به گزارش الف، معمارانی متفکر و بزرگ، چندجانبه نگر و بصیر، تأثیرگذار بر توسعه اقتصادی کشورهایشان همچون:«کوتینگ لی» اقتصاددان چینی در تایوان، پزشک جراح «ماهاتیر محمد» در مالزی، «مانموهان سینگ» در هند، «کمال درویش» در ترکیه.
*با بودن این نمونههای مشهور امید این را میتوان داشت ما هم که در شرایط تقریباً مشابه با گذشته آنها قرار داریم میتوانیم با شناخت واقعیتها و داشتهها و نداشته های خود و از راه عقل و تدبیر و ملاحظات وتوانمندیهای بومی ، خود را از بحرانهای اقتصادی موجود نجات دهیم.
*در کشور ما و در حال حاضر که با انبوهی از بحرانهای درهم تنیده روبهرو هستیم ، به بازنگری و تجدیدنظر در ساختارهای معیوب سطح کلان نظام اقتصادیمان نیاز مبرم داریم.
این کار از دست کسانی برمیاید که مدیریت بحران و معماری اقتصاد بومی را با لحاظ تمامی نداشته ها و داشتهها و ابعاد واقعی مرتبط با آن را بلد باشند.
* چرا به کلمه « معماری » و « بومی » تأکید میشود زیرا « معمار بومی » در طراحی بنا و ساختار علاوه بر شرایط موجود مانند خوشقواره یا بدقوارگی زمین در اختیار و سلیقه و خواستههای کارفرمای بنا ، ملاحظات دیگری هم چون آبوهوا ، جهت جغرافیایی ، نور ، هارمونی با محیط اطراف ، زیبایی و رفاه مصرفکننده و . . . را در نظر میگیرد و با لحاظ کردن این عوامل طرحی را پایه ریزی میکند وسپس طرح خود را به مهندس محاسب استراکچر وامیگذارد تا محاسبات استحکام بنا را انجام دهد.
* اغلب فرهیختگان ما از مکاتب مختلف اقتصادی که نیز خوشبختانه بیشمارند ، مانند مهندسان محاسباند وفقط ورزیدگی در محاسبات ، فرمولها ، نمودارها ، منحنیها ، مدلسازیها و همچنین مهارت در مانیتورینگ و تحلیل شاخصهای حاصل از عملکرد گذشته تا حال را همراه با مجموعهای از فرضیات ثابت در نظر گرفته شده را که بهخوبی آموختهاند ، به همان روش به دانشجویان خود میآموزند ، فارغ از اینکه این دانش وارداتی از کشورهای جهان اول و با مفروضات خود آنها ، آیا با کشور جهانسومی ما و زیرساختهای بومی و فرهنگی و رفتاری ما انطباق دارد یا خیر و شاید به همین دلیل است که استمداد مستمر و ناموفق رهبران سیاسی کشور برای چاره جویی امور از این طبیبان علم اقتصاد که دکترای این بخش از علم اقتصاد رادارند نتوانستهاند نسخه جامع و عملیای بنویسند تا بیماری اقتصادی مزمن ما را تاکنون درمان کند. ناجی مُدبر ، طراح و متفکری است که وضع حال را با تمامی شرایط آن به توسعه در آینده تبدیل کند و نه اینکه فقط مفسر گذشته تا حال وقایع اتفاقیه باشد.
* برای اینکه این داوری ناخوشایند (( غلط از کار دربیاید )) از تمامی اقتصاددانان اندیشمندان ، متفکران و فرهیختگان مدعی ، تقاضا میشود (که این گوی و این میدان) برای اثبات خود و نجات کشور از این فلاکت اقتصادی مبتلابه با تدبُر معمار گونه خویش به ارائه طرحی جامع و همه جانبه که بتواند در کوتاه مدت (( تا سال 1404 )) رافع و اثرگذار بر(( تمامی بحرانهای ذکرشده در زیر )) باشد ، مبادرت ورزند. البته چنین طرح جامع و مشکلگشایی شایسته بالاترین ارزشگذاریهای مادی و معنوی برای طراح متفکر آن از طرف نظام و مردم خواهد بود و ایران ما هم به وجود معماری دیگر در این قاره پهناور افتخار خواهد کرد و مردم سعادتمند شده و حاکمیت پایدار شده را مدیون افکار بلند خود میگردانند.
