همه چیز مانند یک فیلم بر پرده ذهن مادر نقش میبندد؛ جادهای که روزی صدای گامهای علیاکبر در آن میپیچید؛ رنگی که از زندگی فرزند جدا میشود و دردی که مثل پیچکی دور تا دور درخت امیدهای پدر و مادر را میگیرد. «علیاکبر خالقی» با سرطان به دنیا آمد و همین بیماری فرصتاش برای زندگی را کوتاه و فشرده کرد.
کودکی از روستایی که به اندازه زیباییهایش محرومیت دارد؛ «ولامده» از توابع بخش هزارجریب شهرستان نکا در استان مازندران است. روستایی که رفت و آمد به آن برای اهالی به خاطر تردد نکردن خودرو به روستا با سختی انجام میشود.
از همان نخستین روزهای زندگی علیاکبر، خانوادهاش در مسیری که ساعتها پیادهروی داشت تا به جادهای برسند و منتظر مینیبوس بمانند، رفت و آمدشان برای درمان فرزند آغاز شد. پاییز و زمستان باید با پای پیاده از دل برف کوهستان میگذشتند تا فرزندشان را برای درمان به ساری بیاورند. زیباییها و بکر بودن «ولامده» زیر سایه محرومیتها هیچ جاذبهای نداشتند و برای خانواده خالقی جز رنج به حساب نمیآمدند.
علیاکبر برای تحقق آرزوهایش فقط فرصت سرک کشیدن به رویاها را پیدا کرد. با کمک انجمن «همیاران زندگی» برخی آرزوهای علیاکبر برآورده شد؛ خرید لپتاپ، برخی اسباببازیها، سفر به مشهد، بازی در زمین فوتسال با حضور بازیکنان و حتی برپایی نمایشگاه عکس.
اما سرطان سریعتر از گامهای علیاکبر و قویتر از رسیدگیهای مادر و پزشکان و پیشرفتهتر از دانش پزشکی بود. تحریمها داروهای مورد نیاز علیاکبر را از او دور نگه داشتند و چالشهای خانواده را بیشتر کردند تا فرصت علیاکبر برای زندگی کمتر شود. مادر دست در دست فرزندش تمام راه را طی کرد و حالا تمام آن لحظهها را بدون فرزندش در چارچوب یک قاب مرور میکند.
مادر حالا با همان دشواریها و محرومیتها در روستا زندگی میکند. روستایی که حداقلها را ندارد، اما زندگی در آن برای خانواده خالقی بعد از علیاکبر هم جاری است. «ولامده» هنوز محروم است و مادر که مدتها سختیها را در کنار رنج بیماری فرزندش نادیده میگرفت، حالا دشواریها را با خاطرات فرزندش تحمل میکند.
رنج پشت رنج
گروه عکس الف، 3980605036همه چیز مانند یک فیلم بر پرده ذهن مادر نقش میبندد؛ جادهای که روزی صدای گامهای علیاکبر در آن میپیچید؛ رنگی که از زندگی فرزند جدا میشود و دردی که مثل پیچکی دور تا دور درخت امیدهای پدر و مادر را میگیرد. «علیاکبر خالقی» با سرطان به دنیا آمد و همین بیماری فرصتاش برای زندگی را کوتاه و فشرده کرد./ مهر