نظر منتشر شده
۲۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 68857
وصيت نامه قلم
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۳۷
ابوالفضل درخشنده، جانباز شیمیایی و نويسنده دفاع مقدس





به نام خدا



به: رییس جمهور محترم

موضوع: وصیت نامه قلم

سلام عليكم:



احتراماً باستحضار مي رساند:



با عنايت به اصل نهم قانون اساسي كه تصريح شده است: هيچ مقامي حق ندارد به نام  حفظ استقلال و تماميت عرضي كشور، آزادي هاي مشروع را هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند. و همچنين مطابق اصل 24 قانون اساسي كه قانون گذار اشعار داشته است: نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آنكه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد.

متأسفانه وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي در اقدامي مغاير با اصل آزادي بيان، از صدور مجوز چاپ براي كتابهاي تأليفي اينجانب خودداري نموده است.

كتب فوق تحت عنوان رمان تخريبچي دوران در شهریور ماه سال 88 جهت دريافت مجوز چاپ به وزارت ارشاد تسليم و به شماره 1043507، و همچنین مجموعه داستان کوتاه کاندیدا به شماره 1057850ثبت گرديده است.

در پيگيري هاي بعمل آمده، مسئولين آن وزارتخانه بدون بيان هيچ دليلي اعلام نمودند كه كتاب شما غير مجاز اعلام شده است!

چندین بار درخواست های خود را برای مشخص کردن علت عدم صدور مجوز به تمامی سلسله مراتب وزارت ارشاد ارسال نموده ام ولی هیچگونه توفیقی حاصل نشده است!

علي هذا با نگرش به مطالب معروضه و بذل عنايت به اينكه در تمامی 20 جلد کتاب تألیفی این حقیر تا کنون هيچگونه مطالب مستهجن و خلاف عفت عمومي و موارد مخل امنيت ملي يافت نمي شود، بلكه بر عكس اين كتاب نيز به مانند ساير كتب منتشره ام در عرصه ادبيات داستاني دفاع مقدس نگارش گرديده است، خواهشمند است مقرر فرماييد طبق سوگندی که مطابق اصل یکصد و بیست یکم قانون اساسی خورده اید نسبت به احقاق حقوق حقه یکی از شهروندان این نظام اسلامی، اقدام مقتضی را مبذول فرمایید.

جناب آقای رییس جمهور!

شما طبق این اصل سوگند خورده اید:



پاسدار قانون اساسی باشید و سوگند خورده اید از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنید.

جناب آقای احمدی نژاد

آیا برخورد های سلیقه ای و دور از شأن وزارت خانه ای تحت امر شما که بر خلاف اصل 24 قانون اساسی رفتار می کند، شما را به عنوان رییس قوه مجریه و کسی که به اجرای قانون اساسی سوگند خورده اید، وادار به واکنش نمی کند؟!

ملاحظات:



1- حقير كه در حسرت گلوله هاي سربي، سينه ام را پس از بازنشستگي زود هنگام، به گلوله هاي كاغذي سپرده ام، در بدو امر با نگارش كتاب اشك نسل سوم براي تخريبچي دوران، مزه اولين گلوله هاي بي مهري را با پوست و استخوانهاي بجا مانده از …، دريافت نمودم و بال پروازم را وبالم ديدم.

بالاجبار با تتمه موجودي باقي مانده از حقوق بازنشستگي ام، خود هزينه چاپ كتاب اشك نسل سوم را متقبل شدم.

پس از انتشار، برخي از آقايان مدعي حفظ و نشر آثار عاشقان سفر کرده، شرط خريد كتاب را حذف مواردي دانستند و …، كه در نهايت، شكستن قلم را به فروختن آن ترجيح دادم.

همین حضرات وقتی در سال 83 داستان راه رجا بسته نیست را با الهام از ملاقات های مردمی حضرتعالی در سمت شهردار تهران  نوشتم، من حقیر را متهم به جانبداری سیاسی کردند! غافل از آنکه وظیفه یک نویسنده متعهد، الگو برداری از عملکرد اصولی و درست مسوولین است! آن زمان هم به بهانه نگارش این داستان بایکوتم کردند و متهم

 بگذریم که اکنون همان جماعت ابن الوقت کاسه از آش داغتر شده اند.

