نظر منتشر شده
۷۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 46119
نسبت فرهنگي محمد مايلي كهن و عبدالكريم سروش
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۲۳

صفحه نخست شماره دوشنبه ٢٨ اردیبهشت ١٣٨٨ روزنامه اعتماد ملی به نظرم از آن صفحه‌های نخستی است که در تاریخ خواهد ماند. همزمانی درگذشت آیت الله بهجت (ره) با انتشار پاسخ دکتر عبدالکریم سروش به محمود دولت آبادی حقیقتا تقارن معناداری است. تعجب و شگفتی من از سردبیر و روزنامه نگاران این روزنامه است که از شوق انتشار هرچه سریعتر پاسخ دندان شکن (و حریم شکن، حرمت شکن، حیثیت شکن و...شالوده شکن!) استاد و مراد خود، معنای دردناکی که از تقارن نامیمون تیتر یک و تیتر دو روزنامه حاصل می شود را (ظاهرا) متوجه نشده‌اند. از قدیم گفته اند که «حب الشیء یعمی و یصم». حتی صبر نکردند تا این نامه - که در واقع نوعی پورنوگرافی ادبی بود - لااقل یک روز پس از خبر درگذشت اسطوره تقوا و اخلاق منتشر شود. ترکیب بندی این صفحه روزنامه به شکل غریبی کنتراست شدید اخلاق ديني و اخلاق سکولار را نشان می دهد: مرگ یکی و جولان دیگری.
بنده به حمدلله هیچ ادعایی در خصوص اخلاق و عرفان و مولوی و شعر ندارم، و قصد من از این نوشته نیز ریختن اشک تظاهر در مجلس ترحیم اخلاق نیست. خدا را شکر که در این مجلس «گریه کن حرفه‌ای» زیاد داریم. آنچه مرا به نوشتن این چند سطر واداشت یادآوردن سرنوشت غم انگیز محمد مایلی‌کهن بود. خوب به یاد داریم که چندی قبل بدنبال انتشار نامه ای به قلم او، که حدود ادب و اخلاق را دریده بود، چگونه موجی از اعتراض و انتقاد شدید و ابراز تاسف از «سقوط آزاد اخلاق» در رسانه ها به راه افتاد و نهایتا منجر به برکناری او از سمت سرمربی گری تیم ملی فوتبال شد. نامه ی دوم او اما، همان که تعبیر به نامه استعفا شد، نکات نغزی دربرداشت. در این نامه او به کنایه به معترضین پاسخ داده بود که: خدا را شکر که در فوتبال ما همه چیز درست و اخلاقی است و همین یک نامه من بود که حریم اخلاق را شکست و بنده بی اخلاق هم می روم تا خیال همه راحت باشد!  
کنایه مایلی‌کهن را می توان به مرتبه ای فراتر از فوتبال امتداد داد. واقعا در سطوح دیگر جامعه ما اینقدر اخلاق در روابط اجتماعی حاکم است که نامه مایلی‌کهن برای ما چنان پدیده عجیب و غریبی به نظر برسد؟ وقتی نویسنده برجسته و موی سپیدی چون محمود دولت آبادی و شخصیتی چون عبدالکریم سروش  - که سلسله جنبان روشنفکری دینی است - اینگونه در سپهر عمومی – همان ملأ عام سابق - گریبان یکدیگر می درند و پنجه بر صورت می کشند و دشنام ادبی می دهند، از امیر قلعه‌نوعی و محمد مایلی‌کهن چه انتظاری می توان داشت؟ مدعیان اخلاق که در مقابل نامه مایلی‌کهن گریبان چاک کردند اکنون کجایند؟ «جامعه شناسان ماتم سرا» که در فقدان اخلاق اجتماعی روضه های جگرسوز  خوانده و در بیانیه های انتخاباتی، بحران اخلاقی جامعه را هم تقصیر دولت نهم می‌اندازند، در برابر خشونت برهنه واژه های این دو نویسنده و روشنفکر برجسته جامعه ما، چه تحلیل جامعه شناسانه‌ای ارائه می کنند؟   
محمد مایلی کهن بخاطر آن نامه از سمت خود برکنار شد. سمت روشنفکری اما متاسفانه ظاهرا در زمره سمتهای مادام‌العمر جامعه ما محسوب می‌شود. کافی است یکبار روشنفکر قلمداد بشوی و این مدال بر سینه‌ات نصب شود، آنگاه تا ابد از مزایا و عواید آن بهره‌مند خواهی بود. شاید همین جایگاه مادام‌العمر و تقدس مدرن و تریبون غیر پاسخگو است که موجب شده برخی روشنفکران همچون دیکتاتورها به خود جرأت دهند که چنین بی مهابا حدود و ثغور اخلاقی را زیر پا بگذارند. وای به حال ملت آن روزی که چنین روشنفکرانی به قدرت دست یابند و بخواهند این همه خشونت کلامی را در مرحله عمل به اجرا گذارند!   
این صحنه فجیع مجادله، به تعبیر خود دکتر سروش در پایان نامه اش، «تصویر موحشی است که هیچگاه از یاد جوانان این دیار نخواهد رفت» و تا سالهای سال این حقیقت را به یاد ما خواهد آورد که آزادی و عدالت آنگاه می تواند در جامعه‌ای مستقر شود که روشنفکران و نخبگان آن جامعه هم فروتنانه بپذیرند که بخشی از مشکل هستند و نه تافته ای جدا بافته و از آسمان افتاده.

 

* دانشجوي دكترا – گروه مطالعات فرهنگي دانشگاه ناتينگهام





مرتبط:

ویدیوی شبکه 5/ دفاع سروش از انقلاب فرهنگی 





 
 
