دفاعیه ای برای شعار زن، زندگی، آزادی

علی ذوعلم، دانشیار مطالعات فرهنگی و ارتباطات،   4010803102 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
دفاعیه ای برای شعار زن، زندگی، آزادی

«زن، زندگی، آزادی»! چه شعار جذاب و جالبی! بنده برای اینکه موضع خودم را نسبت به این شعار مشخص کرده باشم، عرض می‌کنم که با این شعار صددرصد موافقم! نه فقط زن، که مردها هم به دنبال همین دو عنصر گم‌شدة «زندگی» و «آزادی» باید باشند. ارزش و محور بودنِ این دو عنصر، محدود به زنان نیست، بلکه شامل هر زن و مردی هست! بنابراین باید گفت: انسان، زندگی، آزادی! انسانیت انسان به تمایزی است که در نوعِ «زندگی» و زیست خود، با دیگر موجودات دارد. واقعا اگر حیات انسان ـ یعنی همان زیست واقعی و عینی او ـ از تحرک، پویایی، رشد، عقلانیت، تعالی، روشنایی و پاکی برخوردار نباشد، چه چیزی انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند؟!

و اگر انسان از «آزادی» که یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های زندگی مطلوب است، برخوردار نباشد، زندگی چه ارزشی خواهد داشت؟!

از قضا در قرآن کریم، در بیان اهداف اساسی انبیاء الهی همین دو عنصر مورد تأکید قرار گرفته است: 

ـ یا أیّهَا الَّذینَ آمنوا استَجیبوا لِله وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاکُم لِما یُحییکُم ... (24/ انفال)

ـ ... وَ یَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الأغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم .. (157/ اعراف)

پیامبران برای آزاد کردن و زندگی بخشیدن به انسان‌ها آمده‌اند!!

شعار «زن، زندگی، آزادی» بمراتب از شعار «نان، مسکن، آزادی» ـ که توسط گروه‌های مخالف نظام، در سال‌های اول پیروزی انقلاب مطرح می‌شد ـ پیشرفته‌تر و جذاب‌تر است. 

و این نشان می‌دهد آن‌ها هم متوجه شده‌اند که به این واژه‌های اساسیِ مطلوب و جذاب باید توجه کرد ... و سرِ دست گرفتن این شعار و استقبال از تعریفِ تحریف شدة از آن ـ هر چند در بخش محدودی از جامعه ـ تحلیل کسانی را که خلأها  کاستی‌های معیشتی جامعه را علت اساسی تحرکات و تنش‌های اخیر می‌دانند، زیر سؤال می‌برد!

دوستان! اگر سخن حقّی مطرح می‌شود ولی از آن تعریف تحریف‌شده‌ای ارائه یا اراده می‌شود، خود شعار را نفی نکنیم! مولای ما امیرالمؤمنین(ع) در برابر شعار خوارج که می‌گفتند: حکومت از آنِ کسی جز خدا نیست: «لا حکم الّا لله»، فرمود: سخن درستی است که از آن خواست باطل اراده می‌شود: کلمه حقٍّ یُراد بها الباطل!!

حقیقتاً باید روی دو کلیدواژه «زندگی» و «آزادی» برای انسان‌ها، چه زن و چه مرد، تکیه کنیم، و آنگاه درصدد تبیین و پاسخ‌یابی برای این پرسش‌ها باشیم که: مؤلفه‌های زندگی صحیح چیست؟ آیا زندگی انسانی به همین خوردن و لذت بردن محدود می‌شود که «یأکلون و یتمتّعون کما تأکل الانعام»؟! یا اخلاق و عدالت و برادری و ... نیز در زندگی انسان‌ها ـ چه زن و چه مرد ـ باید لحاظ شود؟ آیا آزادیِ انسان بمعنای رهایی و بی بندوباری و برهنگی است یا آزادی از تحمیل و تحمیق و تنویم[1] هم هست؟! آیا آزادی از ظلم و ستم و آزادی از ظلمت هواهای نفسانی و شیطانی، نیز در معنای صحیح آزادی نهفته نیست؟!