با باقيمانده توانم، آخرين رمقم را براي نگارش حدود بیست جلد کتاب که در تمامی آنها از جانبازی بزرگ مردان عاشق سخن گفته شده است، صرف نمودم و دریغ از ذره ای مساعدت از مدعیان این عرصه!؟

شايان ذكر است هنگامي كه مجموعه داستان هاي كوتاه قرارمون ساعت عشق به چاپ رسيد، هيچ يك از مدعيان سينه چاك فرهنگي اين كشور كوچكترين حمايتي از اين كتاب بعمل نياورد! همان كساني كه صحبت هاي يك استاد دانشگاه را در خصوص تقليد را در بوق و كرنا جار زدند، حاضر نشدند جواب گستاخي هاي همان به اصطلاح استاد را كه بصورت ادبيات داستاني در اين كتاب داده بودم، كوچكترين حمايتي در خصوص نشر آن كند!

بگذريم، حكايت حقير بعنوان نويسنده اي كه توفيق قلم زدن در عرصه ادبيات دفاع مقدس را يافته ام، حكايت همان چوب دو سر طلاست كه هم بايد از دوستان چوب بخورم و هم از دشمنان …

علي ايحال توانم به صفر رسيده است و بار اداي تكليف بر دوشم روز به روز سنگين تر مي شود، ديگر نمي دانم چگونه باقي بمانم تا از عشق بازي آن سبكبالان عاشق بنويسم.



جناب رییس جمهور محترم

گناه من که یکی از پر کار ترین نویسندگان، محقق و مدرس ادبیات داستانی در عرصه ادبیات دفاع مقدس هستم، چیست؟!

آیا به صرف اینکه نخواستم قلمم را آنگونه که حضرات پیشنهاد داده اند به تاراج منیٌت های آنان قرار دهم، این است که ثمره زحمات سال ها تلاشم را با انگ غیر مجاز به یغما ببرند؟!

گناه من چیست ؟!

آیا بیان حقایت در خصوص مدعیان این عرصه و گوشتزد کردن وظایف محوری آنان، باید منجر به اینگونه اقدامات سلیقه ای شود؟!

آیا درست است که متولیان نشر و گسترش ادبیات دفاع مقدس به صرف انتقادات دلسوزانه این حقیر اعلام کنند که حالا دست این نویسنده در هنگام گرفتن مجوز چاپ کتاب هایش زیر ساتور ماست و باید شاخ او را بشکنیم تا دیگران جرأت انتقاد به عملکرد ما نداشته باشند!



جناب آقای احمدی نژاد

گناه من این است که نخواستم قلمم را آنگونه که مد نظر برخی از مدعیان است بفروشم!

گناه من این است که گفتم آنچه را که وظیفه قلم است.

گناه من این است که نخواستم به مانند برخی از باجگیران فرهنگی، حرمت قلمی را که  جوهره اش را از خون مطهر شهدا گرفته است،  نان آور سفره خالی ام کنم

گناه من این است که با دست خالی ولی با تکیه بر عنایت خداوند متعال سعی کردم نسلی را تربیت کنم تا بزرگ مردان عرصه هشت سال دفاع مقدس را بهتر بشناسند.

گناه من این است که به جای همراهی کردن با برخی از مدعیان دفاع از فرهنگ عاشقان سفر کرده که تنها به کارهای نمایشی مانند: ایجاد نمایشگاه، تندیس، چاپ خاطرات به مانند یک انتشاراتی خرده  پا بسنده کرده اند، سعی کردم با توجه به روانشناسی رفتاری نسل جوان جامعه از جذابیت های داستانی برای انتقال ارزش های دفاع مقدس استفاده کنم.

گناه من این است که به عنوان مدرس ادبیات داستانی طرحی نو برای تربیت نسل جدید نویسندگان دفاع مقدس ایجاد کرده ام...

گناه من این است که نخواستم در مقابل اشتباهات فاحش مدعیان این عرصه سکوت کنم...

گناه من این است که طرح ها و روش های براندازانه دشمن را در این عرصه به زبان داستان بیان کرده ام.

گناه من این است که به جای هجو ارزش ها به بیان درست ارزش  های هشت سال دفاع مقدس پرداختم.

گناه من این است که نخواستم حرمت مردان مرد را به سخره بگیرم.

