عاقبت بی سیاستی و بازارزدگی

سید احسان خاندوزی *، گروه اقتصادی الف،   3970201218 ۱۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
عاقبت بی سیاستی و بازارزدگی

 در سه دهه اخیر هر گاه دولتها گارد اقتصادی افراطی در خصوص بازارگرایی گرفته اند، به فاصله کوتاهی شدیدترین موقعیت ضدبازاری پدید آمده است. دوره دوم دولت سازندگی با بحران بدهی و ارزی آغاز شد و به لحاظ کنترلهای قیمتی و حتی تعزیراتی کردن بازار، دولت ناچار شد با یک توبه جدی نسبت به رویکرد پیشین خود، تعدیل ساختاری را رها کند و به تثبیت روی آورد. دوره دوم دولت امید نیز با یک شوک ارزی شروع شده است و نخستین واکنش دولت در دوشنبه 20 فروردین، شدیدترین کنترلهای متصور بر بازار ارز بوده که حتی به نسبت سالهای جنگ نیز کم سابقه است:

  • اولا میخکوب ارزی به نرخی ناسازگار با بنیانهای تعادلی بازار که بی شک پایداری ندارد،
  • ثانیا تک نرخی به شیوه جدید یعنی ممنوعیت مبادله با قیمت های دیگر و قاچاق اعلام کردن آن،
  • ثالثا منع بازیگر سنتی و مهمی به نام صرافی ها از مبادله غیرارجاعی از سوی بانکها.

این حد از تدابیر ضدبازاری از سوی دولتی با مختصات کارگزاران دولت دوازدهم، به یک کودتای اقتصادی در ستاد فرماندهی و پشت پرده دولت بیشتر شبیه است. اما هدف این قلم یادآوری یک تجربه آزموده است: مروری بر گذشته نشان می دهد، اتفاقا هرگاه بازار آزاد به نحو افراطی در دستور کار بوده، باید منتظر چنین تعارضاتی بود. این تجربه مخصوص ما نیست، در غرب نیز سیطره سه دهه مقررات زدایی مالی، به بزرگترین بحران هفتاد سال اخیر در سال 2008 و سپس رستاخیز نظارتها، نجات بانکها و حتی شرکتها از بیرون، سیاستهای غیرمتعارف پولی و استانداردهای مالی شدیدتر انجامید.

البته تجربه واکنش دولت سازندگی با واکنش دولت امید در زمان بروز تکانه ارزی تفاوتهای جدی دارد:

محدودیت گذاری شدید بر بازار در تجربه سال 1373 محصول اتخاذ سیاستهای خود دولت در دوره نخست بود و در تجربه سال 1397 محصول عدم اتخاذ سیاست در دوره اول دولت. یعنی برخلاف کسانی که سیاستی مثل کاهش نرخ سود بانکی را عامل بروز شوک ارزی جدید قلمداد می کنند، نگارنده معتقد است بازار ارز ما سنتا آسیب پذیر بود و طی دو سال اخیر در حوزه منابع ارزی، کانالهای ارزی و دسترسی های ارزی کشور همزمان با انباشت بی سابقه نقدینگی آماده سیلان، روندهایی در حال رخ دادن بود که لازم بود دولت تصمیمات مهمی را طی سالهای قبل اتخاذ نماید، اما بی عملی موجب شد پس از تحقق تنگنای دسترسی های ارزی و شروع خروج سرمایه در سالهای 1395 و 1396، نوبت به خیزش تقاضای سفته بازی و تقاضای معاملاتی و شوک ارزی رسید.

هر چه در سالهای گذشته به بانک مرکزی پیشنهاد شده بود که:

