به مناسبت ۳۰تیر، سال روز شهادت عباس دوران دوران دوران ها و خلبان عباس دوران

محسن سلگی،   4010429143
دوران دوران ها و خلبان عباس دوران

 شهید عباس دوران، آن خلبان قهرمان و الهی است که کبوتران را توان آن نیست که چون او پر بگشایند و پرواز کنند. او برای پرواز، بال‌بال می زد و بی قرارِ قرار در آغوش خدا بود. او قلب اش پاک‌تر از کبوتر و بالها و چشمانش تیزتر از عقاب بود. 

دوران شهادت و دوران شهید دوران نگذشته است. هنوز هم عباس بابایی ها و عباس دوران ها هستند اما برای دیدن آن ها، نورِ شعله های جنگ (دفاع مقدس) دیگر در میان نیست. 

شهید عباس دوران در روز شهادت اش، ایجکت نکرد تا امنیت بغداد را به طور تام به هم بریزد؛ امنیت بغدادی که قرار بود محل اجلاس جنبش عدم تعهد باشد.
او ایجکت نکرد و از هواپیمای در حال سقوط، نپرید. چرا؟ چون در پی پریدنِ بی پروا و راز پرواز بود. او از هوایپما ایجکت نکرد تا از هستی ایجکت کند و به هستی و تجربه ی بی نهایت خداوند برسد. 

برای او مهمتر از جنبش عدم تعهد و مهمتر از رجزخوانی صدام- که گفته بود خلبانان ایرانی حتی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد را ندارند- جنبش و وجود تعهد بود؛ تعهدی که به میهن، مردم و فراتر از این ها، به خدا داشت.
رهبر انقلاب در سالگرد شهید چمران (۳۱خرداد ۱۴۰۱) درست گفت که نباید شهادت شهدای دفاع مقدس را به دفاع از میهن تنزل داد(نقل مضمون) . 
تنها انقلاب اسلامی می توانست کسانی چون عباس دوران را تربیت کند. آنها در دوره پهلوی، خلبانی و پرواز با هواپیما را آموختند و اما در دوره انقلاب اسلامی(دوره ی دوران ها، انقلابیِ انقلاب ها) بود که پرکشیدن و پرواز با پیکر خویش را آموختند؛ همان پروازی که سلیمانی و حججی و دیگران هم تجربه کردند.

انقلاب اسلامی تنها سازه معانی و مفاهیم در دنیا است که می تواند سلحشوران متواضع، مردمی، الهی، انسانی و جهانی همچون بابایی و دوران را تربیت کند. از این رو نمی توان شهامت دوران و نظیر او را به کامی‌کازه‌ی ژاپنی تنزل داد.

در عملیات بغداد، شهید دوران و همراه او تمام بمب ها را بر سر پالایشگاه الدوره ریختند.
هواپیمای شهید دوران آسیب دیده بود. از این رو، او از هم‌کابین خویش(سرتیپ منصور کاظمیان) خواست تا هواپیما را ترک کند. وقتی با مخالفت کاظمیان روبرو شد، خودش دکمه پرتاب به بیرون از کابین(ایجکت) را زد و به سمت ساختمانی رفت که قرار بود اجلاس سران عدم تعهد در آن برگزار شود. او با این اقدام خود مانع از برگزاری اجلاس مذکور شد.

او معادلات بین المللی را چنین بر هم زد. او معادله هستی را بر معادله جهان(جهان سیاست) ترجیح داد. عباس دوران چنین می گفت:  « اگر هواپیما بال نداشته باشد، خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد».