توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 33376
پاسخ مدرسی به گنجی
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۳۸
يادداشت زير در پاسخ به مقاله اكبر گنجي در "سايت كتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران" نوشته شده است كه به زعم او برخي از مطالب موجود در كتاب مكتب در فرايند تكامل، تشكيك در وجود حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است. به گزارش تابناک، حسین مدرسی طباطبائی اين پاسخ را براي وي نوشته‌اند:« به راهنمایی دوستان آگاه شدم که نویسندة ارجمند آقای گنجی در مقالة اخیر خود در سایت رادیو زمانه از این بندة ناچیز یاد و مطالبی نقل فرموده اند. گویا پیش از این نیز در مقاله یا مقالاتی دیگر نامی از بنده بردند که چون مدت هاست به خاطر عارضة چشم از خواندن از صفحة کامپیوتر ممنوع و محرومم به موقع بر آن آگاه نشدم. اما در مورد این مقاله که هم اکنون توفیق خواندن نسخه ای از آن دست داد توضیحی کوتاه را لازم می بینم:کتابی که در اصل انگلیسی "بحران و تثبیت در ادوار بنیادین اسلام شیعی" نام داشت و ترجمة فارسی آن با نام "مکتب در فرایند تکامل" در دسترس قرار گرفت چنان که بر آنان که اصل انگلیسی آن را دیده اند روشن است اثری مستقل نیست و به عنوان مقدمه ای بر چند اثر از یک متکلم شیعی پایان قرن سوم و ناظر بر آن و در چهارچوب استدلالات و احتجاجات آن دانشمند نوشته شده است. بخش دوم نام انگلیسی کتاب بر صفحة عنوانAbu Ja’far ibn Qiba al-Razi and His Contribution to Imamite Shi’ite Thoughtاین مسأله را به درستی روشن می نمود. آن متون در اصل انگلیسی، در بدنة اصلی کتاب قرار گرفته و به انگلیسی روشن ترجمه شده بود پس خواننده ارتباط مقدمه را با متن ها به درستی می دید و مشکلی روی نمی نمود. در ترجمة فارسی متأسفانه این ارتباط گسسته و متون که اینک در ملحقات و ضمائم جای گرفته بود به فارسی ترجمه نشد و در نتیجه ، فصول مقدماتی از چهارچوب اصلی بیرون آمد و صورت مستقل یافت و بسا همین نکته منشأ برداشت هایی شد که هرگز نیت و هدف نگارنده آن نبود.محصّل سخن آن دانشمند متقدم این بود: امامت به آن مفهوم که گرایش شیعی میانه رو بدان معتقد است مسألة پیچیده و راز سر به مهر و سرّی مستتر از آن گونه که ناقلان برخی اخبار آحاد دعوی می کنند نیست که پیروان خاندان پیامبر مانند اسرار سازمانی در خلوت خانه های خود نهان کرده و از مردمان پنهان دارند. امامت استمرار بُعد دوم و سوم از ابعاد مقام نبوت است که به ضرورت اصل هدایت عام در جهان و بر خلاف بُعد اول (یتلوا علیهم آیاته) زمان پذیر و مقید به حال و وقت خاص نیست. آن دو بُعد عبارت است از بر پاداشتن مشعل هدایت و نورانیت و معنویت (ویزکّیهم) و تبیین کتاب و معارف الهی (و یعلّمهم الکتاب و الحکمه). متصدیان آن پاکانی از خاندان پیامبرند که به نصّ قرآن ، خداوند پلیدی ها را از آنان دور کرده و آنان را طاهر و مطهّر خواسته و ساخته است (انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً). رشتة این پاکان تا پایان تاریخ استمرار یافته و هرگز گسسته نخواهد شد (بلی لا تخلوا الارض من قائم لله بحجّه امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج الله و بیّناته). نام و حقانیت این پاکان به همان بینات و براهین ثابت شده است که وجود تاریخی و حقانیت پیامبران سلف ، یعنی از راه نقل متواتر کسانی که بسیاری از آنان به شهادت تاریخ و قرائن و شواهد خارجی ، خود در آن ماجرا سودی مستقیم یا