  1. طرحی محدودکننده برای برخی مصارف ارزی مانند ارز واردات قاچاق و حساب سرمایه در پیش بگیرد،
  2. برنامه ای جدی برای شفاف سازی مبادلات ارزی بویژه در صرافی ها و تعریف پایه مالیاتی مناسبی برای تحدید تقاضای سفته بازی اجرا کند،
  3. برای مهار تقاضای معاملاتی، طرحهایی برای پیمانهای پولی و امثالهم در تجارت و کارتهای ارزی با بانکهای خارجی در مصارف خرد پیاده سازی کند،
  4. متشکل سازی بازار ارز، تعریف ابزارهای مالی - ارزی نوین، پوشش ریسک نوسانات ارز و خروج از این رویه ناکارامد و فاسد سنتی را در دستور کار قرار دهد،
  5. برای جذب تقاضای سفته بازی، جذابیت سپرده های ارز-نهاد و طلا-نهاد را با ضمانت دولت برای عودت اسکناس ارز یا سکه طلا رواج دهد،
  6. نرخ ارز را به تناسب متغیرهای بنیادی و تعادلی اقتصاد، تنظیم نماید،
  7. تزریق اسکناس ارز در بازار را شفاف و سالم سازی نماید،
  8. از خوش بینی نسبت به روند گشایشهای خارجی دست بردارد و در خصوص دسترسی به منابع ارزی، نقشه واقع بینانه و بلکه انواع سناریوهای بدبینانه و برنامه اقدام متناظر هر یک را طراحی نماید،

و باز هم علیرغم ضربه شدیدی که کشور از ناحیه این غفلت در سال 1391 و در دولت مهرورزی خورد، باز هم بانک مرکزی در پنج سال اخیر تقریبا هیچ تحول جدی ای را در بخش ارزی صورت نداد. در این بی عملی و ناتنظیم گری، نیروهای بازار منتظر نمی مانند و اگر تعدیل و تنظیم نشوند، خود را تحمیل خواهند ساخت. بیم موج و صدای گردابی حائل از مدتها قبل به گوش می رسید و مقام پولی ما همچون سبکباران ساحلها، نه بسته علاج بحران بانکی (نه بحران موسسات)، چسبندگی نرخ ارز و بمب نقدینگی را در پنج سال اخیر به سرانجام رساند و نه اصلاحات ساختاری بازار ارز را ! نتیجه، تصادم موجها با ساحل شکننده و غیرمقاوم ما، قابل پیش بینی بود.

نویسنده اینقدر با اقتصاد آشنا هست که منکر بازارگرایی نباشد اما بازارزدگی و مواجهه بسیط و ساده لوحانه با بازار به مثابه ایدئولوژی عدم مداخله، جایی در سیاستگذاری اقتصادی حتی در قطب عالم سرمایه داری ندارد.[1] انصافا اگر کسی به کنترل دقیق، سناریوهای هوشمندانه و رصد روزانه وزارت خزانه داری آمریکا نگاه کند و بی عملی ما را ببیند، حق می دهد که نظام عدل جهان به آنها پاداش دهد و به ما جزا.

بازارزدگی آفتی است که ما در سه دهه اخیر بارها چوب آن را خورده ایم اما اگر بحران ظاهر شد، راهکار آن بازارستیزی نیست. چه نیکو فرموده اند که جاهل را یا در افراط می بینی یا در تفریط. حکمرانی اقتصادی اگر بخواهد جاهلانه نباشد باید ایده بازار خوب تنظیم شده را جدی بگیرد. بازار سازوکاری نیرومند و اسبی تیزپاست که راه اقتصاد را بدون آن نمی توان طی کرد، البته این نیرو چموش است و گاه کور. بازار حتی برای حفظ ویژگی رقابت و تقارن اطلاعات و تضمین حقوق مالکیت، محتاج بیرون از خود است. بویژه در خصوص بازار پول، سرمایه و دارائی، رهاکردن نیروهای بازار، می تواند اقتصاد را به پرتگاه بکشاند و بهترین دلسوزی برای بازار، تقویت مقام تنظیم گر است. این در حالی است که مقام پولی ما در ایران، یا افسار تنظیمات را به گردن خود بازار می اندازد یا وقتی اسب رم می کند، به بدترین روشهای ضدبازاری و فسادانگیز متوسل می شود: مقامی که سه سال صحبت از لزوم تک نرخی ارز می کرد، الان گونه ای از میخکوب یک نرخ عجیب را در پیش گرفته که خود مروج بازار غیررسمی با حاشیه ای 1500 تومانی نسبت به نرخ اعلامی است!

موافقم که اکنون زمان سرزنش نیست و همه باید برای خروج اقتصاد ایران از وضع کنونی همفکری و همدلی کنیم، اما امروز بهترین فرصت عبرت گیری است تا یک بار برای همیشه پرونده بازارزدگی و انفعال را ببندیم و به جای افتادن به دامن بازارستیزی، روش همزیستی کم خطر با بازار یعنی تنظیم گری بازاردوستانه و هدایت فعال را در پیش بگیریم.

