نظر منتشر شده
۵۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 61511
نو حکميـت اصحاب فتنه
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۳۷


اميرالمونين علی عليه‌السلام بعد از يک دوره‌ی بيست‌و پنج‌ساله‌ی غربت و مظلوميت، وقتی با درخواست  و اصرار مردم و نخبگان برای پذيزش خلافت مواجه‌ شدند، بعد از اتمام حجت بسيار با خواص جامعه، با اکراه فراوان امر خلافت را برعهده گرفتند. بعدها به خوبی معلوم شد که مقاومت ايشان برای پذيرش اين امر براساس تلقی اشتباه مردم از خلافت بود و اين‌که علی را به عنوان چهارمين نفر در کنار سه خليفه‌ی قبلی می‌خواستند  نه امام برحقی که پيامبر سال‌ها بر آن تأکيد کرده‌بود.



مردمی که در مسير بيست‌وپنج‌ساله‌ی خلافت تربيت شده‌بودن امت مناسبی برای آن امام الهی نبودند، آن‌ها ولايت پذيزی را نياموخته‌بودند و تبعيت کامل از امام و حجت الهی را تمرين نکرده بودند و نمی‌توانستند در انتخاب بين حق و باطل و تشخيص جريانات انحرافی و تبليغاتی دشمنان راه درست را بشناسنند و فرمان امام خود را به گوش دل‌گيرند. چنان جامعه‌ای در مواقع حساس قادر به پشتيبانی و حفاظت از امام خود نبود و برهمين اساس سه جنگ داخلی، تمام دوران خلافت اميرالمونين عليه‌السلام را به خود مشغول‌ساخت.



ارتباط امام با مردم از طريق اطرافيان بود و سخنان عمومی حضرت اگر چه بر گوش‌ها می‌وزيد اما به خاطر تربيت‌ دستگاه خلافت، به درستی بر جانشان نمی‌نشست. در اين‌جا خواص طرف‌دار حق وظيفه‌ی سنگين تبيين مواضع و مواعظ امام علی عليه‌السلام را برای جامعه برعهده داشتند.



با شهادت بسياری از خواص با بصيرت همچون عمار، ذوالشهاديتن و ابن‌التّيهان، نخبگان وابسته و ساده لوح جايگاه ارتباط امام و امت را پر کردند و نتيجه‌ی آن کارگر افتادن نيرنگ جريان اموی در به نيزه‌کردن قرآن بود. سخنان حضرت علی ع برای دفع اين فتنه، دربرابر حرف‌ها، شايعات و تحليل‌های نخبگان بی‌بصيرت و يا وابسته  اثری نکرد و مردم دور از تربيت ولايی دست از جنگ کشيدند و زمينه‌ی فشار خواص بر حضرت برای‌ برگرداندن مالک‌اشتر از کنار خيمه‌ی معاويه و توقف جنگ را فراهم ساختند.



علی عليه‌السلام با ديدن ناهمراهی جامعه و ساده‌لوحی و خيانت خواص مدعی حق، برای حفظ کيان حکومت اسلامی، حکميت را پذيرفتند. در حکميت نيز فشار همان جماعت خيانت و حماقت و حسادت، باعث شد که به جای مالک اشتر و يا ابن‌عباس، فردی چون ابوموسی‌اشعری از طرف امام برای حکميت اعزام شود. ابوموسی اشعری يکی از استا‌نداران خليفه‌ی سوم بود که با ظاهری اعتدال‌طلب از آغاز جريانات مخالفت با عثمان وتا آن زمان خود را به عنوان فردی ‌ميانه‌رو و دل‌سوز امت اسلامی جا زده بود، حال آن‌که افراد با بصيرتی چون حذيفه‌ی‌يمانی، همراهی او با منافقان برای ترور پيامبر در عقبه‌ی تبوک را می‌دانستنتد ولی به امر پيامبر و برای حفظ وحدت امت اسلامی از انتشار عمومی آن پرهيز می‌کردند. نتيجه‌چنان حکميتی که با زور و تزوير به امام مظلوم و مقتدر، علی عليه‌السلام تحميل شد و با نيرنگ و خيانت ادامه‌يافت، برتری جريان اموی و باز شدن جبهه‌ی ديگری در برابر حضرت به عنوان خوارج بود.



- در اين جا می توان به طور خلاصه به اين چند محور به عنوان دلايل زمين‌گير شدن جريان حق در دوران امامت علی عليه‌السلام اشاره کرد:

1- تربيت انحرافی عموم جامعه در زمان خلفای پيشين.

2- ترور يا شهادت خواص بابصيرتی که امام را ياری می‌کردند و مردم را برای همراهی با امام آماده می‌ساختند.

3- حضور خواص بی بصيرت و يا دنياطلب و وابسته در کنار امام با سه ويژگی خيانت و حسادت و حماقت.

4- تشويش اذهان عمومی و تخطئه‌ی رفتارهای امام توسط جريانات تبليغاتی فتنه‌گران.



بامقايسه‌ی شرايط امروز جامعه‌ی اسلامی با آن جامعه‌ در اين چهار محور می‌توانيم به تحليل روشنی از اوضاع کنونی برسيم و تکليف عملی خود را بدانيم.



1. آنچه مسلم است نسل امروز، علاوه بر عمق تاريخی فرهنگ اهل‌بيت در اين کشور، تربيت شده‌ی دوران ده ساله‌ی امام‌خمينی‌عزيز و راحل و رهبری بيست‌ساله‌ی ‌آيت‌الله‌خامنه‌ای‌ است. بنابراين رهبری می‌تواند ارتباط بسيار گسترده‌تر و ژرف‌تری نسبت به دوران حضرت اميرعليه‌السلام با توده‌های جامعه داشته باشد. مردم نشان داده‌اند که در بسياری از موارد، در فهم و عمل به بيانات و اوامر رهبری از شمار قابل توجهی از خواص مدعی حق، پيش‌تر هستند. حضور گسترده، خودجوش و بی نظير مردم در اجتماعات گوناگون کشور، پس از وقايع تلخ عاشورا گواهی ديگر بر اين امر است.



2. جامعه‌اسلامی ما در دوران سی ساله گذشته، با فقدان و يا ريزش شماری از خواص اهل حق روبرو بوده‌است اما رويش‌ها و جايگزينی نيروهای تازه نفس در کنار نخبگان کهنه‌کار و استوار در راه حق، ظرفيت گسترده‌ی حمايت و پشتيبانی از نظام و رهبری را فراهم کرده‌است. مدرسان حوزه و دانشگاه، طلاب و دانش‌جويان ، امامان جمعه و جماعت، خطبا و مداحان و ديگر نخبگان تأثير گذار در جامعه، هنوز دارای اکثريت بصير و مستقيم هستند که روز به روز نيز افزوده می‌شوند.



3. ريزش‌هايی که در ميان خواص در دور‌ه‌های گوناگون انقلاب ديده‌شده، لايه‌های مختلفی از رهبران جريانات فتنه‌گر را در داخل و خارج جامعه‌ی اسلامی شکل داده‌است. به علاوه در ميان نخبگان مدعی حق نيز هنوز افرادی ديده‌می‌شوند که از روی حماقت و يا حسادت، با جريانات فتنه‌گر همراهی می‌کنند و يا ساده‌لوحانه قصد وحدت با آن‌ها را دارند. گروه اول که از جريان حق بريده‌اند و راه دشمن‌خواسته‌ی معارضه و اغتشاش را پی‌گرفته‌اند جايی برای فشار بر رهبری و نظام ندارند و با اصرار بر ادعاهای دروغين و مطالبات نامشروع‌شان، تنها بر فاصله‌ی خود با نظام و مردم مومن می‌افزايند و روزبه‌روز به آغوش جهنمی دشمن نزديک‌تر می‌شوند. اما گروه دوم که هم‌چنان با ادعای اصول‌گرايی و حق‌جويی در ميان خواص اهل حق جا و منزلتی دارند، تنها جماعتی هستند که امکان فشار بر نظام و رهبری برای پذيرش مطالبات ناحق را دارند. آن‌چه مسلّم است، حضور به موقع مردم و همراهی خواص بابصيرت، مانع اغواگری و طرح مسائل انحرافی از سوی اين‌گونه از خواص بی بصيرت ، يا وابسته و يا جاه‌طلب است.