مهدی
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۰:۵۸:۵۶
به نظر این حقیر ، قیاس مع الفارقی بود. خیلی فرق میکند که کسی سخن خود را با اهانت ها ی صریح و زننده بگوید و بدین طریق قصد مجاب نمودن طرف مقابل را داشته باشد(میلی کهن و قلعه نوعی) و اینکه با استفاده از نثری موزون و با استفاده از کنایه های ادبی بخواهد طرف مقابل را متوجه خطای خود بکند. اتفاقا از صاحبنظرانی مانند سروش و دولت آبادی انتظار نمیورد که مانند انسان های کوچه و خیابان دهان به دشنام و اهانت بگشایند(که به تعبیر من نکردند) . این رویه در ادبیات ما هم مصداق هایی داشته است . جایی که حافظ به مخالفان خود پاسخ میدهد آیا ادبیاتی تند ، اما متناسب با شان خود ندارد؟ قطعا اگر کسی در مقام بررسی باشد ،طعنه ها و نیش ای دردناک حافظ را با سخنان کوچه بازاری مایلی کهن و قلعه نوعی مقایسه نمیکند. از سوی دیگر شان و جایگاه بزرگانی چون سروش و دولت آبادی هم ایجاب نمیکند که من و شما این افراد با کسانی مانند مایلی کهن قیاس کنیم. سطح بحث ها ، سطح انسان ها و خاستگاه بحث های آنها خیلی متفاوت از مربیان فوتبال نام برده شده است. به نظر من این قیاس اساسا صحیح نبود. (122665)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۸:۵۴:۰۱
جسارتا بی تربیتی ، بی تربیتی است...چه داز جانب فوتبالیست یا مربی فوتبال چه از جانب لات چاله میدان و چه از جانب ادیب و شاعر و...
آیا کسی یادش می آید آقای خمینی یا مرحوم بهجت بد دهنی کرده باشند؟ (122880)
 
فريدون
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۱:۱۴:۳۳
چه كسي گفته جواب حرف بيخود را نبايد داد؟همه جاي دنيا بين تمام سطوح اجتماع مردم ،سياستمداران ، دانشمندان.... خيلي از مواقع مجبور مي شوند پاسخ ياوه گو ها را بدهند.هيچ اشكالي هم وجود ندارد.تنها نكته ايي كه هست ادبياتي است كه استفاده مي شود.حال جناب دولت آبادي چه شد كه يك مرتبه شجاع شد و احساس كرد بايد حرفي بزند الله اعلم. (122678)
 
mahdavi
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۱:۱۷:۲۲
این مقایسه اشتباه است.ظاهرا شما از تنگی قافیه به تنگ آمده ایید... (122681)
 
ارام
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۱:۴۹:۴۰
ببخشید وقتی که سرکار خانم فاطمه رجبی به عالیترین مقامات نظام توهین میکند و اب از اب تکان نمیخورد چرا شما اعتراض نمیکنید/.وقتی که در جامعه ازادی نباشد جز این انتظار دارید؟!. (122694)
 
مازندران
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۱:۵۲:۱۴
با سلام ، وقتي رئيس جمهور كشور مدرك دكترا را ورق پاره بداند از هيچكس نبايد انتظار داشت (122662)
 
محمد صبا
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۱:۳۵:۱۹
و نویسنده این مقاله با این قیاس غلط نشان داد که برای ماهی گرفتن از آب گل آلود نیازی به اخلاق ندارد و برای تخریب متفکر ارجمند ایرانی دنباله روی فاشیستهای ایرانی است که اخلاق را به پای منافع سیاسی قربانی میکنند. اگر این دانشجوی دکترا مثنوی معنوی را خوانده بود نیک میدانست که مولوی هم به جای خود از لحن کوبنده استفاده میکند. نامه سروش چیزی جز صراحت کلام نبود برادر عزیز (122690)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۲۲:۱۹
اين سروش ديگر سروش قبلي نيست كه تفسير نهج البلاغه و تفسير مثنوي مي گفت و عده اي را مست كلام معنويت مي كرد. اين سروش يك آدم سياست باز است كه ضمنا به بيماري بدبيني مضمن هم دچار شده و به زمين و زمان فحش مي دهد. اگر هم مي بينيد دارد از كروبي حمايت مي كند چون فكر مي كند كروبي به او و دوستانش خدمات بهتري خواهد داد و الا حمايت سروش از كروبي با افكارش هيچ سازگاري نداشته و پارادوكس محض است.
مايلي كهن هم كه اصلا در اين اعداد نيست كه بخواهيم آن را با سروش مقايسه كنيم. (122722)
 
رسا
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۶:۱۹:۲۱
دوست عزیز کمی بر اعصاب خود مسلط باشید! این بدبینی مزمن(مضمن!) را ظاهرا شما هم دارید. سروش به زمین و زمان فحشی نداده است. فقط پاسخ محکم و در شانی به فردی داده که \"شخص وی\" را مستقیما خطاب قرار داده و در برابر نقشی که نداشته است به انواع دشنام ها و نیز محل تخلیه عقده از نهادهای انقلابی بدل نمودهاست. در ضمن سروش از همان عبارات و الفاظ آقای دولت آبادی استفاده کرده و همانها را به وی بازگردانده با اعلام دلخوری از موسوی! چگونه است که دوستان اصولگرا بحای حمایت از نهادهای انقلابی و تصمیمات امام، جانب فرد هتاک و عقده گشا را میگیرند؟ (122832)
 
مسعود
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۲۱:۳۱:۲۷
موضوع اصول گرایی و اصلاح طلبی نیست . که اگر این باشد من هم اصلاح طلبم موضوع نان به نرخ روز خور هایی مانند سروش ها و مخملباف ها و دیگرانی ست که بر موج این ملت سوار شدند یکی روشنفکر دینی شد که ده سال هر چه خواست بافت هر تریبونی خواست در اختیار گرفت و سروش شد و جایگاه یافت و یکی با سرمایه ی مملکت بایکوت و توبه ی ... و ... ساخت و حتی منتظر نشدند تا حاصل کار خود را ببینند . این یکی در فرانسه . کجا و کجا فیلم های .... می سازد و نام فیلم معنا گرا بر آن می گذارد و این یکی در گوشه ای عرفانی در امریکا نسبت دین و اخلاق می گوید و از برتری اخلاق و بر دین و خدا پرستی خطابه می گوید و فریاد که خوبی اجباری بهتر است یا بی اخلاقی اختیاری نجیب تر است . محمود دولت آباد ی هر که بود و هر چه بود اگر انگ کومونیستی ضد خدایی بر او می زدند حد اقل در این مملکت ماند نوشت تا جایی که توانست منتشر کرد و هر جا که نتوانست سکوت کرد . جناب سروش اگر روشنفکر بود پای آن می ایستاد و همچون خیلی های دیگر گوشه نشینی و زندان و ... را هم تحمل می کرد نه این که در آن ور دنیا با مشت های گره کرده بگوید غارنشینی تازه از خواب بر خواسته . درست است امثال دولت آبادی به خوابی رفته اند که شما ها رخت خواب آن را فراهم کردید و فرار را بر قرار تر جیح دادید (122905)
 
