اشاره: انسان بههنگام اندیشه در خصوص سرنوشت خویش و دیگران و جامعه انسانی و آینده، به اين موضوع پي برده كه بين جمعيت و سعادت جامعه، جمعيت و بهروزي فردي و جمعي، جمعيت و زندگي پربارتر و موفقتر روابط مستقيم و معناداري وجود دارد. در واقع يك سوي اين بحثها، همواره جمعيت است و سوي ديگر آن نيز به جمعيت بازمیگردد. امروزه تعداد جمعيت و ويژگيهاي مرتبط با آن، پايه و زيربناي هرگونه برنامهريزي و سياستگذاري است. در واقع جمعيت از جمله مؤلفههاي مهم اقتصادي و اجتماعي در هر جامعهاي محسوب ميشود كه بر عملكرد اقتصادي و اجتماعي جامعه اثر ميگذارد و در عين حال از سياستهاي اقتصادي و اجتماعي نيز تأثیر ميگيرد.
جمعيت هر کشوری در اثر باروري و زاد و ولد و همچنين مهاجرتها تغيير مييابد. تعداد مواليد در هر سال به نرخ باروري و تعداد زنان در سنين باروري (ساخت سني جمعيت) بستگي دارد. نرخ باروري تابع وضعيت فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه است. از مهمترين عوامل مؤثر بر كاهش نرخ باروري، ميتوان به افزايش ميزان باسوادي و سطح تحصيلات زنان، بالا رفتن سن ازدواج و كاهش ميزان مرگ و مير نوزادان و افزايش هزينه آموزش، تربيت و بزرگ كردن كودكان اشاره كرد. ميزان مرگ و مير نیزدر كاهش جمعيت مؤثر است. علاوه براین، ساختار سني جمعيت يكي از مهمترين عوامل تأثیرگذار بر مرگ و مير است. هر چه ساختار سني يك كشور جوانتر باشد، ميزان مرگ و مير پایینترخواهد بود. بهبود شرايط بهداشتي و پيشرفتهاي علم پزشكي، بالا رفتن سطح آگاهي و سواد مردم، نرخ مرگ و مير ـ بهخصوص مرگ و مير كودكان ـ را نیز كاهش ميدهد.
دو عامل مؤثر در تغييرات جمعيت، يعني ولادت و فوت هر كدام به عوامل بيولوژيك بستگي دارد اما عامل مهاجرت از عوامل بيولوژيك متأثر نيست و شتاب تغييرات آن تحتتأثیر عوامل اقتصادي، سياسي و اجتماعي بيش از دو عامل ديگر است. ميزان خالص مهاجرت، تابعي از وضعيت اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور مبدأ و كشورهاي همسايه آن و همچنين قوانين مهاجرت مربوط به كشورهاي مهاجرپذير است.
در مطالعات جمعیتشناسی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن از اهمیت بسزایی برخوردار است و بسیاری از شاخصها و میزانهای جمعیتی با استفاده از نتایج سرشماریها محاسبه می شود. سرشماريهای عمومی نفوس و مسکن يكي از عمدهترين راههاي شناخت جمعيت كشور براي برنامهريزي، نظارت، كنترل، ارزشيابي خدمات و فعاليتها در سطح ملي و منطقهاي است.
سرشماري عمومي نفوس و مسكن در ايران به موجب قانون، هر ده سال يكبار به اجرا در ميآيد.
ششمين سرشماري عمومي نفوس و مسكن كشور از ششم تا بيست و ششم آبان 1385 در سراسر كشور به اجرا درآمد. در این گزارش بخش عمده منابع بررسی جمعیت با استفاده از نتایج این سرشماری است.
جمعيت و رشد آن
جمعيت كشور براساس نتايج آخرين سرشماري عمومي نفوس و مسكن در سال 1385، 70496 هزار نفر بوده كه در مقايسه با سرشماري 1375 افزايش بالغ بر 10.5 ميليون نفری را نشان ميدهد.
به بيان ديگر رشد سالانه جمعيت كشور در دهه 1385-1375، برابر 1.62 درصد بوده است. نتايج سرشماري 1385 نشان ميدهد كه در دهه اخیر متوسط رشد جمعیت شهری کشور برابر 2.74 و متوسط رشد جمعیت نقاط روستایی برابر 0.44- بوده است.