گناه من این است که نخواستم در مقابل باجگیران فرهنگی سکوت کنم تا ارزش هایمان را به تاراج ببرند.

گناه من این است که سعی کردم نسل نویسنده ای را تربیت کنم تا ابوذر وار حرمت قلم را پاس دارند، ولی غافل از اینکه هرچقدر تلاش کنم و بنویسم باید مجوز چاپ داشته باشم و اینجا همان پل صراط مد نظر آقایان است! جایی که مانع عبورم می شوند تا قلمم را آنگونه که می خواهند بخرند!

گناه من اعتقاداتم است...



جناب آقای رییس جمهور

وقتی که ثمره سال ها تلاشت را نتوانی منتشر کنی یعنی اینکه مرده ای بیش نیستی! کاری که در این سال ها با من کردند دست کمی از ترور و حذفم نداشت! ولی تحمل کردم و با خون جگر مقاومت... ولی چه فایده که مجبورم کرده اند تا قلمم را بفروشم ( آنگونه که برخی از مدعیان پیشنهاد داده اند )، یا قلمم را بشکنم.

حتي از تصورش نيز شرم دارم، كه در هيچ جبهه اي عقب نشيني نكردم، ولي بيش از اين توان حضور در اين جبهه فرهنگي را ندارم، ترجيح مي دهم ننگ عقب نشيني از اين جبهه فرهنگي را بر پيشاني داشته باشم! ولي خفت فروش قلمم را آنگونه كه برخي از آقايان پيشنهاد داده اند،هرگز!

این وصیت نامه قلمی است که مدعیان دفاع از ارزش ها ی دفاع مقدس و فرهنگ کشور، وادار به شکستنش کردند!

ای کاش من هم می توانستم چشم بر سوء استفاده دشمن ببندم و به آمار معتادانی که خود را در مقابل این همه ظلم به آتش می کشند بپیوندم!

ای کاش....



2- براي امثال من كه تمام عمر خود را صرف پاسداري از نظامي كرده ام كه تمام بود و نبودم از آن است، و در اين آخر عمري تكليف خود را در سنگر فرهنگي جستجو مي كنم، نوشتن اين رنجنامه درد آور است زيرا نمي خواهم به گونه اي درد مظلوميت امثال خود را فرياد كنم كه خداي ناكرده دستآويزي براي دشمنان در كمين نشسته باشد.

جاي تأسف است، كتابي كه از حماسه سازان بي ادعا نوشته شده است، اينگونه مهر غير مجاز براي چاپ از سوي وزارت ارشاد جمهوري اسلامي ايران بخورد!

وادارم کردند تا قلمم را بشکنم! قلنن را شکستم تا ننگ فروش آن را تحمل نکنم! قلمم را شکستند تادیگر ننویسم! چشم... دیگر نمی نویسم... ننوشتن بهتر از هرچی نوشتن است...

تنها دارایی ام در این زمانه قلمم بود که آن هم اینگونه شکست!  دیگر هیچ ندارم که برای از دست دادنش واهمه دشاته باشم به جز اعتقاداتم...

قلمم را شکستند... خدا...







با تقديم احترامات شايسته

نویسنده مجموعه داستان های تخریبچی دوران

ابوالفضل درخشنده













 
 
سینا
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۳:۵۷:۱۵
برادر جان!!! آخه این رییس و روسای فعلی و دولت محترم که جبهه ندیده اند که بفهمند جنگ یعنی چه؟ فکر می کنند کتاب شما چون در باره جنگ است یه نوعی تبلیغ تروریسم است. نامه هم بنویسی وقت خودت را تلف کردی مگر تو کشور چقدر قانون رعایت می شه که حالا برای شما رعایت بشه؟ نگاهی به وضعیت کشور بینداز تا علت همه مشکلات را بدانی. فقط عدم رعایت قانون!!! اگر قانون رعایت می شد کسی جرات داشت مدرک قلابی داشته باشه و بره سر کلاس و دوره دکترا درس بده!!! (305845)
 
president
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۲۰:۰۵:۲۰
از اینکه به این راحتی تهمت می زنید متاسفم. دکتر احمدی نژاد در واحد مهندسی جبهه ها حضور داشته اند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8810100538
مطمئن باش که اگر این جابناز و نویسنده عزیز هم بوی امیدواری را از دکتر احمدی نژاد ندیده بود، هرگز قلم پاک خود را برای رئیس جمهور نمی گرداند.

