فارس نوشت: رایج ترین روایت رسانه های جریان اصلی در مورد خلق ویروس کرونا، این است که منشا این ویروس میکروارگانیسمی است که در بدن حیوانات وجود دارد و به دلیل مصرف یک خفاش وحشی توسط یکی از ساکنان چینی تبار ووهان به انسان منتقل شده است. اما به نظر می رسد شواهدی برای نقض این روایت وجود داشته باشد، از جمله اینکه استان های همجوار ووهان که خفاش های وحشی زیادی در آنها زندگی می کنند، شیوع گسترده این بیماری را تجربه نکرده اند. به این دلیل و دلایل دیگر، تردیدهایی جدی در این باره به وجود آمده که ویروس کرونا به طور طبیعی و از طریق جهش ژنتیک به وجود نیامده، بلکه در یک آزمایشگاه و احتمالا به عنوان ماده ای برای جنگ بیولوژیک تولید شده است.
گزارش های متعددی حاکی از آن هستند که در این ویروس اجزایی وجود دارد که به اچ آی وی مرتبط است و نمی توانند به طور طبیعی تولید شوند. اگر این حرف درست باشد که این ویروس توسعه یافته یا حتی تولید شده تا به عنوان سلاح از آن استفاده شود، می توان این را نیز گفت که به طور تصادفی از «انستیتو آزمایشگاه ویروس شناسی» ووهان به بیرون درز کرده و به جمعیت حیوانی و انسانی منتقل شده است. تکنسین هایی که در چنین محیط هایی کار می کنند اطلاع دارند که این «درزها» از آزمایشگاه ها مکررا رخ می دهند.
البته به ناگزیر یک فرضیه دیگر هم وجود دارد. برخی بر این نظرند با توجه به اینکه دولت ترامپ همواره مسئله افزایش قابلیت رقابت جهانی چین را به عنوان تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی و سیطره اقتصادی آمریکا مطرح کرده، این امکان وجود دارد که واشنگتن این ویروس را در تلاش برای ضربه زدن به اقتصاد و نیروی نظامی رو به رشد چین خلق و منتشر کرده باشد. قطعا دشوار می توان باور کرد که حتی کاخ سفید ترامپ نیز چنین بی احتیاطی بزرگی را انجام دهد، اما چنین رفتارهایی بی سابقه هم نیست. در سال های 2005 تا 2009 دولت های آمریکا و اسرائیل مخفیانه یک ویروس رایانه ای به نام استاکس نت را تولید کردند که هدف آن آسیب زدن و در کنترل گرفتن سیستم های عامل رایانه های ایرانی بود که در برنامه تحقیقات اتمی این کشور در حال کار بودند.
قبول است که هدف از ساخت استاکس نت آسیب زدن به رایانه ها بود نه آلوده کردن یا کشتن انسان ها، اما نگرانی هایی نسبت به گسترش و انتقال این ویروس و آلوده کردن رایانه ها درخارج از ایران نیز وجود داشت؛ نگرانی هایی که معلوم شد بی اساس هم نبوده اند، چرا که این ویروس هزاران رایانه در خارج از ایران را نیز آلوده کرد و تا چین، آلمان، قزاقستان و اندونزی هم پخش شد.
به ناگزیر یک داستان اسرائیلی وجود دارد که فقط می تواند گوشه ای از آنچه را که در چین جریان دارد روشن کند. دانشمندان در موسسه تحقیقاتی گالیله اسرائیل هم اکنون ادعا می کنند که آنها ظرف چند هفته واکسنی را برای ویروس کرونا خواهند ساخت که ظرف 90 روز آماده توزیع و استفاده خواهد شد. این موسسه ادعا میکند که چهار سال است سرگرم تحقیق در مورد ویروس کرونای پرندگان است که وزارتخانه های علوم و فناوری و کشاورزی اسرائیل بودجه آن را تامین کرده اند. بنا بر ادعای آنها، این ویروس شبیه همان نسخه ای است که انسان ها را آلوده کرده و در توسعه از طریق دستکاری ژنتیک به پیشرفت هایی دست یافته است، اما برخی دانشمندان نسبت به این مسئله ابراز بدبینی کرده اند که بتوان با چنین سرعتی واکسن جدیدی را برای جلوگیری از این ویروسی که تنها مدتی است وجود آن مشخص شده تولید کرد. آنها همچنین هشدار داده اند که حتی اگر بتوان چنین واکسنی را تولید کرد، به طور عادی باید برای تشخیص اثرات جانبی آن مورد آزمایش قرار گیرد، روندی که به طور عادی بیشتر از یک سال طول می کشد و شامل استفاده از آن بر روی انسان ها آلوده نیز هست.
