سياستورزي در «جامعه اسلامي» چيست؟ مختصات آن كدام است؟ چه تفاوتي بين سياستورزي در جامعه اسلامي با ديگر جوامع سكولار و لائيك وجود دارد؟ عقل و عقلانيت مدار اصلي حركت در سياستورزي است كه ميتوان از آن به عنوان سياستورزي مؤمنانه هم ياد كرد.
ما در نظامي زندگي ميكنيم كه محصول فداكاري و ايثار ميليونها انسان ايراني است. محصول خون مقدس صدها هزار انسان فداكار است.
خدا رحمت كند شهيد قاسم سليماني را كه ميفرمود: «جامعهاي اصلاح ميشود كه انسانهاي صالح و منزه در آن حاكم شوند. اگر انسانهاي منزه بيايند جامعه را منظم ميكنند» و نيز ميفرمودند : «اصل» نظام اسلامي و جمهوري اسلامي است.آدمها ميآيند و ميروند . حزب و جناح فرع است اصل حفظ نظام است.
امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي كه معمار اصلي نظام مقدس ماست، حفظ نظام را از اوجب واجبات ميدانست. رجال سياسي و مذهبي ما طي 4 دهه گذشته در عالم سياستورزي به يك دوراهي سرنوشتساز ميرسند. در اين دوراهي، او بايد انتخاب كند، راه حفظ نظام را برود يا راه حفظ خود و باند و حزب خود!!
تاريخ انقلاب و كارنامه سياسي رجال و دولتمردان پر است از سرنوشت كساني كه در اين دوراهي، راه دوم را پيمودند و به سياهچاله رسوايي و بدبختي و نگونبختي افتادند. در اين وادي سياههاي از مرجع تقليد تا رؤساي احزاب و گروهها تا رئيسجمهور ،وزير و وكيل و ... وجود دارد.
رسيدن به دوراهي «خودخواهي» و «خداخواهي» دوراهي دعوت به «خدا» و دعوت به «خود» از آن مهلكههاي اصحاب قدرت و رجال سياسي است كه كمتركسي از آن جان سالم به در برده است!
سياستورزي مؤمنانه و عقلاني حكم ميكند فرد خود را بالاتر از «نظام» ، گندهتر از «نهادهاي قانوني نظام» و گردن كلفتتر از «قانون» نداند.
دشمنان اسلام و نظام از ابتداي انقلاب تاكنون سر اين دوراهي ايستادهاند تا بساط سربازگيري خود را از اردوگاه انقلاب در همين نقطه پهن كنند. اولين جماعتي كه به طور پادگاني تن به ذلت پيوستن به دشمن دادند منافقين بودند،كه رودرروي ملت به دشمن بعثي پيوستند و جنايات جنگي بزرگي را در دفاع مقدس و در داخل عراق مرتكب شدند و در پشت جبهه هم با ترور 17 هزار شهيد مردم كوچه و بازار نام خود را به عنوان شرورترين ، كثيفترين و بدنامترين دشمنان انقلاب اسلامي ثبت كردند.
خدا رحمت كند اميرحسين آريان پور را با آنكه يك ماركسيست بود و قبل از انقلاب با شهيد مطهري روي مباني اسلام و ماركسيسم اختلاف داشت. بعد از انقلاب، دعوت منافقين و ماركسيستها براي عضويت در باندهاي تبهكارشان رد کرد و دست رد بر سينه آنها زد.خود او به من ميگفت به آنها گفتم (به منافقين و ماركسيست ها)اين راهي كه مي رويد بنبست است به دامن امپرياليسم ميافتيد.اگر از انقلاب اسلامي حمايت نميكنيد حداقل در برابر آن نايستيد. او در اين دوراهي با آنكه به اسلام اعتقاد نداشت بين خود و مردم، مسير مردم و انقلاب را طي كرد و عاقبت در دل همين خاك سر به بالين ابديت نهاد!
*
احزاب و گروهها و نيز رجال سياسي و مستقل در حوزه سياست و سياستورزي كم آوردهاند. اين كمكاري، كجكاركردي و بدكاركردي خود را ميخواهند گردن شوراي نگهبان قانون اساسي كه مسئوليت حفظ جمهوريت نظام را دارد بيندازند.
