کد مطلب: 13030
کاملیا انتخابی فر: عطریانفر در منزل سوروس
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۶ ساعت ۱۱:۳۹
در اين حال عطريانفر با تندي رو به ما كرد و به فارسي گفت «خودتان را كنترل كنيد!» و جرج سوروس نيز گفت: «لابد خانمها چيز با اهميتي ديدهاند اما بهتر است با ما در بحث مشاركت داشته باشند.»به گزارش جهان، روزنامه كويتي "القبس" در يادداشتي به قلم "كامليا انتخابيفرد" عضو سابق هيأت تحريريه روزنامههاي همشهري در زمان مديرمسؤولي "غلامحسين كرباسچي" و روزنامه توقيفشده "زن" به مدير مسؤولي "فائزه هاشمي" كه پس از توقيف اين روزنامه به خارج گريخت، از حضور خود در مهماني منزل "جرج سوروس"، رئيس بنياد "جامعه باز" به همراه "شهلا شركت" و "محمد عطريانفر" سردبير سابق روزنامه همشهري و بنيانگذار و عضو كنوني شوراي مركزي حزب كارگزاران خبر داد.انتخابيفرد كه كتاب جديد وي با عنوان "كامليا! حقيقت را بگو تا نجات يابي" به زبان انگليسي به عنوان سلسله يادداشتهاي روزانه با ترجمه عربي در 10 قسمت در روزنامه "القبس" چاپ شده و انتشار روزانه آن ادامه خواهد داشت، در شماره اخير اين روزنامه مدعي شد كه در سفري به آمريكا به همراه "شهلا شركت "مدير مسؤول ماهنامه "زنان"، "محمد عطريانفر" از روزنامه "همشهري" و "مژگان جلالي" از روزنامه "ايراننيوز"، در مهماني ويژهاي در منزل "جرج سوروس" ميلياردر يهودي آمريكايي و رئيس بنياد "جامعه باز" حضور داشته است. وي با اشاره به اينكه سفر اين هيأت مطبوعاتي به آمريكا، نخستين برنامه مشترك روزنامهنگاري بين دو كشور پس از انقلاب اسلامي بوده است، نوشت: هنگامي كه در روزنامه "زن" به مديرمسؤولي "فائزه هاشمي" فعاليت داشتم، وي از سوي روزنامه "بوستونگلوب" براي ديداري از آمريكا دعوت شد اما به من پيشنهاد داد كه به جاي وي، به اين سفر بروم و بدين ترتيب من نخستين روزنامهنگاري بودم كه در اين برنامه مشترك بين ايران و آمريكا شركت ميكردم. انتخابيفرد كه در برخي سفرهاي خارجي دوره رياستجمهوري "سيد محمد خاتمي" بهعنوان روزنامهنگار و خبرنگار در هيأت همراه وي حضور داشته، در ادامه ميافزايد: خاتمي توانسته بود در انتخابات رياستجمهوري با كسب بيش از 20 ميليون رأي پيروز شود و در پي اين پيروز بود كه فشار از روي رسانهها برداشته شد و جهان را شگفتزده كرد. وي آورده است: رسانهها در ايران به موضوعي براي ديگر رسانههاي جهاني تبديل شده بودند بگونهاي كه خود من، هر هفته با بخش فارسي راديو بي.بي.سي، راديو آمريكا، راديو فرانسه، شبكه تلويزيوني آلمان و روزنامه آساهي شركت ميكردم. اين روزنامهنگار كه اكنون براي رسانههاي آمريكايي از جمله راديو فردا و پايگاه اطلاعرساني "واشنگتنپريزم" كار ميكند، در ادامه نوشته است: از سوي ايران پنج نفر از جمله من براي سفر به آمريكا در قالب هيأت روزنامهنگاري انتخاب شديم كه برنامه ما از نيويورك و با بازديد از دانشكده امور بينالمللي در دانشگاه كلمبيا و جمعيت آسيايي شروع ميشد در حالي كه اگر آزادي مزبور در عرصه رسانهاي ايران ايجاد