یک تجربه ناب فرهنگی گردشگری ادبی: کتاب‌شهرهای فرانسه*

ترجمه: بابک ونداد،   3970321118 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

با کتاب‌شهر شدن، بسیاری از این روستاها و شهرهای کوچک توانستند اقتصاد و فرهنگشان را به جلو پرتاب کنند. این روستاها تنها مراکزی برای فروش کتاب نیستند؛ بلکه اقامت‌گاه هنرمندان و افزارمندان و نویسندگان و کافه‌داران و نگارخانه‌داران است

 گردشگری ادبی: کتاب‌شهرهای فرانسه*

تصور کنید در یک ییلاق چشم‌نواز فرانسه رانندگی می‌کنید و تاکستان‌ها یا رمه‌ها یا هرچه که هست را تماشا می‌کنید و بعد به روستایی با شمایلی که انگار درست از وسط قرون وسطا به این زمان پرتاب شده می‌رسید. با تصور یک روستای خواب‌آلوده، برای گردش از ماشین پیاده می‌شوید ولی به جای آن، خیابان‌های باریک پر جنب و جوش و مملو از میزهایی که روی آن‌ها ستونی از کتاب چیده شده می‌یابید. کتاب‌فروشی‌های تخصصی با نماهای رنگارنگ در خیابان اصلی ردیف شده‌اند؛ در کنار نگارخانه‌ها و کارگاه‌های تخصصی صنایع مرتبط با کتاب. آیا شما مرده‌اید و به بهشت کتاب‌دوستان رفته‌اید؟ ولی نه، شما به یکی از کتاب‌شهرهای فرانسه قدم گذاشته‌اید!

کتاب‌شهرها – جوامعی که کتاب دوستان را، با تمرکز بالای فروشگاه‌های کتاب و هنرهای مرتبط با کتاب، فعالانه جذب می‌کنند – در تمام دنیا، از جیمبوچو[1] در توکیو تا هی-آن-وای[2] در ویلز، وجود دارند. فرانسه هم هشت کتاب‌شهر دارد که همه روستاهایی قرون وسطایی مالامال از جاذبه‌های تاریخی، هستند که صنعت و در نتیجه موقعیتی برای جذب ساکنین جدید ندارند. و این چنین بودند تا وقتی که کتاب‌شهر شدند!

با کتاب‌شهر شدن، بسیاری از این روستاها و شهرهای کوچک توانستند اقتصاد و فرهنگشان را به جلو پرتاب کنند. این روستاها تنها مراکزی برای فروش کتاب نیستند؛ بلکه اقامت‌گاه هنرمندان و افزارمندان و نویسندگان و کافه‌داران و نگارخانه‌داران است.

اگر می‌خواهید به فرانسه سفر کنید، به عنوان یک کتاب‌دوست به خودتان مدیونید که پا از شهرهای بزرگ بیرون بگذارید و دست کم یک کتاب‌شهر را ببینید. و اگر می‌خواهید بیشتر راجع به کتاب‌شهرهای فرانسه یا سایر کشورها بدانید، کتاب الکس جانسن[3] را به شما پیشنهاد می‌کنم: کتاب‌شهرها: چهل و پنج بهشت عالم چاپی[4].

و حالا بپردازیم به کتاب‌شهرهای فرانسه!

بِشرِل، برُتانی[5] - از ۱۳۶۷

بشرل، قدیمی‌ترین – و به قول برخی، زیبا‌ترین – کتاب‌شهر در فرانسه، نمونه کاملی‌ست از آنچه که کتاب‌شهر شدن می‌تواند برای یک روستای کوچکِ منزوی به ارمغان بیاورد. ۸۰۰ نفر سکنه بشرل از رستوران‌های عالی، برنامه‌های فرهنگی، نگارخانه‌ها و توریسم بهره‌مند هستند و این‌ها به لطف جشنواره‌های ادبی متعدد، نمایشگاه‌های مرتبط با کتاب در «خانه کتاب[6]» و بیش از یک دو جین کتاب‌فروشی حاصل شده است.

برخی از کتاب‌فروشی‌های حائز اهمیت عبارتند از: [7]Neiges d’Antan (اشاره به شعری از فرانسوا ویون) با ۴۰٫۰۰۰ عنوان کتاب، در سه طبقه؛ [8]Librairie la Chouette، متخصص در کتاب‌های مصورِ قرن نوزده و بیست به علاوه هنر آفریقا؛ [9]Outrepart  شامل موضوعات علمی-تخیلی، فانتزی، اوتوپیایی (یا دستوپیایی[10]؟) و رمان‌های گتیگ.