 

[1] علاقمندان را به مرور کتاب «آنچه اقتصاد از بحران آموخت» (چاپ 1395) که حاوی اعتراف و بازنگری صندوق بین المللی پول در سیاستهای افراطی گذشته است، دعوت می کنم.

*عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی

 

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۱۲۱۳۳۲۲:۲۸:۵۷ ۱۳۹۷/۲/۱
به هر حال دولت چاره دیگری ندارد. کسری بودجه بسیار شدید است. پس باید قیمت بنزین و ... را افزایش می داد. مجلس و افکار عمومی مخالفت کرد. ولی این مخالفت برای دولت حقوق اخر ماه کارمندان نمی شود. بانکها هم دیگر توان بر داشت بیشتر ندارند. وام و اعتبار و فاینانس خارجی هم که بسته است. پس می ماند همین افزایش قیمت دلار. ولی مسئله این است که دولت و وزارت نفت و دستگاههای دولتی و نهادها ی شبه دولتی و خصولتی خود بزرگترین مصرف کنند ه ارز اهم هستند. پس دولت چاره ای ندارد که باز بودجه انها و کسری بودجه انها را افزایش دهد و در نتیجه این دور باطل ادامه خواهد یافت. ترامپ هم خیلی خوب می داند و فقط در وزارت خزانه داری امریکا 400 متخصص کیفی اقتصادی و فرهنگی مشغول رصدو بررسی وضیعت اقتصاد ایران هستند. فقط خوبی این مسئولان ایرانی این است که ترامپ هم می داند که برای تحت فشار قرار دادن ایران با یان وضع مدیریت اقتصادی نیازی به جنک نیست. ما که متوجه شدیم انها متوجه نباشند!
ناشناس۳۱۲۵۵۱۰۹:۲۸:۱۶ ۱۳۹۷/۲/۲
متاسفانه آقای سیف به جای تمکین به گزارشات کارشناسانه بدنه بانک مرکزی، به سفارشات خارج از بانک دل بستند. دیروز هم که مزدتون رو خوب گذاشتن کف دستتون
ناشناس۳۱۲۵۵۲۰۹:۳۰:۱۳ ۱۳۹۷/۲/۲
وقتی به جای آقای کامیاب (معاون ارزی سابق با 50 سال سابقه کار) جوانی بی تجربه (آقای عراقچی با 38 سال سن و بدون سابقه کار ارزی و کارشناسی) تنها به واسطه سفارش خارج از بانک به عنوان معاون ارزی انتساب می کنید، این هم نتیجه اش می شود. یک ملت فدای یک آقازاده!!!!!
ناشناس۳۱۲۱۳۴۲۲:۲۹:۴۹ ۱۳۹۷/۲/۱
قیمت اغلب ماشین های خارجی در دنیا 25 تا 30 هزار دلار است. ولی در ایران بالای 300 میلیون تومان است. این یعنی عملا قیمت دلار در ایران بالای 10 هزار تومان است . ولی دولت با بدترین شیوه ممکن دلار همه ملت ایران را به زیر قیمت و اغلب به ژنهای برتر و ذخایر و شرکتهای وارد کننده انها می دهد تا بگوید دلار را تثبیت کردم. همین است که الان فقط در سه استان غربی ایران 100 هزار کوله بر هر روز درارند جنس قاچاق به ایران می اورند. چون با این نرخ دستوری دلار در بازار ایران. الان همه چیز در خارج از ایران ارزانتر است و همه هجوم می اورند که به ایران قاچاق کنند و می شود تعطیل صنعت ایران و در نتیجه گسترش بیش از پیش بیکاری و فقر و بالاخره دلار در ایران منشا خارجی دارد و این سیر نمی تواند همیشه ادامه داشته باشد و در نتیجه ما با افزایش شوک گونه قیمت دلار هستیم تا حال که اقتصاد ایران مدیریتی ندارد حداقل قوانین بازار خود این تعادل را ایجاد کند/
ناشناس۳۱۲۵۴۹۰۹:۲۶:۵۳ ۱۳۹۷/۲/۲
آقای سیف!!! شما به توصیه های کارشناسان گوش ندادید شما یک فرد بی تجربه را به خاطر فلانی، به عنوان معاون ارزی انتساب کردید شما بنیان های اقتصادی را ویران کردید شما باید پاسخگو باشید
ناشناس۳۱۲۱۳۷۲۲:۳۱:۲۳ ۱۳۹۷/۲/۱
تاریخ هرگز در مورد شش دولتمرد اقای روحانی خوب قضاوت نخواهد کرد. اقایان ظریف و عراقچی و صالحی با فاجعه برجام و وعده بر طرف شدن یک روزه همه تحریمها و سیمان کردن اراک . اقای طیب نیا و سیف با بزرگ کردن غول نقدینگی به سه برابر از طریق دادن سودهای موهوم 25 درصدی که سیستم بانکی و ارزی و اقتصاد ما را با تاخیر متلاشی کرد و اقای هاشمی وزیر بهداشت که با بیمه سلامت عملا سیستم بیمه درمانی کشور را مانند بانکها یا صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی متلاشی و ورشکست کرده که با تاخیر نتایج ان را همه خواهیم دید متاسفانه! و جالب این است که هر 6 نفر ادعای موفقیت و خدمت در حد معجزه و فتح الفتوح دارند!
ناشناس۳۱۲۱۴۰۲۲:۳۱:۴۳ ۱۳۹۷/۲/۱
اقای ریس کل مدیران بانک زیان ده ت چگونه وامدهای کلان بالای 400 میلیون تومان با سود 2 درصد گرفته اند عجب وصعی در سیستم بانکی حکمفرماست
ناشناس۳۱۲۱۴۴۲۲:۳۳:۰۴ ۱۳۹۷/۲/۱
این اقدام دولت طبق نظر نویسنده باعث شده نرخ غیر رسمی (قاچاق) دلار ۶۰۰۰ تومان باشه. این نشون می ده که اقدامات دولت حداقل توانسته افزایش پرشتاب دلار قاچاق را کنترل کند.
ناشناس۳۱۲۱۴۹۲۲:۳۵:۱۹ ۱۳۹۷/۲/۱
دلم برای کسانیکه به این دولت تدبیر و امید دل بسته بودند، می سوزد. تدبیر و امید!
ناشناس۳۱۲۲۳۱۲۳:۴۸:۱۶ ۱۳۹۷/۲/۱
مقاله خوبی بود
محسن۳۱۲۲۶۶۰۰:۱۰:۳۴ ۱۳۹۷/۲/۲
متاسفانه اکثر مسئولین ما منفعل عمل می کنند ، اکثریت پیرو این خط فکری هستند 1 - سری که درد نمیکنه را دستمال نمی بندند 2 - املای ننوشته ، غلط ندارد 3 - خاکها را از روی قالی ، بزن زیر قالی ، پیدا نباشه انتقاد در خصوص عدم انجام عمل به هنگام در بحران ارزی وارد است
ناشناس۳۱۲۳۰۶۰۰:۴۹:۵۱ ۱۳۹۷/۲/۲
البته اقای سیف در ابتدای انتصاب خود با وضعیتی مشابه آنچه که هم اکنون شاهد آن هستیم روبرو بود. یادمه که ایشان در اولین اظهار نظر خود فرمودند اجازه نخواهیم داد دلار به زیر ۳۰۰۰ تومن سقوط کند. از چنین تفکری چنین وضعیتی نیز قابل انتظار است. فکر کنم تعداد صرافیها در زمان ایشان ده ها برابر افزایش یافت.
ناشناس۳۱۲۳۳۰۰۲:۰۰:۱۴ ۱۳۹۷/۲/۲
من عقیده ام اینه که دولت با اعمال سیاست ارزی قصد داره فعلا بازار را در حالت سکون نگه داره تا از نتیجه برجام با خبر بشه که در صورت خروج آمریکا از برجام خالی از ارز دلار نشود یا شایدم پیشاپیش از تصمیم آمریکا برای خروج از برجام مطلع است و با پیش دستی سیاست تدافعی در پیش گرفته و یورو را جایگزین دلار کرده است در هر صورت اگر احتمال دومی صحیح باشد باز هم محکوم به شکست است چون مبنای مبادلات اقتصادی دلار است.
ناشناس۳۱۲۳۴۵۰۲:۲۱:۲۷ ۱۳۹۷/۲/۲
بر عکس دیدگاه نویسنده این مقاله اگر شهریور 96دولت سود بانکی را کاهش نداده بود دچار بحران ارزی نمیشد. دولت در سال جدید اصلا نبایستی وارد بازار سود بانکی شود البته اگر عبرت گرفته باشد
ناشناس۳۱۲۳۴۷۰۲:۲۲:۱۸ ۱۳۹۷/۲/۲
اقای خاندوزی باتشکر از تحلیل شما ولی من معتقدم بازی بالا بردن ارز عمدی و حساب شده از سوی دولت و تیم اقتصادی امکان ندارد چیزها که شما بالا نوشتی و بیشتر مردم اطلاعات دارن در حد سواد خودشون دولت مردان بی اطلاع اند من یقین دارم دلار خیلی خیلی بلاتر از قیمت امروز خواهد رسید در کوتاهترین مدت زمان و خودم و بیشتر دوستان یا دلار خریدیم وهنوز خریداریم یا سکه چون از دید من فردا ریال ایران بیشتر و بیشتر ارزشش از دست خواهد داد با تشکر
ناشناس۳۱۲۴۶۴۰۸:۲۹:۲۵ ۱۳۹۷/۲/۲
