آینده ترسناک علم ژنتیک / آیا هر سال نسخه های تازه ای از کودکان به بازار می آید؟

جهان،   4000116105

کتاب تازه «والتر ایساکسون» نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی درباره ویرایش ژنتیک با عنوان «کُد شکن» که همین روزها منتشر شد نظر فارین پالیسی را به خود جلب کرده است.

 آینده ترسناک علم ژنتیک / آیا هر سال نسخه های تازه ای از کودکان به بازار می آید؟

به گزارش الف، مایکل هرش در مقاله ای به کتاب تازه این نویسنده پرداخته است. والتر ایساکسون در این کتاب آینده ویرایش ژنتیک را واکاوی می کند اما آن آینده،  از هم اکنون فرا رسیده و در عین امیدبخشی، ترسناک هم هست.
گزیده این مقاله را بخوانید:

1. والتر ایساکسون، یک بیروگرافی نویس برجسته، که آثاری درباره آلبرت آینشتاین، استیو جابز، هنری کسینجر و لئوناردو داوینچی دارد، در کتاب تازه اش با عنوان "کُد شکن Code Breaker: جنیفر داودنا Jennifer Doudna، ویرایش ژنتیک و آینده نژاد بشر" تلاش می کند سیر تلاش علمی خانم جنیفر داودنا، دانشمند درخشان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی را بازگو کند. 

جنیفر داودنا جایزه نوبل شیمی 2020 را به همراه همکار فرانسوی اش خانم امانوئله چارپنتیر Emmanuelle Charpentier، به خاطر کشف کارکرد درونی ویرایش ژنی، دریافت کرد. آنها نه تنها کار ویرایش ژنتیک انسان را تقریبا آسان کردند بلکه همچنین آن را به یک فن آوری امیدبخش و البته هراس آور تبدیل ساختند.

2. در این سالها، گروههایی از دانشمندان بین المللی به شدت سرگرم رقابت- و اغلب همکاری با یکدیگر- برای کشف رازهای پشت پرده یک فرایند ژنتیک رازآلود- که البته به طور طبیعی رخ می دهد- بوده اند. این فرایند با نام اختصاری علمی CRISPR شناخته می شود: “Clustered Regularly Interspaced Short Palindromic Repeats.”

3. پس از انتشار مقاله تاریخی داودنا و چارپنتیر در سال 2012 در مجله ساینس Science، اکنون پژوهشگران می توانند با بکارگیری تکنیکی به نام قیچی ژنتیکِ CRISPR/Cas9، ویرایش دی ان ای حیوانات، گیاهان و میکرو ارگانیزم ها را با دقتی بالا انجام دهند و حتی، اگر بخواهند، این ارگانیزم های اصلاح شده را در نسل های بعدی شان تداوم بخشند. 

به بیان دیگر، دانشمندان می توانند به آسانی انواع کنونی موجودات زنده را اصلاح کرده یا حتی انواع تازه ای از موجودات زنده را بیافرینند از جمله گونه های تازه نوع بشر. این دیگر یک افسانه نیست، توانایی امروز دانش بشری است. در همین چندسال گذشته، شرکت های نوپای فراوانی توسط همین دانشمندان از جمله خانم داودنا، پای به این عرصه گذاشته اند تا این فن آوری ویرایش و اصلاح ژنی را به کار گیرند.

4.ویژگی کار داودنا و چارپنیتر این است که آنها فرایند اصلاح ژنی را به اجزای مکانیکی آن تقسیم کردند... اکنون که ابزار CRISPR/Cas9 به یک ابزار کاربردی کامل تبدیل شده، ما می توانیم همان کاری را که باکتری ها بصورت طبیعی انجام می دادند، انجام دهیم و ویرایش ژنی را تقریبا بر روی هر موجود زنده ای، از جمله خودمان، پیاده کنیم.

می توانیم این کار را برای اهداف خوب- همچون درمان بیماری های مرگباری چون آلزایمر و هانتینگتون، برای تولید محصولاتی که در برابر کپک، آفات و خشکسالی مقاومند و حتی تولید گونه های تازه ای از پشه هایی که مالاریا را با خود ندارند، به کارگیریم.

 همانطور که کمیته نوبل یادآور شد: "در دانش پزشکی، آزمایش کلینیکی روش های درمان سرطان در دست انجام است و رویای درمان بیماری های ارثی به تحقق خود نزدیک می شود.

6.ایساکسون در کتاب تازه اش، پرسش های گزنده ای هم درباره اخلاقیات ویرایش ژنی دارد: آیا ممکن است تلاش برای درمان تغییرات خُلقی، خیالپردازی، توهم، هراس، جنون و افسردگی عمیق، در برخی افراد به تحریک خلاقیت بیانجامد؟

 برعکس، آیا شما حاضرید کودک شیزوفرنیک خود را به دست درمان بسپارید اگر بدانید که او، چنانچه با این بیماری بسازد و درمان نشود، به یک وینسنت وان گوگ تازه تبدیل می شود که جهان هنر را دگرگون می کند؟ پاسخ برخی دانشمندان، روشن است: آری باید این بیماری را نه تنها درمان کنیم بلکه همه نسل های آینده بشر را نیز از شر آن رها سازیم. بسیار بدتر است که چنین رنج و فلاکتی بر مردم عادی بار شود تا اینکه وان گوگ های آینده قربانی شوند.

