نظر منتشر شده
۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 39328
قسمت چهارم: پیامد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هدفمند کردن یارانه‏ها
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۳۲
افسون یارانه هاقسمت چهارم: پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی لایحه هدفمند کردن یارانه ها  پیامدهای اجتماعی لایحه هدفمند کردن یارانه ها:پي آمدهاي هدفمند كردن يارانه ها به لحاظ وجود لايه هاي متنوع و متفاوت در ميان مدت مشخص تر و واضح تر خود را مي نمايد معهذا مي توان بعنوان نمونه به مواردي از آن اشاره كرد.
1. دوران تورمي و كاهش توليدات كه مي تواند سر از ركود تورمي هم برآورد صاحبان درآمدهاي متغير و همچنين دارائي ها را ثروتمندتر مي سازد. براي تبيين اين مهم كافي است توجه شود كه خودروهاي مورد استفاده دهكهاي بالاي درآمدي معمولا از انواعي هستند كه بنزين كمتري را مصرف مي كنند ولذا افزايش قيمت درخصوص آن ها خيلي محسوس و معني دار نيست امااگر در نظر بگيريم كه حتي در خيابانهاي شمالي شهرها نوع متوسط ماشين هاي مورد استفاده خودروهائي هستندكه قيمت هائي بين 7 تا15 ميليون تومان دارند در آنصورت مي توان پي برد كه حجم وسيعي از كساني كه بايد قيمت هاي افزايش يافته را تحمل كنند باز هم همان طبقاتي هستند كه احتمالا مشمول دريافت يارانه هاي دولتي هم خواهند شد. درست است كه ما با در اختيار قرار دادن حتي يك قطره از حاملهاي انرژي بصورت ارزان جهت استفاده صاحبان ثروت و مكنت مخالفيم و اين معني را برنمي تابيم كه آن ها با گازوئيل ارزان قيمت آب استخرهاي خود را در زمستان و تابستان گرم كنند ليكن بايد توجه داشت كه اقتصاد عرصه مبادله منافع و هزينه هاست. هر اقدامي داراي منافع و هزينه هائي است. عرضه ارزان فرآورده هاي نفتي منافعي براي ميليون ها انسان در بردارد و البته ثروتمندان هم جز اين مجموعه هستند در عين حال افزايش قيمت ها هم هزينه هائي براي ميليون ها انسان مصرف كننده دارد كه ثروتمندان هم در آن مجموعه قرار مي گيرند اما بايد منافع دريغ شده از ثروتمندان بخاطر افزايش قيمت ها را با هزينه هاي تحميل شده بر غيرثروتمندان از همين بابت مورد مقايسه قرار داد و آنگاه تصميم گيري كرد. اين امر كه چون درصد بسيار كمي از منافع سوخت ارزان منتفع مي شوند پس بايد بدون ملاحظه ساير متغيرها قيمت حاملهاي انرژي را اضافه كرد استدلال اقتصادي نيست و يا حداقل استدلال كافي و متقن براي تصميم گيري نمي باشد. هرچند براي تهييج احساسات و عواطف كساني سودمند است ليكن مسائل زندگي دهها ميليون انسانرا نمي توان باشدت و ضعف انگيخته شدن احساسات تنظيم نمود. از سوي ديگر شناخت طبقات بالاي درآمدي اين نكته را يادآوري مي شود كه آنان به لحاظ داشتن مالكيت و اشتغال در توليد و تجارت امكان افزايش و انتقال هزينه هاي تحميل شده بر خود را به ديگران دارند و شرايط را در اقتصادي كه توليد كمتر از تقاضا دارد بگونه اي رقم مي زنند كه اصولا آنچه بابت افزايش بهاي سوخت مصرفي خود مي پردازند در مقايسه با افزايش قيمتي كه بر كالاهاي انبوه توليد شده و ياوارد شده خود مي نهند اصولا قابل مقايسه و ذكر نيست.
