نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 33732
مینای گمگشته باز آید به کنعان
تاریخ انتشار : يکشنبه ۵ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۵۸
مینای گمگشته باز آید به کنعان!
نام فیلم : کنعان
کارگردان : مانی حقیقی
بازیگران : محمدرضا فروتن ، ترانه علیدوستی ، افسانه بایگان  و  با حضور بهرام رادان  و  . . .
نویسندگان فیلمنامه : مانی حقیقی -  اصغر فرهادی
تهیه کننده : مصطفی شایسته (هدایت فیلم)
نقد: علی رجبی
« مینا (ترانه علیدوستی) که در زمان دانشجویی با استادش در دانشگاه ازدواج کرده است، بعد از سالها زندگی مشترک احساس می‏‏کند هنوز انسان کاملی نشده و قصد جدایی از مرتضی (محمدرضا فروتن) و مهاجرت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل را دارد. مرتضی از او می‏خواهد تا قبل از طلاق با هم به دیدار مادر او بروند تا خیال مادر پیر او راحت شود. در همین بین آذر (افسانه بایگان) خواهر بزرگتر مینا پس از سالها زندگی در خارج از کشور به ایران باز می‏گردد و پیش علی (بهرام رادان) دوست خانوادگی مرتضی و مینا می‏رود. با آمدن آذر و همچنین مرگ مادر مرتضی و بارداری مینا، ماجرای میان مرتضی و مینا به سوی دیگری سوق پیدا می‏کند. ...»

به جرأت میتوان گفت برای اهالی سینما و علی‏الخصوص جامعه منتقدین که از ترکیب مانی حقیقی و اصغر فرهادی خلق "چهارشنبه سوری" دیگری را انتظار داشتند، تماشای کنعان پاسخ چندان رضایت-بخشی نخواهد بود.

مانی حقیقی که در کارنامه‏اش اثری قابل قبول همچون "کارگران مشغول کارند" دیده می‏شود، در کنعان باز هم به دنبال دلمشغولی‏ها و ذهنیات خودش رفته است. او به دنبال کنکاش روابط انسانی در موقعیت‏های جدید و دور از ذهن رفته است. در لحظات فیلم به تکرار، روابط مثلثی میان مرتضی - مینا - علی ، مرتضی – مینا - آذر ، علی – مینا – آذر و ... را می‏بینیم و این در حالی است که بیننده به راحتی می‏تواند به تنهایی عذاب‏آوری که شخصیتهای داستان را در برگرفته، پی ببرد. مرتضی شب‏ها ترجیح می‏دهد به خانه نرود و در ساختمان نیمه‏کاره بماند، علی تنها زندگی می‏کند، مینا می‏خواهد از شوهرش طلاق بگیرد و به تنهایی به خارج برود و از هم برجسته‏تر آذر که بعد از مرگ شوهر و پسرش در خارج از کشور دست به خودکشی نافرجامی زده و حال که به ایران برگشته نیز دوباره می‏خواهد خودکشی کند.

ورود شخصیت آذر به قصه نقطه‏ی چرخش داستان است. درست در شرایطی که مینا همه شرایط را برای جدا شدن از شوهرش و ترک ایران فراهم کرده ، مینا می‏آید و داستان را از تک قطبی بودن و چرخش بر روی کشمکشی دوجانبه میان مرتضی و مینا به کشمکشی چندجانبه میان تمامی عناصر تبدیل می‏کند. ارتباطات میان شخصیت‏ها و موقعیت‏ها تا حد بسیاری رمزآلود است. آسانسوری که خراب است و خانه‏ای نیمه‏کاره که در ورای باز شدن درب آسانسور است و یا جاده مه‏آلود و گاوی که از میان خیابان می‏گذرد نمادهایی ناشناخته را برای تماشاگر به ارمغان می‏آورد.