امیداورم که این اشکال جزئی با مساعدت رئیس جهور محبوب برطرف شود. (305966)
 
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۴:۰۱:۰۲
این نشان دهنده آزادی نزدیک به مطلق در کشور ما است برادرم (305848)
 
مجتبی
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۴:۲۲:۱۳
سلام بر سایت همیشه آگاه الف
برخی از کتاب های این نویسنده بزرگوار را خوانده ام
به راستی که او در آثارش هیچ دغدغه ای به جز ارزش های دفاع مقدس ندارد
تعجب می کنم وقتی آثار سخیف و بی ارزش مجوز چاپ و حتی فیلم شدن می یابند چرا کتاب های ارزشمند این نویسنده باید غیر مجاز اعلام شود؟!
امیدوارم قلم این عزیز هیچوقت شکسته نشود (305856)
 
خواهر شهيد
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۶:۳۶:۴۶
بنظر من رويه كه ارشاد در پيش گرفته مي تونه يكي از مصاديق ظهور باشه. چون نقل كرده اند به عصر ظهور ارزشها بي ارزش مي شوند و شرارت و بدي جاي حسنات را مي گيرند و ....

بنظر مي رسه با اين شگردي كه وزارت ارشادي ها در پيش گرفته اند هزينه هاي چند ميليارد دلاري آمريكا براي بهم ريختن و بي هويت كردن ايران و ايراني نياز نبوده چون خوديم داريم تيشه به ريشه ارزشهامون مي زنيم.
اگر ابوالفضل درخشنده و كتابهاش صلاحيت نداشته باشند ظاهرا ناچاريم مصاديق و مضامين رو تغيير بديم.
فقط مي تونم بگم متأسفمممممممم. (305913)
 
عطيه
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۷:۲۲:۰۵
سلام
من فكر مي كنم زيباترين كلام رو مي شه در سوره ي قلم يافت.
.
ن؛ وَالقَلَم و ما يَسطُرونَ ...
ن؛سوگند به قلم و آنچه را با قلم مي نويسند.
به بركت نعممت پروردگارت تو مجنون نيستي.
و براي تو اجر و پاداشي عظيم و هميشگي است.
و تو اخلاق عظيم وبرجسته اي داري.
و به زودي تو مي بيني و آنها نيز مي بينند.
كه كداميك از شما مجنون هستيد..
.
.
پروردگار تو بهتر از هركس مي داند چه كسي از راه او گمراه شده،
و هدايت يافتگان را نيز بهتر مي شناسد.
.
.
.
.
حال كه چنين است از تكذيب كنندگان اطاعت مكن. (305926)
 
محمد ابراهیمی
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۷:۳۶:۱۵
سلام
خسته نباشید
ظاهرا انتشار این نامه برخی را بدجوری ترسانده
خبرگزاری فارس بدون انتشار نامه در خصوص این نامه با آقای احمد شاکری مصاحبه کرده است او هم هرچه را که بهش دیکته کرده بودند تکرار کرده!
در آن نامه آقای درخشنده اعتراض به ممیزی کتاب ندارد بلکه به حق کشی و باج خواهی عناصر مشکوک در این عرصه پرداخته است.
باید از خبرگزاری فارس پرسید که آقای درخشنده بیست عنوان کتاب چاپ شده دارند ولی آقای شاکری چند جلد کتاب دارند؟! آیا هم مزن آقای درخشنده هستند که در خصوص نامه ایشان اظهار نظر می کنند! یا آقای شاکری هم نان روابط را خورده که به اینجا رسیده است؟!
خداخیرتان دهد سایت الف که حداقل به شعور مردم توهین نمی کنید و اجازه می دهید تا خود مردم حق را از نا حق تشخیص دهند. (305932)
 
علی صادقی
۱۳۸۹-۰۲-۰۱ ۱۲:۴۲:۳۹
آیا اینكه احمد شاكری 6 كتاب نوشته و ابوالفضل درخشنده 20 كتاب، نشانه حرفه ای تر بودن درخشنده است؟ (306526)
 
محمد ابراهیمی
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۷:۴۳:۰۹
سبوابق فرهنگی آقای شاکری طبق اعلام سایت انجمن قلم این است:
آثار :