احتمالا براي كساني اين نكته مطرح مي شود كه بواسطه توزيع مجدد درآمدي كه اتفاق مي افتد محرومان وضع بهتري پيدا مي كنند. پاسخ به اين نكته را در مباحث قبلي متذكر و نشان داده ايم كه افزايش نرخ تورم كاهش دهنده تست خريد درآمدهاي مكتسبه و يا پرداخت هاي انتقالي دولت است ليكن در اينجا به مطلب ديگري هم اشاره مي كنيم و آن هم توجه به دريافتي هاي نسبي است. ممكن است دريافتي يك خانواده تهيدست معادل درصدي افزايش يابد اما اگر شرايط اقتصادي همانطور كه گفتيم بگونه اي رقم خورد كه درآمد و ثروت خانواده هاي ثروتمند با درصد بسيار بيشتري از درصد مربوط به خانوار فقير افزايش يافت آيا در آن صورت شكاف طبقاتي بيشتر و عمق فاصله بين فقير و غني افزون تر نشده است ! علاوه بر اين بايد عنايت داشت كه شكاف طبقاتي معمولا زمينه ساز مفاسد و انحرافات اجتماعي است. بر اين مقوله جامعه شناسان گواهي داده و حتي تئوري هايي در خصوص انحرافات اجتماعي بواسطه فراهم آمدن همين مقوله فاصله طبقاتي ارائه كرده اند.
2. چنانچه زمينه هاي سرمايه گذاري توسعه نيابد و درآمد ناشي از اشتغال كم شود و يا حتي زياد نشود و قيمت كالاهاي اساسي و حاملهاي انرژي و آب و جمع آوري فاضلاب هم يا به قيمت تمام شده يا به قيمت هاي جاري در بنادر صادراتي ايران (مشهور به قيمت فوب خليج فارس ) برسد زمينه هاي مهاجرت از روستاها به شهرهاي كوچك تر و از شهرهاي كوچك تر به مراكز استانها و پايتخت فراهم مي گردد و چون مهاجران در مقاصد جديد هم لزوما با تقاضاي كار در كارخانه ها مواجه نمي شوند لذا درآمد مطمئن و مناسبي را نمي توانند براي خود تدارك ببينند در نتيجه به تحقيق حاشيه نشيني رشد خواهد كرد و فشار به زيربناهاي شهري افزايش مي يابد. روي آوردن به مشاغل و فعاليت هايي در چهار راه ها و ميادين شهري به نيت تامين قوت لايموت شدت مي گيرد و بر مشكلات زندگي شهري و امنيت اجتماعي مي افزايد. جرائم امكان توسعه مي يابند و كار دستگاه پليس و دادگاهها براي رسيدگي به جرائم ناشي از مشكلات مهاجرت معطوف به فقر و بيكاري رونق مي گيرد. بهم ريختن تعادل زندگي مهاجران و دور ماندن آنهايي كه بدون خانواده هايشان مهاجر شده اند و آنها را در محيط هاي قبلي خود باقي گزارده اند مشكلات عاطفي و.... جديدي را هم براي مهاجران و هم براي خانواده هاي آنان ايجاد مي كند و اين عدم تعادل متناسب با شدت و ضعف فشار زندگي ناشي از اصطلاحا تحول در اقتصاد داراي آثار متفاوتي خواهد بود و شرايط اجتماعي ناگواري را براي جامعه دامن خواهد زد.
آنها كه زندگي شان را در اين ارتباط بهم ريخته مي يابند و از قبال مهاجرت هم به گشايشي نرسيده اند دچار سرگشتي اجتماعي شده در حاليكه روي بازگشت به شهر و روستاهاي خود را ندارند در عين حال دل شادي هم در سكوت گاههاي حقير خود در حاشيه شهرها نمي يابند. آنچه ما را به تامل در اين خصوص مي خواند آن است كه سرنوشت تمام اين وقايع قاعدتا به دست نمايندگان ملت كليد مي خورد و حداقل انتظار آن است كه پي آمدهايي از اين قبيل از وزن كافي در تصميم گيري برخوردار شود.
