نظر منتشر شده
۲۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 51774
مکانيسم‏های شگفتِ ناراضي سازي
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۴۴
  تأملي بر حدود دخالت دولت در حوزه‏ی فرهنگ؛

مکانيسم‏های شگفتِ ناراضي سازي




١- یکی از مباحثی که در مطالعات نظری در حوزه فرهنگ، خصوصا در رشته ی نسبتا جديد «سیاست فرهنگی» (Cultural policy) طرح می شود، حدود و شرایط دخالت دولت در عرصه ی فرهنگ است. مثلا دیدگاههایی لیبرال و نئو لیبرال وجود دارند که با تکیه بر اصولی مانند فردگرایی و بازار آزاد اطلاعات و محصولات فرهنگی، خواهان حذف يا حداقلی شدن دخالت دولت در عرصه فرهنگ هستند. حکومتهای کمونیستی طبعا موافق دخالت گسترده و سیطره کامل دولت بر عرصه فرهنگ بودند. موضع سنتی محافظه کاران در جوامع غربی نیز معمولا موافق دخالت نسبی دولت در عرصه فرهنگ با هدف پاسداشت «هویت ملی» و ارزشهای خانوادگی و حمايت از آثار هنری «فاخر» بوده است. سیاست دولتهای سوسیال دموکرات معمولا بیشتر بر همگانی کردن دسترسی به فرهنگ و افزایش سرمایه ی فرهنگی (Cultural capital) عموم شهروندان معطوف بوده است، لذا آنها بیشتر از لیبرالها معتقد به سرمایه گذاری و دخالت دولت در عرصه فرهنگ هستند. البته گاه دولت های محافظه کاری همچون دولت مارگارت تاچر هم بوده اند که اصرار آنها بر اصول اقتصاد نئولیبرال، باعث شده حتی در حوزه فرهنگ و رسانه هم به سیاست «نظارت زدایی» (De-regulation) روی بیاورند و بخواهند ایده ی بازار آزاد تجاری را به عرصه رسانه و فرهنگ هم تعمیم بدهند. در مقابل چهره هایی چون «جک لانگ» وزیر فرهنگ معروف فرانسه در دهه 80 و 90، به شدت با این سیاست مخالف بود و قائل به ضرورت ایستادگی در برابر  هجوم محصولات فرهنگی و رسانه ای آمریکایی در بازارهای اروپا بود.  



٢- دخالت دولتهای غربی در عرصه فرهنگ هم اهداف اقتصادی، هم سیاسی و هم فرهنگی دارد. به عنوان مثال مخالفت دولت فرانسه با دولت آمریکا در مذاکرات گات (GATT)، یا اختلاف دولت کانادا با دولت آمریکا در مذاکرات نفتا (NAFTA)، که هر دو بر سر شمول و یا حذف محصولات رسانه ای و فرهنگی از دستور کار مذاکرات آزادسازی تجارت بود، برای این کشورها هم ابعاد اقتصادی داشت، هم فرهنگی و هم سیاسی. البته همیشه سیاستهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولتها همسو نیستند. به دلیل همین پیچیدگی ها است که گاه می بینیم در اوج اعمال سیاستهای اقتصادی نئولیبرال در دهه 1990 در کشورهایی مانند آرژانتین و کره جنوبی، این دولت ها در عرصه فرهنگ به شدت فعال و حامي توليد ملي در برابر واردات بوده اند. به عبارتی نئو لیبرالیسم اقتصادی را به عرصه فرهنگ امتداد نداده اند. به همین دلیل است که امروزه مثلا صنعت سینمای کره جنوبی از قوی ترین صنایع سینمایی در آسیا است.



