تیم ملی دوره پهلوی، تیم شاه نبود اما حالا تیم حکومت است؟

  4010903013 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸ تکراری یا غیرقابل انتشار

حضور تیم ملی در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین مصادف شده بود با تیرماه سال ۱۳۵۷؛ درست بحبوحه مبارزات انقلاب. آن روزها مردم در مسجد و دانشگاه و بازار یعنی در کانون‌های انقلاب،‌ مشتاقانه پیگیر بازی‌های تیم ملی بودند و برای موفقیتش دعا می‌کردند.

  تیم ملی دوره پهلوی، تیم شاه نبود اما حالا تیم حکومت است؟
به گزارش فارس،یکی از قدیمی‌ترین خاطرات مادر به ایام کودکی‌اش و روز بزرگی برمی‌گردد که همه را دست به دعا به یاد می‌آورد. روزی که همه برادرها و عموها و عموزاده‌ها و همسایه‌ها در هیئت محلی‌شان دور هم جمع شده بودند تا برای تیم ملی فوتبال که در مقابل تیم ملی اسراییل قرار گرفته بود، دعا کنند. آخرِ قصه آن روز پر از التهاب و نگرانی، شادی و جشن عمومی بود به خاطر پیروزی تیم ملی. هرچه در ذهنم مرور می‌کنم، یادم نمی‌آید مادر گفته باشد در آن میان، فردی یا افرادی زده باشند زیر بساط دعای قوم و خویش و هم‌محله‌ای‌ها و همشهری‌ها که: «ما به این تیم کار نداریم. این تیم شاه است.» همین‌که اسم ایران روی آن تیم بود، همه دلشان برایش و برای موفقیتش می‌تپید...

شب تلخی که خوب شد تمام شد

حالا که از بازی تلخ تیم ملی ایران و انگلیس فاصله گرفته‌ایم و کمی از زهر ماجرا گرفته شده، راحت‌تر می‌توان گوشه‌ای نشست و حواشی تمام‌نشدنی قبل و بعد از بازی را مرور کرد؛ از ماشین تضعیف روحیه‌ای که در فضای مجازی دیوانه‌وار می‌تازاند و هرچه سر راهش بود را نابود می‌کرد و جنگ روانی که خبرنگاران انگلیسی در نشست مطبوعاتی سرمربی و بازیکنان تیم ملی به راه انداختند تا بدقولی بازیکنان تیم ملی به مادر سه شهید و بچه‌های بهشت، مصدومیت غیرمنتظره و ویران‌کننده علیرضا بیرانوند، نتیجه باورنکردنی ۲-۶ و...

اما در میان تلخی‌های ۳۰ آبان ۱۴۰۱، آنچه زهرش در کام مردم ایران باقی ماند و خاطره سیاهش در ذهن‌ها ثبت شد، ابراز شادی عده‌ای از شکست تیم ملی بود،‌ آن هم با این استدلال سست که: این تیم ملی مردم نیست بلکه تیم ملی حکومت است!

تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر

تیم ملی در رژیم پهلوی، تیم شاه بود؟

در تاریخ ورزش ایران، این شاید اولین بار است که یک تیم ملی اینطور از جانب گروهی از مردم، مورد بی‌مهری و بی‌انصافی قرار می‌گیرد چراکه تیم‌های ملی، اساساً فراتر از دولت‌ها و حکومت‌ها، همیشه نشأت‌گرفته از متن جامعه بوده‌اند و به همین دلیل، در دل مردم جا دارند. شاهد مثالش، حمایت همه‌جانبه مردم از اولین تیم ملی فوتبال راه‌یافته به جام جهانی. آن روزها که تیم ملی راهی آرژانتین شده بود تا سال ۱۹۷۸ را برای همیشه در تاریخ فوتبال ایران ماندگار کند، مصادف بود با تیرماه سال ۱۳۵۷؛ درست در بحبوحه مبارزات انقلاب. آن روزها مردم در مسجد و دانشگاه و بازار یعنی در کانون‌های انقلاب،‌ علاوه‌بر مبارزه علیه رژیم،‌ یک دغدغه مشترک دیگر هم داشتند؛‌ پیگیری مشتاقانه بازی‌های تیم ملی و دعا برای موفقیتش.

تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۷۸

جالب است بدانید آن سال‌ها، همه‌چیز حسابی مهیا بود برای اینکه تیم ملی، وابسته به حکومت معرفی شود؛ از یک طرف، کامبیز آتابای، رییس فدراسیون فوتبال، مدیر کل فنی و خدمات عمومی در دربار پهلوی بود. او بعد از پیروزی انقلاب هم، رییس دفتر فرح پهلوی در نیویورک شد. از طرف دیگر، حشمت خان مهاجرانی،‌ سرمربی تیم ملی فوتبال هم، فارغ التحصیل دانشکده پلیس بود و یک نظامی محسوب می‌شد. با این حال، در آن مقطع، در اوج مبارزات انقلاب اسلامی برای سرنگونی رژیم پهلوی، هیچ‌کس تیم ملی را نماینده شاه نمی‌دانست و به این دلیل برایش آرزوی شکست نمی‌کرد.

همیشه پای سلبریتی‌ها در میان است

جرقه آتشی که امروز دامن تیم ملی را گرفته،‌ از حواشی استوری‌های تعدادی از بازیکنان فوتبال پس از مرگ مهسا امینی و شروع ناآرامی‌ها و اغتشاشات زده شد. در ادامه، دامنه این حاشیه‌ها تا اردوی تدارکاتی تیم ملی در اتریش هم کشیده شد و برخی به تحریک بازیکنان تیم ملی پرداختند تا درباره این حوادث اظهارنظر کنند؛ حتی اگر به قیمت خط خوردن دسته‌جمعی‌شان از تیم ملی تمام شود! هرچه به موعد برگزاری رقابت‌های جام جهانی نزدیک شدیم، فشار روانی بر بازیکنان تیم ملی بیشتر شد و کلمات مسموم از طرف دوست و دشمن به سوی آنها روانه شد.

دیدار اعضای تیم ملی با رییس جمهور قبل از پرواز به سوی قطر، همان اتفاقی بود که آتش تهیه را برای آخرین حمله آتشین دوستان دیروز و تخریبگران امروز فراهم کرد. انتشار خبر و تصاویر این دیدار، همان و شروع موج تخریب علیه بازیکنان تیم ملی، همان. و عجیب و تاسف‌بار اینکه برخی از بازیکنان سابق تیم ملی ازجمله یحیی گل‌محمدی،‌ پیشاپیش این صف تخریبگری قرار گرفتند.

پرویز پرستویی، بازیگر سینما و تلویزیون هم یکی از چهره‌های شناخته‌شده‌ای بود که پس از این دیدار، با انتشار یک پست در صفحه اینستاگرامی خود، خطاب به بازیکنان تیم ملی فوتبال نوشت: «قبل از شروع مسابقات، به مردم کشورتان باختید!»

او با اشاره به عکسی از بازیکنان تیم ملی در کنار یک کیک نوشته بود:

«ملی پوشان عزیز

چنان شمشیر برّان را بر روی کیکی که نشان دهنده زمین فوتبال است فرود آوردید که آدم یاد سالیان دور می افتد که قداره کشان بر سر گذر قداره‌هایشان را فرود می‌آوردند و با عربده دنبال نفس کش می‌گشتند! حتماً بعد از برش کیک کامتان را هم شیرین کردید؟ نوش جانتان!

سئوال: چرا برعکس دفعات قبل، از مردم خداحافظی نکردید؟ توقع دارید مردم در بازگشت به استقبالتان بیایند؟ ما فقط باخبر شدیم که به محضر رئیس جمهور رفتید. و از ایشان خواستید که دعاکنند پیروز برگردید...

از همین الان عموم مردم در کامنت‌ها دعا می‌کنند شکست‌خورده برگردید! قبل از شروع مسابقات، به مردم کشورتان هم باختید! تماشاچیان ایرانی هم که به دیدن بازی‌هایتان خواهند آمد، تشویقتان نخواهند کرد!»