و اما بحرانهای بر سر زبان افتاده و پارادوکسهای گریبان گیر و لاینحل مانده کشور که باید در طرح نجات لحاظ شوند:
لازم به ذکر است که منظور از « بحران » شرایط مزمن شده موضوعاتی است که تدابیر بکار رفته در رفع آن تاکنون کم اثر بوده و مورد از حالت حداقلی و قابلکنترل بودن خارج و بهسوی رشد و همهگیری و فلجکنندگی نظام پیش رفته است.
هرکدام از موارد لیست شده در زیر از این نوعاند و موضوع هریک از این بحرانهای مشهور ، دغدغه دل سوزان و از مطالبات ذینفعان در جامعه و سوژه صدها ساعت سمینار و گردهمایی و بحث و گفتگوی کار شناسان در رسانههای ملی و جمعی در طی این سالها تاکنون بوده است. این بحرانها را میتوان به دودسته ( مالی- اقتصادی ) و ( فرهنگی – رفتاری ) تقسیم کرد که عبارتاند از:
بحرانهای مالی – اقتصادی
* اَبَر بحران ساختاری ما نداشتن منابع درآمدی متقن و پایهدار و قابلاتکا ( برای هزینه کرد در برنامههای مدون شده است ) که باید بجای درآمدهای متزلزل و برونزای صادرات نفت به همراه درآمدهای مالیاتی ناکافی و غیرعادلانه و قابل گریز و زد و بندی فعلی قرار گیرد. درنتیجه این سیستم موروثی غلط و به علت نارسایی درآمدها ، هم چنان تمامی اهداف و برنامهها و بودجهبندیها را مختل و ناقص و ناکارآمد کرده و معضلی بنام طرحهای نیمه کاره را بر رویهم تلنبار میکند.
⭕ بحران مصرف بی روبه آب و انرژی ( گاز - برق - سوخت ) .
⭕ بحران مالی بانکها و انبوه مطالبات معوق آنها از خصولتی های قلدر.
⭕ بحران کمبود پول و اعتبار و تسهیلات ارزانقیمت برای بخش تولید در مقابل رشد بیسابقه نقدینگی.
⭕ بحران بانکها و صندوقها اعتباری مجاز و غیرمجاز و ناهنجاریهای رو به گسترش و ناچارانه مالباختگان در مقابل دستوپا زدن مستأصلانه بانک مرکزی برای حلوفصل ریشهای موضوع.
⭕ بحران بدهکاری سنگین دولت به بانکها و بانک مرکزی و بخش خصوصی و بیمهها در مقابل کسری بودجههای متوالی و دستدرازی ناچارانه دولت به منابع بانک مرکزی و عوائق ناشی از آن .
⭕ بحران رکود و فلاکت اقتصادی در مقابل انباشت محصولات انبارشده صنایع ای که با مشقت خود را سرپا نگهداشتهاند.
⭕ بحران بیکاری در مقابل ظرفیت خالی صنایع منصوبِ که در حال فرسایشاند و روزبهروز بهسوی تعطیل شدن رانده میشوند .
⭕ بحران عمیقتر شدن شکاف طبقاتی مانند نداشتن قدرت خرید حتی مایحتاج و ضروریات کثیری از طبقه مستضعف جامعه در مقابل ریخت پاشهای تورم زای اقلی از طبقه مرفه.
بحرانهای فرهنگی - رفتاری
* بحران گسترش فساد و پذیرش نانوشته وعادی شدن فرهنگ رشوهگیری و رشوهدهی برای پیش برد کارها در ارکان دولت و فروش قانون توسط معدودی از مجریان قانون این فساد که مانند موریانه از درون ارکان نظام را میخورد و رفتهرفته میرود که آن را از پایداری و سلامت تهی گرداند.
محرک اصلی و ریشه تن دادن به فساد و علتالعلل زیاده خواهیها و ثروت اندوزیهای افراطی و سیر ناشدنی اشخاص ، در واقع نگرانی از (( روز مبادا )) است که همه از صغیر و کبیر به آن فکر میکنیم و نگران آن روزگار سختیم .