از نظر استانی بیشترین متوسط رشد سالانه جمعیت در دوره 1385-1375 در استانهای سیستان و بلوچستان (3.4 درصد)، کرمان (2.84 درصد)، هرمزگان (2.83 درصد)، تهران (2.64 درصد)، قم (2.07 درصد) و یزد (2.03 درصد) مشاهده می شود. کمترین متوسط رشد سالانه جمعیت نیز در استانهای همدان (0.15 درصد)، اردبیل(0.5درصد)، کرمانشاه(0.55 درصد)، کردستان (0.68 درصد)، زنجان (0.69درصد)، گیلان(0.7 درصد)، لرستان (0.8 درصد)، آذربایجان شرقی (0.81 درصد) و مرکزی (0.95 درصد) بوده است. متوسط رشد سالانه سایر استانهای کشور بین یک تا2 درصد است.
از جمله عوامل تأثیرگذار در كاهش متوسط رشد جمعيت کشور در دهه اخير افزايش سطح سواد و تحصيلات جمعيت كشور بهويژه در بین زنان، گسترش شهرنشيني، صنعتي شدن امور، افزايش هزينههاي زندگي، تغيير نگرش و تمايل خانواده ها بهويژه زوجهاي جوان در كاهش تعداد فرزندان، افزايش سطح بهداشت و كاهش سطح مرگ ومير (بهويژه مرگ ومير نوزادان) و در نتيجه افزایش اميد به زندگي است.
جمعیت کل کشور در سال 1386 برابر 71500000 نفر ( تعداد 49600000 نفر در نقاط شهری و 21900000 نفر در نقاط روستایی) برآورد می شود.
ساختار سني و جنسي جمعيت
دادههای مربوط به سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن نشان میدهد که در ایران همواره تعداد مردها بیش از زنان بوده است. همچنین آمار نشان میدهد که نسبت جنسی در مناطق شهری کشور به دلیل مهاجرت مردان روستایی و وجود خانوارهای دسته جمعی نظیر پادگانها و... بیشتر از مناطق روستایی است.
نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1385، نسبت جنسي جمعيت كشور را كه نشاندهنده تعداد مردان به ازاي هر صدنفر جمعيت زن است، 103.6 نشان ميدهد. این نسبت در نقاط شهری برابر 103.8و در نقاط روستایی برابر 103.1 است.
در هرم سني جمعیت کشور در سال 1385 افزايش فوقالعاده جمعيت گروه های سنی 19-15 و 24-20 ساله (نسل متولدان بعد از انقلاب) بهطور کامل نمايان است که این وضعیت باعث شده در حال حاضر كشور با پديده «تورم جواني»1 روبهرو باشد. هرچند اقتصاددانان چنین وضعیتی را به عنوان «فرصت طلایی» اطلاق میکنند اما افزایش بیش از حد جمعیت در این سنین تأثیر خود را بر تعداد موالید دهه آینده خواهد گذاشت که این پدیده به «اثر گشتاور جمعیتی» معروف است. در حال حاضر چنین پدیدهای در حال شکلگیری است به این ترتیب که در سرشماری سال 1385جمعیت کمتر از یک سال (1141967) بیش از جمعیت یکساله (1085581) و جمعیت یکساله نیز بیش از جمعیت 2 ساله (1062264) بوده است.
در یک نگاه کلی نیز مقايسه هرمهاي سني جمعيت ايران در دو دهه اخير نشان ميدهد كه ساختمان هرم سني جمعيت ايران درحال معكوس شدن است. اين وضعيت حاکی از آن است كه جمعيت كشور كه درحال حاضر جمعيت جواني بوده، در سالهاي آتي به سوي سالمندي متمايل خواهد شد. به بیان دیگر، در حال حاضر هرم سني جمعيت ايران در حال مراحل اولیه انتقال از مرحله جواني به سالخوردگي است.
در مطالعات جمعیتی برای داشتن تصویری کلی از ساخت جمعیت، ساختار سنی جمعیت را میتوان در سه گروه عمده سنی زیر بررسی کرد:
- جمعیت 14-0ساله.
- جمعیت 64-15 ساله.
- جمعیت 65 ساله و بیشتر.
بررسي حجم جمعيت در گروههاي سني وسيع نشان ميدهد كه جمعيت واقع در سنين 14-0 ساله از 23.7 ميليون نفر در سال 1375 به 17.7 ميليون نفر در سال 1385 كاهش يافته است. در واقع با مهار رشد بالاي جمعيت و اعمال سیاستهای کنترل موالید از اواخر دهه 1360، نسبت جواني جمعيت (نسبت جمعيت كمتر از 15 ساله به كل جمعيت) كاهش قابل توجهي يافته و از 39.5 درصد در سال 1375 به 25.1 درصد در سال 1385 رسيده است. مقدار اين شاخص در پيشبيني جمعيت برنامه چهارم توسعه براي سال 1385، 26.8 درصد (18.6 ميليون نفر) پيشبيني شده بود. با توجه به آنکه جمعيت پيشبيني شده اين گروه سني در برنامه چهارم توسعه حدود 900 هزار نفر كمتر از ميزان سرشماري است بنابراين ميزان باروري از آنچه در برنامه چهارم توسعه پيشبيني شده بود، پايينتر آمده است.
در سالهاي اخير همراه با خروج انبوه متولدان دهه 60، از گروه سني 14-0 ساله و كاهش نسبت جواني جمعيت، بر سهم جمعيت 64-15 ساله كشور افزوده شده است. جمعيت گروه سني 64-15 ساله از 33.7 ميليون نفر در سال 1375 به 49.2 ميليون نفر در سال 1385 افزايش يافته است. در اين دهه سهم جمعيت اين گروه سني از 56.1 درصد كل جمعيت به 69.7 درصد رسيده است. همچنين در همين دهه جمعيت جوان واقع در گروه سني 29-15 ساله از 17 ميليون نفر (28.4 درصد كل جمعيت) به 25 ميليون نفر (35.4 درصد كل جمعيت) افزايش يافته است.
براساس پيشبيني جمعيت برنامه چهارم توسعه، جمعيت بالقوه فعال كشور (64-15 ساله) در سال 1385، 47.6 ميليون نفر برآورد شده بود كه 1.6 ميليون نفر كمتر از رقم سرشماري سال 1385 است.
سرشماري سال 1385 حجم جمعيت بالاي 65 ساله را 3657 هزار نفر نشان ميدهد كه 2.5 درصد از كل جمعيت را تشكيل ميدهند. حجم اين جمعيت در سال 1375 برابر 2595 هزار نفر و سهم آن 4.3 درصد كل جمعيت كشور بوده است.
پيشبيني جمعيت برنامه چهارم توسعه تعداد اين جمعيت را در سال 1385، 3286 هزار نفر برآورد كرده كه بر این اساس، 4.7 درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدادهاند.
مشاهده میشود در دهه اخير حدود يك ميليون نفر به جمعيت سالمند كشور افزوده شده است. اين روند در سالهاي آتي شدت خواهد گرفت بنابراين آمادگي براي تأمين نيازهاي افراد سالمند كه جمعيت آنها در سالهاي آتي رو به افزايش خواهد بود، ضروري به نظر میرسد. بديهي است كه گسترش و بهبود خدمات انواع بيمههاي تأمين اجتماعي و برنامهريزي در خصوص رفع نيازهاي اقتصادي، اجتماعي و بهداشت جسمي و رواني افراد سالمند از اهميت بسزايي برخوردار است.
تغييرات ايجاد شده در ساختار سني جمعيت، بهخصوص كاهش سهم جمعيت کمتراز 15 ساله و افزايش سهم جمعيت بالقوه فعال (64-15 ساله) موجب كاهش قابل توجه نسبت وابستگي (نسبت جمعيت 14-0 ساله و جمعيت 65 ساله و بيشتر به جمعيت 64-15 ساله) از 78.3 در سال 1375 به 43.4 در سال 1385 شده است. در صورتي كه همراه با كاهش نسبت وابستگي، فرصتهاي شغلي نيز براي جواناني كه به بازار كار وارد ميشوند، ايجاد شود بنيه اقتصادي بالقوه براي افزايش پسانداز تقويت ميشود و در نهايت بهبود سطح زندگي را به ارمغان خواهد آورد. بديهي است از جمله ويژگيهاي مربوط به جمعيت ايران افزايش جمعيت بالقوه فعال است و درصورت بهرهبرداري مناسب و بهينه از اين ظرفيت ميتوان به سرعت توسعه اقتصادي كشور افزود. اهمیت این موضوع درحدی است که برخی از صاحبنظران علوم اجتماعی سالهایی را که برخی از کشورها با حجم زیادی از جمعیت واقع در سن فعالیت روبهرو میشوند به عنوان «پنجره فرصتها»2 نامیدهاند. در این زمان میتوان با برنامهریزی مناسب و استفاده بهینه از نیروی انسانی موجود به سوی توسعه و شکوفایی اقتصادی گام برداشت.
برآورد جمعیت واقع در سن فعالیت در سال 1386 (برحسب گروههای سنی پنجساله و جنس)
براساس برآوردهای انجام شده در فاصله سالهای 1385 و 1386 حدود 1100000 نفر به جمعیت کل کشور اضافه شده است. براساساین، متوسط رشد سالانه جمعیت کشور طی این مدت برابر 1.5 درصد است.
