست. رهبر را مجبور مي كنيم بيايد پاي قانون اساسي حكم برگزاري رفراندوم تغيير را بدهد». ديدند نه ، بي خود در قانون اساسي پيش بيني نشده بود كه يك مرد الهي بالاي سر نظام باشد ؛ براي اين كه جلوي بازي هايي را بگيرد كه در مثل گرجستان واوكراين بعضي از كشورهاي كوچك اطراف ما جواب داد اما وقتي رسيد به سد استوار ولايت فقيه ؛ تازه نه به خود اين جايگاه بلكه به سر انگشت ولايت امر، اينجا ديگر جا زد . وقتي به لبنان رسيد ، مردي كه دست پرورده مكتب امام و ولايت بود بازيشان را بهم زد؛ از همانجا انقلاب هاي رنگي رنگ باخت!

صفار هرندي گفت: ترديد نكنيد! اين انقلاب هاي رنگي مضحكي كه در بعضي كشورها صورت گرفت متاخر از آن چيزي بود كه در كشور خودمان هم در دوره اي داشت انجام مي شد . آن هم انقلاب رنگي بود ، حالا اسمش را اينجا چيز ديگري گذاشتند. آن موقع فقط اسم نداشت ولي بازي همين بازي بود: كودتا عليه انقلاب و نظام - نظام اعتقادي؛ همان كه اصلي ترين مانع جلوي زياده خواهي هاي غرب و امثال امريكا شده بود . متاسفانه اصلي ترين اقداماتي كه براي اين مقصود شد در حوزه فرهنگ صورت گرفت ، اصلي ترين سرمايه هايش را همين جاها گذاشتند. تيزترين كلنگ هايشان اينجا به زمين خورد.

البته وقتي بازخواني تاريخي مي شود ، استثنائاتي هم وجود دارد. درهمان دوره هم كساني بودند كه شرافتمندانه در همين حوزه كار مي كردند ، بدون آنكه بخواهند وارد يك چنين جرياناتي بشوند . آنها دخيل در اين ماجراها نبوده اند ،آنها حسابشان جداست و خارج از بحث ماهستند . ما نمي خواهيم عملكرد يك يك افراد و مجموعه ها را ارزيابي بكنيم اما چيزي كه واقعيت دارد آن است كه طراحي سنجيده اي براي برهم زدن سامانه حكومتي در كشور با تاكيد بر برهم زدن فرهنگش صورت گرفته بود ، با اين ديد كه: اگر فرهنگ را بتوانيم جابجا كنيم ، حكومت هم از بين رفته است انقلاب اسلامي، انقلاب فرهنگي بود ،ريشه اش فرهنگي بود. نظام جمهوري اسلامي هم نظام فرهنگي است. رؤسايش هم اولين خصوصيتشان اين است كه آدم هاي فرهنگي بوده اند. حالا ممكن است مثلا فرهنگ خاص سينما را خيلي بلد نباشند، اما اصالتا فرهنگي اند. از امام(ره) گرفته تا رهبر انقلاب تا ديگران، اينها همه شان فرهنگي اند.