٣- دولت جمهوری اسلامی از آغاز تأسیس همواره در عرصه فرهنگ فعالانه حضور و دخالت داشته است. شاید اوج این مداخله در دهه شصت بود که دولت با الگو گیری از مدلهایی در بلوک شرق، سیطره و نظارت مطلقی بر عرصه فرهنگ داشت. در این دوران  بخش خصوصی در عرصه فرهنگ تقریبا معنایی نداشت، همانطور که در اقتصاد هم جایی نداشت. شاید عنوان «فرهنگ دولتی» بیش از هر دورانی شایسته ي مدیریت فرهنگی دهه ي شصت باشد، که البته معمولا با استناد به شرایط جنگی کشور خود را توجیه کرده است. اما راهبردها و اهداف دولت از دخالت در عرصه ي فرهنگ معمولا بطور کامل روشن و واضح نبوده است. در برخی موارد هم اهدافی که مطرح شده از جنس «ماورایی» بوده اند. دولتها ممكن است بر جهان بيني ها و ايدئولوژي هاي كه ريشه هاي متافيزيكي دارند بنيان شوند، اما سياست و برنامه نمي تواند ماهيت متافيزيكي داشته باشد. و گرنه عملا امکان ارزیابی و اندازه گیری میزان تحقق يا عدم تحقق آنها منتفی است و هر ادعايي روا مي شود.



۴- کلّی و مبهم بودن راهبرد دولت در عرصه فرهنگ همچنين باعث می شود که این دخالت هیچ حدود و ثغور مشخصی نداشته باشد. شاید یکی از عوامل ابهام در سیاستهای فرهنگی کشور ما روشن نبودن تکلیف تفکیک حوزه عمومی و حوزه خصوصی باشد. البته این دوتایی، که از دوتایی های کلاسیک عصر روشنگری و از سنگ بناهای مدرنیته بود، امروزه دیگر حتی در جوامع غربی هم جایگاه و استحکام قبلی خود را از دست داده است. با ظهور رسانه های جدید، دیگر تشخیص مرز میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی به آسانی امکان پذیر نیست. لذا سیاست فرهنگی دولت ها متناسب با چنین تغییر و تحولاتی دائما در حال دگرگونی است. اما فارغ از نگرش مدرن به تفکیک حوزه عمومی و خصوصی، در احکام اسلامی و ضوابط اخلاقی نیز شاهد مرزهایی میان حوزه عمومی و حوزه خصوصی هستیم. مرزهایی که گاه تفاوت «گناه» و «جرم» را مشخص می کند. خیلی گناهان هست که ارتکاب آنها در حوزه ی خصوصی «جرم» محسوب نمی شود، یا لااقل قابل تعقیب توسط حکومت نیست.



۵- نامشخص بودن حدود دخالت دولت در عرصه فرهنگ می تواند منجر به «احساس تکلیف بیش از اندازه» توسط دولت در عرصه فرهنگ شود. چنین احساسی باعث می شود دولت حتی از حد مقابله با «جرم»، و بلکه از  مقابله با «گناه»، هم فراتر رفته و به عملا به تحمیل سلیقه بپردازد. شاید تحمیل سلیقه دولت در عرصه عمومی در مواردی قابل توجیه باشد. مثلا هنگام ترجیح اجرای پروژه فرهنگی X بر پروژه فرهنگی Y، با توجه به محدودیت منابع مالی. اما تحمیل سلیقه در حوزه ی خصوصی می تواند موجب گسترش نارضایتی در میان شهروندان شود. دخالت بی رویه در عرصه های خصوصی فرهنگ، در وضعيت حادّ دولت را تبدیل به «ماشین تولید ناراضی» مي کند. برخی مکانیسم های تولید ناراضی در جمهوری اسلامی واقعا حیرت انگیز هستند و تجدید نظر در آنها ضروری است. جهت عینی تر شدن بحث، به مثالی تأمل برانگیز اشاره می کنم که چندی قبل با آن مواجه شدم.



