زیستن در هوای کتاب (2) چرا کتاب می‌خوانیم؟

حمیدرضا امیدی‌سرور،   3980131089

کسب دانش و داشتن اطلاعات شرط لازم برای شناخت و فرهیختگی است، اما شرط کافی برای آن نیست، درواقع انسانها اگرچه می‌توانند برای کسب دانش و اطلاعات از رسانه‌ها استفاده کنند، اما برای کسب معرفت نیازمند فرهیختگی و مطالعه هستند

چرا کتاب می‌خوانیم؟

در همه جوامع و فرهنگ‌ها کتاب‌خواندن یک ارزش محسوب می‌شود و در سودمندی آن تردیدی وجود ندارد؛ حتی در جوامع توتالیتر که آگاهی مردم خطری بالقوه به حساب می‌آید، به طور عمومی با کتابخوانی مخالفت نمی شود، حتی اگر خواندن کتابهایی خاص ممنوع شده باشد.

 آیا ما کتاب می‌خوانیم چون سودمند است؟ نه الزاما! سودمندی مفهومی کلی است که از دید اشخاص مختلف می‌تواند، معانی و ماهیتی متفاوت داشته باشد.

 کتاب‌خواندن زمانی اتفاق می‌افتد که دلیلی وجود داشته باشد، دلیلی که انگیزه لازم را برای خواندن ایجاد می‌کند. دلایل گوناگونی برای کتاب‌خواندن می‌تواند وجود داشته باشد. برخی از آنها تابعی از شرایط تاریخی انسانها بوده است.

پیشرفت‌های صنعتی و تکنولوژیک (به ویژه با اختراع دستگاه چاپ) و افزایش تعداد باسوادان در افزایش کتابخوانی تاثیری مستقیم داشتند؛ اما همین پیشرفت‌ها از اواسط قرن بیستم بدین سو، با اختراع وسایل ارتباط جمعی و ارتقاء روز افزون آن‌ها  تاثیری کاملا معکوس بر کتابخوانی گذاشتند.

این تغییرات و پیشرفت‌ها حتی در معنا و مفهوم کتابخوانی هم  تاثیرگذار بودند. انسان کتابخوان امروز تفاوتی جدی با انسان کتابخوان دیروز دارد.

در گذشته افراد بخش اعظم اطلاعات خود را در زمینه‌های مختلف از خواندن کتاب کسب می کردند. این  مسئله شامل آگاهی‌هایی می‌شد که برای شناخت جهان پیرامون خود نیز بدان نیاز داشتند. اما امروزه این نقش را رسانه‌های جمعی برعهده گرفته‌اند و بسیاری آگاهی‌ها حتی پیش از آنکه فرد انگیزه‌ای برای کسب آن داشته باشد، به او ارائه شده و جزو اطلاعات عمومی او محسوب می‌شود.

صد سال پیش اگر کسی می‌خواست در باره قطب شمال شناختی کلی داشته باشد، بهترین راه آن مطالعه کتابی راجع به آن بود.  اما امروزه به دلیل گستردگی وسایل ارتباط جمعی، تقریبا همه از اطلاعاتی نسبی درباره قطب شمال و زندگی در آن برخوردارند، همان اطلاعاتی که در دهه‌های نخست زندگی به فرد داده شده است.

این مثال می تواند مصداق های متنوعی داشته باشد. بنابراین این قسم مطالعات تقریبا منسوخ شده‌اند. یعنی انسان امروز برخلاف گذشته عمده دانش و اطلاعات خود را از طریق مطالعه کتابها نمی‌گیرد.

با رفع چنین نیازهایی که در گذشته یکی از  دلایل مهم مطالعه بود؛  شاید فکر کنیم به لحاظ کمی سطح مطالعه پایین آمده است. اما این بدان معنا نیست که از سطح دانش بشری کاسته شده، چون این دانش از طریق مدیوم‌های دیگر جایگزین شده است. چنانکه انسان امروز به طور متعارف از دانش عمومی بیشتری در قیاس با انسان دیروز برخوردار است؛ اما برخورداری از این دانش الزاما با معرفت و شناخت همراه نیست.

کسب دانش و داشتن اطلاعات شرط لازم برای شناخت و فرهیختگی است، اما شرط کافی برای آن نیست، درواقع انسانها اگرچه می‌توانند برای کسب دانش و اطلاعات از رسانه‌ها استفاده کنند، اما برای کسب معرفت نیازمند فرهیختگی و مطالعه هستند.

میزان اطلاعات عمومی افراد را نمی‌توان ملاک فرهیختگی آنها قرار داد. کسانی که عادت به حل جدول کلمات متقاطع دارند  بدین واسطه صاحب اطلاعات عمومی خاصی می‌شوند، اما نمی‌توان ادعا کرد که از  این طریق کسب معرفت کرده، صاحب شناخت و فرهیختگی شده اند؛ چرا که فرهیختگی تنها از مطالعه حاصل می شود.

ادامه دارد...