غلامرضا منصوری قاضی خبرساز این روزها که با اتهام متواری شدن از کشور با رشوه ۵۰۰ هزار یورویی رو به رو شده است روز گذشته در یک پیام ویدیویی تاکید کرد که برای درمان به آلمان سفر کرده و متواری نشده و به دلیل بسته بودن مرزها نتوانسته به کشور برگردد اما خود را به سفارت ایران در آلمان معرفی کرده و هیچگاه نیز به جمهوری اسلامی پشت نمی کند.
فارغ از موضوع حقوقی ماجرا باید پرسید ایشان در چه زمانی از کشور خارج شده؟ وکیل او چه زمانی این موضوع، یعنی سفر وی برای درمان را به دادگاه اعلام کرده است؟ و از همه مهمتر ادبیات سیاسی و توسل به روایات دینی چه ارتباطی با یک اتهام روشن وارد شده به وی دارد؟
هر چند به نظر می رسد دغدغه اصلی وی در این ویديو پاسخگویی به مردم نیست ( بلکه او به نوعی به دنبال تطهیر سیاسی خود است) و البته انتظار هم نمی رود که وی در یک پیام ویدیویی جزییات دفاعیه خود را با مردم مطرح کند، اما با توجه به جایگاه حساسی که وی در دستگاه قضایی اشغال کرده بود و نوع اتهام وارده، می توانست دستکم به صورت کلی درباره اتهام خود اندکی سخن بگوید.
نوع رویکرد وی به این ماجرا و ادبیات بکار گرفته شده در آن آمیزه ای از ریاکاری و فرار از پاسخگویی را در پوشش دفاع از نظام به ذهن مخاطب متبادر می کند! از آن هم مهمتر به طور غیر مستقیم این پیام را به مخاطب القا میکند که وی قربانی یک برخورد سیاسی شده و دستگاه قضایی در صدور کیفرخواست علیه وی آنچنان عجول و بی دقت بوده که یک فرد کاملا بی گناه را محاکمه کرده است!
این همان رویکردی است که برخی تحلیلگران در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور در باره رسیدگی به پرونده مهم طبری در پیش گرفته اند: «پرونده طبری یک تسویه حساب سیاسی است و بیش از آنکه ماهیتی حقوقی داشته باشد در خدمت تعیین منافع سیاسی کسانی است که در آینده ای نزدیک قرار است در سطوح بالای نظام نقش های مهمی ایفا کنند.» به این ترتیب آقای منصوری علیرغم داعیه داری غلیظش در دفاع از نظام و انقلاب، خود در خدمت این تحلیل قرار گرفته و بلکه به عنوان مهمترین گواه معتقدان به این تحلیل با انتشار این ویديو نقش موثری را در تقویت و باور به آن ایفا کرده است!
ایشان در مقام تشبیه ارادت خود به نظام از کلام امیرالمومنین امام علی علیه السلام سود جسته است که اگر من بینی مومن را هم با شمشیرم قطع کنم او از من جدا نخواهد شد. جدا از تشبیه ناروای دو طرف این ماجرا باید گفت همان امام همام در برخورد با تخلفات و زیاده خواهی های کارگزارانش چنان سرسخت بود که بدون قطع کردن بینی آنها تعداد قابل توجهی از ایشان که به مراتب از آقای منصوری سوابق درخشان تری در اسلام داشته اند خود به خود به او پشت کردند.
آقای منصوری برای کاستن از شایبه ها و پاسخگویی موثر به اتهامات وارده هیچ راهی جز بازگشت فوری در اولین فرصت به کشور و حضور در دادگاه ندارد.
درباره اهمیت پرونده اکبر طبری به اندازه کافی سخن گفته شده اما یکی از مهمترین اثرات آن که امید می رود روز بروز عمق بیشتری بیابد اصلاح فرهنگ سیاسی رایج در میان کارگزاران نظام است که به جای استفاده از تعابیر غلیظ و شدید دینی و جانبدارانه از نظام ( که البته اغلب مواقع نیز آغشته به ریای سیاسی است) با تکیه عملی و نه زبانی بر اصول روشن و ارزش های اساسی این نظام سیاسی و البته ارزش های معمول اخلاقی، به خدمتگزاری ساده و بی پیرایه به مردم مسلمانی که صاحبان واقعی این نظام هستند اکتفا کنند.