توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 48238
ليله الرغائب نزديک است؛ آرزوهايت را به خط کن
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۰۹
برنا: در ميان آرزوهايت بخواه تا در سايه سار يکتايي اش جان تازه کني. آرزو کن که زنجير ياد و محبتش همواره بر گردنت باشد آرزو کن که به آنچه داري طرب کني و هرگز تيغ روزگار بر رويت تيز نشود. آرزو کن آنقدر از غرور و سرسختي سهم ات نشود که دلي را برنجاني که تيغ از زخم بيرون مي آيد اما آزار از دل نه.
   
يادآوري اش هميشه شيرين است؛ يادآوري روزهايي که سرخوش و بي ادعا روزها را به شب مي رساندي. در خيالات کودکي ات گاه مسافر قصه ها مي شدي و در دل روياها، آرزوهايت را مي شمردي . آرزوهايت هم رنگ و بوي ديگري داشت. شبي در روياهايت صاحب توپ فوتبال و ستاره تيم ملي بودي و يا عروسک مو طلايي و شبي ديگر...

زياد طول نکشيد قد کشيدي مثل يک نهال؛ آرزوهايت هم قد کشيد. ديگر آرزوي توپ فوتبال و جعبه مداد رنگي را در سر نداشتي، دل بسته بودي به دوچرخه خوش رنگ پشت ويترين که هربار نگاهش مي کردي بيشتر محسورش مي شدي.

باز تو قد کشيدي و آرزوهايت هم قد کشيد. دوچرخه، مدادرنگي، عروسک و توپ حال تبديل شده بود به قبولي در دانشگاه و پيدا کردن يک شغل خوب و عشقي پاک . آرزوهايت رنگشان عوض شده بود. ديگر در ميان ابرها و هنگام خيره شدن به سوسوي ستاره ها دنبالشان نمي گشتي. حال تو در دل دهکده جهاني مک لوهان و جامعه پساصنعتي بل نفس مي کشي نه در دل نقاشي هاي خط خطي شده کودکي.

ديگر بزرگ شده اي و به حکم بزرگي کمتر فرصت مي کني فکر کني راجع به آرزوهايت. شايد هم خجالت مي کشي تا مثل زماني که پسر بچه اي شرور بودي يا دختر بچه اي نمکي آرزوهايت را به خط کني و از همان کسي که ثانيه به ثانيه از جوانه بودنت تا درخت شدنت کنارت بود بخواهي که آرزوهايت را به واقعيت تبديل کند.

اما اين قصه و افسانه نيست عين روايت حقيقت است يک سال گذشته است و باز ثانيه هاي زندگي تو را پيوند داده به ليله الرغائب (شب ارزوها) شبي که در يکي از بهترين ماه هاي خدا قرار داد شبي که خدا چشم بر دهان بندگان خود دارد براي استجابت دعا.

*نقل است که به شکرانه اين شب، روز را روزه بگير و آنوقت که موذن اذان عشق را بر گلدسته هاي ايمان مي گويد بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز دو ركعت اي به جا بياور و درهر ركعت يك مرتبه سوره حمد را به خاطر سپاسش، سه مرتبه سوره قدر را به پاس جلالش و دوازده مرتبه سوره توحيد را به خاطر يکتايي اش نجوا کن و چون دوازده ركعت به اتمام رسيد، هفتاد بار زير لب بگو" اللهم صل علي محمد النبي الامي و علي آله"

سپس نام پروردگار ملاک را بر زبان بياور و هفتاد بار بگو "سبوح قدوس ربنا و رب الملائكة والروح" پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر" رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلي الاعظم" فراموش نکن.

...حال مثل دوران کودکي ساده و بي آلايش به زبان بيار آنچه را در اوج جواني آرزويت است از عشق و سلامتي تا بندگي و عاقبت بخيري. درهاي آسمان به روي بندگان گشوده شده است. اين شب به اندازه تمام آرزوهاي کوچک و بزرگ تو وسعت دارد.

در ميان آرزوهايت بخواه تا در سايه سار يکتايي اش جان تازه کني. آرزو کن که زنجير ياد و محبتش همواره بر گردنت باشد آرزو کن که به آنچه داري طرب کني و هرگز تيغ روزگار بر رويت تيز نشود. آرزو کن آنقدر از غرور و سرسختي سهم ات نشود که دلي را برنجاني که تيغ از زخم بيرون مي آيد اما آزار از دل نه.

به زلالي دل جواني که داري قسم اش بده تا آنکه دوستدارانش را با مور پند مي دهد و با عنکبوتي پناه،متاعي عطايت کند تا يک دم در حضور دوست آنچه ناپسند اوست از تو سر نزند. از خداي آرزوها بخواه تا زبان پاک و دلي به وسعت دريا نصيب همه کند تا سرمه ارادتش بر ديدگان کشيده شود و در مقابل قلم کَرَمش، خط شويم.

فردا شب، شب آرزوها است ، شب خواستن ، شب اميد داشتن، چوب خطتت پر نمي شود بي حساب و کتاب آرزو کن. به بزرگي عدد 10 دوران کودکي، آرزوهايت را به صف کن...
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.