بهروز
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۸:۴۰:۱۲
مشکل برخی از آقایان نظیر سروش این است که حاضر به پذیرش اشتباهات گذشته خود و عذر خواهی در برابر مردم ایران نیستند. آقای سروش مسئولیتی غیر قابل انکار در انقلاب فرهنگی(فارغ از درست یا غلط بودن آن ) داشته است و به نوعی ایده پرداز و تئوریسین آن بوده است. اما چون اکنون و با توجه به تفکرات جدید خود نمی تواند اقدامات گذشته خود را توجیه کند اینگونه به زمین و زمان ناسزا نثار می کند. آقای دولت آبادی حرف ناحقی نزد و صرفا گذشته اقای سروش را به یاد ایشان آورد.
و در آخر چه تلخ است وضعیت کسی که این گونه از گذشته خویش فرار می کند (122993)
 
علي صالحي
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۵:۰۱:۱۱
عزيز من، نه دولت آبادي و نه سروش هيچكدام در اين مقوله ذي حق نيستند. دولت آبادي كه دلش براي شهبانو پهلوي و بنياد پهلوي تنگ است و حال و هواي طاغوت هوز او را رها نكرده ، سروش هم كه بعد از زير سئوال بردن دين و وحي و پيامبر ( ص) و امام زمان(عج)، فقط كم مانده خدا را هم منكر بشه كه احتمالا همين روزها مي شه. بحث اصلي به نظر من ميرحسين موسوي و كروبي است كه براي به دست آوردن چند تا راي به چه كساني متوسل شده اند! (123108)
 
علیرضا از کانادا
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۰:۴۷:۳۰
برادر من، این آقایی که عنوان دانشجوی دکترا را یدک می کشد خوب است بگوید که چطور دانشجوی دکتری در رشته مطالعات فرهنگی شده که با اصلی ترین مبانی فرهنگی کشورش هم بیگانه است.
واقعا اگر کمی مثنوی خوانده بود فرق دوغ و دوشاب را می فهمید و نامه کاه را با کوه مقایسه نمی کرد.
من هم کرور کرور از این شبه دانشجویان که با پول بیت المال برای کسب مدرک به اینجا فرستاده شده اند می بینم. صد رحمت به دکتر کردان که برای کسب دکترا لااقل از بیت المال مایه نگذاشت.
حیف از نان مملکت که از گلوی مردم زحمت کش بریده شود و به این عناصر داده شود تا بروند و کسب مدرک کنند و با این اظهار نظر ها آبروی ایران و ایرانی را ببرند. (122943)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۴۲:۲۲
احسنت به اقاي صبا همانطور که گفتيد بعضي ها دنبال اب گل الود هستند اين اقا درس فرهنگي را در فرنگ مطالعه ميکند و حتما\"هم مدعي اخه برادر عزيز کسي بدون تحقيق و اطلاع جملاتي را بنا حق نثارتان کند دل ازرده نميشويد اين عالم بزرگ و کمياب جوابي بسيار منطقي و با سند ارائه داده اقاي دانشجوي دکترا از انگليس چه جمله بي ادبي ويا غير واقعي را گفته کمي انصاف داشته باش (122738)
 
دانشجو
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۱۷:۴۵
گناه مایلی کهن این بود که حامی احمدی نژاد بود و هم باید فحاشی رکیک تماشاگران را می شنید و هم برای عدم سکوتش محاکمه می شد!
اما امروز سروش و دولت آبادی از جنس همان قضات شاکی دیروز هستند و از گزند ریاکاری آن ها مصون هستند؛ پس نباید از این دو گانگی ها تعجب کرد؛ چرا که این مردم فریبی جزئی از رفتار گریبان چاک زنان دیروز و خاموشان امروز است. (122717)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۶:۳۱:۰۹
در کشوری که آقای رئیس جمهور سابقش با زنها در ایتالیا دست می دهد و برخی هواداران و کاسه لیسان ایشان در داخل توجیه می کنند انتظاری بیشتر نمی رود . (122835)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۲۰:۴۹:۴۴
آقای عزیز
من که ربط این دو موضوع را به هم نفهمیدم
شاید شما هم وقت گیر آوردید که به سهم خود یک مرده دروغی را از قبر درآورید؟ (122901)
 
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۱:۴۶:۱۲
\"در کشوری که رئیس جمهورسابقش با زنها در ایتالیا دست می دهد\"!؟ وای چه ضایعه ی بزرگی!
آخر بیچاره در همه ی کشورها رئیس جمهورشان با زنها دست می دهند، منظور شما کدام رئیس جمهور و کدام کشور است؟
ملاک شما برای خوب بودن افراد \"رعایت مسائل ظاهری اسلام\" است و نه حق و عدل؟ ظلمی که رئیس جمهور فعلی به ملت ایران روا داشته فقط از --- بر می آمد (122917)
 
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۵:۱۵:۴۵
اگر آقايان مايل به دست دادن به خانم هاي اجنبي هستند و اين كار را نشانه تشخص و متمدن بودن مي دانند بهتر است مثل خيلي ها به خارج تشريف برده و همان جا آنقدر با خانم ها دست بدهند تا سير شوند. (123114)
 
حسین
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۲:۱۱:۰۴
آقای رییس جمهوی در نشست استانداران (قبل از استیضاح آقای کردان) مدرک دکترای ایشان را به عنوان \"دکترای افتخاری\" کاغذپاره نامیدند تا نشان دهند مدرک دکترای ایشان هیچ تاثیری در انتخاب ایشان به عنوان وزیر کشور نداشته است، نه این که به مدارک دانشگاهی توهین کنند.فراموش نکنید ایشان خود اولین رییس جمهور دارای مدرک دکترای ایران هستند(البته از نوع واقعی نه افتخاری مانند آقای خاتمی) پس قطعا به مدرک دکترای خود توهین نمی کنند. (123061)
 
گيلان
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۵:۰۴:۴۴
دوست خوب مازندراني من، اين فرمايش شما چه ربطي به موضوع داره؟ بايد توجه داشت كه سروش و دولت آبادي هر دو از يك قماش هستند و اين بحث ها فقط زمينه اي را براي حمله به شوراي عالي انقلاب فرهنگي درست مي كنه. (123110)
 
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۷:۲۰:۱۹
شما که در مورد سروش می نویسید اول باید در مورد شریعتمداری بنویسید که یه عمر داره فحش می ده. (123161)
 