نميشد من نميتوانستم ايران را به اين سادگي ترك كنم اما من اميدوار بودم و نقشههاي خوشبينانهاي در سر ميپروراندم اما هيچ گاه تصورش را هم نميكردم كه اين سفر به تبعيد من پيش از بازگشتم به ايران تبديل شود. وي به ماجراي ميهماني منزل سوروس اشاره كرده و ميافزايد: پس از بازديد از جمعيت آسيايي، همراه ما كه "سينشيا ديكستن" نام داشت با شور و شوق به ما اعلام كرد كه ما براي عصر همان روز به مهماني و صرف چاي در منزل "جرج سوروس" دعوت هستيم اما وقتي كه ديد هيچ يك از ما شگفتزده نشديم ادامه داد «سوروس، مهمتريم شخصيت در آمريكاست و اوست كه هزينه سفر و بازديدهاي ما را تأمين كرده است» اما باز هم هيچ يك از ما برداشتي از اين شخصيت نداشتيم. انتخابيفرد در ادامه ميافزايد: من به ذهنم فشار آوردم و ناگهان به ياد مقالهاي افتادم كه در جايي خوانده بودم. در همين حين كه منتظر تاكسي براي رفتن به منزل سوروس در جاده "همست پنجم" بوديم در گوش همراه خود "محمد عطريانفر" سردبير روزنامه همشهري زمزمه كردم «الآن فهميدم سوروس كيست. او يك يهودي است كه ثروتمندترين مرد آمريكا و امپراتور آسيايميانه به شمار ميرود.» و عطريانفر سرش را بياهميت تكان داد انگار كه حرف من هيچ واكنشي را در او برنينگيخت. وي در ادامه نوشته خود تصريح كرده است: هنگامي كه به منزل شيك سوروس رسيديم و خانم خدمتكار وي، برايمان در فنجانهاي چيني بديع، چاي آورد من به ساير خانمهاي همراهم "شهلا شركت" و "مژگان جلالي" نگاه كردم و لبخند زدم و آنها هم خنديدم و به دليلي كه تا امروز هم برايم روشن نشده همگي بطرز عجيبي زديم زير خنده بگونهاي كه تا وقتي در منزل سوروس بوديم نميتوانستيم جلوي خنده خود را بگيريم و طوري شد كه من مجبور شدم به دستشويي بروم و نفس عميقي بكشم تا بتوان خودم را كنترل كنم و به جايم بازگردم اما با اين حال باز هم هيچ كدام نتوانستيم تا آخر، جلوي خنده خود را بگيريم و اشك همه ما سرازير شد. انتخابيفرد ميافزايد: در اين حال عطريانفر با تندي رو به ما كرد و به فارسي گفت «خودتان را كنترل كنيد!» و سوروس نيز گفت «لابد خانمها چيز با اهميتي ديدهاند اما بهتر است با ما در بحث مشاركت داشته باشند.» اما ما باز هم نتوانستيم جلوي خنده خود را بگيريم و حتي پاسخ پرسشهاي سوروس را بدهيم اما وي در پايان هنگام بدرقه ما نسخهاي از كتاب خود را امضا كرد و به ما هديه داد و ما هم متقابلاً از او عذر خواستيم. وي ميافزايد: پس از چند روز عطريانفر اطلاعاتي درباره "جرج سوروس" جمعآوري كرد و با لهجه اصفهاني كه همواره سعي دارد آن را پنهان كند خطاب به ما گفت «سوروس از بزرگترين صهيونيستهاي جهان است و چهبسا در وراي مهماني وي، توطئهاي نهفته بوده باشد.» و ميترسيد كه رفتن ما به منزل وي پيش از آنكه او را بشناسيم در صورت افشاي خبر اين مهماني در تهران برايمان دردسر ساز شود. انتخابيفرد ميگويد: عطريانفر از ما خواست كتاب سوروس را دور بيندازيم تا هنگام بازرسي از بارهاي ما در فرودگاه مهرآباد آن را پيدا نكنند اما چه كسي ميدانست كه تنها دو سال بعد من به عنوان خبرنگار آزاد براي پايگاه اينترنتي "يوروآسيا" كه مالكيت آن بر عهده سوروس است مشغول به كار شوم؟