۶- دوستی دارم بسیار متدین و پایبند ادب و اخلاق اسلامی که اخیرا در رشته ی معماری در مقطع دکترا از يكي از دانشگاههاي انگلستان فارغ التحصیل شد. همسر ایشان نیز دانشجوی دکترای معماری هستند. چندی قبل خداوند به این خانواده فرزندی عطا کرد که نامش را «ماندنی» گذاشتند. هنگامی که برای دریافت شناسنامه و گذرنامه به سفارت جمهوری اسلامی در لندن مراجعه می کنند، متوجه می شوند که این نام در فهرست «نامهای مجاز» ثبت احوال قرار ندارد! (اینکه اساسا وجود چنین فهرستی چه منشأ عقلایی می تواند داشته باشد، و همینطور اینکه این فهرست چه نقش بازدارنده اي در ممانعت از تداوم خلاقیت فرهنگی - ادبی ملتی ایفا می کند که در طول تاریخ هزاران نام زیبا را بدون وجود هیچ گونه کمیته یا فرهنگستانی انتخاب يا خلق کرده اند، فعلا بماند). در پی اصرار این دوست ما، کارمند سفارت می فرمایند در صورت تمایل می توانید درخواست خود را جهت طرح در شورای مربوطه در سازمان ثبت احوال ارائه کنید. این دوست ما علی رغم نیاز به گذرنامه جهت تمدید ویزا، چنین درخواستی را ارائه می دهد. طبعا ارسال این درخواست به ایران و بررسی و پاسخ چند ماه طول می کشد و به علت اتمام ویزا و ضرورت ارسال مدارک سایر اعضای خانواده در مهلت مقرر، این دوست ما اکنون مجبور به پرداخت هزینه اضافه ای معادل چهارصد پوند (حدود 700 هزار تومان) صرفا جهت ویزای نوزاد خویش است. اما فاجعه به اینجا ختم نمی شود. با وصول پاسخ شورای مربوطه در سازمان ثبت احوال، به این دوست ما ابلاغ می شود که به هیچ عنوان اجازه ندارد نام فرزند خود را «ماندنی» بگذارد! اینکه اعضای فرهیخته ی آن شوراي ثبت احوال چه توجیه عقلایی، شرعی، سیاسی،  امنیتی، فرهنگی و یا ادبی برای ممنوعیت استفاده از نام «ماندنی» دارند، امری است که عقل ناقص بنده ظرفیت پرداختن به آن را ندارد. خصوصا که نام «ماندنی» هم اکنون در بسیاری از شهرهای ما نامی رایج است. اما حیرت انگیزتر این است که این شورای محترم به دوست من پیشنهاد داده اند که بجای نام «ماندنی» - که لابد از نظر آنها نامی «غریب» و «نامأنوس» و «ناشایست» است - می توانند از نامهایی چون «ماندانا» و «مانا» استفاده کنند!



٧- آیا چنین اقدامی توسط دولت، جز تحمیل سلیقه ی فرهنگی در یکی از خصوصی ترین عرصه های زندگی است؟ آیا این اقدام جز سلب یکی از اولیه ترین حقوق شرعی و شهروندی والدین است؟ به راستی چنین مداخله ای توسط دولت در عرصه فرهنگ بر اساس کدام منطق و راهبرد کلان فرهنگی صورت می گیرد؟ و اصولا به دولت چه ارتباطی دارد که افراد نام فرزندشان را «ماندني» بگذارند يا «ماندانا»؟ آيا چنين موضوعي در حدي است كه مسئله ي سياست فرهنگي يك دولت باشد؟ به فرض هم اگر واقعا نام  بسیار نامناسبی انتخاب شده باشد، طبعا خود فرد وقتی به سن قانونی رسید می تواند آنرا عوض کند. آیا با توجه به تکثّر و تنوع مکانیسم های ناراضی سازی در سازمانها، نهادها و ادارات مختلف، بهتر نیست باب چنین مداخلات حیرت انگیزی به کلی بسته شود؟



نظر به اينكه رييس جمهور محترم در آستانه تشكيل دولت دهم مسائل فرهنگي را در صدر برنامه هاي خود قرار داده و بر رفع برخي مداخلات غير ضرور يا بي حاصل در اين عرصه تأكيد كرده اند، و همچنين با عنايت به اقدامات شجاعانه ي ايشان در رفع برخي تبعيضهاي طبقاتي، فرهنگي و اجتماعي، به نظر مي رسد ايشان در صورت اطلاع از رايج شدن چنين بدعتي در سازمان ثبت احوال، دستور مقتضي جهت حذف اين رويه ي غير فرهنگي را صادر نمايند.





