گزارش «پول سیاه» - 2 جادوی پول و بانک - 3 | «اربابان پول دنیا»/ نقش «شبکه بانکداران بزرگ» در «جنگ‌ اول جهانی» و تشکیل «اسرائیل»

عبدالرضا طالقانی*، گروه اقتصادی الف،   3960910148 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

در این بخش از گزارش، علاوه بر بررسی تاریخچه شکل‌گیری شبکه بانکی جهانی، به نقش بانکداران یهودی آمریکایی در جنگ اول جهانی، و همچنین تشکیل اسرائیل پرداخته خواهد شد.

جادوی پول و بانک - 3 | «اربابان پول دنیا»/ نقش «شبکه بانکداران بزرگ» در «جنگ‌ اول جهانی» و تشکیل «اسرائیل»

در گزارش قبل {اینجا} تأکید شد بسیاری از تحولات راهبردی جهان در قرنهای بیستم و بیست‌ویکم حول موضوع «پول» شکل گرفته است. در ادامه خواهیم دید بلافاصله پس از تشکیل «فدرال رزرو»(1) طی سه دهه، حوادث مهمی شکل گرفت که فشارهای سخت و جهانی ناشی از آن حوادث، موجب جایگزینی و جهان‌روایی دلار آمریکایی بجای پوند انگلیس شد. این سه دهه با جنگ اول جهانی آغاز می‌شود، با «رکود بزرگ»(2) ادامه می‌یابد و با جنگ دوم جهانی پایان می‌پذیرد. همچنین رویدادهایی همچون «بیانیه بالفور»(3) در سال 1917 اتفاق افتاد که تعهدنامه انگلیس برای تشکیل اسرائیل است. در ادامه پیش از پرداختن به تحولات قرن بیستم، معرفی اولیه‌ای از زمینه سیاسی تشکیل بانکهای مرکزی آمریکا و مؤثرترین خانواده در این نهاد خواهیم داشت و سپس به واکاوی دو موضوع مهم جنگ اول جهانی و تأثیرات آن بر تشکیل اسرائیل می‌پردازیم. خواهیم دید حاصل جنگهای جهانی برای بانکداران بزرگ سه مزیت اساسی بود:

اول؛ بهره‌برداری از کانال تکنیک قدیمی «ایجاد بدهی برای طرفین درگیری»

دوم؛ گرفتن موافقتنامه رسمی از انگلستان برای تشکیل سرزمین اسرائیل

و سوم؛ نابود کردن «پوند استرلینگ» بریتانیا که طی یک قرن، ارز جهان‌روا بود و جایگزینی آن با «دلار»

در این بخش دو مزیت اول و دوم بررسی خواهد شد و موضوع سوم به بخش بعدی این گزارش موکول می‌شود.

 انقلابهای غرب در ابتدای قرن نوزده

سالهای پایانی سده هجدهم، دوران انقلابها و دگرگونیهای سیاسی در اروپا و آمریکای شمالی است. از 1775 میلادی در آمریکای شمالی جنگ داخلی برای استقلال از بریتانیا، به فرماندهی «جرج واشنگتن»(4) آغاز شد. پس از 8 سال درگیری خونین، انگلستان در سال 1783 طی معاهده پاریس، استقلال آمریکا را به رسمیت شناخت.

جرج واشنگتن

اندکی بعد، در سال 1789 انقلاب فرانسه آغاز شد. در 1792 سلطنت منتفی اعلام شد، و در 21 ژانویه 1793 لویی شانزدهم(5) پادشاه فرانسه، با گیوتین اعدام گردید. شرایط ناپایدار فرانسه ادامه یافت تا در 1799 «ناپلئون»(6) کودتایی ترتیب داد. وی که اصالتاً اهل جزیره «کرس»(7) ایتالیا بود، در 24 سالگی در ارتش انقلابی فرانسه به درجه ژنرالی رسید، ناپلئون پس از تصرف ایتالیا و واتیکان، و همچنین شکست ارتش قدرتمند اتریش، و سیطره بر مصر و سوریه، توطئه کودتا در داخل فرانسه را نیز به شکست کشانید و یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ را بنا نهاد.

ناپلئون بناپارت

وی سرانجام در سال 1804 به‌عنوان امپراتور فرانسه تاجگذاری کرد. عبدالله شهبازی مورخ شهیر کشورمان درباره او می‌نویسد:

«در سال 1802 ناپلئون مقتدرترین فرمانروای اروپای قاره به شمار می‌رفت و دولت‏‌های اتریش و هلند و حکمرانان محلی آلمان در برابرش خاضع و لرزان بودند.»(8)

بنابراین سه دهه پایانی قرن هجدهم و ابتدای قرن نوزدهم با تحولاتی عمیق در آرایش سیاسی غرب همراه بوده است.

ظهور «روتشیلد»ها(9)

تاریخچه اقتصاد و سیاست جهان با نام خانواده متمول یهودی «روتشیلد» آمیخته است. نیای این خاندان، «مایر آمشل روتشیلد»(10) صرافی آلمانی‌تبار بود، که 5 فرزند پسر داشت. پسر بزرگتر با نام «امشل» (انسلیم) (11) در «بانک فرانکفورت» جانشین پدر شد؛ «سالومون»(12) در «وین» مستقر شد؛ «ناتان»(13)، که قدرتمند‌ترین برادر بود فعّالیت‌های خود را در «لندن» پی گرفت؛ «کارل» (کالمان) (14) در «ناپل» و «جاکوب» (جیمز) (15) در «پاریس» متمرکز شدند. به این ترتیب شبکه اختاپوسی این خاندان به تمامی اروپا گسترش یافت.

نیای خانواده روتشیلد؛ او در قرن هجدهم از یک کارگر ساده به بزرگترین صراف اروپا تبدیل شد

5 برادر افسانه‌ای روچیلد

شهبازی درخصوص این خانواده خاطرنشان می‌کند:

«در زمان صعود ناپلئون بناپارت «مایر آمشل روچیلد» نه یک یهودی معمولی بلکه یکی از صرافان سرشناس اروپا بود.»(16)

در سال 1815 ناتان مایر روتشیلد اعلام می‌کند:

«برای من اهمیتی ندارد که چه دست‌نشانده‌ای در تخت پادشاهی انگلستان قرار بگیرد و بر این امپراتوری که خورشید در آن هرگز غروب نمی‌کند، حکمرانی نماید. فردی که کنترل عرضه‌ی پول در انگلستان را به دست داشته باشد، کنترل امپراتوری انگلستان را نیز به دست دارد و کنترل عرضه‌ی پول در انگلستان، در دستان من است.» (17)

در این زمان هرکجا جنگی بزرگ وجود دارد ردی از این خانواده می‌توان یافت؛ «اندرو کارینگتن هیچکاک» (18) در كتاب خود به نام «صهیونیسم در مسیر سلطه» می‌نویسد:

«روچیلدها عاشق جنگ هستند؛ زیرا جنگ‌ها مولد عظیمی برای «بدهی بدون ریسک»می‌باشند. این بدهی‌ها از این لحاظ بدون ریسک تلقی می‌شوند که از سوی حکومت یک کشور و در نتیجه بر پایه‌ی تلاش و جهد جمعیت آن کشور تضمین می‌شوند؛ علاوه بر این، مهم نیست که کدام کشور در جنگ مغلوب می‌شود، زیرا وام‌ها به این تضمین اعطا شده‌اند که فاتح جنگ بدهی‌های شکست‌خورده را پرداخت خواهد کرد.» (19)

مقبره مایر روتشیلد؛ و سنگ‌نوشته‌های عبری؛ فرانکفورت آلمان

سیر تشکیل بانکهای مرکزی امریکا قبل از «فدرال رزرو»؛  1791 تا 1913

سیطره اولیه روتشیلدها بر آمریکا در اواخر قرن هجدهم هم از طریق اقتدار سیاسی اقتصادی شبکه اروپایی این خانواده، و هم از کانال یکی از اعضای مستقیم خانواده آنان در آمریکا به نام «شونبرگ»(20) یا «بلمونت»(21) میسر شده بود. روزنامه اسرائیلی «هاآرتز» 24 نوامبر 2015 درباره او می‌نویسد: 

««آگوست بلمونت» زیر بال و پر روتشیلدها قرار گرفت و بسرعت در عرصه سرمایه‌گذاری بسیار بزرگ شد. وی ادعا می‌کند از خانواده یهودیان پرتغالی «بلمونت» است؛ اخیراً نام این خانواده در آلمان به «شونبرگ» معروف شده که مانند بلمونت به معنی «کوه زیبا» است.»(22)

در سال 1791 این خانواده موفق شدند مجوز فعالیت بیست ساله اولین بانک مرکزی در ایالات متحده را اخذ کنند. این مهم از کانال «الکساندر همیلتون»(23) - پایه‌گذار و اولین وزیر خزانه‌داری آمریکا - میسر شد. او را عامل روتشیلدها در کابینه‌ «جرج واشگتن» می‌دانند. قرضهای هنگفت دولت امریکا از این نهاد تازه تأسیس موجب تورم فزاینده در آن مقطع شد.

 

تصویر همیلتون روی اسکناس 10 دلاری

در سال 1811 اعتبار مجوز این بانک به اتمام رسید و کنگره به تمدید مجوز آن رأی نداد. «ناتان مایر روتشیلد» از این موضوع عصبانی شد و بصراحت گفت:

«اگر درخواست تمدید امتیاز پذیرفته نشود، ایالات متحده خود را درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد دید.»(24)

بنابراین در پی پافشاری و مخالفت کنگره، به تحریک روتشیلدها، انگلستان در سال 1812 میلادی به ایالات متحده اعلان جنگ داد، اما از آنجایی که در جبهه‌ای دیگر مشغول نبرد با ناپلئون بود، از این جنگ باز ماند؛ این جنگ در سال 1814 بدون شکست آمریکا به پایان رسید. در عین حال در سال 1816 کنگره مجدداً مجوز بیست ساله دومین بانک مرکزی امریکا را به یکی دیگر از اعضاء خانواده روتشیلد اعطا کرد.

در ادامه در سال 1828، «اندرو جکسون»(25) رئیس جمهور امریکا شد و طی هشت سال بعد، چنان به روشنگری و فعالیت علیه این بانک پرداخت که مجوز آن در سال 1836 تمدید نشد. اندرو جکسون در سال 1845 از دنیا رفت و به عنوان سند افتخار و آنچه او «بزرگترین خدمتش به بشریت» نامید وصیت کرد روی سنگ قبرش بنویسند: «من بانک را از بین بردم».

کشمکش روتشیلدها با دولتهای گوناگون ایالات متحده ادامه داشت تا در 23 دسامبر 1913، این خانواده سومین بانک خود در امریکا، فدرال رزرو، را این بار بصورت دائمی تأسیس کردند. به این ترتیب بیش از 120 سال مبارزه آنها با دولتها و مردم آمریکا برای تأسیس این نهاد خاص به بار نشست و این خانواده با فراز و نشیب فراوان و با جنگیدن با چند نسل از رؤسای جمهور آمریکا، و پس از اخذ مجوز موقت چند بانک مرکزی، موفق شدند نهایتاً مجوز دائمی فدرال رزرو را دریافت کنند. اما نمی‌شد سرمایه‌داران و متمولان آمریکایی را نادیده گرفت، لذا بعد از این تاریخ، طی پروسه‌ای بخشی از این بانک به گروهی از این بانکداران آمریکایی واگذار شد.

+ بیشتر بخوانید: «راکفلر»ها در 7 بند

اندرو هیچکاک در کتابش می‌نویسد:

«در پی تصویب حکم تأسیس بانک فدرال رزور در 23 دسامبر، «چارلز لیندبرگ»(26) نماینده‌ کنگره امریکا گفت: «این حکم بزرگترین امتیاز انحصاری روی زمین را ایجاد خواهد کرد. زمانی که رئیس‌جمهور این لایحه را امضا می‌کند، یعنی به دولت نامرئی قدرت پول مشروعیت می‌بخشد …این لایحه‌ بانکی و پولی، بزرگترین جرم و جنایت این سالیان را مرتکب خواهد شد.» (27)

Image result for federal reserve desk 1917 میز مرکزی فدرال رزرو، 1917

سه بهره‌برداری شبکه بانکداران از جنگ اول جهانی

تنها 7 ماه پس از صدور مجوز فدرال رزرو، در سال 1914 جنگ اول جهانی آغاز می‌شود؛ گفتیم که حاصل این جنگ برای این خانواده سه مزیت اساسی «ایجاد بدهی برای طرفین درگیری»، گرفتن موافقتنامه رسمی از انگلستان برای تشکیل سرزمین اسرائیل، و نابود کردن «پوند استرلینگ» بریتانیا جایگزینی آن با «دلار» بوده است.

