برای فهم عمیقتر ترور شهید محسن فخری زاده، مناسب است از منظر نشانه شناسی به آن نگاه کرد.
گلوبالیست ها با شکست ترامپ امیدوارند دوباره ایده هایی نظیر جهانی شدن و جهانوطنی و متناظر آن ایده اروپای واحد جان بگیرد. در پی این برخی پیش بینی ها- به ویژه پیش بینی های آرزواندیشانه- انتظار دارند بعد از شکست ترامپ شاهد تضعیف جایگاه جانسون در انگلستان و تضعیف برگزیت باشند. این پیش بینی ها همچنین انتظار دارند که دومینو وار آنتاگونیسم یا تخاصم گرایی جای خود را به محیط آگونیستی یا رقابتی و حتی سازش بدهد.
در نقض این نگاه خوش بینانه، باید گفت حادثه ترور محسن فخری زاده -در کنار یادآوری ترورهای صورت گرفته در دوران باراک اوباما - دندان نیشی بود که گلوبالیست های ایرانی را ناامید کرد. در فیلم لارنس عربستان * ، چشم های آبی شخصیت اول فیلم، دندان نیش و نشانه ای کوچک بود اما کارکردی بزرگ داشت؛ کارکرد بزرگی که وضعیت و امید خودی بودن لارنس را رسوا و واسازی می کرد. ترور فخری زاده اگرچه امری کوچک و مینی مال در مقیاس فراملی آن است، اما حکم دینامیتی دارد که ساختار امید کاذب در ایران را ویران کرد: قرار نیست تغییری در محیط آنتاگونیستی و تخاصم گرایانه ایران و غرب اتفاق بیفتد.
ترور وحشیانه شهید فخری زاده همچنین نشانه ای کوچک بود که باز هم نشان داد سیاست غرب میل به خشونت و تخاصم دارد.
ترور دانشمند ایرانی، یادآور تمایل نشان دادن ایران به مذاکرات هسته ای -که تا آن زمان بی سابقه بود- بعد از ترورهای سال ۸۸ به این سو بود. به بیان نمادین، ترور مذکور شیپور آغاز دور جدید مذاکرات ایران با طرف غربی از سوی امریکا است. امریکا با این ترور، ایران را تهدید کرد تا به مذاکرات بازگردد.
یادآوری می شود که ترورهای هسته ای درست در زمان اوباما صورت گرفته است. ترور فخری زاده نیز در حالی رخ داد که دمکرات ها پیروز میدان رقابت در امریکا هستند و اگرچه نظم جدید(بایدن) مستقر نشده است، اما نظم قدیم(ترامپ) در حال احتضار و جان دادن است. ریتوییت مبهم توییت خبرنگار اسراییلی توسط ترامپ-با این مضمون که ترور فخری زاده، ضربه روحی و حرفه ای به ایران است- نشان از هوای گرگ و میشی ترامپ و عدم اقتدار سابق او دارد. به بیان دیگر، عدم صراحت ترامپ یا از دست دادن صراحت قدیمی، حکایت از کم اثرشدن قدرت او دارد.
این ترور را باید اقدام سیستم ستم بین الملل یا صهیونیسم بین الملل دانست و سپس اقدام ترامپ. غیر از این، دچار تحلیل بردن ماجرا به جای تحلیل کردن آن شده ایم. نیز باید ترور توسط ترامپ را تهوری برای صاف کردن جاده دمکراتها قلمداد کرد. تحلیل درست همان تحلیلی است که غرب حکومتی یا بین الملل غربی (بین الدول) را یکدست و ظالم در نظر می گیرد و حتی رقابت میان اروپا و امریکا را نمایشی محسوب می کند. بر این اساس، رابطه اروپا و امریکا تقسیم کاری مبتنی بر پلیس خوب/پلیس بد بوده و به هر دوی آنها بدبین باید بود. انفعال تیم بایدن در برابر این ترور دندان نیش دیگری خواهد بود.
-----------------------------------------------------------------------
* فیلمی از دیوید لین محصول 1962
توماس ادوارد لورنس، افسر ارتش بریتانیا -با بازی پیتر اوتول- که اطلاعات زیادی درباره کشورهای خاورمیانه دارد، به عربستان می رود تا قبایل پراکندهٔ عرب را در برابر ترک ها که متحد آلمان هستند یکپارچه کند . پس از آن که شاهزاده فیصل از وی قول همکاری میگیرد، ظاهرا تبدیل به یک عرب تمام عیار میشود. اما رفته رفته به سلحشوری بی رحم و بی ملاحظه تبدیل میشود که به خاطر لذت کشتن، میکشد و بالاخره نیز خاورمیانه را ترک میکند