نظر منتشر شده
۳۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 65866
نامه سردبيران سايتهاي خبري ايران به سردبيران سايتهاي خبري آمريكايي
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۵۴
سردبیران 6 سایت خبری ایران در نامه ای به سایت ها و روزنامه های آمریکایی و اروپایی، ضمن انتقاد از نحوه پوشش اخبار ایران در حوادث پس از انتخابات، به رفتار غیرحرفه ای این رسانه ها در دامن زدن به آشوب و تنش در ایران و انعکاس اخبار نادرست و حاشیه ای اعتراض کردند.



به گزارش "الف"، در این نامه که به امضای سردبیران سایتهای الف، تابناک، جهان، خبرآنلاین، فردا و همشهری آنلاین (اسامی به ترتیب حروف الفبا) رسیده، آمده است:

 
نامه سردبيران سايتهاي خبري ايران به سردبيران سايتهاي خبري آمريكايي


همكار محترم؛



حوادث 8 ماهه گذشته پس از انتخابات رياست جمهوري 22 خرداد(12 ژوئن) و نحوه انعكاس آن در رسانه‌هاي بين‌المللي از جمله رسانه شما باعث شد ضمن يادآوري چند نكته مهم درباره توليد و و توزيع اخبار ايران در غرب، سوالاتي در چارچوب استانداردهاي حرفه مشتركمان طرح و از شما بپرسيم:



1 – خبرنگاران غربي كه به تهران مي آيند، معمولا در هتل‌هاي منطقه شمالي پايتخت و محل زندگي خانواده‌هاي نسبتا ثروتمند مستقر مي‌شوند و مشاهدات خود در محل استقرارشان را به نام «خواسته مردم ايران» به مخاطبان شما انتقال مي دهند. به عنوان مثال در انتخابات سال1384 (2005)، خبرنگاران غربي با مشاهده كارنوال‌ها و جو تبليغاتي شمال تهران، به مخاطبان شما خبردادند كه احتمال پيروزي آقاي معين بيش از بقيه است در حالي كه ديديم ايشان در انتخابات آن سال نفر پنجم شد و فقط 13 درصد كل آرا كل ايران را به دست آورد.



به نظر شما آيا اقدام خبرنگاران شما در تعميم مشاهدات از علايق و رفتار شهروندان مناطق شمالي تهران كه حداكثر 5 درصد جمعيت ايران را شامل مي‌شوند، به كل جمعيت ايران، كاري حرفه‌اي و منطقي است؟ آيا خبر داريد كه ايران شامل 1200شهر مي‌شود ولي خبرنگاران شما هميشه فقط در يكي از اين شهرها (شميران در شمال تهران) مستقر مي‌شوند واين شهر از نظر سليقه سياسي و علايق و رفتار شهروندان، هرگز نمونه خوبي براي تعميم به كل كشور نيست. آيا اين نحو اطلاع‌رساني متعارف شما از ايران، صادقانه و حرفه‌اي است؟



2 – در هفتم تير (28 ژوئن) ، يك وبلاگ بي‌هويت با ارائه عكسي اعلام كرد دختري بنام «ترانه موسوي» توسط ماموران رژيم ايران در تظاهرات بازداشت و شكنجه شده، مورد تجاوز قرار گرفته، سوزانده شده و باقيمانده جسدش در بيابانها رها شده است. اين خبر بلافاصله توسط همه رسانه‌هاي غربي منتشر شد بدون اينكه منشاء آن مشخص باشد. تلاش خبرنگاران ايراني براي يافتن سوابق هويتي، محل زندگي، كار، مدرسه، خانواده، دوستان و حتي يك عكس ديگر از اين دختر بي‌نتيجه بود. اما در غرب؛ رسانه‌ها چنان موضوع را پوشش دادند كه عكس «ترانه موسوي» در تجمعات اعتراض آميز روي دست‌ها بلند بود و حتي در21جولاي سناتور تديوس كوتر با بردن عكس بزرگ ترانه موسوي به كنگره آمريكا، داستان دستگيري، تجاوز و قتل اين دختر را بازگوي كند.



به نظر شما آيا انتشار خبري به اين ابعاد از منبع يك وبلاگ گمنام وبي‌نام و نشان، اقدامي حرفه‌اي است؟



3 – در سي ام خردادماه (20 ژوئن) اين بار يك دختر واقعي داراي هويت و خانواده معلوم در نزديكي – و نه خود – تجمعات به شكل مشكوكي گلوله ‌خورد. حدود دو ساعت بعد فيلم‌هاي مختلفي از جان دادن دلخراش وي روي اينترنت قرارگرفت. جواني كه در فيلم حاضر است (آرش حجازي)، 5 روز قبل از قتل، وارد ايران شده و 48 ساعت بعد در استوديوي بي‌بي سي در لندن حاضر شد و جزئيات عجيبي از ماجرا و دستگيري ضارب را بيان كرد و رسانه‌هاي بين‌المللي با آب و تاب اين سخنان را بازتاب دادند.



