نظر منتشر شده
۲۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 98874
دیکتاتوری شبه دولتی ها چگونه شکل می گیرد؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۲
محسن مهدیان

 

انحصارات دولتی در حال شکستن است. دولت به فروش شرکت های دولتی محتاج است.اما شرکت های دولتی خریدار ندارد. بخش خصوصی مولد در ایران نداریم.بخش خصوصی  ایران تمایلی به  فعالیت های  دیر بازده و کم بازده ندارد.رویکرد بخش خصوصی ایران چه  با ردای دلار فروش چهارراه استانبول و چه در قامت تکنوکرات های  بانکداری نوین ،دلالی است.از سویی مدیران دولتی نگران واگذاری ها هستند.سفره رانتی-نفتی در حال جمع کردن است.شبه دولتی ها از این آش در همجوش بهره می برند.شرکت های دولتی فروش می رود.دولت برای فروش شرکت های دولتی جیب دوخته است.برای او بین شبه دولتی و شبه خصوصی و خصوصی و خصوصی نما و ...فرقی نیست.بخش خصوصی ناتوانتر و مفلوکتر از گذشته می شود.انحصار شبه دولتی ها ایجاد می شود.انحصار شبه دولتی را با هیچ قرائتی از اصل 44 نمی توان شکست.



 به فهم نگارنده فصل جدیدی از تقسیمات اقتصادی از حیث مالکیت و مدیریت در حال شکل گیری است که علی رغم ظاهر شیشه ای آن کاملا غیر شفاف است. بدون شک اقتصاد ایران در این فصل جدید خاکستری است.بزرگترین عارضه در مواجهه با این نوع از اقتصاد بی شکلی و به تبع تشویش و سردرگمی  در تعامل با آن است.



تحلیل "اقتصاد خاکستری" که نتیجه "هجمه شبه دولتی ها" به اقتصاد است را باید در چارچوب "ساخت قدرت" تحلیل کرد.



با افزایش نقش نیمه دولتی و شبه دولتی ها که ظاهر خصوصی دارند و علیرغم قدرت و مکنت، رفتار مدنی از خود بروز می دهند ، وزن و تناسب قدرت در کشور به هم می ریزد.بدون شک اقتصاد خاکستری "آناتومی قدرت" را دچار بی شکلی می کند.



 بورکرات های نیمه دولتی با پشتوانه نسخه های نئولیبرال در آزاد سازی اقتصادی ،نقش تعیین کننده در قدرت و سیاست خواهند شد.

 
دیکتاتورها و  گروگان  گیری دولت


مهمترین ویژگی اقتصاد خاکستری که با فربه شدن شبه دولتی ها در حال شکل گیری است ، عدم شفافیت و کدری است.



حتی دولتی که امروز سرخوش از واگذاری و درآمد آن است ،در آینده نا توان از تعامل با شبه دولتی ها خواهد بود.رابطه دولت با شرکت های نیمه دولتی روشن نیست.تا کنون رابطه دولت با بخش خصوصی نسبتا روشن و قاعده مند بوده است.تعامل غیر شفاف ، منجر به چانه زنی های  رانتی می شود.



بزودی زلف دولت به شبه دولتی ها گره می خورد. اقتصاد و حیات وممات او در دست شبه دولتی ها خواهد بود.مانند سیطره‌ی جناح نظامی ـ مالی بورژوازی آمریکا که با ایدئولوژی نئوکان ها برای برپایی امپراتوری سرمایه ، چنان فرآیند رشد و توسعه در جهان را به هم ریخت که به بزرگ‌ترین بحران اقتصادی سده‌ی اخیر  انجامید.



امروز اوباما برای کنترل بحران ،ناچار از توجه بی اندازه به این شبه دولتی های سیاسی است،که روزی خود باردار بحران بودند.



در این مدل با پدیده به گروگان گرفتن دولت و دربند کردن آن مواجه ایم.



در رقابت های سیاسی نقش این شرکت ها بسیار موثر خواهد بود.ادعای دفاع از انقلاب با قرائت های کاملا سلیقه ای منجر به  هزینه کردن از کیسه ای می شود که نه برای مردم است و نه سهامدار جزء و نه بیت المال و نه حق الناس. قطعا این حمایت ها بدون ملاحظات ماندگار در نفع اقتصادی نخواهد بود.و می تواند  به ابزار تهدیدی برای دولت تبدیل شود .



 بزرگی ،عمق و گستره کارتل ها که در اقتصاد خاکستری حکم شریان های اصلی اقتصاد را بازی می کند، می تواند دولت را اجیر و به کرنش وادارد.دولت های جدید یارای مقابله با مدیران دو زیستی را ندارد.



مدیرانی که یک پای در شرکت های نفتی داشتند و یک پای در قدرت سیاسی توانستند سه وزیر را در وزارت نفت جابجا کنند.نامه احمدی نژاد در خصوص اخراج مدیرران دوزیست روی میز سه وزیر نفتی خاک می خورد. میرکاظمی هم از رئیس جمهور رخصت خواست.