شهروند طبری
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۱۰:۴۲
با سلام
گویا برخی تصور می کنند که اگر بنا باشد دو متفکر و یا اندیشمند زبان به ناسزا بگشایند باید از ادبیات قهوخانه ای استفاده کنند تا آن وقت بشود گفت بی اخلاقند!
گویا نشنیده اند حسنات الابرار سیئات المقربین است! (122713)
 
bahman
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۱۴:۴۹
1- نامه ي سروش دريدن پرده ي تزوير و دروغ بود. تا خيلي ها ياد بگيرند كه اينچنين نسنجيده و نا آگاهانه اظهار نظر نكنند.
2- آقاي دكتر سروش خود استاد اخلاق هستند نيازي به درس اخلاق شما ندارند.
3- همه اينها را نوشتيد كه به روشنفكري ديني و غير ديني بتازيد. (122714)
 
ساقی
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۲:۵۵:۴۰
و سروش مطلقا از عیب ها بری است... احسنت بر شما :) (122954)
 
nikoo
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۳۵:۵۴
با سلام.این اقای سروش که هزاران کیلومتر ان طرف جلوس کرده اند و از دور هم دستی بر اتش ندارند که هیچ،خود را مدعی العموم مردم هم میدانند،که اگر شجاعت داشتند مثل امثال آقای دولت آبادی در ایران میماندند و ترک وطن نمی کردندو این طور به خودشان اجازه ء یاوه گوئی و اساعه ادب به بزرگان این ملت نمیدادند.اگر حرفشان حق است چرا این به اصطلاح معلم اخلاق و روشن فکری ،فحاشی میکنند.مطمئن باشید همه از عجز میباشد.دست نویسنده این مقاله هم درد نکند،قیاس درستی کرده اند،فحاشی و بی ادبی حتی به اسم دفاع !همه جا و از طرف هر که باشد ،محکوم است. (122729)
 
آتیک
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۳۹:۰۴
جناب آقای ناتینگهام
بهتر است وقت بیشتری برای رشته ی تحصیلی تان گذاشته و به مطالعات فرهنگی بپردازید ( پیش از آن یادگیری ! زبان کشور محل اقامتتان )، به تاتر رفته و کمی وقت برای دیدن فیلمهای با ارزش گذاشته و تا می توانید روزنامه ها و سایر نشریات آنجا را مطالعه بفرمائید. تنها پس از طی این مراحل ا ست که شانس ادراک واقعی مراوده ی ادبی ، فرهنگی و سیاسی دو استاد مورد بحث را خواهید داشت.
آقایان دولت آبادی و سروش ، کنده های تنور فرهنگ و ادب ایرانند،شما هم که رهرو ادب و فرهنگید، لطفن کباده بندی را برای اهل فن بگذارید. (122733)
 
سهراب
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۲:۵۷:۰۹
و طبق معمول همگان ساکت باشند تا اساتید متکلم وحده باشند... از نصیحت آزادیخواهانه شما واقعا باید متشکر بود :) (122955)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۴۸:۵۶
بسياري از بزرگان ادب فارسي اشعاري را تحت عنوان هجويات سروده اند مانند آنجه ميرزاده عشقي در وصف وحيد دستگردي سروده است. لذا زياد نبايد به اين دو روشنفكر معاصرنيز خرده گرفت.مضاف بر اينكه بعضي از كلمات كه به صورت روزمره استفاده ميشود مگر كلمات خوبي هستند مثلا كلماتي مانند مزدور اجانب .ايادي دشمن .خود فروخته ....آنقدر تكرار شده اند كه عادي شده اند و گرنه اين دشنامها كه بدون هيچ مدرك وسندي به مردم گفته ميشود به مراتب از گروهبان قندلي و..... بسيار زشتر ميباشد. (122742)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۲:۵۳:۰۴
صرف نظر از دعواي سروش و دولت آبادي ، بايد توجه داشت كه دولت آبادي يك نويسنده طاغوتي و مستهجن نويس بي ادب بيش نيست حالا از طرف موسوي كه خود عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و رئيس شوراي هنر است تريبون پيدا كرده و مي خواهد انتقام خود را از شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه خدمات بي شماري را در سالم سازي فرهنگ كشور از كثافت كاري هاي همين آقايان به ظاهر روشنفكر كه حاضرند هر روز بارها به سمت سگ هاي غربي سجده كنند نموده بگيرد. اگر غيرتي در كار بود بايد در دهان اين ياوه گو مي زدنند تا نتواند اينگونه به انقلاب فرهنگي ناسزا بگويد. اگر جرأت نداريد نظر من را در سايت درج نكنيد ولي خودتان به اين نظر فكر كنيد. (122744)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۵:۱۴:۱۵
احسن. كار به كجا رسيده كه اين آدم لجن نويس دهن باز كرده و درباره انقلابي كه هزاران شهيد و جانباز آن را بوجود آوردند صحبت مي كنه. (122806)
 
زهرا بيات
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۵:۳۵:۳۲
آقاي دولت آبادي كه آلودگي اخلاقي اكثر نوشته هايش را پركرده ، بايد هم به شوراي عالي انقلاب فرهنگي اعتراض كند. سروش هم كه از قدرت به دور مانده و چيزي از اين انقلاب به كف نياورده بايد همينگونه از سابقه خود دائما استغفار نمايد. احتمالا در همان جا كه هستند به ايشان مواجب خوبي مي دهند كه ماندگار شده اند. (122814)
 
مسعود
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۲:۵۹:۱۵
و چون دولت آبادی نوشته های بدی هم داشته، حتما این نوشته اش هم بد بوده است! ... استدلال شما نمره 20 میگیرد برادر! مطمئن باش... :) (122956)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۳:۰۳:۰۵
به نظر مي رسد ، نويسنده مقاله بايد براي نوشتن در الف ، پخته تر شود.واقعا كه يادداشت خام و نپخته اي بنظر مي رسد. (122748)
 