 

 
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۰۹:۴۷:۱۷
آقای اسفندیاری، بنده در بسیاری از حوزه ها به ویژه اقتصاد و سیاست داخلی به احمدی نژاد انتقادهای جدی دارم اما این انتقاد شما مبنی بر دخالت دولت در فرهنگ را وارد نمیدانم. اتفاقاً به نظر بنده دولت نهم در عرصه فرهنگ نسبتاً باز عمل کرد ( البته به نسبت برخی دولتهای قبل ). سند این حرف بنده هم کنار گذاشتن صفار هرندی از وزارت فرهنگ است. ظاهراً دلیل این برکناری ( فارغ از برخی روحیات رئیس جمهور ) این بود که صفار به راهبرد کنترل فرهنگی اعتقاد داشت و احمدی نژاد به راهبردی عکس آن. قضایایی مثل نامگذاری مورد اشاره شما هم مسلماً درسته اما نمیشه از این موارد در یک تحلیل استقرایی نتیجه گیری کلی کرد. موفق باشید. (210812)
 
بهروز
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۰:۱۵:۵۶
دوست عزیز. موضع شما خوب یا بد نظرتان ربطی به نوشته‌ی این صفحه ندارد. حرف شهاب کلی است و این اشکالی که می‌گوید چیزی نیست که دولت نهم مسوولش باشد که حالا شما موضع می‌گیرید. این روند آزار مردم به دلیل نام هم سابقه‌اش به پیش از جمهوری اسلامی بر می‌گردد.
ولی حرف را به دولت وقت باید زد. نمی‌شود که برگردی به رضاشاه بگویی رفتارت را اصلاح کن. (210837)
 
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۱:۱۵:۰۶
بله، هر دولتی مسئول رویکردهایی است که در زمان تصدی خود آنها را اجرایی می کند. چه آن رویکرد از قبل وضع شده باشد و دولت جدید آنرا ادامه دهد و چه خود دولت جدید آنرا وضع کرده باشد. اتفاقاً روی سخن بنده هم وضعیت فعلی کشور و دولت وقت است نه دول قبل (مجدداً در نظر بنده تأمل فرمایید). البته به اعتقاد حقیر، کاملاً روشنه که حدود دخالت دولتها در عرصه فرهنگ در سی سال بعد از انقلاب و همینطور قبل از آن، از یک استراتژی و راهبرد ثابت تبعیت نمی کرده است و لذا در هر موردی نمی توان یک نقد ثابت را به همه آنها وارد دانست. (210860)
 
آرش
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۱:۲۴:۲۰
دوست گرامی \"عضو هیات علمی دانشگاه آزاد\", واقعا شما مقاله را خواندید؟
این مقاله ی آقای شهاب اسفندیاری چه از نظر نوشتاری چه از نظر محتوی و چه از جنبه انتقادی یکی از بهترین نوشته هایی بود که به تازگی خوانده ام. هیچ ربطی هم به دولت خاصی نداشت. درست نیست به همچین مقاله بی طرفانه ای که با یک هدف انتقاد سازنده نگارش شده اینطور ایراد بنی اسرائیلی بگیرید. (210864)
 
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۶:۰۹:۵۱
نظر شما بي ربط است!
يك معضل(بدون اينكه به دولت مفخم نسبت داده شده باشد) به درستي تحليل شده و پيشنهاد مشخصي براي برطرف كردن آن ارائه شده است(بديهي است اگر قرار باشد اين مشكل حل شود، لازم است دولت اقدام كند). خوب توجهي هم داده شده است كه بي سبب به دنبال ناراضي تراشي نباشند. (210941)
 
آیدین صبور
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۷:۰۴:۲۷
آقای عضو هیات علمی دانشگاه آزاد که مانند تمام حامیان احمدی نژاد در معرفی خودت مدرک تحصیلی ات را عنوان میکنی، البته ایشان کمبودی در این زمینه ندارند و هم خودش و هم همه کابینه اش دکترند و به دکتر ها علاقه دارند. اولا که صفار به خاطر کنترل فرهنگی بر کنار نشد بلکه بخاطر مخالفت شخصی بر کنار شد وگرنه مدتها پیش سیایت های خودش را نشان داده بود ، سانسور در این دولت قانونی شد اگر در قبل سلیقه ای بود ، کدام کتاب کدام فیلم و یا برنامه انتقادی شکل گرفت و اگر اندک تک مضرابهایی علی الخصوص در روزنامه ها بوجود امد به جای پاسخگویی برای رفع شبهه (قبول کردن آن پیشکش) با هتاکی و پرونده سازی مواجه نشد.
اصولا آیا کسی بیاد دارد که دولت نهم به صورت خاص مشکل و انتقادی را قبول و عذر خواهی کرده باشد، چیزی که در همه جای دنیا مرسوم است (210978)
 
