حجتالاسلام سیدهادی سیدوکیلی مدرس دانشگاه تهران، در باب چرایی ارائه تصویر سیاسی و اجتماعی از حضرت زینب در تاریخ معاصر به الف گفت: برای پاسخ به این سؤال و فهم دقیق آن باید کمی به قبلتر بنگریم و اساساً جایگاه دین و کارکرد آن را در جامعه جستوجو کنیم. روایت رسمی که سالیان سال در ایران غلبه پیدا کرده بود، دین را به عنوان یک موضوع شخصی درنظر میگرفت که کاملاً محدود به نفرات معتقدین بود و چندان بروز و ظهور اجتماعی و سیاسی نداشت. در چنین فضایی، تفسیر و تصویری که از حضرات معصومین ارائه میشد هم در همین راستا بود و چندان ابعاد سیاسی و کنشگری سیره اولیای الهی مورد توجه نبود. به طور مثال نگاه به صحیفهسجادیه امام علیبنالحسین تنها دعا و عباراتی رازگونه است که بین عبد و مولا برقرار میشود.
وی افزود: اما در تاریخ معاصر کشور و دنیای اسلام با تغییر و تحولات فکری و اجتماعی در بین شیعیان، ما شاهد اشاعه نظریاتی بودیم که تلقی اجتماعی و سیاسی از دین داشت. این نهضت اسلامی که طلایهدار آن حضرت امام خمینی بود و بزرگان دیگری چون شهید صدر در آن زیست و فعالیت داشتند در پی آن بود که از دل اسلام رویکردهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... را عرضه کند. طبیعی است که در چنین نگاه جدیدی که شکل گرفته است، آن نگاه مرسوم به اولیای دین و ائمه دیگر جوابگو نیست و باید آنها را از نو شناخت. در همین راستا بازنگریِ جدیای نسبت به بزرگان دین شکل گرفت و موجب ظهور تفکر و انگارههای جدیدی نسبت به حضرات معصومین و سایر بزرگان شد که دیدگاه قبلی را به نوعی نسخ کرده و معتقد است آن تفسیر قدیمی خلاف واقع و تاریخ بوده است. در این فضا نگاه به اولیای مؤنث محدود به شخصیت آنها نیست، بلکه بیش از هرچیز کنشگری آنها مورد بررسی قرار میگیرد و نقش اجتماعی کسانی چون حضرت فاطمهزهرا(س)، حضرت زینبکبری(س) و حضرت فاطمهمعصومه(س) برجستگی خاصی پیدا کرد.
او بیان کرد: ما در سالهای منتهی به انقلاب یک الگوسازی جدید و البته مبتنی بر واقعیت را از زنان اهلبیت داشتیم که در آن کسی چون حضرت زینب، به عنوان تکمیلکننده قیام حسینی و پیامآور عاشورا شناخته میشود، چیزی که تا قبل از آن چندان مورد توجه نبود. کسی که علیرغم تحمل سختی و رنج، فعال است و در طی فرایندی که در تاریخ ذکر شده است احقاق حق میکند و سلطان جباری چون یزید را سرجایش مینشاند. این چهره چیزی بود که در نگاه سیاسی و اجتماعی به دین از حضرت زینب عرضه شد، دیگر حضرت زینب نه به عنوان کسی که در روضهها باید جستوجویش کرد؛ بلکه به عنوان یک اسوه جامع برای زنان انقلابی ما نمایان شده است. او که هم مادر شهید است و هم کسی است که طاغوت را رسوا میکند. نهضت اسلامی توانست یک قهرمانِ قابل پیروی و مُمالست را به زنان ملت ما معرفی کند و میتواند یک الگوی دینی و مذهبی در اختیار آنها باشد و آنان احساس اقتدا به او را در خود درک و فهم کنند.
سیدوکیلی گفت: اما این تمام ماجرا نبود، گرچه نگاه جدید به حضرت زینب برکات و نقاط مثبت قابل توجهی داشت اما موجب برخی کجفهمیها و انحرافات هم شد! گاهی به شخصیت اجتماعی و سیاسی ایشان چنان پرداخته شد که گویی به جنبه قدسی حضرت خدشه وارد شده است و اساساً توجهی ندارد که این زنِ فعال و کنشگر، یک مادر هم هست، یک دختر برای پدر و یک خواهر برای برادر هم هست!
آفت بعدی هم از سوی برخی جریانات چپ مبارز بود که در خیال تقدیر و ستایش از کسانی چون جمیله بوپاشا حضرت زینب را به مصادره خود میبردند و او را در حد یک مبارز که کاری جز جنگیدن ندارد تقلیل میدادند. این تفسیر دقیقاً در برابر آن نگاه سنّتی قرار داشت، اما ضرر و انحرافش هم دقیقاً به همان اندازه بود. عدم توجه به بعد زنانه حضرت زینب به عنوان یک زنِ خانواده به همان اندازه در حق ایشان خیانت است که ما او را در مجالس روضه و در روایات غم و بکا محدود کنیم. جلالت و بزرگی ایشان در این است که در عین انجام وظایف زنانه خود، در عرصه سیاست و اجتماع هم حضور دارد و هر دو بعد خانواده ـــــ جامعه را پیگیر است.
مدرس دانشگاه تهران ادامه داد: متأسفانه این نوع نگاه در بین برخی مذهبیون و انقلابیهای مسلمان هم رواج پیدا کرد و گویی هرچه حضرت را از بُعد خانواده دورتر بکنند، خدمت بیشتری در حق ایشان کردند. گاهی غلبه ساحت اجتماعی چنان رواج پیدا کرد که موجب شد ما در الگوسازی از حضرت زینب دچار سردرگمی و کجفهمی بشویم. در این نگاه غلط، ارزش زنِ خانهدار کمرنگ میشود و چنین تلقی میکند که فقط زن حاضر در دانشگاه و محل کار است که ارزشمند است. این موضوع موجب شده است که برخی زنان صرفاً با داشتن چنین باوری تن به هر کار سختی بدهند، در صورتیکه رسالت مهم یک خانم درباره خانه و خانوادهاش است و «تربیت» رکن مهمی از وظایف او است. گاهی تفاسیر غلط از یک زنِ کنشگرِ مسلمان، ما را به این سمت و سو برد که نوعی تفسیر فمنیستی را از زنان اهلبیت، به خصوص حضرت زینب ارائه کنیم.