پیشتر رئیس یک نهاد شبه دولتی برای این که نشان دهد نقش سازمان حامی اسم مستضعفان در اقتصاد ایران  تا چه حد است گفته بود: این سازمان 400 شرکت فعال دارد و  در بسیاری از تولیدات نقشش  چنان موثر است که هر گونه نقصان یا پیشرفت آن در کل کشور اثر گذار است.

 
اسب ترکمنی و ماجرای توبره و آخور


برای شستا فرقی نمی کند که دولت اصلاح طلب باشد یا اصولگرا.مدیریت بنیاد از جهانگیری اصلاح طلب شروع می شود و به  آل اسحاق کارگزارانی و فروزنده اصولگرا هم می رسد.مجموعه ای از مدیران نفتی اصولگرا با همکاری مافیای نفتی اخراج شده به دنبال هولدینگ پتروشیمی هستند.



ترکیب مناسبات قدرت در شبه دولتی ها به هم می ریزد.مناسبات قدرت در شبه دولتی ها را باید در رفتار شناسی اسب ترکمنی دید .هم توبره و هم آخور.در خصوصی سازی شبه دولتی طبقه ای شکل می گیرد که نفع او در حفظ شرایط موجود است.طبیعی است که از هر تفکر، جریان، شخصیت و جناحی که حامی وضع موجود باشد حمایت می کند ."دولت سازگار"  به طریق اولی مورد حمایت است.از سویی دولت نیز از این تعامل منتفع می شود .این بازی برد –برد ضد هر گونه اصلاح عمل می کند."گروههای مشترک المنافع" در قدرت و در شبه قدرت  در برابر هر تغییری مقاومت می کنند.



در اقتصاد خاکستری "طبقه حاکمه" و "طبقه هئیت حاکمه" کاملا از هم جدا می شوند.



طبقه‌ی حاکمه شبه دولتی های قدرتمندی هستند که در جای جای قدرت رد پا دارند.این طبقه را «منتفعانِ وضع موجود»شکل می دهند.



اما هیئت حاکمه نیز در این بازی با شبه دولتی ها هم سود هستند و شدیدا مدافع وضع موجود خواهند بود.هم سودی و هم زبانی در همین نفع اقتصادی- سیاسی دوطرفه شکل می گیرد.



 انگیزه اعضای هیئت حاکمه که همان دولتی ها هستند نفع اقتصادی نیست بلکه مطلوبیت در قدرت سیاسی است.



در این تقسیم کار جدید عده‌ای از تکنوکرات‌ها و سیاسیون،اقتصاد دانان نقش صیانت از وضع موجود را به عهده دارند.امثال پژویان  در همین قالب تعریف می شوند.پژویان خارج از قدرت ،اقتصاد دان حامی بخش خصوصی بود و پژویان در ساخت قدرت ،مدافع واگذاری مخابرات به یک قدرت سیاسی .



قدرت اقتصادی در حال شکل گیری است که به سادگی در قدرت سیاسی و نظامات اجتماعی دست اندازی می کند.



با این مدل کم کم نحوه توزیع قدرت سیاسی نیز تغییر می کند.منشا قدرت از ناحیه ای خواهد شد که نه نظارت پذیر است و نه دموکراتیک.اما از ثبات برخوردار است.

 
دولت رانتیر و رفقا در گرمابه و گلستان 


سالها است کسی نمی تواند درآمد ناشی از صادارت نفت را از شرکت نفت بگیرد.6 میلیارد دلار درآمد واریز نشده در دولت برادر خاتمی به یک میلیارد دلار در دولت برادر احمدی نژاد کاهش یافت.با این حال رئیس دولت عدالت هم تاب مبارزه با تخلفات فاحش نفتی در شرکت نفت را نیاورد.سازمان حسابرسی این عدم واریز را تخلف نمی داند.دیوان محاسبات یک روز می داند و روز دیگر نمی داند.سازمان بازرسی خود را درگیر این یک موضوع نمی کند.ماجرا چیست؟



شرکت نفت یک ابر انحصار در اقتصاد است.عدم پاسخگویی جزء لاینفک یک ابر انحصار است.



همواره دولتهای نفتی(دولتهای وابسته به منابع طبیعی و موسوم به رانتیر) به دلیل آنکه درآمدشان از کیسه مردم نیست،نسبت به جامعه  پاسخگو نبودند.



در جامعه ما نیز پاسخگویی پیوند عمیقی با درآمد نفت دارد.



 از طرفی هر سال ناکارامدی شرکت های دولتی باعث افزایش هزینه ها دولت می شود .تا آنجا که ادامه این روند مخصوصا در شرایط کاهش قیمت نفت ،دولت را با بحران های هزینه ای مواجه می کند.



بنابراین واگذاری این شرکت ها حکم  "دفع شر"  دارد که می تواند هزینه های دولت را کم کند.



کم کردن هزینه های دولت بدون کم کردن ارتباط او از نفت به مثابه تداوم  عدم پاسخگویی است.



اما با واگذاری شرکت های بزرگ دو اتفاق می افتد.اولا دولت از مالکیت شرکت های واگذار شده کاملا منفک نمی شود.ثانیا با کاهش هزینه ها ناشی از سر باز کردن این شرکتها ، نیازی ندارد مالیات ها را افزایش دهد تا مجبور  به پاسخگویی در برابر مالیات دهندگان باشد.