جمعیت گروه سنی 10 ساله و بیشتر (جمعیت واقع در سن فعالیت) از تعداد 59.5 میلیون نفر در سال 1385 به تعداد 60.3 میلیون نفر در سال 1386 رسیده است. بنابراین ملاحظه میشود جمعیت فعال کشور طی سالهای 1385 تا 1386 حدود 1.3 درصد افزایش یافته است (جدول شماره 2).
باروري و مرگ و مير
طبق اعلام سازمان ثبت احوال كشور در سال 1386 تعداد 1286716 تولد اعم از جاري و معوقه به ثبت رسيده است كه نسبت به سال گذشته 2.6 درصد رشد نشان ميدهد. با توجه به تعداد مواليد ثبت شده و تعداد جمعيت پیشبینی شده كشور در سال 1386، ميزان خام مواليد در اين سال حدود 18 در هزار برآورد ميشود.
میزان باروري كل كشور در سال 1385 حدود 1.8 برآورد ميشود. اين نرخ در سال 1375 برابر 2.96 فرزند برای هر زن بوده است.
میزان باروری ویژه سنی در ایران در 10 سال اخیر تغییرات قابل ملاحظهای را نشان میدهد. این میزانها از سالهای 1375 تا 1385 برای همه گروههای سنی کاهش یافته است. نکته قابل توجه این است که در سال 1375، اوج سن باروری در گروه سنی 24-20سال بوده که در سال 1385 به گروه سنی 29-25 سال تغییر یافته است. همچنین در سال 1385 سرعت کاهش میزان باروری عمومی در گروههای سنی 39-35 به بعد به سرعت کاهش یافته است. بهنظر میرسد از جمله عوامل مؤثر در این امر تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور در دهه اخیر است. از جمله عوامل تأثیرگذار در كاهش سطح باروري كشور در دهههای اخیر اجراي سياستهاي تنظيم خانواده توسط دولت از اواخر دهه 1360، افزايش سطح سواد و تحصيلات در كشور بهويژه براي زنان، بالارفتن سن ازدواج، گسترش شهرنشيني، تمایل بیشتر زنان برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی و کار خارج از منزل، تغيير نگرش افراد جامعه نسبت به كاهش تعداد فرزند و در مقابل اهميت يافتن بعد كيفي تعليم و پرورش اولاد و... در سالهاي اخير است.
كاهش نرخ باروري يكي از دلايل عمده كاهش بعد خانوار از 4.84 نفر به 4.03 نفر در دهه 1385-1375 بوده است.
تعداد مرگ و ميرهاي جاري و معوقه ثبت شده در سال 1386 برابر 412736 نفر بوده است. با استفاده از تعداد مرگ و مير ثبت شده و جمعيت كشور در سال 1386 ميزان خام مرگ و مير حدود 6 درهزار برآورد ميشود.
با استفاده از روشهای غیرمستقیم و دادههای سرشماری سال 1385، ميزان خام مواليد 18.13 درهزار، ميزان خام مرگ و مير 6 درهزار، ميزان باروري كل 1.8 فرزند و اميد زندگي براي زنان 73.1 سال و براي مردان 71.1 سال برآورد شده است.
ازدواج و طلاق
مطالعات نشان ميدهد در دهههای اخير ميانگين سن در نخستین ازدواج براي هر دوجنس در حال افزايش بوده است. به اين ترتيب كه ميانگين مزبور در فاصله سالهاي 1375 تا 1385، براي مردان از 25.6 به 26.2 سال و براي زنان از 22.4 به 23.3 سال افزايش يافته است. تفاوت سني مرد و زن در نخستین ازدواج در حال كاهش است. این تفاوت از 3.2 سال در سال 1375 به 2.9 سال در سال 1385 کاهش یافته است. جدول شماره 3 حاکی از آن است که میانگین سن در نخستین ازدواج در بین زنان و مردان شهری بالاتر از زنان و مردان روستایی است که این تفاوت نیز متأثر از تفاوتهای فرهنگی و شرایط زندگی اجتماعی و اقتصادی در دو منطقه شهری و روستایی است.
توضيح اينكه سن متوسط ازدواج تأثیر زيادي بر باروري دارد. افزايش يا كاهش اين شاخص موجب افزايش يا محدود شدن طول دوره باروري میشود و به اين ترتيب از طريق تأثیر بر شمار سالهاي در معرض فرزندآوري، بر باروري تأثیر ميگذارد.