1-سرزمين پدري (مجموعه داستان)
2-بازتاب (مجموعه نقد پنج رمان : آتش بدون دود ، من او، كشتي پهلو گرفته، در جستجوي من، شيدا)
3-عريان در برابر باد (رمان)
4-نفس (مجموعه داستان)
5-باران نيمروز (مجموعه داستان)


6.انجمن مخفی(رمان)


آیا نویسنده ای با 6 اثر می تواند در خصوص نویسنده ای با بیست اثر اظهار نظر کند؟!
حرف آقای درخشنده درست است که رانت خوران این عرصه جایی برای تنفس نویسندگان واقعی باقی نگذاشته اند. (305935)
 
رویان
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۱۹:۳۶:۲۷
هر وقت مسئولین الان رو می بینم یاد صحبت تاریخی شهید باکری می افتم. البته ناگفته نماند کهیاد این شعر مرحوم آغاسی هم می افتم:
جنگ زد نعره ولی پنجره ها را بستند
به غنائم که رسیدیم به ما پیوستند
خوب اخوی حالا میفهمی که این آدما ارزش جنگیدن نداشتند.تا دلت میخواد شعار بده که برای رضای خدا جنگیدم... (305959)
 
مرتضی
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۲۰:۰۲:۱۲
سلام بزرگوار
در خبرگزاری فارس مصاحبه یکی از نویسندگانی که تنها 6 اثر چاپی دارد در خصوص شما را خواندم
بیچاره اصلا نامه شما را نخوانده بود! و ظاهرا مجبورش کرده بودند بر علیه شما موضع بگیرد تا تاثیر قلمتان را بگیرد. این بنده خدا اگر نامه شما را خوانده بود می فهمید که شما در این نامه گفته اید که قلمم را شکستند ... در حالی که ایشان جور دیگری برداشت کرده بود شاید هم جور دیگری به ایشان گفته بودند.
این باصطلاح نویسنده که به خاطر همین خوش خدمتی هایش با 6 عنوان کتاب سر دسته با اصلاح جماعت اهل قلم شده در اظهاراتی واقعا تاثف برانگیز عنوان نموده که شکستن قلم شما مهم نیست!
طفلک نمی داند نسل جنگ چه خون دل ها خورده اند تا شما توانسته اید از رشادت های واقعی آنان بنویسید...
بیچاره نمی داند حذف حتی یک نویسنده در این عرصه که هیچ جایی را برای ما ها نگذاشته اند یعنی فاجعه.
ای کاش این نویسنده فقط یکبار رنج نامه شما را می خواند بعد عروسک دست برخی می شد.
با 6 جلد کتاب آمده است از نویسنده 20 جلد کتابی انتقاد کند
خدا به داد ما برسد با این وضعیت نفسانی آقایان
امیدوارم قلمتان به مانند جسمتان همیشه سلامت باشد تا خاری در چشم این جماعت منفعت طلب باشد (305964)
 
فرزند شهید
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۲۳:۱۴:۴۸
سلام
برادر عزیز، هم رزم پدر شهیدم، قلمت را نشکن
بنویس....
بنویس، خداوند انسان نا امید را دوست ندارد
قلمت را نشکن من چگونه می توانم از جبهه ها به فرزندان آینده ام بگویم در حالی که من در دوران 8 سال دفاع مقدس طفلی بیش نبودم...
قلمت را نشکن
برای فرزندان جوانان ابران زمین بنویس، می دانم چه رنجی کشیده ای...
قلمت را نشکن، به امید ظهور آقای امام زمان بنویس بدان که با شهیدان محشورید در بهشت... (305999)
 
زینب مظلومی
۱۳۸۹-۰۱-۲۹ ۲۳:۴۳:۲۸
بیچاره قلم که چه نا جوانمردانه شکسته شد. (306008)
 
احمد
۱۳۸۹-۰۱-۳۰ ۰۱:۰۶:۵۱
چنانچه ادبیات بکار برده شده توسط ایشان مثل ادبیات فیلم اخراجی ها بود به ایشان هم مجوز می دادند . (306020)
 
۱۳۸۹-۰۱-۳۰ ۰۳:۰۵:۰۸
چرا نگفته اید حذف کدام موارد را خواسته اند؟ اینطوری تا وقتی نگفته اید موضوع دقیقا چه بوده معلوم نمی شود حق با کیست. (306028)
 