شرکت های نیمه دولتی نیز به دلیل دولتی نبودن نیازی به پاسخگویی ندارند.



به این ترتیب آخرین حلقه "دولت رانتی و استبداد نفتی" با هجوم شبه دولتی ها تکمیل می شود.



از سویی شرکت های نیمه دولتی  می تواند محلی برای حیات اقتصادی مدیران بازنشسته یا اخراجی باشد.از همین روزنه رابطه رانتی دولتی ها با شبه دولتی ها شکل می گیرد.

 
جای مهر بر پیشانی و تسبیح رانت


بخش خصوصی متقاضی مخابرات در آخرین ثانیه های واگذاری با یک نامه مهر و موم دار از صحنه رقابت حذف می شود.



"مخابرات حساس است نمی توان به هر کسی واگذار کرد."این جمله کشتی گیر دولت است.مرد اقتصادی دولت که اجرای لیبرالیسم اقتصادی به او سپرده شده است با همین جمله زیر یک خم منتقدان می رود.



در دیکتاتوری شبه دولتی ها ،رانت و لابی گری شکل جدیدی به خود می گیرد.



"لابی های ارزشی و ایدئولوژیک" با نام های مختلف دفاع از مستضعفان و ایجاد امنیت و حمایت از  بازنشستگان افزایش می یابد.



نکته مهم  مشروعیت یافتن این رفتار رانتی  است. در لابی نیمه دولتی ها با دولتی ها ردپایی از باج قمار و شتل و تسی و تلکه و رشوه و امتیاز و غیره  نیست چرا که هدف خدمت است.



اساسا هزینه رانت جویی با واگذاری اقتصاد به شبه دولتی ها کاهش می یابد. هزینه رانت جویی در دو بخش است.یکی مخارج رانت جویی است ودیگری هزینه اجتماعی رانت.



با شبه دولتی سازی هزینه در هر دو بخش کاهش می یابد.



نفوذ و افزایش لابی ها در بخش قانون گذاری و قضا نیز جدی تر خواهد بود.



پیش از این لابی نماینده های مجلس با بخش خصوصی رنگ و بوی شهرام جزایری داشت. اما این اتهامات و شبهه افکنی ها در اقتصاد شبه دولتی جایی ندارد .شبه دولتی ها در هر مجلسی باشند در صدر می نشینند.هم قدرت دارند و هم ثروت و هم متهم به سود محوری  و استثمار نیروی کار نیستند.

 
مردان خاکستری و بازی گردانی معرکه


باید هزینه کرد  تا کسی از قرارداد جدید نفتی  با کرسنت مطلع نشود.در این میان نقش مردان خاکستری –دلالان مدرن- جدی است.این دلال های شبه دولتی هستند که به سادگی به اتاق وزیر راه دارند و توانایی دارند قانون را دور بزنند و از اطلاعات پنهان پشت درهای بسته در وزارت کشور  حفاظت کنند(رجوع شود به پرونده کرسنت)



از سویی ادعای مبارزه با فساد نیز از طریق کوچک سازی رخ نخواهد داد.



عدم شفافیت و عدم پاسخگویی نیمه دولتی ها، خصلت جدا ناپذیر از اقتصاد خاکستری دارد.



 به گفته  رئيس اسبق سازمان حسابرسي در حال حاضر  تنها 4 درصد شركت‌هايي كه به طور رسمي در فضاي اقتصادي كشور فعاليت مي‌كنند، حسابرسي معتبر و استاندارد مي‌شوند.



دو مدل نظارت وجود دارد که هیچ یک از این دو نوع نظارت بر شرکت های شبه دولتی برقرار نخواهد شد .یکی نظارت از پائین و مدنی و دیگری نظارت دولتی .



نظارت از پائین ممکن نیست . به دلیل اینکه شبه دولتی ، مدعی مالیکت خصوصی است و نظارت مدنی نوعی دخالت محسوب می شود .



دولت هم نمی تواند نظارت مشخصی در این رابطه داشته باشد.عدم شفافیت نمونه بارز وغیر قابل خدشه در این نوع اقتصاد است.ازابتدای انقلاب تاکنون حتی یگ برگ گزارش مشخص از عملکرد اقتصادی نهاد های نیمه دولتی ارائه نشده است.اغلب گزارش ها براساس شنیده ها و اخبار درگوشی و حدسیات است.



شرکت هاي نيمه دولتي از رانت اطلاعاتي دولتي بهره مي برند و گاهي با سوء استفاده از اين رانت ها و نفوذشان در دستگاه هاي دولتي، به کارچاق کني، مجوز فروشي و حتي تلکه بگيري از اشخاص يا شرکت هاي بخش خصوصي مشغول می شوند.

 
روزه بی نماز،عروس بی جهاز و قرمه بی پیاز


تعریف خصوصی سازی روشن است.بانک جهانی 54 روش خصوصی سازی در تجربه کشورهای دیگر را بررسی کرده است.واگذاری مخابرات ،روش جدید از نوع ایرانی است.این نوع واگذاری هیچ یک از اهداف واگذاری را محقق نمی کند.هدف واگذاری باید کارایی بهره وری و ایجاد فضای رقابت در اقتصاد باشد.دولت محترم تنها نقشی از خصوصی سازی زده است.