سورنا
۱۳۸۸-۰۵-۲۹ ۰۹:۲۸:۰۸
خیلی جالب است. کنار گذاشتن وزیری که به «کنترل فرهنگی» اعتقاد دارد دو هفته مانده به پایان دوره یعنی « باز عمل کردن در حوزه فرهنگ»؟!. یعنی ایشان آقای صفار هرندی را نمی شناختند یا نوع نگرش و دیدگاه ایشان در باب فرهنگ را نمیدانستند؟ 4 سال وزیری را که هیچ اعتقادی به آزادیهای سیاسی و فرهنگی ندارد و معتقد به کنترل شدید فرهنگی است بر هنرمندان و فرهنگ سازان این مملکت بگماری و چند روز مانده به پایان این 4 سال او را برکنار کنی و بگویی من به روشهای او اعتقاد ندارم؟ واقعا جای تعجب است.(از اینکه عده ای این ادعاها راباور میکنند). (211399)
 
دانشجوي دانشگاه آزاد
۱۳۸۸-۰۵-۳۰ ۰۹:۵۳:۴۹
شما با چه مدركي و در كدام دانشگاه تدريس مي كنيد .
وقتي كه دولت هيچگونه فعاليت فرهنگي ندارد ( بهترين برنامه فرهنگي سريال جومونگ مي باشد ) حق هيچگونه دخالت در امور روزمره ندارد بلكه فقط از طريق آموزش !؟ و فرهنگ سازي !؟ مي تواند افراد را به سمت مورد نظر خود بكشاند . (211973)
 
كيا
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۰۹:۵۹:۰۴
از اين نظر كه كشور ما متاسفانه ساليان متمادي است از بلوك شرق الگو برداري مينمايد ودر تمامي حوزه ها از سيستم انها تبعيت ميكند چيزي نيست كه بشود ان را كتمان نمود . اينك اقتصاد ما سياست خارجي و داخلي ما و.... تماما بر اساس يك الگو برداري نادرست و غلط از ان است كه در اروپاي شرقي قبل از فرو پاشي كمونيسم ديده بوديم . انچه كه امروز براي من و شايد بسياري از هم وطنان سوال بر انگيز است در همين خصوص ميباشد كه چرا وبر چه اساسي ما بايد چنين الگويي داشته باشيم ؟ اصولا شعار نه شرقي نه غربي هنوز از يادمان نرفته است و در اوايل انقلاب ودر پي تاسيس جمهوري اسلامي و سر دادن اين شعار همه مردم ايران منتظر ترسيم يك الگوي مترقي و اسلامي بودند كه بتواند با تكيه بر اسلام ناب در تمام حوزه ها ضمن پيشبرد اهداف انقلاب يك الگوي خوب هم در سر راه ساير كشورهاي اسلامي قرار داد . اما امروزه در همن حوزه فرهنگ به خوبي رد پاي شرق را ميتوان ديد وكمتر كسي است كه ان را تكذيب نمايد . وشايد اگر اين حرف را در يك سال قبل مطرح ميكرديم مورد هجوم و حمله قرار ميگرفتيم و اما در پي بروز مسايل بعد از انتخابات ومطرح شدن نام روسيه افكار عمومي را به خود جلب نمود و همين امر امروزه در بين اكثر مردم دهان به دهان ميچرخد وهر حركت در نزد دولتمردان را يك برنامه از سوي شرقي ها ميدانند . هر چند اين بحث در زمان حضرت امام رضوان الله عليه به هيچ وجه مطرح نبود ودر چنين صورتي ايشان هم با قاطعيت در مقابل ان ايستادگي ميكردند . به هر جهت افكار عمومي امروز منتظر توضيح مسيولين امر در اين خصوص هستند. (210822)
 
منصف
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۹:۴۵:۴۰
الان فقط یک بلوک داریم، آنهم سرمایه داری است. به قول جرج بوش یا با آمریکا هستید یا بر علیه آمریکا. روسیه، چین ووو را که شما خیال میکنید همگی با آمریکا هستند، نه بر علیه آمریکا. (211097)
 
