1- بازیهای مرحله اول جام جهانی را مرور کنیم؛ شکست سنگین ایران مقابل انگلیس و در مقابل، برد عربستان مقابل آرژانتین مدعی قهرمانی؛ با آن ابهت، کبکبه و دبدبه و این سرآغازی بود برای خودتحقیری و خودباختگی ما؛ فریاد زدن حس عقبماندگی نسبت به همسایه جنوب غربیمان. اطرافمان دیدیم و شنیدیم که همه یکه خوردهاند! مقهورند در مقابل توسعه همسایه و مجبورند به زندگی در این خانه!
2- یکی از افرادی که روزگاری در نقش رجل سیاسی به یکی از روسای جمهور کشور مشاوره میداد، نوشته بود:« پیروزی عربستان بر آرژانتین، از سر تصادف نبود، معجزه توسعه بود. همان پروژه محمدبنسلمان که در قالب اصلاحات اجتماعی، وهابیتزدایی از حکمرانی و سرمایهگذاریهای عظیم مالی، انسجام، نشاط و مشارکت ملی را از 6 سال قبل در عربستان نهادینه ساخت. چه خوشمان بیاید یا نه، راه اصلاحات همین است».
3- به مرحله دوم برسیم. ایران ولز را شکست داد و عربستان به لهستان باخت. در مرحله سوم چه شد؟ ایران بازی را به آمریکا واگذار کرد و عربستان هم طعم شکست مقابل مکزیک را چشید. نتیجه نهایی؟ ایران 3 امتیازی، سوم گروهش شد و عربستان با همین امتیاز در قعر گروه خود جای گرفت! شرایط دو تیم را قبل رقابتها مقایسه کنیم، قضیه جالبتر میشود. ایرانی که در کشوقوس رفتن سرمربی و بحران جانشینیاش بود، دیدارهای تدارکاتی زیادی نداشت و پیش از آغاز بازیها هم در مقابل هجمههای سیاسی وارد حاشیه شد. آن سو، عربستانی که با 6 بازی تدارکاتی به استقبال مسابقات رفت و با سرمربی نامدار فرانسوی و گرانقیمتش به تنها چیزی که فکر میکرد، جامجهانی بود.
4- حالا پیکارها برای این دو تیم به پایان رسیده و میتوان به قضاوت نشست؛ نتایج یکسان برای دو تیم و البته جایگاه بهتر ایران در رتبهبندی گروهی. حالا به چه میخواهیم برسیم؟ مراد از این سیاههنویسیها چیست؟ نقد ناخودآگاه جمعی ایرانیان. خودباختگی و مقهوری در مقابل دیگران و سرزنش خود. به واکنشها بعد از برد عربستان مقابل آرژانتین بنگریم؛ عوامالناس مات و مبهوتاند، خواص هم در حال تئوریزهکردن توسعه و اصلاحات بنسلمانی! از مشاور سابق رئیسجمهوری تا ژورنالیست و وزیر و وکیل در این مسیرند. برای چه؟ برای یک برد در مستطیل سبز! برای بردی که اگر شانس با ما یار و روزگار بر وفق مرادمان بود، 8 سال قبل نصیبمان میشد! آن هم نه این آرژانتین پوست انداخته امروز را، آن آرژانتینی که در زمین، خدا را هم بنده نبود و در برزیل تا یک قدمی فتح جام هم رفت! حالا که همسایهمان نه تنها حذف، بلکه قعرنشین گروهش شده، کسی از توسعه صعودی سعودیها سخنی به میان میآورد؟ یا چنین تجویزهایی فقط مربوط به پیروزیهاست؟
5- توسعه یک امر دفعتی و قائم به یک رخداد نیست؛ پیوسته است و دارای سیر کلی. نه با یک فتح حاصل میشود و نه با یک شکست، مضمحل. اینکه چرا هر امری را - ولو ورزشی - به چنین مفاهیمی متصل میکنیم، خدا داند و خدا کند که غرضورزیهای سیاسی پشت آن نباشد! میپذیریم که از بسیاری جهات و زیرساختها عقبماندهایم. اما بد نیست نیمنگاهی هم به نیمه پر لیوان داشته باشیم. با جمعیت دوبرابری نسبت به عربستان، تحریمها و هزاران مصائبی که بر کشورمان گذشته، حداقل در حوزه ورزشی بسیار جلوتریم و باید پرسید چه ضرورتی است که چنین بردها و اتفاقاتی را که رخدادنش در ذات ورزش طبیعی است، مثل چماق بر سرمان بکوبیم؟ این حس خودتحقیری و خودتخریبی ناشی از چیست؟ چرا هر اتفاقی را دستاویز حمله به خودمان قرار میدهیم؟ هیاهوها و همهمهها که خوابید، کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم آنچنان که میگفتند، مرغ همسایه غاز نبود و نیست!