با بررسی جمعیت در معرض سن ازدواج، میتوان به الگوی وضع ازدواج رسید. براساس این اطلاعات در هر دو سرشماری نسبت زناني كه دست كم يك بار ازدواج كردهاند، بيشتر از مردان است. در مقابل، نسبت افراد هرگز ازدواج نكرده، حاکی از نسبت بالاي مردان هنوز ازدواجنكرده در مقايسه با زنان در هر دو سرشماري است. هرچند در فاصله هر دو سرشماري نسبت مردان و زنان هرگز ازدواج نكرده افزايش يافته اما بازهم اين نسبت در بین مردان به مراتب بيشتر از زنان است. البته درمورد نسبت بیشتر زنان ازدواج کرده، نباید تأثیر عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه را فراموش کرد.
آمارهای ثبتی نیز نشان میدهد که در سال 1386، تعداد ازدواجهای ثبت شده برابر 841107 واقعه بوده است که در مقایسه با سال 1385 (778023 واقعه) حدود 10 درصد افزایش داشته است. براساس این، میزان خام ازدواج از 11 درهزار در سال 1385 به 11.8 درهزار در سال 1386 افزایش یافته است.
علاوه بر این ملاحظه میشود در هر دو سرشماری نسبت افراد بیهمسر در اثر طلاق نیز در حال افزایش بوده و این افزایش در بین زنان بیش از مردان است.
تعداد طلاقهای ثبت شده در سال 1386 برابر99852 مورد بوده که نسبت به سال قبل از آن (94040 واقعه) حدود 10 درصد افزایش داشته است. براساس این، میزان خام طلاق از 1.2 درهزار در سال 1385 به 1.4 درهزار در سال 1386 برای کل کشور افزایش یافته است.
مهاجرت
مهاجرت شكلي از تحرك جغرافيايي يا تحرك مكاني است كه بين دو واحد جغرافيايي صورت ميگيرد و يكي از عوامل مهم تغيير دهنده تعداد و تركيب سني و جنسي جمعيت است. توضيح اينكه منظور از مهاجرت در اين بررسي دو گروه عمده مهاجران داخلي و مهاجران بينالمللي (خارجي) هستند. در سرشماريهاي عمومي نفوس و مسكن ايران، تنها آمار مهاجرت به داخل كشور ارایه شده كه به دلايلي آمار و ارقام قابل قبولي براي استفاده در پيشبينيهاي جمعيتي نیستند. بهعنوان مثال تشابه گويشي و فيزيكي اكثر مهاجران افغاني با جمعيت بومي بهويژه در شرق ايران و برخورداري آنان از شرايط و امكانات زيستي و شغلي همسان با خود ايرانيان، اين فرصت را به آنها داده كه در هنگام سرشماري هويت خويش را پنهان و اغلب به عنوان جمعيت ايراني مورد شمارش قرار گيرند. از سوي ديگر، هزاران ايراني در دهههاي اخير به مرزهاي خارج از كشور مهاجرت كردهاندكه شمار آنها تاكنون مبهم باقي مانده است زيرا اكثر اين مهاجرتها مبتني بر طي کردن تشريفات و ضوابط قانوني و رسمي نبوده است تا اطلاعات آنها در جايي ثبت شود. اطلاعات ارایه شده در مورد حجم و ويژگيهاي ايرانيان مقيم خارج از كشور نيز بهطور عمده موردي و موضوعي و اغلب مبتني بر ملاحظات سياسي بوده است تا جمعيتي و اقتصادي. از این رو، در این نوشته تنها به تحلیل مهاجرتهای داخلی بسنده میشود.
مهاجرتهای داخلی
براساس نتایج سرشماریهای نفوس و مسکن در فاصله سالهاي 1385-1375، در مجموع 12148148 نفر محل سكونت خود را ترك كرده و در محلي غير از محل اقامت قبلي خود ساكن شدهاند. از اين تعداد، محل اقامت قبلي 11783772 نفر (97 درصد) داخل كشور و 260495 نفر (2.14 درصد) خارج از كشور بوده است و 103881 نفر (0.86 درصد) نيز محل اقامت قبلي خود را اظهار نكردهاند.
در مجموع 11783772 نفر كه طي سالهاي 1375 تا 1385 محل اقامت خود را در داخل كشور تغيير دادهاند، 4774041 نفر (40.51 درصد) در بين استانهاي كشور و 7009731 نفر (59.49 درصد) در داخلاستانهاي محل زندگي خود جابهجا شده و محل سكونت جديد انتخاب كردهاند.
همچنين از مجموع 7009731 نفر كه طي سالهاي 1375 تا 1385 محل اقامت خویش را در محدوده استان محل زندگي خود تغيير دادهاند، محل اقامت قبلي 3898043 نفر (55.61 درصد) شهرستان محل سرشماري و 3111690 نفر (44.39 درصد) شهرستانهاي ديگر استان محل سرشماري بوده است.