4. تبليغات دشمنان عليه نظام اسلامی و رکن اساسی آن يعنی رهبری فقيه جامع‌الشرايط که جانشينی امام معصوم و حجت حق را در جامعه بر عهده دارد، مسئله‌ی تکراری و هرروزه‌ی انقلاب ما از آغاز تاکنون است. امروز نيز دستگاه‌های شايعه‌‌افکنی و دروغ‌سازی در داخل و خارج اين خط را دنبال می‌کنند. نيم نگاهی به صفحات وب‌گاه‌های دشمنان و منافقان و مدعيان و توجه به شايعات و اتهامات دروغينی که در گوشه‌ و کنار منتشر می‌شوند، به روشنی گويای هجمه‌ای شديدتر از گذشته به رهبری نظام است. خوش‌بختانه تربيت الهی و عمق فرهنگ علوی مردم ايران، سد عظيمی دربرابر اين تزويرها و نيرنگ‌هاست.



اکنون می‌توان مدعی شد که با حضور توفنده و گسترده‌ی مردم در چهارسنبه‌ سيزدهم محرم، برای محکوم کردن رخ‌دادهای غم‌انگيز روز عاشورا و پيش از آن، ديگر جايی برای عذر تراشی خواص اهل حق در کوتاهی از انجام وظيفه الهی‌شان نيست. وظيفه‌الهی و تاريخی نخبگان بابصيرت برخورد جدی و هوشمندانه با برخی خواص مدعی حق است که با انگيزش و نگارش نامه‌ای سرگشاده درپی تحميل واقعه‌ای همانند حکميت در جنگ صفين ‌اند تا مانع از اجرای خواست عمومی مردم  و رهبری برای فتح خيمه‌‌گاه اصلی فتنه و محاکمه و برخورد شديد با فتنه‌گران شوند و مثل هميشه جماعتی زخم خورده و خائن و فاسد را برای روز مبادا در کنار خود نگه‌دارند. ادعای خيرخواهی و اعتدال‌جويی اينان نيز با وجود راه‌کارهای بی حاشيه همانند ارائه‌ی نظر حضوری و بی‌سر و صدا به خدمت رهبری، پذيرفته‌نيست.



اما نکته‌ای که ساده‌لوحان وابسته و صحنه‌گردانان خائن و حسود اين فتنه، از آن غفلت کرده‌اند ارتباط مستقيم و ژرف رهبری با توده‌های میليونی مردم و حضور امت اسلامی در صحنه‌‌ی انجام وظيفه است که جايی برای فشار و تحميل "نوحکميت" اصحاب فتنه بر رهبری و جلوگيری از محاکمه‌ی آن‌ها باقی‌نمی‌گذارد. آن روز ابوموسی اشعری مدعی بود که خيرخواه امت است اما جز نادر افرادی که از همراهی او با منافقان و غاصبان ولايت خبر داشتند، کسی او و صحنه‌گردانان پشت سرش را نمی‌شناخت؛ اما امروز پرونده‌ی فشار برای تحميل نخست‌وزيری فردی که امروز نمادفتنه و بغی است، و يا نوشاندن جام زهر به امام  راحل برای همگان معلوم و مکشوف است و نمی‌توان صحنه را برای حضور ابوموسی‌اشعرهای ديگر باز گذاشت.



 
 
شعرباف
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۰:۵۷:۲۴
فرق آن زمان با حال این است در آن زمان حصول رای اکثریت مشکل بود ورای دهی بصورت قبیله ای بود واطلاع رسانی نیز درست انجام نمی شد ولی فعلا\" با توجه به امکانات اطلاع رسانی و رای گیری ، مشکل حل شده وتک تک مردم می توانند رای شان را اعلام دارندبهر صورت بقول امام راحل میزان رای ملت است (272224)
 
محسن
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۱:۱۹:۴۷
نمی دونم والا....
یه زمون هایی فقط تو کتاب های تاریخی می خونیدم بعضی مطالب و پیس خودمون می گفتیم که اینها چطور آدم هایی بودند که امامان رو تنها گذاشتند و این بلا ها سر جامعه ی اسلامی اومد ولی جدیدا\" تازه تازه آدم می بینه که آره بابا همه جور آدم همه زمان پیدا میشه...
به هیچ وجه قصد مقایسه رهبران با امامان معصوم رو ندارم که خود رهبران هم این چنین ادعایی ندارند ولی مطمئن دشمناشون خیلی شبیه به هم هستند این جالبه... (272239)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۴:۲۲:۰۴
کاش میشد مانند آن زمان، ابوذر، محمدابن ابوبکر و عمار یاسر هم داشته باشیم

کسانی که از شمشیر نترسند و حقیقت را بگویند (272353)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۹ ۱۲:۱۶:۳۸
آره جدا منم همین طور. با گذر زمان فقط اسم ها می مونه و اصل ماجرا فراموش میشه. تاریخ همیشه تکرار میشه. یه عده همیشه پیرو شیطان هستند یه عده پیرو حق و خدا. وقایع الان خیلی به صدر اسلام شبیهه. دقیقا اونوقت هم حضرت علی معاویه را به خاطر فسادش برکنار کرد در حالی که معاویه بسیار قدرتمند بود و امام حسین هم به خاطر فساد یزید باهاش جنگید. اما حالا بعد از این همه سال کسانی که تنها چیزی که بهشون نمیاد اعتقاد به دین و حسینه شعار یا حسین سر می دهند. یعنی از هر چیزی به نفع خودشون استفاده می کنند. در آن زمان هم فرزندان دشمنان پیغمبر(مثل ابوسفیان) با تظاهر به پیروی از اسلام و پیغمبر نوه پیغمبر را به شهادت رساندند. الان ببینید تمام کسانی که در خارج رهبر یا حامی این جنبش سبز هستند (مثلا سازگارا و مخملباف) صراحتا می گویند که حکومت غیر دینی و سکولار می خواهند اما رهبرانش در داخل می گویند ما حکومت اسلامی می خواهیم یعنی منتهای توهین به شعور مردم. (273391)
 
محمد کریمی
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۱:۲۶:۰۶
اگر در آن روزگار مردم ابوموسی اشعری ها و امثالهم را نمی شناختند ، امروز چهره ی همه اشعری های زمان بر مردم عیان است.
اینجا ایران است ، کوفه نیست و سربازان ولایت با تمام وجود پیرو ولی بر حق زمان هستند ، ما هرگز فریب اشعری ها را نخواهیم خورد و مالکان اشتر دست از نبرد با دشمنان اسلام بر نخواهند داشت.

دشمنان آگاه باشند که من محمد کریمی ، و بسیاری چون من امروز وصیت نامه های خود را نوشته اند و در میان قرآن نهاده اند و آماده اند تا با اذن ولی امرمان فتنه را از بیخ و بین ریشه کن کنند.