پیمان‌نامه اسرائیل

تحولات جنگ اول جهانی توسط خانواده روتشیلدها بگونه‌ای مدیریت شد که سرزمین فلسطین توسط انگلستان به آنها واگذار شود. به این ترتیب که آلمان در سال 1916 با وجود اینکه دست برتر داشت، به انگلستان اعلام آتش‌بس کرد. سپس «لوئیس براندیس» (28) قاضی یهودی دیوان عالی آمریکا هیئتی را به انگلستان فرستاد تا با این کشور معامله‌ای کند؛ آنها اعلام کردند در ازای اعطای فلسطین، به یهودیان به رهبری روتشیلدها، به نفع انگلستان در برابر آلمان وارد جنگ خواهند شد. «وودرو ویلسون»(29) که در این سال با شعار «فردی را دوباره انتخاب کنید که فرزندانتان را درگیر جنگ نخواهد کرد» به ریاست جمهوری انتخاب شده، تحت فشار قاضی دیوان عالی، لوئیس براندیس، در ششم آوریل 1917 به نفع انگلستان وارد جنگ می‌شود.

در برابر این اقدام، وزیر خارجه‌ یهودی انگلستان، «آرتور جیمز بالفور»(30) پیش‌نویس سندی را تهیه می‌کند که در افواه به «بیانیه بالفور» مشهور است. متن بیانیه که خطاب به «لرد روتشیلد عزیز» (31) تهیه شده به این شرح است:

«وزارت خارجه

دوم نوامبر 1917

لُرد روتشیلد عزیز

بسیار خرسندم که از طرف حکومت اعلی حضرت، بیانیه‌ی مزبور را به نشانه‌ی حمایت از آرمان‌های یهودی صهیونیستی به شما ابلاغ نمایم. این بیانیه تسلیم کابینه گشته و از سوی اعضا به تصویب رسیده است.

دولت اعلی حضرت از تأسیس وطنی برای مردمان یهودی در فلسطین حمایت می‌کند و نهایت تلاش خود را به کار می‌بندد تا تحقق این هدف را تسهیل نماید. این مسئله کاملاً مفهوم است که هیچ اقدامی در جهت تضعیف حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیریهودی موجود در فلسطین یا حقوق و جایگاه سیاسی یهودیان در هیچ کشور دیگری صورت نخواهد گرفت.

ممنون خواهم شد اگر این بیانیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیسم برسانید.

ارادتمند شما؛ آرتور جیمز بالفور»

Related image

لرد روتشیلد

آرتور جیمز بالفور

در هجدهم ژانویه 1919، اندکی پس از پایان جنگ اول، «کنفرانس صلح وِرسای» (32) تشکیل می‌شود تا درباره غرامت جنگی طرف مغلوب - آلمان‌ها - تصمیم‌گیری نماید. میزبان این کنفرانس همان «ادموند بنیامین جیمز دی روتشیلد» (لرد روتشیلد عزیز) است. در این کنفرانس نیز یهودیان ذی‌نفوذی مانند «برنارد باروخ» (33) بار دیگر وعده‌ی سرزمین فلسطین را مطرح می‌کنند. در پی این خدمت «لرد روتشیلد» تصویر او به عنوان قهرمان ملی و چهره ماندگار روی اسکناسهای 500 شیکلی اسرائیل نقش بست.

