فرهیختگان نوشت: 70مدعی برای تصاحب هر کرسی در خیابان بهشت تهران، عدد قابلتوجهی است، اما هرچه این عدد بزرگ باشد، نمیتواند چشم جریانات سیاسی را از جاده منتهی به پاستور، بهسمت بهشت بکشاند. البته این بدان معنا نیست که آنها تمرکزشان را روی انتخابات ریاستجمهوری گذاشته باشند و به انتخابات شوراهای شهر و روستا بیتوجه بوده باشند؛ برای آنها هم فتح یکباره کشور مهم است و هم فتح سنگربهسنگر شهرها. اما همیشه اولویت با انتخابات ریاستجمهوری بوده است. این همان نگرانیای بود که مخالفان تجمیع انتخابات شورای شهر و روستا با انتخابات ریاستجمهوری داشتند. آنها دربرابر موافقان که از شکلگیری مشارکت بالا و صرفهجویی در هزینه سخن میگفتند، از سیاسی شدن انتخابات شورا هراس داشتند. دلایل هر دوگروه موجه بود، ولی درنهایت تصمیم به تجمیع دو انتخابات گرفته شد تا وجهه انتخابات شوراها حداقل در شهرهای بزرگ، سیاسیتر از دیگر شهرها بشود.
براساس آمارهای منتشرشده، در ششمین دوره انتخابات شورای شهر تهران، یک هزار و 473 نفر برای تصاحب 21 کرسی شورای شهر ثبتنام کردهاند. هردو جریان غالب فضای سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان از مدتها قبل درحال بررسی گزینههای موجود برای بستن لیست انتخاباتی خود هستند. برخلاف اصولگرایان، اصلاحطلبان باتوجه به عملکرد دولت و حتی عملکرد شورای شهر پنجم تهران، شرایط بهمراتب سختتری پیشرو دارند. آنها در انتخابات پیشین، با لیست امید به انتخابات پا گذاشتند؛ لیستی که برای بستن آن از افراد مبالغی از 100 میلیون تومان تا 2 میلیارد تومان هم مطالبه شد.
جدا از این، شورای شهر پنجم نیز همانند شورای شهر اول -که کارش به انحلال کشید- هم در انتخاب شهردار چالش داشت و هم شهرداران پرچالشی را برای مدیریت شهر برگزید. این شورا تنها در یک سال، چهار شهردار و سرپرست برای مدیریت شهری انتخاب کرد تا همانند دولت، در شهر هم مردم حجم عظیمی از ناکارآمدی را تجربه کنند. باوجود این عملکرد ضعیف، اصلاحطلبان هم برای انتخابات ریاستجمهوری و هم شوراهای شهر، برنامهریزی کردهاند. اگرچه تعیین نامزد نهایی ریاستجمهوری درجریان اصلاحطلب هنوز نهایی نشده و رایزنیها در پشتپرده ادامه دارد، اما در انتخابات شوراها بهویژه در شهر تهران، آنها با یک برنامهریزی منسجم، عزم خود را برای تسلط بر شهرها و در راس آن شهر تهران جزم کردهاند. بر همین اساس نیز تلاش میکنند تا پیش از آنکه روند تایید صلاحیتها بهطور کامل انجام شود، برای فشار بر نهادهای مسئول، انتقاد از تایید صلاحیتها را کلید بزنند. این روند را میتوان از پیام چهار روز پیش رئیس دولت اصلاحات که از وضعیت تایید صلاحیتها در هیاتهای اجرایی گله کرده بود، دریافت.