این گردبادها که به غیرت درآمده .... تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند (272247)
 
کریمی جان
۱۳۸۸-۱۰-۱۹ ۱۴:۰۰:۱۶
اقای کریمی مطمئن هستی که رهبرت امام علی زمان اگر تایید کنی کافری اگر تایید نکنی دروغگو هستید بقول اقای خامنیی بصیرت چیزی خوبیست اگر داشت باشید دوما از چی زمان گشتن هموطنان افتخار است (273507)
 
فاروق
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۱:۳۳:۴۹
مساله اصلي اين است كه ابوموسي اشعري فردي شناخته شده در تاريخ است و تا آنجا كه ما مي دانيم جزو دانشمندان بوده است اما داراي ديد كافي در امور سياسي وحكومتي نبوده است و بنظر مي رسد اينكه وي از عمروعاص در قضيه حكميت فريب مي خورد،همين موضوع بوده است شايد هم شكايت حضرت علي(ع) از سادگي مسلمانان(نقل به مضمون) اشارتي بر آن باشد نكته مهم اينكه در واقع در زمان حكميت ابوموسي از جانب معاويه ذينفع نبوده است.
اما كسي را كه برخي در لفافه از او بعنوان ابوموسي نام مي برند در بحث فتنه بعد از انتخابات ذينفع بوده است و حمايت متقابل مخالفين نظام و وي،از يكديگر مويد اين موضوع است. در واقع بنظر مي رسد بسياري از انتقادات مردم عزيز در راهپيمايي روز 9 دي 88 متوجه وي بوده است. (272256)
 
غلامعلی دزفولی زاده
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۱:۴۰:۱۱
آفات زمان ما
1- نداشتن آگاهی و بی بصیرتی
2- عدم تبعیت عملی از مقام ولایت فقیه
3- جلو زدن از رهبری
متاسفانه بعضی خواص مردود شدند
بعضی از انها منتظر ماندن ببینند باد از کدام سو میوزد از انسو حرکت کنند و وقتی دیدند خیل میلیونی مردم در 9دی حامیان ولایت هستند زبان بازکردند
آقای رضایی که در پی حکمیت است رضایی ادم خوب ولی ساده لوحی است البته قرائنی وجود دارد که ایشان آلت دست دیگران است اگر نگویم همپیمان انها
چند سوال از رضایی
چرا نامه ایشان با بیانیه موسوی کمتر از چند ساعت فاصله نبود علت پرسشم این است ایاایشان می دانسته موسوی چه خواهد گفت یا اینکه نیاز به مشورت نداشت
ایا اگر ایشان نامه به رهبری میدهد چرا به صورت علنی نامه مینویسد ایا می خواهد کسانی جهت نامه نگار به رهبری تشویق کند تا دوباره جام زهری خوانده شود؟
واقعا ایا موسوی از نظراتش برگشته یا به صرف نوشتن چند جمله باید به ایشان اطمینان کرد؟ اگر موسوی از نظراتش برگشته خوب بیاید بگوید من موضع با امریکا اسرائیل وبهایت و... یکی نیست بیاید اعلان موضع کند
من احساس میکنم موسوی به این رسیده که مرگ سیاسی به سراغش امده ومیخواهد با این طرفند علاوه بر شکاف بین مخالفین خواهد چند روزی دیگر در صجنه باقی بماند البته من احساس میکنم این سخنان موسوی ورضایی هدایت شده از کنون بالاتر دارد (272259)
 
Moji
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۷:۴۵:۱۵
\"اگر موسوی از نظراتش برگشته خوب بیاید بگوید من موضع با امریکا اسرائیل وبهایت و... یکی نیست بیاید اعلان موضع کند\"

ببخشید دیگه چه جوری اعلام موضع کنه؟
تنها راه ارتباطش بیانیه بود که گفته تو بیانیه همینا رو.
اگه دوس دارین یه وقتی تو تلویزیون بدین بهش تا اونجا هم بگه. (272497)
 
مهدی
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۱:۴۴:۰۷
متاسفانه تندرویها سایت شما رو هم گریبانگر کرده از عدم مذاکره و سازش تنها دشمنان نظام خوشحال میشوند چرا به فکر کشور نیستید مگر امام اینقدر از ضرورت گذشت از یکدیگر و حفظ اسلام و مملکت نمیگفتند؟ چرا نمیگذارید با انجام مصالحه و گفتگو اوضاع کشور آرام شود؟ (272263)
 
محسن
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۷:۳۲:۲۴
آقا مهدی عزیز
اگرچه شما نوشتار شما حکایت از خیرخواهی شما دارد اما راه آرامش جامعه ما سازش با فتنه گران خائن نیست.
آیا شما به خائن بودن موسوی و خاتمی و کروبی شک دارید. آیا همدستی و هواداری دولتهای غربی با آنها را ندیده ای؟ آیا در هیچ یک از بیانیه ها و سخنرانی های آنها شنیده ای که از شعارهای تند طرفداران سبزشان برادئت بجویند؟
نه دوست من اکنون زمان بصیرت است و چشم دوختن به فرمان ولایت. نه تندتر از ایشان و نه کندتر.
مسیر مستقیم نه در سازش با این خائنین است و نه در اعدام اقایان یا هر حرکت تند دیگر.
واقعا برای آقای رضایی متاسفم. با این نامه ساده لوحانه همه اعتبار بدست آمده خود در انتخابات را از دست دادند. امید که با توجه به سابقه ولایت مداری ایشان هرجه سریعتر نسبت به پس گرفتن نامه خود اقدام کنند
این گردبادها که به غیرت درآمده .... تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند (272482)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۱:۵۵:۳۱
تمام این فتنه ها و آشوبها و فشارهای جنگ روانی برای این بود که نظام را پای مذاکره بکشند و امتیاز بگیرند. و هنوز به لطایف الحیل دنبال همین خط اند!
راه برای گفتگوی ارباب نظر همیشه باید باز باشد اما تن دادن به درخواستهای فراقانونی فتنه گران جز استخوان لای زخم گذاشتن و فرسودن اعصاب جامعه حاصلی ندارد. اینها چیزی را که از راه انتخابات و قانون نتوانستند به چنگ بیاورند با ایجاد تنش در جامعه و کشیدن هواداران شرورشان- حتی در تعداد کم - به خیابان در مناسبتهای مختلف و همزمان با آن با چانه زنی سیاسی می خواهند به دست بیاورند! (272270)
 
رضا
۱۳۸۸-۱۰-۱۹ ۱۲:۲۹:۰۶
کاملا موافقم. مساله باجگیری بود. این ها می خواهند از انقلاب و نظام اسلامی مبتنی بر مکتب علوی و حسینی یک شیر بی یال و دم و پر از فساد و سلطه گری و انحصار طلبی و بی عدالتی بر مبنای همان مکتب ماکیاولیستی غرب مثل زمان خاتمی درست کنند.
شیر بی یال و دم را که دید ... این چنین شیری کی خدا آفرید (273410)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۰۰:۳۷
شهید آوینی:
اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت» انجامید، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بشارت که این بار خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. (272274)
 
هوشنگ
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۰۱:۰۳
درود درود درود ... بلعخره تحلیلی در خور توجه آقایان طراح و سران فتنه که امروز به توسط عده ای دسته به دیزی به دنبال قرار داد وی بعنوان حکم در کشور هستند! (272275)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۰۶:۲۳
به نظر من مهمترين نكته در شرايط فعلي آنست كه بفهميم در جريانات اخير چه كساني قران بر نيزه زدند . كه براي وصول به اين حقيقت لازم است اول ظلم را بشناسيم
نشانه‏های ظلم از دیدگاه علی علیه‏السلام