همايون
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۳:۰۳:۴۹
اين انصافا از موضوعاتي بود كه جاي كنكاش دارد. آقاي سروش را چندبار ديده ام و به او در پله كان دانشگاه يادآور شدم كه نوشتن بر سبيل خوشايند كلمات در مقالات ونامه ها شخصيت شما را در انديشه وگفتار تغيير نمي دهد. چه خوب بود كه پوستين روشنفكري ديني از تن درآوريد و به دين آويزان نشويد كه واضح است به انكار رسيده ايد و جرات بيان نداريد. ي ترسيد از انگ بادي به هرجهت بودن كه هستيد .لازمه داشتن افكار نو ،فرار از خطاهاي گذشته وتوبه واستغفارست. مگر خاطرات تسويه وتصفيه ! حساب شخصي شما ويكي ديگر از استادان امروز اصلاح گراي ديروز ليبرال ! با استادان بي ريش وكراواتي را از ياد برديد؟ حالا شديد عضو مستعفي انقلاب فرهنگي؟ چه كسي بود كه فاصله خيابان 16 آذر تا كتابخانه را با هروله مي پيمود وبا مشتي دانشجو كه به بدگويي از فلان استاد مشغول بودند هم آوا بود و كرد آنچه نبايد مي كرد؟ امروز ملتمسانه به مقالات استادي مي نگريم كه شما سهم بزرگي در تكفير او داشتيد ،مي دانيد چه كسي را مي گويم ،هم او كه به صميميت شما را حاج حسين صدا مي كرد و چه نيكو مزدش داديد...چه كسي بود كه نقد مولانا مي كرد و بسط وشرح اقوال بزرگان تسنن را به مهدويت ،مايه افتخار مي دانست وحالا رسيده است به اينكه مهدي موهوم است ونه موعود....به راستي مشكلمان با دولت آبادي اگر در چند سطر كم اخلاقي جنسي بود با سروش و ديگران انكار حرف وعمل خودشان. باور ندارم به كروبي هم وفادار بماني ،كه دوبار از بعداز انقلاب نشان داده اي اگر نه دنبال بادآورده اي در جيب ،كه شايد عنوان وشهرتي هستي كه جز به پايمردي بدست نخواهد آمد... نكته آخر به دستكاري احمقانه شما در شعر بلند حافظ است...ديگر اين دو بيت را نخواهم خواند كه با دست فردي از حزب باد ،آلوده شد و خاطر دوستداران حافظ را مكدر كرد...خدا به بندگان صالح توفيق ثبات قدم در خير عنايت ميكند ؛شما از ثبات در شر هم به كناريد... (122749)
 
مسعود
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۲۳:۰۲:۲۰
احسنت بر شما که حرف دل بسیاری از آزدگان به پای این نان به نرخ روز خور ها را زدید (122919)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۳:۰۷:۲۸
برای نویسنده این یادداشت متاسفم که اشتباه که نه واقعا توهین این چنینی در این قیاس کودکانه استاد سروش و مایلی کهن نموده است و بحث اخلاق و عرفان را با بحث توپ تانک فشفشه با هم متناظر نموده است.
برخی اوقات سکوت از چنین دفاع ناشیانه و بچگانه بهتر جواب می دهد (122750)
 
صهبا
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۳:۰۱:۵۶
و طبق معمول میتوان در بحث های اخلاقی و عرفانی از الفاظ زشت استفاده کرد! البته فقط در صورتیکه استاد باشیم و سرشناس باشیم و دوستداران زیادی داشته باشیم :) :) ... خیلی خوب است... هر چه آن خسرو کند شیرین بود... رضاخان هم تقریبا با همین منطق حکمرانی میکرد دیگه... نه؟ :) (122959)
 
ناصر
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۳:۲۹:۴۷
واقعا سطح نازل منطقي كه حاميان دوم خرداد از آن بهره مند هستند انسان را به تاسف وامي دارد در بحث منازعه آقاي سروش و دولت آبادي يكي آمده تحليلي را انجام داده بعد هوادران دوم خرداد در اظهرات خود از رئيس جمهور و ورقه پاره و خانم رجبي كد مي آورند آقا مكگه ملاك عمل شما مدعياناصلاحات اينان هستند و راستي شما صرف مدرك دكتري را نشان از آدميت افراد مي دانيد؟ (122760)
 
مرتضی
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۳:۰۴:۴۰
نه، اشتباه نشه، طرفداران دوم خرداد سطح منطق نازلی ندارند، این بندگان خدا سطح شیفتگیشون خیلی در اوجه :) ... آدمی هم که شیفته بشه، منطق خیلی به کارش نمیاد... حالا هرکی به سروش انتقاد کنه، دشمن محسوب میشه! ... اونوقت همین حضرات میگن چرا وقتی انتقاد از حکومت میکنیم، به دشمنی متهم میشیم.... جالب نیست؟ روش خودشون در حمایت از سروش دقیقا همینه... (122960)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۳:۵۲:۱۸
یکی برزیگری نالان در این دشت به چشم خونفشان آلاله می کشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا که باید کشتن و هشتن در این دشت (122773)
 
طلبه
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۴:۵۱:۱۹
راندن جسورانه مركب سخن در مقام دفاع از نفس و اسكات خصم، عادت غرّگان است و اين نقل مستمر كتب تاريخ بوده و هست. اما پروردگان مكتب اسوه حسنه، نيك مي‌دانند كه رد كلام جاهل بر سياق عتاب و شتم، سفلگي است و سجيه‌ي نيكوي متخلقين اعراض عن الجاهلين و كظم غيض است.
اگر بزرگ انگاشته شدگان اين ملت ، به حقيقت بزرگ بودند، هيچ گاه چون سگان دندان بر اندام احترام يكديگر نمي‌فشردند و در پرده‌دري از يكديگر آرايه‌هاي كلامي را قرباني خبث طينت نمي‌ساختند. (122797)
 
نادر
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۵:۰۲:۵۴
دکتر کردان دکتر سروش دکتر مایلی کهن و دکتر احمدی نزاد تماما از بزرگان خود شیفته کشور هستند و احترام انان هم بر عوام واجب (122802)
 
جواد
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۵:۰۷:۳۵
بايد ديد آقاي دكتر سروش و آقاي دولت آبادي از چه دانشگاهي مدرك گرفته اند ! (122803)
 
زنبوريان
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۶:۰۵:۴۷
قابل توجه برخي:

دانشگاه ناتينگهام دانشجوي دكترا با گرايش خاص مي پذيرد، لطفا ثبت نام كنيد. (122826)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۶:۴۱:۱۳
آقاي حسين حاج فرج دباغ يا همان دكتر عبدالكريم سروش يك آدم سياست باز است كه نه تحمل مخالف را دارد و نه جرات مناظره با بزرگان.اخيرا هم كه ايشان به قرآن حمله كرد و آن را انساني و خطاپذير ناميد تا كسي در مقابل ايشان حتي به قرآن هم نتواند استناد كند.
طرفداران ايشان هم كساني هستند كه از خرداد 76 (به دلايل سياسي) عاشق او شدند و قريب به اتفاقشان حتي يك كتاب هم از اين دانشمند منحرف نخوانده اند. (122836)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۷:۵۹:۳۴
انصاف خوب چیزی هست