اگر می‌خواهید از بشرل بیشتر بدانید این ویدیو را ببینید.

مُنتولیو، لانگداک-روسیون[11] - از ۱۳۶۸

منتولیوی به طرز حیرت آوری زیبا و می‌توان گفت که موفق‌ترین کتاب‌شهر فرانسه است. این شهر رویای یک نفره – میشل برِبان[12] – کسی است که نه تنها می‌خواسته کتاب را بزرگ بدارد، بلکه تولید کتاب و نقش وسیع‌تر آن در فرهنگ و هنر را.

منتولیو نه تنها به خاطر یک دوجین کتاب‌فروشی‌های عجیبش مشهور است، بلکه به خاطر هنرمندان و نگارخانه‌هایش و همچنین یک مجموعه آثار هنریِ در سطح جهانی که بینندگان را از اقصی نقاط جذب می‌کند. همینطور از موزه هنرها و صنایع کتاب[13] هم حتماً دیدن کنید؛ جایی که می‌توانید در میان نمایشگاه‌های تاریخ نشر و نویسندگی قدم بزنید یا نمونه‌ای از کاغذ سازی، چاپ و دیگر هنرهای کتابت را ببینید.

اگر دلتان خواست، نسخه‌ای از کتاب «عطر[14]» را تهیه کنید؛ شاید به پاتریک سوسکیند[15]، نویسنده‌یِ متاسفانه گوشه‌گیرِ کتاب بر خوردید و توانستید راضی‌اش کنید که کتاب را برایتان امضا کند.

فُنتُنوآ-لا-ژوت، آلزاس-لورن[16] – از ۱۳۷۲

گاردین از آن به عنوان یکی از بهترین کتاب‌شهرهای جهان نام می‌برد؛ فنتنوآ-لا-ژوت کتاب‌شهری بسیار کوچک (با جمعیتی در حدود ۳۰۰ نفر) است که در روزهای اوج، تنها از طریق نمایشگاه‌های کتابش، سالانه ۱۰۰٫۰۰۰ نفر را به سوی خود می‌کشانده. با اینکه این عدد تا حدی کاهش یافته است، کماکان این شهر منزل‌گاه چند فروشگاه و رستوران با تم کتاب، یک خوشنویس و ۱۰ کتاب‌فروشی است. شاید به نظر زیاد نرسد؛ ولی در نظر بگیرید معنی این حرف این است که در فنتنوآ برای هر ۳۰ نفر یک کتاب‌فروشی وجود دارد. تصور کنید این نسبت در شهری که شما زندگی می‌کنید چه خواهد کرد!

همچنین فنتنوآ-لا-ژوت سالانه میزبان مسابقه نویسندگی و بازارچه‌های آثار هنری است. همینطور به خاطر تابلو اعلانی معروف است که به دیگر کتاب‌شهرهای جهان و شهرهای داستانی مانند آتلانتیس اشاره می‌کند.

کوئیسُری، بورگاندی[17] – از ۱۳۷۸

اگر کتاب «کتب‌فروشی کوچک پاریس[18]» اثر نینا جورج[19] را خوانده باشید، شاید توقف کرجی کتاب‌فروشی را در جایی به نام کوئیسری خاطرتان مانده باشد، که ژان پردو آن را اینطور توصیف می‌کند: «تمام روستا […] دیوانه کتابند – یا دیوانه نقطه»[20].

خب، کوئیسری تنها در تخیلات جورج وجود ندارد. مکانی واقعی و کتاب‌شهری واقعی‌ست و بیشتر به خاطر دروازه‌اش شهره شده که از کتاب‌هایی غول‌آس ساخته شده است. در آنجا بیست کتاب‌فروشی و فروشگاه مرتبط با کتاب وجود دارد؛ برخی با تمرکزی بیمارگونه (برای نمونه: تاریخ قطب در [21]Vae Victus، غارشناسی در La Découverte[22]، و جنبش‌های اجتماعی در La Chats [23]Noirs). بیشتر کتاب‌فروشی‌ها در گران رو[24]، پاتق اصلی کوئیسری قرار دارند. همینطور نمایش چاپ گوتنبرگ، نمایشگاه‌های کتاب ماهانه، و یک مسابقه سالانه داستان کوتاه که با انجمن کتاب‌فروشان کوئیسری حمایت می‌شود هم بر قرارند.