بررسي مهاجران برحسب منشأ شهري يا روستايي نشان ميدهد، از مجموع 11783772 نفر كه طي سالهاي 1375 تا 1385 محل اقامت خود را در داخل كشور تغيير دادهاند، محل اقامت قبلي 8389676 نفر (71.20 درصد) نقاط شهري (منشأ شهري) و 3394096 نفر (28.80 درصد) نقاط روستايي (منشأ روستايي) بوده است.
از مجموع 8389676 نفر مهاجران كه محل اقامت قبلي خود را شهر اعلام كردهاند 6385665 نفر (76.11 درصد) به ساير شهرها (مهاجران شهر به شهر) و 2004011 نفر (23.89 درصد) به نقاط روستايي (مهاجران شهر به روستا) وارد و ساكن شدهاند.
همچنين از مجموع 3394097 نفر كه محل اقامت قبلي خود را روستا اعلام كردهاند، 2330054 نفر (68.65 درصد) به شهر (مهاجران روستا به شهر) و 1064043 نفر (31.35 درصد) به ساير نقاط روستايي (مهاجران روستا به روستا) وارد و ساكن شدهاند.
از مجموع 260495 نفر مهاجري كه محل اقامت قبلي خود را خارج از كشور اعلام كردهاند، 198159 نفر (76.07 درصد) به نقاط شهري و 62336 نفر (23.93 درصد) به نقاط روستايي كشور وارد و ساكن شدهاند (جدول شماره 4).
بررسی مهاجران وارد شده برحسب گروههای سنی و جنس نیز نشان میدهد تعداد مهاجران در هر دو جنس افزایش یافته است. در دوره 1385-1375 تعداد مهاجران در گروههای سنی 9-5 و 14-10 ساله در مقایسه با دورههای قبلی کاهش و از گروههای سنی 19-15 ساله به بعد افزایش یافته و بیشترین افزایش مربوط به گروههای سنی 24-20 و 29-25 ساله بهویژه در پسران و مردان بوده است. بهنظرمیرسد افزایش تعداد جمعیت جوان در افزایش حجم مهاجران جوان بیتأثیر نبوده است.
مهاجرت بین استانی
در فاصله سالهاي 1375 و 1385 در مجموع 4774041 نفر در بين استانهاي كشور جابهجا شدهاند كه از اين تعداد 1438406 نفر به استان تهران وارد و ساكن شدهاند. بعد از استان تهران بيشترين واردشدگان به ترتيب به استان خراسان رضوي 305305 نفر و استان اصفهان 299943 نفر بوده و استان كهگيلويه و بويراحمد با 28647 نفركمترين واردشدگان را داشته است (جدول شماره4).
از مجموع واردشدگان به استان تهران بيشترين تعداد از استان آذربايجانشرقي بوده است زیرا طي ده سال 1385-1375 تعداد 172629 نفر از استان مزبور به استان تهران مهاجرت كردهاند كه 12 درصد از كل مهاجران وارد شده به استان تهران را تشكيل ميدهند. همچنين اين بررسي نشان ميدهد، خارجشدگان از استان آذربايجانشرقي نيز بهطور عمده به استان تهران مهاجرت كردهاند بهطوريكه از مجموع 302157 نفری كه طي ده سال مورد بررسي محل اقامت خود را در استان آذربايجانشرقي ترك گفتهاند 57.31 درصد به استان تهران و بقيه (42.87 درصد) به 29 استان ديگر مهاجرت كردهاند.
بررسي استانهاي كشور از نظر مهاجرپذيري و مهاجرفرستي نشان ميدهد كه 12 استان از 30 استان كشور بهترتيب استانهاي تهران، اصفهان، يزد، مازندران، خراسان رضوي، گلستان، گيلان، قم، بوشهر، سمنان، مركزي و قزوين مهاجرپذير بودهاند؛ يعني رقم خالص مهاجرت در آنها مثبت است، در بين اين استانها، استان تهران با 615027 نفر داراي بيشترين رقم خالص مهاجرت و استان قزوين با 1824 نفر كمترين رقم خالص مهاجرت را داشته است در حاليكه 18 استان ديگر مهاجرفرست بودهاند يعني رقم خالص مهاجرت در آنها منفي است.