امام علی علیه‏السلام برای شناخت شخص ظالم و ستمگر، ملاک معینی را به پیروان خویش آموختند:
«للظالم من الرجال ثلاث علامات: یظلم من فوقه بالمعصیه و من دونه بالغلبه و یظاهر القوم الظّلمة.» یعنی: افراد ستمگر سه نشانه دارند: معصیت نسبت به مافوق (خداوند)؛ ظم و ستم به زیر دست با غلبه بر او؛ و پشتیبانی از گروه ظالم.
از این بیان فهمیده می‏شود که ظلم و ستم منحصر در تعدی و تجاوز به حقوق دیگران نیست بلکه برای ظلم دو ویژگی دیگر هم وجود دارد؛ یعنی ظلم مصداق واحدی ندارد بلکه دارای مصادیق سه گانه‏ای است که هر گاه یکی از این سه مصداق از جانب کسی صادر گردد بر او ظالم اطلاق می‏شود. معصیت خالق، تضییع حقوق دیگران و دفاع از ظلم، سه مصداق بارز ظلمند. نکته دقیقی که از کلام گوهر بار علی علیه‏السلام به دست می‏آید، این است که انسان گنه‏کار نمی‏تواند در عین عصیان به دستورات الهی، دارای وصف عدالت باشد؛ زیرا معصیت‏کار ظالم است نه عادل. حتی زیر پا گذاشتن تعالیم و دستورات الهی، از نظر حضرت علی علیه‏السلام ، بدترین نوع ظلم شناخته شده است: «اقبح الظلم منعک حقوق الله.» یعنی: زشت‏ترین ظلم آن است که حقوق الهی را ندهی.
پس تعدیل امور اجتماعی زمانی مقدور و ممکن است که حاکمی مؤمن در رأس آن باشد.ضرورت حکومت و وظیفه حاکم از دیدگاه علی علیه‏السلام

نحوه خلقت انسان به گونه‏ای است که به صورت فردی و جدای از همنوعان خود نمی‏تواند حیات و زندگی‏اش را تداوم بخشد و به همین جهت باید در اجتماع بین با همنوعان خود زیست نماید. زندگی جمعی در میان همه موجودات، بویژه انسانها که دارای تعقل و تدبیرند، لوازمی دارد که یکی از آنها داشتن قانون مدون با ضمانت اجرای حکومت مرکزی است.
حکومت، لازمه زندگی اجتماعی و حیات جمعی است و انکار آن در حقیقت نفی زندگی اجتماعی و نفی زندگی اجتماعی، به معنای نابودی و هلاکت نوع بشری است؛ چنان که حضرت علی علیه‏السلام وقتی سخن خوارج را شنید که می‏گویند: «لا حکم الاّ لله.» فرمودند: «کلمةُ حقٍ یُراد بِهَا الباطل. نَعَم اِنَّهُ لا حکم الا لله و لکن هؤلاءِ یقولون لا اِمْرَةَ و اِنَّه لابُدَّ للناسِ من امیرٍ بَرٍّ اَو فاجرٍ؛ یَعْمَلُ فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر.»
یعنی: سخن حقی است که از آن اراده باطل می‏شود. آری حکمی نیست مگر از جانب خداوند ولی خوارج می‏گویند: «امارت و ریاست مخصوص خداوند است.» و حال آن که برای مردم امیری لازم است، خواه نیکوکار باشد یا بدکار؛ مؤمن در حکومت او به اطاعت مشغول است و کافر بهره خود را می‏برد (با وجود حکومت هرج و مرج از بین می‏رود.)
در حقیقت، انکار حکومت و یا عدم ارتباط دین با دنیا و روابط اجتماعی، در مسیر عقاید خوارج است که پیشتر مطرح بود. آنچه مجال بحث دارد، اوصاف و ویژگیهای حاکم است. سؤال این است که آیا صرف داشتن درایت لازم در زمینه سیاست برای حاکم کافی است؟ آیا با دارا بودن مدیریتی قدرتمند و شیوه‏ای روشمند می‏توان بر ارزشی بودن والی و حاکم صحه گذاشت؟ و آیا در بیان شرع مقدس به همین اوصاف ظاهری در مدیریت اکتفا شده یا صفات دیگری نیز مطرح است؟
در ادبیات شرع، اگرچه بر همه اوصاف مزبور تأکید رفته ولی این اوصاف و شرایط کافی دانسته نشده است. آنچه مکمل صفات و متمم وظایف حاکم است، وصف عدالت است.
از دیدگاه علی علیه‏السلام آنچه که به حکومت ارزش می‏دهد، وجود حاکم است و آنچه حاکم را فضیلت و برتری می‏بخشد، وصف عدالت است. پس بر حاکمیت، زعامت، ولایت و سرپرستی بر امور اجتماعی، هیچگونه ارزشی مترتب نیست، مگر این که اقامه عدلی از جانب حاکم عادل صورت گرفته و حقوق صاحبان حق، به آنان برگردانده شود: «لارِئاسةَ کالعدل فی السیاسَةِ.»( یعنی: در کار سیاست هیچ ریاستی مثل عدالت و دادگری نیست. و هیچ امتیاز و برتری و منزلتی برای حاکم نیست مگر به عدالت: «اَلْعَدْلُ فضیلةُ السلطان.»یعنی: عدالت، فضیلت سلطان و حاکم است.
بنابراین، مهمترین وظیفه حاکم، از دیدگاه علی علیه‏السلام اقامه قسط و اجرای عدل است و این عمل، مقدور کسی نیست مگر این که فرد حاکم، مؤمن به احکام الهی باشد (فردی که ایمان به خدا نداشته باشد، نمی‏تواند عادل باشد.) پس حاکمیت، از آنِ مؤمنین است (272278)
 
شهروند
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۰۶:۵۶
نتاسفانه هر روز شواهد بیشتری بر این نقشه خطرناک تاکید می کند و چیزی جز همین هوشیاری مردم و خواص مومن، آن را نابود نمی سازد.
دیگر امیدی هم به بقیه خواص نیست، زیرا به خوبی مسیر خود را مشخص کرده اند و تا به امروز هم در اثر ایستادگی مردم و نخبگان پیرو ولایت شکست خورده اند و باز هم شکست خواهند خورد.
شما هم به اطلاع رسانی ضروریتان در این مقطع ادامه دهید (272280)
 
فاطمه
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۱۲:۳۰
یادآوری به مدعیان وحدت

بفاصله‌ی نیم ساعت از بیانیه‌ی آقای بیانیه‌چی، فلان مدعی اصولگرایی، نامه‌ی سر گشاده‌ی خودش رو منتشر می‌کنه و برای رهبر معظم و عزیزم تعیین تکلیف می‌کنه که این بیانیه‌چی، عقب کشیده، پس بیاین دست بذاریم توی دست بیانیه‌چی و به افتخار این وحدت، همه با هم کف بزنیم.
بعد از چند روز ادعا می‌کنه که من این نامه‌رو از قبل نوشته بودم و با خوندن بیانیه‌ی اون بیانیه‌چی، یه قسمتایی رو به نامه‌ام اضافه کردم.
دوباره بعد از چند روز اعلام می‌کنه که من نمی‌خواستم درباره‌ی اون بیانیه‌چی، تعیین تکلیف کنم، من فقط می‌خواستم نظام، یه عده‌ی دیگه از معترضین رو که از بیانیه‌چی، نا امید شدند رو جذب کنه.
حالا من از این اصولگرای محترم یه سؤال دارم:
قربان! شما چطور و بر چه اساسی، هنوز هم معتقدید که اینایی که الآن میان توی خیابونا، معترض! هستند و نه معاند و مخالف؟
از کی تا حالا «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا «جمهوری ایرانی»، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا ۷۲ کشته سازی برای مظلوم نمایی و سو استفاده از شهدای کربلا شده، اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا «نه غزه نه لبنان» گفتن مدعیان خط امام، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا تهمت تجاوز، و بدنام کردن نظام، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا فراری دادن شاهدان باج بگیر مدعی تجاوز به صدای آمریکا و رادیو زمانه و رادیو فردا، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا کشته شدن نزدیک به ۴۰ نفر آدم بی‌گناه، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا ۶ ماه زد و خورد و شکستن و عربده کشی و با جون و اعصاب و روان ملت، بازی کردن، شده اعتراض و نه مخالفت؟
از کی تا حالا سوت و کف و خوشحالی از به آتیش کشیدن اموال مردم در روز عاشورا و کتک زدن نماز گزاران، شده اعتراض و نه مخالفت؟