بخش خصوصی ایران صدای اعتراضش از اتاق به گوش می رسد.آل اسحاق اعتراض می کند.نهاوندیان از طبق جدید می گوید و تهدید شبه دولتی ها را جدی تر از دولت بزرگ می داند.سهامدارن خرده پا هم سهامشان را واگذار می کنند.قیمت سهام مخابرات افت می کند.خریدار بلوکی مخابرات ،صف های فروش را فرصت می داند.و این ماجرا ادامه دارد.



بخش خصوصی به هیچ وجه توان رقابت در اقتصاد خاکستری را نخواهد داشت. تصدیگری دولت تا دیروز به حکم نقش حاکمیتی و وظایف اساسی بود و طبیعتا بخش خصوصی را رقیب خود نمی دانست گرچه جای آنها را تنگ کرده بود. اما در رقابت با نیمه دولتی ها ،اینبار منافع شبه دولتی باعث می شود که بخش خصوصی خرده پا و بی رمق باقی بماند.در این مدل بخش خصوصی باید به قاعده بازار انحصاری فقط پیرو باشد.هم پیرو اقتصادی و هم در مواردی  پیرو سیاسی .در این مدل قیمت و مقدار توسط شبه دولتی ها تعیین می شود و باقی مانده بازار توسط بخش خصوصی عرضه می شود. بنابراین 2 اتفاق هم زمان می افتد.جاذبه و دافعه شبه دولتی ها نسبت به بخش خصوصی.



دافعه شبه دولتی ها، بخش خصوصی را به شدت زیر زمینی می کند . خصلت دلالی و خدماتی و واسطه گری بخش خصوصی ، بر تولید و تجارت مسلط می شود.رفتار زیر زمینی بخش خصوصی ،اقتصاد خاکستری را کم کم  سیاه می کند .



اما جنبه جذبی اقتصاد خاکستری شامل کسانی می شود که در پازل شبه دولتی ها بازی کنند.عواقب این وضعیت کمتر از حالت قبل نیست .آثار اجتماعی وسیاسی این جذب جدی است.



واگذاری شرکت های دولتی به شبه دولتی باعث از بین رفن کامل وابستگی دولت به  بخش خصوصی و به دنبال آن از بین رفتن کامل وابستگی دولت به نهاد های مدنی می شود.

 
نقش تاریخی خال بازان حرفه ای


در شکل گیری اقتصاد خاکستری ،همسرایان ،هم آوازان و هم سازان وطنی همراه با نئولیبرال های جهانی نقش دارند.



موسی غنی نژاد پدر علمی اقتصاد آنگلو ساکسونی معتقد است که اقتصاددانان لیبرال وظایف خود را بدرستی انجام دادند.او گردش به راست دولت نهم و دهم را حاصل تلاش های نئولیبرال های وطنی می داند.و توصیه می کند برای به دست گرفتن مناسب سیاسی تلاش جدی تری صورت گیرد.



خال بازی حرفه ای در حوزه مناسبات قدرت و اقتصاد در حال شکل گیری است.هر دولتی سر کار بیاید وامدار و باردار لیبرالیسم اقتصادی خواهد بود.



تند ترین توصیه های لیبرالی در برنامه چهارم توسط حلقه علامه ای ها نوشته شد.کسانی که سالها در صف مقدم مبارزه با اقتصاد نئوکلاسیک بودند.



خشن ترین نسخه اجماع واشنگتنی توسط دولت عدالت اجرا می شود.چپ و راست و بالا و پائین در لیبرالیسم اقتصادی اور لب می شوند. جواب استفتاء از اقتصاد دانان  اسلامی ای که ردای قدرت به تن کرده اند ،اقصاد بازار آزاد خواهد بود.



این شامورتی بازی نیست .ایفای نقش تاریخی خال بازان حرفه ای  است .خال باز حرفه ای کسی است که ورق را با تردستی طوری  می چیند که ساده لوحان فریب می خوردند.مناسبات قدرت و اقتصاد با هر قرائتی نهایتا بر پاشنه آشیل بازار آزاد می چرخد.



اقتصاددانان لیبرال به وظیفه تاریخی خود عمل کردند و "دولت گریزی" و "کوچک سازی" و "دولت حداقلی"با راهنمایی شیفتگان و افسانه سرایان "تعادل ابدی بازار" شکل گرفته است.



کسانی که هنگام مدیحه سرایی برای اقتصاد بازار دهانشان کف می کرد نمی توانند منتقد باشند.اقتصاد دانان بازار نمی توانند پای خود را از فصل نوین شبه دولتی سازی و ایجاد اقتصاد خاکستری کنار بکشند و خود را تبرئه کنند وبی طرف نشان دهند.

 
مقاومت مدنی در برابر خاکستری ها


به این ترتیب نتیجه قهری شبه دولتی سازی اقتصاد ،سابقه غیر قابل دفاع  از واگذاریها  و اصلاح نشدن اموری است که برای آن خصوصی سازی با همه عوارض اجتماعی آن وعده داده شد و مردم با همه سختی آنرا پذیرفتند.