با اين خصوصيات عرض مي كنم كاري كه اين دوره انجام شد، تحولاتي كه صورت گرفت، در همين سمت و سو در آينده ادامه پيدا خواهد كرد .هر دولتي بيايد سركار، فرقي نمي كند. بعيد مي دانم ديگر در اين مملكت كسي اينقدر لوده و نادان باشد كه هوس بكند باز برود سراغ تغيير از جنس تغييرات مباني نظام ، كه يك وقتي در وزارت كشوردنبال مي‌شد. در همان سالها، وقتي معلوم شد يك اراده مستحكمي هست كه تن به تسليم در برابر اين خواسته هاي تجديد نظرطلبانه نمي دهد، نشستند و گفتند يك راهكاري پيدا كنيم براي خروج از نظام ديني موجود و ورورد به يك نظام عرفي، متنها بي دردسر، بي سروصدا ، بي هيجان، بدون تلفات. من اينها را خبر دارم - جلسات كه در وزارت كشور دوره اصلاحات گذاشته مي شد، مسئولش معاون وزارت كشور بود و بعضي از دوستان ما هم با وجود آن كه تفكرشان خيلي با آن جماعت منطبق نبود به آن جلسات دعوت مي شدند . يعني اينقدر وقاحت بالاگرفته بود كه دعوت مي كردند شما هم بياييد كمك كنيد فاتحه نظام را بخوانيم!
آن جريان قابل برگشت نيست، بله ، جابجايي سياسي در كشور خواهيم داشت ولي آن جابجايي از جنس سياسي نبود؛ كودتاي فرهنگي بود ،دنبال تغيير مباني بودند. براي همين چيزهاست كه حساسيت به خرج مي دهيم، مي گوييم كه جزيي از انحراف هم قابل تحمل نيست. منتها متوقف ماندن در حد اقدامات سلبي، شما را به جايي نمي رساند. بايد كار ايجابي بكنيد، كار ايجابي يعني بدل و باطل السحر آن راه هاي رفته و كارهايي كه ديگران كرده اند.

اگر بعضي ها به دروغ و فريب روي نمي آوردند، ما همين مقدار حرف راهم نمي گفتيم و كار خودمان را مي كرديم. بعضي وقت ها مجبورمان مي كنند كه شاهد بياوريم و محاجه كنيم. از وقتي كه اقدامات كنترلي و نظارتي را تقويت كرديم رونق كاري وزارتخانه كم نشده، بلكه بيشتر هم شده است. مدعيان 42 هزار عنوان كتاب در سال را تحويل ما دادند، الان بيايند 56 هزار عنوان كتاب تحويل بگيرند . با اينكه مي گويند سانسور و اختناق است، سياه ترين دوره كتاب است ، بيايند تا به آنها نشان دهيم كل كتاب هايي كه در طول سال گفته مي شود برو اصلاحش بكن، از چند صد مورد تجاوز نمي كند . بسياري از آنها هم مشكلش مربوط به سابق است . ما به آنها مي گوييم كه اگر سيئه اي در گذشته بنا نهاده شده، دليل ندارد كه الان هم تداوم پيدا كند. ممكن است كتابي را بگوييد 14 بار تجديد چاپ شده، اما اگر اشكال داشته باشد، دور پانزدهم وقتي بخواهد برود تجديد چاپ ، بايد اشكالاتش رفع شود و با اين همه رونق فرهنگ كم نشده، سهل است كه جهش هم داشته است.
صفار هرندي گفت:از آن طرف مجموعه اي از اقدامات ايجابي صورت گرفته كه ابتدا به ساكن در اين دوره انجام شده است . اقداماتي كه براي بار اول در اين دولت انجام شد، بسيار خيره كننده و مايه دلگرمي است . مثلا همين مقوله شعر ، در وزارتخانه رها شده بود و 2-3 سالي است كه جدي گرفته شده، يك رونقي در كارش افتاد و اميدي در دل اهالي شعر آفريده در موسيقي، خود اهالي موسيقي مي گويند هيچ دوره اي پر رونق تر از الان نبوده، هم رونق دارد هم حساب و كتاب دارد . در اين دوره كم دست آورد نداشتيم ولي به اين مقدار راضي نيستيم و معتقديم كه بايد از اين بهتر بشود، بايد از اين سالم تر و پر طرفدارتر بشود. آن چيزي كه الان مورد تاكيد ماست آن است كه ما در ماجراهاي مربوط به انتخابات نقشي نداريم. اما نماينده دولتي هستيم كه از عملكردش دفاع مي كنيم و اگر كسي پنجه به چهره دولت بكشد جوابش را مي دهيم.

