نظر منتشر شده
۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 71562
قانون؛ ارشاد یا ضمانت
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۴۶
سجاد صفار هرندی*

دو نامۀ اخیر «جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران» پیرامون فضای فرهنگی و وضعیت پوشش در دانشگاه، گذشته از برخی بدسلیقگیها در انتخاب الفاظ و تعابیر، از مطالب بسیار مهم و در عین حال ساده و بدیهی حکایت می‌کند. جانمایۀ نامۀ «جمعی از دانشجویان ...» یادآوری این امر مسلّم است که «قانون» برای آنکه به واقع حد و مرز رفتارهای اجتماعی را تعیین کند، نیازمند وجود «تضمین»ها و ضمانت کنندهها است. اگر رعایت مجموعهای از هنجارهای پوشش در محیط دانشگاه، علاوه بر آداب آکادمیک و آموزه های دینی، به لباس قانون در بیاید (که آمده)، این قانون نیازمند ساز وکارهای تضمینی خواهد بود. پرسش اساسی این است که در حال حاضر قانون مربوط به رعایت پوشش اسلامی در دانشگاه به وسیله کدام ساز وکار ضمانت شده است؟ وقتی مکانیسم و تمهید روشنی برای ضمانت اجرای قانون پیش بینی نشود، عدم رعایت آن نمی‌تواند دور از انتظار باشد.



اما وقتی خواستی چنین روشن و بدیهی در صحن دانشگاه و صحنه رسانه با واکنش هایی غریب و سراسیمه مواجه می‌شود، ما را از تأمل جدی حول مسأله ناگزیر می سازد و البته روشن است که موضوع تأمل نه این خواست بسیط و بدیهی که ماهیت واکنشها نسبت به آن خواهد بود.



بخشی از واکنش ها به طرح مسأله، اساساً انکار یا تحقیر اصل مسأله است. طبعاً این مقاله مجال و داعی برای مناقشه با مخالفان اصل اسلامی حجاب، که طبعاً در سایه حکومت دینی تبدیل به قانون می‌شود، ندارد. در اینجا مقصود مباحثی است که صحبت از لزوم اصلاح وضعیت پوشش را مسأله‌ای فرعی و دست چندم جلوه می‌دهند: « ببین برادر! چطور است که اسلام شما با بیرون افتادن دو تار مو به خطر می‌افتد ولی (...) میلیاردی بالا می‌کشد و ککتان نمی‌گزد!! هر وقت توانستی آن را درست کنی بیا حرف از اسلام و احکامش بزن!» و مگر فضای حماسی و احساسی و سوت و کف و تکبیر و تهلیل اجازه میدهد تا در جواب گفته شود: « نه برادر! اسلام ما و شما صاحبدار تر از آن است که با دو تار مو و یا با اختلاس میلیاردی به خطر بیافتد. این ما و شماییم که در خطریم. آقای (...) هم که در مظان اتهام فساد مالی است، خواه فرزند فلان بزرگ باشد و خواه معاون بهمان رئیس باید در پیشگاه قانون محاکمه و در صورت اثبات جرم از هستی سیاسی ساقط شود، خب! حالا منظور؟! این چه استدلال سخیف و بی مبنایی است؟ اصلاً نظرت چیست حالا که اینطور است تا اطلاع ثانوی بگوییم همه مردم (جسارتاً) جیب همدیگر را تا سقف صد هزار تومان بزنند (!) و یا حدّاقل به علائم راهنمایی و رانندگی توجه نکنند! اصلاً چه نیازی هست؟ وقتی تخلفاتی به بزرگی «استات اویل» و «فاطمی» اتفاق می‌افتد، این خرده تخلفات شهروندی که چیزی نیست!»