در بيناستانهايمهاجرفرست بهترتيب استانهاي آذربايجانشرقي، كرمانشاه، خوزستان، همدان، سيستان و بلوچستان، لرستان وكردستان بيش از ساير استانها به ساير نقاط كشور مهاجر فرستاده و كمتر مهاجرپذيرفتهاند بهطوريكه ارقام مربوط به خالص مهاجرت در استانهاي مزبور بهترتيب143733-، 119128-، 108212-، 89504-، 71332-، 68790- و 58889- نفر است.
از مجموع مهاجران خارج شده از استانهاي كشور طي سالهاي 1375 و 1385 بيشترين تعداد مربوط به استان تهران (823379 نفر) است كه اين تعداد مهاجر خارج شده از اين استان غيرمنتظره بوده و اين در حالي است كه طي مدت مزبور بيشترين تعداد مهاجران نيز به همين استان وارد و ساكن شدهاند (جدول شماره 5).
شهرنشيني و روستانشيني
براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن در سال 1385، جمعيت شهرنشين كشور 48.2 ميليون نفر و جمعيت روستانشين و غير ساكن 22.2 ميليون نفر بوده که به این ترتیب میزان شهرنشيني در كشور در اين سال برابر 68.5 درصد بوده است.
پيشبيني جمعيت برنامه چهارم توسعه، جمعيت شهرنشين كشور را در سال 1385 برابر 46.9 ميليون نفر و جمعيت روستايي را 22.6 ميليون نفر برآورد كرده بود. بر اساس اين، پيشبيني نسبت شهرنشيني از 61.3 درصد در سال 1375 به 67.5 درصد در سال 1385 افزايش مييافت. جمعيت شهرنشين و نسبت شهرنشيني در اين دهه بيش از آنچه برآورد ميشد، افزايش يافته است.
يكي از عمدهترين دلايل افزايش جمعيت شهرنشين و نسبت شهرنشيني در كشور، تبديل شدن روستاها به شهر و پيدايش شهرهاي جديد است. بهگونهای که طی دهه گذشته تعداد شهرهاي كشور از 612 نقطه به 1012 نقطه افزايش يافته است. علاوه بر این تمركز سرمايه در شهرهاي بزرگ، گسترش فعاليتهاي خدماتي در مناطق شهري، ايجاد برخي از صنايع در حاشيه شهرها و مكانيزه شدن كشاورزي در برخي از نقاط روستايي و در نتيجه مهاجرت روستاييان به شهرها نیز در این وضعیت بیتأثیر نبوده است.
بررسی روند شهرنشینی در استانهای کشور نیز حاکی از افزایش این میزان در تمام استانهای کشور است. در سال 1385، روستانشینی تنها در 5 استان کمی بیش از 50 درصد بوده در حالی که در 25 استان دیگر شهرنشینی چهره غالب جمعیتی را تشکیل میداد. البته تفاوتهای فاحشی در این زمینه بین استانهای کشور ملاحظه میشود به این ترتیب که میزان شهرنشینی از 94 درصد در استان قم تا 47 درصد در استان هرمزگان در نوسان بوده است.
پرجمعيتترين شهرهاي كشور در سال 1385 با بيش از يك ميليون نفر جمعيت به ترتيب تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، کرج و شیراز بودهاند كه در مجموع 15.8 ميليون نفر يا 32.8 درصد از جمعيت شهرنشين كشور را در خود جاي دادهاند. جمعيت اين 6 شهر در سال 1375 برابر 13 ميليون نفر یا 35.6 درصد از جمعيت شهرنشين كشور بوده است.
توضیح اینکه بازتوزیع نامتناسب جمعيت در كشور به علل مختلفی از جمله شرايط متفاوت اقليمي و جغرافيايي در نقاط مختلف سرزمین پهناور ایران و تمركز سياسي و اقتصادي و برنامهريزيهاي نامناسب در گذشته بوده بهگونهای که چنین شرایطی منجر به تمركز بيش از حد جمعيت در برخي شهرها از جمله مادرشهر تهران شده است. جمعيت شهر تهران در سالهاي 1355، 1365 و 1370 بيش از جمعيت مجموع شهرهاي كوچك (شهرهاي داراي جمعيت كمتر از 50 هزار نفر) و در سال 1385 جمعيت اين شهر هرچند از مجموع جمعيت شهرهاي كوچك كمتر بوده است اما با وجود این، جمعيت ساكن در شهر تهران، بهتنهايي معادل با 17/16 درصد جمعيت شهرنشين كشور در سال 1385 بوده است.
