به گزارش الف، روز یکشنبه در سراسر ایران مراسم جشن و شادی میلاد حضرت محمد (ص)، پیامبر عظیمالشان اسلام برپا بود، همچون سالهای قبل رسانهها از فضایل اخلاقی و مهربانی پیامبر اسلام صحبت میکردند و خطیبان و سخنرانان به تبیین ابعاد این شخصیت بزرگ می پرداختند.
اما عصر همان روز در شبکههای اجتماعی خبری درحال گردش بود که تعجب خیلیها را برانگیخت. در متن خبر آمده بود فردی به جرم سرقت سه بسته بادام هندی مشمول محکومیت 10 ماهه حبس شده است و برای ارتکاب این بزه میبایست 40 ضربه شلاق نیز بخورد.
تصویر حکم و پایانی بر احتمال خبرسازی
درحالیکه تصویری از متن حکم دادگاه این فرد دست به دست میشد ، برخی منابع تاکید داشتند این فرد دارای سه فرزند است، بنابراین بسیاری اولین استنباطشان این بود که فرد مذکور برای بچههای خود این سرقت را انجام داده و احتمالا به دلیل فقر و تنگدستی مرتکب چنین اقدامی شده است. هر چند باید منتظر اطلاعات بیشتر در این زمینه بود اما آنچه مسلم است بی تناسبی این جرم با مجازات آن در وجدان عمومی جامعه است.
روز دوشنبه (3 آبان) خبری درباره همین موضوع در خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفت که حاکی از صحت این سرقت و حکم صادره دادگاه بود. بنابراین کلیه شائبهها درباره خبرسازی و شایعه برای بدبینی به دستگاه قضایی از بین رفت. فارس نوشت: «اگرچه حکم منتشر شده بدوی است اما به علت عدم تجدیدنظرخواهی متهم، حکم وی پس از گذشت مدت قانونی تجدیدنظرخواهی در حال حاضر قطعی شده است. هرچند به موازات برخورد با دانه درشتها و جرایم سنگین، رسیدگی به تخلفات و جرایم کوچک نیز ضروری است و مانع هرج و مرج میشود اما عدم تناسب ظاهری این حکم با جرم صورت گرفته نیازمند توضیح یا اصلاح توسط دستگاه قضایی است.»
نقدها در فضای مجازی هنوز باقیست!
بعد از انتشار این خبر هنوز در فضای مجازی نقدها درباره اینکه آیا تناسبی بین حکم صادره و بزه ارتکابی وجود دارد یا خیر مطرح است. از نگاه برخی قاضی، در موارد مشابه چارهای ندارد جز اینکه وقتی پرونده شکایت روی میزش قرار میگیرد برای آن حکمی صادر کنند و در این پرونده وقتی شاکی خصوصی وجود دارد پرونده میبایست سیر قانونی خود را با صدور حکم قطعی طی کند.
برخی دیگر میگویند 10 ماه حبس برای پدری که احتمالا از سر فقر و ناچاری مرتکب سرقت شده است صحیح نیست و مجازاتهای جایگزین همراه با تخفیف باید درنظر گرفته شود.
آیا ضرورتی به تشکیل این پرونده بود؟
برخی امید دارند این حکم در مرحله تجدید نظر شکسته شود و با احکام سبکتر جایگزین شود. اما فارغ از اینکه در ماههای آتی این پرونده چه سیری را طی کند یادآوری این موضوع لازم است که این پرونده میتوانست تشکیل نشود و شاکی این پرونده [فرد مغازهدار] میتوانست برای سرقت سه بسته بادام هندی به مدستگاه قضایی مراجعه نکند. چنین موضوعی و تشکیل نشدن چنین پروندههایی با ترویج فرهنگ گذشت و بخشش در جامعه امکانپذیر هستند. البته فرد صاحب مغازه حق دارد از اموال خود مراقبت کند و بابت سرقت آنها ولو سه بسته بادام هندی ناقابل که در جیب هم جا میشده ناراحت و شاکی باشد اما وقتی در جامعه فرهنگ گذشت ترویج پیدا کند از بسیاری خطاها میتوان به سرعت گذشت.
نکته بعد در مورد خبر حکم دادگاه سرقت سه بسته بادام هندی این است که چرا باید دستگاه قضایی کشور با حجم کاری سنگین درگیر چنین پروندههایی شود . مجموع ارزش کالای سرقت شده چند 10 هزار تومان بیشتر نیست. شوراهای حل اختلاف، هیئت امنای مساجد محلات و نهادهای قانونی و مدنی میتوانند درباره چنین پروندههایی نظر بدهند و در نهایت موضوع را با «کدخدا منشی» حل و فصل کنند.
ورود شوراهای حل اختلاف به چنین پروندههایی به شیوه کدخدا منشی بیشترین تاثیرش همان ترویج اخلاقگرایی و فرهنگ گذشت در جامعه است و طرفین در چنین پروندههایی بهتر به صلح و سازش میرسند درحالی که تشکیل دادگاه با تشریفات مرسوم آن فرد شاکی را سختتر به گذشت وادار میکند و اراده فرد برای محکوم کردن طرف متهم یا مجرم بیشتر میشود.
بهنظر میآید جامعه ایرانی برای رسیدن به چنین ویژگی نیازمند توجه بیشتر به اخلاقیات و بازنگری در این زمینه است، برای همین هم اندیشمندان، متخصصان علوم اجتماعی و کارشناسان حوزه دین باید به دنبال راهحل باشند.
نباید فراموش کرد جامعه با آذینبندی خیابانها و چند سریال و نماهنگ در مناسبتهای مذهبی و دینی به یک جامعه اسلامی- اخلاقی تبدیل نمیشود بلکه بروز و ظهور جامعه اسلامی در رفتار و کنش شهروندانش است.