نظر منتشر شده
۱۱۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 98137
استادان بی سواد ولی پرمدعا
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۰۱
یک عضو هیات علمی دانشگاه



در خلال شکستهای  ایران از روسیه در جنگهای زمان  فتحعلی شاه  چنین سوالی در اذهان هوشیاران ایرانی از جمله عباس میرزا نایب السلطنه  ایجاد شد که عامل عامل عقب ماندگی ایران و پیشروی فرنگ در چیست؟ برای کشف جواب این سوال و هچنین فراگیری پیشرفت ها در مرحله اول جذب مستشاران و سپس فرستادن ایرانیان به فرنگ در دستور کار قرار گرفت.اندیشمندانی چون سید جمال الدین اسد آبادی همواره در این فکر بودند که عامل این عقب ماندگی را کشف کنند. پس از گذشت کمی قریب 200 سال آگاهی از عقب ماندگی، نگارنده بر این نظر است که هنوز هم که هنوز است بسیاری عوامل این عقب ماندگی را درست کشف نکرده اند.این نوشتار بر آن نیست که ثابت کند علت اصلی عقب ماندگی ما در قرون گذشته عواملی مانند رخت بر بستن فرهنگ علم دوستی ، دقت طلبی و تلاش و غیره بوده است بلکه هدف ایجاد سوالی جدید است.این سوال بر این فرض قرار دارد که عوامل عقب ماندگی ما در قرون گذشته لا اقل در ذهن اندیشمندان به درستی نقش بسته و حال سوال جدید باید این باشد که :



علت کندی پیشرفت ایران در چیست؟چرا ما که بر فرض علل عقب ماندگی را کشف کرده ایم ، نباید دارای بالاترین رشد و توسعه همه جانبه (نه فقط رشد و توسعه اقتصادی که تنها یک عامل بهبود زندگی است ) باشیم؟



ممکن است فرضیات فراوانی جهت پاسخ به این سوال مطرح باشد اما این نوشتار در پی نشان دادن پایه های نظری برای این فرضیه است که :



در حال حاضر علی رغم تمامی ادعاهای واهی استادان دانشگاه، عامل اصلی  کندی رشد ایران استادان دانشگاه هستند.



پی ریزی این فرضیه از آنجا آغاز می شود که مسائل و مشکلات در جامعه امروز ایران برای همگان آشکار است حال این سوال مطرح می شود که آیا این مسائل قابل حل هستند؟آیا حل شدن آنها در مکانهای دیگر دلیلی آشکار برای حل آنها در تمام مکانهای دیگر نیست؟با مثبت بودن جواب این سوال به اینجا می رسیم که چه کسانی باید علل پیدایش مشکلات آشکار تر از روز را که تمام مردم بر انها واقفند را کشف کرده و سپس برای حل آن راه حل ارائه دهند؟آیا به جز این می رسیم که عالمان هر مشکل می بایست این وظیفه را بر عهده گرفته و حل کنند؟آیا استادان دانشگاه در این امر وظیفه اصلی را بر عهده ندارند؟



با مطرح شدن چنین سوالاتی استادان و افراد دیگر جامعه که در اکثر اوقات تحت تاثیر آنها قرار دارند( یعنی دانشجویان و بر خی از مردم )  فورا استادان را از این کوتاهی رهانیده و مشکل را به گردن عواملی دیگر می اندازند.عواملی مانند این که به حرف ما گوش نمی دهند.ما را در بازی اداره کشور راه نمی دهند و نظر ما را نمی خواهند.



با توجه به اینکه نگارنده در برترین دانشگاههای کشور به تدریس مشغول است و از نزدیک با سطح سواد ، رفتار و نگرش استادن محترم در حال زندگی روزمره است ، با معرفی نکات زیر در پی نشان دادن این امر است که اولا بهانه های فوق لااقل برای اکثر استادان جز گرفتن چهره فهمیده بودن و روشنفکر بودن و طلبکار نشان دادن خود چیز دیگری نیست و مردم و دانشجویان از همه جا بی خبر نیز به اشتباه این شانه خالی کردن را آویزه گوش خود نموده اند.از آنجا که توانایی حل مسئله و توسعه علمی استادان در نحوه تحقیقات و پایان نامه ها نمود پیدا می کند ، نکات زیر نشان می دهد که در صورتی که بهانه های بالا مثل گوش ندادن به حرف استادان و دور کردن آنها از اداره امور نیز حل شود باز هم دردی دوا نخواهد شد چرا که با عرض معذرت مشکل در بی سوادی استادان پر مدعا است.



الف ) سطح توانایی تاسف آمیز در تولید علم و پژوهشهای کاربردی و نظری

با عرض تاسف حتی استادان دانشگاههای پر اسم و رسم  به دلالیلی همون چند شغله بودن ، مشکلات زندگی و شخصی کمتر در پی  تولید علم و مقالات کاربردی بوده و برای همین  روشهای آن را نیز کمتر فراگرفته اند.فاجعه آنجا نمود بیشتری پیدا می کند که بسیاری از این اساتید خصوصا در رشته های علم انسانی و سپس مهندسی توانایی استفاده علمی از اینترنت و بانکهای اطلاعاتی علمی را نیز ندارند.نگارنده می تواند با قطعیت بگوید اگر ما بسیاری از این استادان دانشگاههای مشهور و غیر مشهور کشور را چندین روز در اتاقی در بسته و بدون ارتباط با دیگران به همراه کتابهای دلخواه و اینترنت آزاد بگذاریم دریغ از نوشتن حتی یک مقاله علمی و تولید علم.



 ب ) طمع بی نهایت برای چاپ مقالات – به تلاش دانشجویان به نام و کام استادان

مشکل بالا آنجا بیشتر اثبات  و پشتیبانی می شود که این استادان با طمع زاید الوصفی در پی چاپ مقاله های بی تلاش و شیرین از پس فشار به دانشجویان در کلاسها می باشند.دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها تهران و کشور حتما با این پدیده مواجه هستند که اگر آخر کلاس مقاله ای ندهند و بالای مقاله هم اسم مبارک استاد نباشد نمره خوبی از کلاس نخواهند گرفت.جالب اینجاست که حتما باید اسم مبارک استاد به عنوان نفر اول مقاله چاپ شود چون امتیاز بیشتری برای انها دارد تا زودتر دانشیار و استاد تمام شوند.در اینجا این سوال تاسف بار را باید از این استادان پرسید که آیا این شیوه رشد  و افزایش مرتبه و حقوق عین گذاشتن لقمه ای حرام در کف دست نیست؟آیا این استادان انکار می کنند که افزایش حقوق آنها در پس استثمار دانشجویان و در پی تلاش دیگران بوده است؟آیا این راه پیشرفت امری جز دروغ نیست؟



ج ) لقمه ای به نام پایان نامه

استادان همواره حرص بی نهایتی برای راهنما شدن در پایان نامه ها دارند.اولین دلیل در این است که راهنمایی و سپس مشاوره پایان نامه ها امتیاز پایه ای آنها را بالا می برد و موجب ارتقاء رتبه آنها می شود.دومین دلیل این است که پایان نامه ها بسان سرازیر شدن پولهای باد آورده ای می شود که برای آنها زحمت خاصی نمی کشند.اگر راهنمایی یک پایان نامه دکتری موجب افزایش  6 میلیون تومانی در درآمد شود چرا باید این لقمه را از دست داد؟درآمدی بی تلاش ولی خوش طعم و گوارا.



 چنین مزایایی برای پایان نامه ها وضع را به جایی رسانده است که:



1- گاهی  در گروههای آموزش بر سر گرفتن پایان نامه ها نزاعهای حیرت انگیزی برپاشده و موجب کدورتهای عمیقی بین استادان می شود.



2- دانشجویان در قبل از اخذ پایان نامه و در مراحل تردید برای انتخاب استاد راهنما و مشاور بسیار مورد تکریم و احترام استادان هستند ولی بعد از قطعی شدن کار ورق کاملا بر می گردد.



3- در صورتی که دانشجویی خطا کرده و با افراد قدرتمند گروه پایان نامه نگیرد در باقی راه حسابش با کرام الکاتبین است.برای همین دانشجویان بسیاری از اوقات با استادانی پایان نامه می گیرند که خالی از سواد ولی حاوی قدرت زیادی در گروه بوده و یا افراد کینه ای  تشریف دارند.



د ) پرت بودن از فضای روشهای علمی و پژوهشی( مخصوص استاد راهنما ، مشاور و داور)

1- این روش دیگه قدیمی شده یا پیچیده نیست استفاده نکن

در بسیاری از موارد دانشجویانی دیده می شوند که استاد راهنما ، مشاور یا داور به آنها فشار می آورد که روش استفاده شده شما قدیمی شده است.گاهی به آنها گفته می شود که روش شما خیلی ساده است و مثلا در سطح کارشناسی ارشد و دکتری نیست بلکه در سطح کارشناسی است. این فاجعه از آنجا نمود پیدا کرده است که این استادان می پندارند برای خوردن لقمه باید حتما لقمه را از پس گردن خورد.ایشان توجه ندارند که سطح دکتری یا کارشناسی ارشد به سطح سوال و کشف و تبیینی است که پایان نامه انجام می دهد و برای همین اگر یک سوال مهم د ارای راه حلی ساده باشد این بهترین حالت است نه مایه شرم ساری.از نظر ایشان حاصل ضرب و تقسیم و حتی آمار توصیفی که دقیق ترین نوع آمار است و یا آمار پارامتریک اولیه قدیمی شده اند و یا دارای پیچیده گی های لازم نیستند !!



2- تمرکز بر غلط گیری املایی

دانشجویان پس از اینکه پایان نامه داده شده به استادان را پس می گیرند در بسیاری از موارد با چیزی به جز غلط گیری های املایی و شکلی مواجه نمی شوند.از این نظر استادان ظاهرا نقش علمی خود را در ارتقاء ادبیات فارسی و نوشتاری محدود دیده اند



3- منابع کهنه هستند.

مورد حیرت انگیز دیگری که جدیدا در بسیاری از داوری ها و راهنمایی های پایان نامه ها و همچنین داوری مقالات ظاهرا علمی – پژوهشی دیده می شود تاکید بر روی جدید بودن مقاله است.چنین استادانی شاخصه ای مهم به نام مربوط بودن منابع را قربانی جدید بودن آنها می کنند.از نظر آنها هر موضوعی باید دارای ادبیات موضوعی و یا تجربه قبلی بوده باشد و علاوه بر آن نیز تجربه در زمان جدید رخ داده باشد. آنها هیچگاه از خود نپرسیده اند که اگر سوال و مسئله تحقیقی برای اولین بار مطرح شده باشد چه تجربه ای باید برای آن یافت و یا اگر موضوعی بر گرفته از یک موضوع قدیمی در حالت جدید باشد دانشجوی بیچاره از کجا چاره ای برای چنین ایرادی بیابد؟



داوران بی سواد و پر مدعا



گاهی به دلایلی مانند باند بازی درون گروهی ، جلوگیری از بیکار ماندن استادانی که کسی طرفشان نمی رود و داوطلب شدن شخصی استادی که در صدد بیکار نماندن یا خودنمایی است داوری پایان نامه ها به کسانی داده می شود که علی رغم ادعای فراوان حتی از ادبیات اولیه تحقیق نیز باخبر نیستند.غالب چنین استادانی به دلیل همزمانی عدم علم در موضوع و ادعای فراوان  ، داوری های وحشتناکی از خود بروز داده و از حرف خود نیز ذره ای کوتاه نمی آیند. فاجعه آنجا به فوران می پردازد که استادان راهنما و مشاور نیز به دلیل بی سوادی توانایی تشخیص داوری اشتباه استاد داور را ندارند و بدین ترتیب در نهایت آوار سنگینی بی سوادی و پرمدعایی استادان راهنما ، مشاور و دارو بر سر دانشجوخراب شده و اوست که باید معضلی جدید با نام اجرای یک فرمان اشتباه و غیر علمی را بگیرد. 



نتیجه گیری، علت و چاره



همانطور که دیده می شود علت عدم رشد کافی کشور در عدم توانایی حل مشکلات و شناسایی عوامل تسریع کننده رشد در بخشهای مختلف است.این مهم که وظیف استادان دانشگاه هاست تاکنون به خوبی صورت نگرفته است. از طرفی عدم تفاوت قابل ملاحظه سوابق اجرایی آنها نیز مزید بر علت شده تا بگوییم بهانه های آنها ، گرفتن چهره طلباکارانه و روشنفکر گونه آنها هیچکدام موجب این نمی شود که چنین فرضیه ای در مورد مسئولیت استادان مردود اعلام شود.رفتار استادان در اغلب موارد به رفتار عوام بی سواد ولی بی ادعایی می ماند که تنها خود مشکل را کشف کرده و با اعتراض آن را آشکار می کنند ولی هیچ راه حل درستی برای آن ارائه نمی دهند.



با این توصیف ها همانگونه که عقب ماندگی علمی اصلی ترین عامل عقب ماندگی کشور معرفی می شود همین عامل نیز عامل عدم رشد سریع تر ما نیز خواهد بود. از آنجا که استادان دانشگاه حامل علم کشور هستند ، عامل مهمی نیز برای حل این مشکلات هستند.

 ضمن تاکید بر اینکه سایر عوامل نیز در رشد غیر کافی ایران موثر به نظر می رسند...

استادان فرهیخته و دانشمند که مصداق این نوشتار نیستند، بخوبی می دانند که مشکل اصلی دانشگاه های ما  حضور استادان کم کار، کم سواد، کم مطالعه، پرمدعا وبی خاصیت در سیستم بسته و بیمار هیات علمی هاست و اگر دانشگاه یک کشور اصلاح شود آن مملکت نیز بهبود خواهد یافت.



 
 
عليرضا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۰۹:۴۸:۴۱
سلام
ممنون از نويسنده و مديران سايت كه نشر چنين مطلبي رو تو اين جامعه به شدت سياست زده در دستور كار قرار دادن!
مشكل ما از اموزش و پرورش شروع ميشه و به دانشگاهها و بعد جامعه كشيده ميشه!شما نحوه سواد آموزي دانش آموزان و نحوه اموزشهاي تربيتي و فرهنگي رو در مدارس ببينين و مقايسه با گذشته كنين!
مدرك گرايي به شدت ريشه داره!به شدت!در تمام روزنه هاي جامعه ما مدرك اهميت بسيار زيادي داره!شما در بين جامعه خانواده واسه خواستگاري واسه كار و ....فقط مدرك هست كه واسه فرد مهمه!
استادي رو ميشناسم در مشهد كه استاد كامل رشته اي هست و امسال در اون گرايش 8 دانشجوي دكترا قراره گرفته بشه!ميتونم قسم بخورم كوچكترين سررشته اي نداره و تنها بر اساس مقالات دانشجويانش كه عمدتا در يك گرايش ديگه بوده تونسته به اين جا برسه!!!
تو را به خدا اين مطالب رو در عالم سياست ديگه تحليل نكنين
بازم تشكر ميكنم از مطلب خوبتون (418468)
 
جواد
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۰:۱۷:۳۴
دوست عزيز عمق فاجعه چيزي بيشتر از اونه که شما به آن اشاره کرده ايد.

به عنوان مثال يکي از اساتيد دانشگاه ايلام رو سراغ دارم که اومده اسم چند تا استاد ديگه رو تو مقاله هاش نوشته( اونا اصلا نمي دونن مقاله چيه) و از اين طريق هم آراي اونا رو در جلسه گروه به دست آورده و هم از اين به بعد اون اساتيد ميان به اسم خودشون دانشجو مي گيرن و دانشجو ها رو تحويل فرد مورد نظر ميدن و ...

اين استاد تونست با داشتن آراي اون افراد در جلسه گروه يه روزه مجوز بورس خانمشو که قبلا خانه دار بود(کارشناسي ارشد داشت) رو بگيره.

آيا اين کار اخلاقيه؟ آيا اين کار درسته؟

آيا علم اين مملکت ...؟

جالب اينکه طرف از طرفدار هاي دو آتيشه دکتر احمدي ن‍‍‍ژاد هم هست و از بارسال تا حالا به بست و مقام خوبي رسيده.

اگه باور ندارين ( در صورت لزوم و بيگيري) حاضرم اسمش رو هم بيارم.

التماس دعا (418720)
 
سید حسین
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۰:۱۱:۰۲
تا وقتی اساتید ما که میبایست در مرزهای علوم حیاتی \"کشور\" قدم بردارند چشم به راه کنفرانسهای خارجی هشتند و در آنجا \"کیورد\"های مقالاتشان را برای کنفرانس های بعدی انتخاب میکنند باید یک چیز را بدانیم:
\"بیشتر انرژی بدنه علمی کشور در خدمت قطبهای غالب جهانی خواهد بود\" (418776)
 
علیرضا پژوه
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۱:۰۵:۱۳
نه برادر من این عین واقعیت نیست . سیاست در سر اندر پای این ملک عجین شده است .
آقای به ظاهر استاد دانشگاه و بدتر از آن عضوهیات علمی !
مگر استادان غیر از این مردمان هستند ؟ لابد فکر می کنید از مریخ آمده اند ؟ که توقع دارید بر خلاف دیگران عمل کنند ؟ من شکر خدا عضو هیات علمی نیستم ! اما مگر با سیاست های دولت کریمه در دانشگاه به روی هر کسی باز نشد ؟ مگر می توانید سطح دانشجویان پر توقع و پر مدعایی که از استادشان غول علم ساخته اند و توقع دارند لقمه جویده شده در دهانشان گذاشته شود با دانشجویان بی مدعا هم دوره خودت ( البته اگر جدیدا به زمره هیات علمی ها نپیوسته باشی !) مقایسه کنی ؟
تا حالا فکر می کردم هدف نابود کردن ابهت دانشجو بوده اما حالا به استادان نیز هم حمله می شود
امان از دست سیاست ! (418788)
 
nbk
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۱:۰۶:۲۵
متاسفانه این مشکلات به حدی در سیستم بیمارگونه اموزشی ما جدی شده که تصور برطرف شدن اون محال به نظر میرسه
من دانشجوی سال اخر دکترا هستم در دانشگاه ازاد از وقتی تحصیل من از مقطع کارشناسی ارشد شروع شد و در این محیط مثلا علمی قرار گرفتم با تمام وجود درک کردم و فهمیدم که چرا ما به لحاظ علمی و پژوهشی اینقدر عقب هستیم که حقیقتا مایه تاسف است.
سایت الف واقعا تشکر همین که میبینم یکی هست که به این موضوعات اهمیت میدهد و مشکلات را مطرح میکند خوشحال میشوم گر چه برای اندک زمانی
با خواندن این متن زیبا در سایت شما:
یاد یکی از اساتیدم افتادم که با مدرک دکترا 1 کلمه انگلیسی هم بلد نبود اما مقاله isi ارایه میداد
یاد استادی افتادم که چون پایان نامه رو با اون نگرفتم کمترین نمره ها رو به من داد
یاد استادهایی افتادم که باید الگو باشن اما ........
یاد .............................. (418789)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۹:۱۵:۴۵
دانشگاه علامه براي جلوگيري از سوء استفاده اساتيد گفت که براي ارتقاء هر استادي بايد خودش به تنهايي 2 مقاله داشته باشه

مي دونيد چه اتفاقي افتاد؟؟؟؟؟؟؟

از اون به بعد دانشجو بايد برا استاد مقاله مي نوشت ولي حتي ديگه اسم خودش رو هم نبايد مي زد تو مقاله

اين ديگه آخرش بود!!!!!!!!! (418844)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۰۹:۵۱:۲۶
متاسفانه این مشکل در غالب دانشگا ه ها وجود دارد این جانب به عنوان مدرس مدعو علوم انسانی در یکی از دانشگاه ها همیشه به دانشجویان می گویم سعی کنید با استاد چالش علمی داشته با شید تا نتیجه گیری بهتری از مباحث داشته با شیم و دانشجویان با تعجب می گویند :

1-در کلاس ها اگر ما صحبتی بر خلاف نظر اساتید بکنیم با واکنش تلخ استاد رو به رو خواهیم شد و معمولا پاسخ صحیحی دریافت نمی کنیم .

2- در مباحث دفاع از پایان نامه هم متاسفانه اساتید مسائلی را مطرح می کنند که نشان از بیسوادی استاد دارد و آثار تعجب دانشجویان در چهره شان کاملا دیده می شود.

3- در مسائل روز جامعه هم متاسفانه استاد به جای ورود بی طرفانه و ایجاد شناخت نسبت به موضوعات مطرح شده با طرفداری های غیر علمی دانشجو را از مسئله اصلی منحرف کرده و به نوعی خود باختگی علمی ،فرهنگی و ....اشاعه می دهد تا خود را روشنفکر و متمدن معرفی نماید و در مباحث درونی در گرو ه ها هم واکنش ها به همین نحو است. (418470)
 
محمد رضا باقری چالوپلی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۴۷:۲۵
تا زمانیکه بتوان هزینه ناکارامدی را از پول نفت تامین کرد آش همین است وکاسه همین (418598)
 
razmandeh
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۰۲:۴۱
می‌شه گفت استادان دانشگاه هم میتوانند در عقب ماندگی کشور سهیم باشند.اما فقط این مطلب نیست ،خیلی‌ چیزهای دیگر هم هست،مجلس شورا ،همه نمایندگان از تحصیلات عالی‌ برخوردارند؟مسئولین دولت.آیا تحصیلات فوق تخصصی در زمینه‌های مختلف را بهرمندند؟متاسفانه برنامه ریزی قانون در ایران ضعیف و ابتدأیست و هیچ گونه هما هنگی با هم ندارند.پس نمی‌شه اوضاع ایران را فقط به گردن استادان دانش گاه انداخت (418474)
 
علی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۰۲:۵۵
احسنت
تا حدودی مطابق واقع میباشد ولی اساتید خوب هم کم نیستند
بنده بعنوان حق التدریسی در دانشگاهها مشغولم و از نزدیک میبینم که برخی دانشگاهها سیستم کنونی را بیشتر قبول دارند تا سختگیری های علمی را لذا میزان تقصر بین استاد و دانشگاه و دانشجو تقسیم میشود و نمیشود همه را به استادان نسبت داد. (418475)
 
مهدی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۰۵:۰۷
۱) تمرکز بر غلط گیری املایی را خوب آمدید. گذر از این مرحله، توانایی رستم گونه میخواهد!
۲) یک نکته مهم که به آن اشاره نکردید انتقال علم و یا همان تدریس است. اسفناک است. شرکت در اکثر جلسات درس اتلاف وقت است.
۳) اخلاق (به معنی رفتار اجتماعی) بسیاری از اساتید (حداقل آنهایی که من آنها را درک کرده ام ) بسیار غیر علمی است. البته این امر دور از ذهن نیست. این اساتید در بهترین حالت عالم یک رشته دانشگاهی اند و نه بیشتر. بنابراین در برخوردها و رفتارهای اجتماعی همانند یک قشر عادی اجتماع رفتار میکنند.
-------------------------------
یکی از اساتیدمان که همواره از اتلاف انرژی در کشور می‌نالد، وقتی به اتاقش میروی با وجود روشن بودن سیستم حرارتی، آستین کوتاه پوشیده است و پنجره اتاقش باز است. (418477)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۱۰:۵۶
منو همين اساتيد محترم از درس خوندن زده كردند
بخدا استاد راهنمام رو خودم انتخاب نكردم بلكه جلسه تحصيلات تكميلي به زور اسم ايشون رو روي برگه ام نوشت. تازه وقتي اعتراض كردم نمره كنفرانسم رو 12 داد تا بفهمونه حرف اون بايد عملي بشه
از هر چي درس و دانشگاهه بدم اومد
جلسه دفاع از پاياننامه هم يه جواب پرت به يه سوال دادم هيچكدوم از اساتيد پرمدعا متوجه نشدند. چون يكي به فكر بازنشستگي با امتياز بالا بود اون يكي هم به فكر ساختمان نيمه ساخته اش (چون شده بساز بفروش) بقيه هم اونقدر محو حرفهاي قلنبه سلنبه خودشون بودند كه متوجه جواب ساده ولي الكي من نشدند
اگه بچه دار بشم عمرا بذارم درسشو بيشتر از ديپلم ادامه بده (418479)
 
اريا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۱۲:۵۸
اساتيد سن گذشته كه هنوز هم در دانشگاهها تدريس مي كنند باعث شده اند كه خيل عظيمي از جوانان تحصيلكرده و نابغه پشت درها گير كنند . اگر به اين نيرو هاي جوان بها داده شود و اين فرصت بزرگ علمي به دست اين جوانان داده شود شك نكنيد كه در سطوح بالا پيشرفت خو
اهيم كرد. (418480)
 
آشنا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۰۳:۵۸
استادي در دانشگاه ازاد واحد علوم وتحقيقات وجود دارد كه درس سيستمهاي اطلاعاتي مديريت را درس ميدهد اما نمي داند نرم افزار پاور پونت(powerpoint)چيست.متاسفانه با انتقال موضوع به سايت شخصي آقاي جاسبي هيچ اهميتي به اين موضوع نمي دهند.و تمام افتخار وي اين است كه در دانشگاههاي خارجي درس خوانده است وهميشه براي جبران سواد كم خود دولت ونظام را در كلاس مورد تحقير قرار ميدهد.درحاليكه خود دراداره يك كلاس مانده است. (418573)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۱۴:۴۰
خدا رحمت کنه امواتتو، دقیقا با همین مشکل تو دوره ارشد مواجه شدم (418481)
 
سید
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۲:۳۱:۲۱
خدا رحمت کنه امواتتو . دقیقا با همین مشکل توی دوره ارشد مواجه هستم. خدا به خیر بگذرونه. تحلیل بالا دقیقا منطبق هست بر رفتار اساتید ما. کار دعواشون به جایی کشید. که اون استاد سر کلاس درس از اون بدگویی می کرد و این یکی از اون. فقط مونده فحش .. بهم بدن. اسم خودشون رو هم گذاشتن نخبه. به زمین و زمان هم گیر می دن (418748)
 
razmandeh
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۱۵:۳۶
می‌شه گفت استادان دانشگاه هم میتوانند در عقب ماندگی کشور سهیم باشند.اما فقط این مطلب نیست ،خیلی‌ چیزهای دیگر هم هست،مجلس شورا ،همه نمایندگان از تحصیلات عالی‌ برخوردارند؟مسئولین دولت.آیا تحصیلات فوق تخصصی در زمینه‌های مختلف را بهرمندند؟متاسفانه برنامه ریزی قانون در ایران ضعیف و ابتدأیست و هیچ گونه هما هنگی با هم ندارند.پس نمی‌شه اوضاع ایران را فقط به گردن استادان دانش گاه انداخت (418482)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۲۶:۳۸
واقعا لذت بردم

دستتنون درد نکنه

حرف دل تمامي دانشجويان تحصيلات تکميلي رو زديد

با تشکر (418486)
 
احمد
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۲۷:۱۷
ممنون

شست روشنفکريشون اصلا با بي سواديشون نمي خوره

زديد به خال (418488)
 
محمد ميثم
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۰:۱۳
استاد راهنماي من که هر جا اومد راهنمايي کنه بدتر کار پايان نامه را خراب کرد

توي هر مرحله از پروپوزال گرفته تا دفاع هر مشاور و دارو بهنوبه خودشون همين کار رو کردند (418492)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۰:۲۰
من واقعا از شما تشکر میکنم و به نظرم میتوان این مشکلات را از دید استادان و در ارتباط با منافع آنها بررسی کرد و دید که چرا واقعا یک استاد میتواند اینگونه رفتار کند. آیا ریشه مشکلات در نهایت فرهنگی است یا بر آمده از سیستم ارزشیابی میباشند. اگر تقسیم بندی بر مبنای علت رفتار صورت گیرد شاید بتواند مبنای برنامه ریزی های آینده باشد. (418493)
 