کی بود که سروش را از این دیار راند کی بود به کلاسهایش حمله میکرد. من نمیدوانم این چه حکایتی هست. از کشور فراریش دادین رفت لنگه دنیا نکنه حالا هم حق نداره حرف بزنه
واقعا بساطی شده است این گفتمان انتخابات
من نمیدونم اقای دولت ابادی چه ضرورتی دارد اینجور حرف بزند اقا برو داستانهایت بنویس کار تو جز این نیست هست یا نیست
دفعه قبل انچنان بی ادبانه سروش را نقد کردی تا مجید مجیدی که اصلا رابطه ای با فلسفه ندارد وارد کارزار شود و مانیفست روشنفکری ارائه دهد. وای به حال ما که این نویسندگان و هنرمندانمان هست.
اقای سروش تابحال به هیچ کسی حمله نکرده تا کسی به بدترین وجه ممکن بهش اسائه ادب نکند جواب نمیدهد.
شگفتا دوره ای فرا رسیده است که هنر مند به جای فیلسوف حرف میزند و سیاستمدار به جای روشنفکر (122866)
 
محسن
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۳:۰۶:۴۹
ضرورتش این است که آزادی بیان دارد... انسان است و میخواهد نظرش را بدهد... ضرورتش این است که طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر حق دارد به هر کس و هر چیز انتقاد کند... از شما بعید است که به این حرف ها معتقد نباشید :) :) (122961)
 
احمدي
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۸:۰۲:۰۴
اگر در روزنامه كيهان به صدر روشنفكري ايران ( شريعتي زمان) بگويند عبدالسيا، انتظار داريد چه عكس العملي ببينند. توهين معني ديگري دارد؟ اكر يك نويسنده پير مرد ي مانند دولت آبادي بدون هيچ مقدمه اي در مراسمي كه هيچ ارتباطي به آقاي سروش ندارد به او اينطور توهين كند ، انتظار چه جوابي از او داريد؟ راستش ابتدا من هم از جواب سروش خوشم نيامد ولي وقتي سخنان دولت آبادي را خواندم شرمم امد كه سروش فقط حرفهاي دولت آبادي را تكرار كرده است و حق آقاي دولت ابادي خيلي بيش از اينهاست. در هر صورت بايد تاسف خورد كه با اين درويش يه لا قبا به قول خودش چه كار دارند ، بهتر است كالاي خودرا عرضه كنند .. (122869)
 
محسن
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۳:۰۹:۲۲
صدر روشنفکری ایران و شریعتی زمان کم است آقا، بفرمایید روشنفکر فی السماوات و الارضین! باز هم کم است واقعا... اتوریته ایشان باید حفظ شود... هیچکس حق ندارد بگوید بالای چشم تفکرات ایشان ابروست... ایشان بر دوستدارانشان ولایت مطلقه دارند :) :)
واقعا باید به شما جایزه نوبل اتوریته بازی داد :) (122962)
 
Salimpour -- New York
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۹:۳۱:۱۸
جناب اسفندياری عزيز, شما اينهمه راه رو تشريف برديد انگلستان که مدرک دکترايی که الان گفتند بدرد نميخوره رو با هزار زور و زحمت منتقل کنيد به وطن!? (122885)
 
ali
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۹:۴۶:۱۴
من سروش را از وقتی مشناسم که نوار های او بنام حج فرج قبل از انقلاب ÷خش می شد. با نگاه او از ابتدا و در دگردیسی فکری او هم کاملا آشنا. این نامه از سروش حوی فخر تکبر خود ÷سندی و جبن و غرور و بی ادبی بود. که این نگرش و این گونه بر سالخورده ای با این زبان خورده گرفتن شاید انعکاسی از زندگی یک روشنفکر دینی در فرهنگ غربی است. من به عنوان یک شهروند ایرانی از ادبیات سروش خجالت کشیدم (122889)
 
فرهاد دزفولی
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۱۹:۴۸:۰۴
من هم بعد از خواندن پاسخ دکتر سروش می گفتم ای کاش ایشان برخی تعابیر را به کار نمی بردند اما فراموش نکنیم که امثال این کنایات در کلام امیر مومنان وبزرگان ادبی هم به کار رفته است حافظ نیز که پاکیزه ترین زبان را بین شاعران داراست صوفیان درازدست را حیوان خوش علف خطاب می کند

در قرا ن شریف نیز آیه ای با این مضمون است که بلند شدن صدا را نکوهش می فرماید اما عذز کسانی را که بدانها ظلمی رفته است مپذیرد (122890)
 
عليرضا كاظمي
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۲۰:۲۸:۴۱
كلام درشت دكتر سروش در دفاع از حجمه آقاي دولت آبادي را تاييد نمي كنم. اما آن را فحاش هم نمي دانم چنان چه برخي خبر نويسان تيتر زده اند.

دكتر سروش به شيوه جدي و بدون اغماض به بسيار رك و پوس كنده از خود در برابر ادعاهاي طرف مقابل دفاع كرده است.

اما اين كه چرا در سال هاي اخير دكتر سروش درشتناك سخن مي گويد و به قول منطقي طلبه عزيز (با عنوان اخلاق اسلامي در همين نظرات بالا) اغماض نمي كند و كظم غيض نمي كند و با رعفت حرف نمي زند مطلبي است كه اي كاش دكتر سروش رعايت مي كردند.

البته اگر هر كسي هم جاي دكتر سروش بود و در دو دهه اخير اين همه برچسب حق و ناحق و فحش و ناسزا و ... شنيده بود از افراد بي ادب و محروم مانده از لطف رب شنيده بود هم شايد امروز رسم كظم غيظ از كف مي نهاد.

به هر حال اميدوارم كه دكتر سروش با همه مسايل و مشكلاتش باز هم عالم عامل بماند و در هر شرايطي جانب اخلاق متعالي و كظم غيظ و گذشت و مدارا و .... را نگه دارند. كه اين البته بر ايشان خواهد افزود و از ايشان چيزي نخواهد كاست.

در ست است كه مقايسه آمده در اين متن مع الفارغ است اما به هر روي به عنوان دلسوز در مجمعه بيان هاي اخير دكتر سروش سطح مدارا و مهرباني و شفقت و اخلاق محمدي را در كاهش مي بينيم. اميدوارم دكتر زود تر دريابند و اعاده كنند. به هر حال ما از نويسنده نكات اخلاقي نقز در كتاب هايي چون اوصاف پارسايان و يا شرح بندگي و دلبرگي چنين انتظاري نداريم.

آيا نمي شد كه همان پاسخ هايي كه به آقاي دولت آبادي داده اند كه بيشتر آنها هم درست و منطقي هستند با لحن آرام تر و در شرايط آرامش و نه ناراحتي بنويسند و ذهن و روان جامعه چشم به راه جوانان را كه اين روز ها با انواع دروغ و تهمت و بد اخلاقي و افترا و آمار سازي و بد دهني آلوده شده، آرامشي و نوازشي باشند.
تا همگان در اين اوضاع دهشتناك اخلاقي و جو جدلي و ستيز جويانه حاكم بر جامعه كشورمان بار ديگر اخلاق را نه تنها در مقام سخن و نوشته، بلكه در مقام عمل هم از معلم ساليان گذشته و فرد فرهيخته جامعه خود متجلي ببيند و به خود اميدي صلاح كار ها بدهد؟ و واگويه كند كه اگر چه جمع ملت پريشان است، اميدي به اصلاح از سوي فرهيختگان اما هنوز وجود دارد.

به هرحال صادقانه به عنوان يك دانش آموز از معلمم گذشته و حال خود دكتر سروش مي خواهم (و هيچ كس در هيچ مقامي بي نياز از نصيحت نيست) كه
آتش چو زدي بر خرقه خود اي عاشق سالك
جهدي كن و سر حلـقـه رنـدان جـهـان بـاش (122897)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۲۲:۳۰:۱۲
1- افتخارمیکنم همیشه نظرات من غیرقابل درج است . پس همیشه حق بامن است . زنده باد خودم .
2- مطمن هستم این نظرهم غیرقابل درج است . پس زنده باد خودم . (122911)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۹ ۲۳:۳۳:۰۲
این آقای شهاب اسفندیاری با این مطلب هم به مایلی کهن اهانت کرده، هم به سروش. چقدر راحت شأن انسانها رو زیر پا میشه گذاشت. (122928)
 
behruz
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۲:۲۶:۱۱
به هیچ مقایسه تان درست نبود!
واقعا امثال بزرگانی چون سروش با مایلی کهن از زمین تا آسمان متفاوتند.لحنشان نیز همینطور!
واقعااز \"الف\" انتظار نداشتم! (122953)
 
اسی
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۴:۰۳:۱۰
این دانشجوی دکترات منو کشته، انگار علامه دهره بابا! (122964)
 
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۷:۲۱:۲۲
می خواهی تخریب شوی ، طرفدار احمدی نژاد باش و گرنه تو بهترینی ! (122971)
 
Ali
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۷:۴۶:۱۲
Matn e saboki bood (122976)
 
سينا
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۷:۴۸:۴۷
اين سروش رو حالاشو نبينيد
در زمان خلخالي هي از تلويزيون صحبت ميكرد و خلخالي هم اعدام ، اين هي صحبت ميكرد و خلخالي هم اعدام.... اما حالا كه چيز ميزي بهش نماسيده و كنار گذاشتنش شاكي شده به اين آقا ، آقاي علي رضا نوري زاده و محسن سازگارا رو هم اضافه كنيد، روشن فكر ميخواهي ؟ دو تا يك قران! (122978)
 
امير
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۸:۲۵:۲۱
اهرا دوستان فراموش كردن كه دولت آبادي از چه رسانه اي ودر چه شرايطي از آقاي سروش انتقاد كردنو اقاي سروش در چه سانه ي جواب ايشان رادادن لطفا دوستان مي خواهم كه نظر شان بيان كنند كه آيا رسانه ملي حاضر است طبق قوانين رسانه ها جواب آقاي سروش را اطلاع رساني كند ؟ (122986)
 
نسیم انس
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۸:۵۵:۲۲
سلام بر آل یاسین
دقت کنیم که در دام این بحث ها گرفتار نشویم ، چون تا زمان انتخابات و مدتی پس از آن این بده و بستانها ادامه خواهد داشت و وظیفه آگاهان و دلسوزان به جامعه شفاف سازی صحیح و بی طرفانه نسبت به چنین موضوعاتی می باشد.
در مورد نامه اقایان سروش و دولت آبادی نیز باید بگویم اگر این افراد الگوی های روشنفکری جامعه ما هستند پس وااسفا......... (123000)
 
ms
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۹:۰۲:۴۹
آقای اسوه اخلاق دور از وطن,
1. وقت آزاد مناسبی داری که نامه های زرد فوتبال ایران را مطالعه و آنالیز میکنی و آن را با نامه دردمندانه دکتر سروش مقایسه میکنی.
آن هم با ترازو و معیار درک وفهم خود .پس اینگونه بینش و درکی داری از انسانها , از شخصیت و منش آنها
2. حقیقتا چطور این مقام را در خود دیدی؟آیا شما به آداب این مقام آشنایی و یا تسلطی دارین؟
در مقام نیت بی غرضی؟ در مقام عمل چطور؟اگر بودی سخنان آقای دولت آبادی را مطالعه میکردی نه نامه ما یلی کهن را
سپس نامه دکتر سروش را می خواندی و فهم می کردی.
اگر اینگونه عمل می کردی از سر جهل , سروش را ترور متافیزکی نمیکردی.
3.تا به حال با شرف و آبروت بازی نشده یا اصلان......
دکتر سروش از آبروش دفاع کرد. هیچ توهین ,افترا ویا بی اخلاقی دیگری در نامه نبود. تندی کلام حتا به ذات بد نیست و
چه بجا در نامه دکتر سروش استفاده شد.
4. جمعی خاص , از سروش متهمی برای امثال تو درست کردند و شماها در حال بسط دادن آنها در رسانه های آهنین هستید
5.سروش باید از حیثیت وبینش ویک عمر جهد و تلاش خود دفا ع کند . بی مزد بود و منت ولی نه برای امثال تو.
6.اما حتما یکی از این 2 متفکر ما دروغگو یی قهار و متجاوز است. برای جامعه روشنفکر ما ضربه ای کاری و عمیق است
گفتن دروغ علنی در حضور میر حسین یا فریاد زدن دروغی از نماد روشنفکری دینی ایران در 100 سال اخیر.
بانگ ریا کاریی که متفکران جامعه ما را از خواب می جهاند؟ برای شما که همانند لالایی در خوابی عمیق بود.
((ریاکارترین شما کسانی هستند که از ایران رفته ,در فرنگ سنگ نظام و حکومت و دولت و دین.....رابه سینه میزنند,
که اگر اینجا گلستان است تو آنجا چه می کنی؟))
قاضی بین ما تاریخ باشد و گذر زمان (123003)
 
الف - ج
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۹:۰۶:۵۴
در كشوري كه اينهمه معلم اخلاق وجود دارد كه بر اصول اخلاقي تكيه ميكنند نيازي به رعايت اصول اخلاقي نيست مثل اينكه در دريا بحث طهارت كني
راديو تلويزيون روزنامه ها همه و همه بقدر سر صوزني از اصول اخلاقي منحرف نميشوند حتي در جلسه هيات دولت نيز رئيس جمهور محبوب همه مردم دنيا نيز اصول اخلاقي را بشدت رعايت ميكند كه مبادا به يك مرئوسي اهانت شود .
اين مباحث مال كشورهاي غربي است نه مال داروالخلاق (123005)
 
باران
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۹:۱۰:۳۳
کاش آقای توکلی یا گردانندگان این سایت کمی هم به فکر وزن مطالب و مقالاتی که انتخاب میکنند باشند و صرفا\" به دلیل همسویی نظری یک مقاله اقدام به درج آن نکنند من نه شیفتۀ سروش و دولت آبادی و مایلی کهن و مرحوم بهجت هستم نه متنفر از آنان ولی درحد خودم می دانم که ابتدایی ترین اصول نقد منطقی و نوشتاری در این مطلب رعایت نشده است. (123009)
 
علیرضا کاظمی
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۰۹:۱۲:۵۱
لا یرید الله الجهر بالسوئ الا من ظلم

وآیا قضاوت نادرست و کج مدارانه آقای دولت آبادی مصداق ظلم آشکار نیست؟ که به تبعیت از دیگران و بدون لحظه ای تامل و بررسی تکرار مکررات نادست و ناروا کرده اند؟

دکتر سروش فقط باجدیت پاسخ داده و بدون اغماض و بخشش. و آنچه را هم که توسط نویسنده محترم فحاشی نامیده شده یک مغالطه است زیرا دکتر سروش فقط همان کلام آقای دولت آبادی را در آن بخش ها نقل قول کرده اند.

چرا مغالطه می کنید و کلام های نقل قول شده را هم به دکتر سروش می چسبانید. عده ای هم ندانسته با خواندن تیتر خبر شما تا مدت ها همین حرف غلط شما را ورد زبان ها خواهند کرد. به ویژه که به مدد برخی از کیهانییان از خدا خواسته که بدون کوچکترین بررسی بر هر نو اندیشی می تازند این قول شما در همه جا پخش می شود.

اگربخواهید فحاش الاول و الآخر را بشناسید همانا کیهان و برخی نزدیکان نهمین دولت هستند که بذر تهمت زنی و برچسب زنی و دشمن تراشی و خود بینی و بدبینی را در این جامعه خواسته یا ناخواسته کاشتند و اینک در همه جا محصول نامیمون آن را می درویم.

چرا مطلب من قبلی من در این موضوع را نگذاشتید. کاملا محترمانه بود و تحلیلی. بعدا دوباره می فرستم لطفا بگذارید در نظرات. (123010)
 
نفد علي بيگ
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۱:۲۷:۰۷
بعضي ها دنبال اب گل الود هستند اين اقا درس فرهنگي را در فرنگ مطالعه ميکند (123043)
 
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۱:۲۸:۳۸
سلام علیکم
واقعاً از نظر مسئولان الف، نظراتی که فوقاً درج شده \"نظراتی که به پیشرفت و تعمیق بحث کمک می کنند\"؟
منتظر پاسختان هستم (123044)
 
فرهاد دزفولی
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۵:۵۱:۳۷
جناب طلبه عزیز که در یکی از پیام های فوق (درس اخلاق)داده اید شما هم که تلویحا آن دو را س گ خطاب کرده اید آیا این لحن شما مغایر مشی بزرگان نیست؟ (123122)
 
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۸:۲۷:۰۸
از نظر علمی هیچکس نمی تواند او را خراب کند لذا به خاله زنک بازی رو آورده اند
آقای سروش یک دانشمند است و همیشه پاسخ دهنده بوده و در واقع جنگ را اول دیگران بوجود آورده اند بعد دکتر سروش جواب داده است . در مورد آقای دولت آبادی او به انقلاب فرهنگی که امام آن را انقلاب دوم نامیدند توهین کرد و جوابش را گرفت و حقش از این هم بستر بود . (123174)
 
ب- م
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۱۹:۳۲:۱۲
سروش در آغاز نامه ی خود می گوید: به جستجو برآمدم که قصه چیست و محمود دولت آباد کیست؟ اما گویی فراموش کرده که چند سطر پیشتر همین محمود دولت آباد را سست نثر خطاب کرده است. سست نثر خواندن دولت آبادی ادعایی است که لازمه ی آن دست کم آشنایی اجمالی و پیشین با این نویسنده و شیوه ی نگارش او است . عجیب است که کسی تلویحا درباره ی نویسنده ای مدعی شود که حتا نام او را هم نشنیده اما همزمان او را سست نثر بخواند. این تجاهل به گمان من ریشه در خود شیفتگی روشنفکری دارد که به خیالش سدره نشینی چون او لابد باید وانمود کند که تا کنون حتا نام نویسنده ی صاحب نامی همچون دولت آبادی را نشنیده است. (123184)
 
رضا
۱۳۸۸-۰۲-۳۰ ۲۰:۳۵:۴۳
ببینید این انقلاب فرهنگی چی بوده که هیچ کس حاضر نیست خودشو بهش بچسبونه. (123193)
 
علی
۱۳۸۸-۰۲-۳۱ ۰۹:۳۸:۰۹
خوبه که شمادر انگلیس زندگی می کنی و مجادله شدید قلمی و لفظی رقبای فکری و سیاسی را هر روز می بینی. آن چه بد است فحاشی است و بکار بردن الفاظ رکیک و گرنه با قلم هم می توان به رقیبی حمله ور شد که خود از آن برای حمله به شما استفاده می کند.
فرق نامه مایلی کهن با نامه سروش آن است که شما حتی فحش نامه سروش را هم که می خوانی از آن لذت می بری و بر سحر کلام او آفرین می گویی و نامه مایلی کهن فاقد ظرافت و زیبایی است. واقعا باید هنر را ستود. نباید؟ (123204)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.