نوع دیگری از واکنش که البته به اندازه نوع اول – چه بسا بیشتر از آن – حماسی و شورانگیز است، درخواست برای اصلاح فضای فرهنگی و مسأله پوشش در دانشگاه را  با اتکا به غیرت دانشجویی و دفاع از کیان و حیثیت دانشگاه پاسخ میدهد! « خجالت بکشید! چنین اهانتهایی به فضای مقدس دانشگاه بیشرمانه است. تهمت به پاکترین فرزندان ملت ...» البته در این که بخش اعظم دانشجویان فرزندان پاک ملت هستند تردیدی نیست ولی جای این پرسش باقی میماند که طرفداران سینه چاک قداست دانشگاه (که البته معمولاً در سایر حوزهها با مفهوم قداست مخالف‌اند و آن را مانعی در برابر نقد میدانند!) چرا در مقابل آن جماعت نه چندان معدود دوستان خود که با نحوه پوشش و رفتار خود عملاً آداب آکادمیک، احکام شرع، قوانین مصوب و بالاتر از همه «قداست دانشگاه» را به سخره میگیرند، واکنشی درخور نشان نمی‌دهند؟ بلا تشبیه و دور از جان، ماجرا یادآور آن لطیفه قدیمی است که فردی لاابالی در محراب مسجد بساط عیاشی و میگساری به راه انداخته بود و وقتی با واکنش اعتراض آمیز مؤمنان مواجه شد، گفت: « خدانشناسها! چرا حرمت مسجد را حفظ نمیکنید؟! صدایتان را پایین بیاورید!!»



اما پرطنین ترین واکنش به نامه اخیر، کلیشهای ترین واکنشی است که همواره در پاسخ به طرح لزوم چاره اندیشی در باب مسأله پوشش و حجاب مورد استفاده قرار میگیرد : « ببین دوست عزیز! شما مگر معلّم نیستی؟! علوم اجتماعی هم که میخوانی! پس باید بدانی که این مسائل جنسش فرهنگی است و راهکار فرهنگی دارد. اقدامات انتظامی و چکشی جیزی را درست نمی‌کند. آخر شما کی میخواهید دست از «انصاربازی» بر دارید!!» اجازه بدهید کمی از محدوده دانشگاه و ماجرای نامه اخیر فاصله بگیریم. مسألهدار شدن پوشش و حجاب خاص فضای دانشگاهی نیست و از این جهت میان دانشگاه و صحنه عمومی شهری چون تهران تفاوت معناداری وجود ندارد. در  صحنه عمومی اجتماع نیز کسانی (از جمله رئیس جمهور محترم و عقل منفصل فرهنگی ایشان) با چنین استدلالهایی از انجام اقدامی عملی در جهت کنترل وضعیت جلوگیری کرده و با «پلیسی شدن عرصه اجتماعی و فرهنگی» مخالفت میکنند. فراموش نکرده‌ایم که در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، اعلام مخالفت با طرح موسوم به گشت ارشاد تبدیل به مسابقهای مضحک در جهت به دست آوردن رأی بخشهایی از شهروندان شده بود. طرح این قبیل استدلالات در پاسخ به مطالبه برای اقدام عملی در مقابل روند تضعیف هنجارهای پوشش و حجاب، گذشته از اغراض سیاسی، ریشه در نوعی بدفهمی دارد.