به نظر من در این برهه از زمان که بخش اصلی مبادلات ارزی در فضای مجازی و الکترونیکی انجام می شود، نقش رسانه های مجازی در سرعت تبدیل معضل به بحران را نبایستی نادیده گرفت.
محمد کریمی- کارشناس اقتصادی۳۱۲۵۳۷۰۹:۲۰:۵۲ ۱۳۹۷/۲/۲
تورم تک رقمی یا ابرتورم زیر خاکستر زیان انبوه نظام بانکی بر اساس آمار بانک مرکزی حجم نقدینگی در مرداد ماه 92 که حکم یازدهمین دوره ریاست جمهوری تنفیذ گردیده حدود 491 هزار میلیارد تومان بوده است که این رقم در دیماه 1396 (اخرین آمار اعلام شده) به 1463 هزار میلیارد تومان بالغ گردیده است که حدود سه برابر گردیده و رشدی بالغ بر 197 درصد را نشان می دهد. آمار بانکهای جدیدالتاسیس نیز کمتر از ده درصد حجم نقدینگی است. از سوی دیگر طبق آمار رسمی بانک مرکزی شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی(معیار محاسبه نرخ تورم) در مرداد ماه 92 معادل 70 بوده است که در دیماه 96 به رقم 112.6 رسیده است که رشدی 85/60 درصدی داشته است بدین ترتیب تورم نقطه به نقطه در بازه زمانی مزبور به میزان حدود 60 درصد اعلام گردیده است از این رو 15/136 درصد از رشد نقدینگی در این مقطع توسط تورم خنثی نشده است. آیا این بدان مفهوم است که اقتصاد ایران و تولید ناخالص داخلی 136 درصد در این مدت رشد داشته است؟ آمار رشد اقتصادی در سالهای مورد بحث جالب توجه است. رشد اقتصادی از سال 92 تا 95 با احتساب نفت به ترتیب 9/1-، 3، 6/1- ، 5/12 درصد بوده است در شش ماهه نخست سال 96 نیز 5/4 رشد اقتصادی کشور اعلام شده است. از اینرو رشد اقتصادی به قیمت پایه در این مقطع کمتر از 17 درصد بوده است. از اینرو در مجموع 119 درصد از افزایش حجم نقدینگی در این سالها توسط تورم و رشد اقتصادی خنثی نشده است. بررسی اجزای رشد نقدینگی نشان می‌دهد، سهم غالب نقدینگی در سال‌های گذشته و به خصوص دو سال اخیر، به‌صورت «شبه‌پول» و «سپرده‌های مدت‌دار» درآمده که از نقدشوندگی و سرعت گردش پایین‌تری برخوردار است. از سوی دیگر عمده افزایش حجم نقدینگی از ناحیه افزایش پول پرقدرت نبوده است از اینرو افزایش سهم شبه‌پول در دوره زمانی اخیر، منجر به کاهش سرعت گردش نقدینگی شده و در نتیجه، از اثرگذاری مستقیم افزایش نقدینگی بر تورم کاسته است. پولیون معتقدند که تورم، در بلندمدت، یک پدیده پولی است و بروز تورم، تنها ناشی از نرخ رشد بالا و دائمی عرضه پول می‌ باشد؛ به طوری که با رشد بالا و مستمر عرضه پول، تورم شکل می گیرد. به عبارت دیگر در بلند مدت نرخ تورم معادل نرخ افزایش نقدینگی یا عرضه پول است. این نظریه در مطالعات فراوانی که در خصوص اقتصاد ایران انجام گرفته است تایید شده است. حال سوال اینجاست که چرا در سالهای 92 تا 96 افزایش نقدینگی تمام توسط افزایش قیمتها خنثی نگردیده است و درواقع 119 درصد از افزایش نقدینگی به چه سمت رفته و آثار آن بر اقتصاد چه بوده است. ممکن است این ادعا مطرح شود که این حجم نقدینگی حباب قیمتی تجمعی از سالهای قبل را خنثی کرده است و یا تعدیل انتظارات تورمی به علت بهبود روابط سیاست خارجی مانع تاثیر این نقدینگی بر سطح عمومی قیمتها شده است. اما ترکیب دارایی های نظام بانکی تایید این دو فرضیه را به شدت تضعیف می کند. تنها صورتهای مالی دو بانک صادرات و تجارت بیش از 11 هزار میلیارد تومان زیان نشان می دهد. به علاوه