فقط یه جمله:
ای آقایونی که از سوراخ‌های غربال این انقلاب، افتادید بیرون، لطفا با زبون خوش، بکشید کنار. این مردم و رهبر عزیزشون، خودشون می‌دونن چیکار کنن، احتیاجی به سکوت یا وساطت رندانه‌ی امثال شما نیست. (272283)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۲۳:۲۷
شما امامان جمعه و جماعت،خطبا و مداحان رو جزو نخبگان ميدونيد؟! (272291)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۷:۴۷:۲۰
وا مصیبتا بعضی ها مثل اینکه نمیدانند در چه زمانی زندگی میکنند (272499)
 
هادی
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۴۷:۴۸
بنده بااینکه آقایان موسوی و کروبی مسیر اشتباهی در پیش گرفتند و اقدام \"علنی\" اخیر آقای رضایی، غلط بود، موافقم. تحلیلهای مبتنی بر مقایسه دوران امام علی و دوران حاضر را هم جالب و آموزنده می دانم. منتها با توجه به اینکه این آقایان تا چند ماه پیش بسیار محترم و مورد تایید شورای نگهبان بوده اند، بنظرم نگارنده گاهی اوقات بی انصافی کرده است.به هر حالو هرکسی ممکن است اشتباهی کند. مهم قبول و عدم اصرار بر اشتباه است.دو نفر اول گویی تصمیمی به بازگشت ندارند. امیدوارم آقای رضایی اشتباه خود را جبران کند و دایم بر اینکه منتقدان او افراد افراطی هستند نکوبد.
به بخش تحلیلی الف هم پیشنهاد میکنم نقدی بر عملکرد آقای رضایی در دوره حول و پس از انتخابات داشته باشند. شاید اشتباه اخیر او ناشی از اشتباهات قبلی باشد که خیلی مورد توجه نقادانه قرار نگرفته است. (272304)
 
سعید
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۱۳:۱۵:۱۴
شما از کدوم اشتباه رضایی صحبت می کنید . اولا اینکه نامه ای که محسن رضایی به رهبر انقلاب نوشتند و از پیشنهادهای سازنده موسوی سخن گفتند نشان از این ندارد که دکتر رضایی تماما بیانیه موسوی را تائید کرده است . در بیانیه موسوی در ابتدا تقریبا به همان منوال بیانیه های قبل است و تقریبا بیانیه در ابتدا حاوی مضامین تندی می باشد ولی در انتها حاوی پیشنهادهایی است که نشان از عقب گرد از بعضی مواضع قبلیش از جمله تقلب در انتخابات می باشد . در ضمن سخنان ابتدایی بیانیه منجر نخواهد شد که روی پیشنهادهای وی فکر نشود . این پیشنهادها نشان از این است که جنبش سبز کمی از مواضع قبلیش عقب نشینی کرده که این را می توان به فال نیک گرفت که می خواهد اوضاع را آرام کند اما در طرف مقابل به هیچ وجه احمدی نژادی ها حاضر به کوتاه آمدن از بعضی مواضع خود نبوده و گویی حاضر به آرام سازی اوضاع ندارند که البته هر چقدر فضا نظامی تر باشد به نفع این جریان است . به همین دلایل رضایی که منتظر فرصت هایی برای آرام سازی فضا بوده سعی داشته از این موضع جدید موسوی استفاده کند تا این وضعیت نابسامان پایان یابد در ضمن در این نامه از رهبری خواهش شده طی رهنمود یا پیامی جدید باعث شوند که اشتباه کنندگان از هر جناح از اشتباه خود برگردند و جلوی افراطیون هر دو طرف گرفته شود .
من متوجه نمیشوم شما از کدام اشتباه سخن می گویید . یا اینکه تحت تاثیر بوق و کرنای رسانه ها و افراد مهاجم به رضایی این حرف را می زنید .
به عنوان یک برادر توصیه می کنم دوباره این نامه بدون هیچ گونه سوء برداشتی مطالعه کنید . (272918)
 
۱۳۸۸-۱۰-۲۲ ۱۴:۰۴:۳۹
آقا جان جنبش سبز الان بي سر است. مگر اينها منتظرند ببينند موسوي و کروبي چه مي گويند بعد اقدام کنند؟ مطمئن باش اگر موسوي و کروبي هم بکشند کنار و از نظام حمايت کنند آنها کار خودشان را مي کنند.
حالا گيرم موسوي آمد و دولت را مشروع کرد مگر ما مانده ايم تا ايشان نزول اجلال بفرمايند و انتخابات را قبول کنند.
مهم اين است که آقايان خلاف مصلحت نظام و دين و عقل کاري کرده اند که چه بخواهند چه نخواهند عوارضي خطرناک داشته که دامن آنها را هم گرفته حالا که جمعيت 9 دي را ديده اند ننه من غريبم بازي درآورده اند.
اين پيشنهادها هم که ربطي به شاکله نظام ندارد و هر کدام جزو وظايف يک بخش است که حرف همه از اول انقلاب اين بوده که هر کسي وظيفه اش را براساس قانون اساسي درست انجام دهد. تا حالا کدوم قوه وظيفه اش را درست انجام داده که حالا بيايند حرف موسوي زا گوش بدهند. (275112)
 
رضایی
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۲:۴۹:۲۶
پیدا کردن افرادی در تاریخ که در مقابل حق مطلق به بیراهه رفتند پس از 1400 سال کاری ساده است اما تطبیق ان به شرایط موجود شما اول ان حقیقت مطلق وان امام معصوم را باید اثباط نمایید سپس ابو موسی ها را. (272305)
 
امیری
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۳:۱۱:۳۲
مقاله روشنگرانه و دقیقی بود.

اگرچه جریان هایی در تاریخ تکرارشدنی هستند، اما شرایط زمانی و مکانی یکسان نیست.
معرفت و بصیرتی که بطور میانگین در جامعه امروز شیعی ایران وجود دارد، بسی بیش از جامعه زمان امیر المومنین علیه السلام و پس از آن است که البته ثمره هدایت ائمه هدی علیهم السلام و قیام حسینی می باشد.
بنابراین این بار و در این صحنه ، نه قرآن بر سر نیزه کردن مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد، نه خیانت خواص منحرف یا خواص ساده لوح و نه سیاست تهدید و تطمیع و تزویر روسای فتنه گری در عالم ... انشاءالله

در کنار همه مشکلات، نارساییها و ضعفها و نواقص حکومت جمهوری اسلامی، کاملاً آشکار است که این حکومت نزدیک ترین نوع حکومت به جامعه دلخواه علوی و مهدوی می باشد که در بیش از 1300 سال گذشته تاکنون به وجود آمده است.

و عاقبت از آن پرهیزگاران است. (272314)
 
عسگر
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۳:۵۴:۲۶
نویسنده محترم ذکر چند نکته را برای تکمیل اطلاعاتتان ضروری میدانم.

1- قرآن به نیزه کردن بعد از قضیه حکمیت ودر دوران خلافت حضرت امیر بود.

2-شما باید بدانید مقایسه تاریخی به این ساده گیها هم نیست که شرح دادید.شما در کدام متون تاریخی به این نتیجه رسیدید که ابو موسی اشعری انسان میانه روئی بوده است.او انسان ساده لوحی بود .اما چرا از دلایل پذیرفتن حکمیت ابو موسی توسط حضرت علی (ع) سخن نمیگویید.

3-آیا اعاده حق کردن وزیر بار ظلم نرفتن با کدام تعالیم اسلام متعارض است.
جنبش سبز جنبشیعدالت خواهانه است وهرگز فریب این نوع ریاکاریها را نخواهد خورد.