در کشورهایی که اکثریت مردم آن کمتر دروغ میگویند ، قانونمدارترند ، به حفظ محیط زیست مقیدتر و خلاصه آرام و شادتر زندگی میکنند ، به این دلیل است که دولت و حاکمیت آنان تدبیر کرده و تأمین اجتماعی مکفی برای حال و آینده را تأمین و تضمین و حداقلهایی از خوردوخوراک و بهداشت و سکنی را برای آنان تدارک دیده اند. و بدین ترتیب دستآویز و حقیقت (( شکمگرسنه دین و ایمان ندارد و نصیحت پذیر نیست )) را که محرک و عامل اصلی روی آوردن به فساد تحمیلی است را از مردم خود گرفتهاند. واما در کشور ما تاکنون چنین امنیت خاطری فراهم نگردیده و لذا مسئولیت تأمین معیشت (( روز مبادا )) را و چگونگی گذران آن روزگار سخت به خود مردم واگذار و آنهایی که به زندگی دنیوی همفکر میکنند به ناچار برای بقا باید از هر راه و فرصت ممکن درست یا غلط این نگرانی را چاره کنند. امروزه شاهدیم که بهوفور و برعلیه سلامت جامعه این امرصورت میگیرد.
⭕ بحران رو به گسترش یاس و ناامیدی مردم از اصلاح امور و معضلات مبتلابه که حل آن را نا باورانه در کوتاه مدت میسر و شدنی نمیدانند ، و تأیید و تکرار این موضوع به بیان مسئولین و کارشناسان بصیر در تریبونها و رسانههای رسمی و غیررسمی.
⭕ بحران تشکیل 15,000,000 پرونده قضایی در سال ( به بیان ریاست محترم قوه قضائیه) و درگیری حداقل 30,000,000 نفر از طبقات مختلف و جمعیت فعال کشور که از طرفین دعوایند و در بلاتکلیفی طولانیمدت قضایی بسر میبرند و در مقابل ، ناتوانی دستگاه قضا در رسیدگی سریعتر به آنها و ریشهیابی و کاهش علتالعلل اینهمه دعوا .
⭕ بحران بیمسئولیتی و کار دزدی واکنشی بخشی از عوامل تولید و خدمات به دلیل احساس تعدی به حقوق حقه آنان ، بجای تلاش در به حداکثر رساندن بهره وری که یکی از فاکتورهای مهم رشد و توسعه کشور است.
⭕ بحران اساسی و خانمانبرانداز دیگرجایگرینی (( منفعتطلبی شخصی الگو شده )) که بهصورت فرهنگ غالب درآمده و ترجیح آن بر ((حفظ منافع ملی)) که برای تعالی جامعه باید این اولویت اول ما باشد. چون در درون منافع ملی منافع فردی پایدار نیز تأمین میگردد.
⭕ بحران تربیت دولتمرد با روش آزمونوخطا آنهم نه در آموزشگاه و دانشگاه بلکه در فضای واقعی زندگی مردم ( آن برود و این آدم بیاید تا ببینیم چه میشود ) و ترجیحات (( دار و دستهای )) در انتخاب مسئولین و سپردن کارهای سرنوشتساز مملکت به افراد غیرحرفهای و بیکفایت اما خودی ، بجای افراد کاردان و بصیر و شایسته و حافظ منافع ملی.
⭕ بحران دشمنان خارجی حقیر شمارده شده که در تلف کردن همین مقدار توش و توانی هم که داریم ، تا کنون مؤثر و هزینه اداره کشور را نیز بالابردهاند و اگر فرصت به دست بیاورند مصمم به نابودی حاکمیتاند و هریک از بحرانهای فوقالذکر ابزار و اسلحهای مفت و مجانی و کارا است که خودساختهایم و به دست دشمنانمان میدهیم.
بحران . . .
این نوشتار بهقصد استفاده از تلنگر (nudge) فکری یادآور این مطلب است که نمونههای نامبرده کشورهایی تقریباً همانند ما بودند که توسط مردانی متفکر و بصیر ، حکیم وارانه توانستند از بحران اقتصادی مبتلابه خود را نجات دهند.
ما هم باید به دنبال متفکرانی بگردیم که مانند معماران نامبرده بتواند مشکلات و بحرانهای فوقالذکر را در قالب یک طرح جامع و پکیجی از تدابیر عملی و قابل دفاع ، حداقل آن را درروی کاغذ حل کنند.
آیا اندیشمند گرام رشته اقتصاد یافتن چنین معمار نجات بخشی را از خود گرفته تا دیگر فرهیختگان کشور امکان پذیر میدانید؟