 

در آینده حمایت های مردمی از خصوصی سازی سلب خواهد شد و ادامه اقتصاد خاکستری با مقاومت های مدنی همراه خواهد بود.

 

 
 
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۱:۳۹:۲۹
شاید کمتر مقاله ای را اینچنین دقیق و صحیح دیده ام .دست یدالهی قلمت را قدرتمند گرداند (423537)
 
صالح
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۱:۴۵:۲۱
در زمانيكه واگذاري هاي شركتهاي دولتي آغاز شد خطر شبه دولتي ها بارها و بارها توسط كارشناسان اعلام شد ولي كو گوش شنوا. شبه دولتي ها همان دولتي ها هستند با قدرتي مضاعف تر . به عنوان مثال صندوق بازنشستگي و شركتهاي تامين اجتماعي با بيش از 400 شركت بزرگ را سهامدار هستند يا خريده اند . اگر ليست اعضاي هيات مديره اين شركتها منتشر شود مشخص خواهد شد كه چه نامهايي كه شايد فكرش را هم نمي شود تصور كرد در اين شركتها به عنوان اعضاي هيات مديره حضور دارند. (423540)
 
محمد رضا باقری چالوپلی
۱۳۹۰-۰۱-۱۰ ۱۳:۲۴:۵۴
ایکاش اصلا اصل 44 اجرا نمی شد (424268)
 
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۲:۳۳:۰۸
صداي پاي قدرت غير قابل كنترل شبه دولتي ها از هم اكنون در برخي مراجع سياستگذار و تصميم گير كشور شنيده مي شود. آنهاييكه با همكاري و پشتيباني برخي مديران دولتي خود را فراتر از قوانين و مقررات كشور دانسته و با دور زدن آن، خود را در جايگاهي فراتر از قانون مي بينند.
اگر اين نحوه عملكرد شبه دولتي ها و مديران دولتي با انگيزه هاي خير خواهانه نيز توجيه گردد، اما تجربه و ممنطق به ما مي گويد كه اينگونه رانتها در دراز مدت براي كشور مصيبت بار خواهد بود.
اما در كشوري كه بخش خصوصي آن ضعيف و غير مولد بوده و معمولا در دست لايه هاي سكولار و غير وفادار به نظام اسلامي مي باشد، و قدرت گرفتن آنها نهايتا مشكلات سياسي براي كشور ايجاد خواهد نمود، چه ميتوان كرد؟ و چاره كار چيست؟ (423565)
 
خبرنگار اقتصادي
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۳:۱۲:۵۵
فوق العاده بود آقاي مهديان.
نقدي با اين جديت روي شبه دولتي ها نديده بودم. بر خلاف خال بازها به خال زديد.
اينها در آينده بزرگترين (يا يكي از بزرگترين) چالش و خطر انقلاب در حوزه اقتصاد و بعد از آن سياست خواهند بود.
اليته مقاومت هاي مدني به شرط آگاهي شكل ميگيره و با توجه به انحصار منابع مالي در آينده وضعيت رسانه ها هم قابل پيش بيني نيست.
در عين حال تقسيم قدرت سياسي به دليل همون ماجراي نفتي و رانتير بودن دولت هم جوري نيست كه باعث بشه در تعادل قدرت هاي سياسي فضاي تنفس گروه هاي مدني باز بشه.
با اين حال بايد به شدت در برابر اين پديده مقاومت كرد (423584)
 
محمدرضا
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۳:۱۷:۵۰
ضمن تشکر از نشان دادن شمای اقتصاد ایران که اساسا و گذشته از هر نوع دیگاه سیاسی و اقتصادی تنها راه بدست اوردن قدرت را با ابزار ثروت
ارزیابی میکند . این دیگاه بعنوان دیگاه حاکم بر اقتصاد ایران منبع انباشت ثروت را در یک سو و فقر را در سوی دیگر شده . و باعث شکاف طبقاتی عظیمی در کشور شکافی که علی رغم تمام شعارهای متعالی اجتماعی کشور را در بحرانهای شدید مادی و بعضا اجتماعی سیاسی قرار داده . جدا از واضح این دیگاه که همان خود کفایی نهادها و بعضا وزارتخانه ها پس از جنگ بود . و تمام دولتهای پس از ان با هر شعاری انرا ادامه دادند . نهایت این مافیای هزار توی اقتصاد . چیست ؟
ایا میشود انرا شکست ؟ با کدام قدرت
عاقبت شکاف اجتماعی نیاز به پیشگوئئ ندارد در کتب اقتصاد اول نظری نیز حاصل این شکاف مشخص شده .
ازدهایی هفتصد سر وهزار دست ما را بکجا میبرد
بنده بعنوان کسی که فکر میکردم قانون توان جلوگیری از هرزه رویهای این اژدها را دارد دهها مکاتبه و تذکر در راستای واگذاری مخابرات دادم
(چون کارمند این شرکتم ) نتیجه . عدم یک کلام پاسخ حتی بقصد تمسخر ؟ اژدهای ما اگر بدادش نرسیم خود خود را خواهد درید . (423587)
 