علیرغم همه‏ی سکانس‏های اندیشمندانه فیلم، "کنعان" نیز همچون بیشتر آثار ایرانی در لحظاتی به ورطه کلیشه و آزار تماشاگر سقوط می‏کند. بعد از تصادف مرتضی و مینا در جاده، در میان مه شدید، مینا به میان درختان کنار جنگل می‏رود و با درختی مواجه می‏شود که به آن دخیل بسته‏اند. او هم نذر می‏کند و گوشه‏ای از مانتویش را که قبلا پاره شده را به شاخه‏های درخت می‏بندد. با تمامی سعی کارگردان برای به کارگیری عناصر رمزآلودی همچون جاده، مه، باران، گاو ، درخت، سایه و ...  در ساخت صحنه‏ای فوق‏العاده که بتواند دگرگونی شخصیتی و تغییر عقیده مینا را توجیه کند، اما سکانس چندان دلچسب و قابل باور برای تماشاگر از آب در نیامده است. اگرچه وجود عنصر جاده در دگرگونی شخصیتی مینا اشاره‏ای زیرکانه به فیلم قبلی مانی حقیقی یعنی "کارگران مشغول کارند" و آنچه در آن‏جا برای شخصیت‏ها رخ داده بود نیز می‏تواند باشد.

علیرغم ضعف‏های فیلم، مانی حقیقی با ساخت این اثر کارگردانی حرفه‏ای نشان می‏دهد. اگرچه در ساخت این ملودرام روایت‏گونه از ریتم آرامی استفاده کرده ، اما با استفاده از بازیگران محبوب و حرفه-ای نشان داد که به فتح گیشه‏ها هم توجهی درخور دارد.

ترکیب بازیگرانی که قرار است برای فیلم موفقیت به ارمغان بیاورد کمی ناهمگون به نظر می‏رسد. پذیرش ترانه علیدوستی به عنوان زنی که با توجه به شرایط داستان و سن تقریبی‏اش در فیلم (30 تا 32 سال) بسیار سخت است. باور کردن ترانه علیدوستی در نقش زنی که سی سال دارد در هنگام کلوزآپ‏هایی از چهره‏ی کودکانه‏ی او غیرممکن است. حتی چهره‏پردازی برای شکسته‏تر کردن چهره‏ی مینا نیز موفق نبوده است. در نقش علی هم ظرافت خاصی به چشم نمی‏آید. کارگردان می‏توانست از هر کس دیگری در نقش علی استفاده کند و نیازی به بهرام رادان هم نداشته باشد!

اما نقش‏آفرینی درون‏گرایانه‏ی محمدرضا فروتن در نقش انسانی منطقی، صبور و مقاوم نوید بازگشت دوباره‏ی ستاره‏ای بزرگ را به سینمای ایران می‏دهد. و در آخر، بازی تحسین بر انگیز افسانه بایگان، که گویی تازه در سینما و تلویزیون ایران به استعداهای او پی برده شده است.

کنعان فیلم پر سکانسی است که از لحظاتی ساده آغاز می‏شود، به اوج می‏رسد و ناگهان به اعماق کلیشه می‏افتد. اما باز هم کنعان با همه‏ی میزانسن‏های زیبایش و موسیقی متنی مناسب لحظاتش، اتفاق خوبی در سینمای ماست.
  
 
۱۳۸۷-۰۸-۰۵ ۱۵:۵۳:۵۴
یکی از صحنه های تاسف برانگیز این فیلم آنجائی که افسانه بایگان در فرودگاه کیفش به ظاهر جا مانده و دو نفر مامور که چهره آنها به ظاهر موجه و از حراست هستند و من نمیدانم چرا برای اینکه یک صحنه گیر دادن و یا بازجوئی در صحنه ای به نمایش در می آید باید طوری چهره نمائی کنیم که انگار فقط بچه حزب الهی ها هستند. (87053)
 
علی تجرد
۱۳۸۷-۰۸-۰۸ ۰۳:۱۱:۱۶
واقعا منصرف شدن مینا از تصمیم جدیش تنها به خاطر یک نذر که بیشتر به نظر می رسد یک نذر خرافی است مسخره است و به کلیت فیلم آسیب جدی زده. (87689)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.