رشد جمعيت شهرنشين كشور در اين ده سال 31 درصد بوده است در حالي كه رشد جمعيت اين شش شهر تنها 21 درصد بوده و از 11.5 ميليون نفر افزايش جمعيت شهرنشين تنها 8/2 ميليون نفر آن به جمعيت اين شهرها (6 شهر) افزوده شده است. بنابراين افزايش تعداد نقاط شهري و افزايش جمعيت شهرهاي كوچكتر، عامل مؤثري بر رشد جمعيت شهرنشين كشور بوده است بهگونهای که بررسیها نشان میدهد تعداد شهرهای کشور از 1012 نقطه شهری در سال 1385 به 1045 نقطه در سال 1386 رسیده است. بنابراین ملاحظه میشود که تنها در این مدت تعداد 33 نقطه شهری، به شهرهای کشور اضافه شده است.
ارزيابي و نتيجهگيري
- كاهش تدريجي نرخ رشد جمعيت در نقاط شهری و روستایی از 1.96 به 1.62درصد، پدیده مهمی است که در جمعیت کشور رخ داده است. از جمله عوامل تأثیرگذار در كاهش متوسط رشد جمعيت کشور در دهه اخير افزايش سطح سواد و تحصيلات جمعيت كشور بهويژه در مورد زنان، گسترش شهر نشيني، صنعتي شدن امور، تغيير نگرش و تمايل خانوادهها بهويژه زوجهاي جوان در كاهش تعداد فرزندان و توجه بيشتر والدين به تربيت و آموزش فرزندان، افزايش سطح بهداشت و كاهش سطح مرگومير (بهويژه مرگ ومير نوزادان) و در نتيجه بالا رفتن اميد به زندگي و گسترش برنامههاي تنظيم خانواده نيز در كاهش باروري است.
از جمله ويژگيهاي مربوط به جمعيت ايران افزايش جمعيت بالقوه فعال است و درصورت بهرهبرداري مناسب و بهينه از اين ظرفيت مي توان به سرعت توسعه اقتصادي كشور افزود. اهمیت این موضوع درحدی است که برخی از صاحبنظران علوم اجتماعی سالهایی را که برخی از کشورها با حجم زیادی از جمعیت واقع در سن فعالیت روبهرو می شوند بهعنوان «پنجره فرصتها» نامیدهاند. در این زمان میتوان با برنامهریزی مناسب و استفاده بهینه از نیروی انسانی موجود به سوی توسعه و شکوفایی اقتصادی گام برداشت.
- در سالهاي آتي جمعیت کشور بهسوي سالمندي متمايل خواهد شد. با تغيير سبك زندگي و گسترش خانوارهاي هستهاي، حمايت فرزندان از افراد سالخورده كاهش يافته است بنابراين آمادگي براي تأمين نيازهاي افراد سالمند كه جمعيت آنها در سالهاي آتي رو به افزايش خواهد بود، ضروري است. بديهي است كه گسترش و بهبود خدمات انواع بيمههاي تأمين اجتماعي و برنامهريزي در خصوص رفع نيازهاي اقتصادي، اجتماعي و بهداشت جسمي و رواني افراد سالمند از اهميت بسزايي برخوردار است.
- استفاده از نظرات و تجارب سازنده كارشناسان جمعيتي از دستگاههاي مختلف بهمنظور دستيابي به آمارهای جمعیتی دقيقتر بهخصوص در زمينه مرگومير و مهاجرت توصيه ميشود.
پینوشتها:
1- پديده «تورم جواني» زماني به وجود می آید كه قسمت قابل ملاحظهاي از جمعيت يك كشور (20 درصدكل جمعيت يا بيشتر) شامل جوانان و نوجوانانی(گروه سنی 15-24 ساله) شودكه در زمان پيروي از الگوي باروري بالا متولد شده و سپس در اثركاهش ميزان باروري، تعداد فرزندان زنده تولد شده، تنزل يابد. در سال 1385 ، 16/25 درصد از جمعیت کل کشور را گروههای سنی 19-15 ساله و 24-20 ساله تشکیل دادهاند.
2- Windows of opportunity.
منابع:
1- سالنامه آماری سازمان ثبت احوال کشور- 1386.
2- گزارش داخلی دفتر آمارهای جمعیت - فتحی، الهام (کارشناس آمارهای جمعیت)- 1387.
3- دیوارکوب جمعیت – سال 2006- مرکز آمار ایران.
4- مرکز آمار ایران- مهاجرتهای استانی (1385-1375)، دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری، پاییز 1386.
5- مرکز آمار ایران- توزيع و طبقهبندي جمعيت شهرهاي ايران و تطبيق توزيع جغرافيايي جمعيت استانها در سرشماريهاي 1335 تا 1385.
*کارشناس ارشد آمارهای جمعیت ، دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار ایران
*نشریه برنامه، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییسجمهور