در استقبال از سالگرد حماسه ملي 22 خرداد؛
دکتر محمد باقر قاليباف با مدرك دكتراي جغرافياي سياسي به تغيير در جغرافياي آرا و خروج تهران از مركزيت جذب راي باور دارد. او براي عبور از همه بحرانهايي كه پيشروي نظام قرار ميگيرد يك توصيه دارد و آن هم تبعيت از ولايت است. قاليباف ميگويد 8 ماه فتنه كشور را از كار و تلاش بازداشت و اكنون با عبور از فضاي غبار آلود فتنه نوبت «همت مضاعف و كار مضاعف» است.محمد باقر قالیباف در گفتگو با ویژهنامه سالگرد انتخابات دهم ریاستجمهوری روزنامه همشهری، موضع روشنتری نسبت به گذشته اتخاذ کرد. وی در این گفتگو به روشنی اظهار داشت: « اینکه عدهای معتقدند این حوادث از قبل برنامه ریزی شده بود اگر بدین معنا باشد که زمینه وقوع این حوادث از قبل مهیا بوده است و یا اینکه دشمنان نظام و انقلاب برنامههای مدونی برای ضربه زدن به نظام و انقلاب دارند، بله بنده با این نظر موافقم.» وی سران داخلی فتنه را مورد توجه قرار داده و میگوید:« مهمترین علت این حوادث را شاید بتوان نوعی توهم پیروزی دانست که بر اثر القای اطرافیان و برآورد غلط شرایط کشور در برخی از کاندیداها بوجود آمده بود. البته «خود شیفتگی سیاسی» و بغض شدید نسبت به رقیب باعث شد تا عده ای بر خلاف واقعیات موجود، بر مساله غلطی به نام تقلب که هیچ گونه دلیل و برهان قاطعی برای وقوع آن نداشتند، اصرار و پافشاری بیهوده کنند. »
* آقای دکتر در ابتدا از اینکه این فرصت را برای پاسخگویی به سئوالات ما در خصوص بازخوانی وقایع سال گذشته فراهم کردید،بسیار سپاسگذارم. در ابتدا میخواهم بدانم آیا میشود با دکتر قالیباف به انجام یک گفتگوی انتقادی و به قول ما خبرنگارها چالشی امید داشت؟ متاسفانه تجربه نشان داده است که در گفتگو با چهرههای سیاسی آنهم در خصوص مسایل مهمی نظیر وقایع پس از انتخابات نمی توان در انتظار پاسخهای شفافی بود.
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم سلام عرض میکنم و به نوبه خودم از اینکه این فرصت را فراهم کردید تشکر میکنم. در پاسخ به سوالتان هم باید بگویم که شما میتوانید از بنده انتظار یک گفتگوی منطقی و منصفانه را داشته باشید. به نظر بنده خوانندگان شما نیز با چنین رویه ای بیشتر موافق خواهند بود. امیدوارم که با این پاسخم خیلی ناامیدتان نکرده باشم!
* باید اعتراف کنم که هر چند ناامید نیستم اما خیلی هم امیدوار نشدم. امیدوارم منظور شما از منطقی و منصفانه، همان مقوله نقد منصفانه با همان تعاریف کلیشه ای نباشد؟
نمی دانم منظور شما از تعریف کلیشه ای چیست. شما به اقتضای جوانی از کلیشه ها گریزانید اما کلیشه ها لزوما چیزهای بدی نیستند. منظور بنده از منطقی و منصفانه به نوع نگاهم به فضای سیاسی و تحلیلهای این حوزه بر میگردد. به اعتقاد بنده یک نگاه تحلیلی و آسیبشناسانه به حوزه سیاسی تنها وقتی از اصالت و انصاف برخوردار است که در ذیل عدالت سیاسی بدان بپردازیم. از همین رو میخواهم به سئوالات شما نیز با ارجاع به سیره عملی حضرت علی (ع) پاسخ دهم. با كمي تعمق و تامل در سيره سياسي مولاي متقيان حضرت علي (ع) مهمترين نكتهاي كه درمييابيم اين است كه اگر دستاندركاران هر نظام سياسي، مفهوم و جوهره عدالت سياسي را در نحوه تعامل و مواجهه خود با شهروندان، احزاب و گروههاي مختلف جامعه به کار نبندند، گسترش بيشتر معضلات، ناهنجاريها و ناآراميهاي اجتماعي و در پي آن اضمحلال نظام اخلاقي حتمي است.