به نظر شما در روزهاي اوج اعتراضات كه دولت ايران به دنبال آرام كردن فضا و معترضان به دنبال ايجاد هيجان بودند، قتل ناجوانمردانه ندا به نفع چه كسي بود و چه كسي از آن سود برد؟ تناقض در صحبتهاي آرش حجازي كه در فيلم حاضر است و در مصاحبه با بي‌بي سي جزئيات ماجرا را نقل مي‌كند، چگونه قابل توجيه است؟ ايشان چرا 5 روز قبل از قتل از انگلستان به تهران مي‌آيد و فرداي قتل تهران را به مقصد لندن ترك مي‌كند؟ اصولا چه طور در محيط عادي خيابان، به يك نفر شليك مي‌شود و بقيه رهگذران بجاي اينكه پناه بگيرند، بي‌تفاوت رد مي‌شوند يا تماشا مي‌كنند يا فيلمبرداري مي‌كنند؟!



شما به هنگام انعكاس خبر قتل ندا اين سوال‌ها را نپرسيديد؟ آيا اين رفتار اطلاع رساني شما حرفه‌اي بود؟



4 – در روزهايي كه تهران ناآرام بود، تلويزيون فارس بي بي سي و تلويزيون فارسي صداي آمريكا كه رسما به دولت انگلستان و آمريكا وابسته هستند، در كنار اطلاع رساني يكطرفه خود از حوادث، معترضان را به ادامه تجمع تشويق مي‌كردند. حتي تلويزيون صداي آمريكا نحوه آتش زدن سطل آشغال و ايجاد آشوب را به بينندگان خود آموزش مي‌داد.



اين عمل رسانه‌اي كه بودجه آن رسما و مستقيما از سوي دولتهاي غربي تامين مي‌شود چگونه قابل توجيه است؟ آيا اين كار اصولا در چارچوب رفتار حرفه‌اي يك رسانه خبري‌ تعريف مي‌شود؟



5 – در پايان تظاهرات معترضان در 25 خرداد (15 ژوئن) در خيابان آزادي تهران، چندين نفر به يك مركز نظامي حاوي اسلحه حمله و بسوي آ‌ن بمب آتش‌زا پرتاب كردند و براي تصرف آن از ديوارش بالا رفتند. در كشور شما پاسخ پليس به اين رفتار چيست؟ در روز 6 دي (30 دسامبر) عده‌اي در تهران اموال عمومي و خصوصي، خودروهاي پليس و بانك‌ها را به آتش كشيدند. رييس گروه مجاهدين خلق كه در پاريس مستقر است، رسما با خبرنگار آسوشيتدپرس مصاحبه و اعلام كرد در اين فعاليت‌ها دست داشته است. گروه تندر كه رسما در آمريكا مستقر است، مسووليت آشوبها را به عهده مي‌گيرد و از هواداران خود مي‌خواهد ماموران امنيتي و پليس را بكشند(!) اين گروه در 24 فروردين 87 (13 آوريل 2008) نيز در يك مكان مذهبي در ساعت تجمع مردم در شيراز بمبي منفجر كرده بود كه به كشته شدن 14 نفر منجر شد. به نظر شما به عنوان يك فعال رسانه‌اي، اين گروه‌ها كه رسما به فعاليت تروريستي مشغولند، چرا در غرب آزادانه زندگي و فعاليت مي‌كنند؟



چرا عبدالمالك ريگي كه رسما به عمليات تروريستي، بمبگذاري در مسجد (28مي2008)، بستن جاده و به رگبار بستن خودروهاي عمومي (15مارس2006)  و بمبگذاري در همايش گفتگو و وحدت گروه‌هاي مذهبي (18اكتبر2009) اقدام و به آن افتخار مي‌كند و گروگانهايش را جلوي دوربين سر مي‌برد، به عنوان قهرمان در تلويزيون صداي آمريكا معرفي مي‌شود و اين تلويزيون با وي درباره كارهايش مصاحبه مي‌كنند. اين رفتار رسانه رسمي دولت آمريكا چگونه قابل توجيه است؟



همكار محترم، مي‌دانيد كه از 31 سال پيش تاكنون بين ملتها و دولتهاي ايران و آمريكا، سوء تفاهم عميقي وجود دارد. حال ما به عنوان رسانه‌هاي حرفه‌اي آيا بايد اين سوء تفاهم‌ها را برطرف كنيم يا به آنها دامن بزنيم؟



آيا شما به عنوان رسانه‌هاي حرفه‌اي قرار است مخاطبان از جمله سياستگذاران و دولتمردانتان را از واقعيت‌هاي ايران مطلع كنيد يا اخبار غيرواقعي و مطالبي كه به نفع دشمنان روابط ايران و غرب است به آنها بازگو كنيد؟



همكار محترم!