پي آمدهاي فرهنگي لایحه هدفمندکردن یارانه ها
برخي از آنچه تحت عنوان مسائل و مشكلات فرهنگي در زمره پيامدهاي تصويب لايحه هدفمند سازي يارانه ها محسوب مي شود عبارتند از :
1. به عنوان بخشي از مشكلات فرهنگي بايد به مسائل ناشي از تهيدست شدن جامعه و گسترش فقر محتمل ناشي از اجرايي شدن قطع يارانه هاي كالاهاي اساسي و به قيمت هاي جهاني رسيدن حاملهاي انرژي اشاره كرد. در ادبيات توسعه و همچنين در ادبيات ديني ما عمده مشكلات ناشي از فقر است. اين فقر است كه عامل سبب شخصيت فقير و لذا بدتر از مرگ است. در جامعه مبتلا به فقر بتدريج زمينه هاي رخت بر بستن ايمان و انسانيت هم فراهم مي شود چرا كه فقر مي تواند به كفر بينجامد. چه بسيار خانواده هايي كه در اوج معصوميت بخاطر فقر از هم پاشيده شدند و چه بسيار معصوميت هاي برباد رفته اي كه در شرايط نابهنجار اقتصادي ذلت دائمي را متوجه نسل هايي از مبتلايان به فقر نموده اند. لازم نيست از جايي و از مكاني خاستگاههاي ديني و علمي جامعه اي مورد يورش واقع شود. فقر مي تواند تمام اين كارها را به راحتي و بمثابه نفوذي خائني از درون به سامان برساند و در عين حال حساسيتي را هم نيانگيزد.
2. در صورتيكه مقرر شود به دهك هايي از جامعه ماهيانه پرداخت هايي به صورت نقد صورت پذيرد در واقع پذيرفته شده است كه ميليون ها خانوار و دهها ميليون انسان چشم به دست يارانه هاي نفتي زندگي جديدي را كه معلوم نيست براي چه مدت به طول مي انجامد تجربه كنند و اين در حالي است كه كار اصلي ترين عامل توليد ثروت است. بايد توجه داشت كه آنچه تحت عنوان پرداخت هاي انتقالي در بودجه دولت هاي مختلف ديده مي شود عمدتا پرداخت به كساني است كه امكان كار ندارند و يا كار مي كنند و كسر درآمد دارند ليكن اگر ما به عده بسيار زيادي از انسان هايي كه آمادگي كار دارند ليكن سرمايه و ابزار كار ندارند مقرري ماهيانه پرداخت نماييم در واقع جوهره توليد ثروت و رونق اقتصادي را خشكانده ايم و نيروي كار خود را به حقوق بگيران دولتي ناشي از رانت نفتي گرفتار ساخته ايم و اين به معناي اضمحلال تدريجي سرمايه انساني است ؛ سرمايه اي كه امروز قبل از آنكه با نيروي بازوي خود كمك به توليد كند. با انديشه خويش نقش آفريني مي كند ممكن است اين اقدام در مراحل اوليه براي كساني كه قرار است مقرري دريافت دارند خوشايند باشد ولي ديري نخواهد پائيد كه « توهم پولي » حقيقت خود را بر آنان نشان مي دهد و متوجه مي شوند كه هم به كار و تلاش و دريافت مزد در قبال زحمت توليدي خود نائل شده اند و هم تمام آنچه كه دريافت مي كنند تحت الشعاع افزايش قيمت ها از موضوعيت قدرت خريد خارج شده است و آنها از يك طرف مبالغي اسمي را دريافت و از طرف ديگر حداكثر مصروف تهيه همان ميزان كالا و خدمتي مي كنند كه قبلا هم به آنها دسترسي داشته اند.
تامل مهم دراين مقوله بايد آن باشد كه كسب درآمد مقدمتا ناشي از كار است و هر مسير ديگري در اين ارتباط قاعده نيست بلكه استثنا است.
 پي آمدهاي سياسي لایحه هدفمندکردن یارانه ها
نقدي كردن پايانه ها و خدمات يارانه كالاهاي اساسي با توجه به شرايط اقتصادي كشوري همچون ما داراي ابعاد سياسي عمده اي نيز مي باشد كه به مواردي از آن اشاره مي شود.
1. از حساس ترين مفاهيم بين حكومت و مردم وجود عملي اعتماد مردم به مسئولين حكومتي خويش است بنحوي كه قول و فعل و تدبير مسئولان را آنقدر از استحكام و قوت و انسجام برخوردار تلقي كنند كه آنها را قبول داشته باشند و مورد اعتماد خويش قرار دهند. اين مقوله تا آنجا اهميت دارد كه مشروعيت و مقبوليت حكومت ها را هم به همين عنصر كليدي و جوهري اعتماد نسبت مي دهند. مفهومي كه از آن به « سرمايه اجتماعي » ياد مي شود. بديهي است هر قدر سرمايه اجتماعي به اين معني درجامعه اي زياد باشد به دليل رابطه مستحكمي كه بين ملت و حكومت برقرار است گذران هر نوع سختي و مشكلي آسان مي شود زيرا توده هاي مردم حكومت مورد اعتماد خويش را با همه وجود ياري و با اهداف و منويات آن همراهي مي كنند. ليكن چنانچه به هر دليلي و از جمله اقدامات ناقض غرض هاي اساسي از تاسيس حكومت كه عمدتا هم معطوف به بي حوصلگي و ساده انگاري و تك روي و انحصارطلبي و نقدناپذيري است مردم به مرحله اي برسند كه احساس كنند با تصميمات خلق الساعه و بدون پشتوانه اي مواجه اند كه هر كدام از آنها مي تواند در فاصله زماني كمي بنيان زندگي آنان را خدشه دار كند در آنصورت بتدريج از گسترده و عميق اعتماد خويش مي كاهند و بتدريج جامعه را با بحران افت سرمايه اجتماعي مواجه مي سازند و بديهي است كه همين سلب و يا كاهش اعتماد بزرگترين ضربه را بر اركان و قوام اجتماع وارد مي كند و مشروعيت و مقبوليت نظام سياسي را زير سئوال برده آن را آماده تحقق و يا پذيرش اموري مي كند كه صرفا در غياب سرمايه اجتماعي كافي موضوعيت مي يابند بطور جدي بر آن هستيم كه هدفمندي يارانه هاي موهوم انرژي و حذف يارانه كالاهاي اساسي و احتمالا حذف يارانه هاي بخش توليدي مي تواند به كاهش سرمايه اجتماعي منجر گرديد لطمات سياسي تدارك ببيند.
2. آسيب شناسي بحران هاي شهري نشان دهنده آن است كه هر چه در عمده موارد رخ داده بانيان و شروع كنندگان به آشوب و تخريب افراد غير قابل دفاعي به لحاظ داشتن ويژگيهاي شهروند متعارف هستند ليكن حاميان و پشتيبانان قضيه را آحاد مردم و مبتلا به مشكلات اقتصادي اجتماعي فرهنگي تشكيل مي دهند كه در واكاوي شخصيت آنان بعضي مخالفتي هم با نظام سياسي ديده نمي شود ليكن مضايق حاكم بر زندگي آنان عرصه را برايشان تنگ كرده و به انگيزه گشايش و اعلام مخالفتي و فرياد نارضايتي از اوضاع خويش خطاهاي غير قابل گذشتي را مرتكب گرديده اند. فكر مي كنيم براي تصميم گيرندگان درباره لايحه هدفمند كردن يارانه ها الزامي است كه از طريق مراجع مرتبط بازخواني ادله و مقتضيات وشرايط اقتصادي و اجتماعي منجر به عصيان هاي شهري و اجتماعي را جز ضروريات بررسي موضوع هدفمند كردن يارانه ها قرار دهند تا با اشراف و اطلاعات كاملي به تصميم گيري برسند.
ادامه دارد - قسمت پنجم و پایانی: چه باید کرد؟
 قسمت اول: ابعاد حقوقی لایحه هدفمندکردن یارانه‌هاقسمت دوم: ابعاد اقتصادی و فنی لایحه هدفمندکردن یارانه‏هاHTML clipboardقسمت سوم: پیامدهای اقتصادی لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها 
 
امير
۱۳۸۷-۱۱-۰۱ ۱۵:۲۰:۲۶
جناب آقاي دكتر سبحاني عزيز
چرا اينقدر اين لقمه بدبخت رو دور سر مردم ما مي چرخاني. آخر استاد گرامي در مملكتي كه بيش از 70% يارانه بگير هستند (به قول آقاي رييس جمهور) و دستمزدها بطور كاذب پايين نگهداشته شده و اقلام بطور واقعي با نرخ جهاني قيمت گذاري شده (گاها گرانتر)، اين دولت نيست كه به مردم يارانه ميدهد بلكه اين مردم هستند كه به قيمت آسايش و رشد و پيشرفت و جان و كار و مال و سلامت خود به دولت خدمتگزار يارانه مي دهند. با اين تفاوت كه ديگر بر سر دولت منت هم نمي گذارند. ولي دولت حقوق حقه مردم را نه تنها پرداخت نمي كند بلكه روزبروز قدرت خريد ايشان را تحليل برده (با مكانيسمهاي تورم زا نظير چاپ چك پولهاي بدون پشتوانه) تا جاييكه همه آنها را يارانه بگير مي كند. خدا خيرش بده خير النسا را (100709)
 
مصدر
۱۳۸۷-۱۱-۰۱ ۱۵:۲۱:۵۵
سلام و وقت بخیر.
دوستان ارجمند، یادمان هست که یارانه مرغ با حذف کوپن، تنها مدت کوتاهی (یک یا دوبار ) پرداخت شد. یادمان هست که یارانه پودر شوینده نیز.
سوال اصلی اینجاست که فرض کنیم هیچ مقاومتی در برابر فرآیند \"تحول اقتصادی\" یا \"هدفمند کردن یارانه‏ها\" نداشته باشیم، آیا تضمینی هست که دولت محترم، یا دولت‏های جایگزین، این پرداخت‏ها را تداوم بخشند؟
آیا راهکاری برای توقف این پرداخت نقدی، دیده شده؟
آیا قصد داریم در آغاز اجرای طرح یکبار برای همیشه، جامعه هدف را شناسایی و معرفی کرده، تا ابد این یارانه‏ها را نقدا به آنها بدهیم؟
آیا تولد، ازدواج، کسب یا از دست دادن موقعیت شغلی، در اجرا دیده شده؟
آیا شرایط اقتصاد جهانی، بر میزان پرداخت‏ها اثر خواهد گذاشت؟ مثلا نفت بشود بشکه‏ای 500 یا 1000 دلار! پرداخت هر فرد چگونه باید تغییر کند؟ یا اگر نفت بشود بشکه‏ای 10 الی 20 دلار؟
آیا اکنون که بازار نفت در رکود قرار دارد، باز هم هدفمندسازی یارانه‏ها { بخوانید گران‏سازی حامل‏های انرژی = نفت، گاز، برق و ...} اجباری است؟ مگر الآن نرخ حامل‏های ایران، بیشتر از نرخ واقعی جهانی آن نیست؟
آیا نمی‏شود در شرایط جدید، راهکاری کم‏خطر، بدون ریسک، مستقل و نوین تنظیم کرد؟
اگر همین فردا، قیمت نفت به 300دلار در هر بشکه افزایش یابد، آنوقت 30% جامعه، صنایع، حمل و نقل، کشاورزی و ... چه سناریوی جدیدی را باید پیروی کنند؟
هر کجا که خسته شویم، یا بفهمیم که این راه اشتباه بوده، باید اصلاحات درستی در برنامه انجام پذیرد. این پایش به عهده کیست؟ کدام مرجع صاحبنظر بی‏غرض و معتمد را باید مورد مشاوره و تکیه قرار دهیم؟ (100711)
 
رضا
۱۳۸۷-۱۱-۰۱ ۱۵:۵۷:۲۳
جاي سوال دارد كه اگر اشخاص حقوقي (شركتها) كه هزينه هايي مانند آب و برق و.. دارند چه ميشوند ؟ آيا بايد قيمتهاي خود را افزايش دهند ؟ اگر قرارداد با مبلغ ثابت كه بخش عمده انجام آن در سال 88 است داشته باشند چه ميشود؟ (100728)
 
۱۳۸۷-۱۱-۰۱ ۲۳:۵۰:۴۴
سوال من از آقای دکتر سبحانی این است که آیا دولت، مدلی برای پیش بینی آثار این طرح از قبیل تأثیر آن بر تورم، قدرت خرید دهک های مختلف، بیکاری، رشد اقتصادی و ... انجام داده است؟ در صحبت های رئیس محترم جمهور اشاره شد که فقط یک جهش کوتاه مدت خواهیم داشت. ایشان طبق چه مدلی این حرف را می فرمایند. اگر مدلی وجود دارد که برای نخبگان شرح داده شده است، لطفاً بفرمایید.