7.  داودنا توضیح می دهد که او برای جلوگیری از اندوه والدینی که کودکشان را به خاطر بیماری های ارثی از دست می دهند، به تدریج تکنیک "جرملاین germline" یا ویرایش قابل موروثی شدن را پذیرفته که بوسیله آن، اسپرم مرد و تخمک همسرش اصلاح می شوند تا ویژگی هایی را به همه نسل های آینده انتقال دهند. 

داودنا در ابتدا از پیامدهای آنچه خلق کرده بود، هراس داشت و گاه در کابوس خود می دید که آدولف هیتلر او را زیر فشار گذاشته تا درباره این فن آوری برای او توضیح دهد تا هیتلر بتواند نژاد برتر مورد نظر خود را بسازد. داودنا با خود فکر می کرد که آیا ما یک جعبه ابزار کارآ برای فرانکنشتاین های آینده ساخته ایم؟! اما داودنا بعنوان یک مادر، همچنین به خانواده هایی می اندیشید که کودکانشان را به خاطر بیماری های ژنتیک ارثی از دست می دهند.

8.  اما این سکه، روی دیگری هم دارد. ایساکسون می نویسد: یک پیامد غریب استفاده از این فن آوری می تواند این باشد که کودکان هم وضعیتی شبیه گوشی های آیفون پیدا می کنند: هر سال نسخه های تازه ای از کودکان به بازار می آیند که ویژگی های بهتر و اَپ های کارآتری دارند. آیا کودکان، بزرگتر و بزرگتر که شوند، احساس کهنگی و بی ارزشی نمی کنند؟

 در ظاهر می شود گفت که خوشبختانه این پرسش هایی است که ما فعلا برای سرگرمی ذهنی مان می پرسیم و نه برای یافتن پاسخ. نوه نتیجه های ما هستند که باید با این پاسخ ها به چالش برخیزند. اما دقیقا اینگونه نیست. این چالش، هم اکنون وجود دارد.

9.  ایساکسون می گوید چالش بزرگ این است که می توان دولت های شیطانی همچون رژیم نازی را سرنگون کرد اما جاه طلبی و بلندپروازی یک یک افراد بشر را نه و بنابراین، بدترین تهدیدها ممکن است نه از هیولاهایی چون هیتلر بلکه از افرادی با بالاترین ارزش های اخلاقی سرچشمه بگیرد: همان عشق و عطوفتی که خانم داودنا را واداشت تا آرام آرام به ویرایش جرملاین تن دهد.

 وی تاکید می کند که چنین روش هایی، تنها باید برای درمان بیماری های موروثی به کار گرفته شوند اما واقعا چه کسی می خواهد در همین حد متوقف شود؟

10. اگر می توانید کروموزوم بیماری آلزایمر را بیابید تا از زوال حافظه جلوگیری شود، چرا در پی تقویت حافظه نباشید؟ اگر عوامل نقص های فیزیکی را کشف می کنید، چرا آن را ویرایش نکنید تا به توانمندی های فیزیکی نیرومندتری دست یابید. تلاش های مشابه برای اصلاح همیشگی نابسامانی های ژنتیکی که به بیماری هایی چون سرطان پستان و فیبروز سیستیک می انجامند، می تواند به کشف های مهمی در زمینه وارونه کردن فرایند سالخوردگی منجر شود.

11. در واقع CRISPR در زمانه ای ظهور می یابد که شاهد انبوهی از جریان های علمی هستیم که برای همیشه، سرنوشت بشر را دگرش می دهند. در همان حال که فن آوری قادر می شود افراد بشر بهتری خلق کند همان بازارهایی که این فن آوری را بوجود آوردند، تقاضاهای خودشان را هم با خود می آورند- در دست نخبگانی که بعنوان "یک درصدی ها" شناخته شده اند و بیشترین ثروت جهان را در اختیار دارند.

آنها وقتی از همه لذت هایشان برای برخورداری از خودروهای آنچنانی، جت ها و قایق های خصوصی و جراحی های زیبایی سرشار شدند، آیا تنها تمنایی که برایشان می ماند، ساخت یک برند بهتر از بشریت نیست؟…

دست آخر، چه بسا خیلی هم با مسوولیت پدر و مادرها سازگار باشد که اگر پولش را دارند، یک تقویت کننده مغزی دستی برای کودک خود خریداری کنند و یک درصدی ها البته توانایی هر خریدی را دارند.

12. واقعا این فرایند، دقیقا چه گونه هایی از افراد بشر را خلق می کند؟ به هرحال، این احتمال هست که دانشمندان زودتر ژن هایی را کشف کنند که عامل هوش بشری هستند تا ژن هایی که عامل ارزش های اخلاقی او هستند... پاسخ همه این پرسش ها، شاید در یک یا دو نسل آینده روشن شود.