حافظا می خور و رندی کن وخوش باش ولی / دام تزویر منه چون دگران قرآن را (272339)
 
عمار
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۰:۰۲:۵۱
جناب عسگر! تقريبا هر بچه مدرسه ای می داند که حکميت بعد از به نيزه رفتن قرآن در جنگ صفين بود. مطالعه بفرماييد تا به اطلاعات شما افزوده شود. (272709)
 
افشین
۱۳۸۸-۱۰-۲۰ ۰۱:۲۹:۲۶
عسگر جان با نظرت کاملا موافقم ولی با گزینه 3 نه (273826)
 
عماد
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۳:۵۶:۰۰
با اینکه با این مقاله موافقم ولیکن انتشار آنرا در این زمان درست نمی دانم زیرا که تذکرات و مقالات گذشته که در باب همین موضوع (نامه اخیر به رهبری) در سایت ها گذاشته شده است جواب های متقنی به نگارنده بوده و شاید خود او نیز متنبه شده باشد.
ولی الحق مشکل امروز انقلاب و جامعه ما
حضور خواص بی بصيرت و يا دنياطلب و وابسته در کنار امام با سه ويژگی خيانت و حسادت و حماقت.
است که به نظر بنده دوری از متن مردم بودن هم یکی از عوامل موثر در انحطاط ایشان است (272341)
 
امیر خان
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۴:۵۶:۳۳
نه ملت ایران عربهای دوران پیامبرند نه ولی فقیه امام معصوم
اینگونه بازسازی تاریخی به نفع هیچ کس نیست باید از مجلس خبرگان پرسید چرا شخصی که باید مدیر و مدبر باشد ۱۳ میلیون نفر تایید شده از طرف خود دولت را در یک نماز جمءه از بدنه جامئه جدا میکند (272368)
 
عمار
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۰:۰۶:۵۹
جناب اميرخان! مردم ما عرب نيستند و رهبر ما هم معطوم نيست اما حجت هميشه حجت است و شما برای هر فعلی بايد حجت شرعی داشته باشيد. و قوانين رفتاری و گفتاری ما نسبت به حجت هميشگی است! (272713)
 
امیر خان
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۲۰:۱۲:۱۱
خدمت برادر عزیزم عمار:
از علامه سید محمد حسین طباطبایی (ره ) بشنوید :
\"و از سوی دیگر می بینیم قرآن كریم در آیات بسیاری به سوی حجت عقلی, رهبری می كند و مردم را به تفكر و تعقل و تدبر در آیات آفاق و انفس, دعوت می فرماید و خود نیز در موارد احقاق حقایق به استدلال عقلی آزاد می پردازد و حقا هیچ كتاب آسمانی علم و معرفت برهانی را برای انسان مانند قرآن كریم نمی شناسد.
قرآن كریم با این بیانات اعتبار حجت عقلی و استدلال و برهانی آزاد را مسلم می شمارد؛ یعنی نمی گوید كه اول حقانیت معارف اسلامی را بپذیرید سپس به احتجاج عقلی پرداخته معارف نامبرده را از آنها استنتاج كنید, بلكه با اعتماد كامل به واقعیت خود می گوید:
به احتجاج عقلی پرداخته حقانیت معارف نامبرده را از آن دریابید و بپذیرید و سخنانی كه از دعوت اسلامی می شنوید, تصدیق آنها را از آفرینش جهان كه گواهی است راستگوی بپرسید و بشنوید و بالا خره تصدیق و ایمان را از نتیجه دلیل به دست آورید نه اینكه اول ایمان بیاورید و بعد به قید مطابقت آن دلیل اقامه كنید\"

برگرفته از تفكر مذهبی شیعه
انتشار از مرکز مطالات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
http://www.andisheqom.com/Files/whoisshia.php?idVeiw=2058&level=4&subid=2058 (273025)
 
فاطمه
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۱:۳۹:۴۱
امیر خان
جنابعالی چه انتظاری داشتید؟
نکنه فکر کردید ایشون باید اصل «عادل» بودن خودشون رو میذاشتن کنار و طرف کسانی رو می‌گرفتن که بدون هیچ دلیل مستندی، فقط فریاد می‌زدن «ابطال انتخابات»؟
آقای عزیز! ایشون با استفاده از اصل «شجاع» بودنشون،
۱- از رأی ۲۴ میلیون نفر، در برابر کسانی که دلیل مستندی برای ادعای خودشون نداشتند، دفاع کردند.
۲- از به هرج و مرج کشیده شدن جامعه و سنگ روی سنگ بند نشدن در انتخابات‌های بعدی، جلوگیری کردند.
شما که انتظار نداشتید اعتراض بدون سند، و به تبع اون، ابطال انتخابات، یک سنت بشه و بعد سنگ روی سنگ بند نشه؟

آقای عزیز اتفاقا همون اصل «مدیر و مدبر» بودن ایشون بود که باعث شد امروز کشورمون یه چیزی تو مایه‌های پاکستان نشه.

یه چیز مهمتر اینکه ایشون کجا ۱۳ میلیون رو از بدنه‌ی جامعه، جدا کردند؟
ایشون که به حضور ۴۰ میلیونی مردم افتخار کردند.
ایشون که به کاندیدای هر دو طرف توپیدند. هم به اینطرفی گفتند که چرا ۳۰ سال رو بردی زیر سؤال، و هم به اونطرفی گفتند که چرا نسبتهای ناروایی از قبیل دروغگو و رمال و خرافه‌گرا به رقیبت چسبوندی و چرا خدماتش رو در این ۴ سال، نادیده گرفتی.
ایشون به همه‌ی ملت ایران، این انتخابات رو تبریک گفتند.

اگه ایشون چی می‌گفتن، شما فکر می‌کردید که از بدنه، جداتون نکردند؟
آیا انتظار داشتید که رأی ۲۴ میلیون نفر رو فقط بخاطر اینکه شماها ریخته بودید توی خیابونا و صداتون رو بلند کرده بودید، نادیده بگیرن و بدون هیچ دلیل مستندی از سمت شما، انتخابات رو ابطال کنند؟
آیا انتظار داشتید که رأی ۲۴ میلیون نفر رو فقط بخاطر اینکه شماها ادعای نخبه بودن و درک غلو آمیز از مفاهیمی مثل «دموکراسی» یا «آزادی بیان» دارید، نادیده می‌گرفتند؟

آیا باید بخاطر اقلیتی ۱۳ میلیونی، اکثریتی ۲۴ میلیونی، نادیده گرفته می‌شد؟

در ضمن آقای عزیز! این خود شماها بودید که سعی کردید القا کنید که از بدنه‌ی جامعه و توده‌ی مردم، جدا هستید و عده‌ای نخبه و روشنفکر هستید که می‌تونید برای عده‌ای سیب زمینی خور تکلیف تعیین کنید.
خود شکن آینه شکستن خطاست (272758)
 
افشین
۱۳۸۸-۱۰-۲۰ ۰۱:۲۵:۵۳
خواهرم فاطمه
کمی بصیرت خود را ببرید بالا
هرچی بهتون می گن را همه جا فریاد نزنید
شما می گین

خود آقا فرمودند هرکی شکایتی به انتخابات داره بره شکایتش را از راه قانونی پیگیری کنه آقا محسن همین کار را کردند. و به دستو آقا که گفتند دیگه ادامه ندین ایشون دست کشیدند و از حق مسلم خودشون واسه شکایت کوتاه اومدن.