ما سردبيران رسانه‏هايي هستيم كه بيشترمان در داخل ايران و درچارچوب قانون،‌مستقل و  منتقد دولت آقاي احمدي‌نژاد محسوب مي‌شويم و اين نامه را نه در دفاع از دولت آقاي احمدي‌نژاد، بلكه در دفاع از واقعيت‌هاي جاري در ايران نوشته‌ايم. از شما مي‌خواهيم به موارد ذكر شده و عملكردتان در 8 ماه گذشته فكر كنيد، وجدان حرفه‌اي‌تان را به قضاوت فرا بخوانيد و از او بخواهيد كه قضاوت كند كه آيا رفتار حرفه‌اي شما در اين 8 ماه منصفانه و بي‌طرفانه بوده است؟



با احترام

سردبير سايت هاي خبري به ترتيب حروف الفبا:

الف

تابناك

جهان

خبر آن‏لاين

فردا

همشهري ‏آن لاين





  -----------------------

متن انگلیسی نامه برای استفاده رسانه های انگلیسی زبان:



A Letter from the editors of 6 leading Iranian news websites


Dear colleague,



8 months after 12 June presidential election in Iran, the way devised to cover the series of events by international media provoked us to propound some questions within the framework of the standards of our common profession at the same time reminding you of several main points concerning the way of covering Iran news in the West:



1- Western journalists travel to Iran and mostly stay at hotels located in the northern part of Tehran, the capital, where the wealthy lives. Then you convey their observations based on what is called "wants of Iranian people". For instance, in 2005 presidential campaign, the international reporters saw electoral carnivals and claimed that Mr. Moein was ahead in the poll accordingly. However he gained 13% of the whole polls and became the fifth. 



Do you think it is professional and rational to conclude from the interests and the behavior of these residents which consists of 5% of total population of Tehran? Do you know that Iran consists of 1200 cities? While your reporters stay merely in this area, Shemiran, in northern Tehran, which is never a good example to be generalized to the other cities in term of political interests and behavior. Is the way you are following honest and professional?



2- On June 28, 2009 it an unknown blog announced that a young Iranian woman, Taraneh Mousavi, had died after being sexually abused while in custody after being arrested for protesting the 2009 election results by Iran security forces. Her burned corpse had reportedly been found in the deserts according to this blog. Shortly after that the blog post published, the news broke in all western media without the source being verified. The Iranian reporters' effort to find the identity, address, job, school, family, friends or even another photo of the girl was unsuccessful. Yet the news coverage was in a way that the protesters participating in the rally carried Taraneh Mosavi photo. Amazingly on July 21, 2009, in the US, a Republican Senator publicized the incident in a speech on the Senate floor carrying a large photo of her. Do you think it is professional to spread such far-reaching news through an unknown blog?



3- Again on 20 June, 2009, a real girl with known identity and family was questionably shot to death around- not among- the protestors. About 2 hours later different videos captured of her death were broadcast on internet. The young doctor in the film,  identified as Arash Hejazi, had entered Iran 5 days before the incident and appeared in BBC 48 hours later explaining the weird details of the story and how the nearby members of the crowd caught the shooter. Consequently the international media reflected the story accordingly.



On the days of protesting in which Iran government was trying to quell the climate and the protesters were seeking to stir up unrest, who do you think was the main beneficiary of Neda's death? How is it possible to justify the contradictions in what Arash Hejzazi said in the video and in his interview with BBC? Why did he travel to Iran 5 days before Neda's death from UK and a day after the event he leave Iran to UK? How do you think it is possible a person be shot in an uncrowned street and the bystanders watched, made film or indifferently passed instead of escaping?



Didn't you think of these matters while you were reflecting this subject? Did you have a professional behavior?



4- During unrest in Iran, BBC Persian and The Voice of America, the Britain and USA’s governments affiliated Televisions, encouraged the protesters to continue their protests on the basis of their unilateral stands. The voice of America taught their audiences the way of setting litter bins on fire and how to throw the country into chaos.



How is it possible to justify this measure which is officially and directly supported by western states? Could it be defined in the framework of the professional behavior of an "informative"  and "impartial" media?



5- At the end of the protesters actions on 15 June 2009 in streets of Tehran, some people attacked to a Basij post, a place that kept weapons. They threw incendiary bombs and climbed up its wall in order to seize it. In your country what is the police reaction to such behavior?



On 30 December, 2009, some people set fire to the public and private properties, police cars and banks. The leader of “Mujahedin-e-Khalq” (they call themselves as “Iran’s resistance Council”!) which is now in Paris was interviewed by the Associated Press reporter and announced that they had had a crucial role in these activities. “Tondar” group in USA took the responsibility of the clashes and asked its zealots to kill the security forces and the police. The group exploded a bomb on 13 April, 2009, in a religious place at the peak time, leading to the death of 14 people. Why do you think these terrorist groups are able to live in western countries freely and conduct such acts?



Why do you think Abdolmalek Rigi, the ringleader of the Jundollah terrorist group, is interviewed and introduced as a hero by the Voice of America? While he is proud of actions including mass murder, armed robbery, kidnapping, sabotage, bombings and targeting civilians and government officials as well as all ranks of Iran's military. How is it possible to justify this behavior and dual standard of the USA’s official media? 

 

Dear colleague!

You know that there has been a deep misunderstanding between the nations and the governments of both Iran and USA. Now as a professional media should we clear up this misunderstanding or deteriorate it?

Do you want to inform the lawmakers and the officials on Iran realities or present untrue news which is on the benefit of the enemies of Iran and West relations?



Dear colleague!

We, the editors of 6 leading Iranian news websites which act independently in accordance with the Iran’s law and constitution, wrote this letter to defend the current realities in Iran, not Ahmadinejad; you must note that most of us are among the critics of Mr.Ahmadinejad’s governments.



This is to ask you think about the over stated matters and your performance during all these 8 months. Ask your work conscience to judge if your performance has been fair and impartial or not?





Best Regards



The editors of:



- Alef, http://Alef.ir,

- Farda, http://www.Fardanews.com,

- HamshahriOnline, http://Hamshahrionline.ir,

- Jahan, http://Jahannews.ir,

- KhabarOnline, http://Khabaronline.ir,

- Tabnak, http://Tabnak.ir

 
 
محسن جانجانی
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۰۹:۱۴:۱۱
باسلام.البته که این کار بسیار بجاست و دیر انجام شده.اما ای کاش تعداد بیشتری از خبرگزاری ها و... در ان کار شرکت می کردند یا زمینه حضور آنها را فراهم می کردید. (294345)
 
الف خوان
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۱:۴۵:۲۷
ابتکار خوب اما دیر هنگام بود. (هر چند ماهی را هر موقع از اب بگیرند تازه است!)
جای تشکر دارد. (294412)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۳:۳۹:۰۶
چرا این نامه‌ها اسم و رسم ندارد؟ سردبیران و مسئولین این سایت‌ها چه کسانی هستند؟ (294462)
 
alireza
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۵:۵۲:۳۵
اقدام تحسین برانگیزی بود و البته کمی دیر
به تغییر سیاست های کلی این رسانه ها که هیچ امیدی نیست ولی این نامه مخاطبین خود را ولو اندک از میان وجدان های صادق در غرب و بخصوص در میان خبرنگاران بیابد. (294518)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۶:۳۹:۴۷
یه خسته نباشید هم بگیم به جای اسمان و ریسمان به هم دوختن

از سردبیر الف و جهان و فردا نیوز تشکر میکنم (294529)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۰۹:۲۶:۴۷
کار جالب و نویی بود.
یه کار فرهنگی و رسانه ای بود (294349)
 
ساسان
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۰۹:۳۰:۲۱
سوال زياده ولي كي هست كه جواب بده هزاران سوال ديگه هم هست كه آقاي موسوي بايد جواب بده هزاران سوال هم آقاي هاشمي و كروبي و همه سران فتنه كه چرا شعور سياسي مردم رو زير سوال بردند (294351)
 
عباس
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۰۹:۵۹:۳۶
اگر در فضای رسانه‌ای جهان، عقبه‌ی سرمایه‌دار و عمدتاً صهیونیست خبرگزاری‌ها را نادیده بگیریم آن زمان انتظار بی‌طرفی در قالب رفتار حرفه‌ای رسانه‌ای انتظاری بجاست. اما در دنیایی که سرمایه‌داران اهداف استکباری خود را با ابزار رسانه دنبال می‌کنند. این انتظاری بیهوده است. البته انتشار این نامه نه برای هوشیاری این خبرگزاری‌ها بلکه برای قضاوت افکار عمومی حرکتی شایسته است. (294359)
 
رحماني
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۰:۰۹:۴۳
خيلي ممنون. از متن تهيه شده لذت بردم. هر چند مي شد به تناقض در نحوه اطلاع رساني در خبرگزاريهاي غربي ( مانند عدم نمايش قتل عام غزه به بهانه صحنه هاي خشن و نمايش قتل ندا و كشتارهاي ريگي) هم اشاره كرد.
باز هم ممنون از همه شما كه نشان داديد به فكر اعتلاي ايران اسلامي و دفاع از آبروي آن هستيد. (294361)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۰:۱۲:۲۷
مسئولان الف نه اینطور نیست قضاوت را وگذار به مردم کنید شما ندیدی در روز 25 خردادحدود چهار میلیون ادم در کمال ارامش امدند و با منطق خواستشان را اعلام کردند کی گشت و زد و گرفت فکر نمیکنی نامه باید به کس دیگری نوشته میشد مردم ما توجه ای به خبر گذاری های خارجی مخصوصا\"وی.او.ای یا بی بی سی ندارند انها همیشه دشمن ما بودند (294362)
 
علی
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۸:۰۲:۵۲
منظورتان همان روزی آرامی! است که به پایگاه بسیج حمله شد دیگر؟ اتفاقا این نامه به آن اشاره کرده است
البته به چهار میلیون نفر! اشاره نکرده. بالاخره آنها به حکم رسانه بودنشان اینقدر را خبر دارند که تهران کلا 4 میلیون شرکت کننده در انتخابات داشته! (294553)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۸:۰۸:۰۰
برای شما که جمعیت ندیده هستید دوست سبز من 50 هزار نفر رو 4 میلیون و بلکه 4 بیلیون میبینید!تمام شد همون 50 هزار نفرهم تبدیل به 2000 هزار نفر شدند.

متوهمانه میگویی 4 میلیون با این حساب ما در روز 22 بهمن 150 میلیون نفر بودیم البته به روشه سبزینه محاسبه کردم (294556)
 
آرش
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۰:۱۶:۵۲
اتفاقاما بايد از آقاي موسوي تشكر كنيم چون ايشان نفاق درون جران دوم خرداد را به بهترين شكلي به ما نشان داد و آن را به شكل ريشه اي از بين برد ونابود كرد سال 76 هر چقدر به ما گفتند به خاتمي راي ندهيد ما گوش نكرديم و گفتيم با راي دادن به خاتمي مي خواهيم به رفسنجاني نه بگوييم ولي سرمان كلاه رفت ولي لان هر كسي از پشت پرده نفاق اصلاح طلبان با خبر است كاري كه جريان اصولگرا در صد سال نمي توانست انجام دهد آقاي موسوي در چند ماه اين كار را انجام داد از ايشان ممنونيم (294364)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۰:۲۴:۱۰
کار خیلی قشنگی بود ممنون (294369)
 
ناشناس
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۱:۰۳:۱۷
اینکه رسانه های خارجی در اکثر مواقع در جهت مخالف نظام موضع میگیرندو تحلیل میکنند شکی در ان نیست این مسئله همیشه از اول انقلاب بوده به نظرمن اگرصداو سیما موضع گیری بیطرفانه ای داشت و اینقدر سایت های خبری فیلتر نمیشدو....در حقیقت فضای اطلاع رسانه ای فضای عادی و همیشگی خود را داشت مردم خودشان متوجه میشدند حقیقت چیست اما هر چه محدودیت رسانه ای بیشترشود مردم برای کسب خبر بیشتر حریص میشوند و لذا بازاردروغ پردازیهای رسانه های خارجی داغ میشود و این خیلی بد است .به نظر من نیازی به نوشتن چنین نامه ای نبود جز خود سبک کردن هیچ اثری ندارد و نشان دهنده این است که ما ضعف داریم و به انها بها میدهیم ضمن اینکه انها با این نامه ها موضع خود را عوض نمیکنند (294383)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۱:۱۶:۲۵
آمریکا دشمن درجه یک ملت ایران است از دشمن توقع درست دیدن نابجاست. هم این نامه اشتباه است و هم نامه احمدی نژاد به بوش صهیونیست (294393)
 
فرشاد
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۱:۳۰:۰۵
یک جوالدوز به دیگران زدیم یک سوزن هم به خودمان

راستی خبرنگاران صدا و سیما که در خارج از کشور به امر خطیر خبررسانی و نه تحلیل رسانی مشغولند همه واقعیات آن طرفی را همانگونه که هست منعکس می کنند.
آیا این خبرنگاران خبرهای مثبتی درباره سایر کشورها ارسال کرده اند.
آیا با تغقیب خبرهای ارسالی این عزیزان می توان به استنباط درستی درباره آن کشورها دست یافت.
آیا به جز خبرهایی درباره فقر، فساد، فحشا، دزدی، بمب گذاری، ترور، خودکشی و کلاً هر نوع مسئله منفی، خبر دیگری برای ارسال وجود ندارد. (294402)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۲۲:۲۰:۵۴
1. خبرنگار ایرانی آموزش براندازی به همه می دهد!
2.خبرنگار ایرانی در آمریکا به وفور یافت می شود!
3.خبرنگار ایرانی در تمامی اغتشاشات کشورهای اروپایی شرکت فعال دارد!
4.لحاف رو بچسب اروپای واحد (294605)
 