سیدمحمد خاتمی در پیامی به کنگره جمعیت زنان مسلمان نواندیش دینی، مدعی شد: «با اینکه علیالظاهر همه خیرخواهان از نسل نظام تا بخشهای فرودین آن میخواهند که انتخابات پرشور و پررونق برگزار شود و بر آن نیز تاکید میشود، متاسفانه فشارهایی هست که درعمل تحقق این خواست را دشوار یا منتفی میکند.» او با اشاره به شوراهای شهر و روستا نوشته: «فعلا درمورد انتخابات شوراها اولا عدم استقبال از نامزدی در انتخابات که در پارهای موارد حتی تعداد نامزدها برابر تعداد اعضای شورا نیست، نشانه روشنی است بر دلسردی جامع هم در رایدهندگان و هم رایگیرندگان. ترکیب هیاتهای اجرایی و نیز گزارشهایی که بعضی از مراکز دولتی اطلاعاتی درباره افراد میدهند نگرانی را نسبتبه حذف گسترده در همین مراحل اولیه بیشتر میکند.»
ادعای رئیس دولت اصلاحات را باید بیش از آنکه یک موضوع جدی فرض کرد، در رده پروپاگاندا و ترفند سیاسی برای افزایش فشار بر نهادهای مسئول قرار داد؛ چراکه حداقل در تهران که بیشترین تعداد کرسی شورا را به خود اختصاص داده است، بهازای هر کرسی 70 نفر کاندیدا ثبتنام کردهاند. در شهرهای دیگر نیز وضع بیشباهت به تهران نیست.
همین نگرانی عجیب رئیس دولت اصلاحات بهخوبی بیانگر اهمیت انتخابات شوراها برای جریان اصلاحطلب است. اخبار غیررسمی حکایت از آن دارد که این جریان سیاسی، برنامهای تدوینشده برای انتخابات شورای شهر دارد و جلسات منظمی نیز برگزار کردهاند و تقریبا لیست انتخاباتیشان را نیز بستهاند، اما کمی نگران فرآیند تایید صلاحیتها هستند و تلاش میکنند با فشارهای سیاسی مانع از ردصلاحیت افرادی شوند که نامشان در لیست نهایی قرار دارد. اصلاحطلبان بهدلیل سابقه شورای شهر پنجم که در افکار عمومی تنها کارکردشان، تغییر نام خیابانها بود، میخواهند در انتخابات خردادماه، با یک نوآوری جدیدی به میدان بیایند. آنها درکنار لیست کاندیداهای شورای شهر تهران، میخواهند شهردار را هم به مردم معرفی کنند.
در شورای شهر پنجم اصلاحطلبان فاقد گزینه قابلتوجهی برای تصدی شهرداری بودند و پس از عبور از یک دالان خودساخته، با اما و اگرهایی، پیروز حناچی را بهعنوان شهردار انتخاب کردند. حالا اما با پایان کار دولت، اصلاحطلبان برای انتخاب شهردار پیچیدگی سابق را ندارند. براساس شاخصههای عنوانشده و همچنین میزان اثرگذاری شهردار احتمالی بر پیروزی در انتخابات، اصلاحطلبان به گزینه محمدجواد آذری جهرمی، وزیر جوان دولت روحانی رسیدهاند. آنطور که منابع غیررسمی گفتهاند، شعار اصلی لیست اصلاحطلب نیز «شهر هوشمند» یعنی تلفیقی از مدیریت شهری و سوابق آذریجهرمی در وزارت ارتباطات انتخاب شده است تا اقبال بیشتری را بهویژه از نسل جوان به خود جلب کند.
تهران به حاشیه می رود؟
برای دولت یازدهم با میانگین سنی 61.3، یک معاون وزیر 35ساله رکورد به حساب میآید؛ رکوردی که سال95 بهنام محمدجواد آذریجهرمی در وزارت ارتباطات ثبت شد و سکوی پرشی شد تا یکسال بعد، نام او درکنار لیستی پر از پیرمرد، بهعنوان وزیر پیشنهادی ارتباطات به مجلس شورای اسلامی معرفی شود. با پیشنهاد محمدجواد آذریجهرمی به مجلس، حاشیهها درباره او نیز آغاز شد. نخستین حاشیه، سوابق وزیر پیشنهادی جوان بود. پیش از برگزاری جلسه رای اعتماد، زمزمههایی درباره فعالیتهای امنیتی آذریجهرمی در وزارت اطلاعات در رسانهها پیچید. بعضیها پا را فراتر گذاشته و او را متهم کردند که مکالمات شهروندان را در حوادث سال88 شنود میکرده. این حرفوحدیثها آنقدر جدی شد که در مجلس برای عدم رای اعتماد به او تقریبا اجماع شکل گرفته بود اما درنهایت آذریجهرمی ناپلئونی و تنها با 8رای بیشتر از حدنصاب لازم، مجوز تکیهزدن به صندلی وزارت ارتباطات را گرفت.
