توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 50113
سرمقاله آفتاب یزد؛ پرسش‌هاي بي‌ پاسخ
تاریخ انتشار : دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۱۷
نمي خواستم بنويسم. اما هنگامي كه اينگونه شد، دلم نيامد كه ننويسم. ماجراي آقاي مشايي را مي گويم. از روز پس از برگزاري انتخابات، اتفاقاتي كه افتاد ، نگذاشت بنويسم. نشد ، نتوانستم ، دستم به قلم نميرفت، دل و دماغ نداشتم يا نوشتنم نمي آمد، تفاوت آنچناني با هم ندارند. اين كه نمي نوشتم، مهم بود!اما دليل پيدا شد براي نوشتن.آن هم ماجراي دنباله دار آقاي مشايي! كار به شخصيت، ويژگي ها و قابليت هاي آقاي مشايي ندارم، چون همه آنها عيان است و آنچه كه عيان است چه حاجت به بيان است!اما نكته مهم و اساسي در اين ماجرا چگونگي نصب و عزل ايشان است. نصب آقاي مشايي به عنوان معاون اولي رئيس جمهور 25 / 4 /88 و در سفر استاني هيات دولت به مشهد انجام شد. كسي هم تصور نمي كرد كه پيش از آيين تنفيذ و تحليف اينگونه انتصابات انجام شود.برخي مخالفت ها به ويژه از سوي اصولگرايان و حاميان آقاي احمدي نژاد به صورت جسته و گريخته با اين انتصاب مي شد تا آنكه روز سه شنبه 30 تير ماه 88 آقاي ابوترابي فرد نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي از وجود نامه اي خبر داد كه رهبر فرزانه انقلاب به رئيس جمهور ابلاغ كرده اند مشايي بايد بركنار شود.در اين ميان حمايت هايي هم از سوي دولت از اين انتصاب صورت گرفت.آقاي جوانفكر مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور با انتقاد از رفتارها در واكنش به انتصاب مشايي به عنوان معاون اولي، اين رفتارها را خارج از قاعده ارزيابي كرد و گفت: منتقدان انتخاب مشايي زياده خواه هستند!آقاي ثمره هاشمي هم كه خود عنوان تازه تاسيس دستيار ارشد رياست جمهوري را به خود اختصاص داده است، در اين باره گفت: «در انتصاب مشايي هيچ تجديد نظري صورت نمي گيرد.»سايت متعلق به آقاي مشايي هم در تاريخ 31 تير ماه در مطلبي ، در واكنش به انتقادات نسبت به انتخاب او به عنوان معاون اولي رئيس جمهور، وي را گل سبد اصولگرايان خواند و مخالفان اين انتصاب را سهم خواه، حسود و نادان دانست. نويسنده تاكيد كرده بود:« نظرات وي (مشايي) در مورد دوستي با مردم اسرائيل مواضع رسمي دولت بوده است!»مواضع و ديدگاه‌هاي مخالفان انتصاب مشايي ادامه داشت تا اين كه از زمان ابلاغ نامه رهبر فرزانه انقلاب به رئيس جمهور ، 7 روز گذشت.نامه حضرت آيت الله خامنه اي 2 / 5 / 88 منتشر شد. نامه با دستخط ايشان و به تاريخ 27 تير 1388 نوشته شده بود.همان شب انتشار نامه رهبري هم ثمره هاشمي از كناره گيري مشايي خبر داد و سپس آقاي مشايي در نامه‌اي بدون هيچ عنوان و خطابي كناره گيري خود را اعلام كرد. نامه دومي هم خطاب به رئيس جمهور مبني بر كناره گيري و استعفا از معاون اولي منتشر شد و پس از آن نيز نامه دو خطي رئيس جمهور به رهبر معظم انقلاب.پرسش هاي بسياري در اين ماجرا مطرح است كه نياز به دريافت پاسخ دارد و رئيس جمهور بايد به اين پرسش ها پاسخ دهد.اكنون بحث ولايت پذيري مطرح است. بر آنان كه ادعايي ندارند حرجي نيست، اما از آنان كه مدعي هستند توقع بسياري مي رود.پرسش هاي مطرح در اين مقوله را مي توان اينگونه بيان كرد؛1- ابلاغ نامه رهبر انقلاب 27 تير 88 به رئيس جمهور صورت گرفت، چرا  در همان موقع از سوي رئيس جمهور پاسخي به نامه داده نشد؟2- چرا رئيس جمهور و ديگر مشاوران ايشان در مقام دفاع از اين انتصاب برآمدند؟3- چرا مخالفان اين انتصاب ، نادان ، حسود و زياده خواه خوانده شدند؟4-چرا رئيس جمهور خود به بركناري مشايي اقدام نكرد؟5- چرا پاسخ رئيس جمهور به حكم رهبري نظام ، پس از استعفا و اعلام كناره گيري مشايي صادر شد؟6-چرا رئيس جمهور بازهم مشايي را پس از نظر رهبري، بلافاصله به سمت رئيس دفتر و مشاور خود منصوب كرد؟7- در حكم رهبر انقلاب آمده است ، «لازم است انتصاب مذبور ملغي و كان لم يكن اعلام گردد».  آيا اين انتصاب از سوي رئيس جمهور محترم، ملغي و كان لم يكن اعلام شد؟اگر ولايت فقيه را مي پذيريم بايد همه جانبه آن را قبول داشته باشيم ، نه اين كه اگر در جايي به نفع ما حكم صادر نشد با اكراه آن را بپذيريم و در جايي هم كه به نفع ما بود ، بگوييم ولايت با ماست.عرصه ، عرصه آزمون است. آزموني سخت ، شايد از اين آزمون سرافراز و سربلند بيرون نياييم! محمد صفري
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.