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۰:۰۲:۵۶
با تشکر از ذکر مطلب مهم فوق، انتظار داریم آقای رئیس جمهور شخصی را به معاونت فرهنگ و ارشاد انتخاب نمایند که دارای حداقل های درک مسئله مهمی مانند فرهنگ باشند. تا کنون اکثر مسئولین فرهنگی ما متاسفانه دارای برداشتهای سطحی، احساسی و بعضا عوامانه از این مقوله مهم بوده اند. (210825)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۰:۱۶:۴۹
با سلام.
با اینکه به علت بیزاریتون از اصلاح طلب ها ازتون زیاد خوشم نمیاد ولی این مسئله رو تا حدی خوب اومدید.
تو دولت نهم که نظارت افراطی بر عرصه فرهنگ بیداد می کرد. گل سرسبدش هم این صفارهرندی. خوب معلومه وزیر فرهنگی که از روزنامه کیهان بیاد قائدتا بهتر از این نمیشه.
خوب من اگه تو بازار ایران فیلم مورد سلیقه خودمو نبینم میرم سراغ ماهواره. چه راهی بهتر از این. نمونه اش هم تو بخش خبررسانی هست که به علت سانسور خبری شدید مجبور شدم از ماه پیش مرجع اخبارم رو به bbc تغییر بدم.
یه نمونه دیگه اش هم که این گشت ارشاد بوده. نمیدونم چقدر این گشت میتونه مفید باشه. من که اولش کمی موافق این کار بودم ولی بعد از دیدن واکنش مردم نظرم راجع بهش بطور کلی عوض شد. فکر کنم تو دید منفی بخش زیادی از جامعه و مردم نسبت به نظام خیلی موثر واقع شد. (210838)
 
صمد یعقوبی
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۰:۵۴:۱۲
مقاله شما را خواندم، به نظر بنده بسیار جالب و بجا است. متاسفانه نه تنها در این مورد بلکه در موارد دیگر فرهنگی نیز دولت نهم بسیار ضعیف عمل نموده اند و بنده مطمئنم با این تکروی های جناب آقای دکتر وضعیتی بدتر از این در پیش رو خواهیم داشت. انتخاب نامی که شما مطرح نموده اید یکی است در بین ده ها میلیون موارد فرهنگی، اگر ما شعار می دهیم که : اصلا کار دولت ما کار فرهنگییه\" پس چرا در هیچ یک از فاکتور های فرهنگی تغییری مبنی بر بالا بردن فرهنگ و به گول غربی ها Upgrade آن نداریم . عنوانی که بنده برای نظر خویش برگزیده ام شعار آخرین نخست وزیر کشور و رئیس فرهنگستان هنر است، رئیس جمهور \"باید\" به شعار های منطقی و عقلی دیگر کاندیدا ها نیز اهمیت قائل شود ،اما صلاح مملکت خویش را خسروان دانند! (210852)
 
امیر
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۱:۱۰:۰۱
لطفا نظر را حذف نکنید
فکر نکنم بیش از دو سه تا کشور تو دنیا اندازه ما تمدن و سابقه وجود فرهنگ تو کشورشونو ندارن . ما ایرانی ها که صاحب فرهنگیم آیا الان اجازه استفاده از فرهنگمونو داریم. چون نمی خوام موضوم حذف نشه جزییاتو نمی گم . الان فعلا سیاست دولت ما اینه که هر فرهنگی جز فرهنگ غرب تو کشور آزاده . فرهنگ عرب -چین-کره و... . فیلمهای خودمون توقیف می شن اونوقت جومونگ میاریم ایران . از ترس ترویج فرهنگ غرب به کریس دی برگ اجازه کنسرت نمی دهیم . بهترین هنرمندانمون رو از کشور فراری میدیم . فرهنگمونو با چند تا فیلم بدبخت بیچارگی که به جشنواره ها می فرستیم معرفی می کنیم . باز می پرسم.....آیا ما اجازه ستفاده از فرهنگ رو داریم ؟ وزیر فرهنگ پیش کش (210858)
 
fereydoon
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۲:۲۲:۱۹
همه مطالب جالب بود ولی در مورد اسم ماندنی و مانا بنظرم ثبت احوال دارای ادبائی است که تسلط کافی به زبان فارسی دارند و ماندنی لابد اشکال زبانی داشته وبنظرم اگر فرزندشان را مانا یا مانداناگذاشته باشند وقتی بزرگ شد شکرگزار ثبت احوال خواهد شد ضمنآ بعد از انقلاب مذهبیون هم راضی نشدند اسم شرکت مانا وابسته به سازمان گسترش و نوسازی را عوض کنند (210871)
 