هرچه بیشتر می‌اندیشیم، می‌بینیم شعار «انسان، زندگی، آزادی» شعار درستی است که از قضا نظام جمهوری اسلامی در عمر با برکت خود بر همین‌ها پافشاری کرده و البته شعارهای دیگری را نیز ـ که بدون آن‌ها معنای منطقی و قابل قبولی برای این دو عنصر نمی‌توان ارائه داد ـ به این‌ها افزوده است. از جمله، دو شعار «عقلانیت» و «عدالت»؛ که به نظر می‌رسد  دو عنصر «زندگی» و «آزادی» اگر با «عقلانیت» و «عدالت» تفسیر نشود، هرگز نمی‌توان از آن دفاع کرد! بویژه «عدالت» و برابری انسان‌ها از حق برخورداری از این دو عنصر!!

 آیا تفسیر و تعریف از «زندگی» و «آزادی» بدون مبنا و چارچوب است؟ آیا به هر کسی با هر تفسیری از آزادی حق می‌دهید که هر کاری خواست، انجام دهد؟! هر کسی را متهم کند و هر اقدامی را هر چند به زیان افراد دیگر انجام دهد؟! آیا حقِّ زیست شرافتمندانه و زندگی آزادانه، یک حقّ ویژه  و انحصاری برای مدعیان است؟ یا همه انسان‌ها و بویژه همه زن‌ها باید از این حق برخوردار باشند؟ اگر همه انسان‌ها باید برخوردار باشند، چگونه میتوان در برابر ظلمی که در سراسر جهانِ امروز و با طراحی و شیطنت نظام سرمایه‌داریِ خشن غرب به زن‌ها و کودکان روا داشته می‌شود، سکوت کرد؟ چگونه میتوان در برابر حق پایمال شدة فلسطینی‌ها برای «زندگی» در سرزمین خودشان یا از حق مردم مظلوم یمن برای آزادی از سلطة آمریکا و دست‌نشاندگان او یا از حق زیست مؤمنانه زن مسلمان در هر جای عالَم ... چشم فرو بست؟!

بر این اساس همین شعار می‌تواند محور گفتگو با کسانی قرار گیرد که چه بسا ناخواسته و نادانسته جذب یک شعارِ جذاب با معنای صحیح و عمیق ولی توأم با تحریف و تدلیس می‌شوند و به گمان اینکه اسلام یا انقلاب اسلامی با این شعارها مخالف است، ادراکی واژگونه نسبت به حقایق در ذهن آنان شکل می‌گیرد و همین بدفهمی، منشأ خسارت نه فقط برای جامعه، که بیش از آن برای خودشان می‌شود. چه خوب بود کسانی که این شعار را از سرِ آگاهی و صداقت مطرح کرده‌اند  حاضر می‌شدند در گفتگویی شفاف و منطقی درباره دلالت‌های این شعار گفتگو کنند ... البته این آرزو با خوش‌بینی مفرِطی همراه است که در عین حال اگر تحقق پیدا کند، حتماً فرصتی است که از دل تهدیدها برخاسته است.

باز هم می‌گویم که بنده به عنوان یک طلبة عضو جبهة اندیشه‌ای انقلاب اسلامی، از شعار «انسان، زندگی، آزادی» دفاع می‌کنم و معتقدم ایران اسلامی و انقلابی امروز در سطح ملی و جهانی از معنای معقول و عادلانة این شعار دفاع می‌کند و همین شعار را برای راهبردهای کلان خود برگزیده است. و البته اقدامات زو تنش‌هایی که در ذیل این شعار شاهد آن بودیم، هیچ نسبتی با این شعار جذّاب و درست ندارد، و نعل وارونه‌ای است که مخالفان معنای حقیقیِ این شعار می‌خواهند بزنند و آن را با تحریف و تقلیل توسط رسانه‌های سردمداران جنایت و استبداد، نسخة بدلیِ یک حرکت مردمی و انقلابی قرار دهند. هر چند اینگونه حرکت‌ها، طرحی افشاء شده و نخ‌نما است و همچون کف روی آب، گذرا و محو شدنی است: و اما الزّبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض ... والحمدلله.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 
[1].تنویم یعنی انسان‌ها را به خواب فرو بردن و سلب احساس و شناخت و درک از انسان‌ها!! این تعبیر را استاد شهید مطهری در یادداشت‌های خود آوده است و رسالت پیامبران را در رهایی انسان‌ها و پیشگیری از «تنویم» در آنان دانسته است. آسیبی که امروزه بویژه در بستر ابزارهای جدید اطلاع‌رسانی و توسعه فضای مجازی، توسط سردمداران استکبار و استثمار، برای جامعه بشری رخ داده است!! و متأسفانه مقابله با آن که در پرتو تبیین و بیدارگری باید انجام شود، با ضعف‌ها و غفلت‌ها و خلأهای فراوان مواجه است!!