بر مبنای همین دیدگاه مبتنی بر عدالت سیاسی، بر این باورم كه آسيبشناسي الزاما به معناي انكار دستاوردها نيست و آموزههاي ديني و تمدني به ما ميآموزد که بيان عيوب و گفتن آنها از سر صدق جزو الزامات پويايي و تداوم هر حركتی در مسير پيشرفت و تكامل است؛ جامعهاي كه بر معايب خود سرپوش بگذارد يا دچار خودفريبي میشود و يا توهم.
فرار از آسيبشناسي، انكار واقعيتهاست و اعتقاد بنده بر اين است كه نقطه آغاز پيشرفت ما، گام برداشتن در شناخت عيبهايمان ميباشد. نكتهاي دیگر كه در خصوص این شیوه تحلیل بايد بر آن تاکید کنم ارجاع به این توصیه حضرت امام خميني(ره) در وصيتنامه شان است كه ميفرمايند:«علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد والا كار از دست همه خارج خواهد شد و اين حقيقتي است كه بعد از مشروطه لمس نمودهايد و نمودهايم.» پس آسيبشناسي يكي از ضرورتها و بايستههاي عقلی و یکی از وظایف و تکالیف شرعی و انقلابی ما برای حركت در مسير انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي است.
* اگر اجازه دهید وارد سئوالات اصلی شویم. برخی ها معتقدند که مناظره هاي تلويزيوني جرقه حوادث بعد از انتخابات بود. برخی نیز بالعکس معتقدند که این حوادث برنامه ریزی شده بوده است. نظر شما در این باره چیست؟ از نظر شما آیا این امکان وجود داشت که بتوانیم مانع از وقوع این حوادث شویم؟
مطمئنا بله! ببینید بسیاری از بحرانها در عرصههای گوناگون اگر به موقع علت یابی و پیش بینی شوند قابل پیشگیری هستند. بحران و فتنه سال گذشته نیز از این قاعده مستثنی نیست. اینکه عده ای معتقدند این حوادث از قبل برنامه ریزی شده بود اگر بدین معنا باشد که زمینه وقوع این حوادث از قبل مهیا بوده است و یا اینکه دشمنان نظام و انقلاب برنامههای مدونی برای ضربه زدن به نظام و انقلاب دارند، بله بنده با این نظر موافقم.
اما همچنین بر این باورم که اگر خود ما زمینه را برای سوء استفاده دشمن مهیا نکنیم دشمنان به هیچ وجه این گستاخی و توانایی را ندارند که اینگونه نظام و انقلاب ما را مورد تهدید قرار دهند.
به نظر بنده از چند ماه قبل از انتخابات قابل پیش بینی بود که این انتخابات میتواند در صورت عدم دقت و حساسیت لازم کلیه عوامل دخیل در آن اعم از نامزدها، رسانه ها و احزاب و نهادهای اجرایی و نیز عدم عقلانیت و توجه به منافع ملی دچار آفت ها و پیامدهای ناخوشایند و غیر قابل انتظاری شود.
اگر شما به فضای حاکم بر ماههای پیش از انتخابات و نیز فضای حاکم بر روند تبلیغات انتخاباتی و اظهار نظرها و موضع گیریهای نامزدها در طی این مدت نگاه کنید میبینید که این فضا در بسیاری از موارد خارج از دایره ارزشها و آرمانهای انقلاب و نظام اسلامی بود و میتوانستیم پیش بینی کنیم که این روند قانونگریزی و ارزش ستیزی در صورت تداوم میتواند ابعاد بسیار وخیم تر و غیر قابل کنترل تری به خود بگیرد که در عمل نیز همین گونه شد.
* آقای دکتر اجازه دهید صریحتر بحث کنیم. عده ای بر خلاف شما بر این باورند که نقطه آغاز این ماجراها، مناظرههای تلویزیونی بود. شما این مساله را قبول ندارید؟
به نظر بنده مصادیقی نظیر مناظرههای تلویزیونی که شما بر آن تاکید میکنید و مسایلی که در این مناظره ها مطرح شد تنها بخشی از علل این ماجرا بود. در واقع آنچه آشکارا دیده شد نشانه یک بیماری و آفت بود و نه خود بیماری. ما اگر بدنبال ریشه یابی حوادث هستیم باید از این نشانه ها به سمت خود بیماری حرکت کنیم. خود این آفت و تهدید ریشه هایی بسیار عمیق تر داشت و از چند ماه و حتی چند سال قبل آغاز شده بود.
* ببینید آقای دکتر، ما در ایام انتخابات شاهد یک فضای خوب و پرنشاط بودیم که اتفاقا از یک انتخابات خوب و پر شور خبر میداد و واقعا هیچکس هم تصور نمی کرد چنین اتفاقاتی پس از انتخابات رخ دهد.
در مورد فضای عمومی جامعه و مردم، بله، بنده نیز با شما موافقم. اما تحلیل بنده ناظر بر فضای سیاسی جامعه است. بنده یک سئوال از شما دارم، مگر نه اینکه تمام تاکیدات رهبری، سند چشم انداز، برنامههای توسعه و ... همه بر جهت گیری بر پیشرفت و عدالت متمرکز هستند؟ پس چرا در فضای منتهی به انتخابات ما هیچ نشانه ای از این جهت گیری در برنامههای کاندیداها نمی بینیم؟
اینکه بنده معتقدم انحراف از اینجا شروع شد، ناظر بر همین مساله است. ما در آن ایام شاهد بودیم که چگونه بر خلاف اهداف نظام و برخلاف منویات رهبری به جای آنکه احزاب و نامزدها سمت و سوی خود را حرکت پرشتاب در جهت پیشرفت و توسعه بومی قرار دهند به سمت سیاسی کردن و امنیتی کردن فضای انتخابات پیش رفتند.
* ... و نشانههای دیگر انحراف؟
یکی دیگر از مهمترین نشانه ها نیز همان رواج بداخلاقی ها و افراط کاری ها بود که همه شاهد آن بودیم. در آن مقطع قبل از انتخابات شاهد بودیم که فضا به شدت به سمت یک فضای دو قطبی پیش میرود. یک دو قطبی افراطی که در آن هر کدام از طرفین خود را خیر مطلق و طرف مقابل را شر مطلق میدانستند. این دو قطبی شدید به تدریج انتخابات را برای این افراد و احزاب به شکل یک نوع بازی مرگ و زندگی تبدیل کرد و همین مساله باعث شد تا هزینههای شکست در انتخابات برای هر کدام از طرفین به شدت بالا برود و هیچکدام تحمل نتیجه ای خلاف تصورات خود را نداشته باشند.
* یعنی شما معتقدید تمام این حوادث ناشی از جهت گیری غلط فضای سیاسی و افراط کاری ها بود؟
بله، مطمئنا اگر این عوامل نبود آن اتفاقات نیز رخ نمیداد. این نوع سیاست ورزی غیر اخلاقی و سیاست زدگی مفرط با حب و بغض ها و عقده گشاییهای ریشه دار سیاسی دست و به دست هم دادند و یکی از بزرگترین حماسههای تاریخ این سرزمین را به کام ملت ما تلخ کردند. دشمنان ما نیز که در طول این سالهای پس از انقلاب نشان داده اند که مترصد سوء استفاده از این غفلتها هستند بر ابعاد این توهم افزودند و متاسفانه دیدیم که چگونه عده ای خواسته یا ناخواسته زمینه این سوء استفاده ها را فراهم کردند و هم به خود و هم به نظام و انقلاب و هم به مردم و بخصوص طرفدارانشان ظلم کردند.
* شما قبلا نیز به افراطي گري به عنوان یکی از عوامل اصلی مشكلات پس از انتخابات اشاره کردید و در اینجا نیز بار دیگر بر آن تاکید میکنید. قبول کنید که افراطی گری یک مفهوم کلی و مبهم است. منظور شما دقیقا چیست؟
منظور بنده از افراطی گری وجود همان روحیات و افکاری است که موجب این قبیل تحلیل ها و رفتارهای نادرست میشوند. شما اگر به سیره و کلام امام راحلمان و نیز سایر متفکرین و نظریه پردازان انقلاب اسلامی نظیر شهید مطهری و شهید بهشتی نگاه کنید میبینید که همه این عزیزان یکی از بزرگترین آفت ها و تهدیدات نظام اسلامی را گرفتار شدن در دام افراط و تفریط و یا جمود و تحجر دانسته اند. این افراط گری با خود جمود و تعصب، خردگریزی، هنجار ستیزی، قانون گریزی و بسیاری دیگر از آفتهای ذهنی و عینی را به همراه میآورد. برخی از تجلیات عینی این تفکرات و منشهای افراطی همان حوادث ناگواری بود که ما در ماههای پس از انتخابات دیدیم. مسلما اگر عقلانیت و اعتدال بر تصمیمات برخی از نخبگان ما حاکم بود ما شاهد ایجاد آن فتنههای عظیم نبودیم.
