واگذاری مسئولیت ابلاغ امامت از سوی پیامبر (ص) به حاضران و تأکید بر فهم واقعه و قبول آن، نشان از مسولیتی بزرگ برای همه مسلمانان تا ابد دارد که وقتی به نقل از شاهدان واقعه شنیدند، باید امانتدارانی باشند که صادقانه آنچه را دیده و شنیدهاند برای دیگران به درستی بازگو کنند و ماجرای معرفی پیامبر (ص) و جانشینی علی (ع) به فراموشی سپرده نشود و انحرافی در دین پدید نیاید.
به گزارش ایسنا،علی متقیان در یادداشتی ابلاغ رسالت تاریخی به پیامبر (ص) را در «حجه الوداع» تبیین کرده است.
در این یادداشت میخوانیم:
حج سال دهم هجرت در کنار رسول خدا به پایان رسید و چون اولین و آخرین حج پیامبر(ص) بود به «حجه الوداع» شهره شد. حجی متفاوت از سالهای قبل، همراه و همگام با رسول خدا؛ بدور از حذف و زواید جاهلی، احیای حج ابراهیمی؛ حذف تمامی امتیازهای قومی و قبیلهای، بدون فرق حج گذار قریشی با دیگر قبیلهها.
در این حج، تمام امتیازهای خودساخته دوران جاهلیت زیر پاگذاشته شد. حتی انحصار خرید لباس احرام از قبیله خاص. همه با لباس احرام از مسجدالحرام به سوی وادی عرفات و شناخت (عرفات) حرکت کردند. همه در کنار پیامبر خدا بدون استثنا روز عرفه در عرفات حضور داشتند.
در این حج،اعمال همه یکسان بود و قومی بر قوم دیگر برتری نداشت. وقوف در منا در کنار پیامبر (ص) یک صحنه ماندگار شد.
حج با اعمالی که پیامبر (ص) انجام داد به اتمام رسید و مهر تأیید بر آن زده شد و تا ابد برای مسلمانان جهان به امری واجب تبدیل شد که: "من استطاع الیه سبیلا" هرکس توانایی دارد حداقل در طول عمرش یک بار به این سرزمین وارد شده، اعمال حج تمتتع بجای آورد؛ مکه به محلی تبدیل شد که همه ساله میلیونها دلداده، مسیر حج را از سراسر جهان طی نموده و برای انجام مناسک حج ابراهیمی که به مهر تایید رسول الله (ص) رسیده را بجای آورند. حجی که یادگار ابراهیم و اسماعیل بود و توسط پیامبری از نسل اسماعیل (ص) استمرار یافت و به انجام رسید و این حج ابراهیمی و اسماعیلی، بر پیروان دین پیامبر خاتم (ص) امری واجب شناخته شد.
مسلمانان اعمال حجی را که در کنار پیامبر خدا(ص) شروع کرده بودند به اتمام رساندند و مناسک حج تمتع کامل شد. با اتمام اعمال حج ابراهیمی و پس از وداع با کعبه، حاجیان به سمت دیار و خانه خود حرکت کردند. در گرمای شدید راه، به محلی رسیدند که حاجیان اجبار داشتند راه را تغییر داده و از توفیق ادامه همراهی با پیامبر بازمانند.
در این چند راهی؛هر کسی بایستی راه خود را به قصد مقصد، انتخاب کند. به یمن برود یا به عراق و یا به مدینه و یا به شام. این جا برای رسیدن به مقصد انتخاب راه لازم است اما در این محل که قرار است مسلمانها به دیار خود برگردند، برای رسول خدا و برای اتمام و اکمال دینش فرمانی صادر شد.
ابلاغی که با دیگر فرمانها متفاوت بود. دستور مستقیم به رسول خدا با خطاب "یا ایها الرسول" ، "بلغ" چه را باید ابلاغ کنم "ماانزل الیک من ربک" از سوی خداوند چه مطلب مهمی نازل شده، نکند برای آینده راهی ترسیم شده. در عقبه منا هم چنین دستوری رسید، اما موقعیت مناسب نبود. چه ابلاغ محکم و گرانسنگی است؟ یک بار دیگر مرور کنیم.
"یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک" امر الهی است و باید ابلاغ کرد. چه ابلاغی!! ابلاغی که" وان لم تفعل کما بلغت رسالته". چه ابلاغی است که اگر انجام نشود رسالت بیمعنا میشود! هدف رسالت ابتر میماند! برای فردا و فرداها بیهدف میشود!.
این چه ابلاغی است که عمل به آن مساوی است با طول عمر رسالت!، بیست و سه سال رنج و مشقت، ۱۳ سال سختی و مقاومت و پذیرش شکنجه در مکه، قبول هجرت و گذشتن از محل زندگی، و بعد از ۱۰ سال جهاد و شکست و پیروزی و شهادت در راه خدا؛ چه مقایسه سختی.! ابلاغ یک فرمان و اجرای یک دستور الهی، برابری کند با ۲۳ سال فعالیت سخت و جانفرسا. چارهای نیست، اطاعت واجب است.امری مهم پیش آمده. اجرای یک دستور برابری میکند با بیست و سه سال تلاش و دعوت. چه فرمان مهمی است که اثر ابلاغ و توجه به آن، هم سنگ همه دوران رسالت است. تازه نکته دیگری دارد "والله یعصمک من الناس" تضمینی هم بابت اجرای این ابلاغ آمده! چه تضمینی؟! ما شما را از مردمحفظ می کنیم. چرا حفظ از مردم!! مردمی که در کنار رسول خدا در این دوره چنان به اطاعت نشستهاند که اطاعت از رسول را اطاعت از خدا میدانند و به دستور او ایمان دارند و او را به خود اولویت میدهند.
خداوند میخواهد از چه مردمی، پیامبرش را حفظ کند، کمی صبر لازم است.
پیامبر دستور توقف میدهد. رفتهها برگردند، نرسیدهها برسند، حاضرین اجتماع کنند، چه امر مهمی پیش آمده، در این بیابان، در کنار یک برکه، بر سرچند راهی!!.
وقت نماز شد. همه به امامت پیامبر به نماز ایستادند. پس از ادای فریضه واجب، باید امری واجب براساس دستور الهی،اجرا شود. همه منتظر این ابلاغ هستند، چه ابلاغی است که باید در این محل و این هوای گرم و بدون سایبان و پناهگاه اجرایی شود.با دستور پیامبر (ص) از جهاز شترها منبری برافراشته شد. پیامبر بر بالای بلندی منبر قرار گرفت به صورتی که همه حاجیانی که بدستور ایشام حج گذاشته بودند، پیامبر (ص) را میدیدند. همه مسلمانان چشم به پیامبر (ص) دوختهاند. چه اتفاقی افتاده، قرار است چه دستوری برسد، پیامبر با نام خدا سخن آغاز کرد. خطبهای خواند، خطبهای عجیب، ماندگار و راهگشا. پس از حمد و ثنای الهی، برای مسلمانانی که اسلام و شخصیت انسانی برای آنها به ارمغان آورده بود، چندین بار احتجاج کرد، پرسید و پاسخ شنید. خدماتش را بیان کرد و تائید گرفت. از همه اقرار گرفت که میپذیرند "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" قبول دارید که پیامبر از خود شما به شما اولویت دارد. همه به پذیرش نظر ایشان رأی مثبت داده و اعلام قبول کردند. بعد به فرمان الهی اشاره فرمود که "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک" آیه ابلاغ را قرائت فرمود و سپس دستان علی بن ابیطالب (ع) را بلند کرد و فرمود "اَلا من کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ." هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست. ولایت را به علی (ع) انتقال داد و سپس دعا فرمود، خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست دارد و دشمن بدار آنکه علی را دشمن دارد.
پیامبر خطبه را در توصیف علی اینگونه ادامه داد: مَعاشِرَالنّاسِ ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَعَلی تَفْسیرِ کتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیهِ آی مردم: این علی برادر و وصی و نگهبان دانش من و جانشین من در میان امت و پیروان من و مفسر کتاب خدا که مردمان را به سوی اوست.
سپس به وظایف امامت پرداخت و فرمود: إِنَّما أَکمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکمْ بِإِمامَتِهِ همانا خداوند دین خود را با امامت علی (ع) کامل فرموده است.
