نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 48149
اوباما و انتخابات ایران
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۵۲
امیر راغب نوشته است:


موضع گیری مقامات و شخصیت های سیاسی چند کشور غربی که از نخستین ساعات حرکت ماشین التهاب و اغتشاش در کشور آغاز شده، همچنان با حرکتی سینوسی ادامه داشته و به نظر می رسد همزمان با افشای دخالت های مستقیم و غیر مستقیم برخی از این کشورها در ایجاد درگیری های خیابانی و هیجانات رسانه ای، شکل تازه ای نیز به خود بگیرد. و اما آنچه در این میان، حائز اهمیتی مضاعف بوده و در میان سایر اظهارنظرهای مداخله گرایانه ی مقامات اروپایی، بیش از همه می تواند در نحوه ی استقرار و نمایش چهره ی آینده ی دستگاه دیپلماسی کشور (به ویژه همزمان با آغاز به کار تیم دیپلماسی دولت دهم) ایفای نقش نماید؛ اظهارات مقامات آمریکایی و به طور مشخص، «باراک اوباما» رئیس جمهور این کشور، پیرامون رخدادهای جاری در ایران است.

دولت حاکم بر ایالات متحده که با شعار «تغییر» برگزیده شده و این مفهوم را از زمان مبارزات انتخاباتی به کلید واژه ی اساسی و شناسای دولت اولین رئیس جمهور سیاه کاخ سفید مبدل ساخت، از نخستین روزهای استقرار ( و حتی پیش از آغاز به کار رسمی)  فعالان و پژوهشگران سیاسی را چشم انتظار تبعات عینی «تغییر» وعده داده شده، از سوی اوباما در برنامه ها و سیاست های دولت وی قرار داد. عمده ی نگاهها در این میان، با توجه به عملکرد هشت ساله ی دولت بوش و غلبه ی وجههی مداخله گرایانه و نظامی از دولت آمریکا در این هشت سال، متمرکز بر نحوه ی برخورد دولت اوباما با بازمانده های عملکرد جنون آمیز بوش در کشورهایی نظیر عراق و افغانستان بود. این تلاش برای ترجمان مفهوم «تغییر» در عرصه ی سیاست خارجی آمریکا در شرایطی صورت می گرفت که مردم این کشور(آمریکا) نیز علی رغم آنکه اصولا دولت های دموکرات، با وعده های رفاهی بر سر کار آمده و بهبود شرایط داخلی آمریکا را در صدر برنامه های خود قرار می دهند، اینبار از دولت دموکرات پرزیدنت اوباما واکنش سریع و صریح به مسائل بین المللی و آنچه «ترمیم چهره ی جهانی آمریکا» خوانده می شد را انتظار داشتند.

در این میان، مقامات کشورمان، بدون آنکه از یک سو (همچون برخی کشورها) در برابر شعار «تغییر» اوباما با دست پاچگی برخورد کرده و یا لزوما تلقی هیچ انگارانه ای از این مفهوم کلیدی داشته باشند، در موضعی اصولی، ضمن استقبالی دیپلماتیک از تغییر در ادبیات مقامات آمریکایی در قبال ایران، مشاهده ی تغییرات «عینی» و «عملیاتی» از سوی دولت اوباما را موجبات فراهم آمدن «تغییرات دوسویه» دانستند. رد و بدل پیام های دیپلماتیک میان دو کشور در شرایطی که از سوی طرفین با دقت و وسواسی خاص دنبال می شد و به ویژه، فاصله ی معنادار ادبیات مقامات آمریکایی با گذشته (هرچند در مقاطعی لحاظ نشد) حکایت از فهم اهمیت مواجهه ی تازه  با جمهوری اسلامی از سوی کاخ سفید نشینان داشت؛ پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، و بلافاصله پس از انتشار اولین اظهارات از سوی مقامات آمریکایی پیرامون مسائل و اختلافات داخلی در ایران، با تغییر حالت، به سمت بگومگوهای تند دیپلماتیک حرکت کرد.

اظهارات مقامات امریکایی در قبال یکی از  پر ماجراترین مقاطع سالیان اخیر ایران، هرچند هرچه بیشتر، از نزدیک شدن به ادبیات ماجراجویانه ی دولت بوش در قبال ایران، حکایت داشته و از سوی مقامات کشورمان، به درستی، به عنوان نشانه ای از عدم صداقت کاخ سفید در شعار «تغییر» و برملا کننده ی چهره ی واقعی دولت دموکرات «پسا نومحافظه کار» خوانده شد؛ اما همچنان تفاوت های کما بیش محسوسی، با ادبیات هشت ساله ی گذشته دارد. در این میان، سوال اساسی آنست که آیا دامنه ی این تغییرات در الفاظ به حدی هست که همچنان آن را به عنوان اراده ی جدی دولت اوباما برای تغییر مناسبات خود با ایران تفسیر کرد؟ در غیر اینصورت، این تفاوت ادبیات (هرچند اندک) به چه دلالت دارد؟

در پاسخ باید گفت؛ به نظر می رسد همچنان که مقامات کشورمان نیز تاکید داشته اند، بازگشت ارتجاعی دولت اوباما به ادبیات دوران بوش در قبال کشورمان، به حدی است که جای کمترین حسن ظنی را برای «باور تغییر» باز نمی گذارد. این ارتجاع و عقب گرد در مواضع و ادبیات دولت اوباما خطاب به جمهوری اسلامی ایران، به راحتی از سوی مقامات کشورمان می تواند به عنوان نمایشی از چهره ی حقیقی دولت اوباما و به تعبیر مقام معظم رهبری «دست چدنی» آمریکا از پس دستکش مخملین آن قلمداد شود. اما فراتر از آن و با اهمیت تر آنکه این نوع ادبیات، همچنین می تواند از طرح جدید دولت اوباما در مواجهه با تهدیدهای بالقوه ی این کشور در سطح دنیا (واز جمله، جمهوری اسلامی ایران) پرده بردارد.