محمد ميثم
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۱:۰۳
سلام

به نظر من استادان جوان خيلي بهتر از استادان پير کار مي کنند

جوانها به روز و باسواد هستند

پيرها فقط ادعاشون مي شه (418495)
 
ذبيحي
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۱:۳۷
با سلام
ممنون ميشوم الف بررسي نمايد آيا نويسنده واقعا مدرس دانشگاه مي‌باشد.
و به گوشه اي از توانمنديهاي ايشان در زمينه راه حل هاي علمي و عملي نامبرده براي حل مشكلات كشور اشاره نمايد. (418496)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۲۹:۵۶
نويسنده اين مقاله را مي شناسم

از استادان يکي از دانشگاههاي تهران هستند

اتفاقا در مقالات و کنفرانسها و نوع تدريس بسيار مناسب هستند

شما به اصل موضوع بچسب. حرف خوب رو بچسب نه اينکه چه کسي حرف خوب رو زده

بفرماييد بگيد کجاش اشتباه نوشته (418536)
 
ابوالقاسم رجبي
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۹:۲۴:۴۷
غلط بودن صحبت ايشون به دليل جزئي نگري و يكجانبه گرائي ايشونه؛ اگر ايرادي هست فقط در يكجا نمي شه انباشته كرد اين ايراد رو؛ و انگيزه هايي كه ايشون به اساتيد منتسب مي كنند قابل اثبات نيست. شما نمي توني اثبات كني استادي كه از دانشجو مقاله مي خواد؛ به فكر پيشرفت سطح علمي خودشه يا به فكر آموزش به دانشجو
وقتي گزاره اول رو مطرح مي كني تنها نظر خودت رو كه بدبينانه هم هست منتقل كردي،
من روش بررسي رو به شما گفتم براي فهميدن بقيه مشكلات فصل اول كتاب مباني منطق و روش شناسي دكتر نبوي رو خوب مطالعه كن اينطوري مي توني با متن ارتباط منطقي برقرار كني (418709)
 
رضا جاهد
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۲:۴۳:۴۷
سلام دوست عزیز
مشکلاتی که قشر تحصیل کرده با گوشت و پوشت خود آنها را درک کرده اند، نیاز به تحصیل و اثبات از طرق روش شناسی و اینجور چیزا نیست. فرافکنی نفرمایید. (418754)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۹:۲۱:۲۰
آقاي ابولقاسم رجبي

وقتي مي خواهيد از يکي انتقاد کنيد بايد تمام مسائل ديگه رو هم بگيد

مثلااگر آشپز غذا را بد پخت بايد تمام عواملي که غذا رو بد کرده اند رو هم شناسايي کرد؟
نخير اينجا مي خواد فقط نقش اساتيد رو ببينه که اتفاقا خيلي هم ادعاشون مي شه ولي عامل بسياري از بدبختي ها هستند (418846)
 
ابوالقاسم رجبي
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۳:۵۲:۰۲
شكي نيست كه اساتيد بد \"هم\" داريم. ولي بعضي خواسته هابايد منطقي باشه.به صورت موردي بحثي كه باز كردم ادامه مي دم، شايد بعضي دوستان فرق فرافكني و تحليل منطقي رو بفهمند.
اينجا گفته مقاله رو جور ديگه اي بيان مي كنم با اينكار نشون مي دم كه متن مقاله چيزي جز سوء برداشت نويسنده نيست و ميشه خوش بينانه به مسئله نگاه كرد. آيادانشجوي حال حاضر مي تونه استادي بخواد كه بهش جزوه بگه؟ فرض مي كنم توافق داريم كه اگر استاد فقط درس بده و امتحان بگيره و كاري به كار دانشجو نداشته باشه؛ دانشجوي ما با دانش آموز مدرسه ابتدايي هيچ فرقي نداره،
اين يعني:
فرض مي كنم فرق دانشجوي تحصيلات تكميلي و دانشجوي كارشناسي و كودكان دبستاني، در اينه كه از اين اشخاص انتظار مي ره به دنبال تحقيق و پژوهش باشند.
در علوم انساني خروجي كار تحقيقاتي مقاله و كتاب و كار عملي و طرحه،

حالا اگه استادي از دانشجو بخواد كه بعد از يك ترم تحقيق و پژوهش يك مقاله بده، اون رو استثمار كرده؟ بايد به استادي كه بتونه از دانشجوهاش كار تحقيقاتي بيرون بكشه تبريك گفت. اين نشون مي ده اين استاد داراي توان مديريتي خوبي هست.كما اينكه خيلي از اساتيد هم فقط يك مقاله گونه از دانشجو مي خواهندء اين يعني روند روند درستيه.
اگر تو باشگاه ورزش رزمي ثبت نام كنيد متوجه مي شيد استاد خيلي علاقه داره شما مرتبادور يك مسير تكراري بدويد؛ اين كار اساتيد رزمي توجيهش چيه؟ اونها چه پدر كشتگي با هنر آموز ها دارند؟
اگر يك صدم احترامي كه براي استاد جودو قائل هستيم براي استاد خودمون قائل باشيم؛ اينطور به اون و تخصصش بي احترامي نمي كنيم. (418971)
 
mahdi
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۰۹:۲۹:۳۳
اگه کارش درسته که نبايد از نوشتن اسمش ابايي داشته باشه؟ (419345)
 
عليرضا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۲:۰۰
کار علمي شون پيشکش
اصلا اخلاق ندارند

چون مي تونند زور بگويند و ريشمون دستشونه تا مي تونند فشار ناحق مي آرند و بايد دنبالشون بدويم (418497)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۱۷:۲۶
با نظر بالايي موافقم

اين استادا مهتر از بي سوادي اصلا اخلاق هم ندارند

بعضي ها با دانشجوي دکتري مثل بچه رفتار مي کنند
با اين روش گاهي مي خوان خودشون رو بزرگ نشون بدهند و از تحقير دانشجو لذت مي برند (418579)
 
سید اکبر رضوی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۵:۴۵:۴۴
من دیدم برخی اساتید چیزی یاد نمی دهند انتظار هم دارند همه را دانشجو انجام دهند . استاد درس مثلا 50 کلمه باید یاد دهد و از دانشجو انتظار فراگیری 100 کلمه را داشته باشد. البته من نظرم قصد جسارت به استادان بزرگ خودم نیست. سید اکبر رضوی 22/12/1389 (418648)
 
شاغل در دانشگاه
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۷:۰۳:۴۱
من حرف بالا را قبول دارم به نظرم اساتید ما مثل سایر افراد بشرند و دارای مشکلات مخصوص خودشان . باید به هنگام ورود به محیط علمی و آموزشی برخی فنون و روشها را آموزش ببینند و در حین انجام وظیفه عیوب ایشان بصورت دوستانه و از طریق روانشناسان و سایر متخصصین به آنها گوشزد شود. صرفا حقوق فراوان برای آنها کافی نیست. و قدیمی گروه به جدیدیها تجربه خود را بگویند. بهر حال آموزش دادن فرایند است. (418679)
 
مینو اکبری
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۳:۰۹
با تشکز کاملا مقاله حقیقتی بود حضور آدمهای کینه ای و بی سواد کاملا موج میزند و برخی اساتید رفتارهای کودکانه نسبت به دانشجو بروز داده لج بازی می نمایند وقت برای تصحیح و راهنمایی نگذاشته به فکر تنفع مالی می باشند داوران خارجی پایان نامه ها نیز به دلیل عدم اشراف کاملا رویه غلط دارند (418500)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۴:۲۹
استاد راهنماي من بيشتر از اينکه راهنمايي کنه و نگران کارم باشه نگران مقاله اي است که که قراره چاپ بشه

اسمش هم بايد حتما نفر اول باشه (418501)
 
حبيب
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۳۹:۲۵
به مثال‌هايتان بيفزائيد:

... 1- دعوت اساتيد به دانشجويان براي انتخاب موضوعات پايان نامه اي مقاله خور و در عين حال راحت، كم خرج و تكراري

2- تشويق دانشجويان به شكستن مقالات پرمايه به چندين مقاله بي ارزش

3- استفاده از مجلات علمي بي ارزش و پولي و هزينه كردن ميليوني براي چاپ يك مقاله

4- انتخاب موضوعات پايان نامه بر اساس اولويتهاي موضوعي مجلات سطح پائيني كه راحت مقاله چاپ مي كنند

5- بي اطلاعي از محتواي مقالاتي كه اسم آنها در مقاله درج شده( كافي است اسم طرف را لاك بگيريد و بعد از مقاله اي كه به اسم استادتان چاپ شده، سؤالي را پيش او ببريد.)

6- يكي از مهمترين فاجعه ها سياست گسترش يك رشته در سطح كشور است. طرف دانشجوي دكتري فلان رشته است . او چون شهرستاني است و يا در دانشگاههاي معتبر كرسي براي هيأت علمي شدن نمي يابد، در دانشگاه شهرستان خودشان رشته خود را تأسيس مي كند. بدون اينكه ببيند آيا ان منطقه به اين رشته نيازي دارد يا نه!! خدا به داد اون دانشجوياني برسد كه فداي اين كاسبي اساتيد مي شوند.

7- نكته جالب اينكه اين اساتيدي كه روحشان از محتواي مقالات، طرح‌ها و پايان‌نامه‌هايي كه دانشجوي يكلاقبا مي نويسد خبر ندارد، بعد از فارق التحصيلي دانشجو، در تبليغات پژوهشي دانشگاه ديگر اسمي از دانشجو نمي يارند و كار را با اسم خود انتشار مي دهند... .


در پايان:
فساد علمي ريشه فسادهاي ديگر در دانشگاهها شده است و مسئولين وزارت علوم مسئول اصلي لقمه‌هاي حرامي هستند كه در شكم اين اساتيد مي‌رود.

دوستان، بدبختي اصلي اينجاست كه اين اساتيد در جامعه به عنوان قشر متخصص و روشنفكري هستند كه سخنشان در بين مردم اعتبار دارد. (418504)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۴۵:۳۵
آقا جان، راهش اینه که برای ارتقاء اساتید معیارها رو عوض کنید. بعضی یا همه این پیشنهادها می تونن مفید باشند.

- برای ارتقا، به جای معیار کمی (تعداد مقاله)، از استاد مربوطه دعوت کنید 5 تا از مقاله های خوبش رو خودش انتخاب کنه و بیاد برای یک جمع سخنرانی کنه. قول می دم فقط تعداد کمی از اساتید بتونن این کار رو بکنن!

- از خارج از دانشگاه و حتی از خارج از کشور داور بیارید.

- برای ارتقا، اجازه بدید داورها به صورت آفلاین و ناشناس (بخشی از) داوری رو انجام بدن.

- با اساتید متقلب به نحو خیلی جدی برخورد کنید.

- پوزیشن ها رو به صورت موقت تعریف کنید و نه دائم. یعنی کاری کنید که هر استادیار برای ارتقا به دانشیاری، دنبال یک دانشگاه بهتر باشه و دانشگاهها برای جذب هیات علمی های بهتر با هم رقابت کنند. (418506)
 
احسان
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۴۶:۲۴
من دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد بودم. در طول تحقیق در مورد پایان نامه استاد من هیچ کمکی چه از نظر تکنیکی و چه از نظر راهنمایی برای مراجع بیشتر به من نکرد. یک ماه و نیم قبل از دفاع پایان نامه تکمیل شده رو براش فرستادم اما تا دو روز قبل از دفاع اون رو نخونده بود. استاد مشاورم که اصلاً نمی دونست من دارم چکار می کنم حتی برای روز دفاع هم پایان نامه من رو نخونده بود و اصلاً تو باغ نبود. اما همین استاید ادعاشون گوش فلک رو کر می کنه. الان مسابقه مقاله دادن و پول درآوردن بین اساتید ما راه افتاده. استاد راهنما فقط پروپوزال امضا مکی کنه و کاری نداره که الان برای گرفتن راهنما جای خالی داره یا نه و هر وقت اعتراض می کنیم میگن شما باید چک می کردید و ما اینقدر سرمون شلوغه که وقت این کارا رو نداریم. خلاصه بلبشویی تو این دانشگاه ها. البته وضعیت دانشگاه دولتی هم بهتر نیست. دانشگاه پیام نور که فاجعه است. (418509)
 
سمیه
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۰:۵۶:۳۰
عالی بودفقط کاش راهی برای تربیت اساتید وجود داشت جالب اینکه میفرمایندعلم بهترازثروت است یکی نیست بگه استادان که ایجورباشن چه انتظاری از عامه مردم میره (418516)
 
سخن تازه
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۱۰:۱۶
اول سلام

برادر بزرگوار که عضو هیئت علمی هستی، بهتر بود زیر مطلبی که نوشتی و حتما به آن اعتقاد داری را امضا می کردی.

اول انتقادی به بخش تحلیلی الف دارم که برای این مطلب عکس بهترین دانشگاه ایران را انتخاب نموده اند و اگر منظور این دانشگاه باشد( که می تواند باشد) باید به حال n دانشگاه خارج از مرکز گریست.


خوب پس اشکال از اساتید است، از دانشجو نیست؟ اطمینان دارید که آیا دانشجو همین را نمی خواهد؟ (اکثرا)

ولی به نظر می آید باز نظر شما از طرف سطح اول علمی کشور است، اگر مثل ما در سطح پایین علمی کشور مشغول بودید که سخنانتان باید بوی عزاداری می داد!

والسلام (418520)
 
دانشجوی دکتری مهندسی برق دانشگاه فردوسی مشهد
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۱۰:۲۹
مقاله بجا و درستی است.
البته به علت عقب ماندگی ما، راحت طلبی دانشجویان و بیسوادی آنها را نیز اضافه کنید.
چرا که همین دانشجویان هستند که در آینده استاد میشوند.

یک دلیل مهم دیگه هم اینه که بین اساتید محترم رقابتی وجود ندارد. معمولا فضای گروه های آموزشی خیلی بسته است و حتی افراد خیلی تاپ و با سواد نیز نمی توانند هیئت علمی شوند و این باعث بی انگیزگی اساتید می شود. با این کار، سطح علمی دانشگاه ها نیز پایین خواهد بود.
به نظر من وزارت علوم بایستی قبل از افزایش ظرفیت دانشگاه ها به فکر افزایش تعداد اساتید و افزایش کیفیت دانشگاه ها باشد.

با آرزوی ایرانی پیشرفته و ااتید و دانشجویان باسواد (418521)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۱۷:۰۷
یعنی همه کارشان را درست انجام می دهند فقط اساتید دانشگاه کارشان را درست انجام نمی دهند؟
... (418476)
 
ابوالقاسم رجبی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۱۹:۲۱
به عنوان دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات که دارم روی تزم کار می کنم باید عنوان کنم که شما کمی بی انصافی می کنید. همیشه انگشت اتهام را متوجه یک قشر یا گروه کردن درست نیست. خیلی از فعالیت ها مفید هم هست. استادی که دانشجو رو وادار می کنه مقاله بنویسه به اون یاد می ده خودش تحقیق کردن رو یاد بگیره، و سواد نسبیه شما تو یک زمینه مطالعه داری اون استاد تو یه زمینه دیگه، باید نگرش ما به علم هم علمی باشه، شما چیزی می دونی و خیلی چیزها رو نمی دونی، مثل من و مثل اساتید ما.
این قدر امثال شما برای اساتید احترام قائل نیستید که باید امروز دانشجوی دکتری بیاد مثل بچه های دبیرستانی کنکور بده،
... (418494)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۱۴:۵۶
چه ربطي داره؟

انتظار داريد اصلا از کاستي هاي استادان دانشگاه نوشته نشه

فقط استادها بايد بيان و ديگران را انتقاد کنند در صورتي که خودشون تا گردن توي رشته کاريشون دارند کم کاري مي کنند؟ (418578)
 
حشمت اله سعدی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۳۵:۲۷
به نام خدا
این که موارد ارائه شده قابل تامل است بحثی نیست، لاکن موضوع بدبینانه و از نگاه دانشجوی ارشد و یا یک استاد کم تجربه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و این یک ضعف است. ایشان یا عضو هیات علمی تازه کار است و یا به دلایلی در گروه مربوطه مورد توجه و بازی قرار نگرفته است. بحث توسعه نیافتگی ایران نیازمند تحلیل های قوی تری است. تاکنون صدها مقاله در این خصوص نگاشته شده و خیلی ساده انگارانه است که آن را به ادعای چند استاد دانشگاه نسبت دهیم. خداوند را شاهد می گیرم بنده در محیط کاری با 75 همکار استاد در تماسم تنها تعداد بسیار محدودی از ان ها مشمول این مقاله می شوند. بسیاری از استادان روزانه ده ها مقاله را بررسی و با چندین دانشجو تا دیر وقت ارتاط علمی دارند و برای این مشکلات و سختی ها هیچ منتی بر کسب ندارند. منهای بسیاری از تحلیل ها در حوزه دانشگاه ضعف توسعه نیافتگی را باید در عدم ارتباط معنی دار و سازمان یافته بخش های اجرایی با علمی جسجو نمود و در این میان هر دو بخش مقصرند. (418538)
 
رضا
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۵:۰۰:۲۳
من در دانشکده برق خواجه نصیر دکتری گرفتم همه اساتید بالای 20-25 سال خدمت مصداق عینی این مقاله هستند جناب. بنده حاضرم با مدرک و دلیل اثبات کنم. (419011)
 
محسن خواجوند
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۵۴:۵۰
با تشکر
در دوره کاردانی اساتید ما کتابهای فنی و حرفه ای را تدریس می کردند ( رشته من در دوره کاردانی کنترل صنعتی )
دانشجویان از شنیدن انتگرال و انتگرال گیری کهیر میزدند و اساتید محترم هم به احترام دانشجویان این مباحث را حذف می کردند
اگر اساتید محترم سوالی در مورد مباحث درسی می نمودند ( البته در دروس تخصصی ) چنان سکوت کلاس را فرا می گرفت که تصور می شد همگی لال و کریم امّا و امّا اگر بحث به سمت سیاست و اقتصاد و دیگر مباحث اجتماعی کشیده می شد کسی را لال نمی دیدی البته گوشی هم برای شنیدن نمی یافتی چون همه زبان بودند و دهان همه باز
همه درسها شب امتحان خوانده می شد و بعد امتحان هم فراموش می شد البته با نمرات بالا هم دروس پاس می شد
امّا در دوره کارشناسی ( رشته کنترل و ابزار دقیق ) اساتید خود جزوه به دستند پایان ترم هم سوالات از جزوه داده می شود البته برخی از اساتید در سوالات حل شده در کلاس دخل و تصرفی کرده و اعداد را تغییرات جزئی داده و برخی دیگر این کار را هم نمی کنند برخی از مطالب را خود اساتید حفظ کرده و در صورت سوال که استاد چرا اینگونه شد توصیه می شود حفظ کن ( که خود نیز چنین کرده ام ) اساتید دیر می آیند و زود میروند
در دو دوره آنچه دیده ام احترام اساتید به دانشجویان و مطیع بودن آنها به خواسته های دانشجویان است که واقعا قابل تقدیر است !
البته اساتید مطیع در طول ترم قابل تقدیر و احترام و در پایان ترم مورد لعن و نفرین دانشجویان عزیز
البته مطالب بالا شامل همه دانشجویان و اساتید نمی شود ولی آنچه گفتم قالب است .
آنچه خروجی این دانشگاه هاست افرادی بی سواد و پر مدعا و ... است اساتید بی سواد اساتید بی سوادتری را تحویل جامعه می دهند و دوری باطل .
و مواردی دیگر ( که دگر حوصله ای نیست ) (418548)
 
وحید
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۱:۵۶:۱۰
واقعا حرف دل ما دانشجوا رو زدید.
استاد پایان نامه من با بی سوادی که داشت منو به بیراهه هدایت میکرد و باعث میشد که عمرم تلف بشه.
ایشون تا چند سال پیش که پایان نامه ارشد نمیگرفتن یک دونه مقاله بین المللی هم نداشت و به واسطه زحمات دانشجوا اسمشون تو چند مرجع بین المللی وارد شده.
جالبه اینا با همه این ادعا، تو تدریس یک درس ساده دوره کارشناسیم بعضا کم میارن و همش به فکر پول دراوردن هستند و اون زحمتی که باید برای تدریس بکشن رو به خودشون نمیدن.
امیدوارم با پاره شدن این حلقه بسته هیات علمی های دانشگاه ها و ورود استادان جوان و آشنا به علم روز به این حیطه بتونیم دانشگاه های پویا تری داشته باشیم.
جالبه تا یه استاد پیر که توانایی یه چک میل ساده رو هم نداره بازنشست میکنن سریعا قضیه رو سیاسی میکنن !!!!!!!!!!!
همونطور که میدونید با افزایش سن حوصله آدما کم میشه و پرخاشگرتر میشن. من نمیدونم چطور یه دانشجو میتونه با یه استاد پیر بحث علمی بکنه و ایشونو به چالش علمی بکشونه !!!!!!!! (418551)
 
علي
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۲:۳۲:۳۹
اين يك واقعيت است از نگارنده مطلب تشكر ميكنم و همينطور از سايت الف كه اينگونه شفاف درج مطالب مينمايد من استادي را ميشناسم كه دانشجويان را مجبور ميكند تا اسم خانمش (كه دكتراي حرفه اي ـ دامپزشك ) و بچه اش (هم دانشجو ميباشد) را در مقالات دانشجويي بنويسند تا براي خانمش در محل كار رتبه بگيرد و براي پسرش امتياز جذب در همان دانشگاه . اگر به اين مدعيان علم چيزي بگوييد ميگويند ما مغز متفكر اين مملكت هستيم ميخواهند ما را فراري بدهندو از حقوق و مزاياي بسيا بالايي هم برخودارند (418566)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۰۹:۵۴
سلام
به نظر میرسه نگارنده در حوزه علوم انسانی باشند. من هم که بیش از 10 سال است در یکی از دانشگاههای صنعتی تهران هستم این متن را تایید می کنم. الان که برای فرصت مطالعاتی در یکی از دانشگاههای اروپا هستم تفاوتها را بیشتر حس میکنم.
با توجه به سیستم گزینش دانشجو در ایران حداقل در دانشگاهای خوب کشور دانشجویان ما بسیار زرنگ و با کیفیت بالا هستند. بدون اقرار باید بگویم دانشجویان دانشگاهای ایران (دانشگاههای خوب) از لحاظ کیفی اگر از دانشجویان اروپا و آمریکا بهتر نباشند بدتر نیستند. هم در تهران و هم در اینجا کمک استاد (TA) دروس بوده ام و میبینم دانشجویان ما با کیفیت ترند، حداقل در پایه لیسانس.

اما به علل مختلف اکثر اساتید بسیار بسیار عقبتر از اساتید خارجی هستند. نگارنده این مقاله تاکید بر تولید مقالات علمی داشتند اما در دانشگاههای صنعتی حتی این هم کافی نیست. چون تولید مقالات علمی دردی از کشور را درمان نمی کند. کاربردی کردن علم بسیار مهمتر است که البته این مشکل به مشکلات کشور هم بر می گردد. همچنین عدم تعامل با دانشگاهای خارجی و عدم برگزاری کنفرانسهای بین المللی علمی با دعوت اساتید مطرح خارجی در کشور (باز هم بخشی از آن به وضعیت کشور برمی گردد) و
عدم رقابت علمی بین اساتید و تفکر نازل برخی اساتید در مورد دانشجوی تحصیلات تکمیلی و پایان نامه و برخی قوانین بد وزارت علوم را نیز می توان اضافه کرد.
...
با تشکر (418563)
 
رضا شیوا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۱۰:۳۷
با سلام

بنده یک دانشجوی دکتری در شرف دفاع هستم. جفایی که در این دوره به بنده و امثال بنده شده است را نمی شود در چند سطر خلاصه کرد.
فقط به این نکته خلاصه می نمایم که کلیه اعضای گروه ما (به جز یک نفر) چند شغله و چند پسته هستند و اگر بگویم که تدرس دانشگاهی شغل چندمشان هست بیجا نگفته ام.
مشکل از آنجا نشات گرفته که تدریس در دانشگاه به عنوان شغل مجزا در نظر گرفته نمی شود و مشمول قوانین چند شغله بودن نیست. این می شود که شما می بینید یک شخص معاون وزیر و یا مدیر کل فلان ارگان است و در چندین هیات مدیره هم کار می کند و البته شرکت خصوصی خودش را هم دارد و ثانیه وقت برای خانواده اش هم ندارد چه برسد به کار دانشجو و توسعه علم مملکت. این فرد کرسی استادی را فقط برای اعتبار خویش می خواهد و بس. البته در رزومه این گونه افراد مقالات علمی و پژوهشی و ISI هم دیده می شود که قطعات از محتوای آنها بی خبرند و فقط با فشار به دانشجوی دکتری (یا فوق لیسانس) و نابود کرد آرامش و شخصیت وی این مقالات به وجود آمده است.
زیاده گویی کردم: به نظر من تنها راه چاره در رفع این مشکل این است که کار استادی و تدریس دانشگاهی یک شغل لحاظ گردد و طبق قوانین منع چندکاره بودن با آن برخورد شود.
... (418565)
 
مهدی- دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۱۱:۴۲
با بخشی از تحلیل موافق هستم ولی به اصل ماجرا اشاره ای نشده است. خوب معلوم است که راه حل این مشکل اولا شیوه جذب هیئت علمی است و ثانیا باید روی شیوه های ارتقای هیئت علمی فکری بشود.
متاسفانه روندی که در چند سال اخیر مشاهده می شود نه تنها مشکل را بر طرف نکرده است بلکه موضوع را حادتر هم کرده است. جدای از تعارفاتی که در مصاحبه ها و سخنرانی ها ارائه می شود در حال حاضر ملاحظات سیاسی و عقیدتی مهم ترین معیار جذب هیئت علمی شده است. از یک طرف برخی اساتید بی سواد با رانت های سیاسی خود را به دانشگاه ها تحمیل می کنند و از طرف دیگر بسیاری از فارغ التحصیلان نخبه و قوی به دلایل عقیدتی و سیاسی در پروسه گزینش هیئت علمی رد می شوند. در این میان جذب متمرکز هیئت علمی هم تنها بهانه ای شده است تا کنترل های سیاسی روی هیئت علمی بیشتر شود.
من با نظر برخی دوستان مبنی بر مسئله ساز بودن اساتید قدیمی کاملا مخالف هستم. اتفاقا چنین افرادی نه تنها به غنای فعالیت های آکادمیک کمک می نمایند بلکه برخورد مناسب با آنها می تواند انگیزه اساتید جوان را در مورد آینده ای که پیش روی آنها است بیشتر نماید. در همه جای دنیا تمام تلاش دانشگاه ها حفظ چنین افرادی است که حتی علی رغم بارنشستگی هم سعی می شود که کرسی استادی آنها حفظ شود. میلیارد ها تومان در حوزه آموزش عالی باید صرف شود تا یک خروجی مانند این افراد داشته باشد آنوقت ما به بهانه اینکه حقوق این افراد کمی بیشتر از استادیاران است آنها را حذف می کنیم
... (418547)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۲۲:۲۹
اين استاتيد قديمي که مي فرماييد حتي بلد نيستند از يک بانک اطلاعاتي علمي استفاده کنند

در بهترين حالت چند تا کتاب خوانده اند و 20 سال است با همان مثالها و البته با ادعاي فراوان ان را درس مي دهند