کامران
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۱:۴۰:۱۳
روح آزادگی در رسانه های غربی به کلی مرده است رسانه های غربی تحت نفوذ امپراطوری شیطان قرار دارند (294408)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۳:۳۱:۰۱
حتما روح آزادگی و آزادی در شما وجود داره شما حتی از روزنامه اعتماد هم می ترسید در اون رو هم بستین ! یک نامه برا خودتون بنویسید ! (294457)
 
ع.ر.آيت
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۳:۰۵:۱۱
بسم الله...
ببينيد ! ( منظورم اين است كه لطفا\" خوب توجه فرمائيد ! ) ، نامه نوشتن به سايت ها و روزنامه هاي آمريكائي و اروپائي زياد هم بد نيست . اين سايت ها و روزنامه ها متعلق به فرهنگ هائي ديگر ، جامعه هائي ديگر ، نظام هائي ديگر و به خصوص مجموعه منافعي ديگرند كه « طبيعتا\" » چه بخواهيم و چه نخواهيم و چه امروز و چه فردا اين منافع با منافع ما در تضاد تقريبا\" مطلق اند. آن ها مي خواهند فقط نفت خام و ساير منابع طبيعي ما ، يا حد اكثر قالي حاصل از رنج مداوم جگرگوشگان ما ، را به ثمن بخس ببرند و كالاهاي ساخته شده خود را ، هرچه بنجل تر بهتر، و هرچه گرانتر تا چه بسا صدبرابر قيمت تمام شده و بيش ازآن ! به ما بفروشند . نصيحت گوش مي كنند ؟ گله و شكايت سرشان مي شود ؟!و... حالا با اين نامه كوچكترين تغييري در رفتار و گفتار و كردار خود خواهند داد ؟ تعجب مي كنم ازشما ، خود را سبك كرده ايد ، خودرا كوچك كرده ايد ...
ببينيد ! از نظر فرهنگ و ادبيات ديپلماتيك ، چنين مثالي شايد درست نباشد اما به مصداق در مثال مناقشه نيست حضور ذيجودتان عرض مي شود« توبه گرگ مرگ است » آنهم اگر اين گرگ به سرحد توبه برسد . كارشما درست مثل اين ميماند كه به گرگي گرسنه ، گرگي كه جوع دارد ، سيري ناپذير است ، و به طرف هاري هم مي رود ؟!... بگوئيد جناب آقا يا خانم گرگ ، لطفا\" يا لااقل محضا\" لله انصاف داشته باشيد و گوسفندان را نخوريد ! مقبول مي افتد ؟ برعكس ! ، بازهم از آنجا كه در مثل مناقشه نيست و به دور از جان شما :
اظهار عجز پيش ستم پيشه ابلهي است - اشك كباب باعث طغيان آتش است
از اين كارتان تعجب مي كنم . عجب كاري ! فكر مي كنيد كه يك صدم آنچه كه شما به اصطلاح رو انداخته ايد و مايه گذاشته ايد نتيجه بدهد ؟ اگر داد منعكس كنيد ؛ اين بنده حقير فقير سراپا تقصير و آن هم شما سردبيران و سروران و سردمداران دلير !
اما بنده كه از كامنت گذاران فعال « الف » ( حدود يكهزار سطر در همين آذرماه گذشته ! ) ، تابناك و جهان هستم ، با تشكر از اين هرسه كه مرا تحمل مي كنند ، صميمانه خدمتشان عرض مي كنم كه « راهش اين نيست » ، « آب در هاون كوبيدن است » ، « نقش بر آب كردن است » ؛ خدارحمت كند آن را كه گفت : «برو قوي شو اگر راحت جهان طلبي .... » و يكي از اين قوي شدن ها نه تنها در داشتن انرژي هسته اي و موشك فلان و هيمنه جماران است بلكه و به خصوص و فراتر از همه اينچنين سخت افزارها ، در نرم افزار سرنوشت سازي بنام رسانه هاي جمعي است ، در محوريت دانائي و سواد رسانه اي است ، در صلابت رسانه اي است ، در صداقت رسانه اي است ، در صراحت رسانه اي است ...
بيائيد ازخود شروع كنيم ! بيائيد ماهم قوي شويم ، قوي و قوي تر شويم ، كاري كنيم كه آن ها هم از سايت ها و روزنامه هاي ما استفاده كنند ( توي اين حرف خيلي حرف است ) ؛ « ايول » ها صحيح ! اما درستش ايوالله است .... (294447)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۳:۵۳:۴۷
ما سردبيران رسانه‏هايي هستيم كه بيشترمان در داخل ايران و درچارچوب قانون،‌مستقل و منتقد دولت آقاي احمدي‌نژاد محسوب مي‌شويم و اين نامه را نه در دفاع از دولت آقاي احمدي‌نژاد، بلكه در دفاع از واقعيت‌هاي جاري در ايران نوشته‌ايم .
طنز نویس خوبی میشود ! (294475)
 