غريب آشنا
۱۳۸۹-۰۱-۳۰ ۱۰:۳۱:۱۲
بسم الله الرحمن الرحيم

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿ احزاب - 23 ﴾

برادر عزيز سلام ،

درد تو درد تمامي رزمندگان دلسوزي است كه رنج ايام را به شيريني خاطره ها سبك مي كنند و معيار صحيح عدالت را در آن بحبوحه دريافته اند. آناني كه بوده اند ( و هستند ) مي دانند ( و قدر مي دانند ) كه آن ايام چه بودند و چگونه شاخص ساز ايام آينده شدند. و خوشا به سعادت شما كه دغدغه فراموشي نسل جديد شما را به نشر خاطره ها سپرده است كه \" ياد باد آن روزگاران را ياد باد \". سي سال گذشت. چه ساده به زبان مي رانيم \" سي سال \" . درود بر شماكه اين سادگي زبان را به سختي قلم بر ما يادآور مي شوي. و واي بر آناني كه دانسته يا ندانسته در دام خيال افتاده اند كه زهي خيال باطل. غم مدار ، مدار دور گردون بر چرخش حق است و حق در جاي حق جاي دارد. آنچه از رييس جمهور مي دانيم اين است كه رسيدگي به اين موارد را وظيفه مي داند و ان شاءالله ( اگر بر وظيفه باقي باشد ) شما را به نيت خير كارتان ، در اين وادي، تنها نگذارد. گرچه مدد از خدا بايد جست.

حق تعالي در حق امانت دار وعده داده است كه :
\" وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿ 8 ﴾ وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿ 9 ﴾ أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿ 10 ﴾ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿ 11 ﴾ \"سوره مباركه مومنون

والحمد لله علي ما هدانا (306088)
 
ناصر
۱۳۸۹-۰۱-۳۰ ۱۲:۳۵:۱۱
برادر.تازه می فهمید چقدر آزادی بیان در ایران محترم است. تازه می فهمید بر سر افرادی که روزنامه هایشان توقیف و خود به دادگاه احضار شده اند چه آمده است!
خدا را شکر کنید که به دادگاه جلب نشدید! (306113)
 
behesht
۱۳۸۹-۰۱-۳۰ ۱۵:۰۴:۳۱
به قول جانباز های شیمیایی به مرتضی مشکات\" از حضرت صاحب کمک بخواه\"

از من ایرانی به شما که افتخار ایران هستی: بنویس به نام وطن که حبش عبادت است

بنویس و از صاحب آن کمک بخواه..... (306151)
 
یک نویسنده
۱۳۸۹-۰۲-۰۱ ۰۰:۴۲:۴۴
با عرض سلام خدمت گردانندگان شریف سایت الف
بیش از سه روز است که دردنامه این نویسنده روی سایت شماست
متاسفانه هیچ کس درد این نویسنده را درک نکرد و اقدامی برای حل مشکلش انجام نداد
آیا براستی فریاد هل من ناصر ینصرنی باید از زبان امام معصوم صادر شود تا ...
هل من ناصرا ینصرنی تابع زمان و مکان نیست
...
در این زمان فریاد مظلومیت این نویسنده روی زمین مانده است
مومنین :
هل من ناصرا ینصرنی (306420)
 
جعفر
۱۳۸۹-۰۲-۰۱ ۰۲:۲۴:۰۰
در مورد اینکه مقامات وزارت ارشاد سلیقه ای عمل می کنند بحثی نیست ولی آقای درخشنده هم بخاطر اینکه کمتر کسی ایشان را می شناسد همیشه دنبال جنجال هستند. ایشان در زمان اکران فیلم اخراجی ها در روزنامه جمهوری اسلامی چندین مرتبه به این فیلم حمله کرد و در آخر نوشته های خودش هم می نوشت نویسنده اولین رمان جنگی در ایران و ....
به هر حال ایشان آن زمان از تریبون آقای مسیح مهاجری استفاده نمود و الان هم در بر خورد ارشاد با کتابشان وا اسلام سر داده اند. وقتی هزاران نویسنده چه در این سالها و چه حتی دوران اصلاحات نوشته هایشان اجازه انتشار پیدا نمی کردند و نمی کنند. آیا همه باید بیایند و نامه سرگشاده بنویسند. مگر این آقای درخشنده تا حالا چند رمان نوشته اند که در چاپ اولی ایراد گرفته اند اینقدر بهشان برخورده است.
اولا وقتی در مورد دفاع مقدس قرار است اثری بیرون بیایید به نظرم باید سختگیری بیشتری باشد. زیرا بعد از اینکه در این سالها تعدادی آثار قلمی در این حوزه با اقبال جامعه مواجه شده است عده ای هم به دید کاسبکارانه قصد ورود به این حوزه را دارند. (306434)
 
