«ولیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل واجمعها لرضی الرعیة فان سخط العامه یجحف برضی الخاصة و ان سخط الخاصة یغتفر مع رضی العامة». نهجالبلاغه، نامه 53
دوست داشتنى ترين چيزها در نزد تو، در حق ميانه ترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودى مردم گسترده ترين باشد، كه همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزديكان) را از بين مى برد، امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى أثر مى كند (ترجمه دشتی).
آیا پرستاران واقعا ناراضی هستند؟
بر اساس نتایج مطالعات، عوامل متعددی از قبیل میزان حمایت مدیران، حجم کار، چگونگی ارتباط با همکاران و پزشکان، میزان قابل پیشبینی بودن ماهیتهای مربوط به شغل، نوبت کاری، میزان دانش و مهارت، حمایتهای روانی، میزان اختیار، میزان قوانین و مقررات، و میزان حقوق و مزایا بر رضایت شغلی پرستاران اثرگذار است (مستانه و همکاران، 1393). نتایج مطالعات نشان میدهد که میانگین رضایت شغلی پرستاران در سطح متوسط قرار دارد. همچنین در بین عوامل مختلف مؤثر بر رضایت شغلی بهطور متوسط، بالاترین میزان رضایت مربوط به رابطه با همکاران و کمترین میزان رضایت مربوط به حقوق و پاداش و مزایای شغلی بوده است. لازم به ذکر است که در برخی از مطالعات، رضایتمندی از مؤلفه رویهها و ساختار سازمانی پایینتر از مؤلفه حقوق و پاداش قرار دارد.
در مطالعهای بهطور خاص در زمینه میزان رضایت پرستاران از شیوه فعلی کارانه مشخص شد که اکثر پرستاران (87.8 درصد) از شیوه محاسبه فعلی کارانه ناراضی بودهاند. کم بودن میزان پرداخت، عدم رعایت انصاف و عدالت در پرداخت، عدم توجه دقیق به کیفیت کار پرستاران، محاسبه نکردن بر اساس شایستگی و عملکرد و فقدان معیار مشخص برای پرداخت کارانه از جمله دلایل مخالفت پرستاران با ادامه طرح کارانه به شیوه فعلی بوده است (عبادی و همکاران، 1383).
چرا؟
بسیاری از پرستاران کشور، خود را در موضع استضعاف در مقابل پزشکان و وزارت بهداشت میدانند و مطالبات جدی در زمینههای مختلف از جمله حقوق و دستمزد، نحوه برخورد و تعامل با آنها و... دارند. پرستاران خود را در وزارت بهداشت شهروند درجه دوم میبینند و این نحوه برخورد آنها را بسیار رنجانده است.
شاید بتوان پرستاران را قشر متوسط یا طبقه متوسط نظام سلامت نامید. آنها بین پزشکان (متخصص و فوق تخصص) و بهیاران، بهورزان، کارکنان بیمارستانی و...، قرار میگیرند.
پرستاران از امور پزشکی نسبتا آگاهاند و از اینرو خود را با پزشک مقایسه میکنند؛ از جهت دیگر امور درمانی جاری بیمارستان نیز با پرستاران است اما آنها نه در منافع و نه در قدرت سهم جدی ندارند. این مولفهها از آنها یک طبقه متوسط ساخته است؛ قشر متوسط در جامعهشناسی مولفههایی دارد که با مراجعه به ادبیات آن، میتوان به مختصات |آن پی برد. اما اجمالا قشر متوسط به دنبال برخورداری از مواهب بیشتر اقتصادی و اجتماعی بوده و از وضعیت فعلی خود رنج میبرد.
بنابراین پرستار خود را در جامعهای میبیند که راس آن پزشک متخصص قرار دارد، پزشکی که خود و نهادهای مرتبط با آن در قانونگذاری، تعیین تعرفه، نظارت و اجرا ید طولایی داشته و عملا آنها را به حاشیه راندهاند. این موضوع خود را در مسائل و اتفاقات مختلف نشان میدهد. بنابراین وقتی از نارضایتی پرستار نسبت به حقوق و دستمزد میشنویم و یا مسائلی از این دست، نباید تحلیل این مسئله را به همین سطح تنزل دهیم. پرستار یک طبقه اجتماعی است که از شرایط و ویژگیهای خود ناراضی است.
چه باید و چه نباید کرد؟
در اینکه چه باید و چه نباید کرد سخن بسیار است و به سادگی نمیتوان تجویز روشنی ارائه کرد اما چند گزارهای که در آن تقریبا اختلاف نظری وجود ندارد، ارائه میگردد:
1- نباید در پاسخ به مطالبات پرستاری، سطحی پاسخ داد. پاسخ سطحی یعنی آنکه تعرفه گذاری پرستاری را بدون در نظر گرفتن بسترها و زمینه اجتماعی این موضوع اجرا کرد. این نحو برخورد در واقع ندیدن اصل مسئله و دادن پاسخ اشتباه به مسئلهای اشتباه است.
2- باید در اصلاح مسائل مرتبط با جامعه پرستاری، عدالت را پیشه کرد و لاغیر. همانطور که در حدیث ابتدای متن از امیرالمومنین علیه السلام میبینیم، نظام سیاستگذاری کشور باید افق خود را از توجه صرف به قشری خاص در نظام سلامت بلندتر کند. دیدن عام بدنه نظام سلامت در سیاستگذاری و تقنین میتواند رضایت آنها را به دنبال داشته باشد و تا زمانی که این نگاه اصلاح نشود، همواره این نارضایتیها ادامه خواهد داشت.
3- بدنه پرستاری و صنوف مختلف مرتبط با آن نیز گاهی بدون توجه به ابعاد مسئله به دنبال قوانین و موضوعاتی میروند که صلاح کل نظام سلامت و مردم در آن دیده نمیشود. در واقع بعضا سعی شده است خود را شبیه پزشک متخصص کنند در حالی که این میتواند یک چرخه معیوب در کشور ایجاد کند و روز به روز نظام سلامت را در درهی نابودی و فروپاشی پیش برد.
4- نکته آخر آنکه نظام سلامت، بخشی از نظام اجتماعی است. عملکردهای ناصحیح و ناصواب در این حوزه میتواند تبعات نامطلوبی بر کل نظام اجتماعی بگذارد. قطعا پزشک و پرستار، دو قشر از جامعه بزرگ ایران هستند که در آن مردم با پیشه و صنوف مختلف زندگی میکنند. اگر قوانین و آوردههای ویژهای فقط برای این دو قشر عزیز بدون در نظر گرفتن مصالح کل اجتماع در نظر گرفته شود، کل نظام اجتماعی از آن لطمه خواهد دید. همانطور که در طرح تحول نظام سلامت مشاهده کردیم، افزایش ناگهانی درآمد پزشکان و پرستاران در این طرح (البته پزشکان قطعا بهره بیشتری بردند) باعث شد گروههای دیگری مثل معلمین به شدت از این موضوع رنج ببرند. آنچه امروز از صف طولانی داوطلبان کنکور در رشتههای پزشکی مشاهده میکنیم، گوشهی کوچکی از این تبعات است (البته تنها عامل ایجاد آن طرح تحول نبوده است).
*پژوهشگران هسته سلامت مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام
----------------------------------------------------------------------------------------
ارجاعات:
* مستانه، زهرا. موصلی، لطفاله. زمانی، مهناز. برومند، عصمت. دادیپور، سکینه. بیضایی، فاطمه. پیشکاری، رقیه. نظری، مسلمه (1393). بررسی رضایت شغلی پرستاران در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان سال 1391. مجله پزشکی هرمزگان. 260-266. 75 (18).
*عبادی، عباس. حدادعبدلآبادی، محمد. سیرتینیر، مسعود. کریمیزارچی، علیاکبر (1383). بررسی تأثیر طرح کارانه بر عملکرد پرستاران از دید پرستاران و مدیران. مدیریت سلامت. 52-59. 18 (7).