* و آیا هر دو طرف مناقشه سهم یکسانی در این افراطی گری داشتند؟
در خصوص سهم طرفین دعوا در این افراط گرایی نیز باید بگویم که بنده در فتنه سال قبل به وجود طرفین دعوایی، بدانگونه که مد نظر شماست، باور ندارم. از نظر بنده در حوادث سال قبل، یک طرف، جریان فتنه بود و طرف دیگر، کلیت انقلاب و نظام و مردم که مورد هجوم فتنه قرار گرفته بودند.
مطمئنا آنان که آغاز گر جریان فتنه بودند نقش اصلی را در این افراط گری ها و پیامدهای آن داشته اند. البته بنده به هیچ وجه قصد ندارم که برخی رفتارهای عجولانه و نادرست نسبت به معترضین را انکار و یا توجیه کنم. مسلما افراط گری و رفتار نادرست از هر سویی که باشد در خور تقبیح و پیگیری است اما نکته مهم این جاست که این قبیل واکنش ها نیز خود نتیجه همان رفتارهای افراطی برخی از معترضین و نیز جریانهای مشکوک و ضدانقلاب رخنه کرده در آنهاست.
به خاطر داشته باشیم که جریان فتنه کلیت نظام را زیر سئوال برده و با تهدید مواجه کرده بود و مطمئنا در چنین وضعیتی احتمال برخورد خارج از ضابطه و قانون نیز محتمل است هر چند که باید این گونه مسایل نیز جبران شود، همانگونه که مقام معظم رهبری نیز در مواردی نظیر ماجرای کهریزک و کوی دانشگاه بر پیگیری جدی این تخلفات تاکید کرده اند، اما اینها نباید اصل مساله را که همانا مقابله آشکار جریان فتنه با اصل نظام است زیر سئوال ببرد.
* آقای دکتر الان یکسال از آغاز آن وقایع میگذرد. شما تاکید دارید که ریشه آن اتفاقات به وجود انحرافات و تحلیلهای نادرست پیش از انتخابات باز میگردد. حالا با وجود تمام آن علتهای قبلی، یک انتخاباتی برگزار شده و اتفاقا یکی از پرشورترین انتخابات تاریخ ما هم بوده است. آیا نمی شد کاری کرد که آن حوادث پس از انتخابات رخ ندهد؟ آیا واقعا هیچ راه گریزی نبود؟ من تحلیل شما را درباره روند رویدادها و حوادث پس از انتخابات میخواهم.
بنده قبلا این تحلیل را جای دیگر هم گفته ام، اینجا هم بار دیگر تکرار میکنم. ببینید همانطور که گفتید الان یکسال از آن تاریخ گذشته و فرصت مناسبی فراهم شده تا به یک تصویر و برداشت منصفانه از شرایط و وقایع آن روزها برسیم.
به نظر بنده برای یک تحلیل منصفانه نسبت به وقایع سال گذشته، باید بازه زمانی بعد از انتخابات را به دو دوره قبل از خطبههای رهبری در نماز جمعه تهران و پس از خطبههای ایشان تقسیم کنیم. ما یک فاصله تقریبا یک هفته ای داریم بین برگزاری انتخابات و اعلام نتایج آن تا اولین جمعه بعد از انتخابات که شاهد آن خطبه مهم و سرنوشت ساز رهبری بودیم. در این فاصله برخی از کاندیداها و طرفداران آنها که به نتایج انتخابات معترض بودند، سعی کردند تا به انحاء مختلف نارضایتی خود را نشان دهند. به خاطر فضای مبهمی که بر جامعه حاکم بود و متاسفانه تلاشی نیز از سوی مسئولین امور برای رفع ابهامات و شفاف سازی صورت نمی گرفت و نیز به خاطر وجود همان فضای احساسی و دو قطبی قبل از انتخابات، این قبیل اعتراضات از سوی کاندیداها و طرفداران آنها میتوانست نوعی واکنش طبیعی به یک شکست غیر منتظره تلقی شود. اما پس از خطبههای مقام معظم رهبری ما وارد فضای کاملا متفاوتی میشویم که تحلیل متفاوتی را نیز طلب میکند. هنگامیکه رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان ولی امر مسلمین و فصل الخطاب نظام اسلامی مسئولیت انتخابات و نتایج آن را بر عهده میگیرند، از کاندیداها و طرفداران آنها انتظار میرفت که مساله را تمام شده تلقی کنند.
از این زمان به بعد تداوم اعتراضات و پافشاری بر ادعاهای قبلی از سوی کاندیداهای معترض و طرفداران آنها نه توجیه شرعی داشت و نه توجیه قانونی و نه توجیه عقلی. البته در این میان نباید نقش دشمنان و فتنه انگیزی ایشان بخصوص نقش رسانههای بیگانه را نیز دست کم گرفت.
* یعنی همان فقدان بصیرتی که رهبری تاکید داشتند؟
بله، شاید اگر همه از آزمون ولایت پذیری سربلند بیرون میآمدند ما امروز شاهد این حوادث نبودیم. البته در این میان یک نکته مهم دیگر نیز وجود دارد که به خود مختصات شرایط فتنه بر میگردد. همچنانکه در روایات ائمه(ع) نیز آمده است، شرایط فتنه شرایطی است که در آن همه چیز دچار ابهام و غبار آلودگی است و به همین دلیل شناخت راه صحیح برای خواص و نخبگانی که به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری فاقد بصیرت هستند به شدت دشوار میشود. ضعف بصیرت باعث عدم شناخت صحیح شرایط و به تبع آن باعث موضع گیری ها و اقدامات عجولانه ای شد که زمینه را برای امیدواری و فرصت طلبی دشمنان مهیا کرد.
* ببینید میخواهم از حالت کلی گویی خارج شویم و به مصادیق بپردازیم. میخواهم همانطور که در مورد افراطی گری دقیقا منظور خود را روشن کردید، اینجا هم به طور شفاف و مصداقی بگویید که شما ضعف بصیرت را در چه میبینید؟
بنده ضعف بصیرت را ضعف ایمان و سستی اعتقاد به ارزشها و اصول انقلاب و نیز فقدان شجاعت در قبول خطاها و اشتباهات میدانم. شما اگر تاریخ انقلاب اسلامی را از ابتدا تاکنون بررسی کنید ملاحظه میکنید که در تمامی فتنههای پس از انقلاب پای این عواملی که ذکر کردم در میان بوده است. در یک جمله اگر بخواهم ریشه تاریخی این قبیل فتنه ها را توضیح دهم باید به همان ضعف ولایت پذیری تکیه کنم.
از ابتدای انقلاب تاکنون هر جا که شاهد یک موفقیت و پیروزی بودیم ناشی از تبعیت از رهبری و ولایت بوده است. به عنوان یک نمونه مشخص تاریخی، بنده شهادت میدهم که اگر عشق به امام و التزام به تبعیت از فرامین ولی امر جامعه نبود هیچکدام از پیروزیهای ما در جنگ هشت ساله حاصل نمی شود. از سوی دیگر از ابتدای انقلاب تاکنون هر جا که نظام با آفت و تهدیدی روبرو شده است و یا طمع دشمنان برانگیخته شده است نشانه ای از ضعف ولایتپذیری به چشم میخورد.
بنده برای روشن شدن بحث در خصوص شرایط فتنه اجازه میخواهم تا به یک نمونه تاریخی دیگر هم اشاره کنم. در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم که امام بزرگوارمان با یک بـيـنش عمیق قرآنى هدف از جنگ را از بين بردن فتنه عنوان میکردند. امام راحل(ره) در برابر شعار توده مردم در دوران دفاع مقدس که میگفتند: جنگ جنگ تا پيروزى، تاکید میکردند: جنگ جنگ تا رفع فتنه، همچنانکه قرآن هم مى فرمايد: و قاتلوهم حتى لاتكون فتنه. میبینیم که در تعریف قرآنی، امت اسلامی باید همواره آماده مقابله با فتنه باشد. امام راحلمان جهادگری را لازمه مصون ماندن نظام اسلامی از آفتها و فتنه ها در دورانهای مختلف میدانستند. به نظر بنده بصیرت یعنی اینکه یک سیاستمدار و یا یک مقام و مسئول در نظام اسلامی همواره خود را همچون مجاهدی در راه خدا ببیند و تحت امر رهبری در هر زمانی آماده مبارزه با فتنه باشد.
* شما بر مبنای دیدگاههای حضرت امام(ره) به تعریف خاصی از سیاست ورزی اشاره کردید. آیا فقدان این نوع نگاه به عرصه سیاسی و مدیریتی در نظام اسلامی از سوی برخی از افراد و گروهها را عامل این انحرافات و خطاها میدانید؟
امام بزرگوار ما به عنوان بنیانگذار این نظام مقدس صراحتا میفرمایند: «ما مأمور به اداي تكليف و وظيفهايم نه مأمور به نتيجه.» خوب، به اعتقاد بنده، توجه به همین یک نکته راه را برای همه ما روشن میکند. امام سنگ بناي حركت اجتماعي خود را بر تكليفگرايي و جهاد در راه خدا گذاشت و چون به كارايي و تأثير فوقالعاده تكليفگرايي اعتقاد داشت، در طول دوران مبارزه بر مبناي آن حركت كرد. به همين دليل و بر اثر آموزهها و تعليمات امام خميني (ره) در سالهاي اول انقلاب جوي در جامعه بوجود آمده بود كه غالب افراد بر اساس وظيفه و تكليف شرعي پست و مسئوليت قبول ميكردند و معمولاً سر نپذيرفتن مسئوليت، رقابت و دعوا بود، نه «كسب كرسي رياست».
در آن دوران که فرهنگ جهادی رونقی داشت، تفكر غالب مردم در مسائل سياسي ـ اجتماعي ناشي از همين جو تكليفگرايي بود و اتفاقاً پيشرفت و موفقيت هم به دنبال داشت. در جريان جنگ تحميلي و دفاع مقدس نيز، همین تلقي «وظيفه» و «تكليفگرايانه» ملت ایران بود كه خيل عظيم مردم بخصوص جوانان را براي حضور در جبههها به رقابت واميداشت و از سوی دیگر مديريت و فرماندهي اين حماسه عظيم تاريخي ملت ايران نيز، بر مدار تكليف و وظيفه ميچرخيد كه بركات و آثار خيره كنندهاي در تاريخ جنگهاي بشري بوجود آورد. از ديدگاه امام(ره) براي انسان، همواره تكليف و وظيفهاي متصور است كه بايد آن را تشخيص دهد و انجام دهد و اصولاً انسان بدون تكليف، معنا ندارد. برای انساني كه نفس سركش و زيادهطلب خود را به قيد تكليف، لگام ميزند، ديگر رقابت و جنگ قدرت، معنايي ندارد.
به طور خلاصه دو گونه نگاه به سیاست ورزی وجود دارد كه هر يك لوازم و آثار خود را بدنبال دارد؛ گرفتن پست و مسئووليت از ديدگاه تكليفگرايي نوعي عبادت و انجام وظيفه است. ولي در تفكر مقابل آن، ابزار قدرت و ثروت و ارضای جاه طلبی است. در ديدگاه تكليفگراها دفاع از افراد و گروهها بر اساس حق و عدالت است و حتی خوديهاي متخلف هم مورد انتقاد قرار میگیرند. اما در ديدگاه رقابت جويانه، باند و دستهي خودي مدار حق است و هر چه خودي باشد، حتي اگر «ناحق»، بايد مورد حمايت قرار گيرد.
* هر چند بحث به جاهای جالبی کشیده شد اما برای آنکه از روند اصلی گفتگو خارج نشویم، اگر اجازه دهید از زاویه دیگری به مسایل انتخابات بپردازیم. به نظر شما ريشه ها و انگيزه هاي طرح موضوع "تقلب" در انتخابات از سوي برخي از افراد و جريان هاي سياسي چه بود ؟
به نظر بنده در ایجاد این مساله که من نام توهم تقلب به آن میدهم عوامل مختلفی دخیل بودند. مهمترین علت را شاید بتوان نوعی توهم پیروزی دانست که بر اثر القای اطرافیان و برآورد غلط شرایط کشور در برخی از کاندیداها بوجود آمده بود. البته «خود شیفتگی سیاسی» و بغض شدید نسبت به رقیب و وجود همان فضای دو قطبی و تبدیل انتخابات به بازی مرگ و زندگی که قبلا عرض کردم نیز باعث شد تا عده ای بر خلاف واقعیات موجود، بر مساله غلطی به نام تقلب که هیچ گونه دلیل و برهان قاطعی برای وقوع آن نداشتند، اصرار و پافشاری بیهوده کنند.
* یعنی به نظر شما برخی کاندیداها چون شناخت صحیحی از شرایط کشور نداشتند مدعی بروز تقلب شدند؟
ببینید اولین انتظاری که از یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری و یا احزاب و گروههای حامی کاندیداها میرود آن است که فهم صحیحی از شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و به عبارت ساده تر درک درستی از زمان و مکانی که در آن حضور دارند داشته باشند. ما در این انتخابات شاهد بودیم که برخی از کاندیداها و احزاب و گروههای حامی ایشان فاقد چنین درک و فهمی بودند و بسیاری از اشتباهات بعدی نیز معلول همین فهم نادرست شرایط بود.
اگر دقت کرده باشید ما در این دوره شاهد یک تغییر مهم در تقسیم آراء به لحاظ جغرافیایی بودیم. در تمام دورههای گذشته انتخابات ریاستجمهوری، تهران نقش تعیین کننده ای در سرنوشت نهایی آراء داشت. بهطوریکه فضای سیاسی سایر شهرها و روستاهای کشور تحت تاثیر فضای سیاسی غالب تهران شکل میگرفت. به این ترتیب در انتخابات دورههای قبل هر فرد یا گروهی که در تهران حائز اکثریت آراء بود میتوانستیم پیش بینی کنیم که همین وضعیت نیز تا حدودی در سایر شهرستانها و روستاها وجود دارد و به تبع آن از روی فضای سیاسی تهران میشد نتیجه نهایی انتخابات را نیز پیش بینی نمود.
اما این بار شرایط با گذشته متفاوت بود و متاسفانه برخی از کاندیداها متوجه این تغییر شرایط نشدند و نتوانستند تحلیل درستی از وضعیت موجود و برآورد صحیحی از میزان آراء خود داشته باشند. برخی از کاندیداها گمان میکردند چون در تهران تعداد طرفداران آنان بیشتر است همین وضعیت در سراسر کشور نیز برای آنها وجود دارد در صورتیکه بدلیل برخی رویکردها و عملکردهای آقای احمدی نژاد و دولت نهم و نیز برخی مسایل دیگر که تحلیل جداگانه ای میطلبد، شهرستان ها و روستاها فضای سیاسی متفاوتی با تهران داشتند و همین مساله نیز باعث شد تا تقسیم آراء در سایر نقاط کشور با تقسیم آراء در تهران متفاوت باشد، نکته ای که کاندیداهای معترض متاسفانه به آن پی نبردند و با اصرار بر اشتباه و تحلیل غلط خود، این فتنه بزرگ را دامن زدند.
* ببینید آقای دکتر، شما میگویید که برای نخستین بار شاهد چنین تغییر آرایش آراء بودهایم، پس شاید معترضین حق داشته اند بر اساس تجربیات قبلی به تحلیل اشتباه برسند؟
بله، اینکه آنها بدلیل چند سال دوری از فضای سیاسی و عدم شناخت دقیق شرایط روز به تحلیل اشتباه برسند، جای شماتت ندارد، هرچند که بنده معتقدم رسیدن به این تحلیل نیز زیاد دشوار نبود. اما آن چیزی که باعث سرزنش ایشان است، اصرار بر این ادعای نادرست و تحلیل غلط است. اینکه انسان اشتباه بکند یک مساله است و اینکه بر اشتباه خود پافشاری بکند مساله متفاوتی است و نشان از نوعی لجاجت و خودخواهی غیر منطقی دارد.
فتنه از پیش برنامهریزی شده بود - قسمت دوم