نظر منتشر شده
۶
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 86579
ابزاری معیوب که هدف شد
تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۳۶
مهدی مجیدپور - دکتری سیاستگذاری علم و تکنولوژی

هدف این نوشتار نقد علمی بر سیاست اخیر انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران است. در ابتدا نویسنده مایل است خاطر نشان سازد که همانطور که این مقاله بر مبنای یک نگاه آکادمیک نوشته شده است، انتظار می رود تا مسولان محترم وزارت بهداشت نیز تلاش کنند تا فارغ از مباحث سیاسی و با عینکی آکادمیک به مطالب آن نگاه کنند.



در پی انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران، مسولان محترم وزارت بهداشت، به دلایلی اشاره کرده اند که عمده ترین و رسانه ای ترین آنها، مقوله ارتقای جایگاه علمی ایران در عرصه پزشکی در جهان است. استدلال اصلی بر این مبنا بود که اگر قرار است ايران از نظر رتبه علمي در افق 1404 رتبه اول منطقه را كسب كند بايد تحولات اساسي در سيستم آموزشي كشور ايجاد شود و برای این کار باید دانشگاه تهران تبدیل به دانشگاهی مادر و تجميع شده شود و همه امكانات علمي در آنجا متمركز شود، تا بشود از رتبه کنونی، بالاتر رود.

خود این سیاست از ابعاد مختلف قابل نقد و بررسی است. از یک لحاظ، اندکی تعمیق در دلیل مذکور، روشن می سازد که ابزاری که برای رتبه بندی دانشگاههای دنیا توسط نهاد (و یا نهادهایی) پیشنهاد شده است در ایران مبنای وضع و اجرای سیاستی شده است. یعنی اینکه طیف وسیعی از دانشگاههای مختلف (دولتی و یا خصوصی) در دنیا (شامل کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه) در بخش آموزش و تحقیقات مشغول اند. آموزش و تحقیق در این دانشگاهها شامل طیف وسیعی از رشته های علمی – تخصصی است. حال، موسسه ای در دنیا سعی می کند تا این دانشگاهها را رتبه بندی کند و در یک جدول کلی به آنها رتبه اختصاص دهد. خروجی حاصل از این رتبه بندی برای سیاستگذاران بخش بهداشت و آموزش پزشکی ایران مبنای سیاستگذاری قرار می گیرد.





البته رتبه بندی دانشگاهها توسط نهادهای مختلفی و با معیارهای متفاوتی در دنیا انجام میشود اما شاید معروفترین آن رتبه بندی باشد که توسط موسسه SIR (رجوع شود به مرجع شماره 1) انجام می شود که آخرین نسخه آن در سال جاری میلادی توسط این موسسه منتشر شده است. در این رتبه بندی دانشگاه تهران در رتبه 474، دانشگاه علوم پزشکی تهران در رتبه 691 و دانشگاه علوم پزشکی ایران در رتبه 2119 قرار دارند. خوانندگان محترم می توانند با مراجه به وبسایت این موسسه رتبه بندی دانشگاههای مختلف را استخراج کنند.





اما هدف این نوشتار پرداختن به مباحث وضع و اجرای سیاستهایی است که در کشور بر مبنای چنین ابزارهایی تدوین می شوند. جدای از اینکه در این سیاست به سرعت تدوین و اجرا شده، ابزار رتبه بندی دانشگاهها تبدیل به هدف شده است، اما خود این ابزار دارای اشکالات اساسی است که عدم توجه به آنها حداقل در حوزه سیاستگذاری نمی تواند موجه باشد. ذیلا به برخی از نواقص معیارهایی از این دست اشاره می شود.





اول اینکه باید توجه نمود که این معیارها عموما بر اساس تعداد مقالات منتشره توسط نهادهای آکادمیک استوارند. مباحثی از جمله شاخصهای نوآوری واختراعات که می تواند ثبت پتنت و امثالهم باشد در نظر گرفته نشده است. روشن است که در جوامع آکادمیک امروزی رتبه بندی بر اساس معیاری که هم شامل مقالات منتشره و هم ثبت اختراعات باشد نیز مورد انتقاد جدی است، چه برسد به معیاری که صرفا بر اساس انتشارات علمی باشد.





دوم اینکه در این معیار یکی از اصلی ترین شاخصها تعداد ارجاعات علمی است. بطور مثال اگر یک مقاله توسط مقالات بیشتری مورد ارجاع قرار گیرد، رتبه بندی آن موسسه علمی که این مقاله را چاپ کرده است بالاتر می رود. البته هنوز هم جوامع آکادمیک به تعداد ارجاعات علمی بیشتر، احترام می گذارند اما باید توجه نمود که این ارجاعات باید در ظرف و زمینه هر بخش به خصوصی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. ایرادی که در رتبه بندیهایی از جنس رتبه بندی موسسه SIR وجود دارد این است که در آنها تمایزی در بین بخشهای تخصصی نشده و معیارها عموما در بستر کشورها مورد بحث واقع شده اند. بطور مثال اگر در حوزه ریاضیات مقالات بسیار معروف شاید فقط با پانزده مرجع چاپ می شوند در حوزه بیوتکنولوژی و یا علوم اجتماعی مقالات چاپ شده حاوی تعداد مراجعی بالغ بر یکصد و پنجاه است. پس صرف تعداد ارجاعات به مقالات در حالت کلی نمی تواند ملاکی برای رتبه بندی دانشگاهها باشد، بلکه باید این ارجاعات در ظرف و زمینه هر بخش به خصوصی مورد بررسی قرار گیرد.



سومین نکته این است که این معیار بسیار کلی است و نمی تواند مستقیما مبنای سیاستگذاری در حوزه های تخصصی آکادمیک باشد. امروزه بیشتر سعی بر این است که رتبه بندی رشته های تخصصی بطور جداگانه مورد بحث واقع شوند. یعنی به زبان ساده تر بحث این است که این دانشگاه در کدام رشته ها قویتر است. بطور مثال اگر دانشگاه MIT در رتبه 31 قرار دارد، رشته مهندسی برق آن هنوز هم در دنیا حرف اول را می زند. مشابها اگر دانشگاه ساسکس انگلستان دررتبه 549 قرار دارد، رشته سیاستگذاری علم و تکنولوژی سالهاست که پیشتاز است. بنابر این امروزه نهادهای آکادمیک به این سمت متمایلند که رتبه بندی ها را School  به School مورد بحث و بررسی قرار دهند و یکسری اعداد و ارقام خام و کلی را مبنای کار نکنند.



چهارم اینکه معلوم نیست که مخاطب اینگونه معیارها چه کسانی هستند. آیا مخاطب این رتبه بندی ها روسای دانشگاهها هستند، و یا سیاستگذاران کلی بخش آموزش یک کشور خاص، و یا نهادهای بین المللی آموزشی. تردیدی نیست که بسته به اینکه کدامیک از این دسته از مخاطبان مد نظر باشد و بسته به اهداف آنها ابزارهای متفاوتی باید توسعه یابد. موسساتی از این دست یکسری اعداد و ارقام را گرفته و تحلیل می کنند و شاید مخاطبین آنها سیاستگذاران اجرایی نباشد.





اما نکته پنجم که یکی از مهمترین نقایص این رتبه بندی ها است عبارت از این است که آنها زبان انگلیسی را ملاک و معیار رتبه بندی قرار می دهند. اگر دقت شود در این رتبه بندی ها نهادهای آکادمیک کشورهایی مثل آلمان و فرانسه پایین تر از کشورهایی مثل هلند و سوئیس هستند. دلیل این امر آن است که محققان کشورهایی مثل آلمان و فرانسه بسیاری از کارهای علمی خود را به زبانهای کشور خودشان منتشر می کنند. با احتساب این مورد مشخص می شود که چنین رتبه بندی هایی تعداد انبوهی از کارهای علمی را از قلم انداخته اند.





با توجه به این نکات می توان یادآور شد که در عین اینکه معیارهایی برای رتبه بندی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی توسط نهادهایی بین المللی اعلام می شوند، این معیارها چقدر تا مقام اجرا فاصله دارند. بد نیست به این نکته اشاره شود که طی سمیناری که در چند هفته قبل در دانشگاه ساسکس انگلستان برگزار گردید، نماینده موسسه SIR ارائه دهنده سمیناری بود که طی آن رتبه بندی جدید دانشگاهها با یکسری اشکال رنگی و نمودارها نشان داده شده بود. در میان محققان بسیار معروفی که در این سمینار حضور داشتند، نه تنها کسی برای این رتبه بندی تره هم خورد نکرد بلکه اساتید حاضر به شدت چنین رتبه بندیهایی را که در سراسر جهان رسانه ای می شوند را مورد انتقاد قرار دادند. نقد اصلی هم بر مبنای این بود که این موسسه با انتشار یکسری رتبه های کلی، راهبردهای سیاستی معیوبی را پیش پای نهادهای آکادمیک می گذارد.





در اینجاست که به مسولان محترم و سیاستگذارن باید عرض نمود که لزوما ابزاری که توسط برخی شرکتها و موسسات برای رتبه بندی دانشگاهها اعلام می شود، نمی تواند ملاک و معیار مستقیمی برای اجرا باشد. بلکه هر سیاستی باید در بستر هر کشوری و بسته به مقتضیات زمانی و مکانی آن توسعه یابد. ضمن اینکه در حالت کلی معیار ها و ارزیابی هایی هم که عمدتا در جوامع پیشرفته و با نرم های مرسوم در آنها توسعه پیدا کرده، نمی تواند برای کشورهای در حال توسعه مفید باشد. اگرچه این معیارها می تواند در فرآیندهای سیاستگذاری کشورهای در حال توسعه مورد استفاده باشد اما کپی کردن آنها نمی تواند منجر به تدوین معیار مناسب برای این جوامع باشد چه برسد که مبنای سیاستگذاری و اجرای فی الفور این سیاستها گردد.

 
 
۱۳۸۹-۰۸-۲۲ ۱۲:۲۳:۲۴
آیا اساسا فرایندی برای برگرداندن تصمیم غلط در دولت ها وجود دارد؟ (370846)
 
جواد
۱۳۸۹-۰۸-۲۲ ۱۲:۳۲:۵۱
نوشته بسيار ارزشمند و حاوي نكات جدي و درخورتوجهي بود كه ضروري است سياستگذاران كشور به جد به آن توجه نمايند. در اين ارتباط به دو نكته اشاره مي شود:
1- بهتر مي‌بود كه اين موضوع در يك سطح فراگير و در چارچوب سياستگذتريهاي كلان آموزش و پژوهش مطرح شود تا اينكه در چارچوي بك مصداق ارائه شود. زيرا كه اين مصداق از مسير تحليلهاي موثر و بي‌طرف خارج شده و چه بسا هر بحث آموزنده و جدي داخل آن نيز به همان سرنوشت مبتلا شود.
2- به نظر مي‌رسد اين دولت عملا تابعيت بيشتري از نكات مورد اشاره نويسنده محترم دارد تا اينكه بر خلاف آن عمل نمايد. سياستهاي ابلاغي و اخيرا در حال اجرا در دانشگاه (نظير تغيير ارزيابي علمي اساتيد، افزودن لحاظ نمودن پژوهش و پروژه‌هاي بومي و ...).
3- به نظر بنده انحلال دانشگاه علوم پزشكي دلايل ديگري دارد ولي همانگونه كه ذكر شده است اين موضوع به عنوان دليل رسانه‌اي (و ناچارا غالب!) ذكر مي‌گردد مي‌باشد كه اين هم يكي از نقايص حوزه رسانه كه هر آنچه وارد مسير رسانه مي‌گردد دچار افراط و تفريط شده و از انعكاس طبيعي و واقعي باز مي‌ماند. (370848)
 
استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
۱۳۸۹-۰۸-۲۲ ۲۲:۰۶:۰۶
ضمن تشکر از تحلیل شما بنده پس از 22 سال سابقه در دانشگاه علوم پزشکی که مسئولیت های مختلفی داشته مواردی را عرض می کنم
1) ظاهرا اعتبار و کسب رتبه های علمی همه ساله دانشگاه علوم پزشکی تهران افتخار است اما چگونه؟ اعتباراتی که اختصاصا به آن دانشگاه از معاونت های مختلف وزارت در دوره های مختلف سرازیر شده را در مقایسه با دیگر دانشگاهها بررسی نمائید. شمارش نمائید تصمیم گیران حاضر در وزارت بهداشت از کدام دانشگاه می باشند. بپرسید جذب اعضاء هیات علمی دانشگاه علو پزشکی تهران چگونه انجام می شود. و هزاران پرسش بی پاسخ.
2) این شرایط آیا سبب رشد دیگر دانشگاهها می شود یا بدنی داریم با یک دست بسیار دراز و اندام کوچک
3) کسب امتیازات علمی در گرو رقابت سالم می باشد، اگر غیر این است پس بهتر است تمامی تیم های فوتبال ،دانشگا ههای موجود در تهران ، را یکسان نمود. دیگر لازم نیست رقابت بین دانشگاهی برگزار گردد . مسابقات علمی بین مراکز را منتفی نمود و همه را یکجا بعنوان افزایش سطح علمی و رتبه بندی به یک دانشگاه واگذار نمود.
4) می دانید چه بلائی سر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی آمده. وزیر محترم در طول یکسال سه شوک مالی به آن دانشگاه وارد نموده است. حقوق کارکنان منتقل شده به دانشگاه را و دیگر تعهدات را چه کسی می خواهد پرداخت نماید. باور نمائید هیچ فکری نشده است.
5) تمامی اساتید دانشگاه شهید بهشتی منتظر ند یک روز شنبه ادغام خود را مشاهده نمایند و به عبارتی حتما شهروند درجه دوم دانشگاه تهران شوند .
و....... هزارن موضوع دیگر که می بایست وزیر محترم دولت پاسخگو حاضر شوند در مقابل دانشگاهیان پاسخ دهند.
در پایان بنظر می رسد وزیر شجاعی که امتحان دستیاری را ملغی نمود تصمیم غلطی را که گرفته شده را شجاعانه ملغی نماید. سکوت اساتید تنها به جهت احترام به حرمت مسئولین است . (370973)
 
یک استاد دانشگاه
۱۳۸۹-۰۸-۲۲ ۲۳:۴۰:۵۵
نوشته ارزشمند و درخور تاملی است. اما برای حل مشکل آقایان در دانشگاه علوم پزشکی تهران راه حل کم دردسرتری هم هست و آن اینکه از همه اساتید علوم پزشکی بخواهند مقالات خود را با آدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران چاپ کنند. به این ترتیب بدون نیاز به ادغام و انحلال و به هم ریختن دانشگاهها و کلاسهای درس، تعداد مقالات علوم پزشکی تهران چند برابر می شود و جایگاه این دانشگاه در منطقه بهبود می یابد. (370988)
 
شهدادی
۱۳۸۹-۰۸-۲۳ ۰۱:۴۳:۴۹
باجداسازی آموزش پزشکی از بهداشت ودرمان آِین کشور هم آموزش پزشکی را نجات دهید هم بهداشت و درمان را و تئوری های غیرواقع بیننانه را فراموش کنید (371011)
 
۱۳۸۹-۰۸-۲۳ ۱۱:۱۷:۱۵
بهتر ومنطقي تر مي بود كه از كليه استادان ونظريه پردازان تجربي بصورت فراخوان ودعوت عمومي بعمل اورده مي شد وپس از يك عمل سنجيده وكارشناسانه اقدام مي كردند وقشرفرهيخته ودانشگاهي را عزت و افتخار مضاعفي درخورشان ايشان محسوب مي كردند نه اينكه خودشان راعقل كل دانسته وازمشورت كه سيره ي عملي پيامبر گرامي اسلام مي باشد سرباززده ودانشگاهيان را درعمل انجام شده اي قرار ميدادند (371065)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.