بی انضاف
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۳:۵۹:۵۹
به صدا و سیما هم یکی میدادید و از اطلاع رسانی کامل تشکر میکردید (294481)
 
بنده خدا
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۴:۵۰:۱۵
1 – خبرنگاران غربي كه به تهران مي آيند، معمولا در هتل‌هاي منطقه شمالي پايتخت و محل زندگي خانواده‌هاي نسبتا ثروتمند مستقر مي‌شوند و مشاهدات خود در محل استقرارشان را به نام «خواسته مردم ايران» به مخاطبان شما انتقال مي دهند.

وقتی برای خبرنگاران خارجی از محل استقرار گرفته تا محدوده حرکتی و نحوه پوشش خبری محدودیت وضع می شود نمی توان همه گلایه را متوجه آنان کرد. فراموش نشود که در مواردی به خبرنگاران خارجی اجازه داده شده بود که فقط از محدوده هتل خود اقدام به مخابره خبر کنند و اجازه خروج از محدوده را ندارند. (294498)
 
جزءكوچكي از مردم ايران
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۴:۵۴:۰۴
به نام خدا
از سايتهايي كه مسئولانه عمل كردند بسيار متشكرم،وليكن شما هم خوب ميدانيد كه هم خبرنگارانشان ميبينند وميفهمند كه مردم ايران 30سال است كه با عمل وبيان وفرياد گوشت وپوست وخونشان وحتي تقديم كرن جگرگوششان از آرمانهاي انقلاب واسلام ورهبري ونظام دفاع ميكنند ولي نميخواهند كه به گوش مردم دنيا برسد چون منافعشان به خطر مي افتد.بنابراين بايد حقايق را وارانه كنند.ما هم هيچگاه دلمان را براي به به وچه چه كردن آنان(استكبار واياديشان)خوش نكرده ونخواهيم كرد.
والسلام (294499)
 
فري
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۵:۱۲:۳۸
كار بسيار بجايي بود.

كاش ديگر رسانه ها هم شركت مي كردند تا بردش خيلي بيشتر مي شد.

من تعجب مي كنم از دوستاني كه با اين اقدام ملي مخالفت كرده اند!

احتمالا اينها همان مردم خداجوي معروف هستند! (294506)
 
ناشناس
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۵:۲۲:۱۱
بالاخره یک کار از بعضی از این سایتها دیدیم که در جهت رضایت خاطر این غربیها نباشه این رو به فال نیک میگیریم. (294511)
 
حمید
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۵:۳۴:۰۶
اینها خودشون نوکرهای صهیونیستها هستن
فایده نداره ! (294514)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۶:۲۵:۲۰
البته كي به اين رسانه ها و سايتهاي خبري گوش ميده ما كه فقط كيهان و فقط كيهان . چونكه شما فقط ميتوانيد اخبار صحيح و بي غرض را در اينجا بيابيد .! الف اگر سانسور كني ديگه به سراغتون نميام. (294524)
 
حسين
۱۳۸۸-۱۲-۱۱ ۱۸:۴۶:۱۱
كار خوبي بود
بي زحمت به اين آقاي رامين هم يه نامه بنويسيد
گوياكلا به روزنامه اعتقادي نداره ايشون
چون همه رو داره ميبنده
شايدم ميخوان همه رو يه كاسه كنن تو چين توليد كنن هزينه هاي توليد بياد پايين
الله اعلم (294563)
 
بهمن
۱۳۸۸-۱۲-۱۲ ۰۰:۲۱:۵۵
آقای موسوی کاری کرد که نه تنها امثال من از رای دادن به او پشیمان شدیم که حتی از دوبار رایی که به خاتمی هم دادیم پشیمان هستیم. هزینه زیادی دادیم ولی نفاق و خیانت اصلاح طلبان و حقانیت رهبر بر ما آشکار شد. سال گذشته همین موقع من فکر می کردم اصلاح طلبان هم آدمهای صادق و وطن دوستی هستند. (294629)
 