حسن
۱۳۸۹-۰۲-۰۱ ۱۰:۵۳:۱۷
سلام
جناب آقای جعفر خان
نامه را نخوانده اید
آقای درخشنده بیست اثر چاپی در حوزه ادبیات دفاع مقدس دارند
اگر نامه را می خواندید متوجه زود قضاوت کردن خود می شدید
براستی چرا ما ها عادت کرده ایم نخوانده و ندانسته اظهار نظر کنیم؟!
یکی ایشان را به مخالفت با ممیزی کتاب معرفی می کند در خالی که ایشان مخالف سلیقه ای برخورد کردن و اجحافات در این عرصه می باشد و جعفر خان هم بدون مطالعه نامه به بیراهه رفته اند!
ای کاش یکی درد این فرزندان انقلاب و جنگ را درک می کرد تا تبلیغات چیان جنگ راویان دفاع مقدس نشوند و ای کاش می شد تا به مانند آقای درخشنده زجر کشیدگان این عرصه فرصت بیان واقعیت ها را می یافتند.
باید به آقای درخشنده گفت :
دسمریزاد و خسته نباشید تحمل کنید انشاالله فرجی می رسد. (306481)
 
جعفر
۱۳۸۹-۰۲-۰۲ ۰۳:۱۲:۵۶
جناب آقای حسن خان
آقای درخشنده بیشترین ناراحتیشان این است که چرا کتاب های ایشان را بجای اینکه مردم بخرند سازمانهای دولتی نخریده اند. ایشان در اینکه چندین جلد کتاب نوشته اند و در تیراژ های 3000 جلدی و اگر متضرر شده اند به فرهنگ کتاب خوانی جامعه ما برمی گردد. اگر قرار باشد در حوزه دفاع مقدس کارهای ارزشمند بر زمین نماند بهترین آن اینست که مردم خود بیایند انتخاب کنند. مگر کتاب دا و بابا نظر را مردم انتخاب نکردند. درست است ناشر بخش دولتی پشت سر کتاب دا است ولی همین ناشر 12 سال بر روی این اثر با حوصله کار کرده است و بیش از 50 مرتبه قبل از چاپ از این کتاب 800 صفحه ای پرینت گرفته می شود تا کوچکترین اشکالات آن بر طرف شود، و تازه به ممیزی وزارت ارشاد هم می رود و اگر مجوز صادر نمی شد فکر نکنم خانم سیده زهرا حسینی نامه وا اسلاما می نوشتند و از ترکش های فرو رفته در بدنشان و مظلومیت خرمشهر و غیره فریاد سر می دادند.
ارشاد باید تسلیم این سهم خواهی ها نشود تا در عرصه دفاع مقدس آثاری مانند فیلم زم هریر ساخته نوشد. آیا اگر این فیلم مزخرف در جشنواره پخش نمی شد به طور حتم الان کارگردان و تهیه کننده آن با نامه های سرگشاده به ریس جمهور و دیگران اعلام می کردند که ممیزی های تنگ نظر ارشاد اجازه اکران فیلم دفاع مقدسی را نمی دهند. و وقتی تمام منتقدان از طیفهای مختلف و مردم این فیلم را تقبیح کردند و خواستار توقیف آن شدند عوامل فیلم تازه فهمیدند که دیگر مانند گذشته عرصه دفاع مقدس پله ترقی نیست. در این عرصه باید اثر قوی به مصرف کننده داده شود.
شما ببینید نشر شاهد چندین سال است که عنوان پر کارترین ناشر در تعداد خروجی کتاب را دارد. اما چه تعداد از کتابهای منتشره به چاپ دوم می رود و چه بسا کتابهایی هم در مجوزی بعلت ضعیف بودن اجازه نشر نمی یابند، لذا من نظرم این است که نباید ارشاد را با نامه های سرگشاده تحت فشار قرار داد تا از وسواس نشان دادن در عرصه دفاع مقدس کوتاه بیاید.
یقینا اثار قلمی آقای درخشنده به اندازه استاد سید مهدی شجاعی و رضا امیر خانی و احمد دهقان و ... و بزرگان دیگر عرصه ادبیات انقلاب نمی رسد ولی همین اساتید هم هرز چندگاهی با ممیزی کتاب سر و کله می زنند و هیچکدامشان هم با اینکه از پشتوانه خوانندگان زیادی هم برخوردارند برای رهبری و ریس جمهور و شهردار و بخشدار نامه سرگشاده ننوشته اند. بس آقای ابولفضل درخشنده بهتر است احساساتی نشوند. (306670)
 
