توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 34026
13 آبان/ 'با ذكر ياعلي‌ ميله‌‌ها را كنديم و داخل شديم'
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۲۰
حدود 20 تا 30 نفر از دوستان‌، به‌ ميله‌هاي‌ آن‌ پنجره‌ آويزان‌ شدند، «ياعلي‌ياعلي‌» مي‌گفتند، تا اينكه‌ بالاخره‌، ميله‌هاي‌ پنجره‌ كنده‌ شد. وقتي‌ از پنجره‌ به‌داخل‌ پريديم‌، يكي‌ از آمريكايي‌ها باتفنگ‌ به‌ طرف‌ ما نشانه‌ رفته‌ بود و آرام‌ آرام‌ به‌ سمت‌ عقب‌ حركت‌ مي‌كرد.**چكيده:در شكل‌گيري‌ حادثه‌‌ تسخير لانه‌‌ جاسوسي‌ آمريكا، عوامل‌ متعددي‌ دخيل‌ و موثر بودند كه‌ تقريباً همه‌ي‌ اين‌ عوامل‌، متأثر از عملكرد دولت‌ آمريكا، درقبال‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ بود. واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ دولت‌ آمريكا با وجودپيروزي‌ انقلاب‌، دست‌ از مداخله‌گري‌ در امور ايران‌ برنداشت‌. در طول‌ 9 ماه‌ بين‌22 بهمن‌ 1357 تا 13 آبان‌ 1358، انواع‌ و اقسام‌ حركت‌هاي‌ توطئه‌آميز درسراسر كشور، عليه‌ انقلاب‌ شكل‌ گرفت‌. كه‌ به‌ گونه‌اي‌ آشكار، دست‌ آمريكايي‌هادر وقوع‌ آنها ديده‌ مي‌شد و عملاً سفارت‌ آمريكا، به‌ صورت‌ يك‌ مركز جاسوسي‌، براي‌ سازماندهي‌ حركت‌هاي‌ تفرقه‌ افكن‌ و تجزيه‌طلبانه‌، درآمده‌ بود.پيش‌ از آن‌ حضرت‌ امام‌ بر اين‌ مسأله‌ واقف‌ بودند ولذا در اين‌ مدت‌، در تمامي‌سخنراني‌ها و اعلام‌ مواضع‌ خودشان‌، طلاب‌ و دانشجويان‌ و جوانان‌ را به‌هشياري‌ در برابر آمريكا و ضرورت‌ مقابله‌ با توطئه‌هاي‌ اين‌ دولت‌، فرامي‌خواندند. همين‌ هشدارها، باعث‌ مي‌شد تا دانشجويان‌ به‌ اين‌ يقين‌ برسند كه‌حضرت‌ امام‌، به‌ عنوان‌ رهبري‌ انقلاب‌، اخبار و گزارش‌هاي‌ دقيقي‌ به‌ حضورشان ‌واصل‌ مي‌شود كه‌ اين‌گونه‌ نسبت‌ به‌ اقدامات‌ آمريكا، هشدار مي‌دهند و همگان‌را به‌ مقابله‌ با اين‌ اقدامات‌، دعوت‌ مي‌كنند.شكي‌ نيست‌ كه‌ تسخير سفارت‌، حركتي‌ خودجوش‌، مردمي‌ و غير دولتي‌ بود كه‌عده‌اي‌ از دانشجويان‌ مسلمان‌ دانشگاه‌ها انجام‌ دادند. آنان‌ بعدها براي‌ اثبات‌ استقلال‌خود از گروه‌هاي‌ سياسي‌ و پيروي‌ بي‌چون‌ و چرا از امام‌، عنوان‌ «دانشجويان‌ مسلمان‌پيرو خط‌ امام‌» را براي‌ خود برگزيدند. انگيزه‌هاي‌ اصلي‌ اين‌ حركت‌، مقابله‌ با احتمال‌ سلطه‌‌ دوباره‌ي‌ آمريكا برايران‌، اعتراض‌ به‌ جنايت‌هاي‌ 25 ساله‌ي‌ آمريكا در ايران‌ كه‌ به‌طور مشخص‌ با كودتاي‌28 مرداد 32 آغاز شده‌ بود، اعتراض‌ به‌ حضور شاه‌ مخلوع‌ در آمريكا و تثبيت‌ جريان‌ارزشي‌ و اصولگرا و همچنين‌ مقابله‌ با حركت‌هاي‌ كند و غير انقلابي‌ دولت‌ موقت‌ بود كه‌اندك‌ اندك‌ زمينه‌ي‌ دلسردي‌ مردم‌ و انقلابيون‌ واقعي‌ را از انقلاب‌ و دستاوردهاي‌ آن‌،فراهم‌ مي‌كرد. چنين‌ به‌ نظر مي‌رسد كه‌ دانشجويان‌ پيش‌بيني‌ مي‌كردند كه‌ با اين‌ حركت‌،دولت‌ موقت‌ استعفا دهد.خانم‌ مهندس‌ «فروز رجايي‌فر» كه‌ در آن‌ زمان‌ در رشته‌ي‌ مهندسي‌ شيمي‌، گرايش‌پليمر، در دانشگاه‌ اميركبير (پلي‌ تكنيك‌ سابق‌) تحصيل‌ مي‌كرد، مي‌گويد:«شب‌ قبل‌ از 13 آبان‌، از طرف‌ انجمن‌ اسلامي‌ دانشكده‌ با ما تماس‌ گرفتند و از ماخواستند كه‌ ساعت‌ 7 صبح‌ روز 13 آبان‌، در محل‌ دانشكده‌ حضور داشته‌باشيم‌و اين‌ مساله‌، در چهار دانشگاه‌ ديگري‌ هم‌ كه‌ هماهنگ‌ شده‌ بود (دانشگاه‌هاي‌پلي‌ تكنيك‌، ملي‌، صنعتي‌ شريف‌ و تهران‌) صورت‌ گرفت‌...صبح‌ 13 آبان‌،جلسات‌ توجيهي‌ در هر كدام‌ از اين‌ دانشگاه‌ها، براي‌ بچه‌ها برگزار شد و جريان‌تسخير انجام‌ شد...در اين‌ جلسات‌، ضرورت‌ اين‌ كار بيان‌ و به‌ زمينه‌هاي‌ آن‌اشاره‌ شد، مثل‌ سفر شاه‌ به‌ آمريكا و فرمايش‌ حضرت‌ امام‌ كه‌ فرموده‌ بودندطلبه‌ها و دانشجويان‌ و دانش‌آموزان‌، حملات‌ خود را نسبت‌ به‌ آمريكا زياد كنندو اين‌ كشور را وادار به‌ استرداد شاه‌ كنند، يا ملاقاتي‌ كه‌ نخست‌ وزير دولت‌موقت‌ (مهندس‌ بازرگان‌) با برژينسكي‌ در الجزاير انجام‌ داده‌ بود كه‌ آنها همه‌زمينه‌ي‌ اعتراض‌ را فراهم‌ كرده‌ بودند. در آن‌ جلسه‌، عنوان‌ شد كه‌ ما اين‌ كار را به‌عنوان‌ اعتراض‌ به‌ عمل‌ آمريكا، انجام‌ خواهيم‌ داد و اگر ـ احياناً ـ حضرت‌ امام‌ بااين‌ كار مخالف‌ باشند، چون‌ اسم‌ خودمان‌ را دانشجويان‌ پيرو خط‌ امام‌گذاشته‌ايم‌، قطعاً تبعيت‌ مي‌كنيم‌ و جريان‌ را خاتمه‌ مي‌دهيم‌ و اگر ايشان‌ تاييدفرمودند كه‌ ـ طبيعتاً ـ براي‌ ما وضعيت‌ بسيار ايده‌آلي‌ پديد مي‌آمد.از مطالب‌ ديگري‌ كه‌ در آن‌ جلسه‌ مطرح‌ شد، اين‌ پيش‌ بيني‌ بود كه‌ در اثر اين‌تسخير، دولت‌ موقت‌ استعفا دهد كه‌ از نظر ما، خسران‌ به‌ حساب‌ نمي‌آمد. چون‌ما به‌ اين‌ تحليل‌ و نتيجه‌ رسيده‌ بوديم‌ كه‌ دولت‌ موقت‌، با مسير انقلاب‌همخواني‌ لازم‌ را ندارد و مي‌توانم‌ بگويم‌ از اين‌ پيش‌بيني‌ كه‌ امكان‌ دارد دولت‌موقت‌ استعفا دهد، خوشحال‌ و راضي‌ بوديم‌. البته‌ اين‌ را بايد اضافه‌ كنم‌ كه‌ اصلاًقرار بر اين‌ نبود كه‌ بحث‌ تسخير، تا اين‌ مدت‌ طول‌ بكشد. برنامه‌ي‌ ما چندساعت‌ و در نهايت‌، يكي‌ دو روز بود. هدف‌مان‌ هم‌ جمع‌آوري‌ نمايندگان‌رسانه‌هاي‌ بين‌المللي‌ بود، به‌ صورتي‌ كه‌ اين‌ خبر در دنيا انعكاس‌ پيدا كند و اين‌اعتراض‌ دانشجويان‌، به‌ عنوان‌ نمايندگان‌ ملت‌ ايران‌ به‌ گوش‌ جهان‌ برسد. درواقع‌، ابعاد ماجرايي‌ كه‌ انجام‌ شد به‌ هيچ‌ وجه‌ براي‌ بچه‌ها پيش‌ بيني‌ شده‌نبود.»دكتر محمود احمدي‌نژاد، از اعضاي‌ سابق‌ دفتر تحكيم‌ وحدت‌، نيز نكاتي‌ خواندني‌در اين‌ مورد دارد:«حضرت‌ امام‌ (ره‌)، در يك‌ سخنراني‌ فرمودند كه‌ من‌ دردهايي‌ دارم‌ كه‌ نمي‌توانم‌بگويم‌. به‌طور طبيعي‌ در داخل‌ (دفتر) تحكيم‌ وحدت‌، اين‌ سخنان‌ حضرت‌ امام‌(ره‌) انعكاس‌ پيدا كرد. در جلسه‌اي‌ بحث‌ كرديم‌ كه‌ بايد ببينيم‌ اين‌ دردها چيست‌؟و مشكلات‌ چيست‌؟ و ما بايد چكار كنيم‌؟... در نتيجه‌گيري‌، همه‌ مشترك‌ بوديم‌كه‌ بايد با يك‌ حركت‌ بزرگ‌ و تند، اقدامي‌ انجام‌ دهيم‌ و فضايي‌ در كشور ايجادكنيم‌ كه‌ زمينه‌ي‌ بيان‌ آن‌ دردها فراهم‌ شود. بحث‌هاي‌ مختلفي‌ شد و پيشنهادي‌ كه‌به‌ تصويب‌ رسيد، اين‌ بود كه‌ بياييم‌ حركتي‌ را براي‌ 13 آبان‌، به‌ صورت‌راهپيمايي‌، سازمان‌ بدهيم‌. در آن‌ شرايط‌، وضعيت‌ به‌ اين‌ صورت‌ بود كه‌ شاه‌ ازايران‌ به‌ آمريكا رفته‌بود و آمريكا او را تحت‌ حمايت‌ كامل‌ خودش‌ قرار داده‌ بود.امام‌ و مردم‌ اصرار داشتند كه‌ شاه‌ به‌ خاطر جناياتش‌ به‌ ايران‌ باز گردانده‌ شود، تامحاكمه‌ گردد؛ اما حكومت‌ آمريكا از اين‌ كار ممانعت‌ مي‌كرد و اين‌ براي‌ مردم‌خيلي‌ سنگين‌ بود. ضمن‌ اينكه‌ يك‌ سابقه‌ي‌ تاريخي‌ هم‌ اين‌ اعتراض‌ را تقويت‌مي‌كرد. چرا كه‌ مردم‌ ما، در طول‌ بيش‌ از 25 سال‌، از حضور آمريكايي‌ها دركشورمان‌، هيچ‌ خاطره‌ي‌ خوشي‌ نداشتند و تنها در ذهن‌ آنها خاطره‌ي‌ تحقير وفشار، چپاول‌، ظلم‌ و فساد نقش‌ بسته‌ بود. لذا، زمينه‌ي‌ اقدام‌ عليه‌ آمريكا، به‌طورطبيعي‌، وجود داشت‌. به‌ هر حال‌، در دانشگاه‌هاي‌ مختلف‌، مراسم‌ مختلفي‌پيش‌بيني‌ شد و عده‌اي‌ هم‌ قرار شد بروند مقابل‌ سفارت‌ آمريكا. در اين‌ فاصله‌،بخشي‌ از بچه‌هاي‌ تحكيم‌، مصمم‌ شدند كه‌ وارد سفارت‌ شوند و به‌ حالت‌اعتراض‌، سه‌ روز آنجا تحصن‌ كنند.»ابراهيم‌ اصغرزاده‌، از ديگر دانشجويان‌ پيرو خط‌ امام‌، نيز علت‌ اشغال‌ سفارت‌آمريكا را چنين‌ توضيح‌ مي‌دهد:«بهتر مي‌دانم‌ ابتدا فضايي‌ را كه‌ در آن‌ تصميم‌ گرفتيم‌ براي‌ شما ترسيم‌ كنم‌. بيشتر،خود فضا و شرايط‌ آن‌ بود كه‌ يك‌ عده‌ را به‌ اينجا رساند تا اين‌ كار را بكنند. نه‌اينكه‌ عده‌اي‌ از پيش‌، سياست‌شان‌ اين‌ بود كه‌ بيايند و چنين‌ اقدامي‌ انجام‌ دهند.اگر ما اين‌ كار را نمي‌كرديم‌، به‌ حكم‌ آن‌ وضعيتي‌ كه‌ در جامعه‌ بود، قطعاً و قهراًاين‌ كار انجام‌ مي‌گرفت‌. اگر ما اين‌ كار را نمي‌كرديم‌، عده‌ي‌ ديگري‌ دست‌ به‌ اقدام‌مي‌زدند. پس‌ اين‌ حركت‌، دقيقاً در بستر عيني‌ جامعه‌ اتفاق افتاد. اين‌ وضعيت‌چه‌ بود؟ ما يك‌ حكومت‌ وابسته‌ و يك‌ رژيم‌ دست‌نشانده‌ي‌ آمريكا را در منطقه‌سر نگون‌ كرده‌ بوديم‌ و برداشت‌مان‌ اين‌ بود كه‌ در داخل‌ اين‌ حكومت‌، ظرف‌ دودهه‌، حداقل‌، تمام‌ سياست‌گزاري‌ها و برنامه‌ريزي‌ها، براساس‌ محورهايي‌صورت‌ گرفته‌ بود كه‌ خط‌ اصلي‌ آن‌ را، هيات‌ حاكمه‌ي‌ آمريكا ترسيم‌ مي‌كرد.تحليل‌ اين‌ بود كه‌ انقلاب‌ براي‌ مبارزه‌ با شاه‌، قطعاً بايد در برابر آمريكا هم‌بايستد. مبارزه‌ با رژيم‌ دست‌ نشانده‌، طبعاً، منافع‌ آمريكا را هم‌ تهديد خواهد كردو با آن‌ در خواهد افتاد. اين‌ واقعيتي‌ بود و ما اول‌ انقلاب‌ با اين‌ تصور پايه‌ي‌جمهوري‌ اسلامي‌ را گذاشتيم‌؛ يعني‌ وقتي‌ حكومت‌ جمهوري‌ اسلامي‌، ترسيم‌شد و شكل‌ گرفت‌ و راي‌ مردم‌ به‌ آن‌ داده‌ شد، همه‌ بر اين‌ باور بودند كه‌ مبارزه‌ي‌با شاه‌، مبارزه‌ با آمريكا را به‌ دنبال‌ دارد؛ يعني‌ از دست‌ دادن‌ شاه‌ براي‌ آمريكا درمنطقه‌، در حقيقت‌ از دست‌ دادن‌ منافع‌ حياتي‌ آمريكا است‌ و از دست‌ دادن‌ژاندارم‌ منطقه‌، يعني‌ شاه‌ بود. اين‌ اتفاق روي‌ داد و ما انتظار داشتيم‌ كه‌ نقش‌دولت‌ موقت‌ بايد نقشي‌ باشد كه‌ منافع‌ آمريكا را باز هم‌ تهديد كند و باز هم‌ درمقابل‌ آمريكا بايستد، چه‌ در داخل‌ كشور و چه‌ در منطقه‌؛ اما اين‌ اتفاق نيفتاد.دولت‌ موقت‌، حتي‌ در برابر ساده‌ترين‌ واكنش‌هايي‌ كه‌ بايد يك‌ كشور براي‌ حفظ‌منافع‌ ملي‌ خود داشته‌ باشد، عاجز بود. دولت‌ موقت‌، در سياست‌ خود، بنا را براين‌ مي‌گذارد كه‌ براي‌ حفظ‌ موقعيت‌ خود، ناگزير به‌ برقراري‌ رابطه‌ي‌ دوستي‌ باآمريكا مي‌شود.»