همين يكي دوروز پيش بنده در جمع اهالي قرآن در قزوين گفتم وقتي اين دولت آمد، احساس مي كرد كه فروغ بعضي از كارهايي كه مال جمهوري اسلامي است كم شده و بايد فيتيله اينها را بالا بكشد . دولت ،اين كار را كرده و اين هم سوابق عملكردش درحوزه مسجد، قرآن ، فيلمي كه متكي بر اين چيزها باشد، هنري كه متكي بر اينها باشد، فرهنگ مبتني بر اين اعتقادات . اين كارها را وظيفه خودش مي دانسته وانجام داده است . حالا به جاي اينكه به اين دولت بگويند ما راجع به كارنامه اي كه تو ارائه مي كني اين ادعاها را داريم، بازي ديگري راه انداخته اند. مثلا هر جا مي نشينند مي گويند و تيتر هم زده مي شود كه « 300 ميليارد درآمد نفتي در اين دوره چه شده است؟» قصه همان خسن و خسين هر سه دختران معاويه هستند! معلوم نيست اين 300 ميليارد را از كجا آورده اند. ديروز با آقاي وزير اقتصاد صحبت مي كردم ، گفت ما مطابق دقيق ترين آماري كه داريم اين رقم چيزي حدود 208 ميليارد است. بعد هم خيلي مسخره است در مملكتي كه سازمان حسابرسي است ، سازمان بازرسي هست، ديوان محاسبات هست، ديوان محاسبات هم به طور ويژه دولت را زير نظر دارد، مگر مي شود تكليف 300 ميليارد دلار نامعلوم بماند؟! در همه جا گشته اند، گفته اند حساب يك ميليارد دلار روشن نيست. كه البته تكليف آن هم روشن شد. محاسباتشان را يكدست كردند، چون بديهيات اين طرف يك چيز بود، بديهيات آن طرف چيز ديگر.براي همين به اختلاف هم رسيده بودند. بديهياتشان را نشستند با هم يگانه كردند ، حالا تكليف يك ميليارد دلار هم روشن شد. در اين شرايط جز مردم فريبي است كه القا شود 300 ميليارد در اين مملكت گم شده است ؟ يعني همه پول نفتي كه ما گرفته بوديم معلوم نيست چي شده است ؟!