ریشه این بدفهمی غافلانه یا متغافلانه در اینجاست که به استدلال بر علیه گزارهای میپردازند که هیچ عقل سلیمی از آن دفاع نمی‌کند. هیچکس مدعی نیست که با برخورد انتظامی و انضباطی «مسأله بدحجابی» حل میشود که دوستان در رد آن ماهیت فرهنگی مسأله را متذکر میشوند. اقدامات انضباطی قرار نیست کسی را به راه راست هدایت و یا حجاب را تبدیل به باوری درونی کند! این اقدامات صرفاً ضمانت کنندههایی هستند که قرار است «نظم» را برقرار و شکستن قانون را برای «قانونشکنان مُصر و لجوج» هزینه دار کنند. شاید بخشی از منبع این بدفهمی نام انتخاب شده برای طرح موسوم به گشت ارشاد بود. در حالی که اساساً چنین طرحی و ارگان مجری آن یعنی نیروی انتظامی مسئولیتی در حوزه هدایت و «ارشاد» ندارند. چه اساساً در چنین مسأله غامضی هدایت و ارشاد خود واجد پیچیدگی‌هایی است که حوصله این مقاله خارج است. نگارنده این سطور در مقاله دیگری1 تلاش کرده است تا در حد مقدورات توضیحی در باب گسترش مسأله بدحجابی در جامعه ایران پس از جنگ ارائه دهد. بنا بر این دریافت، گسترش بدحجابی متأثر از روند تحولات فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی جامعه ما در دو دهه اخیر است و با چنین زمینههایی مرتبط است. در مرتبه ای عمیق‌تر این امر با سیطره روح تجدد بر زمانهای که در آن به سر میبریم و البته به واسطه انقلاب اسلامی به ستیز با آن برخاسته‌ایم، دارای نسبت است. به تبع این نسبت، فرآیند کامل حل مسأله اساسیتر از آن است که حتی با کلیشههایی چون «کار فرهنگی» قابل تحقق باشد. اما این از ما سلب مسئولیت نمی‌کند. ما لا یدرک کله، لا یترک کله .



مطالبه اجرای قانون در حوزه هنجارهای پوشش در فضای دانشگاه معنایی جز این ندارد که مکانیزمی برای تضمین اجرای آن تعریف گردد. در این باره لازم است که از همه تجربیات مثبت و منفی گذشته در فضای دانشگاه یا جامعه استفاده شود. روشن است که برخورد خشن، نسنجیده و غیر منطقی خواسته هیچ عقل سلیمی نیست. اما تعریف مسیری برای برخورد با «نمودهای حاد و بارزِ» تخلف از هنجارهای قانونی، دینی و آکادمیک پوشش در فضای دانشگاه مطالبهای کاملاً بر حق است.





*نشريه دانشجويي سپيدار، بسيج دانشجويي دانشگاه تهران







 
 
اسيه
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۱۲:۱۶:۵۵
با سلام
چند نكته:
1. اشاره اي كه كرده بوديد در زمينه عدم ارجحيت مبارزه با مفاسد اقتصادي و اين دو موضوع را يكسان دانسته بوديد اشتباه است.
واقعا مبارزه با مفاسد اقتصادي ضروري و واجب است و البته واجب تر از حجاب و بايد در جامعه مسلمين متناسب با اولويت موضوعات به آنها پرداخته شود.البته اين اصلا به معناي كنار گذاشتن مسئله حجاب نيست بلكه به صرف انرژي حكومت در اداره جامعه باز مي گردد. به خطبه امام علي (ع) در آغاز حكومت رجوع كنيد اهميت مبارزه با مفاسد اقتصادي در برابر حجاب را متوجه مي شويد.
2.به اين واكنش هم اشاره مي كرديد كه با دو تا نامه تمام مسئولين كشور شروع به نظر دادن و ضرورت برخورد قاطع با بدحجابي كرده اند و كاملا روشن است كه پس از اين سروصدا ها اين مقدار كه نشان مي دهند كاري نمي كنند چون با هو و جنجال كار درست نمي شود بايد فكر كرد در زمان كوتاه هم نمي شود بايد اول بررسي كنند و برنامه ريزي اين سر و صداها فقط براي اين است كه بگويند ما هم فهميديم اينها بايد در پيشگاه خدا پاسخ دهند كه چرا فكر نمي كنند تا احكام خدا را در جامعه اسلامي برقرار كنند.
من خودم با اين نامه ها موافق بودم و اين وضعيت حجاب را اسلامي نمي دانم ولي اين واكنش ها را هم اسلامي نمي دانم. (311521)
 