حتی اگر بتوان فرض کرد که ایالات متحده در آنچه که از مرکز تحقیق سلاح های بیولوژیک زمانی گسترده آن در فورت دتریک مریلند باقی مانده به گونه ای در خلق ویروس کرونا دست داشته، این فرض نیز بسیار محتمل است که اسرائیل یکی از شرکای این پروژه بوده باشد. کمک دانشمندان اسرائیلی در توسعه این ویروس، توضیح دهنده این مسئله نیز هست که چگونه آنها توانسته اند ادعا کنند که با چنین سرعتی موفق به تولید یک واکسن شده اند، احتمالا به این دلیل که این ویروس و درمان آن همزمان با هم توسعه یافته اند.
به هر روی ظهور ویروس کرونا نه تنها در چین، بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر عواقب سیاسی انکار ناپذیری به دنبال دارد. در آمریکا پرزیدنت دونالد ترامپ پیشتر به خاطر دروغ گفتن در مورد این ویروس مورد شماتت قرار گرفته و سناریوهای متعددی در نشریات جریان اصلی وجود دارد که تاثیر احتمالی این اتفاق بر انتخابات در سال 2020 را مورد بررسی قرار داده اند. اگر اقتصاد نیز به همراه بازار سهام سقوط کند، این اتفاق به شکل نامطلوبی بازتابی از این سئوال است که آیا ترامپ واقعا در این اتفاق مقصر است یا نه. اگر روند آلودگی و درمان خود بیماری در آمریکا خوب پیش نرود، این اتفاق واکنش های قابل توجهی به دنبال دارد، به ویژه با توجه به اینکه دمکرات ها بر بهبود وضعیت مراقبت های درمانی انگشت گذاشته اند. اما همانطور که یکی از صاحبنظران می گوید، این بیماری و سقوط اقتصاد تا وقتی که پیش از انتخابات تغییر عمده ای رخ ندهد اهمیت خاصی ندارد، اما ظرف 8 ماه آینده اتفاقات بسیار زیادی ممکن است رخ دهد.
بعلاوه مسئله سیاست های مربوط به امنیت ملی و سیاست خارجی هم از نقطه نظر اسرائیل و هم آمریکا وجود دارد. به سختی می توان توضیحی برای این سئوال پیدا کرد که چرا ویروس کرونا جز چین، بر یک کشور خاص دیگر با این شدت تاثیر گذاشته است. این کشور ایران است؛ دشمن تقریبا همیشگی هم آمریکا و هم اسرائیل. تعداد افراد مبتلا به این ویروس در ایران همچنان رو به افزایش است.
دست کم پاسخ آزمایش 5 عضو مجلس ایران نیز مثبت اعلام شده و تعداد روزافزونی از مقامات نیز به این بیماری مبتلا شده اند. پیش از این تایید شده که معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور ایران و ایرج حریرچی معاون وزیر بهداشت نیز به این ویروس مبتلا شده اند.
مظنونین همیشگی در ایالات متحده از فهمیدن تعداد مرگ و میرها در ایران شادمان هستند. مارک دوبویتز مدیر اجرایی بنیاد «دفاع از دمکراسی ها» که در واشنگتن مستقر است اما با دولت اسرائیل ارتباط دارد، روز سه شنبه در توئیتر چنین لاف زده که «ویروس کرونا (با ایران) کاری کرده که تحریم های اقتصادی آمریکا نکرده: تعطیل کردن صادرات غیرنفتی.» یک سخنگوی دولت ایران در واکنش به سخنان او گفت: «ابراز شادی از انتشار یک ویروس کشنده و لذت بردن از مشاهده رنجی که مردم از این بیماری می برند شرم آور و غیرانسانی است.» دوبویتز در توئیتی دیگر افزود که تهران« تروریسم را در خاورمیانه گسترش داده و اکنون نیز در حال انتشار دادن ویروس کروناست.»
به این ترتیب انتخاب با شماست. ویروس کرونا یا به طور طبیعی رخ داده یا از آزمایشگاهی در خود چین یا حتی از اسرائیل یا آمریکا بیرون آمده است. اگر کسی نسبت به اسرائیل و یا آمریکا مظنون باشد، به روشنی پیداست که هدف از این کار ساخت یک سلاح بیولوژیک است که بتواند به دو کشوری که دشمنان اسرائیل و آمریکا قلمداد می شوند آسیب وارد آورد. اما ویروس کرونا را نمی توان به سادگی مهار کرد و روشن است که هزاران نفر در اثر آن جان خود را از دست خواهند داد. متاسفانه همانطور که در مورد استاکس نت شاهد بودیم، وقتی غول از بطری بیرون بیاید، بازگرداندن دوباره آن به داخل بطری کار بسیار سختی است.
** نویسنده: فیلیپ جرالدی (Philip M. Giraldi) کارشناس پیشین ضد تروریسم سیا و افسر سابق اطلاعات نظامی