در بخش دیگر از خطبه فرمود: هذا عَلِی،أَنْصَرُکمْ لی وَأَحَقُّکمْ بی وَأَقْرَبُکمْ إِلَی وَأَعَزُّکمْ عَلَی این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نزد من است.
و در جایی دیگر فرمود: إِنّی قَدْبَینْتُ لَکمْ وَأَفْهَمْتُکمْ، وَ هذا عَلِی یفْهِمُکمْ بَعْدی من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم. و این علی است که پس از من شما را آگاه میکند. أَلاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی. أَلاوَإِنَّی قَدْ بایعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایعَنی اینک شما را میخوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید. آگاه باشید من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدی عزّوجل برای امامت او پیمان میگیرم.
پس از اتمام خطبه یکایک حاجیان بیعت کردند و امامت را به امام علی (ع) تبریک گفتند و پذیرا شدند و دین پیامبر با نزول آیه الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً کامل شد.
مراسم به پایان رسید و هر کس به سمت شهر خویش حرکت کردند. با دو پیام ویژه. یکی انجام مناسک حج که پیامبر (ص) به آنان آموخت و الگویی شد برای انجام حج و دیگری انتخاب امیرمؤمنان علی (ع) به امامت و جانشینی رسول خدا (ص) در مراسم غدیر خم. هر دو پیام اطاعت امر الله و ابلاغ رسول الله (ص) بود و هر دو پیام همچنان باقی است و برکات آن استمرار دارد. یکی را حجه الوداع نامیدند و دیگری را عید غدیر و عید اللهاکبر.
در این مراسم،ولایت و جانشینی امیرمومنان علی (ع) در جمع حاجیان اعلام شد و همه حاضران از ملیتهای مختلف از ابلاغ امر الهی که همسنگ رسالت بود، مطلع شدند. و از کلام رسول خدا برداشت کردند که اعلان ولایت و جانشینی علی (ع) امر الهی است که در این گرمای طاقتفرسا توسط پیامبر ابلاغ و کلام حق در کریمه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا" تحقق یافت. پیامبر در خطبه غدیریه همراه با معرفی علی بنابیطالب (ع) به امامت مسلمانان خطاب به حاضران و همه مردم مأموریتی را ابلاغ کرد که این مأموریت زمان و مکان نمیشناسد، امر پیامبر است و اطاعت از سول واجب،این مراسم چقدر اهمیت داشت که در سر راهی که به اقصی نقاط سرزمینهای متفاوت برگزار و افراد حاضر در آن مراسم نمایندگان تمامی بلاد مسلمین بودند به همه مسلمانان از حاضران در مراسم و کسانی که بعد از اینها این پیام را میشنوند امر فرمودند:" تنتهوا الی قولی" سخن مرا درباره امامت بفهمید "و تلبغوه من لم یحضر" و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید "و تامروه بقبوله عنی" و از طرف من به خواهید قبول کنند.
امر پیامبر به حاضران،برای ابلاغ و اطلاعرسانی این واقعه بزرگ مسئولیتی سخت عظیم است که پیامبر (ص) به دوش همه حاضران در صحنه و دیگرانی که حضور ندارند و بعدها و سالهای بعد میشنوند، گذاشته است و همه شاهدان مأموریت پیدا کردند آنچه را که دیدهاند و شنیدهاند، برای دیگران بازگو کنند. با این دستور این جمعیت وسیع که قصد دارند به دیار خود باز گردند، همچون راویان صادق، خبرنگاران، مأموریت دارند علاوه بر شرح اعمال حج، واقعه متمم و کامل کننده حج را برای مردم باز گو کنند.
واگذاری مسئولیت ابلاغ امامت از سوی پیامبر (ص) به حاضران و تأکید بر فهم واقعه و قبول آن، نشان از مسئولیتی بزرگ برای همه مسلمانان تا ابد دارد که وقتی به نقل از شاهدان واقعه شنیدند، باید امانتدارانی باشند که صادقانه آنچه را دیده و شنیدهاند برای دیگران به درستی بازگو کنند و ماجرای معرفی پیامبر (ص) و جانشینی علی (ع) به فراموشی سپرده نشود و انحرافی در دین پدید نیاید.