بايد فکري براي روز آمد کردنشان کرد

دانشجويان کاملا مي فهمند که نبايد با اينها پايان نامه بگيرند اما چه حيف که قدرت در گروهها و دانشکده ها دست اينهاست اگر طرفشان نروند بعدا بيچاره مي شوند

برا همين هم قانون مي گذارند که استاداي جوان تا 5 سال نبايد راهنما بشوند چون ديگه کسي طرف اينها نمي ره (418584)
 
مهدی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۱:۵۹:۳۹
لطفا سری بزنید به فیزیک شریف و از دانشجویان دکتری که با اساتید مسن و پرمدعا پایان نامه دارند صحبتی انجام دهید. میبینید که میگویند اگر دوباره بخواهند دکتری بخوانند عمرا بیایند شریف. (418742)
 
آبی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۳:۴۹:۰۵
سلام . مقاله حرف دل من و خیلی از دوستان دانشجوی تحصیلا تکمیلی بود . من خودم دارم رو پایان نامه ارشد تو رشته مکانیک کار می کنم ، دریغ از کمی کمک ! از همین الان هم هزار تا شرط برای مقاله و کنفرانس و ژورنال و آی اس آی !! داشتم که اگه اینا رو نداشته باشم اجازه دفاع نمی دهند ، جالب اینجاست که استاد من به زبون بی زبونی اصرار داره اسم خودش رو تو مقاله ای که هیچ راهنمایی نکرده و هیچی از اون نمی دونه اول بزنم !! مثل دکون بقالی شده دانشگاه ! چند تا مقاله داری ؟ اسم مارو هم می زنی ؟ اسمتو بزنم اسم منو می زنی ؟........ واقعا متاسفم . (418599)
 
علي اكبر دادخواه - دانشگاه صنعتي اصفهان
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۴:۰۸:۵۵
1- اين آقاي باسواد كه علم اول و آخر در اختيار اوست چرا اسم خود را ننوشته است كه حد اقل بيشتر بتوانيم از سوادش استفاده كنيم! صرف ادعاي هيئت علمي بودن دردي را دوا نمي كند.
2- گرچه مشكلات بسياري در سيستم دانشگاهي ما وجود دارد. و خيلي از اين مسائل واقعا وجود دارند ولي انداختن گناه همه چيز به پاي استادان عين بي انصافي است. چرا خيلي از همين اساتيد وقتي در دانشگاههاي معتبر جهان مشغول به كار مي شوند چندين برابر اينجا توليد دارند؟
3- مشكل اساسي در عقب افتادگي ساز و كار حاكم بر آموزش عالي اين كشور مثل همه امور ديگر اجرايي است. بنابر اين اينگونه هتاكانه صحبت كردن دور از شان كسي است كه خودش را يكي از اعضاي هيئت علمي مي داند. اين نمي شود كه در اين مسئله هم تهرانيها خود را شاخص همه ايران بدانند. اگر در تهران اساتيد به دهها كار مشغولند از ساز و كار معيوب اجرايي ناشي مي شود كه همه امور را در تهران متمركز كرده. همچنين حقوق رسمي يك استاد مگر كفاف زندگي در تهران را مي دهد؟ تقريبا تمامي اساتيدي كه در تهران مشغول به كار هستند مجبورند براي گذران زندگي به چندين كار مشغول شوند. اينكه ابزار كار در دست عده اي نابلد باشد و چوبش را به اساتيد بزنيم كاري غير اخلاقي و مذموم است. مسلما پايين آوردن شان استادي هيچ دردي را از اين كشور كه در چنبره قوانين و مقررات بوروكراسي جاخوش كرده در سيستم اداري ما گرفتار است را دوا نخواهد كرد بلكه بر آن خواهد افزود.

اساتيد و پ‍ژوهشگران مخصوصا در حوزه علوم تجربي و مهندسي دچار ظلم مضاعف تحريم خارجي و همچنين فيلترينگ و قوانين دست و پاگير هستند. بنده براي جستجوي يك مقاله و مطلب علمي از طرفي با تحريم و بستن سايتهاي خارجي به روي ايرانيان طرفم و از طرفي با ندانم كاري مسئولان شبكه دانشگاه و اينترنت كشور روبرو هستم كه حتي حق يك جستجوي ساده گوگل را هم بايد ساعتي تجربه كنم. سواي كندي كشنده سرعت اينترنت و دسترسي نداشتن به كتب و منابع روز كه در دانشگاههاي خارج به صورت مجاني در دسترس اساتيد هست و بنده اينجا حتي با پول خودم هم براي خريد دسترسي و پشتيباني ناشر ندارم. البته استاد نما هم داريم. ولي شما با كلي گويي ظلمي آشكار به همه كرده ايد. شمايي كه بدون نام خود را عضو هيئت علمي ناميده ايد با اين مقاله بنده را به ياد اين بيت انداختيد كه \"مرا به خير تو اميد نيست شر مرسان\" (418605)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۹:۲۶:۰۲
آقاي صنعتي اصفهان

اگر اسمش رو مي نوشت امثال شما سرش رو توي گروه و دانشکده مي بري

بحث اينجاست که اين استادها اصلا بلد نيستند تحقيق کننند بعد دانشجو را استثمار مي کنند

در زمينه گذران زندگي وضعشان هم بدتر از ساير مردم نيست

مگر هرکي وضعش بد شد بايد از ديوار مردم بالا رفته و دزدي کند؟ (418847)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۴:۱۴:۵۶
اینها مسائلی است که در کشورهای دیگر هم هست. اما برای مهار آن سیستم و رویه دارند. اگر رویه را یک روز کنار بگذارند آنجا هم کار خراب می شود. مثلا ً حتماً یکی از داورها باید از خارج دانشگاه بیاید. داورهای نباید هیچ نسبت کاری، دوستی و خویشاوندی با هم و با دانشجو داشته باشند. نهادهای مستقل برای رسیدگی به شکایت دانشجویان و اساتید وجود دارد. اما اینها در ایران نیست و البته آدمی هم جایزالخطا است دیگر! (418606)
 
رضا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۴:۲۳:۱۶
تحلیل و دلایل نویسنده محترم اگر نگویم هیچ ولی ارتباط چندان مستقیمی با مسئله ای که در آغاز مطرح کردند ندارد.
نوشته ایشان به صورت مستقل و برای آسیب شناسی مسائل حاکم بر دانشگاه ها و مسائل آموزش عالی کشور و تحقیقات خوب است. اما به عنوان پاسخی برای مسئله عقب افتادگی یا کند بودن پیشرفت کشور خیلی قانع کننده نیست. (418613)
 
محمد
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۴:۲۶:۲۱
از بابت مطلب جابی که داخل سایت قرار دادید ممنون، وقتی حط له حط این مقاله رو می خوندم به یاد استاد راهنمای کارشناسی ارشدم می افتم که تمام این ویژگی هارو یکجا داشت
من الان که دارم برای دکتری خارج از کشور تحصیل می کنم تازه میفهمم که چقدر تفاوت هست بین اساتید ما و خارج از کشور، دقیقا این مقاه به نکته خوبی اشاره کرد،تنبلی، چیزی که داره بین اساتید دانشگاههای ایران زیاد میشه،به امید پیشرفتهای علمی کشور عزیزمون (418614)
 
منا کاشانی
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۵:۲۰:۳۷
با سلام
مقاله مناسبی بود ضمن ارج گذاری به همه اساتید بزرگی که واقعا تلاش می نمایند. برخی اساتید راهنمای پروژه های دکتری و کارشناسی ارشد مع الاسف وقت برای دانشجو نگذاشته و از محتوا و حتی دروغها با خبر نمی باشند و اگر دانشجو بر خلاف نظر آنها جمله ای نظری دهد بساط لج بازی گسترده می شود.استادی که همزمان پست اجرایی در دانشگاه دارد که اصلا به دانشجو نمی رسد درضمن استاد راهنمای برخی پروژه ها اصلا ارتباط و تخصصی در آن ندارند و داورها هم معمولا همینند .اگر با استادی پروژه نگیری بعدا سر دانشجو خالی می شود .متشکر از واقعیات و احترام و دست بوسی همه اساتید واقعا زحمتکش ایران اسلامی (418642)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۵:۵۱:۲۲
من الان 4 سال است که در یک دانشگاه دولتی عضو هیات علمی هستم. آنچه در این مقاله آمده بیشتر مربوط به اساتید مسن است که من هم تا حد زیادی گریبانگیر آن بوده ام. یادمان باشد که 15، 20 سال پیش اصلا مساله ای به نام پژوهش در کشور مطرح نبود. از طرفی اساتید جوان به دلیل وضعیت بسیار سخت استخدامی ( کسانی که دستی بر آتش دارند منظور مرا بهتر متوجه می شوند) باید تلاش خود را به نسبت زمانی که دانشجوی دکتری بوده اند بیشترو بیشتر کنند. به همین دلیل من واژه \"بی سواد\" را حداقل در مورد همکاران جوانی که در همه دانشگاههای کشور می شناسم ناروا می دانم. البته در عین حال فاصله علمی کشور را نیز با کشورهای توسعه یافته کاملا قبول دارم ولی همان گونه که قبلا هم گفتم سبقه پؤوهش را نیز در کشور باید مد نظر گرفت. (418653)
 
ناشناس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۶:۰۲:۳۷
با سلام
ضمن ارج نهادن به اصل ارائه این گونه مطالب و برخورد متقابل آرا در خصوص موضوع به این مهمی.
1. به نظر می رسد در این مورد یعنی اصل مقاله و برخوردهای با آن، مانند بسیاری از موارد در مملکت ما فقط سیاهی و یا سفیدی مطرح است به این طریق که در این مقاله همه تقصیر ها به گردن استاد افتاده است و بس!
2. وقتی مقاله مطالعه میشود ناخودآگاه فکر می کنیم که اساتید کسانی هستند که از یک کره دیگری آمده اند. اساتید قدیمی (قبل از انقلابی) که بسیاری باز نشسته شده اند که برخی که پتانسیل علمی داشته اند در دانشگاههای عیر دولتی دوباره مشعول شده اند و یا بقیه رفته اند پی کار خود. یعنی اگر درصد بگیریم بسیاری از اساتید مخصوصا در دانشگاههای عیر مرکزی افراد جوان فارغ التحصیل خودمان هستند.
3. اولا در اینکه برخی از اساتید مانند در بسیاری از صنوف دیگر استاد فرصت طلب، سوء استفاده جی و هست شکی نیست و باید وزارت خانه مربوطه سیستمی داشته باشد جلو این افراد را بگیرد ولی آیا همه اینجوری اند و اگر نه ما مطلب را طوری جلوه ندهیم که انگشا 99 درصد اساتید حرام خورند.
3. به نظر من یکی از علت های اساسی این موضوع که توسط عزیز دیگری نیز مطرح شد مدرک گرائی است شما توجه بفرمایید از روز بعد از آزمون کنکور سراسری تبلیغ در مورد نحوه تست زنی در صدا و سیما و دیگر مطبوعات به راه می افتد کار به جائی رسیده است که حتی برای دانش آموزان دبستانی هم اینگونه تبلیقات را می گذارند. شما ببینید وقتی اینگونه قبول شدگان به دانشگاه راه می یابند و بعد فارع التحصیل می شوند آیا بهتر از این باید باشند.
4. پس به جای اینکه تقصیر ها را گردن یکدیگر بیندازیم بهتر نیست هر کدام از ما و در حیطه کاری یا تخصصی خود بگردیم ببینیم چطور رفتار کرده ایم که افرادی که استخدام کرده ایم برای دانشگاهها اینجوری اند و بقیه را هم که دارای پتانسیل های بالائی بوده و جذب دانشگاهها نشده را راهی دیار غربت (کافی است سری به یک کنسولگری غربی در یکی از کشورهای همسایه بزنیم و ببینیم چه خبر است).
5. عزیزان علت العلل همه اینها بحث فرهنگی قضیه است که باید احساس تکلیف و وجدان کاری را در استاد، دانشجو و دیگر اقشار درگیر بوجود بیاورد. چرا در دانشگاههای غربی بعضا غیر خوشایند مااین موارد هست. شما کافی است سری به برخی از دبستانهای آمریکا و کانادا و یا کشورهای اروپائی بزنید و علت را بیابید. که چگونه کودکان را مسئول بار می آورند. آیا وزارت آموزس و پرورش، حوزه های علمیه و نهایتا وزارت علوم و موسسات دیکر درگیر با مسائل آموزسی و فرهنگی مسئولیتهای خود را به خوبی انجام داده اند؟
والسلام (418656)
 
سام
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۶:۰۲:۵۴
یکی از اساتید ما که اکنون در شورای شهر قزوین مشغول به فعالیت میباشد برای آنکه رای بیاورد به دانشجویانی که به ایشان رای داده اند وعده قبولی را میدهد ایشان اینقدر برای دانشجو ارزش قائل نبود که درست تدریس کند و مارا قابل نمی دانست کسی که برای چند نفر دانشجو ارزشی قائل نیست چگونه خود را لایق سمتهای میداند که باید به عنوان نماینده مردم تصمیم گیری کند، یا استادی که فقط برای کمک به مخارج خود به کلاس می آید که حتی خود نمیفهمد چه تدریس میکند تا چه برسد به دانشجو که باید مطلب برایش جا بیفتد دست آخر با کلی افتاده درس مربوطه و کمک به دانشگاه( هزینه مجدد بابت درس افتاده) میشود، اعتراض هم کنید که این آقا یا خانم سواد تدریس ندارد می گویند کمبود استاد هست. کدوم استاد؟ (418657)
 
جهان
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۶:۴۷:۳۱
نویسنده مجترم:اگر می شد در یک جای بسته همراه با اینترنت مقاله تولید کرد در علم را باید گل گرفت. چرا که نوشتن مقاله نیاز به کار میدانی دارد، پس نمی شود مقاللات کاربردی متنوع را با یک انترنت انجام داد. (418673)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۸:۰۸:۳۹
آقاي جهان
همه مقالات به کار ميداني احتياج ندارد ولي
با اين حال منظور اينه که طرف حتي بلد نيست دو خط ادبيات موضوعي راجع به مقاله اش پيدا کنه
اصلا رفرنس دهي و متودولو‍ي تحقيق را بلد نيست
اصلا بلد نيست مقاله بنويسد
اصلا بلد نيست متن انگليسي را درست بخواند و بفهمد (418691)
 
آرش كمانگير
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۷:۲۸:۲۸
سلام
ولي مشكل فقط توسطح كارشناسي ارشد نيست. بيشتر از اون دو سطح كارشناسي دنبال مشكل بگرديد.
بنده در يكي از دانشگاههاي تراز اول مملكت درس خوندم. دانشجوي سال بالاتر با معدل 17 و بنده هم با معدل 15 ولي در درسهاي تخصصي مخصوصاً اين استادي كه مي‌خوام بگم هردوي ما براي دوستان رفع اشكال مي‌كرديم.
ترم پاييز: نمره 7 براي ايشان، شوكه شدن ايشان، مراجعه به اتاق استاد معروف و با سواد! جواب استاد: شما دانشجو نيستيد، اگر جاي رئيس دانشكده بودم شما رو اخراج مي‌كردم!
ترم بعد: نمره 5.5 براي بنده، شوكه شدن بنده، مراجعه به اتاق استاد معروف و با سواد! جواب استاد: شما دانشجو نيستيد، اگر جاي رئيس دانشكده بودم شما رو اخراج مي‌كردم! در همين ترم نمره 20 براي رفيقمون! چرا؟ چون استاد عزيز 1 ناقابل را در مقابل 7 نديده بود.
ترم بعد: نمره 18 براي بنده. چرا؟ چون در اين ترم، در كلاس حل تمرين شركت كردم. اما ترم قبل شركت نكرده بودم و نمي‌دانستم كه تمام نمره در اختيار استاد حل تمرين مي‌باشد.
نتيجه: بنده به زور و كمك روحي يكي ديگر از اساتيد، واحد‌ها را فقط پاس كردم و مدرك
گرفتم. رفيقمون هم با اينكه يكسال قبل از من وارد دانشگاه شده بود، يكسال بعد از من هم دانشگاه بود و از آينده او خبري ندارم.
بنده هم از تحصيل بيزار، اگر كلاهم هم در دانشگاه بيفتد براي برداشتنش نميروم.
عزت زياد (418683)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۷:۳۱:۴۹
ضمن تائيد بعضي مطالب اين مقاله نبايد مشكلات زير را فراموش كرد
1- حقوق در بعضي دانشگاه ها و سطح رفاه اساتيد به طور نسبي
2- عدم موفقيت محقيقن در ارائه مقالالتشان در مجلات معتبر به خاطر مسائل سياسي
3-بعضي دانشگاه ها ارزشي براي كارهاي پژوهشي قائل نيستند
4-معاونين پژوهشي عموما كمترين پژوهش را دارند
5-در تبديل وضعيت استادياري و دانشياري كارهاي اجرائي خيلي بيشتر از مقالهISI امتياز دارد
6- جستجو در اينترنت و در يافت مقالاتو دسترسي به....
7-فرهنگ عمومي پژوهش
ارزش مدير گروه و يا كارشناس و يا رئيس و ... خيلي بيشتر از استادي است كه داراي چندين مقاله ISI‌است
پست مهمتر است تا پژوهش
با پژوهش به پول نمي رسي
.... (418681)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۸:۰۴:۴۳
چه قدر خوبه که شما به فکر سطح علمی دانشگاهها هستید!
احسنت بر شما! (418690)
 
دانشجو
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۸:۱۲:۰۹
خدا را شکر یکی پیدا شد در این زمینه صحبت کنه. متاسفانه خیلی از اساتید به استعمار دانشجو پرداخته و فقط دنیای خود را آباد می کنند. از وزارت علوم خواهشمندیم ضمن ایجاد یک دادگاه ویژه اساتید حق دانشجویان را بیش از این پایمال نکند. (418692)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۸:۴۷:۲۶
با سلام
اگر دقت داشته باشید در حال حاضر هم اگر قرار باشد فردی برای هیئت علمی در نظر گرفته شود ملاکهایی که برای انتخاب وی در نظر گرفنه می شود صلاحیت های علمی وی نیست . بیشتر وابستگی های حزبی ، بسیج ، پارتی و ... ملاک خواهد بود . به خاطر همین بسیاری از افراد دارای سطح علمی و بهره هوشی بالا به دنبال خروج ز ایران هستند . که نمونه های آن بسیار و فراوان است . (418704)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۹:۰۱:۲۶
بحث رو سياسي نکنيد

متاسفانه در اساتيدي که ادعاي روشنفکري و خيلي فهميدگي و ضد دولت بودن دارند هم اين موضوع خيلي ديده مي شود.
خودشون رو هم علامه دهر مي دونند (418707)
 
پوریا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۱۹:۵۶:۵۷
هر کسی یک سری توانمندی هایی دارد و یک سری مدارک. آنچه که می تواند مشکلی را حل کند برای کشور و جامعه و مردم و حتی خود فرد؛ توانمندی های اوست. مدارک شاید بتواندمشکلی از صاحب آن مدرک از نظر مالی و یا پرستیژ یا پست حل کند؛ ولی اگر این مدرک بی مسمی بوده و توانمندی که پشتوانه آن باید باشد ؛ نداشته باشند؛ نه تنها مشکلی از کشور؛ جامعه و مردم حل نمی کند؛ بلکه به علت مجاز شدن صاحب آن به انجام فعالیت هایی که توانمندی آن را ندارد, به مشکلات همه و حتی خودش اضافه می کند و گاهی متأسفانه منجر به از دست رفتن حیثیت و حتی جان فرد منتهی می شود. پس مشکل اساسی در شیوه ارزشیابی؛ رانت بازی و پارتی بازی در بسیاری از زمینه ها حتی در پذیرش دانشجوی ارشد و دکتری و متخصص و پذیرش هیئت علمی و ارتقاء اساتید و قص علیهذا می باشد. پس راه حل ارزیابی هر کس بر اساس توانمندی های آن فرد باید باشد و نه مدارکی که گاهی متأسفانه ارزش یک برگه کاغذ A4 را هم ندارد. چون دیگر کاغذ باطله ای است که قابل استفاده نمی باشد. این ارزیابی توانمندی حداکثر در مقاطعی 5 ساله باید باشد تا هرکس از توانمندی های لازم عدول کرد؛ مدرک وی توقیف شود تا توانمندی لازم را کسب کند. مشکلات طرح شده وجود دارد؛ راه حل مشخصی هم دارد. فقط کسانی که باید این راه حل ها را تصویب و اجرا کنند در بعضی موارد دچار همین مشکلات هستند. (418718)
 
حمیدرضا
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۰:۲۵:۱۲
با سلام. تمام این حرفها رو قبول دارم. وقتی میشه یه پایان نامه رو هم زمان 2 دانشجو به دوتا استاد مختلف در یک دانشگاه نشون بدن و نمره بگیرند . وقتی استادی بهش ایراد میگیری که بابا این کتابی که معرفی کرد برای ریاضی مهندسی پر اشتباه محاسباتی هستش و غلط هستش تهدید به حذف واحد میشی و از کلاس اخراج میشی . وقتی استادی اگه کامل جواب سوالها رو بدی بهت میگه تقلب کردی و 10 میده و وقتی فقط نصف سوالها رو جواب بدی 18-17 میشی وقتی استادی به خط افراد و نه به ورقه و جوابها سوالها نمره میده . وقتی به جای واحد عملی سر کلاس می شینی و درس عملی رو با اینکه سایت و کارگاه هست تبدیل به درس تئوری می کنند... اون وقت به نظر شما آدم علمی هم در این دانشگاه یاد میگیره؟ (418722)
 
ناشناس
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۲:۰۰:۴۲
قدر اساتید خوب و ارزشمندمان را بدانیم. هزاران سلام و درود بر جناب آقای دکتر فلسفی استاد حقوق بین الملل دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی. (418743)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۳:۲۸:۱۵
به نام آموزنده علوم
سلام من عضو هیات علمی هستم و حرف های نویسنده را در موارد زیادی قبول دارم ولی یک سوال دارم تحقیقات سطحی دنبال چاپ مقاله بودن دانشجوی زیاد گرفتن چاپ مقاله به هر قیمتی عدم بررسی عمقی مطالب وبی سوادی ناشی از ان و الی آخر چرا در جامعه ما به اینصورت است این رقابت دشمنانه بین محققین دار و دسته درست کردن در دانشگاه ها ناشی از چیست افزایش روشهای غلط همیشه از بستن و یا نا هموار کردن راههای درست ایجاد می شود و اگر نادان ها به زور حتی برای دانایان نسخه بپیچند چیزی بیشتر از این نمی شود فقط یک نگاه به ایین نامه ها بکنید تا علت را دریابید (418767)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۲ ۲۳:۳۷:۳۹
سلام
واقعا لپ مطلب را گفتید.با گوشت و خونمون احساسش می کنیم.ولی کو گوش شنوا؟؟ (418769)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۰:۲۳:۳۲
جالبه وقتی آدم میبینه همه همین وضع رو دارن! من فکر میکنم خیلی مشکلات ریشه فرهنگی داره و هر کاری بکنید شکل مشکل حل میشه! ریشه مشکل اونجاست که ما ایرانیا همیشه هرچقدر شرایط عوض بشه دنبال یک روش جدید پیچوندن هستیم و همیشه هم راهی پیدا میشه! با این حال به نظر میرسه بازنشست کردن زودتر از هنگام استادای بی سواد قدیمی و ایجاد فضایی که استادا قراردادی باشن و بر مبنای عملگردشون بین دانشگاه های بهتر و بدتر جابجا بشن ایده ی خوبی باشه.
+ باید از دید اساتید هم نگاه کنید. افزایش فشار روی اساتید اگر همراه با زیاد کردن حقوق و مزایای اونا نباشه جواب نمیده. وقتی به یک استادیار یک تومن حقوق بدید نمیتونید ازش انتظار داشته باشید بشینه پای کارش! (418782)
 
دانشجو
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۱:۱۸:۰۷
سلام
حتمنِ حتمن به الف توصیه ی اکید می کنم یه سری به دانشگاه های خوب کشور مثلا شریف بزنه و روابط فامیلی بین اساتید رو بررسی کنه و اینکه هر کی کجا بوده قبل از هیات علمی بودن توی شریف. برای مثال دانشکده ی مهندسی شیمی رو میتونید بررسی کنید!
فرض کنید منم یه دانشجوی دکترای شریف هستم. (418791)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۳:۰۱:۰۳
من تو هیچ دانشگاه ایران تحصیل نکردم اما در بوستون گلوب و نیویورک تایمز دو سال پیش خواندم که دانشجویان فنی دانشگاه های تهران جزئ موفق ترین دانشجوها هستند که بعدازگرفتن مدرک راه ترقی خود را اکثرا میابند اگر این مطلب را قبول دارید باید بدانید این به لطف اساتید محترم و زحمتکش این دانشگاه ها است این مسئله که استاد راهنما تنها مسئولیت راهنمایی و نه نوشتن پابان نامه را دارد و اینکه نوشتن مقاله از اصل پایان نامه مهمتر است چراکه همان مقاله تبدیل به پایان نامه هم میشود جزوئ موارد دیگری است که در کامنتها دیدم و اشاره به ان را لازم پنداشتم
با عرض احترام به اساتید دانشگاه های ایران
همکار شما در خارج از ایران (418803)
 
رضوی
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۰۹:۱۸:۳۴
حرف هموطن بالا را می پذیریم باید زمینه های درخشش در ایران هم بیشتر از خارج باشد. (419337)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۵:۱۶:۳۱
نویسنده محترم نگران نباشند این نیم بند باقی مانده هم به زودی با پارتی بازی مسئولین در جذب از بین می رود. (418807)
 
هومن
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۷:۳۱:۲۱
اگر دانشگاه یک کشور اصلاح شود آن مملکت نیز بهبود خواهد یافت.
...................
خيلي جالب است پس برويم دانشگاه را اصلاح كنيم تا مشكلات ما كمتر شود !!!براي اين اصلاح بايد چه كرد ؟درش بسته شود چي ؟ (418814)
 
کامران
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۷:۳۶:۰۸
چیزی که جالبه اینه که باید دانشجو حتما فونت پایان نامه را درشت انتخاب کنه تا بتونه پایان نامه ی مثلا 50 صفحه ایی رو 250صفحه نشون بده چون برای بعضی از استادان وزن پایان نامه بیشتر مهمه تا محتوای پایان نامه!! (418815)
 
mahdi
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۰۹:۲۰:۳۸
آقای دانشجوی عزيز
کاش تو پايان نامه شماها محتوای علمی بود که استاد براش مهم باشه. وقتی يک کپی ساده از مطالب و اخبار و ... را به اسم مطلب علمی ان هم با کلی غلط وارد پايان نامه می کنيد و از ساده ترين اصول نگارش بی اطلاعيد و رعايت نمی کنيد، اشکالی داره اساتيد علاوه بر بررسی محتوای علمی پايان نامه، در اصلاح ان و شکيل شدن آن که به نام شما هم خواهد بود به شما کمک کنند تا ياد بگيريد که هر چيزی را بايد به بهترين نحو عرضه کنيد؟ (419339)
 
ايراني
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۷:۵۶:۴۹
با سلام
تصور ميكنم اين متن كمي با كم لطفي و به دور از انصاف تنظيم شده است. اول اينكه تمام مشكلات كشور زير سر اساتيد نيست و عوامل متعدد ديگري هم در آن دخيلند و دوم اينكه تعداد قابل توجهي اساتيد دلسوز و توانمند وجود دارند كه در اين شرايط سخت و علي رغم امكان خروج از كشور مشغول خدمت هستند و نبايد با گفتن جملات كلي حق آنها را ناديده گرفت.
فراموش نكنيد دانشجويان درخشاني كه به كشورهاي ديگر مي روند و خيلي ها در باد ايراني بودن آنها با غرور شعار مي دهند، محصول تربيت اين سيستم و اساتيد آن هستند. (418820)
 
محمود
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۷:۵۹:۴۵
من یکی از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد هستم. تمام مطالب بالا مخصوصا طمع برای چاپ مقالات و پایان نامه عین واقعیت است. کارهایی این چنینی باعث شد من از خیر ادامه تحصیل بگذرم چون نمی خواستم بیشتر از این برده استاد راهنمایم شوم. (418821)
 
سلیمانی
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۸:۱۹:۲۳
من دانشجوی دکتری دانشگاه بوعلی سینا در رشته شیمی هستم. به لطف خدا از این قسم اساتید که در مقاله به آن اشاره شده در این دانشگاه وجود ندارد. هم اکنون من در فرصت مطالعاتی هستم به نظرم اساتید خودم بسیار بروز تز و باسواد تر از این مرکز مهم علمی خارج از کشور هستند.
من نظر نویسنده رو نمی تونم رد کنم، چون شنیدم چنین چیزایی مخصوصا در تهران هستش که می تونه بخاطر برخی ملاک های غیر عملی در گزینش اساتید مرکز باشه. و همچنین چند شغله بودن اساتید دانشگتههای مرکز.
ولی انتظار میره یه دانشگاهی وقتی چیزی می نویسه انصاف رو رعایت کنه و بزرگ نمایی نکنه
موفق باشید.