سخنگوي جريان و جبهه اصلاحات در واكنش رد صلاحيت نامزدهاي جبهه اصلاحات ميگويد: «عملا امكان مشاركت با رد صلاحيت همه نامزدهاي جبهه اصلاحات از ما سلب شده است و نامزدي در اين انتخابات نخواهيم داشت.» يكي نيست از او بپرسد در سياستورزي شما براي تصدي يك پست خطير و حساس مانند رياستجمهوري ثبت نام بيش از 10 نفر چه معنا دارد؟!
در كدام دموكراسي در جهان سراغ داريم يك جبهه 10 نفر را براي رياست جمهوري معرفي كند آنهم كساني كه در نظرسنجيها خودشان ميدانند كمتر از 2درصد محبوبيت دارند .اولين چهره نامزدهاي آنان فردي بود كه اصلا قانون اساسي و نظامات جمهوري اسلامي را قبول ندارد و دومين چهره آنان كسي است كه معاون اول رئيس جمهوري است كه نامحبوبترين دولت پس از انقلاب است. جناب جهانگيري در واكنش به عدم احراز صلاحيت خود فرموده بودند:« به قصد گشايش در زندگي مردم وارد انتخابات شده بودم.» يك كسي در جبهه اصلاحات نيست به او بگويد : اگر چنين قصدي واقعا داشتي 8 سال تصدي مقام دوم دولت را داشتي چرا اين كار را نكردي؟!
او گفتمان دولتي را در انتخابات نمايندگي ميكرد كه صدها سؤال مردم در پاسخ به مطالبات معيشتي را بي پاسخ گذاشته است و وعدههايي كه دادند به هيچ كدام عمل نكردهاند.یک نفر در جبهه اصلاحات نیست از او بپرسد رئیس جمهور باید مدیر و مدبر باشد. در این 8 سال مدیریت و مدبریّت شما کجا بود؟!
عقيم بودن برخي احزاب و گروهها در تربيت كادرهاي سياسي و تربيت رجال سياسي و مذهبي در تراز كارگزاران نظام اسلامي با تعريفي كه قانون اساسي از اين دولتمردان دارد را نبايد به گردن شوراي نگهبان انداخت. همين ايراد كه به جبهه اصلاحات وارد است به برخي گروهها و احزاب و رجال مستقل سياسي و مذهبي جبهه اصولگرايان هم وارد است . شوراي نگهبان نميتواند كساني را تأييد كند كه در اين تراز نيستند . آنجا 6 فقيه و 6 حقوقدان نشستهاند نميتوانند دين خود را براي دنياي اصحاب قدرت و ثروت و كساني كه نميتوانند صلاحيت آنها را احراز كنند، بفروشند.وزانت علمي و سوابق آنها، عدالت و تقوي آنها اجازه نميدهد فراتر از قانون، مصلحتسنجي كنند و از جاده انصاف به بيراهه حركت جناحي بروند.
آنها چگونه مي توانند صلاحيت كساني را تأييد كنند كه با استبداد رأي خلاف قانون و يا تصميمگيريها و تصميم سازيهاي نادرست ميلياردها تومان به بيتالمال مسلمين آسيب زدند و فرصت يك زندگي شرافتمندانه را از كثيري از مردم سلب كردهاند و روز به روز سفره آنان را خالي كردند. آنها نميتوانند بگويند اينها مدير و مدبر بودهاند ، اگر به مرّ قانون و به وظايف و صلاحيت ذاتي خود عمل كردند نبايد آنها را متهم به «گزينش سليقهاي» و «داوري غيرمنصفانه» كرد. سياستورزي مؤمنانه و عقلاني حكم ميكند رجال سياسي و مذهبي ما جريانهاي سياسي از «خراطي و ريختهگري نظام» و نظامات قانوني و نهادهاي قانوني نظام و متهم كردن آنها دست بردارند. يك مقداري به ريخت خود نگاه كنند ببينند در قد و قواره كارگزار نظام اسلامي مطابق قانون اساسي هستند؟!
عدالت، انصاف و عقلانيت حكم ميكند خود را متهم اصلي اين معركه بدانند چون آنها رفتني هستند آنچه باقي ميماند «نظام» و «قانون» و «نهادهاي قانوني مشروع نظام» است.
سياستورزي مؤمنانه حكم ميكند به فكر «امنيت» و «سلامت» انتخابات باشيم و اگر سرمايه اجتماعي هم داريم براي سربلندي نظام و تحكيم مباني جمهوريت و اسلاميت نظام هزينه كنيم.
سياست ورزی مؤمنانه
محمدكاظم انبارلويی، 4000305124 ۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار