جنبش دانشجویی به طور معمول و معهود در همه جای دنیا، جنبشی آرمانخواه، ضد استکباری و ضد امپریالیسم بوده و هست. در ایران نیز جنبش دانشجویی نه تنها با این روند تضاد نداشته، که همواره در خطوط مقدم ضدیت با امپریالیسم و استکبار جهانی و درونی بوده است.
جنبش می ۱۹۶۸ فرانسه، یکی از نمونه های بارز مبارزه جنبش دانشجویی در غرب با امپریالیسم و حتی سرمایه داری بوده است. در ایران نیز وقایعی همچون قیام ۱۶ آذر ۱۳۳۲ که در اعتراض به سفر نیکسون انجام شده بود و نیز سایر رخدادهای منجر به پیروزی انقلاب اسلامی همه و همه دال بر رویکرد غرب ستیزانه و ضد امپریالیسم است که نوک پیکان حمله خویش را دمادم به سمت امریکا نشانه رفته است.
با پیروزی انقلاب اسلامی نیز دانشجویان چه در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و چه پس از آن در جریان جنگ تحمیلی و دوران سازندگی، وفاداری به آرمان های جهانی جنبش دانشجویی را حفظ نموده و حتی تعالی دادند. این رویه- خصوصاً در دوران اول سازندگی- همچنان پابرجا بود -البته نه به شدت دوران شروع انقلاب و دفاع مقدس- تا آن که با روی کارآمدن دولت اصلاحات و حوادث زنجیره وار پس از آن، نهایتاً در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ جنبش دانشجویی دچار نوعی شیفت- پارادایم (تغییر یا انتقال ساختاری-بنیادی) شده و در نتیجه گفتمان غرب خواهی، حمایت از امپریالیسم و لیبرالیسم غرب تا حد سرسپردگی بر آستان دول غربی جای گفتمان عدالتخواهی، اسلام خواهی و مبارزه با امپریالیسم را نزد بخش اعظم جنبش دانشجویی گرفت.
حمایت های آشکار و پنهان سران دانشگاهی و علمی جنبش در شکل وابسته به اصلاحات از فمینیسم، لیبرالیسم، پلورالیسم و حتی همجنس بازی همگی شواهد روشنی بر این مدعاست؛ مدعایی که می گوید اصلاحات سبب تحریف و نیز شیفت پارادیم موقتی در جنبش دانشجویی و نیز تحریف و تضعیف اصالت مندی آن حتی در قیاس با جنبش دانشجویی در کشورهای پیشرفته غربی شد. این تحریف و تضعیف، تخریب روحیه دانشجو و سردرگمی او را در پی داشت، به گونه ای که دانشجویان بسیاری در اثر متشنج دیدن سیاست در جنبش دانشجویی، نه تنها از جنبش دانشجویی، که از سیاست نیز ناخودآگاه یا خودآگاه دلزده شدند.
البته دلایل مرگ و یا رکون و سکون کنونی جنبش. دانشجویی بیش از اینهاست. نیز می توان از ناجنبشبودن حرکات دانشجویی فعلی یاد کرد. وابستگی دفتر تحکیم وحدت به احزاب و جناح اصلاحات سنگ بنایی در این وضعیت بی گفتمانی و ضعف فعلی بوده است.
واقع این است که جنبش دانشجویی تراز انقلاب اسلامی در عین آن که منتقد رویه های داخلی است اما وابسته به خارج نیست .چنانکه به گروه های ذینفوذ نیز وابسته نیست. نیز با سرسپردگی به اشخاص و گروه ها و یا محافظه کاری که ویژگی معمول و نه همیشگی ِ سیاست اصولگرایی است، ناسازگار است.