حسن
۱۳۸۹-۰۲-۰۲ ۱۱:۵۲:۱۳
سلام بر سایت آگاه الف که این فرصت ر ابرای تعامل قایل شد
جناب جعفر خان مشکب عرصه ادبیات دفاع مقدس ممیزی نیست بلکه سلیقه ای برخورد کردن در این عرصه است
کتابی در زمستان 88 منتشر می شود که سراسر ابتذال است و ...
مشکل سلیقه ای برخورد کردن متولیان امر است که حوزه ای را دور و بر خود درست کرد هاند و می گویند هر که در این حوزه است باماست ولی اگر کسی کوچکترین نقدی کند وای بر احوالش
آقای درخشنده اگر مظلومیتش را بعد سه سال فریاد زد جایی فریاد کرد که دیگر فرصت مخفی سازی نبود
این نویسنده را اگر شما نمی شناسید بزرگان ادبیات خوب می شناسند زیرا بیشترین تاثیر را در عرصه آموزش ادبیات داستانی داشته اند و بیشترین کتاب را در عرصه ادبیات داستانی نوشته اند ...
حال اگر شما ها و باند اطرافتان نمی خواهد کسی را به غیر از خودتان ببینید این دیگر مشکل خودتان است . کافیست کمی در اطرافتان سیر کنید تا شاهد فعالیت های در خور ستایش آقای درخشنده و امثال ایشان که گمنامانه بهترین کار ها را با دست خالی انجام می دهند باشید.
خدا کند دست از تنگ نظری بر داریم و آگاهانه قضاوت کینم نه بر اساس وظیفه سازمانی کورکورانه شرف و غیرتمان را به تاراج منصبمان دهیم و بر ندانسته و نخوانده بر علیه کسی حرفی بزنیم که او را خوب می شناسیم ولی سعی می کنیم که وانمود کنیم که او کوچک است در عین بزرگی... (306713)
 
آرمان
۱۳۸۹-۰۲-۰۲ ۱۲:۵۴:۵۱
سلام
متاسفانه در این کشور هنرمندان و ورزشکاران ارزش و قرب بیشتری تا نویسندگان دارند!
یک فوتبالیست عطسه کند یا یک بازیگر دست چندم مشکلی برایش پیش بیاید تمام سایت های خبری و تلویزیونی به او می پردازند.
اگر یک فوتبالیست بد اخلاق در گیر مشکلی در کمیته انظباطی شود برنامه نودی وجود دارد که به کنکاش این مسئله می پردازد! ولی متاسفانه همیت و غیرتی در بین نویسندگان وجود ندارد!
ای کاش متولی وجود داشت تا از مسئولین وزارت ارشاد و این نویسنده دعوت می کرد تا دلایل خود را بیان کنند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
متاسفانه قدر نویسندگان عرصه ادبیات دفاع مقدس در اینجا مشخص شد هاست که هیچ مسئولی جواب گو نیست!
و نویسندگان دیگر به جای دفاع عاقلانه به تهمت زنی روی آورده اند.
ای کاش ارزش تلاش های امثال آقای درخشند هرا می دانستیم و او را اینگونه تنها رها نمی کردیم.
به راستی مسئولی با غیرت وجود ندارد تا در یک برنامه زنده به این مشکلات بپردازد؟ (306737)
 
۱۳۸۹-۰۲-۰۲ ۱۹:۵۲:۴۳
بابا وقتي كتاب رضا اميرخاني رو سانسور مي‌كنند تو را مي خواي تحويل بگيرن؟! (306796)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.