نقدشوندگی بسیار از دارائی های بانکها که در بنگاههای زیانده یا کم بازده دپو شده و همچنین حجم بالای مطالبات معوق و مشکوک الوصول در پورتفوی بانکها، و از طرف دیگر سپرده های با میانگین سود علی الحساب تعهد شده 20 درصد، به علاوه 10 درصد هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی هزینه تمام شده پول در نظام بانکی را به شدت افزایش داده است و به نزدیک 30 درصد رسانده است. این نرخ بالا به زیان بیشتر نظام بانکی و به قهقهرا رفتن بانکها و موسسات اعتباری دامن می زند. از طرف دیگر شکاف بین دارائی ها و بدهی های بانکها و درواقع نقدشوندگی پایین دارائی ها، منجربه اضافه برداشت بیشتر بانکها از بانک مرکزی شده است. این اضافه برداشت به مفهوم تزریق پول پرقدرت و افزایش حجم نقدینگی با ضریب تکاثری پولی است که موجبات رشد تصاعدی نقدینگی را فراهم می آورد و میزان نقدینگی اقتصاد را مستمرا بیشتر و بیشتر می نماید. اضافه برداشت قریب به 15 هزار میلیاردتومانی یک موسسه اعتباری جدید التاسیس در کنار تزریق 21 هزارمیلیاردتومانی ساماندهی موسسات اعتباری غیرمجاز و ورشکسته نمونه های دردناکی از افزایش پایه پولی است .بدیهی است این افزایش نقدینگی نیازمند خنثی شدن از طریق افزایش بیشتر سطح قیمتها است و پایین نگه داشتن نرخ تورم از طریق ورشکستگی نظام بانکی یا تزریق منابع حاصل از فروش نفت و به حراج گذاشتن سرمایه های ملی به ثمن بخس، اگر ناشی از اغراض سیاسی عوام فریبانه نباشد، قصوری بس بزرگ است که به اتلاف منابع ملی منجر شده و به طور قطع دیر یا زود به جهش قیمتها منجر خواهد شد و تبعات بسیار وخیم‌تری برای کشور به دنبال خواهد داشت. نتیجتا باید اذعان داشت که افزایش اخیر نرخ ارز جدای از مباحث سیاسی و مشکلات ناشی از تحریمها، ریشه در متغیرهای پولی اقتصاد دارد. کنترل رشد نقدینگی، شفاف سازی اقتصاد، اعمال نظام مالیاتی قوی بویژه در فعالیتهای سوداگرانه بازارهای ارز، طلا و مسکن؛ تخصیص بهینه منابع ارزی و نهایتا سیاست تدریجی افزایش قیمت ارز و حاملهای انرژی متناسب با رشد نقدینگی و تورم؛ به طور قطع بر سیاستهای تثبیت قیمتها که اثراتی بسیار کوتاه مدت بر رفاه اقتصادی مردم دارد؛ مرجح است.
ناشناس۳۱۳۳۴۴۱۸:۴۵:۴۷ ۱۳۹۷/۲/۲
طولانی بود ولی بخش اخرش مهم و جالب بود: بدیهی است این افزایش نقدینگی نیازمند خنثی شدن از طریق افزایش بیشتر سطح قیمتها است و پایین نگه داشتن نرخ تورم از طریق ورشکستگی نظام بانکی یا تزریق منابع حاصل از فروش نفت و به حراج گذاشتن سرمایه های ملی به ثمن بخس، اگر ناشی از اغراض سیاسی عوام فریبانه نباشد، قصوری بس بزرگ است که به اتلاف منابع ملی منجر شده و به طور قطع دیر یا زود به جهش قیمتها منجر خواهد شد و تبعات بسیار وخیم‌تری برای کشور به دنبال خواهد داشت. نتیجتا باید اذعان داشت که افزایش اخیر نرخ ارز جدای از مباحث سیاسی و مشکلات ناشی از تحریمها، ریشه در متغیرهای پولی اقتصاد دارد. کنترل رشد نقدینگی، شفاف سازی اقتصاد، اعمال نظام مالیاتی قوی بویژه در فعالیتهای سوداگرانه بازارهای ارز، طلا و مسکن؛ تخصیص بهینه منابع ارزی و نهایتا سیاست تدریجی افزایش قیمت ارز و حاملهای انرژی متناسب با رشد نقدینگی و تورم؛ به طور قطع بر سیاستهای تثبیت قیمتها که اثراتی بسیار کوتاه مدت بر رفاه اقتصادی مردم دارد؛ مرجح است.
yektanetتریبون