ابراهيم‌ اصغرزاده‌، با انتقاد از ملاقات‌ اعضاي‌ دولت‌ موقت‌ با برژينسكي‌ ـ مشاورامنيت‌ ملي‌ كاخ‌ سفيد ـ و همچنين‌ مداراي‌ دولت‌ موقت‌ در برخورد با مساله‌ي‌ پناهندگي‌شاه‌ سابق‌ به‌ آمريكا، عامل‌ اين‌ رفتارها را تشريح‌ كرد و آن‌ را ناشي‌ از ديدگاه‌ دولت‌ موقت‌دانست‌:«اين‌ درست‌ ناشي‌ از ديدگاهي‌ بود كه‌ دولت‌ موقت‌ داشت‌. دولت‌ موقت‌، ديدگاه‌مبنايي‌شان‌ راجع‌ به‌ انقلاب‌، اصلاً اين‌ نبود كه‌ مبارزه‌ با شاه‌، مبارزه‌ باآمريكاست‌؛ يعني‌ مبارزه‌ با شاه‌ را مبارزه‌اي‌ منطقه‌اي‌ و درون‌ مرزي‌ مي‌ديدند.مي‌گفتند ما كه‌ شاه‌ را كنار گذاشتيم‌، ديگر كار به‌ دنيا نداريم‌. در صورتي‌ كه‌ مامعتقد بوديم‌ و ديدگاه‌ انقلاب‌ در حقيقت‌ اين‌ است‌ كه‌ نمي‌توان‌ شاه‌ را جدا ازمنافع‌ آمريكا تصور كرد...اين‌ شرايط‌ و همچنين‌ خواستي‌ كه‌ به‌ وسيله‌ي‌ عموم‌مردم‌ و توسط‌ رهبر انقلاب‌، دامن‌ زده‌ مي‌شد و دائم‌ مطرح‌ بود ـ يعني‌ ادامه‌ي‌مبارزه‌ با آمريكا و جلوگيري‌ از توطئه‌هاي‌ آمريكا ـ ما را بر آن‌ داشت‌ كه‌ كاري‌كنيم‌...تصرف‌ سفارت‌ آمريكا، در حقيقت‌، راهي‌ بود كه‌ از طرفي‌ مسايل‌ داخلي‌ما را حل‌ مي‌كرد، يعني‌ با دولت‌ موقت‌ برخورد داشت‌ [و] از طرفي‌ مسايل‌ ما رادر منطقه‌ و جهان‌ در برابر سياست‌هاي‌ امپرياليستي‌ آمريكا حل‌ مي‌كرد. به‌ همين‌دليل‌ بود كه‌ ما قبل‌ از تصرف‌ لانه‌ي‌ جاسوسي‌ تحليل‌ مي‌كرديم‌، با تصرف‌سفارت‌ آمريكا، دولت‌ وقت‌ هم‌ ساقط‌ خواهد شد و اين‌ تحليل‌ درست‌ از آب‌ درآمد. شايد اصلي‌ترين‌ انگيزه‌ها هم‌ همين‌ها بودند.»آقاي‌ مهندس‌ ضرغامي‌ ـ رئيس‌ سازمان‌ صدا و سيما ـ نيز كه‌ خود در آن‌ زمان‌ ازدانشجويان‌ پيرو خط‌ امام‌ بود، در مورد دلايل‌ شكل‌گيري‌ حركت‌ تسخير لانه‌ي‌جاسوسي‌ مي‌گويد:«در شكل‌گيري‌ حادثه‌ي‌ تسخير لانه‌ي‌ جاسوسي‌ آمريكا، عوامل‌ متعددي‌ دخيل‌و موثر بودند كه‌ تقريباً همه‌ي‌ اين‌ عوامل‌، متأثر از عملكرد دولت‌ آمريكا، درقبال‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ بود. واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ دولت‌ آمريكا با وجودپيروزي‌ انقلاب‌، دست‌ از مداخله‌گري‌ در امور ايران‌ برنداشت‌. در طول‌ 9 ماه‌ بين‌22 بهمن‌ 1357 تا 13 آبان‌ 1358، انواع‌ و اقسام‌ حركت‌هاي‌ توطئه‌آميز درسراسر كشور، عليه‌ انقلاب‌ شكل‌ گرفت‌. كه‌ به‌ گونه‌اي‌ آشكار، دست‌ آمريكايي‌هادر وقوع‌ آنها ديده‌ مي‌شد و عملاً سفارت‌ آمريكا، به‌ صورت‌ يك‌ مركزجاسوسي‌، براي‌ سازماندهي‌ حركت‌هاي‌ تفرقه‌ افكن‌ و تجزيه‌طلبانه‌، درآمده‌ بود.پيش‌ از آن‌ حضرت‌ امام‌ بر اين‌ مسأله‌ واقف‌ بودند ولذا در اين‌ مدت‌، در تمامي‌سخنراني‌ها و اعلام‌ مواضع‌ خودشان‌، طلاب‌ و دانشجويان‌ و جوانان‌ را به‌هشياري‌ در برابر آمريكا و ضرورت‌ مقابله‌ با توطئه‌هاي‌ اين‌ دولت‌، فرامي‌خواندند. همين‌ هشدارها، باعث‌ مي‌شد تا دانشجويان‌ به‌ اين‌ يقين‌ برسند كه‌حضرت‌ امام‌، به‌ عنوان‌ رهبري‌ انقلاب‌، اخبار و گزارش‌هاي‌ دقيقي‌ به‌ حضورشان‌واصل‌ مي‌شود كه‌ اين‌گونه‌ نسبت‌ به‌ اقدامات‌ آمريكا، هشدار مي‌دهند و همگان‌را به‌ مقابله‌ با اين‌ اقدامات‌، دعوت‌ مي‌كنند.»و به‌ عنوان‌ آخرين‌ نقل‌ قولي‌ كه‌ تبيين‌ كننده‌ي‌ چرايي‌ اشغال‌ سفارت‌ آمريكاست‌، به‌اظهارات‌ محسن‌ ميردامادي‌، يكي‌ ديگر از سازمان‌دهندگان‌ اين‌ حركت‌، اشاره‌ مي‌كنيم‌:«زمينه‌ي‌ موضوع‌ به‌ اين‌ صورت‌ بود كه‌ در اولين‌ سال‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ كه‌حكومت‌ طاغوت‌ فرو ريخته‌ بود، هنوز حاكميت‌ انقلاب‌ تشكيلات‌ مقتدري‌براي‌ اداره‌ي‌ كشور نداشت‌. از يك‌سو، استان‌هاي‌ مرزي‌ كشور دستخوش‌حركت‌هاي‌ جدايي‌طلبانه‌ شدند و از سوي‌ ديگر، در ساير استان‌ها، گروه‌هاي‌ ريزو درشت‌ق ضدانقلاب‌، دست‌ به‌ آشوب‌ و فتنه‌ زدند. اعتصاب‌ و تحصن‌ و درگيري‌و اغتشاش‌ در ادارات‌ و كارخانه‌ها و ديگر جاها، امري‌ عادي‌ و روزانه‌ شده‌ بود.شواهد و قرائني‌ در دست‌ داشتيم‌ كه‌ اين‌ وضع‌، طبيعي‌ نيست‌. اين‌ احساس‌ دربين‌ دانشجويان‌ وجود داشت‌ كه‌ كارهايي‌ كه‌ صورت‌ مي‌گيرد، نبايد ناهماهنگ‌ وخود به‌ خودي‌ باشد. به‌ نظر مي‌رسيد اين‌ كارها، بايد از جايي‌ هدايت‌ شود و اين‌تصور در بين‌ دوستان‌ وجود داشت‌ كه‌ اين‌ كارها، به‌ نحوي‌ مستقيم‌، يا غيرمستقيم‌ به‌ وسيله‌ي‌ آمريكا هدايت‌ مي‌شود؛ زيرا بحث‌ اشغال‌ سفارت‌ آمريكا به‌عنوان‌ مركزي‌ كه‌ اگر اشغال‌ شود، كل‌ توطئه‌ها از بين‌ خواهد رفت‌ پيش‌ آمد وهمين‌طور هم‌ شد. به‌ طوري‌ كه‌ وقتي‌ سفارت‌ اشغال‌ شد، تمام‌ اين‌ برنامه‌هاتعطيل‌ شد و شور و شوقي‌ گسترده‌ در ملت‌ به‌ وجود آمد كه‌ همه‌ چيز راتحت‌الشعاع‌ قرار داد.»به‌ نظر مي‌رسد كه‌ مطالعه‌ي‌ مجموعه‌ي‌ مطالب‌ نقل‌ شده‌، از شرايط‌ حاكم‌ بر كشوردر زمان‌ تسخير لانه‌ي‌ جاسوسي‌ و همچنين‌ دلايل‌ اين‌ كار، تصوير مناسبي‌ ارائه‌ دهد. به‌طور خلاصه‌، مي‌توان‌ در تشريح‌ دلايل‌ اشغال‌ لانه‌ي‌ جاسوسي‌ به‌ عوامل‌ زير اشاره‌ كرد:*الف‌) تصرف‌ 444 روزه‌ي‌ س
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.