به گزارش ایسنا و به نقل از نوروساینس نیوز، با آغاز موج جدید همهگیری کووید-۱۹، میزان نشانههای افسردگی گزارششده که احتمالا به درمان نیاز دارند، در میان افرادی که اغلب تصاویر یا ویدیوهای خود را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند، بیش از دو برابر افزایش یافته است.
پژوهشگران "دانشگاه اوتووش لوراند"(ELTE) مجارستان، میزان استفاده از رسانههای اجتماعی، عادت به خودنمایی و وضعیت سلامت روان این افراد را با استفاده از یک پرسشنامه سه مرحلهای آنلاین مورد ارزیابی قرار دادند. این پرسشنامه که حاوی ۲۰ پرسش بود، در یک دوره جمعآوری داده طی هر موج از همهگیری، بین ۲۲ آوریل ۲۰۲۰ تا چهارم آوریل ۲۰۲۱ تکمیل شد؛ یعنی زمانی که اقدامات محدودکننده در مجارستان اعمال میشدند.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که زمان صرف شده در رسانههای اجتماعی و تمایل به اشتراکگذاری محتوای مربوط به خودنمایی، طی موجهای همهگیری کووید-۱۹ افزایش یافته و با افزایش خطر اختلال افسردگی عمده در میان فعالترین افراد فضای مجازی مرتبط است.
"الکساندرا والریا سندور"(Alexandra Valéria Sándor)، متخصص ارتباط و رسانه در دانشگاه اوتووش لوراند گفت: روند بررسی شده طی موج اول و دوم، در موج سوم بیشتر شد. یافتههای پیشین نشان دادهاند که استفاده از رسانههای اجتماعی و تمایل به انتشار عکس و ویدیو، افزایش چشمگیری نسبت به دوره پیش از همهگیری داشته است.
وی افزود: برای کسانی که طی موج نخست همهگیری، حداقل یک بار در روز به اشتراکگذاری محتوا میپرداختند، نسبت قرار گرفتن در معرض خطر افسردگی، بیشترین افزایش را داشت و حدود ۱۹ درصد بود. این در حالی است که میزان افسردگی در کل نمونهها ۱۶ درصد بود.
سندور ادامه داد: طی موج دوم همهگیری، یک افزایش قابل توجه در میزان افسردگی مشاهده شد و دو سوم افرادی که محتوا را به اشتراک میگذاشتند، نشانههای اختلال افسردگی عمده را بروز دادند. طی موج سوم، ۴۵ درصد از این افراد، نشانههای اختلال افسردگی را به صورت روزانه گزارش کردند. این آمار در کل نمونهها، ۲۷ درصد بود.
پرسشنامه مربوط به عادات استفاده از رسانههای اجتماعی، پاسخدهندگان و تمایل آنها به خودنمایی را ارزیابی کرد. به عنوان نمونه، تقریبا ۱۸ درصد از شرکتکنندگان طی موج نخست همهگیری، تصاویر یا ویدیوهای خود را چندین بار در روز در پلتفرم "مسنجر"(Messenger) به اشتراک میگذاشتند؛ در حالی که این رقم در دوران پیش از همهگیری فقط هشت درصد بود. تمایل به اشتراکگذاری محتوا بین دو موج نخست، به نصف کاهش یافت و سپس دوباره افزایش پیدا کرد.
در میان پاسخدهندگان، میزان به اشتراکگذاری محتوای مربوط به خود آنها در همه پلتفرمهای مورد بررسی، بالاترین میزان بود اما عکسها و ویدیوهای ثبتشده در سفرها را که روابط نزدیک آنها را به تصویر میکشند نیز در بر داشت.
در مورد واکنشها نسبت به چنین مطالبی، رایجترین پاسخ طی موج نخست و پس از آن، این بود که میزان آنها تغییر نکرد یا تا حدودی افزایش یافت. با وجود این، رایجترین پاسخها طی موج دوم و سوم این بود که این میزان تا حدودی افزایش یافته و بسیار افزایش یافته است. افراد بیشتری گزارش دادند که واکنشهای زیادی نسبت به ابتدای همهگیری دریافت کردهاند.
این پرسشنامه شامل پرسشهایی در مورد استفاده از رسانههای اجتماعی طی دوره همهگیری بود. یکی از پاسخدهندگان گفت که طی موج سوم، به طور متوسط یک ساعت و نیم در حال ویرایش تصاویر خود بوده است که عمدتا سلفیها را در بر داشتهاند. یک شرکتکننده دیگر گفت که آنها طی دوره محدودیتهای مرتبط با کووید-۱۹، کار بهتری برای انجام دادن ندارند.
یکی از شرکتکنندگان اذعان کرد که دیگران زمان بیشتری را در رسانههای اجتماعی میگذرانند؛ چندین نفر تأکید کردند که سایر مردم بیشتر پست میگذارند و شخصی نیز اظهار داشت که با اعمال اقدامات محدودکننده، فقط رسانههای اجتماعی هستند که افراد را با دنیای بیرون مرتبط میکنند.
این نظرسنجی آنلاین شامل "پرسشنامه سلامت بیمار۲"(PHQ-2) برای ارزیابی وضعیت سلامت روان پاسخدهندگان بود که شرکتکنندگان در آن، در مقیاس چهار درجهای به میزان کاهش علاقه و لذت طی فعالیتها و تعداد دفعات آن و این که در دو هفته گذشته، احساس غم، افسردگی و ناامیدی داشتهاند یا خیر پاسخ دادند.
این واقعیت که بیش از یک چهارم کل نمونه و تقریبا نیمی از کسانی که روزانه محتوای خود را به اشتراک میگذارند، نشانههای افسردگی را طی موج سوم همهگیری گزارش کردهاند، نشان میدهد که درمان کردن تأثیر منفی همهگیری و بیماری همهگیر، ارزشمند است. سندور گفت: علاوه بر این، جلب توجه به اهمیت استفاده آگاهانه از رسانههای اجتماعی، مفید خواهد بود.
این پژوهش، به طور قابل توجهی به افزایش شواهد در مورد اثرات روانی و اجتماعی همهگیری کووید-۱۹ و تعامل آن با سایر پدیدههای جهانی مانند گسترش استفاده از رسانههای اجتماعی و تغییر الگوهای خودنمایی کمک میکند.
این پژوهش، در مجله "ISSN" به چاپ رسید.