چندی است در هر جمعی که صحبت از خوشه بندی جامعه جهت استفاده از یارانه های نقدی می شود، انتقاداتی نیز بر زبانها جاری می شود .در این نوشتاربحث بر سر اشتباه یا صحیح بودن نحوه تقسیم بندی و خوشه بندی افراد جامعه نیست بلکه اصل خوشه بندی مورد واکاوی قرارگرفته است. بنابراین فرض که نحوه خوشه بندی ها صحیح بوده باشد (که به این امر هم انتقادات زیادی وارد است) نکات زیر قابل ذکر به نظر می رسد:
الف) مبنای تسهیم امکانات غالبا به یکی از روشهای زیر امکان پذیر خواهد بود:
اصل برابری: در این مبنا هر فردی فارغ از هر ویژگی از امکانات سهمی برابر دیگران خواهد داشت .مانند استفاده از هوا که هر انسانی به اندازه دیگران از آن استفاده می کند.بر این پایه سهم هر ایرانی اعم از فقیر و غنی ، تحصیل کرده و کم سواد و بی سواد و غیره از یارانه های کشور باید به یک اندازه باشد.
اصل عدالت: در این مبنا هر فرد بر مبنای تلاش و کوششی و یا ویژگی خاصی که دارد سزاوار امکانات بیشتری خواهد بود. بر این اساس ممکن است افراد سهم متفاوتی را از امکانات ببرند.مانند اختلاف حقوق یک تحصیل کرده و یک بی سواد در یک سازمان. براین پایه می توان چنین استنباط کرد که افرادی که برای کشور زحمت بیشتری کشیده اند از امتیازات بیشتری برخوردار شوند. چنین مبنایی جهت استفاده در یارانه ها قابل استفاده نیست چرا که اولا میزان خدمات افراد را نمی توان اندازه گرفت و ثانیا مشخص نیست که تسهیم یارانه ها به کدامین ویژگی فردی ارتباط دارد و ثالثا یارانه ها امری است که به مالکیت افراد به عنوان سهم هر ایرانی از ایرانی بودن خود بر می گردد و وابسته به ویژگی های فردی نیست. البته چنین مبنایی ضد خود عمل کرده و در دید همگان به عنوان ناعدالتی تعبیر خواهد شد.
اصل نیاز: بر اساس این اصل آن کس که بیشتر از دیگران نیاز دارد سهم بیشتری خواهد برد. در این مبنا فرض بر این است که افرادی باید سهم بیشتری ببرند تا به صرف انسانیت لااقل نیازهای اساسی آنها تامین شود.مانند کمکی که کمیته امداد امام خمینی به فقرا صورت می دهد اما به افراد عادی هیچ مبلغی نمی پردازد. بر این پایه فقرای کشور باید بیش از دیگران از یارانه های دولتی سهم داشته باشند. در این مبنا بیان می شود از آنجا که درآمد کشور به صورت توزیع پارتو صورت گرفته است و ازآنجا که سطح استفاده از یارانه ها نیز به همین صورت است پس برای یکسان نمودن جامعه سطح توزیع یارانه ها نیز باید به صورت نمودار پارتو ولی به نفع فقرا باشد تا وضعیت بهبود یابد.
ب) خوشه بندی عادلانه به جای عیارانه:
بنابر برخی اظهارات مقامات دولتی ، به نظر می رسد دولت محترم در نقدی نمودن یارانه ها و خوشه بندی ها در پی بکارگیری اصل نیاز می باشد و بر مبنای این فرض قرار است به خوشه های 1 و 2 یارانه ها نقدی پرداخت شده و به خوشه 3 نیز در نقل قولهایی مبلغی کمتر و در نقل قول هایی دیگر اصلا مبلغی پرداخت نشود.
چنین مبنایی نمی تواند برای تقسیم یارانه ها صحیح باشد چرا که در این حالت دولت نقش عیاری را به خود خواهد گرفت که حقی را از ثروتمدان به اجبار گرفته و به نیازمندان می دهد.دولت محترم باید توجه داشته باشد که مبنای تسهیم نیاز به گونه ای پیش نرود که این تسهیم تبدیل به عملی عیارانه شود. همانطور که می دانیم عیاران افرادی بودند بر این باور که می بایست از اغنیا به اجبار یا دزدی مالهایشان را گرفت و به فقرا داد تا عدالت برقرار شود. از این منظر فقر فقرا معلول خود خواهی و شاید دزدی ثروتمندان است. در بهترین حالت ثروتمندان افرادی هستند که می بایست انفاق کنند اما چون نمی خواهند به اجبار می بایست این عمل را از طرف آنها انجام داد.