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۱۲:۳۲:۰۴
بسيج جان:
سه گروه اصلی دانشجوئی در دانشگاه ها وجود دارند:
1- دانشجويان بسيجی(يا اصولگرا)
2-دانشجويان عضو انجمن اسلامی(اصلاح طلب)
3-دانشجويان لائيک يا سکولار

بنابراين اين نامه يا توسط غير دانشجو نوشته شده و يا دانشجويان بسيجی. البته ممکن است به سفارش شخص دانشجو نوشته شده باشد. لذا فقط می توان باور نمود که خود را نقد نموده ايد. (311533)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۲۰:۱۹:۲۱
خیلی جالبه که همه رو صفر و یک می بینید. شما خودتون دانشجو هستید؟ من 6 ساله که دانشجو هستم و به نظرم بیشتر دانشجوها گرایش ثابت سیاسی ندارند که بشه بهشون گفت بسیجی یا اصلاح طلب یا سکولار. بلکه از بعضی چیزهای اینوریها خوشش میاد و از بعضی چیزهای اونوریها. مثلا خود من اینطوری هستم. (311787)
 
احمد
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۱۲:۳۸:۰۴
بي حجابي يكي آلودگي است،

ميكروبها و ويروسها هم از آلودگي خوش شان مي آيد. اونها ميخواهند در كثيفي و آلودگي وول بخورند. (311538)
 
دانشجو
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۱۵:۴۶:۲۳
1- اولا خارج کردن کسانی که باور به ضرورت اجباری بودن حفظ حجاب ندارند از جریان بحث صحیح نیست. مهم ترین گروهی که در برابر رعایت حجاب در جامعه مقاومت می کنند کسانی هستند که به رعایت حجاب باور ندارند. و الا تکلیف کسانی که به ضرورت رعایت حجاب باور دارند روشن است. اتفاقا برای این افراد -گروه با حجاب- رعایت حجاب به عنوان یک رفتار قانونی مشروعیت ندارد و در فضاهایی که قانون وجود ندارد و مجری قانون هم حضور ندارد مثل فضاهای خصوصی حجاب را رعایت می کنند.
2- پایین آوردن سطح تحلیل از ناهنجاری به جرم دقیقا بیان گر پذیرش این فرض است که حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی مورد اجماع عام حداقل در محافل دانشگاهی پذیرفته نیست و از این روی به جای در نظر گرفتن سیاست های کنترلی نرم و افقی باید به سیاست های کنترلی سخت و عمودی بر مبنای قانون روی آوریم.
2- خلط بحث جرم و رفتار نابهنجار٬ نهایتا ورود به بحث قانون و اعمال کنترل را در بردارد. در هر دو بحث توجه به این نکته ضروری است که رفتار نابهنجار و حتی در بسیاری موارد رفتار مجرمانه ارتباط وثیقی با هنجارهای اجتماعی دارد. در شرایطی که گروه قابل توجهی از افراد جامعه به یک هنجار اجتماعی باور نداشته باشند این رفتار دیگر رفتار نابهنجار تلقی نشده و فشار برای احیای این هنجارها با مقاومت بیشتر همراه خواهد شد. که نمونه تجربه چنین مسئله ای قاننن حجاب اجباری چادر در بسیاری از دانشگاه های آزاد کشور است. اعمال سیاست های اجباری مثل ممانعت از ورود دانشجویان دختر بدون چادر به دانشگاه های آزاد به هیچ وجه منجر به با حجاب شدن این افراد نشده و با رفتارهایی مثل آرایش بیشتر صورت و پوشش نامناسب پاسخ داده می شود.
3- با توجه به آموزه های جامعه شناختی و با توجه به تجربه جامعه ایران و جامعه بشری به نظر می رسد در خصوص پوشش و باورهای مرتبط با آن اعمال بخشنامه٬ قانون و مجازات راه به جایی نخواهد برد. جامعه ایران در طول تاریخ خود هرگز تجربه اجباری شدن نوع پوشش خاص را به جز دوران رضا شاه نداشته و این تجربه هم نهایتا با شکست همراه بود.
4- به نظر می رسد مهم ترین مسئله ای که در خصوص حجاب وجود دارد٬‌ رعایت نشدن حجاب نیست٬ بلکه از بین رفتن ویژگی هویت بخشی و تمایز بخشی حجاب است. در شرایط کنونی به واسطه اعمال سیاست های فعلی پوشش عملا داشتن یا نداشتن٬‌درست بودن یا درست نبودن حجاب به عنوان برچسب هویتی و مبنای هویت یابی اثر خود را از دست داده است. تنها در شرایطی که حجاب به عنوان یک انتخاب امکان تحقق داشته باشد می تواند مبنای هویت بخشی و تمایز قرار گیرد.
5- نظمی که نگارنده در پی آن است و با الفاظی مثل هنجار شکنان مصر و لجوج ناقضان خود را خطاب می دهد یک نظم عینی نیست بلکه اصرار بر تحقق مدینه فاضله ای است که تجربه آن عمدتا با فاجعه همراه بوده است. خلط بین نظم آرمانی و نظم عینی در کنار خلط بین ناخنجاری و جرم از جمله اشتباهات فاحشی است که در نگارش این مقاله صورت گرفته و نهایتا ایده اعمال کنترل رسمی برای حفظ یک امر اجتماعی را به همراه داشته است. (311678)
 