B
۱۳۸۸-۱۲-۱۲ ۰۰:۴۳:۲۲
با سلام ،
بسیار نامه متین و خوبی بود .ادامه بدهید . (294631)
 
مهدی
۱۳۸۸-۱۲-۱۲ ۰۷:۵۲:۳۷
ناشناس واقعا که گل گفتی ما به خاطر داشتن روزنامه ای مانند کیهان به خود می بالیم و اما اگر رسانه های خارجی می خواستند به خود بیاین تا الان با توصیه های 8 ماه کیهان می اومدند ولی به نظرم بد نیست انشاالله که به راه راست هدایت شوند. (294650)
 
آرش
۱۳۸۸-۱۲-۱۲ ۰۹:۰۴:۰۶
ما در مورد رسانه دارای ضعف بسیاری هستیم و از این ضعف ماست که دول استعماری استفاده می کنند و رسانه های ما را هم در دست خود می گیرند و امثال روزنامه های زنجیره ای و اعتماد و آفتاب یزدو............................. را راه اندازی و اداره می کنند و کافی است که یکی از این روزنامه ها به علت این همه تخلف بسته شوند آن وقت فریاد وا آزادی ها یشان گوش فلک را پر میکند من خدمت این عزیزان که عاشق فرهنگ آمریکایی و غربی هستند یک سوال دارم اگر در کشور ایالات متحده آمریکا یکی از دو طرف انتخابات ادعای تقلب در انتخابات را می کرد و خارج از روال قانونی لشکر کشی خیابانی انجام می داد چه کاری با آن کاندیدا انجام می دادند البته کاندیدا های آن ها همه افراد خاص و گزینشی سیستم خاص خودشان هستند و مانند بعضی از سیاست مداران ما احمق نیستند ولی فرض محال که محال نیست می خواهم ذهن تان را در موقعیت مشابه قرار دهم تا مقدار آزادی موجود در آنجا را فقط فرض کنیم جایی که استاد های دانشگاهشان را اگر بر خلافشان منافع لیبرالیستی کوچکترین حرکتی انجام دهند با عنوان پرفسور خطر ناک بایکت می کنند در حالی که دانشگاه های ما پر از اساتید لیبرال و ضد مذهب است تازه ما اصلا ادعای آزادی لیبرالیستی نداریم و آزادی را در چهار چوب مذهب میدانیم (294662)
 
ایرانی
۱۳۸۸-۱۲-۱۲ ۱۱:۰۱:۳۴
باید به برخی از کسانی که الکی مخالفت می کنند گفت آیا شما وطن فروش یا اجنبی پرست هستید که در هر مطلبی که ضد دشمنان این مردم است کامنت مخالف را کلیک می کنید اگر دین ندارید لا اقل شرف که باید داشته باشید که از دشمنان و مخالفان این مملکت پشتیبانین کنید (294700)
 
آرش
۱۳۸۸-۱۲-۱۳ ۱۳:۵۵:۱۴
1. انجام هر عملی از موضع فعال (نه انفعالی) قابل تقدیر.
2. تاثیر این عمل بر افکار عمومی (نه عملکرد رسانه های غربی ) را در نظر بگیرید.
3. موضع گیری رسانه های منتقد دولت در برابر رسانه های خارجی نشانه اقتدار،انسجام و یکپارچی کشور در مقابل کشور های مخالف است
4. این نوع رفتار ها باعث اعتماد سازی بیشتر بین جریانهای سیاسی در داخل کشور شده و موجب می سه در عمل نسیت به هم انعطاف پذیر تر عمل کنند.
5. ... (295088)
 
هاشم
۱۳۸۸-۱۲-۱۳ ۱۹:۳۲:۱۷
البته در مغرضانه بودن کار رسانه های غربی شکی نیست.بالاخره اونها دنبال منافع غرب هستندنه ما.این نامه البته افتضاح است. از پاراگراف اول و کلمه اول تا آخرش.دیدن اینکه اینهمه خبرگزاری که بخش انگلیسی هم دارند چطور چنین نامه سبکی رو فرستادند، تعجب بر انگیزه. ایران این همه مدرس انگلیسی داره (بچه های خیلی از اینها حتما تو کشورهای انگلیسی زبان زندگی می کنن)، اینها متوجه نیستند که انتقاد از کار رسانه ای، یک زبان رسانه ای هم می خواهد؟ این نامه مثل نامه یک بچه راهنمایی می مونه.
الان طرف برگرده بگه :همونطور که متن نامتون نشون میده شما معنی حرفهای ما رو درباره ایران درست متوجه نشدید، چی؟ (295131)
 
۱۳۸۹-۰۱-۱۹ ۰۰:۲۸:۲۱
احسنت گل گفتي (302563)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.