غیر مستقیم نداشتند. این همان راه است که امروز فلسفه نگاران تاریخ آن را حافظة جمعی می خوانند و ملاک تمییز حقائق تاریخی از شایعات بی اساس اجتماعی می دانند. اگر درستی این مبنا مورد تردید قرار گیرد بنیاد ادیان ابراهیمی ، و اکنون باید افزود: کلّیت دانش تاریخ و اعتبار حافظة جمعی نوع انسانی ، بالمرّه ویران خواهد شد. به عبارت ساده تر در مورد سخن ما اگر پیامبری پیامبران سلف ثابت شود تمام مراحل بعد تا وجود و حضور حضرت مهدی به استدلال قطعی ثابت است و اگر در وجود و حضور حضرت مهدی تردید شود تمام مراحل پیشین تا پیامبری اولین پیامبر مورد تردید قرار خواهد گرفت.این روند استدلال آن دانشمند متقدم بود. من در تأیید این احتجاج و استدلال دو نکته افزوده و در آن فصول مقدماتی تلاش کردم هر دو مدّعا را با شواهد و مدارک تاریخی مدلّل سازم: یکی آن که شیعیان تا پایان دورة حضور امامان ، چشم اعتقاد و اخلاص و امیدشان به امام حاضر دوخته بود. شنیده بودند که پیامبر از قیام یک رهبر انقلابی عدالت گستر از خاندان خود در آینده خبر داده بود ، پس هر نسل از شیعیان آن انقلابی عدالت گستر را با پیشوای روزگار خود منطبق دانسته و امید داشتند که او بنیاد گذار نظام قسط و عدل الهی بر زمین باشد. آن انتظار در روزگارحضور امامان به واقعیت نپیوست و تقدیر الهی جز آن بود که همگان می پنداشتند. دیگر آن که جمهور شیعه تا پایان همان دوران بر شمارة نهائی امامان آگاه نبودند. اما دست کم از میانة قرن دوم ، روایاتی که اهل سنّت - یعنی اکثریت عظیم مسلمانان در آن عهد و در ادوار بعد - در این هر دو موضوع (مهدی و انحصار شمار امامان در عدد دوازده) نقل می کردند در آن حد از کثرت و وسعت بود که اگر حافظة جمعی تاریخی و نقل متواتر در اسلام ، مصداقی جز حدیث ثقلین می داشت در همین دو مورد بود. حتی اگر شمار آن نقل ها بدین کثرت و وسعت نبود خرد انسانی نمی پذیرفت که اکثریتی بزرگ و مقتدر به رغم رقابت و دشمنی به سود اقلیت ضعیف و زیان خود دروغی جعل کند. در آن جا نشان داده ام که این روایات در برخی از جوامع حدیثی اهل سنت که از نیمة دوم آن قرن به جا مانده و به دست ما رسیده است ثبت است.این که پس از نزدیک به دو قرن ، با وجود همة حوادث تاریخی و نشیب و فرازها که طی آن مدت دراز روی داد و به رغم تلاش معکوس افرادی از درون جامعة شیعه ، تسلسل و مآل نظام امامت به قهر تاریخ به همان شکل در آمد که در نقل های قدیم پیشبینی شده بود کمی عجیب نیست؟ اسم این را چه می گذارید؟ پیگیری روند تاریخی نهاد امامت که بر عدم آگاهی و خالی الذهن بودن جامعة شیعی دوران حضور نسبت به آن دو رکن رکین عقیدة شیعی تأکید می نهاد به همین هدف بود. در آن روزگار برخی از مردمان ، این پدیدة تاریخی غیر منتظر و انطباق پیشبینی نشده را معجزه خواندند که اگر تعریف الهیات مسیحی را از این مفهوم کلامی در نظر گیریم با آن مفهوم و با نظریة کلامی حضور خدا در روند تاریخ بیگانه نیست و بسیاری نقدها در زبان های غربی نشان داد که خوانندگان همین پیام را از آن کتاب دریافت کرده اند گر چه برخی در اعتبار آن استدلال مناقشه و تردید نمودند. این همة نیت و همت آن کتاب بود. به کسانی که با تعریف بالا از مفهوم امامت موافق نیستند حق می دهم که در چهارچوب فکری و عقیدتی خود با آن نوشته مخالفت ورزند اما از کسانی که پیام کتاب را در مسأله مهدی و شمار ائمه درنیافتند تعجب می کنم.حسین مدرسی طباطبائیپرینستون - 22 مهرماه 1387»
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.