linca
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۱۶:۳۲:۱۰
ای خدا اخه مگه با زور و هر چیز دیگه ای که میخواین اسمش رو بذارید میتونید کاری بکنید....به جای اینکه به فکر حجاب باشید یه سر به مترو بزنید ببینید بچه های کوچیک یا خانمها از سر ناچاری سرگردون این واگن اون واگن میشن تا خرجشون رو در بیارن....به فکر سامان دهی اینا باشید .....هزینه کنید برای مناطق محرومی که مدرسه هاشون از طویله هم بدتره......هزینه برای کاری نکنید که بدتر جوونا از همین یه خرده حجابی که دارن زده بشن.....این قدر وقتتون رو صرف حجاب میکنید من فکر کنم کشورهای دیگه برن رو مریخ زندگی کنن شما در حال اندازه گیری مقدار موی بیرون اومده ی خانمها باشید....... (311692)
 
محمدحسین
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۱۹:۴۴:۰۲
با این استدلال که برای حجاب نباید کار پلیسی کرد، می‌توان کل موجودیت پلیس را زیر سؤال برد. چطور است پلیس مقابله با مواد مخدر را تعطیل و به جایش کار فرهنگی کنیم تا مردم سراغ مواد مخدر نروند؟ یا به جای دستگیری قاتلان به ارشاد و آموزش آنها بپردازیم تا دیگر مرتکب قتل نشوند!
کسی منکر اهمیت و بلکه اصل بودن کار فرهنگی نیست، اما این نباید باعث شود که لزوم کار پلیسی را در جای خودش زیر سؤال ببریم. درک این نکته که مرز مقابله پلیسی و عدم مقابله پلیسی کجاست بسیار ظریف و حساس است و چه از این طرف بیفتیم چه از آن طرف، راه به جایی نخواهیم برد. (311773)
 
۱۳۸۹-۰۲-۲۱ ۲۲:۰۶:۲۸
متاسفم براتون که یک بانوی بد حجاب را با یک قاتل یا معتاد و قاچاقچی مواد مخدر مقایسه می کنید...
من به جای شما شرمگین شدم دوست عزیز
هرگاه برای مبارزه با دروغ گویان در هر مقام و منصب اقدام پلیسی انجام شد برای حجاب هم چنین کنند. فراموش نکنید که دروغ گناه کبیره است و حجاب نه
الف، عادل باش و حذف نکن (311816)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.