پربحث‌های هفته

  1. اقدامات متقابل ایران در مقابل قطعنامه احتمالی آژانس انرژی اتمی/ کیهان‌ستیزی زید‌آبادی به جاهای باریک کشید!/ توصیه جالب مطهری به نتانیاهو

  2. باز هم در باغ سبز !

  3. جابجایی مرزهای وقاحت!

  4. جمعیت اتباع افغانستانی مقیم ایران بیش از ۶ میلیون نفر است

  5. قانون عفاف و حجاب کجاست؟/ وقتی گرانی خودرو را هم به علم‌الهدی ربط می‌دهند!/ جای درست لاریجانی؟

  6. چرا مردم با کادردرمان درگیر می شوند؟!/ سرپرست روابط عمومی وزارت بهداشت توضیح می دهد

  7. اتحادیه اروپا از جان ایران چه می خواهد؟!

  8. بازگشت لاریجانی‌ها/ توضیحاتی درباره کلینیک ترک بی‌حجابی/ نسخه شفابخش یا مرگبار برای اقتصاد ایران؟

  9. آن تجربه تلخ را تکرار نکنید

  10. وقت مقابله‌ به‌ مثل با اروپا نرسیده؟

  11. اعتماد به ترامپ خطاست/ عراقچی علیه ساده‌سازی اصلاح‌طلبان/ شمشیر وفاق زیر گلوی مجلس

  12. با "مرد دیوانه" چگونه باید رفتار کرد؟!

  13. درد بیمار و ناز طبیبان !

  14. فرزندان ظریف کجا هستند؟

  15. انتقاد تند محمد مهاجری به پایداری‌‌چی‌ها و جلیلی

  16. نظرات برگزیده مخاطبان «الف»: ظریف تازه متوجه قدرت قانون اقدام‌ راهبردی شده/ سلاح اتمی؛ راه پایان تحریم و تهدید

  17. ادعاهای غير واقعی درباره اقتصاد ایران

  18. دیگر چه اتفاقی باید بیفتد؟!

  19. راه‌اندازی کلینیک‌ ترک رانت‌خواری ضروری‌تر نیست؟!

  20. واکنش شریعتمداری به ملاقات مخفی سفیر ایران با مشاور ترامپ

  21. یارانه‌ها واریز شد

  22.  نماز خواندن خلبان پرواز زنجان-مشهد سوژه فضای مجازی شد

  23. آدرس غلط روی تابلوی پاستور/ ظریف نباشد چه کسی جواب ترامپ را بدهد؟!/ پیامک‌هایی با مضمون خیانت که به نمایندگان مجلس ارسال می‌شود!

  24. شبیخون دلاری به صنعت خودرو !

  25. واکنش تند روزنامه جمهوری اسلامی به کلینیک بی حجابی

آخرین عناوین