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۲۲:۲۰:۰۸
سلام اسم ظاهرا متعلق به گویش یا قومیت خاص هست و در یک فیلم در تلویزیون ایران هم تا اونجا که یادم هست ، دیدم که اسم پسری ماندنی بود
لذا شما که سواد مناسبی ندارید اظهار نظر نفرمایید (211169)
 
۱۳۸۸-۰۵-۲۹ ۰۷:۲۵:۴۲
فیلم \"تولد یک پروانه \" (211344)
 
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۲:۲۶:۵۵
سلام
آخه ماندني هم شد اسم
خودتان قضاوت كنيد اگه جامعه پر از اسم هاي من درآوردي آن هم بدون پشتوانه باشد چه وضعيتي ژيش مي آيد (210874)
 
احمد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۶:۲۷:۰۰
آخر به دولت چه ربطی دارد که بنده بخواهم اسم فرزندم را چه بگدارم؟وظیفه دولت این است که برای فرزندان ایران هر نامی که داشته باشند کار و بهداشت و مدرسه و رفاه و خوشبختی فراهم کند ...آخر اگر ملیون ها ادم بی کار و بدبخت و درمانده ومعتاد با نام های زیبای مذهبی و یا ایرانی داشته باشیم به دچه درد می خورد ...این را میگویند بحث های بی حاصل انحرافی... (210950)
 
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۳:۲۵:۱۶
بحث تصدي‌گري در امور فرهنگي هم رواج داشته و گرفته و عده‌اي معتقدند كه بايد مردم را بزور به بهشت ببرند ! و بر همين اساس خط‌مشي تعيين ميكنند و اقدام مي‌نمايند. خلق‌الله هم بدون توجه به خط‌مشي‌هاي ديكته شده آنان را بر اساس فطرت بشري خود و فرهنگ متناسب با درك و سليقه خود عمل مي‌كنند و حتي گاهگاهي هم به لجبازي متفاوت با آن ! بالاخره كدام مجبور است كوتاه بيايد ! معلوم است ! (210896)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۵:۵۳:۳۸
این که در مقاله عنوان شد فرد پس از رسیدن یه سن قانونی می تواند نام کوچک خود را عوض کند، قضیه به این سادگی ها هم نیست، و نیاز به حکم دادگاه دارد و دادگاه تنها در شرایط خاصی حکم به تعویض نام کوچک می دهد، برای مثال خیلی بعید است که دادگاه موافقت کند کسی نام علی دارد نام داریوش را برای خود برگزیند ولی برعکس آن را دادگاه بدون تردید موافقت می نماید. (210935)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۱۶:۲۹:۰۵
در تبليغات رياست جمهوري سال84 آقاي احمدي نزاد اين جمله راعينا\" نقل كرده اند\" عرصه فرهنگ (در دولت خاتمي )رها شده است\"حال دوستان بييايند قضاوت كنند دولت ايشان كه عرصه فرهنگ را چهارچنگولي گرفت چقدر در رشد و تعالي فرهنگ و اخلاق وهنر پيشرفت داشت اگر شما سري به اهالي عرصه فرهنگ وهنر بزنيد به شما خواهند گفت (210953)
 
حامد
۱۳۸۸-۰۵-۲۸ ۲۲:۱۳:۲۰
همین! کو گوش شنوا؟ (211164)
 
بی نشان
۱۳۸۸-۰۵-۲۹ ۱۰:۵۳:۳۳
با سلام این همه در این مقاله نوشتید ولی فقط یک مثال زدید و اگر واقعا بخواهید به این مقوله و حوزه که یکی از اصلی ترین عوامل دشمن سازی نه تنها برای نظام بلکه باعث ایجاد دافعه شدید از ارزش های دینی و دین اسلام می شود بیش از یک مثنوی بزرگ خواهد بود. فقط یک برنامه با مردم بگذارید تا ببینید که چه خون به دل از این دگم ها و تعصبات سلیقه ای دارند اینها خلاف اسلام وخلاف عقلانیت سیاسی است. به اعلامیه و نگارش اخیر ناجا در رابطه با ماه رمضان خواهشا توجه کنید. (211443)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.