نظر منتشر شده
۵۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 79202
پرسشی از مخالفانِ «توافقِ» وین
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۱۷
شهاب اسفندیاری



در هفته‌های اخیر و در پیِ صدورِ قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ در شورای امنیت سازمان ملل، شاهدِ وضعِ انواع تحریم‌های جدید اقتصادی توسط کنگره آمریکا و اتحادیه‌ اروپا علیه کشورمان بوده‌ایم. تحریم‌هایی که، برخلاف ادعای مقامات آمریکایی و اروپایی، از حدودِ فعالیت‌های هسته‌ای ایران فراتر رفته و کلیتِ اقتصاد ایران را هدف قرار می‌دهند. روشن است که در این نوبت هم حجمِ تبلیغات و جنگ روانیِ آمریکا و چند کشور اروپایی علیه ایران، بسیار شدیدتر و وهم‌انگیزتر از اصل واقعیتِ تحریم‌ها و تاثیر آنها بر زندگی مردم است. و نیز واضح است که مسؤولین کشور در چنین شرایطی نباید دچار خودباختگی و انفعال شده و نشانه‌هایی از ضعف و ترس نشان دهند.

اما هر تحلیلگرِ واقع‌بینی اذعان خواهد کرد که شدت یافتن تحریم‌ها و گسترش دامنه‌ی آنها به حوزه‌هایی همچون بانک‌ها، سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز، بیمه‌ی کشتی‌ها، سوخت هواپیماها و ایجاد محدودیت در تردد کشتی‌ها و یا پرواز هواپیماها و ... در صورتی که واقعا به طورِ کامل به مرحله‌ی اجرا گذاشته شوند می‌‌توانند لطماتی به اقتصاد کشور وارد ‌کنند. البته فراموش نباید کرد که تصویب تحریم‌ها روی کاغذ کار بسیار آسانی است اما ایجاد ساز و کارهایی جهت اجرایی کردن آنها و نظارت بر عدم تخطی از آنها کاری بسیار دشوارتر است. ضمن اینکه حتی در تحریم‌های مصوبِ کنگره‌ی آمریکا نیز عملا دستِ دولت برای عدم مجازاتِ برخی شرکت‌ها و کشورها باز گذاشته شده و حتی در خصوص بازرسی کشتی‌ها هم قیود و شروطی ذکر شده است.

با این همه حتی اگر اثر روانی و تبلیغاتی این تحریم‌ها و نیز عوارض مطرح شدن دوباره‌ی بحث «گزینه‌ی نظامی»، مثلا در قالبِ نامه‌ی چهل عضو جمهوری‌خواه کنگره و نیز اظهارات «اصلاح» شده‌ی رییس سابق CIA درباره‌ی جنگ را کنار هم بگذاریم به این نتیجه خواهیم رسید که در شرایط کنونی فشارهای مستقیم و غیرمستقیم بر ایران به شکلی نسبتا کم‌سابقه در دورانِ پس از جنگ، اوج گرفته است. و این تازه در صورتی است که حوادثی همچون حملات انتحاری در سیستان، بمب‌گذاری در خط لوله‌ی صدور گاز ایران به ترکیه و ماجرای نفت‌کش ژاپنی در تنگه‌ی هرمز را هم بی ارتباط با دیگر «فشارها» بدانیم. پرسشی که اینجا به ذهن متبادر می‌شود این است که علت این دور جدید از تحریم‌ها و فشارها چیست؟

اهمیت مذاکرات ژنو
واضح است که هدف آمریکا و اروپا – و اخیرا روسیه – این است که ایران از موضعی ضعیف و دستِ پایین‌تر از قبل به میز مذاکرات هسته‌ای برگردد. این «قبل» که می‌گوییم مقصود اکتبر ۲۰۰۹ است که مذاکرات بی‌سابقه‌ای در ژنو میان دکتر سعید جلیلی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی ایران، و نمایندگان ارشد کشورهای ۱+۵ برگزار شد. اهمیت آن مذاکرات تنها در شکل و فرمت ظاهری برگزاری آن نبود. هرچند تصویر نشستن نمایندگان شش قدرت برتر جهان در یک طرف میز، و نشستن دکتر جلیلی - با آن چهره‌ی آرام و خونسردش – در سوی دیگر، فی‌نفسه تصویری معنادار و غرورآفرین بود. حال بماند که بعدا شنیدیم که دکتر جلیلی در واکنش به تأخیر برخی طرف‌های مذاکره و معطل شدن او در جلسه، هنگام حضور یافتن دیگران مدتی جلسه را به بهانه‌ی قدم زدن در محوطه‌ی باغ بیرون ترک می‌کند تا خوب به آنها بفهماند که زمانه دیگر آن زمانه‌ی سابق نیست. دیگر دوره‌ای نیست که «یوشکا فیشر» در کاخ سعد آباد با مشت روی میز بکوبد و بگوید «اگر تعلیقِ کامل را نپذیرید از همینجا برمی‌گردیم به فرودگاه!»، و با همین «تهدید» مذاکره‌کنندگان اسبق را به هول و هراس از «شکست مذاکرات» انداخته و به پذیرش نتایج مورد نظر وادار سازد. (این ماجرا را «جک استرا» – وزیر خارجه‌ي سابق انگلستان – و خودِ «یوشکا فیشر» در قسمت سوم از مستند «ایران و غرب» نقل می‌‌کنند. مستندی که با همکاری شبکه‌ی پرس تی‌ویِ ایران، توسط یکی از بهترین مستند سازان بی‌‌بی‌سی تولید و در سی‌امین سالگرد انقلاب اسلامی -بهمن ۱۳۸۷- پخش شد). اهمیت مذاکرات ژنو حتی به محتوای مواضعِ از سرعزت و اقتدار و در عین حال محترمانه‌ی نماینده‌ي ایران در آن جلسه هم باز نمی‌گردد. آنچه نباید فراموش کنیم این است که در ژنو برای نخستین بار در طول تاریخ چالش هسته‌ای میان ایران و غرب، نماینده‌ی عالی‌رتبه‌ای از دولت ایالات متحده در مذاکرات هسته‌ای با ایران شرکت کرد. فراتر از این، این نماینده – «ویلیام برنز» - به درخواست خودش، سرِ میز نهار نیز به مدت ۴۵ دقیقه جداگانه با مذاکره کننده‌ی ارشد ایران سخن گفت. اهمیت این واقعه در آن مقطع، به دلایل متفاوتی، هم توسط برخی اصول‌گرایان و هم توسط برخی اصلاح‌طلبان نادیده گرفته شد. بعضا حتی این دیدار نوعی قصور تلقی شد. ظاهرا آن زمان فراموش شده بود که در بخشِ اعظمِ دوران ریاست جمهوری بوش، دولت آمریکا اساسا حاضر به مذاکره با ایران در پرونده‌ی هسته‌ای نبود و جز به تعطیلی کلیه‌ی فعالیت‌های هسته‌ای ایران رضایت نمی‌داد. حتی آنگاه که اروپاییان به دنبال بیانیه‌ی سعد آباد و توافقنامه‌ی پاریس موفق شدند ایران را به «تعلیق موقت» چرخه‌ی سوخت وادارند و قصد داشتند، در عوض، یک بسته‌ی «تشویقی» - شامل بال هواپیما، وعده‌ی عضویت در سازمان تجارت جهانی و ... – به ایران بدهند، درخواست آنها با مخالفتِ دولت آمریکا مواجه شده بود. موضع نومحافظه‌کاران حاکم بر سیاست خارجی آمریکا در آن زمان این بود که تا تعطیلی کامل فعالیت‌های هسته‌ای ایران هیچ «تشویقی» نباید در کار باشد. (ماجرای برخورد تحقیرآمیز جان بولتون – معاون وقتِ وزیر امور خارجه‌ی آمریکا – با سه مدیر‌کل‌ سیاسی از وزارت‌خارجه‌ی‌ انگلستان، فرانسه و آلمان در این خصوص، از وقایع جالبی است که در همان قسمت سوم مستند «ایران و غرب» رسما توسط مقامات سابق این سه کشور بازگو می‌شود.( از «تعلیق در برابر تعلیق» تا «مبادله‌ی سوخت»
عاقبت، دو سال مانده به پایان دولت بوش، و بدنبال تشدید گرفتاری‌های آمریکا در عراق و افغانستان، نهایتا «کاندولیزا رایس» با کمال احساس لطف و بزرگواری در ۳۱ مه ۲۰۰۶ اعلام داشت که دولت متبوع او حاضر است ملت ایران را از فیضِ حضور در مذاکرات هسته‌ای بهره‌مند سازد، مشروط به آنکه ایران غنی‌سازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد. به دنبال این اعلام طرحی نیز از سوی محمد البرادعی با عنوان «تعلیق در برابر تعلیق» ارائه شد. بنابر گفته‌های «نیکلاس برنز» (مسؤول وقت پرونده‌ی ایران در وزارت امور خارجه‌ی آمریکا) و خاویر سولانا (مسؤول سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا)، این پیشنهاد تا حدودی مورد توجه دبیر سابق شورای امنیت ملی ایران قرار گرفته و در مذاکرات دکتر لاریجانی و سولانا به تفصیل در مورد آن گفتگو شده بود. آقای دکتر لاریجانی که با خودشان نیز در مستند «ایران و غرب» گفتگو شده است در بخشی از فیلم که به این موضوع پرداخته می‌شود می‌گویند: «در دیپلماسی ده درصد ظرفیت را هم روی‌اش کار می کنند. دور نمی ریزند.»

سولانا و برنز می‌گویند بنا بود در صورتی که ایران طرح «تعلیق در برابر تعلیق» را بپذیرد، در اجلاس سالانه‌ی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۰۶ و در حین جلسه‌ای که قرار بود بین دبیر سابق شورای امنیت ملی و وزرای خارجه چند کشور مذاکره کننده تشکیل شود، خانم رایس به صورت «غیرمنتظره» وارد جلسه شوند. شایان ذکر است که در آن زمان تنها سانتریفیوژهای فعال ایران محدود بود و هنوز ذخیره چندانی از اورانیوم غنی شده هم وجود نداشت. اما با حضور «غیر منتظره‌ی» شخص رییس جمهور ایران در آن اجلاس و عدم حضور دکتر لاریجانی، آن دیدار و توافق منتفی می‌شود و مدتی بعد نیز دبیر شورای عالی امنیت ملی تغییر می‌کند.

با در نظر گرفتن این سابقه و اینکه ایران در اکتبر ۲۰۰۹ (مهر و آبان ۱۳۸۸) حدود هفت هزار سانتریفیوژ فعال و حدود هزار و پانصد کیلو اورانیوم غنی شده ۵/۳ درصد داشت، اهمیت مذاکرات ژنو - وین بیش از پیش عیان می‌شود. چرا که در آن برهه از زمان، ایران از موضع بسیار قوی‌تری نسبت به وضع سال ۲۰۰۶ می‌توانست وارد مذاکره جدی با گروه ۱+۵ بشود. با ملاحظه‌ی همین شرایط بود که دولت ایالات متحده حاضر شد با یک عقب‌نشینی آشکار، «امتیاز» حضور در مذاکرات هسته‌ای را - که پیش از این بابت آن قیمتِ گزافِ تعلیقِ غنی‌سازی را طلب می‌کرد - رایگان به ایران بدهد. البته در همین جا بین‌ِ پرانتز باید اشاره شود که بدون شک اگر آن قانون‌گریزی‌ها و آشوب‌های پس از انتخاباتِ پرشورِ خرداد ۱۳۸۸ نبود، موقعیتِ برترِ ایران در همین مذاکراتِ ژنو و وین هم بسیار فراتر از این می‌بود. به نظرم آن‌هایی که در برانگیختن ناآرامی‌های بعد از انتخابات نقش داشته و «بنزین بر آتش ریختند» قطعا از نامه‌های باراک اوباما به آیت‌الله خامنه‌ای پیش از انتخابات مطلع شده بودند. آنها چشم‌انداز موقعیت بین‌المللی ایران و ثمرات داخلی گسترده‌ای که آن انتخاباتِ باشکوه می‌توانست به همراه داشته باشد را خوب پیش‌بینی کرده‌بودند. و از همین رو اراده کردند که آن جشنِ بزرگِ پیروزیِ ملت ایران را به عزا تبدیل کنند چرا که گمان می‌کردند که دیگ این جشن قرار نیست برای آنها بجوشد. و البته که برخوردهای «غیرحرفه‌ای» و یا «غیراصولی» برخی نیروهای انتظامی، امنیتی و قضایی با معترضان هم عملا نقش مهمی در موفقیتِ کوتاه مدتِ طرحِ سیاهِ آن‌ها داشت.

پیش‌نویس توافق وین و واکنش‌ها
دستاورد مذاکرات ژنو - وین، بر خلاف برخی مذاکرات پیشین، صرفا «وقت کُشی» نبود. نتیجه‌ی مذاکرات ژنو – وین، تهیه‌شدنِ پیش‌نویسِ طرحی برای مبادله‌‌ی سوخت بود که بر اساس آن برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی دولت‌ آمریکا حاضر به همکاری با ایران در زمینه‌ی هسته‌ای می‌شد. ضمنا آن پیش‌نویس دولت‌های آمریکا، فرانسه و روسیه را وارد معامله‌ای با ایران می‌کرد که در عمل به معنی زیر پا گذاشتن قطعنامه‌های تحریم قبلی از سوی آنها بود. در مقابل، ایران حتی مجبور نبود برای یک روز هم غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود را متوقف کند.

البته در همان زمان هم بر «اهل نظر» روشن بود که اصلِ مسئله‌یِ هسته‌ای ایران با غرب موضوع تأمین سوخت نیروگاه کوچکِ تهران نبود که با پیدا شدن راه‌حلی برای آن، ناگهان همه‌ي مشکلات حل شود. اما این طرح «فرصتی‌» بی‌نظیر فراهم می‌کرد که دو طرف اصلی درگیر در پرونده‌ی هسته‌ای ایران – یعنی ایران و آمریکا – با حفظ آبرو (Face saving) و بدون احساس غبن، بتوانند وارد «مذاکرات جدی» در خصوص «اصلِ مطلب» بشوند. کاملا روشن است که از زمان آغاز چالش‌ها پیرامون برنامه‌ی هسته‌ای ایران، ما هرگز با پیشنهادی در این سطح مواجه نشده بودیم. همه‌ی پیشنهادهای قبل مبتنی بر پیش‌نیاز تعلیقِ غنی سازی بود. پیش‌نویس توافق وین در واقع بهترین پیشنهاد (offer) غرب به ایران از ابتدای چالش‌ها بر سر برنامه‌ی هسته‌ای ایران تا آن زمان بود.

در سطح بین‌المللی، تنها دولتی که به توافق وین واکنش منفی نشان داد دولت اسراییل بود. «شيمون پرز» و «بنیامین نتانياهو» آن زمان نسبت به حصول هرگونه توافقي در اين مذاكرات ابراز نگراني كردند. «ايهود باراك» وزير جنگ رژيم صهيونيستي در واكنش به خبر این توافق هسته‌اي گفت: «اگر اين توافق با تهران منعقد شود، مشروعيتي به برنامه‌ی غني‌سازي اورانيوم در ايران داده مي شود». «سيلوان شالوم» معاونِ نخست‌وزيرِ اسرائيل نیز با بي‌فايده خواندنِ نتايجِ مذاكرات وين، خواستار اِعمالِ تحريم‌هاي بيشتر عليه ايران شد («خشم صهیونیست‌ها از مذاکرات وین»: کیهان، ۳ آبان ۱۳۸۸، به نقل از خبرگزاری فرانسه .(

در داخل کشور آقای میرحسین موسوی از نخستین سیاستمدارانی بود که توافق وین را به شدت مورد حمله قرار داد. ایشان که طی دو سال تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای کشور و لاک و مهر شدن تجهیزات هیچ‌گونه احساس نگرانی درباره‌ی منافع کشور پیدا نکرده بودند، در یک موضع‌گیری عصبی پیش‌نویس توافق وین را با «عهدنامه‌ی ترکمانچای» مقایسه کردند. آقای موسوی پس از بیانیه تهران و توافق سه جانبه‌ی ایران- ترکیه- برزیل هم مجددا ضمن حمله‌ی شدید به این توافق، آنرا با «عهدنامه‌ی ترکمانچای» مقایسه کرد. این برخوردهای عجیب ایشان حکایتِ آن دانش‌آموزی را به ذهن متبادر می‌کند که در کلاس تاریخ تنها دوره‌ی‌ نادرشاه افشار را بلد بود و هر سوالی را با ربط دادن به دوره‌ی نادرشاه افشار پاسخ می‌داد! باز هم صد رحمت به انصاف و میهن‌دوستی امثال عزت الله سحابی و برخی نیروهای ملی- مذهبی که علی‌رغم سال‌ها حضور در اپوزیسیون، پس از توافق سه جانبه‌ی تهران رسما بیانیه‌ای صادر کردند و این اقدام دولت را در راستای منافع ملی دانسته و از آن حمایت کردند.

اما در میان مخالفانِ پیش‌نویسِ توافقِ وین، غیر از آقای میرحسین موسوی، رسانه‌ها و چهره‌های دیگری هم دیده می‌شدند. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی – که رابطه‌ی مدیرمسؤول آن با آقای هاشمی رفسنجانی بر کسی پوشیده نیست - در واکنشی سریع به توافق وین طی سرمقاله‌ی از قول «کارشناسان و دانشمندان اهل خبره و نظر» نوشت: «درصورت پذیرش پیشنهاد البرادعی در مذاکرات وین، که همان بسته‌ی پیشنهادی آمریکاست، شیب تلاش دانشمندان ایرانی برای رسیدن به خودکفایی هسته‌ای ابتدا ملایم و سپس متوقف خواهد شد و در وضعیت انجماد و بلاتکلیفی قرار خواهد گرفت ... بنابر این با توجه به شواهد و قرائن موجود ما نباید در دامی که آمریکائیها برای ما گسترانده اند بیفتیم و در کوران مذاکرات حاضر به تقدیم حاصل تلاش و مقاومت دانشمندان ایرانی و ملت قهرمان ایران به غربی‌ها شویم.» (جمهوری اسلامی، ۳ آبان ۱۳۸۸).

سایت «آینده نیوز» نیز – که مطالب فراوانی در خصوص ارتباط مدیران آن با فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی مطرح بود – نیز حملات گسترده و بسیار تندی علیه توافق وین آغاز کرد. در این سایت هم خارج شدن ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم ۵/۳ درصد از ایران جهت مبادله، مساوی با از دست رفتن همه‌ی تلاشها و دستاوردهای هسته‌ای ایران و تقریبا مترادف با برباد رفتن منافع و نوامیس ملی معرفی شد.

سایت «دیپلماسی ایرانی» به مدیریت آقای «صادق خرازی» – سفیر دولت اصلاحات در پاریس - با انتشار مطلبی در خصوص توافق وین تیتر زد: «برخی صاحب نظران، تهران را در هر دو جبهه‌ی هسته‌ای و مذاکره با امریکا امتیاز دهنده و نه امتیاز گیرنده تلقی می‌کنند.» («راکتور تهران، مذاکرات وین و بهانه‌ای برای توافق»، دیپلماسی ایرانی، ۲۷ مهر ۱۳۸۸). این همان صادق خرازی است که بنا بر آنچه در قسمت دوم مستند «ایران و غرب» آشکار می‌شود در سال ۲۰۰۳ آن نامه‌ی مشهور و متضمن وعده‌ی «امتیازهایی» بی‌سابقه را برای دولت بوش فرستاد!
آقای «سید محمد صدر»، معاون وزیر خارجه در دوران اصلاحات، هم در یادداشتی درباره‌ی این مذاکرات نوشت: «امتيازاتي در اين مذاکره داده شد که منافع نظام جمهوري اسلامي ايران را در معرض تهديد قرار داد. ارسال ۱۲۰۰ کيلوگرم اورانيوم غني شده ۵/۳ درصد به روسيه و سپس فرانسه براي تهيه ميله هاي سوخت رآکتور تحقيقاتي تهران به معني از دست دادن بخش عظيمي از دستاوردهاي جمهوري اسلامي ايران در ۲۰ سال اخير است؛ دستاوردي که نتيجه کار تمام دولت هاي قبل و تمام مسوولان مربوطه نيز بوده است» («مذاکرات ژنو- وین و پیامدها»، اعتماد، ۷ آبان ۱۳۸۸).

در این میان آقای دکتر «حشمت‌الله فلاحت‌پیشه»، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، نیز در گفتگو با خبرگزاری رسمی مجلس در خصوص این توافق اعلام داشت: «نگراني من اين است که اين طرح به روشي ديگر به تعليق برنامه هسته اي ايران منجر شود... کشورهاي غربي تلاش دارند براساس اين توافقنامه سوخت اورانيوم  ۵/۳ درصدي را از ايران بگيرند و اتفاقي که عملا رخ مي دهد، اين است که ما ديگر اورانيومي نداريم که چرخه سوخت هسته اي خود را با آن بگردانيم و اين به معناي تعليق فعاليت هسته اي ايران است.» (خبرگزاری خانه‌ی ملت، ۳ آبان ۱۳۸۸).

اما شاید مهمترین و مؤثرترین موضع گیری علنی علیه پیش‌نویس توافق وین را بتوان موضع رییس محترم مجلس شورای اسلامی دانست. پیش از این که هیچ یک از مقامات دولتی و حتی شخص دبیر شورای عالی امنیت ملی در خصوص توافق وین سخنی به طور علنی گفته باشند، مسؤول سابق پرونده هسته‌ای ایران در مصاحبه‌ با ایسنا این طرح را با عباراتی نظیر «فریبکاری» و «شیطنت» توصیف کرده و گفتند: « من احساس مي کنم، و در سفر اخير به ژنو هم براساس مذاکراتي که داشتيم اين تلقي براي من بيشتر شد، که غربي ها اصرار دارند به سمت نوعي فريبکاري بروند و يا به نوعي مواردي را به ما تحميل کنند ... به نظر مي رسد که اينان مي خواهند يک فکر جديدي را القا کنند و يک شيطنتي در اين موضوع داشته باشند و به جاي آن که سوخت را به ما تحويل دهند مي‌خواهند سوخت بگيرند» (ایسنا، ۳ آبان ۱۳۸۸).

پرسشی که در اینجا به ذهن متبادر می‌شود این است که جناب آقای دکتر لاریجانی که حدود یک سال قبل در برنامه مستند «ایران و غرب» فرموده بودند که «در دیپلماسی ده درصد ظرفیت را هم رویش کار می کنند، دور نمی ریزند.» چگونه حاضر شدند «ظرفیتِ» بی‌سابقه‌یِ دیپلماتیکی که در سایه‌ی مذاکرات ژنو و وین پدید آمده بود، با چنین سخنانی یکسره «به دور ریخته شود»؟ چرا ایشان در هنگام ارائه شدن طرح «تعلیق در برابر تعلیق» در دوران بوش، فریبکاری و شیطنتی «احساس» نکردند؟ برای نگارنده که در دورانی از نزدیک با آقای دکتر لاریجانی و مشی نسبتا واقع‌بینانه و عمل‌گرایانه‌ی ایشان آشنا بوده‌ام، این پرسش‌ها تا امروز پاسخی نیافته است.

البته در همان زمان چهره‌هایی نیز بودند که علی‌رغم مخالفت با دولت، از توافق وین حمایت کردند. به عنوان مثال دکتر صادق زیباکلام در همان ایام عنوان کرده بود: « نبايد به دليل رقابت و اختلافات با آقاى احمدى‌نژاد به تخريب اين پيشنهاد، که به صلاح کشور است، پرداخت. نکته اساسى درباره‌ی پيشنهاد جديد اين است که براى اولين بار مسئله‌ی تداوم غنى‌سازى را در ايران، که خواست اصلى ما بوده است، تامين مى‌کند. يعنى در چارچوب اين توافق از ايران نمى‌خواهد که برنامه خود را به حالت تعليق درآورد.... تحويل دادن ۸۰ درصدِ اورانيومِ کشور کار عاقلانه‌اى است زيرا اين ۸۰ درصد اورانيوم ۳ تا ۵/۳ درصد را نبايد انبار کرد ... با رسيدن به توافق با ۱+۵ براى اولين‌بار يک توافق جدى خواهيم داشت که مى‌تواند به تدريج پرونده ايران را از شوراى امنيت خارج کند و به وين و شوراى حکام ببرد.» («به سوی اعتماد سازی»، حیات نو، ۷ آبان ۱۳۸۸).

دکتر هرمیداس باوند دیگر استاد علوم سیاسی نیز در مصاحبه‌ای که پس از توافق سه جانبه‌ی ایران، ترکیه و برزیل انجام شد ‌می‌گوید: « به نظر من ایران باید مشکلش را با طرفهای اصلی ماجرا حل کند. طرفهای اصلی، اعضای دائم شورای امنیت‌اند. ما باید همان پروسه‌ی مطرح شده در وین را قبول می‌کردیم، زیرا در آن زمان زمینه‌ی لازم برای حل مشکلات ایران و غرب، گذشته از مشکل هسته ای، وجود داشت. با توجه به استراتژی اعلام شده‌ي اوباما، یعنی حل مسالمت آمیز مشکلات ایران و آمریکا از طریق مذاکرات دو جانبه، توافق وین می‌توانست زمینه‌ی لازم برای حل تدریجی مشکلات این دو کشور را فراهم کند.» («غلبه‌ی نظر احمدی‌نژاد بر دیدگاه علی لاریجانی»، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹).

عواقب «نجابت» بیش از اندازه
اما شگفت این بود که قبل و بعد از همه‌ی آن مخالفت‌ها و فضاسازی‌ها علیه مذاکرات ژنو و پیش‌نویس توافق وین، دکتر جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی کاملا سکوت پیشه کرده بود. در دی‌ماه ۱۳۸۸ که به اتفاق نمایندگان «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا» دیداری با ایشان داشتیم، من صراحتا از ضعف رسانه‌ای و تبلیغاتی دبیرخانه‌ی شورای عالی امنیت ملی انتقاد کرده و خطاب به ایشان گفتم: «این نجابت شما ما را کشته است»! گفتم دیگران شکست‌های خودشان را چنان در بوق و کرنا می‌کردند که گویی «فتح الفتوح» کرده‌اند، ولی شما پس از مذاکرات بسیار مهم ژنو و وین، فضای تبلیغاتی را یکسره در اختیار رقبایی قرار دادید که با فضاسازی و تأثیر‌گذاری بر فرآیند تصمیم‌گیریِ نظام، عملا حاصل دستاورد شما را بر باد دادند.

تنها پس از اعلامِ شرایط ایران به گروه وین بود که دکتر احمدی نژاد در مصاحبه‌ای مطبوعاتی از مخالفت‌ها با پیش‌نویس اولیه‌ی توافق وین به عنوان «سر و صدای عده‌ای» یاد کرد و گفت که اگر همان توافق اولیه هم اجرایی می‌شد باز به نفع ایران بود. اما شرایط جدیدی که از سوی ایران اعلام شد مورد قبول گروه ۱+۵ قرار نگرفت و بلکه نوعی رویگردانی از آن پیشنهاد بی‌سابقه‌ تلقی شد. طبعا سرخوردگی قدرت‌های بزرگ جهان نسبت به واکنش منفی ایران آنها را به سمت اعمالِ تحریم‌های جدید مصمم کرد به گونه‌ای که آنها حتی توافقِ مهم ایران، ترکیه و برزیل را نیز نادیده گرفتند.

البته بیانیه‌ی تهران فی نفسه یک موفقیتِ دیپماتیکِ دور از انتظار برای ایران، و دستاوردی برای کشورهای در حال توسعه‌ بود که عملا قدرت‌های بزرگ شورای امنیت را در وضعیت انفعالی قرار ‌داد. همان زمان روزنامه‌ی گاردین نوشت که این بیانیه و مواضع صریح ترکیه و برزیل در شورای امنیت نشانه‌ای است از آغاز «زوال قدرت غرب». اما از آنجا که تا زوال کامل قدرت غرب هنوز قدری فاصله داریم، بدیهی است که آن قدرت‌های حاضر نمی‌شوند بر تابوت خود میخی بکوبند. آنها طبعا نپذیرفتند که کنار بایستند و تماشا کنند که یک مسئله‌ی مهم بین‌المللی، که سالها است با آن درگیر هستند، به دست دو کشور در حال توسعه حل شود. همان طور که ایران نیز مثلا هرگز حاضر نمی‌شود کنار ایستاده و تماشا کند که مسایل سیاسی عراق توسط کشورهایی هم‌چون کویت و بحرین حل شود.

واکنش غرب به «بیانیه‌ی تهران» و یک پرسش ناگفته
اما واکنش غرب به بیانیه‌ی تهران حاوی یک نکته‌ی مهم بود. آنها مدعی شدند که یکی از دلایل مخالفت‌شان با بیانیه‌ی تهران این است که میزان اورانیوم غنی شده‌ی ایران در فاصله شش ماهه‌ی میان مذاکرات وین (اکتبر ۲۰۰۹) و بیانیه تهران (مه ۲۰۱۰) به تقریبا دو برابر میزان قبل افزایش یافته است و لذا شرایط توافق وین دیگر نمی‌تواند مورد قبول آنها باشد. صرف‌نظر از اینکه این «دلیل» صرفا «بهانه‌ای» برای عدم قبول بیانیه‌ی تهران است، در اینجا به یک پرسش کلیدی، که در عنوان این نوشته هم بدان اشارت رفت، می‌رسیم.

مگر مهمترین مدعای مخالفانِ داخلیِ پیش‌نویس توافق وین این نبود که می‌گفتند آن ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم همه‌ی «دار و ندار» هسته‌ای ما و سرمایه‌ی استراتژیک ما و حاصل چند دهه مجاهدت و تلاش دانشمندان هسته‌ای ما و ذخیره‌ی غیر قابل جبران ملک و میهن است که همچون «ناموس» باید از آن محافظت شود؟ مگر به همین دلایل مخالف خروج آن ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم از ایران نبودند؟ مگر نگفتند که ما بعد از خروج آن ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم دیگر اورانیومی نداریم که چرخه‌ی سوخت را با آن بگردانیم؟ مگر نگفتند که خروج آن ۱۲۰۰ کیلو عملا به معنی تعلیق و حتی توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران است؟ پس چه معجزه‌ای رخ داد که تنها شش ماه پس از مذاکرات ژنو- وین ایران توانست معادل همان میزان اورانیومی که بنا بود از کشور خارج شود را دوباره تولید کند؟

آیا با توجه به تحریم‌های گسترده‌ای که کنگره‌ی آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا امروز علیه ایران وضع کرده‌اند، آن مخالفت‌های تند و شتابزده امروز معقول و منطقی به نظر می‌رسند؟ آن «نخبگان» و «سیاست‌مداران» و «دیپلمات‌های کارکشته‌»ای که آن زمان مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات ژنو – وین شدند، آیا امروز در برابر ملت می ‌توانند پاسخگوی گفته‌های خود باشند؟

نکته طنزآمیز در این میان این است که امثال آقای میرحسین موسوی قطعنامه ۱۹۲۹ و تحریم‌های جدید را هم محکوم کرده‌اند. آیا عجیب نیست که یک «سیاستمدار» هم با مذاکرات ژنو و توافق وین مخالف باشد، هم با توافق سه جانبه‌ و بیانیه تهران مخالف باشد، و هم با قطعنامه ۱۹۲۹ و تحریم‌ها مخالف باشد؟! عقل حکم می‌کند که آن کس که از اساس با توافق وین و بیانیه تهران مخالف بوده است و آنها را «عهدنامه ترکمانچای» می‌دانسته طبعا باید از قطعنامه و تحریم‌های جدید استقبال کرده و خشنود باشد. امیدواریم روزی توضیحی بر این تناقض بزرگ داده شود.

هزینه‌ی سیاست‌مداران «نخبه» و دیپلمات‌های «کارکشته»
و جالب‌تر اینکه آقای موسوی از اینکه دستِ برخی مقاماتِ سابق از دخالت در پرونده‌ی هسته‌ای کوتاه شده نیز به شدت ناراحت هستند. ظاهرا ایشان فراموش کرده‌اند که دخالت برخی از همان مقامات بود که به شکست مذاکرات ژنو – وین انجامید و کار ما را بدین‌جا رساند. ظاهرا ایشان فراموش کرده‌اند که در دوران برخی از آن مقامات سابق برای داشتن ۲۰ عدد سانتریفیوژ، در مستراح به «جک استرا» التماس می‌کردیم. این ماجرای شگفت و «نمادین» را خودِ استرا در همان مستند «ایران و غرب» تعریف‌می‌کند. او می‌گوید: «پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه‌ی فعالیت‌های غنی‌سازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهرِ محلِ زندگیِ خود بودم. در بینِ راه تلفن همراهم زنگ زد. آن سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه‌ی ایران بود. او گفت ما می‌خواهیم ۲۰ سانتریفوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمی‌توانم در خصوص یک پرونده‌ی حساس بین‌المللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم شما توافقنامه را امضا کرده‌اید و دیگر نمی‌شود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح می‌زد و ظاهرا عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره‌ي‌ اتمی استفاده کند...» استرا در ادامه تعریف می‌کند که همان‌جا با «جان سائرز» مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پرونده‌ی هسته‌ای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس می‌گیرد. «سائرز» هم پس از مشورت با «کارشناسان» دیگر به «استرا» پاسخ می‌دهد که ایرانی‌ها با همین ۲۰ سانتریفیوژ پس از چند سال می‌توانند به اندازه‌ی مورد نیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! (شایان ذکر است «سائرز» در سال ۲۰۰۹ به سمت رییس سرویس اطلاعات و امنیت خارجی انگلستان (MI6) ارتقا یافت). در نتیجه «جک استرا» هم در تماس مجدد با خرازی به طور قطعی به درخواست او پاسخ منفی می‌دهد.

از این ماجرا می‌فهمیم که آن مذاکره‌کنندگانِ «با تجربه» و دیپلمات‌های «ورزیده‌ی» ما در عصر اصلاحات، ظاهرا یادشان رفته بوده است که قبل از امضای توافقنامه باید از طرف مقابل بخواهند که لااقل ۲۰ عدد سانتریفیوژ را از شمولِ تعلیق خارج کنند. آیا واقعا امروز باید به خاطر فقدان حضور این «نخبگان» و «دیپلمات‌های کارکشته» در مذاکرات هسته‌ای حسرت و تأسف بخوریم؟

گذشته چراغ راه آینده است
وقتی ما از چنان حال و روز، که برای ۲۰ عدد سانتریفیوژ التماس می‌کردیم، به آن شرایط با عزت و اقتدار در مذاکرات ژنو رسیدیم که هفت هزار سانتریفیوژ فعال و ۱۵۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده داشتیم و توانستیم آمریکا را به عقب‌نشینی از پیش‌شرطِ تعلیق واداشته و پیش‌نویس یک توافق مناسب برای ورود به مذاکرات جدی و اساسی‌ به دست آوریم، آن هم بدون این که چماق تحریم‌های گسترده‌ی کنونی بالای سرمان باشد، چرا عده‌ای با «سر و صدا» باعث شدند این فرصت از دست برود؟

پاسخ به این پرسش امروز بدان جهت اهمیت دارد که ظاهرا مذاکرات دیگری در پیش است. باید از گذشته عبرت گرفت. هنوز هم ایران اهرم‌های زیادی برای استفاده در مذاکرات دارد. پیشرفت غنی‌سازی اورانیوم تا ۲۰ درصد تنها یکی از این اهرم‌ها است. قطع امید آمریکا و اروپا از «تحرک اعتراضی شمال پایتخت» (مشهور به «جنبش سبز») از یک سو، و تدابیری که رهبر معظم انقلاب برای وحدت نظر در موضع‌گیری‌های هسته‌ای اندیشیده‌اند، این امید را زنده می‌کند که ایران از مذاکرات جدید نیز - هم‌چون مذاکرات ژنو و وین - با موفقیت بیرون آمده و بتواند شرایط دشوار کنونی را پشت سر بگذارد. امید که این بار بگذارند.
 
يخي
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۲:۰۳:۰۷
غرب و روسیه دوست ما نیستند
ولی بعضی واقعیتهای بدیهی رو نمیشه کتمان کرد
همه یادمونه که در دوره ی اصلاحات هرچی عقب می نشستیم و بله قربان میگفتیم بازهم علیه ما قطعنامه صادر میشد و محور شرارت بودیم و همین هزینه ها رو می پرداختیم و بحث سر داشتن چند تا سانتریفیوژ ساده بود. موضع ما عقب نشینی پله ای بود!
الان ما بنا به گزارشهای آژانس بالای 5000سانتریفیوژ چرخان داریم و بحث سر درصد غنی سازیست.
در این دولت موضع ما پیشروی قدم به قدم است.
بنظر من موضع قدرت رو باید حفظ کرد ولی متاسفانه بعضی وقتها کاری می کنیم که حتی خودمون هم گیج میشیم
اول برای مذاکره شرط میزاریم بعد بدون تحقق شروطمون وقت مذاکرات رو تعیین میکنیم.
امیدوارم دولت محترم تجربه های غلط دوره ی اصلاحات رو تکرار نکنه که از ترس عقب نشینی میکردیم به امید یه لبخند و اعتمادسازی که البته نه تنها بدست نیومد بلکه مجبور شدیم برای برگشت به نقطه ی اول هزینه ی 2قطعنامه با اجماع رو بپردازیم. (341131)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۳:۰۴:۴۴
کدوم قطعنامه در زمان اصلاحات علیه ایران صادر شد؟
بلد نیستی چرا همش هم نظر می دی؟ (341151)
 
سيد حسين
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۶:۲۹:۲۶
قطعنامه گفت و گوي تمدنها!
قطعنامه محور شرارت
قطعنامه تعليق داوطلبانه
قطعنامه ذلت و خواري
قطعنامه چماق و هويج!
قطعنامه عراق و افغانستان
قطعنامه تسليم و كرنش
قطعنامه استعفاء و خيانت
...
بازم بگم! بگم؟!! (341223)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۶:۴۴:۲۹
متاسفانه شما جناب ناشناس در نظر شماره 341151 بر خلاف خرده ای که بر جناب یخی گرفتید ، بدون دلیل اظهار نظر کردید و خدا را شاکرم که سید حسین، قبل از من جوابتان را با اسم دادند. (341227)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۸:۱۶:۲۲
تقریبا تمام قطعنامه های شورای حکام که با اجماع هم بود در دولت اصلاحات بود (341255)
 
سید سینا
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۹:۱۰:۱۳
قطعنامه‌های شورای حکام الزام آور نیست، ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و تصویب تمامی قطعنامه‌ها در دولت نهم و دهم صورت گرفته است. (341273)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۱:۲۳:۱۸
قطعنامه های شورای امنیت بخاطر از سر گیری فعالیتهایی بود که امثال شما اصلاح طلب هءا بقول خودتان داوطلبانه گذاشتید تو کیسه ی ملت!
یادتون رفته
دولت احمدی نژاد برای اینکه ایران رو برگردونه به نقطه ی شروعی که اصلاحطلبها کیلومتر ها از اون دور شده بودن کلی هزینه کرد.
بنظر شما اگه از اول عقب نمی رفتیم بازم مجبور بودیم بخاطر از سر گیری غنی سازی هزینه بدیم؟
تازه دولت بزدل اصلاحات از ترس قطعنامه کلی امتیاز داد ولی چی گیر ما اومد میشه دو مورداز دستاوردهای هسته ای دولت اصلاحات رو نام ببرید؟ (341360)
 
سیاوش
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۵:۱۲:۳۳
میشه چند مورد از دستاوردهای هسته ای رو اسم ببرید
نیروگاه نصفه کاره بوشهر دستاورده؟یا موشکهای s300؟یا باج و خراج به چین و صد البته دوست و برادرمان روسیه؟یا قطعنامه برعلیه ایران با اجماع آرا؟یا انواع و اقسام تحریمها؟ (341373)
 
Man
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۷:۳۷:۱۲
سیاوش جان!!!!
نیروگاه بوشهر آماده است و همین ماه بکار خواهد افتاد. حتما بعد می گوئید آقای موسوی و یا کروبی برای روسیه پیغام دادند که آن را راه اندازی کنند و خانم رهنورد در موردش نقاشی کشیدند و مجسمه ساختند.
غنی سازی 20% نیز یادتان نرود. سانتریفوژهای نسل 2 را هم فراموش نکنید. 7000 سانتریفوژ فعلی هم رویش، باز هم بگویم؟ رادیو داروها هم رویش. تازه رآکتور اراک و آب سنگین هم هست. موشک S300 را که خودمان می سازیم و در رژه 29 فروردین نمونه اش را دیدید. از آن بهتر را هم می سازیم. شما فکر کرده اید که آمریکائیها عاشق چشم و ابروی سبزها و خاتمی و موسوی شده اند که به ایران حمله نمی کنند؟ نه خیر از همین پیشرفتها می ترسند. عدو شود سبب خیر و این وعده حق است. باج و خراج را در دوران انتخابات هم خلیلی گفتید و گفتند، موسوی و کروبی و خاتمی و بقیه اصلاح جلبان می خواستند برای خودشان مثل و مانند بتراشند ولی!!!! تعجب می کنم شما چرا این حرفها را می زنی؟ کدام باج و چه خراجی؟ اگر مورد دارید بفرمائید، لطفا کلی گوئی نکنید که در این صورت چیزی (!!!) حل نمی شود. قطعنامه که با اجماع نبود عزیز. همه سوزش آمریکا و اروپا هم از همین بود. قطعنامه بدون اجماع هم که بخورد توی سر کسی که تصویب کرده چون آبروی خودش را برده است. در مورد تحریمها شما دچار مشکلی شده ای؟ ما که اثرش را تا حالا نفهمیده ایم. اگر شما جائی اثری از بروز مشکل بخاطر تحریم دیده اید، بفرمائید. (341565)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۹:۵۵:۵۶
من وقتی کسی از اصلاحات یاد میکنه بلافاصله یاد خیانت میافتم! حقارت و خودباختگی در مقابل غرب در زمان اصلاحات در اوج بود! (341283)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۰:۴۸:۴۸
لطفاً مصداق بفرمایید و هم آنها چه تحریم‌هایی برای ایران داشتند

ممنون که به اطلاعات می‌افزایید (341348)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۱:۱۷:۰۷
یه نمونه اش تعلیق داوطلبانه ی غنی سازی بود که وقتی دولت محترم اصلاحات سرش کلاه رفت و داوطلبانه پذیرفت دیگه تا دوسال نگذاشتن ادامه بدیم و وقتی دولت دهم اومد عقب نشینی و بی عرضگی عده ای رو جبران کنه قطعنامه ها شروع شد.
یادتون که هست اگه ما داوطلبانه تعلیق نمیکردیم دیگه برای از سرگیری غنی سازی هزینه رو دست ملت نمیزاشتیم.
خدا لعنت کند برخی خائنان به ملت را که چه ساده با ترس خود جام زهری دیگر را به کشور نوشاندن و از آن بعنوان دستاورد یاد کردند.
بازم مصداق میخواید؟!!! (341357)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۰:۰۵:۵۰
نفرمودید مفاد قطعنامه چه بوده و چه تحریم هایی برای ایران داشت (341416)
 
سید
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۳:۱۰:۱۸
دوست گرامی یخی: این را گفتید که یک جوابی داده باشید؟ از نظر آماری هم که نگاه کنیم هر چه تعدادتحریمها بالا تر رود احتمال عدم اجماع هم بیشتر است. این را از جهت حمایت یا مخالفت کسی ننوشتم فقط توصیه ای بود تا منطقی باشیم نه احساسی. (341467)
 
تمدن
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۲۳:۰۶:۳۲
اولا که خاطر مبارک باشد قطعنامه ها و بیانیه های شورای حکام با اجماع علیه ایران تصویب شد.

ضمنا کاش فقط قطعنامه صادر می شد!

یادتان رفته شاهکار گفت وگوی تمدن های آقای خاتمی را؟

به ما گفتند محور شرارت، خاتمی گفت: گفت و گوی تمدن ها

افغانستان، همسایه شرقی ما را گرفتند خاتمی گفت: گفت و گوی تمدن ها

عراق، همسایه غربی ما را گرفتند خاتمی گفت: گفت و گوی تمدن ها

آقای بلر گفت میوه تصرف عراق را در ایران می چینیم، آقای خاتمی گفت: گفت و گوی تمدن ها

همه چیزمان را پلمپ کردند آخرش هم شورای حکام با اجماع علیهمان بیانیه صادر می کرد. بگذریم.

خدا رحم کرد پایان اصلاحات سر رسید. وگرنه جناب بلر همان بلایی که سر زن و نوامیس مردم در عراق را آوردن سر ما می آوردند و در خانه بنده و شما داشتند میوه می چیدند. (341334)
 
Man
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۷:۲۴:۱۲
دوست ناشناس نامحترم!!!
در همه سایتهای اصولگرا رد پای شما پیداست. بسیار هم بی سواد هستید و نمی دانید چه می گوئید.
در زمان آقای خاتمی کشور ما به درجه محور شرارت از دست جورج بوش نایل آمد.
از چهار قطعنامه دوتایش مربوط به زمان اصلاحات است.
بیسواد جان برره ای بازی در نیاور. (341563)
 
arash
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۲۱:۵۹:۰۵
انگار شما یادتان رفته که 6سال است دولت در دست شماهاست
اگر همه مشکلات تقصیر دولتهای قبلی است پس این دولت چکاره است
فلسفه تغییر دولتمردان تغییر شیوه مدیریت است ایا یعد از 6سال هنوز باید منتظر تغییرات دلخواه شما باشیم؟

دولتی که کوچکترین دستاورهای خود را دربوق و کرنا میکند
وفتح افتوح پشت سرهم روی میدهد نمیدانم چرا ناتوانی های خود را به گردن دیگران میاندازد

نکند هنوز فکر میکنید حکومت در دست دولتهای قبلی است و خودتان هنوز باورتان نشده که الان احمدی نزاد رییس جمهور است که هنوز از موضع اپوزوسیون حرف میزنید

جالبه ولی وقتی صحبت از نقش و حضور اصلاح طلبان میشه
بلافاصله به یاد میاورید که میخ تابوت اصلاحات زده شده و در قبری که مرده ای درونش نیست نباید گریست

با لین حال همین مردگان مقصر همه ناکامیهای دولت است (341656)
 
moosavi
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۲:۰۹:۳۳
من يك سوال اساسي دارم از اصولگرايان لطفا تكليف ما را مشخص بفرمائيد.
آيا مذاكرات هسته اي در زمان دولت اصلاحات زير نظر مقام معظم رهبري بود و نظر ايشان در مذاكرات لحاظ مي شد يا نه؟
اگر زير نظر مقام معظم رهبري بود پس اين ادعاهاي عجيب و غريب و اتهامها كه اصلاح طلبان از موضع ضعف برخورد كردند و تعليق را پذيرفتند از كجا آمده ؟
و نكته ديگر نتيجه اين همه هنر نمايي تيم فعلي مذاكره كننده تاكنون جز تحريم و تهديد به حمله نظامي نبوده لطفا مردم را به اشتباه نيندازيد.
فعلا و با توجه به وضعيت فعلي ما داريم التماس چين و روسيه مي كنيم براي تجهيزات پيشرفته نيروگاهها و پالايشگاههايمان. حقيقت اين است.
حقيقت اين است كه بخاطر تعلق خاطر مقامات تندرو حاكم بر مملكت و گره زدن غرور ملي به داشتن يك نيروگاه ناتمام هسته اي و غني سازي اورانيوم در مملكت رو به روي جنس بنجل و آشغال چيني باز كزديم و... از آنسو التماس روسها مي كنيم بعد از 20 سال اين نيروگاه هسته اي رو تكميل كنند. (341136)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۸:۲۲:۵۳
جواب نکته ی اول:
جام زهری که امام نوشید را یاد بیاورید و عبرت بگیرید هرچند آنقدر عقب نشینی های شما ترسوها به کشور لطمه زد که آخر مقام معظم رهبری در سفری که به یزد داشتند مقامات دولت وقت را مورد عتاب قرار دادند و گفتند خود دولت فعلی که تعلیق را قبول کرده باید آنرا بشکند.
جواب نکته ی دوم:
هنر نمایی تیم شما چی بود؟ مگر همین هزینه ها از قبل بر ما نبود؟ لااقل الان در ازای هزینه ها قدم به جلو بر میداریم ولی در زمان برخی دولتها هزینه را قبول میکردیم و درجا زده بودیم!
امان از بی عرضگی
امان از وطن فروشی و مذاکره کننده ی جاسوس
امان از ترسوهایی که از برگه و سروصدا میترسیدند.
امان از بی لیاقتی (341256)
 
moosavi
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۸:۲۵:۲۵
من مي خواهم پاسخ آقاي يخي را بدهم و انتظار دارم سايت الف منتشر كند.
كسي كه عضو تيم مذاكره كننده هسته اي بود و شما به او اتهام جاسوسي مي زنيد در دادگاههاي جمهوري اسلامي محاكمه و بي گناه شناخته شد. اگر شما معتقديد كه دادگاه حكمي خلاف عدالت داده است كه ديگر بحثي وجود ندارد.
نوشته ايد بي عرضه و ترسو و بي لياقت احتمالا تيم مذاكره كننده را مدنظر داريد.
جهت استحضار شما ضرر و زيان تحريمهاي فعلي براي اين مملكت ميلياردها دلار است كه امثال شما و دولت فعلي چون دستاويز ديگري براي احساس غرور نتوانستند بتراشند به آن تن دادند و دروغي كه هر روز آن را تكرار مي كنيد كه همه اين دستاوردها بدون هزينه بوده است.
راستي دستاورد اين دولت چيست ؟ غني سازي اورانيوم براي راكتور تحقيقاتي دانشگاه تهران و توليد سوخت براي نيروگاه اتمي بوشهر كه هنوز تمام نشده ؟ آنهم به قيمت تحريمهاي كمرشكن و نابودي كسب و كار توليد بسياري از مردم به واسطه ورود اجناس بنجل چيني و پر شدن جيب روسها براي پروژه هاي نيمه تمامي كه حتي خود را متعهد به تمام كردن آنها نمي دانند.
سرتان را بالا بگيريد آقاي يخي و احساس غرور كنيد. شما روزي اورانيوم غني شده فرد اعلا خواهيد داشت اما همين الان بسياري به جهت نابودي توليدشان بيكار شده اند. بسياري هم در آينده بيكار خواهند شد. سرتان را بالا بگيريد و افتخار كنيد به دستاوردهاي هسته اي .
من خائن و وطن فروش و بي عرضه ترجيح مي دهم آن كاگر بيكار شده يك توليدي نان شب داشته باشد اما تو غرور هسته اي نداشته باشي (341392)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۹:۴۶:۱۵
دوست عزیز ببین بغض موسوی تا چه حد هستش که حتی امثال صادق زیبا کلام و عزت الله سحابی وملی مذهبی ها هم از ژنو و توافق نامه وین حمایت کردند اما آقا هنوز تو توهم هستش.برای تو متاسفم که حاضری جک استرا و امریکا و انگلیس بیان تو سعد آباد ملت مارو تحقیر کنن ولی از 2 تا قطعنامه تو خالی مثل ... می ترسی. محض اطلاع میگم: شاخص بورس به 60 % رسیده تورم دولت احمدی نژاد به زیر 10 % رسیده یعنی برای اولین بار تو طول تاریخ 1 رقمی شده.مشوق ها برای سرمایه داران خارجی افزایش پیدا کرده آمریکا هم اعلام کرده حاضر هستش با ایران مذاکره کنه.ما هسته ای رو ادامه میدیم زیر بار ذلت دشمن مثل اصلاح طلبا نمیریم جلوی تحریمها هم می ایستیم.زنده باد ایرانی ریشه دار و با غیرت (341612)
 
میزان
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۲۱:۱۱:۲۹
زمان توی \"وطن فروش بی عرضه (به زعم خودت)\" علاوه بر اینکه بسیاری از کارگران به انحا مختلف بیکار می شدند غروری هم نداشتیم. آن موقع فقط \"جامعه مدنی\" داشتیم و \"حقوق بشر\" و \"گفتگوی تمدنها\".
باز خوب است اکنون لا اقل آن غرور و عزت را داریم. تفکر تو که وقتی قدرت در دستش بوده است نه حقوق کارگران را تامین کرده نه به کسی عزتی داده است.
این جوابیست در خور نگاه صرفا مادیگرایانه شما. (341646)
 
فریبرز
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۵:۴۰:۵۱
صدات از جای گرم درمیاد
تمامی این امان ها که نوشتید مصداق رژیم پلید اخوندی میباشد ا (341527)
 
Zahra
۱۳۸۹-۰۵-۱۲ ۰۲:۳۸:۰۳
Mr. or Ms. Yakhi, you leave comments that are invariably irrational and without sufficient support. You are NOT a real \"Conservative\". Alef, as you can see, I did not insult anyone. So, please do not censor me (341699)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۹:۳۶:۴۱
در زمان خاتمی رهبری آیت الله خامنه ای بود الان هم در زمان آقای احمدی نژاد رهبری همون رهبری هستش. ولی در زمان خاتمی همه فعالیتهای هسته ای ما به خاطر ترسوهای اصلاح طلب تعطیل شد و واسه 20 تا سانتریفیوژ از اونها اجازه میگرفتیم ولی الان 7000 تا سانتریفیوژ داریم. چطور با رهبری آقای خامنه ای در زمان خاتمی همه چیز تعطیل شد ولی با رهبری اقا در زمان احمدی نژاد همه چیز برمیگرده.بنابراین ترسو بودن و بی لیاقتی اصلاح طلب ها در پیشبرد برنامه هسته ای ایران رو گردن رهبری نندازید (341608)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۲:۱۲:۵۲
آقایان ترا به خدا به خاطر بغض و نفرت از احمدی نژاد، کشور و ملت را قربانی نکنید. مگر این پست و مقام چقدر ارزش دارد؟! (341137)
 
علي
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۲:۱۷:۱۶
به دلیل آنکه دشمنان ملت نظیر م.م. از این مذاکرات ناراحتند به نظر می رسد که این مذاکرات به نفع ملت ماست (341138)
 
کلک
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۲:۳۳:۰۱
چقدر پرسش؟
از قدیم گفتن: منال دروریش که درت میشود بیش! (341141)
 
عاشق ایران زمین
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۳:۰۴:۱۳
اگر شرایط امروز را در مسائل هسته ای با گذشته مقایسه کنیم بدون شک به موفقیت های عظیم ایران عزیز پی می بریم و مواضع متفکرانه، شجاعانه و عرتمندانه دکتر احمدی نژاد را خواهیم ستود خدا می داند اگر مواضع ریاکارانه بعضی در داخل نبود و هیاهو ها و سر و صداهای دروغین این افراد نبود فراست و زیرکی دکتر تا حالا امتیازات بسیاری را برای ما به ارمغان آورده بود خدا به همراهت باشه احمدی نژاد عزیز به وضوح برایم روشن است که دماغ پر از باد غربی های زور گو و دنباله های منافق صفت آنها را به زودی به خاک می مالی ، در عرصه دیپلماسی هر بار می بینیم که پشت اینان را به خاک می مالی و باز این نا بخردان ادعای قدرت می کنند ،خدا به همراهت باشد ای مرد بلند همت
لحظه ای چند سحر نزدیک است
هر چند احتمالش کم است نظر من رو سانسور نکنید (341149)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۳:۲۱:۳۶
محض رضای خدا عدم پذیرش توافق وین به موسوی چه ربطی دارد؟!
توافق وین بهترین سناریوی پیش رو در این چند ساله بود که احمدی نژاد هم موافق اجرای آن بود.مخالفان آن هم کاملن آشکار هستند ولی جرات نام بردن از آن ها را ندارید و این که تقصیر را گردن موسوی می اندازید به خاطر این است که دیوار کوتاه تر از ایشان پیدا نکرده اید! (341157)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۸:۲۴:۵۷
عزیز من قطعنامه رو همین موسوی و کروبی به این کشور تحمیل کردن حالا داری میگی دیوار کوتاه تر؟!!!
عجبا به خردت
عجبا (341258)
 
ممده
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۹:۵۹:۵۹
کاملا درسته این قطعنامه حاصل دسترنج اصلاح طلبان بود. من موندم چرا کتابهای تاریخ ما تغییر نمیکنه و برای دانش آموزان از خیانت های انقلابیون پشیمان در جمهوری اسلامی مطلب نمی نویسن باید نسل های جوان تر بدونن که چطور آدمها می تونن تغییر کنن و عین آب خوردن به کشورشون و ملتشون خیانت کنن (341285)
 
ایرانی
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۳:۳۱:۰۴
مذاکر \"بدون هر پیش شرطی\" یک موفقیت بزرگ از دولت احمدی نژاد است. صورت مسئله را دقیق بخوانید (341162)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۳:۳۹:۰۵
نکنه میخواین تقصیر اشتباهات دولت آقای احمدی نژاد و هزینه بسیار سنگینی که ایشان به مملکت وارد کردند را هم تقصیر آقای موسوی بدانید !!!؟؟؟
الان وضعیت به گونه ایست که از فروش یک پمپ ساده هم برای پالایشگاههای ما خودداری میکنند حتی با اینکه قرارداد دارند و بخشی از پول آنها را هم گرفته اند!!!!!!! (341166)
 
سید حسین
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۲۰:۴۳:۴۳
تحریم ها همه به خاطر خوش خدمتی و دم تکان دادن این وطن فروشان خائن بر ما تحمیل شده مگرنه آقای اوباما 2 بار به مقام معظم رهبری نامه نوشت تایخ روابط را بشکند اما این پست فطرتها به قول نویسند؛چون دریافتند که دیگ این جشن برای ایشان نمیجوشد، شروع کردند به سیگنال فرستادن که: ای اوباما! یا با اونا یا با ما!!
اما زمان اصلاحات با این همه خوش خدمتی و غش وضعف کردن برای امریکا، ما محور شرارت شدیم آنها دائم از مرعوب بودن دولت ایران استفاده کردند و به قول معروف تا جا داشت جلو آمدند...
الان نیز همه این آقایان اصلاح طلب نیک میدانند چه کرده اند و چه میکنند و دنبال چه هستند... (341298)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۹:۴۸:۲۹
عزیزم دوره پمپ بنزین داره تموم میشه همه جا گازی میشه. پمپ گاز هم تولید داخله. تحریم بنزین هم دورش تموم شد. برا تخریب احمدی نژاد دنبال دروغ های دیگه بگردید. (341614)
 
حامد
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۳:۵۴:۱۵
شهاب جان
مطلبت خیلی طولانی بود! خود که ماشا الله استادی، خواننده وب حوصله خواندن مطلب به این طولانی ای نداره. (341174)
 
سید
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۴:۱۷:۱۵
در مقاله نوشته شده سعی در تفهیم باورهای نویسنده شده و دلایلی به عنوان سند در آن آورده شده. بسیاری از مطالب دیگر که میتواند خلاف این نگرش را ثابت کند وجود دارد. دولت کنونی هم در صورت لازم توافقهایی خواهد کرد که وقتی آب از آسیاب افتاد همین نویسنده بگوید که خیانت شده است. به طور کلی داوری کردن و تصمیم گیری بعد از عبور از بحران راحت تر است. (341184)
 
عبرت بگیرند؟
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۴:۲۸:۳۱
این ها اگر اهل عبرت گرفتن بودند که ما اینقدر مشکل نداشتیم.این ها نیز همان اشتباهی را می کنند که همه ...می کنند. (341187)
 
سيد حسين
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۱۵:۲۳:۵۳
\"به نظرم آن‌هایی که در برانگیختن ناآرامی‌های بعد از انتخابات نقش داشته و «بنزین بر آتش ریختند» قطعا از نامه‌های باراک اوباما به آیت‌الله خامنه‌ای پیش از انتخابات مطلع شده بودند. آنها چشم‌انداز موقعیت بین‌المللی ایران و ثمرات داخلی گسترده‌ای که آن انتخاباتِ باشکوه می‌توانست به همراه داشته باشد را خوب پیش‌بینی کرده‌بودند. و از همین رو اراده کردند که آن جشنِ بزرگِ پیروزیِ ملت ایران را به عزا تبدیل کنند چرا که گمان می‌کردند که دیگ این جشن قرار نیست برای آنها بجوشد.\"
جملات فوق يكي از زيباترين و دقيق ترين تحليل هايي است كه به صورت مختصر، گوياي جريان پس از انتخابات مي باشد. ان شاء الله با روشن شدن زواياي اين مسائل، همه مردم ايران آگاه شده و خائن و خادم در نزدشان شناخته شوند.
بزرگترين آرزوي من اين است كه مظلوميت هاي اين رهبر بي‌نظير در عين قرار داشتن در اوج تقوي، آگاهي، هوش، شجاعت و تدبير بر برخي فريب خورده گان روشن شود و در مقابل دروغگوهاي خائن به اين مملكت كه تنها دنبال خود و هواي نفس خويشند، مغبوضتر و مترودتر در نزد همين توده هاي پاك مردم شوند.
آفرين بر نويسنده... (341206)
 
Irani
۱۳۸۹-۰۵-۱۰ ۲۱:۴۳:۵۲
به عنوان یک ایرانی مقیم خارج از کشور به کارهائی که در پرونده هسته ای شده است افتخار می کنم! (341313)
 
6
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۱:۵۰:۰۷
\"به عنوان یک ایرانی مقیم خارج از کشور به کارهائی که در پرونده هسته ای شده است افتخار می کنم!\"

منظورتان از \"افتخار\"،تصویب 4 بار قطعنامه ی شورای امنیت با اکثریت آرا است ؟ (341364)
 
shahriar Kamali
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۵:۴۴:۳۶
من هم به عنوان یک ایرانی‌ خارج از کشور از داشتن چنین روابط خارجی‌ شرم می‌کنم. (341376)
 
Irani
۱۳۸۹-۰۵-۱۲ ۱۵:۰۸:۴۳
جناب آقای کمالی از کدام ذلت نام می برید؟!
از ذلت کدام روابط وذلت صحبت می کنید؟
از تجاوز سربازان امریکائی در اوکیناوا یا عراق به دخترهای کم سن وسال صحبت می کنید یا ذلت خواری مردم در افغانستان ویا شاید هم از جنایت سربازان امریکائی در کویت وعربستان بی خبرید؟
با شاید هم از ارسال محموله زنان مصری برای سربازان امریکائی در جنگ عراق و امریکا در سال 1991 می گوئید؟
یا شاید هم به این دلیل احساس حقارت وذلت می کنید که تلویزیون ما مانند غربیها آنچنانی نیست؟
ویا شاید هم به این دلیل که خ....به دلایلی ما راتحویل نمی گیرند؟
یا شاید هم ذلت را به عدم تقدیم ایران به دیگران تعبیر می کنید!
اگر کمی حتی ذره ای حس وطن پرستی در درونمان باشد احساس ذلت نمی کنیم.
من بر خلاف شما احساس غرور می کنم!

(اگر هم مخالفتی با حکومت ودولت دارم,ومی خواهم از حقوقم دفاع کنم!حیثیت ووطنم را در ازای کمک دیگران نمی فروشم!! (341898)
 
رضا جلیلی غلامی
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۷:۲۹:۱۷
سلام
می دونم نظرم را درج نمی کنید ولی اونو به آقای شهاب اسفندیاری منتقل کنید من دو سال پیش سرنوشت پرونده هسته ای را پیش بینی کردم و متاسفانه تحلیل من درست بود مقاله دو سال پیش من را بخوانید

به شباهتهای پرونده هسته ای و قطعنامه 598 فکر کرده اید؟

سخنان محسن رضایی فرمانده سپاه پاسدارن در دوران دفاع مقدس در بیستمین سالگرد پذیرش قطعنامه 598 و تقارن آن با موضوع هسته ای ایران که چالشی به وسعت جنگ 8 ساله را بر جمهوری اسلامی تحمیل نموده است، انسان را به تامل وا می دارد. نوشته حاضر از این باب که گذشته چراغ راه آینده است، تقریر می گردد که امیدوارم ذکر آن مثمر ثمر باشد.

در جنگ 8 ساله، پس از کش و قوسهای جبهه ها در سالهای آخر و بعلت فرسایشی و طولانی شدن جنگ، ایران در اکثر جبهه ها بخاطر وزن سنگین تر ذاتی به یک تفوق نسبی رسیده بود و اکثر دولتمردان ایران به این نتیجه رسیده بودند که معادلات جهانی به هیچ وجه اجازه نمی دهد ایران از این جنگ پیروز کامل بیرون بیایید. لذا زمزمه پذیرش قطعنامه نیز با توجه به برگ برنده ایران در جبهه ها در بین دولتمردان و حتی فرماندهان انقلابی جنگ شنیده می شد.

این واقعیت، بعلت عدم درک شرایط جهانی و مقدورات و محذورات کشور، فرصت طلای پذیرش قطعنامه در سال 1366 را تبدیل به اجبار پذیرش قطعنامه در سال 1367 نمود. دکتر محسن رضایی در گفتگو با شهروند امروز می گوید:
\"زماني که پيشنهاد قطعنامه 598 به ايران شد، ايران در نقطه قوت و بالادستي بود و بيشتر مواد آن هم به سود ما بود. ما بر جنگ سوار بوديم. اگر ايران مي‌خواست قطعنامه را بپذيرد، آن شرايط مناسب‌ترين زمان بود. اما عده‌اي گفتند که اگر فلان بند در قطعنامه جابجا شود و فلان کميته شکل بگيرد، مطلوبتر است. که در نهايت هم اين خواست به نتيجه نرسيد و در نهایت از من خواسته بودند كه چون امام (ره) دستور داده كه بايد به جنگ ادامه دهيد، برنامه‌اي براي پايان جنگ پيشنهاد دهيد. من اين نامه را كه طرح پايان جنگ بود، به آقاي‌ هاشمي ‌نوشتم و ارايه كردم. ايشان هماهنگ‌كننده ارتش و سپاه بودند\".
آقای رضایی همچنین می گوید:
\"ما وظيفه داشتيم كه طرح و استراتژي دفاعي خودمان را طراحي كنيم و به ايشان بدهيم. پس از تصويب، ايشان خواسته بود كه برنامه خود براي تفوق در جنگ و تغيير شرايط به نفع ايران را ارايه كنيم و ما نشستيم و يك استراتژي پيروزي را طراحي كرديم كه بنا بر آن، پنج سال طول مي‌كشيد تا ايران، صدام را تسليم ‌كند. پيش‌بيني ما بر اساس اخبار و اطلاعاتي كه به دست آورده بوديم، اين بود كه عراق در دو يا سه سال آينده، يعني تا سال 70 به سلاح هسته‌اي دست پيدا مي‌كند. مبارزه با عراق هسته‌اي با آن امكاناتي كه ما داشتيم، كار سختي بود\".

و در پایان می گوید:
\"در ماه‌هاي فروردين و ارديبهشت و خرداد سال 1367 ، ارتش عراق حملات خود را به ايران آغاز كرد و بخش‌هايي از فتوحات ايران را باز پس گرفت. آقاي ‌هاشمي‌ اواخر خرداد ماه 1367 به كرمانشاه آمدند و گفتند كه ما سران قوا، خدمت امام(ره) رسيديم و امام(ره) نظرات ما را براي پذيرش آتش‌بس نپذيرفت و گفت كه بايد به جنگ ادامه بدهيد. ما گفتيم كه پول نداريم. امام(ره) گفتند از مردم ماليات بگيريد. گفتيم: ارز نداريم، گفتند: خودتان براي آن فكري بكنيد. گفتيم: مردم به جبهه نمي‌آيند. امام(ره) گفتند: دستور جهاد خواهم داد. حالا شما‌ها كه قبلاً هم مي‌گفتيد براي پايان جنگ طرحي داريد، طرح خودتان را به ما بدهيد. حضرت امام(ره) به ما گفته كه برويم نيازمندي‌هاي شما را تأمين كنيم. ما وظيفه خود را بايد انجام مي‌داديم و بر اساس نظرات كارشناسي واقعيات را منتقل مي‌كرديم و برآورد خود را براي پايان دادن به جنگ و نيازمندي‌هاي نيروهاي مسلح ارايه مي‌كرديم\". به نظر من و در نتیجه مطالعاتی که در تطبیق شرایط تاریخی داشته ام، اکنون نیز ایران در یک معادله هسته ای در کش و قوس بمراتب قوی تر و خطرناکتر از جنگ تحمیلی درگیر می باشد که هوشیاری و ذکاوت زیادی در به نتیجه رساندن آن می خواهد. امیدوارم این بار ملت ما مجبور به خوردن جام زهرآگین نشود و با در ک صحیح از مقدورات و محذورات و منافع ملی در این مسیر گام برداریم و با درایت به حق مسلم خود یعنی \"دستیابی به چرخه کامل و بومی سوخت هسته ای با مصارف صلح آمیز\" برسیم.
http://rezbba.blogfa.com/post-2.aspx (341378)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۰۷:۴۲:۴۹
جناب یخی !
در اینکه در حال حاضر به خاطر عملکرد دولت فعلی در انواع قطعنامه ها و تحریم ها غوطه ور شدیم و این تحریم ها کم کم آثار اقتصادی و زیانبارشو به مردم داره نشون میده که شکی نیست
ولی اینکه تا کم میاری تمام تقصیرهارو به گردن دولت های قبلی میندازی دیگه در حال حاضر کار نخ نمایی شده !
شما ظاهرا نفست از جای گرم میاد که نمیدونی فشار اقتصادی در دولت 9 و10 به مراتب از دولت های قبلی بیشتر شده و چشمان گرسنه فرزندانمان بیشتر و فقر گسترش پیدا کرده
شما فکر میکنی با کوبیدن دولت اصلاحات که جناب سید محمد خاتمی با رای قاطع دودوره رئیس جمهور بود میتوانی برای خودت موقعیتی دست و پا کنی کاملا در اشتباهی چون این مقام و موقعیت به هیچ کس وفا نداشته
جناب اصولگرای یخی ! کمی از بیانات جناب مشایی بنویسید (341382)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۰:۱۱:۴۰
بنده به عنوان یک ایرانی چرا از ماجرای نامه باراک اوباما به رهبری خبر ندارم ؟
دوما چرا نمی خواهید قبول کنید سیاستهای هسته ای در دوره اصلاحات با هماهنگی و تایید رهبری بوده است چون اگر غیر از این باشد بایستی حتی در یک مورد رهبری به رویه مذاکرات اعتراض می کرد که نکرد . بالاخره طبق قانون اساسی در نظام ما رهبری مافوق همه قدرتهاست پس ایشان اگر نظری خلاف آنچه اتفاق افتاده داشته اند می توانستند در موضوعی به این مهمی اعمال نظر نمایند و از ادامه مذاکرات به آن شیوه جلوگیری نمایند . (341419)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۲۰:۲۱:۴۵
اونقد غرق بی قانونی شدید که نمیدونید رهبری تو ریز کارهای دولت دخالت نمیکنه اگه اینطور بود که خاتمی میرفت کنار آیت الله خامنه ای رئیس جمهور میشد در ضمن یادتون باشه بالاخره تحمل آقا هم به سر رسید و وقتی دید که ترسوها دارن کشور رو به باد میدن در سال اخر رئیس جمهوری خاتمی خطاب به دولت دستور داد که فک پلمپ باید توسط همون دولتی که فک پلمپ کرده صورت بگیره بنابراین رهبری از همون اول با تعلیق مخالف اساسی بود. و به دولت خاتمی هم هشدار داد که مواظب رفتار تیم هسته ای اصلاح طلبا باشه.برای دونستن مطالب بیشتر به مستند ایران و غرب که توسط شبکه پرس تی وی تهیه شده مراجعه کنید تا دست خیانتکاران اصلاحات رو در تحمیل حرف زور بر ملت ایران ببینید (341635)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۰:۲۰:۱۱
قطعنامه‌های شورای حکام الزام آور نیست، ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و تصویب تمامی قطعنامه‌ها در دولت نهم و دهم صورت گرفته است}


جاهلان ایرانی حتما\" نمی دانند که در زمان آقای خاتمی قول تعلیق دائم در مقابل کمک به معلق شدن به تجارت جهانی داده شده بود. این موضوع را یکی از سران ناتو در دانشگاه هاروارد برملا ساخت. وقتی به او گفته شد که این حقیقت ندارد و ایران فقط برای ایجاد جو اعتماد سازی قرار شد بطور موقت غنی سازی را تعلق کند گفت که خود نامه آن مبنی بر تعلیق دائم را دیده و خوانده است. این سند در زمان دولت خاتمی فرستاده شد.
من فکر نمی کنم عضو ناتو در مقابل استادان و دانشجویان هاروارد ذروغ به این بزرگی را بدون هیچ مدرکی بسازد. (341427)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۱:۰۶:۵۷
از قرار معلوم همه مقصر بودند به جز دستگاه ديپلماسي كشور بخصوص آقاي احمدي نژاد و آقاي جليلي ... (341436)
 
شرکت در بحث
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۳:۲۱:۳۱
از ترس و شجاعت زیاد صحبت کردید.
راننده ای که نگران سلامتی خانواده و مسافرانش باشد تبدیل به راننده ای ترسو می شود در مقابل راننده ای که اصلأ یاد خانواده و مسافرانش نیست ، به خطرات احتمالی فکر نمی کند و از مسئولیتش بی اطلاع است ، راننده ای شجاع بنظر خواهد رسید .
لذا هر ترسی منفی و هر شجاعتی مثبت نیست .
ممکن است در جایی بشنوید که مسئولی التماس کرده است . این موضوع هم میتواند نشانه ضعف او باشد و هم نشانه شایستگی . متاسفانه با مسائل خیلی ساده برخورد می کنید . (341475)
 
محسن
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۱۹:۲۱:۴۲
1-درزمان اصلاحات برای داشتن7سانتریفیوژالتماس میکردیم و این حق را به ما نمیدادنداما حالا برای غنی سازی 20درصد هم نمیتوانند جلوی ما را بگیرند.
2-اگر امام خمینی هم مثل شما فقط دودوتا چهارتای قطعنامه ها را میشمرد از اول انقلاب نمیکردیم و هزینه چندصدهزار شهید و مجروح و جانباز وهزارمیلیارد دلار جنگ و....را متحمل نمیشدیم.
3-استقلال وآزادی وجمهوری اسلامی در دنیای توحش مدرن شعاری با هزینه بالاست.ملت های آزاده دنیا دوراه بیشتر ندارند یا تسلیم ذلت شدن یا ایستادگی وهزینه دادن.
4-هزینه ایستادگی دربرابر زورگویان حتما کمتراز تسلیم شدن است.
5-جنگ حق وباطل همیشه بوده وخواهدبود.بعضی ها که ملت راازتحریم واثرات آن میترسانند انقلاب اسلامی ومفهوم آن را درک نکرده اند.
6-ازآقایانی که زمانی مسوول مذاکراتی مانند قضیه گروگانهای لانه جاسوسی و اموال بلوکه شده بودند بپرسید چگونه مذاکره کرده و چه دست آوردی داشته اند که حالا مدعی هستند؟ (341605)
 
شهریار
۱۳۸۹-۰۵-۱۱ ۲۰:۲۸:۴۲
مشی مقام رهبری تاکنون این بوده است که در پرونده‌ی هسته‌ای حتی‌المقدور در داخل میان مقامات اصلی کشور اجماع وجود داشته باشد. ایشان در یکی از سخنرانی‌های پس از آغاز مجدد غنی‌سازی فرمودند: (نقل به مضمون) «من‌ همان زمان که غربی‌ها برای تعلیق کامل فشار می‌آوردند هم نظر دیگری داشتم و گفتم و تمام جلسات هم ثبت و ضبط شده و در آینده روشن خواهد شد.» و فراموش نکنیم که آن زمان مجلسی داشتیم که بسیار جلو‌تر از تیم مذاکره کننده می‌خواست با مصوبه‌ی سه فوریتی فاتحه‌ی کل برنامه‌ی هسته‌ی ما را بخواند و هم چون لیبی دو دستی تقدیم کند. (341638)
 
۱۳۸۹-۰۵-۱۲ ۰۲:۳۲:۱۰
جناب آقای اسفندیاری، اگر درست متوجه شده باشم حرف شما این است که ما در دوران اصلاحات توفیق هسته ای نداشته ولی در دولت مهرورزی به موفقیت های شایانی در روند هسته ای دست یافته ایم. من موافقم و همین جا از مجلس شورای اسلامی ، شورای محترم نگهبان، دفتر مقام معظم رهبری، قوه قضاییه و ارگانهای اقتصادی سیاسی دیگر چون سپاه به خاطر حمایتهای شایان و بی وقفه شان به تمامی دولت های پیشین و فعلی تشکر فراوان می کنم و می گویم: خادم ملت بودن فضیلتی نیست که هر دولتی از آن برخوردار باشد!!! (341698)
 
Irani
۱۳۸۹-۰۵-۱۲ ۱۴:۲۰:۴۷
آقا و برادر گرامی که نه نامی داری و نه نشان !!
گذشته از هر چیز,شما فکر می کنید اگر ذلت را می پذیرفتیم بهتر بود یا قطعنامه؟
فکر نکن که من موافق کلیه کارهای دولت هستم!خیر,اما در این یک مورد کاملاً با شما مخالفم!
باید بیرون از گود باشی تا بتوانی قضاوت کنی ,چون روزگاری من هم حال وهوای شما را داشتم وتمام افکارم شده بود مخالفت با نظام وحکومت و دولت و همه چیز را با دیدی منفی نظاره می کردم!
طی این 11 سالی که از کشور خارج شدم دیدگاهم , با دیدن حقایق غرب وبازیهای آنها روشن شد وبه این نتیجه رسیدم که سیاست یک نوع بازی است واین بازی در همه جا هست.در اینجا هم سیاست را برای خودشان با نوعی تفاوت تعریف کرده اند .
البته منکر بی عدالتی و قانون گریزی در ایران نمی شوم!!(اگر مشکلی در خانواده پیش بیاید نیازی به دخالت غریبه نیست!)
اما این را بدانیم که دنیای غرب همه چیز را برای خودشان می خواهند!واجازه نخواهند داد من و شما از داشته هایمان استفاده کنیم!
حال که ایران می خواهد که داشته باشد پس قطعنامه هم صادر شود!!!
شما فکر می کنید اگر ما کوتاه بیائیم ,قطعنامه ای صادر نخواهد شد؟
بخدا سخت اشتباه فکر می کنیم!چون وقتی انسانهای اینجا خود را برتر از ما می دانند!چگونه می خواهید با آنها کنار بیائید؟!باید باشی تا حس کنید!
دوست عزیز من از جمله کسانی بودم که سخت از آمریکا حمایت می کردم (برای خودم متأ سفم)ولی با زندگی در غرب دریافتم اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام !(فکر نکن نیازی به گفتن این حرفها دارم!خیر.چون خدا را شکر زندگیم اینجا براه است و نیازی به کسی ندارم)
دوست گرامی من در اینجا با عراقی ها و افغانیهای بسیاری ارتباط دارم وکلیه سایتهای عربی وخارجی را می خوانم !(خارج از بحث)
آمریکا ما را مردمی ذلیل وبی اراده می خواهد ! ما را مردمی حلقه به گوش می خواهد!
در کدام کشوری که تحت سلطه آمریکا قرار دارد یا پایگاهی آمریکائی آنجا هست!آن کشور از خود اراده انجام کاری را بدون اجازه آمریکا دارد؟
ما از کدام کشور کمتریم؟ آیا ما نمی توانیم مانند هندیها که پا برهنه راه رفتند تا خودشان پاپوش (کفش/دمپائی) ساختند ,باشیم؟ آینده از آن کسانی است که خود را از هر نظرخودکفا کنند!
دوست عزیز کشورهائی که بر علیه ایران قطعنامه صادر می کنند,همگی خودشان داری سلاح اتمی و تکنولوژی هستند!
پس چرا ما نداشته باشیم؟ مگر آمریکا یا انگلیس پدرخوانده ما هستند؟اصلاً چکاره هستند که امرونهی می کنند؟اگر کمی غیرت وحس وطن پرستی در درون ما باقی مانده باشد,خواهیم دید که صدور قطعنامه بهتر از این است که ما به اوامر امریکائیها که اگر اجازه ورود آنها را به کشور دهیم ,ناموس و داروندارمان را بباد خواهیم داد,بهتر است!
وبه عنوان یک وطن پرست می گویم به کوچکترین پیشرفت ایران افتخار می کنم!خواه این پیشرفت به دست احمدی نژاد باشد,خواه شخص دیگری!!
به امید ایرانی بزرگ,قدرتمند وآباد>... (341874)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.