لا شاریته-سور-لوآر، بورگاندی[25] – از ۱۳۷۹

لا شاریته-سور-لوآر حول یک دیر قرون وسطایی ساخته شده و به عنوان یکی از میراث جهانی یونسکو ثبت شده و یکی از منزل‌گاه‌های مسیر سانتیاگو دِ کُمپوستِلا[26] است. برخلاف سایر شهرها و روستاهای این فهرست، فشار برای تبدیل این شهر به یک کتاب‌شهر از طرف ساکنین آن داده نشده است: بلکه این اتفاق، توسط یک گروه از کتاب‌فروش‌های پاریسی به سرکردگی کریستین والریو[27] که از سال ۱۳۷۹ به دنبال اجاره‌های کمتر به جنوب مهاجرت کرده بود انجام شده. در بهترین روزهایش، پانزده کتاب‌فروشی در لا شاریته با نام‌هایی آنچنانی و مرموز مانند «دنیای وارونه[28]»، «آنجا که گربه می‌خوابد[29]» بوده‌اند.

امروزه، اتمسفر کتابی لا شاریته کم‌رنگ شده است. ولی هنوز به دیدن دیر قرن یازدهمی و «جشنواره کلمه[30]» که در خردادماه برگزار می‌شود می‌ارزد. علاوه بر این یک مسیر پیاده‌روی برای شکار نقل قول‌های معروف ادبی که در میان شهر مخفی شده‌اند هم از جاذبه‌های گردش در لا شاریته است.

مُن‌ماریون، آکوئیتِین[31]، از ۱۳۷۹

من‌ماریون با کمی بیش از ۶۰۰۰ سکنه، بزرگترین کتاب‌شهر فرانسه یا به قول خودشان، شهر نویسش[32]، محسوب می‌شود. در من‌ماریون با ۲۴ کتاب‌فروشی، برنامه «تالار کتاب[33]» که بیش از صد نویسنده را گرد هم می‌آورد، موزه ماشین تحریر و مدرسه هنرهای مرتبط با کتاب (خوشنویسی، ترمیم اسناد و غیره) هزاران کار می‌شود کرد.

گرسنه‌اید؟ من‌ماریون در تمام فرانسه شهره‌ی ماکارون‌[34]هایش است؛ پس یکی از آن فروشگاه‌های شیرین را پیدا کنید و بروید داخل! در اینجا حتی یک موزه ماکارون  هست که اگر کتاب‌ها دلتان را زده‌اند می‌توانید آنجا بروید.

آمبیِرْل، لوآر[35] – از ۱۳۸۹

آمبیرل، یک روستای کوچک و دوست‌داشتنی قرون وسطایی با کمتر از ۲۰۰۰ سکنه است که سه کتاب‌فروشی دایر در تمام طول سال دارد و نمایشگاه‌های کتاب هفتگی، چهار جشنواره کتاب بزرگ‌تر که در حوزه شعر متمرکزند، مسابقه جستجوی کتاب عید پاک[36]، «روز جهانی کتاب سیاحان» (مطمئن نیستم که دقیقاً چیست) و رمان‌های مصور.

علاوه بر این آمبرین فعالانه نویسندگان و کتاب‌فروش‌ها را به مهاجرت به این جامعه فرا می‌خواند (شانس در می‌زند!) و کارگاه‌های مرتبط با کتاب، مانند آموزش صحافی را نیز، میزبانی می‌کند.

اسکِلبِک، نور-پا-دو-کاله[37]، - از ۱۳۸۹

اسکلبک (یا آن طور که معروف شده اسکلبوک)، شمالی‌ترین کتاب‌شهر فرانسه، قلعه‌ای‌ست محصور در جنگل‌های بلوط. در حال حاضر منزل‌گاه چهار کتاب‌فروش و پنج هنرمند، به علاوه یک جشنواره کتاب به نام «شبِ کتاب‌ها[38]» است.

نکته کاربردی: از آنجا که کتاب‌شهرهای فرانسه بسیار کوچک هستند، بیشترشان در فصل‌های کم بازدید، امکانات و ساعت کارهای محدودی دارند. پیش از آنکه بروید، مطمئن شوید که کتاب‌فروشی یا موزه‌ای که می‌خواهید ببینید، باز باشد.

 

 * اصل این مطلب در وب‌سایت Book Riot در ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ منتشر شده است.

 

 پی‌نوشت:

[1]             Jimbocho

[2]             Hey-on-Wye

[3]             Alex Johnson

[4]             Book Towns: Forty-Five Paradises of the Printed Word

[5]             Bécherel, Brittany. شبه‌جزیره‌ای در شمال‌غرب فرانسه، با مرکزیت رنه.

[6]             Maison du Livre

[7]              به معنی «برف پارسال»؛ شعر فرانسوا ویون به نام «Ballade des dames du temps jadis» ترجیع‌بندی دارد با این مضمون: پس برف‌های پارسال کجا رفته‌اند؟

[8]             به معنی «کتابخانه جغد»

[9]             به معنی «فراسوی»

[10]            رمان دستوپیایی درست مقابل رمان اتوپیایی است. یعنی فضایی به شدت ناخوشایند از آینده جهان تصویر می‌کند. در رمان‌های علمی-تخیلی ۱۰۰ سال گذشته تعداد این نوع داستان به مراتب بیشتر از رمان اتوپیایی بوده است.

[11]            Montolieu, Languedoc-Roussillon، منطقه‌ای ساحلی در جنوب شرقی فرانسه در کنار دریای مدیترانه. منتولیو جنوب شرق شهر تولوز قرار دارد.

[12]            Michel Braibant

[13]            Musée des Arts et Métiers du Livre

[14]            Perfume

[15]            Patrick Süskind

[16]            Fontenoy-la-Joûte, Alsace-Lorraine  آلزاس ناحیه‌ای است در شرق فرانسه و هم‌مرز با آلمان به مرکزیت استراسبورگ

[17]            Cuisery, Burgundy بورگاندی ناحیه‌ای تاریخی در مرکز شرق فرانسه و هم‌مرز با سوییس است.

[18]            The Little Paris Bookshop

[19]            Nina George نویسنده اهل آلمان.

[20]              موضوع رمان جورج، کتاب‌فروشی به نام مسیو ژان پردو است. فروشگاه او روی کرجی‌ش در رودخانه سن قرار دارد. وی برای مبارزه با سختی‌های زندگیِ هر کسی رمانی تجویز می‌کند و تنها کسی را که نتوانسته به این روش درمان کند خودش است.

[21]               عبارتی لاتین به معنی «وای بر پیروزمندان». کنایه از این است که تنها امید شکست خوردگان، رحم و مروت پیروزمندان است.

[22]              اکتشاف

[23]            گربه‌های سیاه؛ نام کاباره معروفی در پاریس بوده است که از ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۷ فعالیت می‌کرده و نخستین کاباره به سبک جدید شناخته می‌شود. 

[24]            Grand Rue

[25]            La Charité-sur-Loire, Burgundy

[26]            Santiago de Compostela  (مسیر سانتیاگو یا مسیر سنت جیمز در زبان انگلیسی) شبکه‌ای از راه‌ها در شمال غرب اسپانیاست که برای زیارت مدفن سنت جیمز بزرگ (یعقوب پسر زبدی، از حواریون) در کلیسای جامع شهر سانتیاگو دِ کُمپوستلا در ایالت خودمختار گالیسیا استفاده می‌شده است. بسیاری این مسیر را به عنوان سلوکی معنوی برمی‌گزینند و برخی برای پیاده‌روی، دوچرخه سواری یا تورهای گردشگری انتخاب می‌کنند. از زمان کشف بقایای سنت جیمز در ۸۱۲ میلادی تا به امروز، زیارت سانتیاگو ترک نشده است. مسیر فرانسوی (Camino Francés) و مسیرهای شمال اسپانیا، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند.

[27]            Christian Valleriaux

[28]            The Upside Down World

[29]            There the Cat Sleeps

[30]            Festival du Mot

[31]            Montmarillon, Aquitaine  ناحیه‌ای تاریخی در جنوب شرق فرانسه، هم‌مرز با اسپانیا و در کنار خلیج بیسکای. امروز بخشی از ناحیه آکوئیتینِ نو است.

[32]            cité de l’ecrit

[33]            Salon du Livre

[34]            Macaron شیرینی فرانسوی که با پایه مرنگ و پودر بادام درست می‌شود و شکل‌های فانتزی و رنگارنگ دارد.

[35]              Ambierle. Loire لوآر بلندترین رودخانه فرانسه است و به یک پنجم خاک فرانسه آب می‌رساند. آمبیرل در مرکز فرانسه است.

[36]             احتمالاً اشاره دارد به مسابقه پیدا کردن تخم مرغ عید پاک که در آن تخم‌مرغ رنگی‌ها را در جاهایی مخفی می‌کنند تا بچه‌ها آن‌ها را پیدا کنند.

[37]            Esquelbecq, Nord-Pas-de-Calais نور پا دو کاله ناحیه‌ای‌ست در شمال فرانسه هم‌مرز با بلژیک و مشرف به تنگه‌ی دوور. اسکلبک در ۲۰ کیلومتری بندر دانکرک قرار دارد.

[38]            Nuit des Livres