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۴:۰۱:۰۱
بورس در تمام دنیا بر حسب شرایط نتایج قابل پیش بینی دارد بجز ایران در ایران تامین اجتماعی سهام یکی از کارخانه هایش را به شرکت دیگر خودش می فروشد وصدا وسیما آن را خصوصی سازی می داند مجلس باید تعریف جامعی از خصوصی سازی ارایه کند . (423598)
 
احمد رضا نریمان
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۵:۲۹:۵۱
گزارشی و تحلیلی و دقیق.از سایت الف و آقای توکلی تشکر می کنم.انتظار این است که این دست مطالب با همین جدیتو بی پروا مورد انتقاد قرار گیرد.اتفاقای که در حال شکل گیری است ممکن است بزودی دامن خود دولت را هم بگیرد و این چیزی است که دولت از آن بی اطلاع است.این خط را ادامه دهید از های و هوی صاحبان مکنت و ثروت و قدرت نیز نهراسید.نویسنده بدرستی به برخی از آنها اشاره کرده است (423615)
 
اصلاح طلب سابق
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۶:۳۶:۰۰
هر جا سرمایه وجود داشته باشد قدرت نیز همان جا خواهدبود. هنری کیسینجر

با تشکر از مقاله وزین و پر بارتون.جدالی که هم اکنون در ساختار قدرت در لایه های پنهانی بین 2 مافیای اقتصادی که یک طرف ان محصول استفاده ابزاری از قدرت ولی در خارج از حیطه دولت در اواخر دهه 60 و ابتدای دهه 70 به وجود امد که نمونه بارز انرا در جریان اقا زاده ها شاهد بودیم با مافیای اقتصادی شبه دولتی شکل کرفته در دهه 80
قابل مشهود می باشد. (423631)
 
خردمند
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۱۷:۲۱:۲۳
بسمه تعالی

در شروع سالی که به جهاد اقتصادی نام گذاری شده است مقاله بسیار خوبی منتشر کردید اما باید این شجاعت را هم میداشتید که بگویید این شبه دولتی ها به کجا وابسطه هستند .
پرچم دار جهاد اقتصادی کیست؟ نقش نهادهای مختلف از جمله مجلس چیست؟
ابزار های قدرت این شبه دولتی ها کدامند؟و... (423648)
 
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۲۰:۵۱:۵۱
اگر به پروژه هاي بزرگ نگاه كنيد خواهيد ديد كه اين شبه دولتيها چه مي كنند. اميدوارم دولتي كه خود را در خط ولايت مي خواند عملا وارد خواسته رهبري شوند و جهاد اقتصادي را اجرا نمايند نه قيمت برق و گاز و ... را افزايش دهند كه مردم توان تحمل آنرا ندارند (423710)
 
۱۳۹۰-۰۱-۰۸ ۲۳:۰۵:۵۸
متن خوبی بود و من را یاد بیانیه های یک بنده خدایی انداخت که همین ها را میگفت.
اما اسمش یادم نمیاد! (423736)
 
من هم ناشناس...
۱۳۹۰-۰۱-۱۰ ۱۰:۰۸:۱۴
قدرت معنی اش همین است... سخن ها متفاوت نیستند تنها تفاون آن در فردی است که سخن را بر زبان می آورد و اینکه این سخنگو چقدر قدرت و نفوذ در دربار دارد،اجازه سخن گشودن به او میدهد... کاش کمی با خودمان روراست تر بودیم و باور میکردیم (424159)
 
مسعود
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۰:۱۱:۰۸
براي همگان از كارشناس و غيركارشناس كاملا آشكار است كه گسترش حمل و نقل عمومي به ويژه ريلي از موثرترين راهكارهاي كاهش آثار منفي طرح بزرگ هدفمند كردن يارانه هاست...
با كمال تعجب پس از بي مهري هايي كه دولت نسبت به پرداخت بودجه قانوني مترو در سال گذشته انجام داد و نمايندگان محترم مجلس اين قانون را براي يك سال ديگر تمديد كردند دولت در اقدامي تعجب برانگيز در بودجه سال 90 مبلغ اعتبارات و منابع مترو را كاهش داده است!!
واقعا جاي سوال است دولتي كه ادعاي فراواني در خدمتگزاري به مردم و كاهش مشكلات آنان دارد در سالي كه به نام جهاد اقتصادي نامگذاري شده چرا در مسير تسهيل عبور و مرور و كاهش مشكلات حمل و نقل مردم گام برنمي دارد؟!
آيا دولت به گسترش حمل و نقل عمومي اعتقادي ندارد؟! بسيار دور از ذهن است كه اينگونه باشد..... پس واقعا موضوع چيست؟ مدير عامل متروي تهران نيز كه تغيير كرد... (423767)
 
نادر
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۰:۱۲:۴۲
دیگر این شبه دولتی ها آنقدر هم خاکستری نیستند ، علنی و آشکارا قراردادهای عمرانی دولتی را بدون تشزیفات مناقصه در دست می گیرند و آنرا با عناوین ظاهرا موجهی چون تسریع در خدمت رسانی توجیه می کنند! (423769)
 
مسعود
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۰:۱۲:۴۷
تا زماني كه دولت ميلي به تقويت بخش خصوصي نداشته باشد و در لايحه بودجه 90 باز هم اين را ثابت كرده است انتظار رشد اقتصادي پايدار و رشد بهره وري در اقتصاد انتظار بيهوده اي است.... (423770)
 