خواهر گلم هیچ وقت یه نفر بدون سند نمیره از کسی شکایت کنه مخصوصا فردی مثل آقا محسن مطمئن باش دلیل های زیادی داشت. و داره ولی به خاطره دستور آقا دست برداشت از شکایت پس نیازی به عنوان نیست چون اگه عنوان می کرد که ولایت مدار نبود

ولی شما برید یه نگاهی به دلایل میرحسین موسوی بندازید بعضی دلایلش قابل تآمل بود تو بالا رفتن بصیرت به شما و تمامی افراطگرایان کمک می کنه (273825)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۳:۳۰:۴۵
afarin,daghan doroste harfetoon (272796)
 
فريد
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۶:۵۹:۴۶
آيت الله خامنه اي در نماز جمعه فرمودند:
«مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاى خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف. بنابراين، مسئله، مسئله‏ى درونى نظام است. اينى كه بخواهند صورت مسئله را تغيير بدهند، اين صد در صد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضد انقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصرى در درون چهار چوب نظام است.
آن مردمى هم كه به اين چهار نفر رأى دادند، اينها هم با اعتقاد به نظام رأى دادند، تشخيص دادند اين براى كشور بهتر است، به نظام پابندى‏اش بيشتر است، به او رأى دادند. آن كسى را كه صالحتر براى خدمت به نظام ميدانستند، به او رأى دادند؛ مردم هم در چهارچوب نظام عمل كردند.»
مشكل مربوط به 13 مليون نيست، مربوط به جماعتي است كه مي‌خواستند با فشارهاي خياباني نظام را وادار به عقب نشيني كنند. متاسفانه نامزدهاي ناكام در همين راستا بيانيه مي‌دادند و معترضان را به مقابله با نظام فرا مي‌خواندند.
بله آن جماعتي كه پس از اين خطبه باز هم به لشكركشي خياباني ادامه دادند مصداق مسلم «باغي» محسوب مي‌شوند و تا توبه نكنند از حقوق شهروند مسلمان بي‌بهره‌اند. (272811)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۵:۲۶:۱۰
خیلی عالی بود. اجرکم عندا... (272389)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۸:۰۳:۴۲
بنده نیز جملاتی از امام نقل کنم خطاب به نمایندگان مجلس ۶۰ برای کسانی‌ که خودرا حق می‌دانند کمی‌ احتیاط کنند :

نظر بیطرف بسیار كم است . یعنی \"نظر\" بیطرف باشد؛ خودآدم هیچ وقت نمی تواند بیطرف بیطرف باشد. لكن در نظر دادن حق را ببیند. تحت تاثیرحق واقع بشود؛ این حق چنانچه از دشمن من هم صادر شد، من او را تمجید كنم به عنوان اینكه حق است

مهم این است كه در مقام بیان مسائل وردمسائل ، انتقاد و تكذیب ، به آنجا نرسد كه قوه عقلیه كنار، و با قوه غضبیه انسان وارد میدان بشود. اگر یك كسی هم فرض كنید از زبانش یك مطلبی بر خلاف شما صادر شد، شمابروید و مطلب را منطقی صحبت كنید، با داد و فریاد و - خدای نخواسته - حرف زشت زدن كار درست نمی شود.

اینهایی كه دیكتاتور شدند این طور نبوده است كه از اول دیكتاتور زاییده شده باشند. آنها هم مثل سایر مردم بعد هم وقتی كه به مقامی رسیدند ، این طور نبوده است كه ازاول دیكتاتوری كرده باشند.
لكن قدم بقدم ، ذره به ذره ، رو به دیكتاتوری رفتند، یك وقت هیتلر از كار درآمدند؛ یك وقت استالین از كار درآمدند. شیطانی كه در باطن انسان است با كمال استادی انسان را به تباهی می كشد. اگر از اول بگوید كه تو بیا برو یك آدمی را بكش ، هرگز نخواهد رفت . از اول انسان را وادار می كند كه این آدم چه طور است ،یك غیظی به او بكن . بعد یك قدری زیادتر. تا كم كم مهیا می كند انسان را از برای اینكه آدم هم می كشد! همه اینهایی كه فاسد هستند بتدریج فاسد شدند؛ هیچ كس یكدفعه فاسد نشده است . و هیچیك از ماها هم تصور نكنیم كه مامون از این هستیم كه فاسدبشویم . همه در معرض فساد هستیم . همه ما دست به گریبان شیطان و خصوصاشیطان نفس ، همه گریبانمان به دست اوست .

دعواهای ما دعوایی نیست كه برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون كنید!همه تان همه ما، از گوشمان بیرون كنیم كه دعوای ما برای خدا است ، ما برای مصالح اسلام دعوا می كنیم . خیر! مسئله این حرفها نیست . من را نمی شود بازی داد! دعوای خودمن و شما و همه كسانی كه دعوا می كنند همه برای خودشان است . همه می گویند پیش بده برای ما! همه می خواهند تمام این قدرت

هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی كه در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست ! خودتان غفلت كرده اید. در مغز همه این مطلب هست كه همه بروند و من ! تا نروید سراغ اینكه یك انصافی در كار باشد، یك توجهی به خدا در كار باشد. یك حسابی در كارباشد، كه خودتان از خودتان حساب بكشید كه من امروز می خواهم چه بكنم

این مردم زاغه نشین كه شماها راروی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بكنید، و این جمهوری را تضعیفش نكنید. بترسیداز آن روزی كه مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست ، و یك انفجار حاصل بشود. ازآن روز بترسید كه ممكن است یكی از \"ایام الله \" - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست كه برگردیم به 22 بهمن . قضیه است كه فاتحه همه ما رامی خوانند!
(272516)
 
بی طرف
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۱۸:۲۴:۰۶
هزار آفرین به این دولت و ملت که برابری و برادری را که ناشی از درک عمیق رهبری از مردم عامی و عادی می باشد را در برابر جهانیان به نمایش می گذارند (272535)
 
محمدحسن
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۲۰:۵۳:۵۴
بايد رفته رفته ابو موسي اشعري ها را به مردم معرفي كرد و در اين زمينه عجله درست نيست چرا كه اگر اين كار به صلاح مملكت و مردم بود ولي امر مسلمين خود انجام ميدادند ولي بر نخبگان و به خصوص سايت الف عزيز است كه اين وظيفه را انجام دهند و شفاف سازي را بر محافظه كاري ترجيح دهند كه اين امر باعث برداشتن اين بار سنگين از دوش نايب امام زمان (عج) است (272624)
 
دانشجو
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۱۱:۰۸:۳۴
تا را خدا این اطلاع رسانیتان را بیشتر کنید، مردم باید اگاه باشند تا بار دیگر فریب این افراد را ناخورند. کسانی که به اسم ولایت در جبهه فتنه فعالیت می کنند، بسیار خطرناکند و عامه مردم خیانت آنان را به این راحتی باور نمی کند.
نباید فکر کنیم که یک شبه می توان آنان را رسوا کرد، از همین الآن شروع کنید.
اجرتان با صاحب حق (272863)
 
مقداد
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۲۲:۲۷:۴۸
بحث روز اين است كه اكنون با حضور ميليوني مردم و تجديد بيعت با ولايت آيا ضربه نهائي به سران فتنه و يا اغتشاشگران رسيده است و يا با اين كار آتش فتنه برافروخته تر مي شود و مي بايست همچون تعبير وزير اطلاعات كه اغتشاشات خياباني چون كوهي از يخ هستند كه بيشتر آن هنوز پنهان است . از انجام اين كار خود داري كرد؟
به نظر اينجانب در هر دو عقيده نكات صحيحي وجود دارد كه با ادغام اين نكات و استخرج راه حل سوم مي توان موضوع را تمام كرد.
اگر حلقه هاي اصلي ارتباط خواسته يا ناخواسته بين سران ظاهري فتنه را با استكبار بزرگان بي بصيرت بدانيم و هجمه نهائي به اين سران كوچك ظاهري تبعات احساسي مخالفين را در پي داشته باشد و از سوئي ديگر آن حلقه هاي اصلي به دليل قرار گرفتن در پوشش واسطه بودن ( نه بهانه اي كارا به دست نظام داده اند و نه انكه مي توان گفت هيچ نقش كليدي ندارند ) پس بهترين راه حل بيرون آوردن آنها از اين پناهگاه در همين فرصت كوتاه است . مثلا با هجمه به نزديكان آقا زاده ها كه مستند كافي براي محكوم كردن آنها وجود دارد و همچنين عزل از بعضي از مسئوليت ها كه اختيار انتصاب آنها با رهبري است . اين عزل و آن هجمه باتوجه به شناختي كه از رفتار مغرورانه بزرگان بي بصيرت داريم آنها را از پناهگاه دوگانگي بيرون مي كشد و چهره نفاق را علني مي سازد و آن زماني است كه مي توان آخرين ضربه را بر اين غائله زد. (272668)
 
هادي
۱۳۸۸-۱۰-۱۷ ۲۲:۴۸:۱۲
خدا به همه ما بصيرت اعطا كند.
چطور خودمان را در مقام قضاوت مي بينيم و فرصت نمي دهيم تا يگانه قاضي جهان قضاوت كند. و اتهام مي زنيم كه چنين است و چنان است.
\"اي مردمي كه به خدا ايمان داريد مبادا به علت كج فهمي هاي خود عرصه ي زندگي را بر ديگران تنگ كنيد. همانا خداوند بخشنده و مهربان است.\" (272677)
 
طیب
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۰:۱۶:۳۱
این عمار .این ذوالشهادتین .این ابوذر (272717)
 
امین
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۱:۱۸:۵۳
من بیانات همه دوستان را خوانده ام، از همه عزیزان خواهش می کنم در ابراز دیدگاه ها و عقاید هیچ گاه طرفهای مقابل خود را محکوم ، توهین و مسخره نکنند. این اولین شرط بحث در اسلام است. آقایی که به شخصی می گویی بیانیه چی یا ... آقایی که به بعضی، الفاظ خاین می دهی کجایی سیره ایمه شما توهین و مسخره و افترا است که خود را پیرو آنها می دانید؟
حدیثی به این مضمون از علی(ع) است که به لشگر خود در جنگ صفین می فرماید: به بزرگان لشگر دشمن توهین نکنید تا به بزرگان لشگرتان توهین نشود. ان شا الله به سوی رستگاری برویم. (272752)
 
ناشناس
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۶:۲۳:۲۱
شبیه سازی عصر حا ضر با عصر حضرت امیر کار غلطی است نه این طرف معصومند وبی اشتباه ونه ان طرف همه شمرند ویزید ومعاویه
نتیجه این گونه تحلیلها ان است که اگرروزی بزرگان نظام به راه حل مصالحه واشبی ملی رسیدند دوباره جبهه حدید دیگری مانند خوارج دورن خود نظام بوجود اید (272810)
 
ایرانی
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۰۷:۱۸:۳۰
راه درست حرکت در مسیر ولایت است تا گمراه نشوی (272813)
 
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۱۱:۳۴:۵۵
حضرت علي (ع) هم حرف مخالفان خودشو شنيد و با اونا مذاكره هم كرد
ما كه مدعي الگوبرداري از حكومت علي(ع) را داريم چرا اينكارو نكنيم؟ (272875)
 
حسینی
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۱۲:۳۰:۳۶
یکی دیگر از دلايل زمين‌گير شدن جريان حق در دوران امامت علی عليه‌السلام که هیچ وقت به آن اشاره نشده است :


معاویه چاره ادامه جنگ را از عمر عاص می پرسد و وی جواب می دهد که من ابزاری دارم که با آن همه کار می کنم و می توانم علی را از خلافت عزل و تورا خلیفه کنم .
معاویه می پرسه اون چیه ؟
جواب عمرعاص : جهل مردم . من با جهل مردم علی را از خلافت عزل می کنم .

حدیث از حضرت علی است که ما مغلوب جهل شدیم .

این جهل ناشی از بمباران اطلاعاتی غلط معاویه بود که مسیر حق را گل آلود کرد و توانست به نتیجه برسد .

در شرایط فعلی باید دید قدرت تبلیغات دست چه کسی است که از جهل مردم استفاده می کند صداوسیمای خودمان یا بی بی سی ؟

عدم اطلاع رسانی درست و تحلیل خبر باب میل خودمان و ارائه آن به مردم = جهل (272894)
 
فرهنگي 15
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۱۳:۲۷:۳۸
بنام خدا
اينكه عده اي هنوز در نوشته هاي خود بي بصيرتي را نشان مي دهند خود ثابت كننده ي اين است كه هنوز بين زمان ما و تاريخ اسلام با صرفنظر از اسامي و مكان و زمان تشابه وجود دارد .
هنوز عده اي مانند كبك فتنه را توهم مي دانند .دليل هم تعصب جاهلانه و پرده ي جهلي است كه بر قلب و گوش و چشم انها افكنده شده و چه كنم كه اين سنت الهي است كه اين گروه با ناداني خود ترمزي بر چرخ پيشرفت و ترقي جامعه هستند
هنوز هم انديشه ي حكميت و قرآن بر سر نيزه كزدن هست.
هنوز هم نادان هايي كه از سر جهل خيانت مي كنند هستند.
هنوز هم دشمنان قسم خورده اي كه از جاهلان زمان ما نهايت بهره را برده و پس از مدتي تفاله آنها را دور مي ريزند هستند.
كمي بينديشيم . (272920)
 
مقداد
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۲۰:۲۸:۵۶
قصد دارم توجه دوستان را به نكته اي جلب كنم كه كمتر شاهد بودم به آن پرداخته شده باشد:
در يكي از پيشنهادات اخير آقاي موسوي تلويحا آمده است كه نظام بپذيرد اوضاع بحراني است . اين موضوع در مواضع آقاي هاشمي در 4 سال گذشته و همچنين جريانات مخالف دولت موكدا اشاره شده است .در نامه معروف آقاي هاشمي و آن شعر بستن جوي به بيل و پيل هم همين امر تاكيد شده است و در آخرين موضوع گيري ايشان در سخنراني مشهد هم مجددا تاكيد شده است . در صورتيكه در سخنان رهبري همواره در طول اين 4 سال برخلاف القا اين نظر بيان شده غرب سعي دارد وضعيت كشور را بحراني نشان دهد .
به ياد خاطره امام از ديدار با نماينده سازمان منافقين در نجف افتادم كه آنقدر ايه و حديث قرائت كرده بود امام به صداقت آنها شك كرد.
مي خواهم نتيجه بگيرم اگر جريان فتنه سعي در القا اين موضوع دارند بايستي با دقت در آن و برخلاف مورد ادعائي فكر و تصميم گيري كرد. بي شك 13 ميليون راي به آقاي موسوي و كسب بيش از نيمي از ارا در شهر تهران نشانه وجود يك جريان فكري زياد در مخالفت با دولت است اما نبايد گول خورد و شرايط را بحراني تصور كرد و راهكارهاي بحران ساز داد . موضع گيري هاي رهبري كه بخوبي نشان داده اند اي خط فكري را بخوبي رصد كرده و مطلعند را بايد دنبال كرد - يعني نه يك گام به جلو و نه يك گام به عقب تر از ولايت (273035)
 
حسین
۱۳۸۸-۱۰-۱۸ ۲۱:۴۲:۵۳
سلام
بهتر است در زمان خودمان زندگی کنیم خوندن تاریخ و عبرت گرفتن از اون خوبه ولی نباید دچار توهم بشیم .
این نظام نه تنها متعلق به همه مردم ایران است بلکه متعلق به همه انهایی است که بعد از امیر المومنین علی ابن ابیطالب علی (ع) سعی کردند حکومت اسلامی تشکیل بدن و نتونستن .متعلق به عدهای نیروی استخدام شده در بدنه دولت و سپاه و خلاصه حقوق بگیرها نیست که هر روز بیان تو خیابون و فکر کنند فقط خودشون هستند .
بهتر با دید باز به کشور و دنیا نگاه کنیم این قدر هم خط حق و باطل رسم نکنیم به فکر مملکت و دین ومردم باشیم (273057)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.