حضور جوانی دههشصتی در کابینه با کارنامهای سفید با کمی حاشیه، باعث شد بسیاری به آتیه سیاسی او و کارآمدیاش امیدوار شوند؛ امیدی که خیلی زود تبدیل به یأس شد. آذریجهرمی در یکسال آخر دولت تلاش کرد وارد بازیهای بزرگتر شود؛ بازیهایی که حاشیههای او را بیشتر کرد. سال گذشته همزمان با سفر رئیس مجلس به روسیه که حامل پیام رهبری خطاب به پوتین رئیسجمهور این کشور بود، محمدجواد آذریجهرمی در جلسه شورای اداری زنجان در اظهارنظری که بیارتباط با این سفر نبود، گفت: «امام یاد داد نه به کاخ سفید اعتمادی هست، نه به کاخ کرملین امیدی.»
او علاوهبر مسائل خارج از حیطه وزارتش، در وزارتخانهاش نیز بدون جنجال نبوده است. در سال98 رسانهها از انتصابات بدون اجرای تشریفات قانونی بین افراد نزدیک به آذریجهرمی در شرکت رایتل خبر دادند. علاوهبر این، رسانهها به اسنادی دست پیدا کرده بودند که حکایت از ویژهخواری ثنا اسدیان، خواهر همسر وزیر ارتباطات داشت. کارمزد خواهر همسر وزیر ارتباطات برای قرارداد بیمه بهطور متوسط ماهیانه ۶۹میلیون تومان و در برخی ماهها ۱۳۷میلیون تومان بوده است. جدا از این یکی دیگر از اسناد افشاشده درباره وزیر ارتباطات، اهدای بیضابطه صدها رایانه کیفی به دفتر رئیسجمهور بود که در پی این افشاگری، دفتر حسن روحانی مجبور به استرداد تجهیزات اهدایی به وزارت ارتباطات شد. جدا از این حواشی، آذریجهرمی آنقدر جوان است که سودای قدرت را در سر داشته باشد. منتقدان او میگویند او توانسته یک شبکه فعالان مجازی را سروسامان بدهد و از آنها در شبکههای اجتماعی بهنفع خود بهره ببرد.
در هفتههای اخیر که گمانهزنیها برای حضور افراد و چهرههای سیاسی در رقابت سرنوشتساز انتخابات افزایش مییابد، آذریجهرمی یکی از افرادی است که اخبار انتخاباتی پیرامون حضور فعال او در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم شنیده میشود. ماه گذشته یکی از رسانههای اصلاحطلب با انتشار خبری، از دیدارهای انتخاباتی وزیر جوان با برخی چهرههای سرشناس سیاسی مانند سیدحسن خمینی، احمد مسجدجامعی، علی لاریجانی و حسین دهقان پرده برداشت. معنای این جلسات نمیتواند تلاش برای رئیسجمهور شدن توسط وزیر جوان باشد؛ چراکه رسیدن به کرسی ریاستجمهوری در این شرایط سخت، بلندپروازی بزرگی است و خود او هم بهتر از هرکسی واقف به این موضوع است، اما این دیدارها و رایزنیها شاید پلهای باشد برای تصدی شهرداری تهران در سالهای بعدی و باقیماندن آذریجهرمی مقابل دوربینها.