برای پاسخ به مرد سرد و گرم چشیده‌ای مانند پرویز پرستویی، کنار هم گذاشتن استدلال‌های عقلی و منطقی، کار بی‌نتیجه‌ای است. او همه را می‌داند. به جای بحث، باید او را دعوت کنیم یک بار دیگر به تماشای فیلم محبوب «آژانس شیشه‌ای» بنشیند و سکانسی که صحبت‌های حاج کاظم و نیروی سابقش در جبهه - که حالا یک مسئول امنیتی است – به بحث امنیت ملی می‌رسد را جور دیگری ببیند. آنجایی که مسئول امنیتی به حاج کاظم می‌گوید: «می دونی قهرمان‌بازیات رو آنتنه؟ می‌دونی سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی هر دوشون تو بوق کردن؟» حاج کاظم در جواب می‌گوید: «به اون آقایون بگو بین عباس و بی‌بی‌سی، یکی رو انتخاب کنن. حافظ امنیت ملی برای من، امثال عباسه. اگه امنیت ملی اونا رو بی‌بی‌سی تعیین می‌کنه، هرکی قبله خودشو بچسبه!»

استوری غیرمتعارف یک کافه!

مگر می‌شود ایرانی برای تیم ملی‌اش آرزوی شکست کند؟

برای ما که عمری زیر پرچم مقدس سه رنگ ایران،‌ یک تن واحد بوده‌ایم در مقابل همه بدخواهان، تصور روزی که یک ایرانی در این آب و خاک، آرزوی شکست نمایندگانش را داشته باشد، جزو محالات بود. اما فضاسازی‌های رسانه‌ای و پمپاژ نفرت در فضای مجازی در فاصله میان پرواز تیم ملی به قطر تا شروع اولین بازی در جام جهانی، جهنمی در اطراف تیم ملی ایجاد کرد که ذره ذره روحیه و آرامش و تمرکز بازیکنان را در آتشش سوزاند.

یک توییت عجیب!

انگار نه انگار همین چند ماه قبل، با پیروزی‌های غرورآفرین همین تیم ملی در مرحله مقدماتی جام جهانی مقابل بحرین و عراق، غرق شادی شده بودند و با ثبت سریع‌ترین صعود به جام جهانی، حسابی به این تیم افتخار کرده بودند. حالا با بهانه‌های واهی و بی هیچ ابایی، در صفحات مجازی از آرزویشان برای شکست تیم ملی و پیروزی تیم انگلیس می‌گفتند. قصه وقتی غم‌انگیزتر شد که با شکست سنگین تیم ملی، عده‌ای هرچند اندک، با انکار هویت ایرانی خود، به شادی و پایکوبی پرداختند و کام وطن‌دوستان را تلخ‌تر کردند.

توییت یک افغانستانی بامعرفت

در این میان اما کم نبودند انسان‌های آزاده و قدرشناسی که گرچه در ظاهر ایرانی نبودند اما حرمت نان و نمک را نگه داشته و برخلاف برخی هموطنان فراموشکار، با تمام وجود به حمایت از تیم ملی ایران پرداختند؛ چه تماشاگران مسلمان و آزاده‌ای که در محل برگزاری رقابت‌های جام جهانی حضور داشتند و چه آنهایی که روزگاری در این سرزمین، مهمان ما بودند.

بازیکنان تیم ملی، دشمنان ما نیستند

رفتار خلاف منافع ملی عده‌ای که به تضعیف روحیه بازیکنان تیم ملی و بر هم خوردن تمرکز آنها در مسابقات مهم جام جهانی منجر شد، آنقدر غیر قابل قبول و سنگین بود که کارلوس کی‌روش شخصاً وارد میدان شد و علیه این جماعت شورید. بعد از شکست سنگین تیم ملی از تیم انگلیس، سرمربی تیم ملی در نشست مطبوعاتی‌اش گفت: «شما حتی نمی‌توانید تصور کنید و نمی‌دانید که پشت صحنه، این بازیکنان جوان در چند روز گذشته چه زندگی داشتند. آن‌ها فقط به خاطر اینکه می‌خواهند فوتبال بازی کنند، هر کاری می‌کنند، کلی مشکلات درست می‌شود. می‌توانید تصور کنید که در چنین وضعیتی باشند که هر کاری بکنند و هر چیزی بگویند در معرض انتقاد باشند؟ اجازه دهید آنها برای مردم بازی کنند. آن‌ها نماینده تمام مردم هستند و هیچ رنگ و دینی مطرح نیست. این تنها چیزی است که از شما می‌خواهم...