تصویر «لرد روتشیلد عزیز»؛ قهرمان ملی اسرائیل و مخاطب بیانیه بالفور

«امیل جوزف دیلون» (34) روزنامه‌نگار مشهور ایرلندی، در کتاب خود تحت عنوان «ماجرای پشت پرده‌ی کنفرانس صلح»(35) در خصوص کنفرانس صلح ورسای خاطرنشان می‌کند:

«شاید از منظر بعضی خوانندگان این مسئله عجیب به نظر برسد، اما این عین حقیقت است که شمار قابل توجهی از نمایندگان (حاضر در کنفرانس صلح وِرسای) بر این باور بودند که عوامل مؤثر در پشت مردمان آنگلوساکسون، در حقیقت یهودیان هستند … از این رو فرمولی که اعضای کنفرانس [که کشورهای آنان از این جنگ متأثر شده بودند] در قبال این سیاست [که آن را برای روند صلح در شرق اروپا سرنوشت‌ساز تلقی می‌کردند] مطرح کردند، به این نتیجه ختم شد: از حالا به بعد، جهان تحت نفوذ مردمان آنگلوساکسون قرار خواهد داشت که آنان به نوبه‌ی خود تحت تأثیر عناصر یهودی خود قرار دارند.»

 به این ترتیب اقدامات اولیه روتشیلدها برای تصاحب فلسطین به ثمر نشست و این خانواده طی سه دهه بعد از آن به خریداری زمینهای فلسطین و سایر اقدامات لازم برای تصاحب این سرزمین پرداختند. اقداماتی که در انتهای دهه 1940 به غصب رسمی این سرزمین منجر شد.

در بخش بعدی نقش حاکمان فدرال رزرو در حوادث مهمی مانند «سقوط پوند» انگلیس، «رکود بزرگ» و همچنین «جنگ دوم جهانی» بررسی خواهد شد.

شنبه آینده با ما همراه باشید...

+ کل پرونده «جادوی پول و بانک» اینجا در دسترس است

*عبدالرضا طالقانی؛ پژوهشگر مؤسسه احیاگران تمدن فاخر

 ---------------------------------------------------------------------

پی نوشت:

1. Federal Reserve

2. Great Depression

3. Balfour Declaration

4. George Washington, (1732–1799)

5. Louis XVI de France

6. Napoléon Bonaparte

7. Corse

8. عبدالله شهبازی؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم (پائیز 1390)

 9. Rothschild

10. Mayer Amschel Rothschild (1744-1812)

11. Amschel Mayer Rothschild (۱۷۷۳-۱۸۵۵)

12. Salomon Mayer Rothschild (۱۷۷۴-۱۸۵۵)

13. Nathan Mayer Rothschild (1777–1836)

14. Carl Mayer von Rothschild (۱۷۸۸-۱۸۵۵)

15. James Mayer de Rothschild (1792–1868)

16. همان

17. صهیونیسم در مسیر سلطه ، نوشته: اندرو کارینگتن هیچکاک ، برگردان: محمدیاسر فرحزادی ، تهران: نشر ساقی

18. Andrew Carrington Hitchcock (born ca. 1973)

19. صهیونیسم در مسیر سلطه ، نوشته: اندرو کارینگتن هیچکاک ، برگردان: محمدیاسر فرحزادی ، تهران: نشر ساقی

20. Schoenberg

21. August Belmont

22. https://www.haaretz.com/jewish/this-day-in-jewish-history/.premium-1.687836

23. Alexander Hamilton (January 11, 1755 or 1757 – July 12, 1804)

24. اندیشکده مطالعات یهود؛ روچیلدها، اندرو جکسون و دو بانک ایالات متحد

25. Andrew Jackson (March 15, 1767 – June 8, 1845)

26. Charles Lindbergh

27. صهیونیسم در مسیر سلطه ، نوشته: اندرو کارینگتن هیچکاک ، برگردان: محمدیاسر فرحزادی ، تهران: نشر ساقی

28. Louis Dembitz Brandeis (1956-1941)

29. Woodrow Wilson (December 28, 1856 – February 3, 1924)

30. Arthur James Balfour (1848-1930)

31. Baron Edmond Benjamin James de Rothschild (19 August 1845 – 2 November 1934)

32. Versailles peace Conference

33. Bernard Mannes Baruch (August 19, 1870 – June 20, 1965)

34. Emile Joseph Dillon (21 March 1854 – 9 June 1933)

35. The Peace Conference. London: Hutchinson & Co.,1919