خیلی مایلم بدانم که آیا نهادهای پژوهشی دیگر نظیر مرکز پژوهش های مجلس در این زمینه کاری انجام داده اند یا خیر؟ (100805)
 
شهاب الدین
۱۳۸۷-۱۱-۰۲ ۰۸:۰۰:۲۰
آنچه جناب آقای دکتر سبحانی مورد توجه قرار داده اند، حاوی نکات بسیار مهمی است که نباید در سیاست گذاری ها، مورد غفلت واقع شود. باید دقت نمود تا دامنه برنامه ریزی های کارشناسی نشده یا کمتر کارشناسی شده در اشل ملی می تواند دارای ابعاد منفی وسیعی باشد که حتی در چارچوب پیش بینی ها هم نیامده باشد. شایسته است تا دولت محترم قدری درباره عواقب و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هدفمند کردن یارانه‏ها تأمل نماید و بداند که خیرخواه ملت و دولت، کسانی هستند که نقاط قوت و ضعف را با هم ببینند، نه اینکه بر روی ضعف های اساسی این طرح چشم فرو بندند تا نظرات فلان عضو موثر دولت و... تامین گردد. این لحظه و تمام لحظات در تاریخ ثبت خواهد شد و چنانچه مسئولان به نظرات کارشناسان منصف و صادقی همچون دکتر سبحانی کم توجهی نمایند، در دادگاه تاریخ بخشوده نخواهند شد، چرا که امثال این آقایان، سرمایه های انسانی ملت ایران هستند و چشمان نگران یک ملت در انتظار ارائه راه حل های علمی با کمترین میزان تبعات اجتماعی برای حل مشکلات است. نه راهبردهای احساسی، مقطعی و شتابزده که تنها در 4 یا 8 سال زمامداری یک دولت، تاحدودی قابل اجراست/ (100827)
 
احمدی
۱۳۸۷-۱۱-۰۲ ۱۰:۱۳:۳۲
شما وقتی می توانید قیمتها را به قیمت جهانی برسانید که حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان هم به قیمت جهانی پرداخت شود ( حدود ده برابر مقدار کنونی). چرا در کشوری که منابع عظیم نفت، گاز، آب، برق، صنایع و معادن، کشاورزی و ... وجود دارد و مهمتر از همه اینها هوش و استعداد جوانانش در دنیا کم نظیر است رفاه و زندگی مردمش باید کمتر از کشورهای عربی مثل کویت و عربستان و امارات و قطر و... باشد که فقط سرمایه نفت را دارند و هیچ یک از منابع عظیم دیگری را که ایران داراست ندارند. چرا جوانان ایرانی برای کار باید به این کشورها بروند و با خفت با آنها برخورد شود. آیا ماهی بیست سی هزار تومان یارانه پاسخگوی نیازهای رفاهی جامعه ای خواهد بود که این همه سرمایه دارد؟ (100852)
 
ايراني
۱۳۸۷-۱۱-۰۳ ۱۰:۳۸:۵۲
با سلام خدمت تمام هم ميهنان عزيز
نميدانم چرا ما بايد به دنبال اسمها باشيم در زمان آقاي خاتمي ايشان همواره بر واقعي شدن قيمتها اصرار داشتند و مجلس هفتم و مؤكدا جناب آقاي دكتر توكلي با اعلام انزجار از اين صحبت آقاي خاتمي ، قانون تثبيت قيمتها را تصويب كردند حال آقاي احمدي نژاد با ارائه طرح هدفمند كردن يارانه ها همان نيت را دارند فقط با شكل پوپوليستي آن و چرا اينبار مجلس راي داد را اصلا نميفهمم يا اينها آلزايمر دارند و يا فكر ميكنند كه مردم فراموشي دارند (101020)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.