اجازه دهید این بازیکنان بازی کنند چون می‌خواهند نماینده کشورشان باشند. همه تیم‌های ملی که اینجا هستند، مسائلی دارند. این بازیکنان فقط می‌خواهند بازی کنند. بنابراین اجازه دهید کارشان را انجام دهند. درست نیست از آنها بخواهید کاری کنند که مسئولیتشان نیست.» او خطاب به تماشاگرانی که با شعارهایشان باعث تضعیف روحیه بازیکنان تیم ملی شده بودند هم گفت: «باید به کسانی که نمی‌خواهند تیم ملی را حمایت کنند بگویم: بهتر است در خانه بمانند، کسی به آنها نیاز ندارد.»

این اما پایان نقدهای کی‌روش به عوامل برهم زننده تمرکز بازیکنان تیم ملی نبود. او دو روز بعد از بازی با انگلیس و در آستانه بازی با تیم ملی ولز در جمع خبرنگاران ایرانی گفت: «بازیکنان تیم ملی، دشمنان ما نیستند. کسانی که می‌خواهند بازیکنان را تبدیل به دشمنان کشور کنند، باید به آن‌ها تبریک بگویم چون کارشان را درست انجام دادند اما اکثر مردم می‌دانند این بازیکنان در طول سال‌های طولانی باعث شادی مردم شدند. مطمئن باشید می‌خواهم این نظریه که بازیکنان تیم ملی دشمنان مردم هستند را تخریب کنم و با آن بجنگم. دشمنان ما کسانی هستند که تلاش کردند تمرکز ما را برهم بزنند.»

دلشکسته‌اند اما تا آخر پای تیم ملی می‌ایستند

آن طرف اما، ماجرا جور دیگری رقم خورد. اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران که در روزهای باقیمانده تا شروع رقابت‌های جام جهانی، در حمایت از تیم ملی سنگ تمام گذاشته بودند، با وجود تمام فراز و نشیب‌های بازی با انگلیس، باز هم دست از هواداری تیم ایران برنداشتند. دلشان از بی‌مهری به سرود ملی گرفته بود اما با شناختن اولویت‌ها و منافع ملی، چشم روی این کم‌لطفی بستند و پایان بازی با انگلیس را شروع حمایت پرشورتر از نماینده وطن قرار دادند.

به جای اینکه ۶ گل خورده از رقیب را برجسته کنند، تا توانستند به ۲ گل ارزشمندی که وارد دروازه حریف کرده بودیم، ضریب دادند و با پیام‌های انرژی‌بخش‌شان، تلاش کردند امید را در دل بازیکنان تیم زنده و آنها را مهیای بازی های بعدی کنند.

به گواه دوست و دشمن، در این میان، نقش هموطنان مذهبی و انقلابی در پشتیبانی از تیم ملی، حسابی پررنگ بود. آن‌ها با شناخت تهدیداتی که از طرف ضدانقلاب و دشمنان متوجه تیم ملی و در ابعادی بزرگتر، متوجه تمامیت ارضی ایران است، از هیچ تلاشی برای روحیه‌بخشی به بازیکنان تیم ملی دریغ نکردند.

هرکس دلش برای نام ایران می‌تپد، خوب می‌داند تیم ملی، نماد غرور و افتخار تمام ملت است و به هیچ گروه خاصی تعلق ندارد. حالا یک ایران است و یک تیم ملی که با وجود شروعی غیرمنتظره، هنوز یک دنیا امید دارد برای درخشیدن در میدان بزرگ جام جهانی. جوانان ایران که ثابت کرده‌اند هیچ راهی به رویشان بسته نیست، در دو بازی باقیمانده مرحله مقدماتی جام ۲۰۲۲ هم می‌توانند با نمایشی خیره‌کننده، قد راست کنند و دوباره نام تیم ملی ایران را سر زبان‌ها بیندازند. آن‌ها فقط حمایت همیشگی و دعاهای خیر مردم ایران را برای ثبت یک خاطره فراموش‌نشدنی دیگر نیاز دارند. حالا حرف همه ما یکی است؛ «تا پای جان، برای ایران»...