توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 71847
نقدی بر نمایش بانوی بی نشان
تاریخ انتشار : جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۰۱:۴۱
سه شنبه بیست ویکم اردیبهشت برای دیدن نمایش "بانوی بی نشان" به تالار اندیشه حوزه هنری رفتم. این نمایش نوشته حسین فدای حسین و کارگردانی کوروش زارعی است. در مورد این نمایش زیاد شنیده بودم. رسانه ها هم خیلی راجع به این نمایش تبلیغ کردند و حرف زدند. فدای حسین و زارعی برای اهل تئاترشناخته شده اند. هر دو این عزیزان بیشتر در زمینه های مذهبی کار می کنند. جمعیت نسبتا خوبی برای دیدن نمایش آمده بودند . البته به نظر می رسید اکثرا مثل من از طرف اداره یا سازمان شان دعوت شده بودند. وگرنه بعید بود به راحتی بشه صندلی های اون سالن را با فروش بلیط پر کرد.نمایش علیرغم انتظار چنگی به دل نزد . فدای حسین تلاش کرده بود داستان را ساده و روائی بنویسه. برای اینکه جذابیت بیشتری داشته باشد گریزی هم به موضوعات امروزی زد. او در این نمایش ضمن پرداختن به داستان مادری که سالهاست نشانی از فرزند مفقودالاثرش ندارد، زندگی حضرت فاطمه زهرا را از ازدواج تا شهادت روایت کرد. به نظر من نمایش به لحاظ محتوا از غنای لازم برخوردار نبود و بسیار ساده و سطحی به موضوع نگاه شده بود.از نظر کارگردانی هم اگر دکور پر هزینه و طراحی لباس نسبتا خوب نمایش رو برداریم دیگه چیزی برای گفتن نداشت. بازیهای نه چنان مطلوب بازیگران، عدم استفاده صحیح و خلاقانه از نور و موسیقی ، پرداختن سطحی در خلق صحنه هایی نظیر شکستن وبه آتش کشیدن درب خانه ، کشاندن حضرت علی در کوچه یا صحنه شهادت حضرت زهرا بیشتر ضعف نمایش را نمایان می ساخت.قبل از آغاز نمایش از چهرهای فرد فرد حاضرین احساس می شد که تشنه ی دیدن نمایشی شایسته در روایت بانوی بی نشان هستند. زیرا در لحظه های کوتاهی (آن هم به خاطر پخش روضه ) فضای سالن آکنده از ابراز احساسات تماشاگران بود که نیمه کاره رها می شد. گوئی کارگردان نمایش نتوانسته است نیاز مخاطبین خود را آن چنان که باید و شاید برآورده سازد. و آخر اینکه بانوی بی نشان ، بی نشان تر ماند... http://rezaamoozadei.mihanblog.com/post/author/262610
 


رضا عموزادی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.