انتخابيفرد در يادداشت ديروز خود نيز در مطلبي جنجالبرانگيز از رابطه عاشقانه خود با "علي دايي" فوتباليست ايراني در آلمان و حضور مديد خود در منزل شخصي وي در اين كشور خبر داده بود كه هنوز اين خبر از سوي دايي تكذيب نشده است. روزنامه "كويتي القبس" در پايان آورده است كه شماره جديد اين نشريه كه فردا منتشر خواهد شد يادداشتي از انتخابيفرد درباره "بازگشت ترس... و موج ترورها" منتشر خواهد كرد. "كريم ارغندهپور" روزنامهنگار اصلاحطلب نيز با انتشار مطلبي در پايگاه اينترنتي شخصي خود با عنوان "فيوچراما" درباره سفر اين هيأت مطبوعاتي به آمريكا بدون اشاره به حضور "كامليا انتخابيفرد" در اين هيأت و مهماني منزل سوروس، آورده است: «سفر من به ايالات متحده در سال 1377 صورت گرفت. آقاي خاتمي رئيسجمهور وقت، ايده گفتوگوي تمدنها را مطرح و در مصاحبهاي با "كريستين امانپور" در شبكه سي.ان.ان از ضرورت گفتوگوي انديشمندان و نخبگان دو كشور سخن گفته بود. پس از سخنان ايشان انجمن سردبيران نيوانگلند در شرق آمريكا از سردبيران روزنامههاي ايران از همه گرايشها دعوت كرد كه در يك نشست مشترك شركت كنند كه "محمد عطريانفر" از روزنامه همشهري، من از روزنامه "سلام"، خانم "شركت" از ماهنامه زنان، خانم "مژگان جلالي" از روزنامه ايراننيوز اين دعوت را پذيرفتيم و در آن شركت كرديم. اين سفر در واقع نخستين سفر يك هيأت مطبوعاتي از ايران پس از پيروزي انقلاب به آمريكا بود. چند ماه پس از سفر ما يك هيأت مطبوعاتي ديگر هم اعزام شد كه "احمد بورقاني"، "علي مزروعي"، "حسين قاضيان"، "رضا تهراني" و "شهابالدين فرخيار" را در ميان آنها به خاطر دارم. موضوع نشستهاي مشترك ما با روزنامهنگاران آمريكايي صرفاً حول محورهاي حرفهاي بود ولي در حاشيه اين نشستها ما از برخي دانشگاهها هم بازديد كرديم و در جلسات هموطنانمان در شهرهاي مختلف حضور پيدا كرديم. دوست داشتم فرصتي براي انتشار خاطرات اين سفر بود ولي اشتغالات كاري فراوان مانع از تحقق اين ايده شد.» وي در ادامه ميافزايد: «من در انجمن آسيايي نيويورك سخنراني كردم. اين مراسم چند هفته پس از سخنراني خانم آلبرايت، وزير خارجه وقت ايالات متحده، در همين محل صورت ميگرفت كه او در اعلام موضعي مهم، از مداخله آمريكا در كودتاي 28 مرداد 1332 عذرخواهي كرده بود. جلسه جالبي بود. اصلاحات و رويكردهاي آقاي خاتمي توجهات زيادي را به سمت كشور جلب كرده بود. چند نفر از شركتكنندگان كه بعد فهميدم از نخبگان علمي به شمار ميروند از انگيزه خود براي بازگشت به كشور سخن گفتند. يكي از حضار هم هنرمند بنام كشور آقاي فرشچيان بود.» وي سپس با انتشار عكسي آورده است: «در عكس، خانم شركت و محمد عطريانفر حضور دارند. خانم نغمه سهرابي هم پشتش به عكس هست كه ايشان در آن زمان نقش مترجمي هيأت را برعهده داشتند. آن زمان دانشجوي دكترا در هاروارد بودند كه مسلماً حالا درسشان را به اتمام رساندهاند