سلیمانی (418824)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۸:۳۹:۱۱
همکار محترم:
...
مرقوم فرموده ايد:
\"در حال حاضر علی رغم تمامی ادعاهای واهی استادان دانشگاه، عامل اصلی کندی رشد ایران استادان دانشگاه هستند.\"
در حال حاضر اکثر فارغ التحصيلان برتر ما از کشور خارج می شوند و تقريبا اکثر آنها بسيار موفق عمل نموده اند و از گردانندگان صنعت و دانشگاه های کشورهای غربی شده اند، بنابراين استادان مشکل عمده ای ندارند، البته ايراداتی هم ممکن است وارد باشد. همانطور که ميدانيد استادان دانشگاهها با کمترين امکانات و حقوق به تلاش خود ادامه می دهند و بسياری از آنها عاشقانه عليرغم محدويت ها پيگير امور هستند. (418828)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۸:۵۸:۴۷
با سلام متاسفانه تمام مسايل بالا درست علاوه براين كه چون هيات علمي شدن حقوق و مزايا زيادي دارد بسياري از افراد چه در داخل و چه در خارج به دنبال يك مدرك تحصيلي هستن كه بتوانند از آن براي هيات علمي شدن استفاده كنند واين پايه اي باشد براي گرفتن پستهاي ديگر در يك جلسه دفاع استاد راهنما از پايان نامه ايراد مي گرفت همه حضار مي خنديدن (418836)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۹:۰۰:۳۲
واقعا ایرادات درستی بود و من هم خودم در دانشگاههای طراز اول کشور درس خوندم و در مراحل پایایان نامه و دفاع همین مشکلات صوری را تجربه کردم (418839)
 
سید اکبر رضوی
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۰۹:۰۸:۵۶
ضمن تشکر از دست اندرکاران سایت الف بابت انتخاب موضوع به روز و چاپ مطلب این حقیر من (کد 418648 )از سایت یاد شده سؤال دارم آیا مطالب قبلی سایت را به سرانجامی رساندید (در دل دانشجویان پیام نورمورخ 10/01/1389 )؟ و حالا موضوع مشابه آن را درج کرده اید؛ چرا آنجا مطالب پرباری را درج نمودید. بهر حال باید همه قبول کنیم ما نیاز داریم عیوب یکدیگر را به هر طریقی به هم بگوییم و این باید فرهنگ عمومی شود. درست است گل بی خار پیدا نمی شود اما باید بدانیم تعداد برگ های گل از خود خار در گل بیشتر است آن موقع ما بی خیال خار می شویم. عموی مرحوم من می گفت اگر شما به سر یک قطعه آهن بکوبید دیگر آن قطعه آهن نخواهد بود. من خودم به اساتیدی که در ارتباطم نمره 17 را می دهم. اساتید محترم باید بدانند کارشان هر گز بدون عیب و نقص نیست و دانشجو هم حقوقی در این زمینه دارد و باید هر دو به حقوق یکدیگر آشنا باشند.
سید اکبر رضوی 23/12/1389 (418842)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۰:۰۲:۵۷
من یک دانشجوی کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاههای تهران هستم

برای هر مورد از موارد بالا تا دلتون بخواد،
مصداق عینی می شناسم

ای کاش مسئولین بشنوند و چاره ای بجویند (418861)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۰:۱۲:۳۹
سلام
به نظرم این جمله ادعای خیلی بزرگی است :
\"در حال حاضر علی رغم تمامی ادعاهای واهی استادان دانشگاه، عامل اصلی کندی رشد ایران استادان دانشگاه هستند.\"
آیا واقعا این طور است؟ آیا اقتصاد متکی بر درآمد بادآورده نفت، صنایع انحصاری و عدم آزادی اقتصادی، رشد بی رویه جمعیت در دهه های گذشته ، سیاسی شدن همه چیز به گونه ای که اسناد نوشته شده توسط کارشناسان خبره برای برنامه ریزی اقتصادی و علمی یکباره با عوض شدن دولت ها زیر و رو می شوند و .... عوامل مهمتری نیستند؟ (418867)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۰:۴۸:۰۸
باز هم بنویسید تا اینگونه استادان بیدار شوند. (418894)
 
دانشجو
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۳:۴۲:۱۹
شما از بعضی اساتید تو بعضی رشته ها گله دارید ولی من بهتون می گم که ما بعضی رشته ها رو تو دانشگاهها داریم که اصلا استادش تو ایران وجود نداره و اجبارا هر کسی رو که یک کم علم در مورد اون رشته داشته باشه میارن به عنوان استاد که این امر باعث سرخوردگی دانشجوها میشه
به عنوان مثال مدیریت شهری (گرایش ارشد شهرسازی) دانشگاه تهران که خود دانشگاه با پذیرش دانشجو مخالف بود ولی سنجش این رشته رو تو دفترچه آورد! (418965)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۵:۱۴:۱۲
بنده در بهمن از رساله دکتري دفاع کردم چون استاد را هنما را به خاطر سفر خارج از کشور عوض کرده بودم و مشاور شده بود جلسه دفاع منو به گند کشيد خدا لعنتش کنه!!!!!! (419021)
 
عبدالمجید وحیدی
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۶:۳۵:۱۵
نگارنده این مطلب به عنوان یک عضو هیئت علمی دانشگاه وارد یک حوزه نظری شده است که جوهره آن توهین به اساتید دانشگاه است.آن هم بدون ریشه یابی علت است.و تا جائی که ایشان عامل اصلی کندی رشد ایران را استادان دانشگاه دانسته است. حال آنکه یک فرد معمولی یا دانسته های متوسط تجربی میداند که عامل عقب ماند ایران بیشماران است.و اینکه مگارنده از بین عوامل بیشمار صرفا انگشت روی اساتید گرفته باشد واقعا شایسته پاسخ گویی نیست.
ایشان حداقل خوب بود به جای توهین های مستقیم به استادان به سیاست های غلط کشور برای توسعه بی رویه دانشگاهها اشاره میکرد که هیچ تناسبی یا نیاز های کشور ندارد و درواقع یک نوع مسابقه برقرار شده بین دانشگاه ها برای کسب و درآمد هرچه بیشتر.برای جذب دانشجو.
در واقع در چنین شرایطی استادان علاقه مند به حرفه خود و شیفته دانش, خود در جوی قرار میگیرند که سیاست های علمی آموزشی عالی کشور آنها را به سوی ناخوش آیندی سوق میدهد و آنان از این فرجام چندان هم راه گریز ندارند. اما از اینها گذشته چگونه است که نویسنده مطلب اسم خود را آشکار نمیکند.از پشت پرده خیلی چیزها میتوان گفت .هنر آن است که نام خود را آشکار کنید.
عبدالمجید وحیدی (عضو هیئت علمی دانشگاه) (419070)
 
فتح الله
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۱۷:۵۹:۳۶
احتراما خواهشمنداست براي يكبار فقط براي يكبار هم شده مسولين محترم ازاساتيداين دانشگاه پولكي كه با هزارالقاب كه به يدك ميكشندامتحان تخصص بعمل اورندتاثابت شودچرا دانشجويان ازسواداين استادان مشهوركه جزهيات علمي هستندباكنايه يادميكنندواقايان فقط درحال پروازوپول دراوردن دردانشگاههاي مختلف وخوشگذراني بازن وبچه درسواحل زيباي كيش هستند (419119)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۳ ۲۳:۰۹:۱۵
من بعنوان کسیکه از لیسانس تا دکترا در ایران درس خوندم و الان هم هیئت علمی هستم ضمن تایید این مظالب دلیل اون رو سیستم ضعیف ارزشیابی اساتید و معیارهای غلط در این زمینه میدونم.
برای مثال در آیین نامه ارتقای اساتید مواردی امتیاز داره که عقلا ربطی نداره. مثلا اینکه یک استاد فعالیت اجرایی یا مدیریتی داشته واقعا چرا باید در ارتقای رتبه علمی اون موثر باشه و یا مثلا در مقالات اصلا امتیازی برای تعداد ارجاع نگذاشته اند.
بعلاوه در همه جای دنیا قرارداد هیئت علمی-مثل سایر مشاغل- سال به سال و در صورت بازدهی مناسب تمدید میشه یعنی هیئت علمی شدن آسون و هیئت علمی موندن سخته در حالیکه در ایران هیئت علمی شدن بسیار سخت و هیئت علمی موندن بسیار آسونه. البته این در مورد تمام موقعیتهای شغلی دولتی در ایران صادقه.
نکته بعدی عدم ارتباط مجامع دانشگاهی ما با همدیگه هست که بالندگی علمی رو تحت اشعاع قرار داده.
این میشه که استادی که سی سال قبل استخدان شده و در این سی سال چند جزوه رو تهیه -شایدم کپی- کرده و به یمن دانشجوهایی که واسه فارغ التحصیلی مجبور به ارائه مقاله بودن چندتا مقاله هم چاپ کرده با رتبه استاد تمامی اجازه رشد به نیروهای جوونتر رو هم نمیده. و هیچ کسی نیست که نظارت داشته باشه که آقا چندتا از این مقالات اوریجیناله و کدوماشو اصلا ازشون سر در میاری چون اصلا خود چنین فردی مسئول ارزیابی هم میشه چون سابقش زیاده و دوست هم زیاد در سیستم داره.
البته این رو هم بگم که اساتید با تجربه و قوی هم کم نداریم اما به هرحال خوب و بد قاطین و خوب بودن اون اساتیدهم برمیگرده به صلاحیت و وجدانشون و نکته مثبتی به حساب نمیاد برای سیستم وزارت علوم (419238)
 
علي اكبر دادخواه
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۱۵:۱۴:۴۲
اي كاش شما اسم و رسمتان را هم مي گفتيد تا بدانيم تجربه شخصيتان كجا بوده و از چه زاويه اي به موضع مي نگريد.

مطلب شما هم مثل اصل مقاله و خيلي از نظرات بالا چيزي بيش از كلي گويي و درهم كردن مطالب درست و غلط نيست.

اينكه مي گوييد در تمام دنيا استاد را با قرارداد يكساله نگه مي دارند نادرست است. بلكه برعكس اينجاست كه در سالهاي اخير رسم شده اغلب اساتيد را سالها به عنوان پيماني و بي ثبات نگه دارند تا بتوانند بر آنها مسلط باشند. تازه چيزي كه اين روزها زياد است فارغ التحصيل دكتراي جوياي كار! بنده بر عكس شما ليسانس تا دكترا را در دو كشور خارج از ايران گذرانده ام و در هيچ كدام قرارداد يك ساله و حتي شش ماهه كه به تازگي در ايران باب شده را نديدم. در يكي فقط اساتيد خارجي پيماني بودند كه آن هم دو سال به دو سال تمديد ميشد. همچنين در آمريكا هم اساتيد به عنوان tenure track استخدام مي شوند كه بعد از به دست آوردن امتيازاتي كه به مراتب به دست آوردنش آسانتر از ايران است رسمي مي شوند و به سرعت هم مدارج را طي مي كنند. شاهدش هم همين است كه افراد ايراني با سطح يكسان و حتي پايينتر در خارج خيلي زودتر به استادي مي رسند در حاليكه در ايران عليرغم مشكلات بيشتر در امر پژوهش و با كار بيشتر همان افراد تا سالها حتي رنگ دانشياري را هم نمي بينند!!
البته بحث اينكه دانشجويان در ايران اغلب آماده خور شده اند و دوست دارند كه استاد كار آنها را انجام بدهد هم بحث ديگري است. بنده در آمريكا هروقت در تحقيقم با مشكلي روبرو ميشدم استادم ميگفت \"اين رساله دكتراي توست- من كه قبلا دكترايم را گرفته ام\" و درست هم بود. چون آماده خوري دردي را از كسي دوا نمي كند. (419502)
 
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۰۲:۳۷:۴۷
مقایسۀ کشورهای بلوک شرق وغرب بعد از جنگ جهانی دوم و نقش اقتصاد دولتی و خصوصی در پیشرفت کشورها می تواند تجربۀ خوبی برای مسئولان کشور باشد. (419278)
 
امير حسين
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۰۷:۴۵:۴۱
جاي بسي تاسف است كه متاسفانه در اكثر سمينارها و كنفرانسها شرط پذيرش مقاله اين استكه: اسم فرد معروف مثلا\" استاد فلان دانشگاه -مدير عامل فلان ارگان و... در مقاله باشد تا مورد ذيرش قرار بگيره اما تا اينجاي كار هم بازم اشكالي نداره ولي اگه كمي كندوكاو كني ميفهمي كه اصلا\" نويسنده اصلي مقاله توي باغ نيست و...
تو خود حديث مفصل بخوان از اين ...