بنده آنجا عرض كردم كه دولت به راحتي مي تواند بگويد كه من پول ها را براي انجام كارهاي ناتمام شما هزينه كردم. شما سال 61 رفته بوديد در آمل كلنگ بيمارستان زده بوديد. تا سال 84 كه اين دولت آمد سركار، فقط 5 درصد پيش رفت. بنده خودم سر آن پروژه رفتم ، ( در سال 85) در سفر استاني مازندران نماينده دولت در آمل بودم. 5 درصد ! چندي پيش از آقاي لنكراني سراغ گرفتم ، گفت الحمدلله بيمارستان ساخته شد و دارد تجهيز مي شود. 24 سال در دولت هاي قبل 5 درصد پيشرفت داشت ، اين دولت اين كار را دست گرفت، شد صددرصد و الان تحويل مردم مي دهد. صدها پروژه اين طوري در استان ها بوده كه در اين دوره به سرانجام رسيد ؛درحالي كه قبلا 30 درصد، 15 درصد ، حداكثر 40-50 درصد پيشرفت در طول ساليان داشت ، الان يك سال و دو ساله به انجام مي رسد. بله آن پول هايي كه مي گوييد چه شد، اين پولها اينجوري خرج شد، مقداري اش هم ذخاير ارزي است، 70-80 ميلياردذخيره ارزي كشور. من آن وقت سئوال كردم . گفتم حالا 25 سال از دولت اول دهه 60 گذشته ، يعني از سال 60 تا 63 دوره اول دولتي بوده كه رئيس جمهورش حضرت آقا بودند، امام جامعه هم شخصيتي مثل روح خدا بوده ، فضا هم فضاي آن چناني . كسي نمي خواهد اتهام بزند، مگر شما كه مي گوييد پول ها چي شد داريد تهمت مي زنيد؟ شما مي پرسيد عملكردتان چي بوده؟ ما هم عين سئوال شما را مي پرسيم. مي گوييم عملكرد آن 4 سال را در قياس با اين 4 سال دوره نخست دولت آقاي احمدي نژاد مي شود مقايسه كرد،. من رفتم آمار درآوردم. 192 ميليارد دلار فروش نفت در دهه 60 بوده ، بيش از نيمي از اين رقم مربوط به 4 سال نخست يعني موقعي بود كه قيمت نفت حتي به 40 دلار هم رسيد . بيشترين قيمت نفت در آن دوران مال همين دوره اول همين 4 سال است كه كمترين قيمت نفت در اين دوره حدود 20 دلار بوده است . البته بعدها در سال 65 و 66 پايين آمد و تا 8 دلار هم رسيد . ولي مجموعه اش بالاخره 192 ميليارد دلار بوده كه بيش از 96 ميليارد دلار آن مال اين 4 سال اول است. بنده از اقتصاددانان پرسيدم 96 ميليارد سال هاي 60 ، به قيمت ثابت چقدر مي شود ؟ حداقل رقمي كه گفته شد ،پنج برابر بود . اقتصاد دانان برجسته مي گويند 5 برابر ، يعني آن نود و خورده اي ميليارد دلار را ضربدر پنج بايد بكنيد . با اين حساب ارزش واقعي دلارهاي كسب شده در آن دو دهه 450 تا 500 ميليارد دلار است . كساني هم بودند كه مي گفتند 10 برابر! آقاي دكتر ميركاظمي مي گفت من فقط اينقدر بگويم سال 1975 يك اونس طلا 35 دلار بوده والان 835 دلار است احتمالا در 1980 اين رقم حداكثر 100 دلار بوده است 8 برابر. يعني با آن محاسبه 90 ميليارد آن موقع بيش از 700 ميليارد دلار الان است . آيا ما حق نداريم بخواهيم كه شما گزارش بدهيد؟ الان 25 سال هم گذشته و فراغ خاطر و بال داشتيد. اگر دولت فعلي الان درگير كار و عمليات است، شما كه بيكار يك گوشه نشسته ايد برويد 25 سال گذشته را مطالعه كنيد و بگوييد كه با حداقل رقم 500 تا 700 ميليارد دلار چه كرديد .

گاهي عمليات رواني را چنان پرحجم اجرا مي كنند كه آن كساني كه خودشان در بحبوحه ماجرا هم بودند ،اگر حواسشان نباشد ، اگر خودشان را از اين عمليات رواني نجات ندهند ، تسليم يك همچنين جوسازي هايي مي شوند .

صفار هرندي در پايان گفت: كارهايي كه در اين دولت انجام شده كارهاي موثر بوده و در تاثيرش همين بس كه آدم هاي متين سابق را كه به خاطر رقابت سياسي، چنان به هم ريخته كه پريشان گويي مي كنند. تب و تاب انتخابات پايان مي گيرد و گرد و غبارها فرو خواهد نشست ، آن كه در نهايت جا خواهد افتاد سلامت و وقار آدم هايي است كه برحسب انگيزه هاي اعتقادي شان كار كردند، توقع به به و چه چه اطراف را نداشتند. ملامت هم شنيدند و البته نازك نارنجي هم نبايد بود ،بايد بعضي ملامتها را شنيد . بي تابي نبايد كرد و در عين حال او يك سوبايد از حق دفاع كرد، مقتدرانه و از سوي ديگر متواضعانه در برابر مردم اعتراف كرد كه هنوز ما در خم كوچه نخست خدمتگزاري هستيم هنوز خيلي راه هاي نرفته باقي است مهم راه خدمت جانانه است كه بحمدالله در اين دروه به خوبي گشوده شد.
 
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.