به گزارش الف؛ پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی، ضمن پرداختن به وضعیت اصول و مولفه های کلی حکمروایی در قاره اروپا در شرایط کنونی، به این نکته اشاره می کند که بحران هایی فراگیر این قاره را فراگرفته و عملا آن را در وضعیتی آشفته و پریشان قرار داده اند. بحران هایی که به طور خاص در عرصههای سیاسی و اقتصادیِ کشورهای اروپایی تا حد زیادی عیان شده اند و رهبران اروپایی بایستی خیلی زود برای آن ها راهکاری بیابند. مساله ای که اگر محقق نشود می تواند در آینده نزدیک حامل بحران های به مراتب گسترده تری نیز باشد.
پایگاه خبری مدرن دیپلماسی در این رابطه می نویسد:
«اروپا مدت مدیدی است که وضعیتی پریشان و نامساعد دارد. به طور خاص در بحبوحه پاندمی ویروس کرونا، کشورهای برجسته این قاره نظیر بریتانیا با طیفی از مشکلات نظیر بی ثباتی سیاسی، و البته اوج گیری مجدد جریان های راست افراطی رو به رو شده اند(نظیر آنچه فرانسه و ایتالیا تجربه می کنند).
در عین حال، کشورهای این قاره در پی جنگ اوکراین و وضع تحریم های گسترده از سوی غرب علیه روسیه، با یک بحران انرژیِ فراگیر و عمیق نیز رو به رو شده اند. البته که اروپا در این راستا بعضا با "بحران های هویتی" نیز رو به رو بوده است. همراه شدنِ بحران های اقتصادی با وضعیت بی ثبات سیاسی در کشورهای قاره اروپا منجر به وقوع ناآرامی و هرج و مرج گسترده در جوامع اروپایی شده است.
"جورجیو ملونی" در سن 45 سالگی، به عنوان اولین نخست وزیر زن در ایتالیا برگزیده شده است. فردی که در قالب ایده ها و افکار ملی گرایانه، رویکردهای به شدت افراطی را دارد و در عین حال به شدت با روایت های مخالف با مساله مهاجران نیز همراهی و موافقت دارد و البته قائل به تقویت و برجسته سازی مرزبندی ها در حوزه های مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، چه در داخل ایتالیا و چه در قالب روابط آن با دیگر کشورها است.
در این رابطه باید توجه داشت که تنها ایتالیا نیست که در شرایط فعلی توسط جریان های راست افراطی رهبری می شود. دیگر دولت های اروپایی نظیر مجارستان و سوئد نیز تحت تسلط رهبرانی قرار دارند که در حقیقت از نظر فکری ریشه های نئونازی دارند. مساله ای که در دستورکارهای آن نمودهای عینی نیز پیدا کرده است. اضافه بر این ها، در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرانسه نیز، "مارین لوپن" از جناح راست افراطی فرانسه توانست 41 درصد از مجموع آرا را به دست آورد. مساله ای که به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران یک پیروزی بزرگ برای این جناح به حساب می آید.
این روندها در عرصه سیاست و حکمروایی کشورهای اروپایی، تا حد زیادی زنگ های هشدار را در اروپا به صدا درآورده اند. بی ثباتی های سیاسی جاری در انگلستان و تغییر سریع دولت ها در این کشور، سطح نگرانی ها در آن را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش داده اند و موجب بدتر شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی در انگلیس شدهاند.
با این وجود، جنگ اوکراین تا حد زیادی بر روند رشد اقتصادی اروپا نیز تاثیر منفی داشته و با ایجاد یک بحران انرژی فراگیر(به دلیل تحریم نفت و گاز روسیه)، چالش های مختلفی را برای کشورهای این قاره ایجاد کرده است. کشورهای اروپایی در واکنش به جنگ اوکراین، تحریم های گسترده ای را علیه روسیه وضع کردند با این حال، این اقدامِ آن ها هزینه های سنگینی را برای خودشان نیز به دنبال داشته است.
در این راستا، بازارهای اروپایی به دلیل اتکای بیش از حد به منابع انرژی روسیه در بحث تغذیه بخش صنعت خود، با مشکلات گوناگونی رو به رو شده اند. در این چهارچوب، اروپایی ها عملا در وضعیتی قرار گرفته اند که تا زمانی که در مواضع خود نسبت به روسیه تغییر ایجاد نکنند، کرملین نیز انرژی ارزان و دائم خود را در اختیار آنها قرار نخواهد داد.
در این فضا، اقتصادهای مواجه با بحرانِ کشورهای اروپایی، زمینه های مناسبی را جهت اوج گیری جریان های راست افراطی در عرصه سیاست این کشورها، فراهم کرده اند. در این چهارچوب، مردم کشورهای اروپایی شدیدا به تقابل با آن دسته از سیاستمداران لیبرال و یا جمهوری خواهی روی آورده اند که قادر نیستند نیازهای مردم کشورشان را در شرایط کنونی تامین کنند.
مشکلات و بحران های اروپا در شرایط کنونی تا حد زیادی مشخص و روشن هستند. در این فضا، اصلی ترین راهحل بهبود شرایط نیز بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای اروپایی است. مساله ای که از قدرت گیری جریانهای سیاسی افراط گرا در اروپا نیز جلوگیری می کند. اروپایی ها به خوبی می دانند که راه هایی جهت خروج آن ها از بحران وجود دارد با این حال، این مساله به اراده سیاسی نیز نیاز دارد. اول از همه، اروپایی ها نیاز دارند تا کانال های دیپلماتیک را جهت مذاکره با روسیه فعال کرده و زمینه را برای پایان بخشیدن به جنگ اوکراین فراهم کنند.
تحمیل تحریم های بیشتر به روسیه در شرایط کنونی و در ادامه راه، می تواند برای اروپایی ها پیامدهای به مراتب فاجعه بار تری را به همراه داشته باشد. سیاست کثیفِ آمریکا در رابطه با کشورهای اروپایی و دخالت های آن در امور کشورهای این قاره، بایستی برای تامین آینده ای بهتر برای اروپا(از سوی کشورهای اروپایی)، به کنار گذاشته شود.
در این راستا، رهبران اروپایی برای حراست از ارزش های خود در حوزه های سیاسی و اقتصادی و پایان دادن به بحران های مختلف در این حوزه، بایستی تشریک مساعی کنند و تلاش های جمعی را در پیش گیرند. در نهایت باید گفت که سیاست های نولیبرال نیز بایستی هدف اصلاح و بازنگری قرار گیرند تا از این طریق بتوان چالشهای پیچیده جهانی شدن را دور زد و کنار گذاشت».
لینک:
https://moderndiplomacy.eu/2022/10/23/distress-in-europe/