البته تو دانشگاهها هم كه استادان محترم حسابي از نتايج رنج دانشجويان نيز بي بهره نيستند مثلا\"ميگن: هر كس مقاله تازه اي در مورد فلان موضوع پيدا كنه و كپي بگيره و برام بياره 5 نمره پايان ترم داره و... (419301)
 
نجفي
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۱۱:۲۹:۰۹
با سلام به همه كساني كه مطلبي ياد داشت كرده اند‏‏، و همين طور به نويسنده اصلي مطلب.
من شاغل غير هيات علمي دانشگاه هستم. به دليل اينكه در حال حاضر نه دانشجو و نه هيات علمي هستم به نظر ميرسد به توانم جور ديگري موضوع را ببينم و زاويه ديگري را بگشايم.
اول
1- حوزه آموزش عالي و دانشگاه همانند تمام حوزه هاي ديگر دچار آسيب ها و چالش هاي متعددي است.
2- انتظاري كه از حوزه آموزش عالي وجود دارد اين است كه خود به درمان خود به پردازد. در حالي كه در ساير حوزه ها چنين نيست.
دوم
1- سكشتن حريم تمام افرادي كه در حال فعاليت در حوزه آموزش عالي هستند (با سور عمومي) نفعي براي هيچ كس ندارد. تنها نفع آن براي كساني است كه در پي نشان دادن نا كارآمدي دانشگاه ها بوده تا به وسيله آن بدون تخصصي مديريت ها را در دست بگيرند.
2- تحصيلات تكميلي مرحله اي از تحصيل است كه دانشجو در آن فعاليت مي كند تا خود بياموزد چگونه به تنهايي مسئله بيافريند، پژوهش كند و نهايتا مسئله را حل كند. از اينرو در برخي موارد لازم است استاد خود را به نادان جلوه دهد تا دانشجو جرات كند نظرش را بيان كند.
3- توسعه دانش در دنياي كنون لحضه اي شده است و انتظار احاطه بر تمام موضوعات از هيچ شخصي درست به نظر نمي رسد. اگر كسي هم اين ادعا را بكند دروغ گويي بيش نيست. چگونه انتظار داريم استادان دانشگاه چنين باشند.
3- هر درسي و رشته اي يك سري اصول و مباني دارد، استاد دانشگاه با قيد همين اصول و مباني است كه به راهنمايي مي پردازد. تحقيقي كه دانشجو ارائه مي دهد اگر در چارچوب اصول و مباني باشد پذيرفتني است در غير اينصورت اشكال دارد و بايد آن را اصلاح كند. مگر در طول تاريخ چند نفر پيدا شده اند كه قادر به تغيير اصول و مباني بوده اند كه لازم باشد آن را به همه گسترش دهيم.
4- اگر دانشجويي ايده و عمل خود را فراتر از علم استاد مي داند نياز به جار و جنجال ندارد، حتي در حيطه علمي و اعضاي هيات علمي نيز چنين است. ميزان با سواد و بي سواد بودن افراد در بيان اسمي آن نيست. اثبات بي سوادي افراد ارائه اثري است كه قابليت نقد سواد ديگران را داشته باشد. چه اگر استاد جديدي ايده جديدي مطرح كند و بتواند مباني نظري آن را اثبات كند چه ترس از جدل با ديگران دارد؟

5- فرض كنيم تمام حكايت نقل شده توسط نويسنده محترم درست باشد و طبق نظر بسياري از دوستان كه ياد داشت گذاشته اند دانشجو مورد استثمار قرار گرفته و مقاله بي جيره و مواجب براي استاد مي نويسند. فرض كنيم اين مصيبت در سطح شهرستان ها بيشتر از تهران است. آيا اين بد است؟ به نظر مي رسد نتيجه اين كار اين كه است كه در آينده خروجي دانشگاه هاي ما پژوهشگران توانمند، خلاق، پر توان و كم ادعا خواهد بود كه قادرند مشكلات را حل كنند. تنها براي هيمن نتيجه (اگر بگويم ناخواسته) لازم است دست اساتيد دانشگاه را بوسيد.
6- حداقل چيزي كه اعضاي هيات علمي چه با سواد و چه بي سواد به آن اعتقاد دارند اثبات ادعا به شيوه علمي است. دوست عزيز نگارنده تنها به اثبات به روش ارائه شواهد اشاره كرده و به نظر نمي رسد شواهد خود را آزموده باشند و يا فرضيات منتج از شواهد آن را به عموم نسبت داده اند. اين خطا از استاد دانشگاهي كه ادعاي قدرت اندازه گيري توان علمي بقيه را دارد نابخشودني است.

نتيجه گيري و خاتمه
دانشگاه خود با مشكلات عديده اي دروني و بيروني روبروست. روشهاي ارتقاء‌ممكن است كم اثر يا منحرف كننده باشد. دانشجو مورد ظلم واقع شود و . . . اما به نظر نمي رسد ظلم مظاعف سزاوار باشد. راه كار براي تغيير روشها و حركت جمعي براي اصلاح خطا سودمندتر به نظر مي رسد. خود به دست خود تيشه بر ريشه خود نزنيد.
موفق و مويد باشيد. (419404)
 
ارسطو ادریس
۱۳۸۹-۱۲-۲۵ ۰۸:۴۱:۲۶
عجب استدلالي

از آنجا که استثمار دانشجو در آينده باعث مي شه دانشجويان خوبي تربيت بشوند و باسواد باشند پس بايد استثمار بشوند

مثل استدلال معاويه و بني اميه مي مونه

لابد چون با شهادت امام حسين اسلام زنده شد پس يزيد و ابن زياد کار خوبي کردند و خدمت کرده اند!!!!!!!!!!!!!

خيلي باحاليد آقا !!!!!!! (419684)
 
یک نفر استاد
۱۳۸۹-۱۲-۲۴ ۲۲:۲۷:۴۱
از این آقای به اصطلاح استاد بگویید اگر اسم استاد راهنا باید نوشته شود به دلیل این است که رتبه دانشگاه بر اساس مقالاتی تعیین می شود که به نام استاد چاپ شده باشد وگرنه دانشجو برود و هر تعداد که می خواهد مقاله چاپ کند چه کسی مانع می شود، ولی مقالهای که زیر نظر استاد نوشته می شود که اگر این هم نبود مقاله ای به چاپ نمی شد.دانشگاه 50 میلون برای یک دانشجو هزینه می کند، بعد انتظار دارد یک مقاله علمی پژوهشی چاپ شود که اگر فشار استاد و راهنایی های آنها نبود همین یک مقاله هم چاپ نمی شد. اگر قبول ندارید سراغ موسسات علمی بروید که چنین اصراری ندارند. نوستنده مقاله اگر استاد بود به خود اجازه نمی داد تعداد زیادی معلم زحمتکش را زیر سوال ببرد. (419624)
 
Payam
۱۳۸۹-۱۲-۲۵ ۰۰:۱۵:۲۸
The problem is not professors at university, or any other single group or profession. In developed countries excellence and competence is awarded and incompetency and ineffectiveness is punished.
By awarding characteristics other than excellence and competence we create a conflict among individual, organization and society’s interests.

We can divide the society to three levels of individual/person, institutes/organizations and society/nation. Any individual is a member of an institute and organization and the society is made of the collection of institutes and organizations. In developed countries the individual doesn’t need to make any sacrifices with regard to his/her own interest to pursue the interests of the organization that he/she is a member of. Rather the institutes are organized in such way that their interest is aligned with the individual’s interest. So the system is so that it is in individual’s best interest to pursue the organization’s best interest. The same thing is true corresponding to organization and society’s interest.
So it is in an individual’s best interest to do his job the best he/she can and gets rewarded because of that. If all the members of the organization do their job the best that they can, then that organization would function the best that it can and gets rewarded because of that.

That is not the case in the developing and underdeveloped countries, which one either needs to pursue one’s own best interest or one’s institute’s interest because these are not aligned. There are exceptional situations and individuals that people may make sacrifice their own interest in favor of organization’s interest but that cannot be relied upon as a general rule.
This along with a good culture of work and reliable national infrastructure based on advanced technology helps a society to prosper. (419647)
 
علیرضا
۱۳۸۹-۱۲-۲۵ ۱۱:۰۸:۴۶
سلام من یک عضو هیئت علمی هستم و موارد فوق را قبول دارم و با برخی از همکاران بر سر این مشکل چالش دارم
مهمتر اینکه سهم خواهی استاد بدون همکاری و تلاش در پروژه باعث اشکال شرعی در درامدها و ترفیعات استاد می شود و ممکن است درامد ناشی از ان حرام باشد و می دانید لقمه حرام مبنای بسیاری از رذایل اخلاقی دیگر است که فرد حرامخوار را به منجلاب پلیدیها می کشد
خداوند همه ما را توفیق خدمت به بندگانش عطا کند و عاقبت به خیر نماید (419732)
 
مصطفي
۱۳۹۰-۰۱-۰۶ ۱۲:۰۷:۳۹
اين مطلب را هم اضافه كنيد كه بسياري از اساتيد حتي زحمت خواندن پايان نامه اي را كه راهنماي آن هستند را هم به خود نمي دهند و دانشجو را در مراحل بعدي بيچاره مي كنند (422645)
 
sسهند
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۱۲:۱۰:۵۵
با سلام
جلوی 2 شغله بودن اساتید هم باید گرفته شود تا تمام وقت اساتید به کارهای پژوهشی اختصاص یابد و دانشجو با در بسته اتاق اساتید مواجه نشود و بودجه پژوهشی دانشگاه درست مصرف شود.
و اگر استاد تنها برای درآمد وابسته به دانشگاه باشد در آن صورت کارهای علمی نیز دقیقتر خواهد بود (430838)
 
علی
United States
۱۳۹۱-۰۲-۲۳ ۰۹:۱۱:۴۸
سلام
عنوان دقیقی را مشخص کردید، این آقایان بیشتر ادعای کار دارند تا عمل، بگویید چه کاری انجام دادید برای کشور؟ و به همان اندازه ادعا کنید:

http://profs-against-plagiarism.blogspot.com/2012/05/blog-post.html

چرا پاسخی نمی دهند، زیرا به جزء صحبت در کلاسهای درس، کار دیگه ای نمی توانند انجام دهند.
در کشوری هستیم، که از یک استاد تا رئیس روسای کشور، سایه های هم را با تیر می زنند، درکشوری هستیم که دانشگاه آزاد با دانشگاه دولتی در جنگ هست، دانشگاه آزاد با دانشگاه پیام نور در جنگ است، دانشگاه دولتی با همه دانشگاههای دیگر در جنگ است.
شاید بگویید در چه جنگی؟ جنگی که برای کسب امیتاز بیشتر است؟ نه ؟ اصلاً ، جنگی خونین ولی بدون سرو صدا، کنفرانس علمی دانشگاه دولتی، مقالات دانشگاههای دیگر را رد می کند، جتی بدون خواندن. تنها کافیست اسامی را ببیند. کنفرانس دانشگاه آزاد، اسامی دانشگاه دولتی را رد می کند، برای اطمینان کافیست تعداد مقالات چاپ شده هر دسته را با دسته ای دیگر بررسی کنید، بدون اطلاع از عنوان کنفرانس یا نشریه، متوجه خواهید شد، برگزار کننده آن کدام دسته هست.
اگر بخواهید عضو هیات علمی این دانشگاهها شوید، باید از همان دسته باشید، یا بهتر بگویم جزو همان باند باشید، در غیر اینصورت این آقایات با قانون های نانوشته شما را بدون هیچ دلیلی رد خواهند نمود، شاید به بهانه رنگ پوشه شما.
بله، متاسفانه ما در کشورمان انسانها به دنبال انسانها هستند ما حرف میزنیم اما عمل نمیکنیم.
متاسفم دوستان (779315) (moderator18)
 
دانشگاه
۱۳۹۲-۱۲-۰۱ ۲۳:۰۱:۱۱
به نظر بنده حقیر جناب آقای دکتر دادخواه از باسوادترین اساتید دانشکده مهندسی شیمی هستند که باید برای شناخت بهتر ایشان به رزومه کاری ایشان مراجعه نمود. (1985490) (alef-6)
 
امیر
۱۳۹۳-۰۷-۲۹ ۱۶:۴۲:۲۳
دانشجوی دکتری هستم (روزانه، دانشگاه مثلاً خوب). دیروز در کلاس استاد چیزهایی مینوشت که اولش خندم گرفت ولی اخرش دیگه کم آوردم. رفت و دید به جواب نمیرسه. کنار تخته خشکش زده بود و البته تا اینجای کار مشکلی نداشت. به استاد گفتم آن ساده کردن درست نیست. گفت یعنی من نمیفهمم (البته خدایی حق داشت اینو بگه چون در حد نخود هم ریاضی بلد بودی میفهمیدی). بعدش چنان جملات بی سر و پا و نامربوطی گفت که حالم از همه چی به هم خورد. با جمیع مشاهدات به این نتیجه رسیده‎ام که انصراف بدهم.

درد از وزارت علومی میاد که اجازه می‎ده هیات علمی با مرتبه استادیار دانشجوی دکتری بگیره. البته وزارت علوم متشکل از اعضاء هیات علمی با مرتبه استاد تمامه ولی تو را به خدا برید و در سایت دانشگاهشون ببینید که با چند و چه مقاله‎هایی استاد تمام شدن. خودشون کلی امتیاز پست مدیریتی تعریف کردن و استاد تمام (!) شدن. اشخاصی با این سبک باید به هم قطاریاشون حال بدن وگرنه پیکان سوال کم کم به سمت خودشون خواهد بود. "به کجا می‎برد این امید ما"! (2441471) (alef-10)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.