درست است که دولت اسلامی می بایست از محل مالیاتها به فقرا برسد اما وضع در اینجا فرق می کند چون پرداخت یارانه های ملی از منابع مالیتها صورت نمی گیرد بلکه چنین یارانه هایی به منابعی بر می گردد که خداوند به تمامی ملت ایران ارزانی داشته و تمامی مردم سهم برابری از آن دارند. بنابر این دولت نمی تواند بدون کسب رضایت از حقوق عده ای بریده و به دیگران بدهددولت میتواند از طریق مالیاتها به فقرا کمک کند. مانند عملی که در زمینه کمیته امداد و سهام عدالت به درستی انجام می دهد.
هدف این نوشتار این نیست که بیان شود منظور نظر دولت و مجلس اعمال روشی عیارانه بوده است بلکه هدف انذار مسئولین است تا در این دام نیفتند.از منظر دولتمردان چون اکثریت یارانه ها توسط اقلیت ثروتمند در حال مصرف است پس می بایست این افراد اکثر هزینه ها را نیز بپردازند.این استدال کاملا صحیح و عادلانه است اما دامی که دولتمردان در حال خزیدن در آن هستند این است که
ممکن است بخواهند از حق ثروتمندان به فقرا چیزی ببخشایند بدون اینکه ثروتمندان از این عمل راضی باشند.هر ایرانی به صرف ایرانی بودن از منابع کشور حقی دارد و اگر بخواهد می تواند آن را به دیگران ببخشد.اگر یارانه ها بر گرفته از منابع ارزان کشور است پس هر ایرانی از آن سهمی دارد و تنها به شرط رضایت هر فرد می توان حقی از او گرفته و به دیگران انفاق نمود.
ج) انتقادی که اکثر مردم به خوشه بندی انجام شده دارند این است که چرا من با این وضعیت در خوشه 3 هستم و فلانی با ثروت بسیار او هم در خوشه 3 است.آیا من و او یکسان هستیم که به هر دوی ما یارانه داده نشود؟
د) مسئله دیگر نحوه خوشه بندی است. سوال این است که چرا مردم را تنها در سه خوشه طبقه بندی کرده اند؟ آیا صحیح است تمامی 70 میلیون را در سه دسته خوشه بندی کرد و با این هفتاد میلیون به سه روش برخورد نمود؟
پیشنهادات:
الف) به نظر می رسد که اگر یارانه ها بر اساس اصل برابری توزیع شوند مبنای بهتری رعایت شده است چرا که هر ایرانی به دلیل ایرانی بودن حق دارد به یک میزان از یارانه ها بهره مند شود و دلیلی نیست که حتی ثروتمندترین افراد از یارانه ها بهره مند نباشند. بنابراین هر سه خوشه می بایست به یک میزان از یارانه ها بهره ببرند. آنچه در گذشته مبنای نابرابری بوده، واحد و مقیاس تسهیم
یارانه ها بوده است.یعنی مثلا برای هر لیتر بنزین فلان تومان یارانه وجود داشته و بنابراین مقیاس اشتباه هرکسی که بیشتر مصرف می کرد بیشتر نیز از یارانه استفاده می کرد. بله این مبنا باید به هم بخورد که به درستی این اتفاق در حال افتادن است. روش کار می بایست طوری شود که به جای اینکه هر کس قابلمه بزرگتری داشت آش بیشتری بگیرد، هر کس که آش بیشتری می خواهد پول بیشتری بپردازد. اگر برخورد طوری باشد که به خوشه های 3 و 2 کمتر از خوشه 1 پول نقد برسد باز نابرابری رخ داده که این امر روی دیگر سکه می باشد. البته درصورتی که ثروتمندان خود نیازی به دریافت یارانه ها ندیدند آنگاه می توان حق آنها را به باقی افراد
داد. چنین افرادی همان افرادی هستند که به اختیار خود برای پر نمودن فرمهای وضعیت خانوار مراجعه نکردند اما هر فردی که مراجعه کرده است اعلان نموده که از حق خود به عنوان یک ایرانی نگذشته و مانند دیگران یارانه می خواهد حال این فرد چه متمول بوده باشد و چه فقیر. این افراد نمی خواهند انفاق کرده باشند و اگر از اینها به جبر چیزی گرفته شود همان عمل عیارانه صورت پذیرفته است.
ب) مشکلات بند ج و د از نحوه خوشه بندی نشات گرفته است. پیشنهاد می شود هیچگونه خوشه بندی صورت نگیرد چون آنگاه مشکل عیارانه عمل کردن پیش می آید. اگر عمل خوشه بندی جهت مشخص نمودن وضعیت افرد است در این صورت نیز چنین روشی به نظر بیشتر از قبل مردم را به سمت استنباط بی عدالتی سوق می دهد. پیشنهاد می شود به جای اینکه افراد جامعه در 3 خوشه طبقه بندی شوند این کار در خوشه های بیشتری صورت گیرد تا عدالت در خوشه بندی بیشتر نمایان شود. با این وضعیت دیگر فردی با یک میلیون تومان مازاد در سال خود را با فردی با 10 میلیون تومان مازاد در سال برابر ندیده و احساس نمی کند همه را به یک چوب رانده یا قرار است بلایی به سر آنها بیاید.