توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 50115
سرمقاله کیهان
تاریخ انتشار : دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۲۲
آمريكايي ها اكنون مي گويند با توجه به وقايع پس از انتخابات ايران در حال بازنگري استراتژي خود در مقابل ايران هستند. اين نكته اي است كه رسانه هاي آمريكايي مكرراً و صراحتاً و مقام هاي آمريكايي تلويحاً طي هفته هاي گذشته گفته اند. ظاهر اين حرف چنان است كه گويي آمريكايي ها- به نمايندگي از جميع دشمنان ايران- استراتژي مشخص و معيني در مقابل ايران داشته اند و حالا مي خواهند آن را تغيير بدهند. اين در حالي است كه به شهادت قرائن فراوان چنين استراتژي هرگز وجود نداشته است. آمريكايي ها چندماه تمام تلاش كردند تا به يك ديدگاه واحد كه شامل تمام گزينه ها در مقابل ايران باشد، دست پيدا كنند اما به تدريج معلوم شد تنها چيزي كه مي توانند با اطمينان در مورد ايران طمع كنند همين است كه «بايد با ايران حرف زد» و تا زماني كه چنين گفت وگويي رخ نداده باشد امكان تدوين هيچ استراتژي جامع و كلاني وجود ندارد. مذاكرات آنها با روس ها، چيني ها، اروپايي ها، اعراب و صهيونيست ها هم نتيجه اي جز اين نداشت. همه اتفاق نظر داشتند كه بايد زماني درخور به ايده مذاكره با ايران اختصاص داد اما درباره اين نكته كليدي كه اگر اين مذاكرات نتيجه نداد، آن وقت چه بايد كرد هيچ اتفاق نظري وجود ندارد.اظهارات چند روز قبل هيلاري كلينتون نشان داد البته ته ذهن مقام هاي آمريكايي درباره اين موضوع چندان هم خالي نيست. اسرائيلي ها مدت هاست با ايده گفت وگو با ايران موافقت كرده اند و همه تلاش آنها در مذاكرات فشرده اي كه چندماهي است با مقام هاي آمريكايي دارند اين است كه، رضايت آمريكا را براي اعمال تحريم هاي- به قول خودشان- فلج كننده عليه ايران و بعد روي ميز گذاشتن گزينه نظامي در صورت شكست مذاكرات جلب كنند. ظاهر رفتار آمريكايي ها خصوصاً مانورهاي كنگره در حيطه تصويب قوانيني در تحريم ايران، اين بود كه اين استراتژي را پذيرفته اند و به محض اينكه احساس كنند ايران زيربار درخواست هاي آنها درباره برنامه هسته اي و فعاليت هاي منطقه اي خود نمي رود، وارد حيطه تحريم ها خواهند شد. سخنان كلينتون اما از حقيقت ديگري پرده برداشت كه صهيونيست ها مدت ها نگران آن بودند و گوشه و كنار درباره آن سخن مي گفتند اما هرگز اينطور به صراحت جلوي صحنه نيامده بود.كلينتون در نطق هفته گذشته خود فرض وجود يك ايران هسته اي را پذيرفت و تنها تلاش كرد نشان دهد درباره خطر يك ايران هسته اي غلو شده و دكترين كلاسيك بازدارندگي هسته اي (نابودي متقابل) در مقابل ايران هم مانند هر قدرت هسته اي ديگري كاربرد خواهد داشت.او مجموعه اين ايده را در قالب اين جمله بيان كرد كه آمريكا در صورت هسته اي شدن ايران چتر هسته اي خود را به سراسر منطقه گسترش خواهد داد. اسرائيلي ها خيلي زود نكته را گرفتند و گفتند اين حرف يعني آمريكا ظهور ايران هسته اي را پذيرفته منتها به متحدان خود اطمينان مي دهد در مقابل خطرات احتمالي اين پديده از آنها دفاع خواهد كرد.نكته كليدي اين است كه سخنان وزير خارجه آمريكا را بايد عميق تر از دلالت آن بر پذيرش ايران هسته اي توسط آمريكا فهميد. يك درك عمومي در تهران اكنون اين است كه آمريكا در حال ارسال اين پيام به سراسر جهان است كه «نياز استراتژيك» آن به ايران چنان حاد شده كه حاضر نيست امكان مذاكره با ايران را حتي به قيمت ظهور يك ايران هسته اي از دست بدهد. نيازهاي استراتژيك آمريكا در منطقه اكنون چنان حاد شده كه دورنماي ظهور ايران هسته اي در مقابل آن چندان مهم به نظر نمي رسد. همانطور كه مقام هاي اطلاعاتي آمريكا طي ماه هاي گذشته بارها گفته اند «خطرات امنيت ملي بالفعل» براي آنها متعلق به مكان هاي ديگري مانند پاكستان و افغانستان است و لذا ترجيح مي دهند به جاي هدر دادن انرژي خود در تقابل بي حاصل با ايران همكاري آن را براي علاج دردهاي حادتر خود جلب كنند.مجموعه تحركات اخير صهيونيست ها و كنگره آمريكا اولي در حوزه تهديد به درگيري نظامي و دومي در حيطه اعمال تحريم هاي اقتصادي هيچ يك به تصميم استراتژيك آمريكا براي تنبيه ايران پس از شكست مذاكرات مربوط نيست و جالب اين است كه خود مقام هاي آمريكايي هم بر اين موضوع تاكيدي نمي كنند، بلكه همه اصرار آنها بر مهلت چندماهه گروه 8 به ايران (تا سپتامبر) براي «ورود به گفت وگو»هاست. به عبارت ديگر فعلاً آمريكايي ها اساساً به مرحله ما بعد مذاكرات فكر نمي كنند و عمده نگراني آنها اين است كه ايران اصل ورود به گفت وگوها را نپذيرد. اقدامات به اصطلاح تنبيهي هم كه روي آن مانور مي كنند براي كشاندن ايران سر ميز مذاكره است نه براي تنبيه ايران پس از شكست مذاكرات كه خود مي دانند نه امكانپذير است و نه موثر.وضع فعلاً اينگونه است كه آمريكايي ها به زباني بسيار غير محترمانه به سان نمونه هاي واقعي كابوي هاي فاقد تمدن براي گفت وگو به ايران التماس مي كنند. خوي استكباري آنها اما هنوز به آنها نياموخته است كه درخواست گفت وگو با كسي كه به او نياز داريد، آدابي دارد و سر و صدا و جيغ و فرياد را در حال اضطرار كسي علامت قدرت نخواهد پنداشت.نكته آخر اما بازگشتي است به آنچه در ابتداي اين نوشته آمد يعني تجديدنظر در استراتژي مذاكراتي آمريكا پس از انتخابات ايران. تا اينجا گفتيم كه به واقع استراتژي وجود ندارد و هرچه هست تمناي مذاكره است. پس از انتخابات البته آمريكايي ها براي چند روز به طمع افتادند كه «چيزي» در ايران تغيير كرده و بايد روش ديگري در پيش بگيرند اما زماني نگذشت كه دريافتند تا آنجا كه به امور مرتبط با آنها برمي گردد، دولت ها در ايران مجري تصميمات رهبري هستند- اين تحليل طي روزهاي گذشته مجدداً مسجل شد- و لذا دل به رفت و آمد اين و آن در دولت ايران نبايد ببندند. همين مقدار خردمندي هم از كساني كه تمام حياتشان بي خردي است، مغتنم است.مهدي محمدي
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.