چنانکه اشاره شد ادبیات دولت اوباما در بحرانی ترین شرایط نیز خطاب به ایران، از تفاوت هایی با ادبیات دوران بوش برخوردار است. خطابه و بیانیه ی اوباما به طرز محسوسی، حکایت از پرهیز از جنگ لفظی مستقیم و بی واسطه با مقامات کشورمان دارد. به کارگیری لفظ «مردم ایران» (که از زبان دولتمردان بوش نیز به گوشها آشناست) اینبار در حجم بیشتر -و مهم تر آنکه- با طرحی تازه از سوی دولت اوباما و شخص وی دنبال می شود. اوج این تغییر طرح را در به کارگیری جمله ای از «مارتین لوترکینگ» در بیانیه ی اوباما خطاب به مردم ایران می توان مشاهده کرد آنجا که وی از «قوس جهان اخلاقی» سخن به میان می آورد و کمان آن را طولانی اما به سمت «عدالت» می خواند. واضح است که هرگز چنین الفاظ شاعرانه ای را در دوران دولت بوش و حتی در خطاب قرار دادن مردم ایران شاهد نبوده ایم. اهمیت این تفاوت الفاظ، زمانی روشن تر خواهد بود که توجه داشته باشیم که مردمی که اوباما آنان را مخاطب قرار می دهد، در حقیقت همان اغتشاشیون و آشوبگرانی هستند که علی رغم میل عموم مردم، به اخلال در نظم عمومی پرداخته اند. در واقع به نظر می رسد، دولت اوباما با فاصله گرفتن از مشی لشکرکشی های نظامی پی در پی دوران بوش، و با اذعان به شکست این استراتژی (که شکست آن در قبال ایران مدتها قبل آشکار شده بود)،  با هدفی مشابه، اینبار به پروارکردن و تقویت عناصر داخلی می پردازد که به نظر می رسد با نمایش رفتارهای شبه نظامی، می توانند جای خالی نظامیان آمریکایی را پر کرده و کما بیش، همان نقش را در قبال دولتهای «متخاصم» (از جمله ایران) به کار بندند. این استراتژی را می توان به وضوح، استراتژی «با مردم - بر مردم» خواند. البته نباید تصور کرد که هزینه های اجرای این استراتژی در کشورهایی که به تهدید بالقوه (و بالفعل) منافع آمریکا می پردازند، کم تر از هزینه های هنگفت نظامی است. چنانکه مشاهده می شود اولین بودجه ی نظامی دولت اوباما نسبت به آخرین بودجه ی نظامی دولت بوش 4 درصد نیز افزایش داشته است . آنچه در این میان، تفاوت می کند، نوع تخصیص این بودجه است به طوری که مثلا در کشور عراق، کاهش بودجه ی نیروهای زمینی،  با افزایش بودجه های نرم افزاری و لژستیکی همراه بوده که به آموزش های متعدد و متنوع نیروهای مستعد به اصطلاح، مردمی  این کشور اختصاص دارد (لازم به ذکر است که نقش رسانه ها و سازمانهای رسانه ای در این میان بسیار با اهمیت است). به این ترتیب، دولت اوباما با ایفای نقش پشتیبانی، یک «شبح برانداز» در هریک از کشورهای مدنظر، ایجاد کرده و نظامی گری را به سمت مقاومت های مردمی پیش می برد. بدیهی است که اجرای دقیق چنین طرحی، با کاهش ظرفیت های دیپلماتیک کشور مذبور، دستگاه دیپلماسی آن کشور را به سمت خلع سلاح پیش برده و کارکردهای آن را تا حد زیادی کاهش می دهد. هوشیاری دستگاه دیپلماسی (در کنار نقش آفرینی بیش از پیش دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی) در چنین شرایطی ضروری خواهد بود.
 
۱۳۸۸-۰۴-۰۳ ۰۳:۰۴:۱۹
به جای تحلیل امیر راغب متن سخنان اوباما که بصورت زیر نویس فارسی به سخنان او افزوده شده در سایتتان بگذارید
تا سیه رو شود هر که در او غش باشد (161432)
 
علی
۱۳۸۸-۰۴-۰۳ ۱۱:۱۹:۲۴
بهتر بور سخنان اوبا بصورت نقل قول ذکر می شد تا تحلیل نویسنده مبنای اصولی داشته باشد تا تحلیلی بدون پایه و اساس (161857)
 
حسین
۱۳۸۸-۰۴-۰۳ ۱۴:۱۰:۱۶
تحلیل جالب و تازه ای بود . ضمنا از اوباما «قوس جهان اخلاقی» نقل شده بود که لب کلام رئیس جمهور آمریکا ست (162358)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.