مسعود فرزين
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۳:۴۴:۰۰
تبریک صادقانه به الف برای چاپ کردن این مقاله و تبریک خالصانه به نویسنده محترم در نوشته متین، تحقیق شده و دور از 
تحمت ها و توهین های معمول.
بهترین راه کنترل این نهاد ها یک سیستم مالییاتی دقیق و پیگیر است. متا سفانه ایران کشوری است که سیستم مالییاتی بسیار غیر عادلانه دارد.حقوق بگیران مالییات دقیق میدهند برای اینکه اوتوماتکلی از حقوقشان کم میشود. ولی موسسات خصوصی و نیمه دولتی بطوریکه همه دست اندر کاران بخوبی میدانند بخش بسیار ناچیزی از مالییاتی را که باید میپردازند. بهمین علت، درسی سال اخیر انبوه سرمایه دست گروه نسبتا محدودی جمع است و با کمل تاسف بخش مهمی ازاین سرمایه ها بدون اینکه مالیات خود را پرداخته باشند. من درکانادا زندگی میکنم و شاهدانبوه ارز انتقالی هستم. مهمترین وظیفه دولت برای متکی کامل به درامد نفت نبودن، چیزی نیست غیر از ایجاد سیستم عادلانه مالیات. (423806)
 
خانی
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۸:۲۳:۳۵
به نام حضرت حق

حماسی نوشته اید آقای برادر ولی هر متن حماسی الزاما صحیح کامل نیست. بنده هم می شناسم مدیرانی در این شبه دولتی ها را که پدرشان در بقالی اش راه شان نمی داد حالا مدیرعامل پول بی صاحب بخش عمومی می شوند .ولیکن آیا همه اینگونه اند؟
آیا راه صواب اینست که بیت المال را مفت به یقه سفیدهایی که اسمشان را خصوصی می گذاریم بدهیم به قیمت مفت بروفند بخورند و دولت عوض کنند؟
خصوصی های ما خوبشان آنانند که بدهکار عمده بانکی اند ، برخی از خودشان به عنوان شاهکار شان معترفند که با اکسچنج دلار 7 تومانی آقا شده اند برخی برای ماشین آلات 100 تومانی پرفرم 1000 تومانی از رفیق خارجی شان آورنده اند و از سپرده های 500 تومانی بنده و شما که در حساب قرض الحسنه مان برای ارضاء غریزه یک شبه پولدار شدن مان گذاشته بودیم آدم شده اند
بگذریم تا شیطان است مدیر دولتی و خصوصی و نیمه دولتی سرو ته یک کرباسند
ولیکن ما باید سیستم ها را درست کنیم که اینان در تنگنا قرار گیرند.
ماموریت ما مرثیه خوانی نیست ماموریت ما مدل سازی است، آنچه به ذهن من می رسد و تجربه نشان داده است واگذاری مستقیم به خصوصی صرف , به حراج بیت المال به ثمن بخص منجر می شود می بایست این شرکت ها به شبه دولتی ها واگذار شوند و شبه دولتی ها نیز ملزم شوند که در یک پریود 3 تا 5 ساله این شرکت ها را به خصوصی ها واگذار کنند مطمئنا در این روش آن پول مفتی که قرار بود نصیب خصوصی های گردن کلفت همیشه مدعی و طبکار شود کمتر خواهد شدو این سود باز هم بخش اعظمش به جیب نهادهای عمومی از بازنشستگان گرفته و تا مستضعفان خواهد ریخت.
در پایان برای انصاف این نکته هم گفته شود که خصوصی هایی نیز وجود دارند که می شود پشت سرشان نماز خواند و یکی شان به صد دولتی و شبه دولتی می ارزد ولیکن قلیل اند. (423825)
 
Magenta Borhani
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۸:۲۵:۰۵
و بدا به حال کسانی که با لالایی عدالت و مهرورزی و مردمی بودن بعضی ها به خواب بروند (که متاسفانه به خواب رفته اند )
(ضمنا اون یک میلیارد دلار واریز نشده در دفعه قبل امسال افزایش قابل ملاحظه ای داشت و عددش رو به برادر خاتمی رسوند) (423827)
 
یا الثارت الحسین
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۰۹:۴۸:۱۸
متاسفانه همانطور که اعلام نمودید در شرکتهای شبه دولتی نظیر صندوق بازنشستگی و تامین اجتماعی این شرکتها محل جذب بازنشستگان آنهم از نوع عدم کاراء با حقوق و پاداشهای میلیونی ؛ ماموریتهای غیر ضرور خارجی با هزینه های بالاو .... شده که عملا موجب کاهش اشتغال جوانان نیز شده است. مضافا این روال باعث ورود بازنشستهای سپاه و وزارت اطلاعات به این شرکتها شده که غالبا به دلیل عدم تخصص و ایجاد جو امنیتی موجب بدبینی از نظام می شود که عملا بار سیاسی منفی را نیز در بر دارد. ضمنا با توجه به عدم نظارت توسط دیوان محاسبات هر گونه معاملات کلان براحتی در آنها انجام میگردد که محل خوبی برای سوء استفاده می باشد.شایان ذکر است طبق قانون نیز هر گونه کسری این صندوقها توسط دولت می بایست تامین گردد.؟ که هم اکنون سالانه هزاران میلیارد بودحه به این صندوقها داده می شود ؟؟؟ (423853)
 
یک نفر آشنا به اقتصاد ایران
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۱۰:۲۳:۰۷
جناب آقای مهدوی نوشته های شما روشنگر واز اندازه وقالب تعیین شده برای طرح مباحث اقتصاد سیاسی در ایران بالاتر است. گمان میکنم اما برای اینکه نوشته تان انتشار یابد باج کارشناسی داده و به بیراهه میروید. یورش وتهاجم به مدافعان \"اقتصاد آزاد\" همان باج است.اگر این نباشد باید یادآور شوم در ادامه راه ناچار می شوید سیمای واقعی اندیشه خود را که چپ منحط اما با جامه نو است راآشکار کنید. نویسنده محترم ، \"اقتصاد آزاد\" با همه الزامهایش جریان عمومی در دنیاست چون با ذات آدمی سازگار است.پیروزی اندیشه \"آزادی اقتصادی\"که در ذیل \"آزادی انتخاب \"قرار دارد حتمی است اما سختی هایی نیز دارد (423862)
 
اسماعیل
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۱۳:۳۴:۴۶
خیلی ترسناک بود آقای مهدیان (423922)
 
fereydoon
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۱۷:۴۵:۰۴
بنظر میرسد اصل اشکال همان تحریمهای بین المللی است که مقداری از اَن با کنار گذاشتن غنی سازی بدست میاید و تا ما از این خط قرمز عبور نکنیم در این سرگردانی خواهیم بود و چون در موقعیت ضعیف هستیم به ترک و چینی و عرب باید باج بدهیم و قضیه کم کم از این هم فراتر خواهد رفت.
... (423961)
 
ناشناس
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۱۷:۴۶:۵۶
...
آقای دکتر احمدی نزاد کجاست در اکثر شهر ها شوراها و شهردار ها در کلان مملکت هم آقازاده ها و ... ها لذا کسی نمی تواند جلوی اینها را بگیرد باز هم در این معرکه ها حامیان اصلی انقلاب بازنده هستند (423675)
 
۱۳۹۰-۰۱-۰۹ ۲۲:۴۷:۱۳
این شرکت نفتی که میگید ما که در ان شاغل هستیم میبینیم که یک حقوق میگیریم که از تخصصمان پائثنتر است ان هم چند سال دیگر بعد از این تازه کارها با بی انگیزگی و عدم مسئولیت این چرخ را به گل مینشانند و علی میماند و حوضش درست که دریای علم هستند ولی خوب بی انگیزه و با ادعای بالا و بی مسئولیت هستند و باید به یک فوق لیسانس بگیم بابا پیچ را چطور میبندند (424102)
 
مقتدایی
۱۳۹۰-۰۱-۱۰ ۰۲:۳۶:۱۵
درود برنویسنده ی عزیزمقاله.خدامی داندبه یادرزمندگان افتادم.یعنی احساس کردم که ایشان بادست گذاشتن برانحراف ها یک کارجهادی کرده ونزد خداوند مأجور خواهد بود انشاالله.متأسفانه بعضی همچون زمان آقای هاشمی جوّی بوجود آورده اند که هرگونه انتقادراکاری نابجامی دانند.درحالیکه صلاح کشور درانتقادوتذکراست (424135)
 
ضیغم
۱۳۹۰-۰۱-۱۰ ۱۹:۱۰:۳۲
واقعیت این است که دولت احمدی نژاد در مورد اقتصاد از دست راستی ترین حکومتها و احزاب در تمام دنیا نیز «نئولیبرالیست» تر است و در این تردیدی نیست. کاری که تکنوکراتهای رفسنجانی نتوانستند تمام کنند، دولت حاضر با تردستی تمام و بدون اینکه کسی بفهمد تمام کرد.
البته نویسنده استحضار دارد که در سیستم بازار آزاد و در کشورهای غربی نیز بخش خصوصی و حاکمیت بازار یک پدیده کاملاً غیرشفاف و به قول ایشان خاکستری است. شرکتهای بیمه، کارتلهای اسلحه و دارو و از همه مهمتر بازار مالی و پولی و بانکها از غیر شفاف ترین موسسات در دنیا هستند. و به این ترتیب ما بدون بهره بردن از محصولات جانبی سرمایه داری بازار آزاد، فقط گیر انحصار خفه کننده و عدم شفافیت و تمامیت خواهی آن افتاده ایم.
سوبسید که حذف شده، تعرفه ای هم که دیگر در کار نیست، حرکت بعدی حتماً تغییر قانون کار خواهد بود و بعد هم استقلال بانک مرکزی. (424421)
 
محمدحامد اقبال
۱۳۹۰-۰۱-۱۱ ۱۲:۱۶:۴۶
کل مقاله را نخواندم
یکی از دوستان گفته بود که ای کاش اصل 44 اجرا نمی شد،ازنگارنده تقاضا دارم بفرماید اصل 44 اجرا بشودیا نه؟اگر بشود بخص خصوصی قدرتمند از کجا بیاوریم؟ (424636)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.